هدایت شده از بر پا
منطقه قرمز ۷
🔻برخی رفقا از سر دلسوزی توصیه میکنند همه آنچه میبینم نگویم. میگویند مردم نباید بترسند نباید غم داشته باشند. اون هم توی شرایطی که دشمن روی ترس و ناامیدی مردم حساب کرده. یه جورایی حرفشان را قبول دارم ولی با یک تفاوت.
🔻به نظر من امید در ندیدن محقق نمیشه بلکه در درست دیدن محقق میشه. این روش رسانه ای اون ور آبیهاست که با نگفتن ها و غلط گفتنها واقعیتها رو تغییر میدن. اینجا امید با درست دیدن واقعیت ها محقق میشه. خدا به صابرین بشارت داده، کسانی که صحنه واقعیت را کامل و درست میبینند. وسط خوف و حزن و از دست دادن داشته ها، دست او را میبینند و مسیر او را میفهمند.
🔻نکته دیگه این که خیلی ها از من آمار رو میپرسند. من آمار رو از کجا بدونم فقط میدونم کسانی که از دنیا میروند اون قدر که من دیده ام و از رفقا شنیده ام نسبتشان به کل مریضها خیلی خیلی کمتره. ولی همینقدر هم که هست سخته خیلی سخت.
🔻تو این روزها شاید سخت ترین لحظه برای من اون موقعی بود که از در اورژانس داشتم خارج میشدم. دیدم در بیمارستان سر و صدای زنی میآید. جلو رفتم دیدم یه خانم جوان محجبه است. مثل مرغ پرکنده. از همه التماس میکرد.
🔻التماس میکرد که بگذارید مادرم رو ببینم. آخه چرا نمیشه ببینمش. گریه میکرد و مادرش رو صدا میزد. دیگران میخواستند قانعش کنند که شدنی نیست و من اما ایستادم گوشه ای و با گریه های او گریه میکردم.
🔻یاد دخترانی که بابا هایشان بر نگشتند افتادم یاد مادرانی که بدن فرزاندانشان را ندیدند و هنوز منتظرند. تازه فهمیدم حرف شهید مجید پازوکی فرمانده تفحص رو که میگفت فلسفه کار ما رو از مادران شهدا بپرسید. خواستم برم بگم خانم جان من خانمی را میشناسم که با کتک از کنار بدن برادرش جدایش کردند. تو که باید شنیده باشی این روضه ها رو. امروز اگر قرار نیست با روضه گریه کنی پس کی ؟... یاد حرف آن بزرگ افتادم که میگفت خدا هر مصیبتی بدهد توان صبرش را هم میدهد.
🔻 شما رو به خدا بچه ها نگویید این حرفها را نزنم نگویید تلخ است. چرا نگویم من بیماری را دیدم که در بیمارستان جلویم جان داد ولی دکترها و پرستارها هر چه توانستند کنار بدنش تلاش کردند بدون ترس بدون چشم داشت.
🔻اما وقتی از دنیا رفت، شنیدم که دکتر کنار بدنش گفت : خانم ببخشید که بیشتر از این نتوانستیم. خودم شنیدم. پرستارها گفتند چه میگویی دکتر؟ گفت روحش که هست میبیند ما را ، من معذرت میخواهم که بیشتر از این از عهده ام بر نمیاید.
🔻این صحنه زیبا نیست؟ خیلی ها شاید نفهمند اما مردم ایران میفهمند این زیبایی ها را. چهل سال است سبک شادی و امید و معنویت مردم ما تغییر کرده. چهل سال است مردم به ظاهرگراهای خوارجی که معنویت را در لیسیدن در و دیوار دنبال میکنند میخندند. یک روز شهید بهشتی گفت خانقاه ما تپه های بازی دراز است اما امروز میخواهم بگویم خانقاه ما کنج بیمارستان و اتاق عمل است. ما تعریف این معنویت ناب و نه قشری و پوسته گرا را مدیون حضرت روح اللهیم. معنی کل ارض کربلا را...
@ali_mahdiyan
هدایت شده از قرارگاه حضرت نرجس خاتون(س)
📢 اعلام آمادگی گسترده حوزه های علمیه، هیأت های مذهبی، بسیج و مجموعه های تربیتی شهر تهران برای #خدمت_رسانی به بیماران مبتلا به #کرونا و کادر درمانی کشور
📝 عضویت و اعلام آمادگی با ارسال عدد 1 به شماره ها و شناسه های زیر در تمامی شبکه های مجازی:
📞 09376674966
📞 09387701256
🆔 @jsalamat1
🆔 @jsalamat2
💎 قرارگاه جهادی-مردمی سلامت
💌 @JSalamat21
هدایت شده از قرارگاه حضرت نرجس خاتون(س)
📢 فراخوان طرح اعزام #جهادگران_سلامت جهت ارائه خدمات و همراهی بیماران مبتلا به کرونا در بیمارستان های شهر تهران
💛 از تمامی شهروندان جهت خدمت در عرصه سلامت دعوت به عمل می آورد.
📝 عضویت و اعلام آمادگی با ارسال عدد 1 به شماره ها و شناسه های زیر در تمامی شبکه های مجازی:
📞 09376674966
📞 09387701256
🆔 @jsalamat1
🆔 @jsalamat2
💎 قرارگاه جهادگران سلامت
💌 @JSalamat21
هدایت شده از بیداری ملت
🔴جناب آقای دکتر ظریف
وزیر محترم خارجه
با سلام
مستدعی است موضع دولت ایران در خصوص #مسلمانان_مظلوم_هند و جنایاتی که اخیراً در حق ایشان انجام شده را اعلام فرمایید. سکوت در خصوص این جنایات، با پیروی از آرمانهای امام مطابقت ندارد.
با تشکر
مجتبی رضاخواه، منتخب مردم تهران در مجلس یازدهم
🔗 مجتبی رضاخواه
🔴به کمپین #بیداری_ملت بپیوندید👇
http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
چادرانه🖤🇵🇸
📖داستانک های #از_خانه_تا_خط_مقدم❣ 🇮🇷 #کرونا_را_شکست_میدهیم. 😍 @chadorane
💎بسم الله الرحمن الرحیم💎
~•قسمت اول•~
دور میزی که تمام برگه های پژوهش هایم، خلاصه نویسی هایم روی آن پخش شده اند می دوم دنبالشان یک چشمم به بچه هاست یک چشمم به آشپزخانه ای ست که انگار بمب در آن انداخته اند، از صبح چندمین بازی است که اختراع کردم برای سرگرم کردنشان. می خندند و می دوند و فکر میکنم که شام چه بپزم، کلافه به برگه هایم نگاه می کنم، سرعتم را که به عمد اهسته کرده بودم بیشتر می کنم و می گیرمشان. جیغ می کشند دوباره دوباره.
_نه دیگه الان موقع قصه است.کتاب داستانی برمی دارم، شروع می کنم به خواندن.
_ماماان، بابا امشبم نمیاد؟ سوال پرتکرار این هفت روز. می خندم...
_فکر نمی کنم
_ماماااان پس کی میادبابا، مامان اش را می کشد که جواب قطعی بشنود.
_میاد زودِزود، یه کم دیگه صبر کنیم با همدیگه بابا رفته...
هم صدا با من ادامه می دهند:
_به جنگ یه هیولا که بعضی ادمارو مریض کرده. دست هایشان را عجیب غریب در هوا تکان می دند که مثلا هیولا شده اند.
چندین قصه را خوانده ام که چشم هایشان روی هم افتاد. آرام از کنارشان می روم سراغ گوشی... پیام ام را جواب نداده، پیام قبلی اش را برای بار چندم می خوانم که کمی از احوالاتش گفته و احوال بیماری که خوب شد و با سلام و صلوات به خانه فرستادند، از شنیدن پشت سر هم دعاهای خیر گفته و خواسته که با بچه ها موقع نماز بنشینیم سرسجاده و باهم حمد بخوانیم برای بیماران. ما را به خدای همیشه مهربان سپرده و با اندکی صبر سحر نزدیک است پیام را تمام کرده.
