eitaa logo
#کارتون و #فیلم های #قدیمی #نوستالژی
2.7هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
5.4هزار ویدیو
12 فایل
جهت پیام و تبادل با این آیدی در تماس باشید. 👇 @admin_ghadimiii « کپی برداری از مطالب و فیلم و کارتون ها، حرام است.»
مشاهده در ایتا
دانلود
44.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
٧٠ «»🦇🦇🦇 14 1 کشور سازنده : ژاپن نویسنده : شوتارو ایشینوموری کارگردان : شیگیوکی هایاشی معروف به رینتارو (اولین کانال کارتون و فیلم نوستالژی در ایتا) 🙈@cartoon_ghadimy🙊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏فقط یه دهه شصتیه که میتونه سازی کنه با این عکس. بیخود نبود وحشت داشتیم از حموم. حموم نبود غسال خونه بود .تازه داشت قد 😫 🙈@cartoon_ghadimy🙊
43.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
«»🏡 9 یک مجموعه تلویزیونی محصول سال ۱۳۶۵ به کارگردانی بیژن بیرنگ و مسعود رسام، می‌باشد که از شبکه ۲ پخش شد. (اولین کانال کارتون و فیلم نوستالژی در ایتا) 🙈@cartoon_ghadimy🙊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Amir Darbari - Madar (320).mp3
7.95M
💚 ✅ نان را از من بگیر،اگر میخواهی،هوا را از من بگیر،اما خنده مادرم را نه! 🙈@cartoon_ghadimy🙊
📚 😇 (يك خشت هم بگذار در ديگ) خودپسندي ، آشپزي بلد نبود و نزد مادرشوهرش زندگي مي كرد . پخت و پز را بعهده داشت . يك روز شد و از قضا آن روز داشتند . مي خواست بپزد ولي بلد نبود ، پيش خودش فكر كرد اگر از كسي نپرسد پلويش خراب مي شود و اگر از مادرشوهرش بپرسد آبرويش مي رود و او را سرزنش مي كند . پيش مادر شوهرش رفت و سعي كرد طوري سوال كند كه او متوجه نشود كه بلد نيست آشپزي كند . از مادرشوهر پرسيد : چند پيمانه بپزم كه نه كم باشد ، نه زياد ؟ مادر شوهر جواب سوال را داد و پرسيد : پختن آنرا بلدي ؟ گفت : اختيار داريد تا حالا‌ هزار بار پخته ام . ولي اگر شما هم بفرمائيد بهتر است . مادرشوهر گفت : اول برنج را خوب بايد پاك مي كني . گفت : ميدانم . مادرشوهر گفت : بعد دو بار آنرا مي شوئي و مي گذاري تا چند ساعت در آب بماند . عروس گفت : ميدانم . مادرشوهر گفت : برنجها را توي ديك مي ريزي و روي آن آب مي ريزي و كمي نمك مي ريزي و مي گذاري روي اجاق تا بجوشد . عروس گفت : اينها را مي دانم . مادرشوهر گفت : وقتي ديدي مغز زير دندان خشك نيست ،آنرا در آبكش بريز تا آب زيادي آن برود . بعد دوباره آنرا روي ديك بگذار و رويش را روغن بده . گفت : اينها را مي دانم . مادر شوهر از اينكه هي مي گفت خودم مي دانم ناراحت شد و فكر كرد به او درسي بدهد تا اينقدر مغرور نباشد ، براي همين گفت : يك هم بر در ديك بگذار و روي آنهم بريز و بگذار تا يك ساعت بماند و خوب دم بكشد . عروس گفت : متشكرم ولي اينها را مي دانستم . به تمام حرفها عمل كرد وآخر هم يك خشت خام بر در ديك گذاشت . ولي بعد از چند دقيقه بر اثر ديك وا رفت و توي برنجها ريخت . كه رفت را بكشد ديد پلو خراب شده و به شوهرش گله كرد . شوهرش پرسيد : چرا خشت روي آن گذاشتي ؟ عروس گفت :‌ مادرت ياد داد . راست كه ميگن و با هم نمي سازند . رسيد و خنده كنان گفت : دروغ من در جواب دروغهاي تو بود ، من اينكار را كردم تا خودپسندي را كنار بگذاري و تجربه ديگران را مسخره نكني . گفت : من ترسيدم شما مرا سرزنش كنيد . مادر شوهر گفت : سرزنش مال كسي است كه به دروغ مي خواهد بگويد كه همه چيز را مي دانم . هيچ كس از روز اول همه كارها را بلد نيست ولي اگر خودخواه نباشد بهتر ياد مي گيرد . حالا هم ناراحت نباشيد ، من جداگانه برايتان پخته ام و حاضر است برويد آنرا بياوريد و سر ببريد *اين مثال وقتي به كار ميرود كه كسي چيزي بپرسد و بعد از شنيدن جواب بگويد : ” خودم همين فكر را مي كردم “ و با اين حرف راهنمائي طرف را بي منت كند به او طعنه مي زنند و مي گويند : يك خشت هم بگذار در ديك 🙈@cartoon_ghadimy🙊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا