- می خواهم حکم کنم سرت را ببرند؛ چه وصیت داری؟
+ هیچ...
- کسانت اینجا هستند؛
میخواهی پسرت را ببینی؟
+ نه...!!
- همسرت را چه؟
+ نه..!!
- مادرت؟
+ نه!
- چرا ؟
قلب در سینه نداری؟
*گل محمد لبخندی زد؛
- از چه می خندی؟
گل محمد پلکها فروبست و گفت:
+ از پا افتادنِ #مَرد... دیدنی نیست!
📚 از #کتاب کِلیدَر | نوشتهی #محمود_دولتآبادی
•بَچّهِهِیئَتی•
قربانِ آن شوم که تو را آفریده است:))))
#خدآیادب
#یابنَالکرار✨🌙
من #دِلَم
یکشنبه ها
مخصوصاََ شب
فقط ؛ فقط
شلوغیِ شآرعُالرَسول رو میخواد..💔🧑🦯
•بَچّهِهِیئَتی•
خلقَتِ #اهلِبیت کارِ خدآس مابقی هرچه هست؛کارِ #عَلیِ✨♥️ @Calbe118
یادش خوش....
چقدر اینو روبهرو #ایونطلآت
گوش کردم :)))🚶♂💔
ولی....
ای کاش منهمون کودکِ یتیم بودم بودم که نوآزش دستِ مولا نصیبش میشد...💔🚶♂