چشمانم را میبندم و ایت الکرسی می خوانم برای خودش و همکارانش روی برگه ی تقویم رومیزی ام مینویسم: هُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ. دست به زانو می گذارم و بلند می شوم که اسباب بازی های هرکدام یکجایشان را جمع کنم....
💚 چادر یک سبک زندگی است...
@chadorane
هدایت شده از 🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
💢آیت الله حق شناس ره
✨اگر اراده کنی که خودت را حفظ بکنی پروردگار هم هنگام ارتکاب گناهان ، برای تو ایجاد مانع می کند.
_________
⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
🌸 eitaa.com/joinchat/3093102592Cc9d364a057
در من زنی اشهد میخواند، چوب میخورد، شوهرش را زخمی و کشته تحویلش میدهند، بُهت زده نگاه میکند...😔
در من زنی خونین ذکر میگوید و من میشکنم...😭😭
🖤 @chadorane
💥⭕️ کمپین بزرگ فشار به دستگاه دیپلماسی کشور برای حمایت از مسلمانان مظلوم هندی:👇🏼
https://my.farsnews.ir/c/19155
✅ در صورت رسیدن امضاها به 5000 نفر، دستگاه دیپلماسی وزارت خارجه ملزم به پاسخگویی خواهد شد...
#انتشار_عمومی
💚 چادر یک سبک زندگی است...
@Chadorane
گرچه این شهر هراسان شده از بیماری
من پرستارم و عمریست خطر کرده دلم !
💚 چادر یک سبک زندگی است...
@Chadorane
🌄در آستانه هفته منابع طبیعی و روز ملی درختکاری، حضرت آیتالله خامنهای طبق روال هرسالهیشان در محوطه حیاط دفتر رهبری به کاشت نهال پرداختند. ۹۸/۱۲/۱۳
@Khamenei_ir
چادرانه🖤🇵🇸
🌄در آستانه هفته منابع طبیعی و روز ملی درختکاری، حضرت آیتالله خامنهای طبق روال هرسالهیشان در محوط
🔰 پس از کاشتن دو نهال میوه به مناسبت روز درختکاری انجام شد؛
👈 توصیههای مهم رهبر انقلاب اسلامی به مردم در خصوص بیماری شایعشده
🔻حضرت آیت الله خامنهای پس از کاشت نهال در سخنانی، کاشت درخت را حرکتی با برکت خواندند و در خصوص بیماری شایع شده در کشور، گفتند: همچنانکه قبلاً از پزشکان، پرستاران و مجموعههای درمانی صمیمانه تشکر کردم، لازم میدانم بار دیگر از این عزیزان که با کار بسیار با ارزش خود در حال جهاد در راه خدا هستند، تشکر کنم.
🔹️ رهبر انقلاب اسلامی مشاهده نمونههای درسآموز از تلاش و فداکاری کادرهای درمانی در رسیدگی به بیماران را نشاندهنده مسئولیتپذیری و تعهد انسانی آنان دانستند و افزودند: همچنین لازم میدانم از خانوادههای پزشکان، پرستاران و همه عوامل درمانی که با صبر و تحمل خود در کنار تلاش شبانهروزی عزیزانشان هستند، سپاسگزاری کنم.
🔹️ ایشان با دعا برای عافیت بیماران و همچنین طلب رحمت و مغفرت الهی برای درگذشتگان از این بیماری و صبر و آرامش برای بازماندگان آنها، چند توصیه خطاب به مردم بیان کردند.
حضرت آیت الله خامنهای با تأکید بر رعایت توصیهها و دستورالعملهای مسئولان در خصوص پیشگیری و جلوگیری از آلودگی، افزودند: از این دستورها نباید تخطی شود، چرا که خداوند ما را موظف کرده است در قبال سلامت خود و دیگران احساس مسئولیت کنیم، بنابراین هر چه به سلامت جامعه و جلوگیری از شیوع این بیماری کمک کند، حسنه و هر چه به شیوع آن کمک کند، سیئه است.
