eitaa logo
💫 فــرشــتــه‌ها 💫
8.1هزار دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
2.1هزار ویدیو
87 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم مرکز خرید و فروش کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/223674416C035f1536ee اینجا میتونی کانالتو بفروشی یا کانال مناسب بخری👆 تبلیغات انبوه در بهترین کانال های ایتا 👇 https://eitaa.com/joinchat/926285930Ceb15f0c363
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد...در راه با یک ماشین کرد و آسیب دید.عابرانی که از آن حوالی رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند. پرستاران ابتدا زخم های پیرمرد را پانسمان کردند،سپس به او گفتند:باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشیم جایی از بدنت آسیب ندیده. پیرمرد غمگین شد و گفت:عجله دارم،نیازی به نیست!😳 پرستاران ا او دلیل عجله اش را پرسیدند.پیرمرد گفت:همسرم در خانه سالمندان است.هر روز صبح به آنجا می روم و صبحانه را با او می خورم.نمی خواهم دیر شود. پرستاری به او گفت:خودمان به او خبر می دهیم.👌 پیرمرد با اندوه گفت:متاسفانه او آلزایمر دارد.چیزی را به یاد نمی آورد حتی مرا هم نمی شناسد!!🙄 پرستار با حیرت پرسید :وقتی او نمی داند شما چه کسی هستید،چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او می روید؟؟😳 پیرمرد با صدایی گرفته به آرامی گفت: اما من که دانم_او چه کسی است...😔 زنده باد ❤️ ❤🧡💛