🔹️ رهبر انقلاب اسلامی در توصیهای دیگر همگان را به توسل و توجه به پروردگار فراخواندند و گفتند: البته این بلا آنچنان بزرگ نیست و بزرگتر از آن نیز وجود داشته است اما بنده به دعای برخاسته از دل پاک و صاف جوانان و افراد پرهیزگار برای دفع بلاهای بزرگ بسیار امیدوارم، چرا که توسل به درگاه خداوند و طلب شفاعت از نبی مکرم اسلام و ائمه بزرگوار میتواند بسیاری از مشکلات را برطرف کند.
ایشان افزودند: دعای هفتم صحیفه سجادیه دعای بسیار خوب و خوشمضمونی است که میتوان با این الفاظ زیبا و با توجه به معانی آن با پروردگار سخن گفت.
🔹️ حضرت آیت الله خامنهای همچنین همه دستگاههای کشور را به همکاری و در اختیار قرار دادن امکانات مورد نیاز وزارت بهداشت که در صف مقدم مقابله با بیماری قرار دارد، توصیه کردند و گفتند: نیروهای مسلح و دستگاههای مرتبط با دفتر رهبری نیز به انجام این کار موظف شدهاند.
🔹️ رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به درگیر شدن کشورهای زیادی در دنیا با این بیماری، افزودند: مسئولان ما از روز اول با صفا، صداقت و شفافیت خبررسانی کردند و مردم را در جریان قرار دادند اما برخی کشورهای دیگر که این بیماری در آنها شدیدتر و همهگیرتر است، پنهانکاری میکنند البته ما برای آن بیماران نیز از خداوند طلب عافیت میکنیم.
ایشان حادثه پدیدآمده را مسئلهای گذرا و نه فوقالعاده دانستند و گفتند: البته من نمیخواهم مسئله را خیلی کوچک فرض کنم اما آن را خیلی بزرگ هم نکنیم، این مسئله مدتی نه چندان طولانی برای کشور وجود خواهد داشت و سپس رخت برمیبندد اما تجربیات حاصل از آن و فعالیت مردم و دستگاهها که به مثابه یک رزمایش عمومی است، میتواند به عنوان یک دستاورد باقی بماند.
🔺️ حضرت آیت الله خامنهای با اشاره به اقدامات پسندیده و نوعدوستانه برخی هموطنان مانند کمکهای مالی و توزیع اقلام بهداشتی افزودند: این کارها بسیار خوب است و با حفظ این دستاوردها، بلا به نعمت و تهدید به فرصت تبدیل میشود و امیدواریم روزگار عافیت کامل برای ملت عزیز ایران نزدیک باشد. ۹۸/۱۲/۱۳
هدایت شده از قرارگاه حضرت نرجس خاتون(س)
📢 #موج_دوم فراخوان طرح اعزام #جهادگران_سلامت جهت مقابله با ویروس #کرونا
📝 عضویت و اعلام آمادگی با ارسال عدد 1 به شماره ها و شناسه های زیر در تمامی شبکه های مجازی:
📞 09376674966
📞 09387701256
🆔 @jsalamat1
🆔 @jsalamat2
💎 قرارگاه جهادگران سلامت
💌 @JSalamat21
#نشر_حداکثری
از فتنه ها و وسوسه های زیاد شهر
انــی اعــوذ بالحــرم شـاه کربــلا
💔#دلم_تنگِ_حَرَمِه😭
😭@chadorane
@MAHMOUDKARIMMI_SHAB_23_MOHARAM.mp3
3.18M
بابا...
با پایپُر ورمم
دردسر حرمم😭
🔸حاج محمود کریمی
💔با روضه ی #حسین نفس تازه می کنیم...
〰با حال مناسب گوش بدید...
🌹@chadorane
چادرانه🖤🇵🇸
📖داستانک های #از_خانه_تا_خط_مقدم❣ 🇮🇷 #کرونا_را_شکست_میدهیم. 😍 @chadorane
💎بسم الله الرحمن الرحیم💎
~• قسمت دوم •~
مامان، زنگ در و می زنند باز کنیم؟ باباعه حتمااا
تصویر خسته اما خندان پدرشان را در قابِ در تصور میکنم _نه مامان جان، بدویید برید تو خونه چادری هاتون.
از صبح با بالشت ها و چادرهای رنگی با هزار ترفند برایشان خانه درست کردم .
میروم پشت در از چشمی بیرون را نگاه میکنم، کسی نیست، میپرسم کیه؟ صدایی نمی آید، نیمه ی در را باز میکنم کاسه ی سفالی آش رشته را روی زمین می بینم. نیم ساعت پیش آفاق خانوم همسایه بالایی مان زنگ زد و گفت: آش نذری درست کردم. نذر امام رضا... به نیت سلامتی شوهرت و همکاراش، از صبح پای قابلمه توسل خواندم و عاشورا. میگم امیر نوه ام برات بیاره.
امیر آورده بود، منتها در را دیر باز کردیم، کاسه را گذاشت و رفته. کاسه را برمیدارم لبخند میزنم، می گویم تو به نیت امام رضا پخته شدی اشک به چشمانم میدود. چقدر دلم تنگ است برایتان امام رئوفمان، کاش زودتر تمام شود این روزها و یک دلِ سیر بی قراری بیاورم و حالاحالاها هم برنگردم از کنارتان.
کاسه را میبرم آشپزخانه در کاسه های کوچکی میریزم و میبرم جلوی خانههایشان
_دینگ دینگ... از طرف امام رضا براتون آشرشته آوردم بفرمایید، قبلا حساب شده...
با قیافه های خندان بیرون میآیند.
_آخ جون ماماان کشکم ریختی ،برای باباهم نگه دار، گفتی زود میاد دیگه، بابا آشی که امام رضا فرستاده رو خیلی دوست داره.
چشمانم کمی تر شده میروم که نبینند چشمانم را تا باز سوال پیچم کنند. حسابی مشغول آش اند و حواسشان به رفتن من نیست. مینشینم پشت میز شروع میکنم به خواندن کتابی که باید خلاصه کنم.تلفن خانه زنگ میزند، برمیدارم.
رضا ست...
_سلام خوبیی؟ماخوبیم شکرِخدا توخوبیی؟؟
حال اون پسرجوونی که نوشتی چطور شد؟ داری سرفه میکنی ؟خوبیی؟
حواسم نیست که بارِ چندم است که خوبی را تکرار میکنم، زینب و علی هم خوبند... دارن آش نذری امام رضا میخورن برای تو هم نگه میداریم ...
چشمان بچه ها سمت من میچرخد و میفهمند با پدرشان حرف میزنم میدوند سمت من، زینب میرود روی صندلی که قدش به تلفن در دست من برسد و مدام بابا بابا میگوید، علی کنارم ایستاده و مدام تکرار میکند بابا عکس هیولاهارو بفرستیا...
رضا را مدام صدا می زنند در بیمارستان...
_پرستارحق جو، icu ...خداحافظی گفته نگفته قطع میکند.
بچه ها میروند سراغ آش شان، می نشینم روی صندلی چشمانم را میبندم آیت الکرسی میخوانم
علی نگاهم میکند:
_مامان، حمد؟
لبخند میزنم...
_شماحمد بخونید.☺️
💛 چادر یک سبک زندگی است...
🇮🇷 #کرونا_را_شکست_میدهیم.
@Chadorane
من زندگی را میان مبارزه می فهمم.
زندگی صحنه ی مبارزه اش حیات است. غیر آن فقط #بودن را تجربه میکنیم.
عشق میان مبارزه مزه ی دیگری دارد..
بوی خاطرات شهدا میآید
جشن عروسی پرستارهای مجاهد وقتی شیرین تر است که پرستارهای دیگری، هفته گذشته نامه استعفایشان را روی میز گذاشته اند.
این رقصی چنین میانه میدان است
این روایت فتح است
اینجا باید آوینی باشد و بگوید
چه می جویی؟ عشق؟ همین جاست .چه می جویی؟ انسان؟ اینجاست. همه تاریخ اینجا حاضر است . بدر و حنین و عاشورا اینجاست و شاید آن یار، او هم اینجا باشد.
چقدر از این عکس هیجان زده شدم❤️
#اللهم_قو_علی_خدمتک_جوارحی
🌷 چادرانه
❤️ @Chadorane
هدایت شده از قرارگاه حضرت نرجس خاتون(س)
💝 طرح #جهاد_دوزندگی
🔶 برای تأمین پوشاک، لباس مخصوص بیمار و ملحفه بیمارستانی نیازمند حضور گسترده دست اندر کاران در عرصه پارچه و دوزندگی هستیم.
📢 از تمامی عزیزان خیاط، صاحبان کارگاه های خیاطی و تولیدی های پارچه دعوت به این عمل خیر و جهادی میشود.
🔻 جهت اعلام آمادگی واژه #خیاطی را به شماره ها یا شناسه های زیر ارسال بفرمائید.
📞 09376674966
📞 09387701256
🆔 @jsalamat1
🆔 @jsalamat2
➡️ #نشر_حداکثری_بدهید
💎 قرارگاه جهادگران سلامت - تهران
(حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها)
💌 @JSalamat21
اي ڪوی تو قبلۂ مراد ادرڪنـــــے
✨🌸✨
اي دادرس روز معاد
ادرڪنـــــے
✨🌸✨
اي گشتہ ز فرطِ جود و احسان و عطا
✨🌸✨
مشھور و ملقب بہ جواد
ادرڪنـــــے
✨🌸✨
اي حجت بر حقِّ خدا
ادرڪنـــــے
✨🌸✨
محبوبِ تمام اوليا
ادرڪنـــــے
✨🌸✨
اي آنكہ بہ بركت قدومت هستے
✨🌸✨
دلداده ی حضرتِ رضا
ادرڪنـــــے❤️
میلاد فرخنده مظهر تقوا ، جود و سخا ، امام محمدتقی(ع) برشیعیان خجسته و پررحمت باد
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌸 چادر سبک زندگی است...
@Chadorane
💎 بسم الله الرحمن الرحیم 💎
~• قسمت سوم •~
دوتایی ایستادند در قاب آشپزخانه باهم میگویند: _ماامااان. نگاهشان میکنم، زینب میگوید: ما گشنه مونه سفرهی نهار و میدی بریم پهن کنیم بعد تو غذارو بیاری؟ به اجاق گاز خالی نگاه میکنم، _بچه ها هنوز که نهار آماده نیست، میوه پوست میکنم بخورید تا نهار. ساعت را نگاه میکنم نزدیک ۱ است و هنوز کاری نکردم، ۲روز است که از رضا خبری ندارم، تلفن را از روی میز برمیدارم، شماره بیمارستان را میگیرم سلام خسته نباشید، با پرستار حق جو کار داشتم،
بله رضاحق جو...
من همسرشون هستم!
نیستن؟
حالشون خوبه؟
سِرُم؟...
انگار یک سطل پارچ آب یخ خالی میشود روی سرم مینشینم روی صندلی
از خستگی؟مطمئن اید؟
ببخشید من نمیتونم باهاشون تماس بگیرم، میگید با خونه تماس بگیرند، ممنون
خداحافظی پرستار را نمیشنوم دیگر. علی تلفن را از دستم میگیرد، مامان از تو حال سه بار صدات کردیما. تلفن را میبرد نزدیک گوشش. متعجب نگاهم میکند این که فقط بوق میزنه با کی حرف میزدی مامان، میوه ندادیا مامان ولی ما برنج میخواییم. زینب سریع پشتبندش میگوید: خودت میدونی که برنج چقدر برای بچه ها مفیده.
میروم سر یخچال، زنگ میزند تا شب زنگ میزند حتما زنگ میزند، صلوات میفرستم، سیب و خیار را برمیدارم میشورم، صلوات میفرستم، حتما از خستگی زیاد فشارش افتاده، نه خواب دارد نه غذا، صلوات میفرستم. همین طور که دارند از خواص برنج میگویند خم میشوم میوه را میدهم دستشان،حتما میدونید که میوه خیلی مفیدتر از برنج برای بچه ها و همه.
علی به میوه ها نگاه میکند:
مامان صلوات میفرستادی که میوهها خوشمزه تر شن؟؟
میخندم
ازکجا فهمیدی؟
حوالی عصر شد، خورشید نورش کمرنگ تر و من دست به چانه ،منتظر پشت میز نشسته ام و تلفن را نگاه میکنم.
بچه ها تلوزیون را روشن میکنند و طبق عادتشان صدایش را زیاد مامان قصه که نخوندی امروز، کارتون ببینیم؟ به تلوزیون نگاه میکنم که روی شبکه خبر مانده منتظر من که اجازهی کارتون صادر شود و کانال را عوض کنند، صدای گوینده اخبار در خانه میپیچد: _طبق اعلام وزارت بهداشت تاکنون ۶۲نفر مبتلا به ویروس کرونا شدهاند. علی میگوید:_مامان، کرونا همونه که بابا قرار عکسشو بفرسته؟ کلافه شبکه را عوض میکنم، نگاهشان میکنم:فقط یک ساعت باشه؟ بعدش آبرنگ مییارم باهم نقاشی میکشیم.
کرونا را فراموش میکنند و با ذوق به تلوزیون نگاه میکنند. روی صندلی انتظارم مینشینم، این بی قراری نشسته به انتظار را دوست ندارم شروع میکنم به حدیث کسا خواندن.
حدیث کسا را تمام کرده ام که تلفن زنگ میزند به ثانیه نکشیده بی آن که شمارا را ببینم جواب میدهم: __سلام رضا خوبی؟... آفاق خانوم است با کلی تعارف و ببخشیدگویان و دعاگویان میگوید که میتوانم برایش خرید کنم یا نه .خودم چند روز پیش به سفارش رضا به آفاق خانوم زنگ زدم و خواستم اگر کاری خریدی داشتند حتما به من بگوید که کنار خریدهای خودمان برای آنها هم خرید کنم. رضا گفته بود: خدا خیرت بده نرگس جان سنی ازشان گذشته و دیابت دارند بیرون نروند این روزها بهتر است.
آفاق خانوم چندباری صدایم میکند، معذرت خواهی میکنم و چشمی میگویم. میگوید که علی و زینب بروند خانه شان که تنها نمانند. تلفن را که قطع میکنم بچه ها را آماده میکنم و میفرستم بالا. بعد از حدیث کسا مطمئن تر شدهام که حالش خوب است، اما کاش خبری میداد. چادرم را سر میکنم و میروم.
غروب است که برمیگردم و صدای اذان در کوچه پیچیده، کلید میاندازم و در را باز میکنم، کیسههای خرید را میگذارم دم در که جدایشان کنم. خانه تاریک است و ساکت، چشمم میخورد به چراغ چشمک زن پیغامگیر تلفن، دکمه اش را میزنم. صدای رضا در خانه میپیچد:
_اهالی خونه نیستین؟؟ کجا رفتین؟ صدایش گرفته است. من حالم خوبه و معذرت خواهی خودم را اعلام میدارم که نتونستم زنگ بزنم، سرمون خیلی شلوغ بود. سر نمازا حمد میخونید دیگه، بله؟
علی آقا عکس آقای هیولارو برای مامان فرستادم نگاش کن، ما به امید خدا ایشونو شکست میدیم حتما(میخندد)، همچنان مراقب خودتون باشید، یاعلی...
نور چراغی از کوچه از راه پنجره جا بازکرده در خانه و افتاده روی میز میان کاغذهایم، چشمم میافتد به نوشته ی ریزی که بالای کاغذ نوشتم: _فقل حسبی الله....
❤️ چادر یک سبک زندگی ست...
#کرونا_را_شکست_میدهیم
داستانک #از_خانه_تا_خط_مقدم
😍@chadorane
هدایت شده از قرارگاه حضرت نرجس خاتون(س)
❤️ ثبت نام طرح #همیار سلامت
🔰 برای ارائه خدمات به بیماران مبتلا به #کرونا
و مساعدت کادر درمانی و خدماتی بیمارستان
📝 ثبت نام از طریق سایت :
www.JSALAMAT.ir/r1
(در صورتی که قبلاً در سایت ثبت نام کردید نیاز به ثبت نام مجدد نیست)
💎 قرارگاه جهادگران سلامت - تهران
(حضرت نرجس خاتون سلام الله علیها)
💌 @JSalamat21