🌹 چکاوک🌹
🔴علت طولانی بودن عمر #حضرت_مهدی (عج)!
🌸حضرت صادق عليه السلام فرمود:
درازى عمر او وامتحان خلق در زمان غيبت او مانند نوح عليه السلام است که:
✅ هفت مرتبه مامور شد که هسته ى خرما بکارد واز ميوه ى او بخورد، آنگاه عذاب بر قومش نازل شود وچون درخت مى شد وبه ميوه مى رسيد باز به تأخير مى افتاد.
🌷ودر هر مرتبه که به تأخير مى افتاد جمعى از قوم او از او بر مى گشتند ومى گفتند: اگر نوح پيغمبر بود وعده ى او خلف نمى شد...
🔵وچون وعده به پايان رسيد خداوند به نوح فرمود:
اگر در همان اول عذاب🔥 مى فرستادم آنها که در هر مرتبه مرتد شدند باقى مانده بودند..
🌪و آن گاه آن خبث باطن ونفاق قلبى خود را بعد از نجات، با مؤمنين ظاهر مى ساختند وبا ايشان به خصومت و جنگ ورياست برمى خاستند.
✅وهمچنين مدت غيبت قائم ما به طول انجامد تا حق از غير حق خالص گردد وايمان از دروغ صاف گردد و شیعیان خالص باقی بمانند...
✍پیوست: چقدر شبیه این روزهای ما...با هر فتنه،چهره ی جدیدی از خودمون و دیگران رو میشه...
#امام_زمان #ظهور #عید_ولایت
https://eitaa.com/joinchat/3282239691C07ee3a0439
چکاوک درایتا
🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱
📒 کمال الدين: 355:2 ب 33 ح 50، غيبت طوسى: ص 170 ح 129، بشارة الاسلام: ص 170 ب 7.
🌟چکاوک🌟
🔴کشیدن طرح مسجد امام حسن توسط امام زمان عج(قسمت دوم و آخر)
🌹فرمود: پشت اینجا مى شود کتابخانه تو کتابهایش را مى دهى؟
💠 گفتم: پسر پیغمبر به سه شرط:
شرط اوّل اینکه من زنده باشم.
🌹 فرمود: انشاء اللّه.
شرط دوّم این است که اینجا مسجد شود .
🌹فرمود: بارک اللّه.
شرط سوّم این است که به قدر استطاعت ولو یک کتاب شده براى اجراى امر تو پسر پیغمبر بیاورم؛ ولى خواهش مى کنم برو درست را بخوان آقاجان این هوا را از سرت دور کن!
☘خندید دو مرتبه مرا به سینه خود گرفت.
✳️گفتم: آخر نفرمودید اینجا را کى مى سازد؟
🌹فرمود: ... یَدُ اللّه فَوْقَ اَیْدیهِمْ ... (سوره مبارکه فتح، آیه 10)
✳️گفتم: آقاجان من این قدر درس خوانده ام یعنى دست خدا بالاى همه دستهاست.
🌹 فرمود: آخر کار مى بینى وقتى ساخته شد به سازنده اش از قول من سلام برسان.
در مرتبه دیگر هم مرا به سینه گرفت فرمود: خدا خیرت بدهد.
🔵من آمدم رسیدم سر جادّه دیدم ماشین راه افتاده است. گفتم: چه شده بود؟ گفتند: یک چوب کبریت گذاشتیم زیر این سیم وقتى آمدى درست شد.
☘گفتند: با کى حرف مى زدى؟
گفتم: مگر سیّد به این بزرگى را با نیزه ده مترى که دستش بود ندیدید! من با او حرف مى زدم.
گفتند: کدام سیّد؟
خودم برگشتم دیدم سیّد نیست، زمین مثل کف دست پستى و بلندى نداشت و از هیچ کس هم خبرى نبود.
💠من یک تکانى خوردم آمدم توى ماشین نشستم، دیگر با آنها حرف نزدم به حرم حضرت معصومه (علیها السّلام) مشرّف شدیم نمى دانم چگونه نماز ظهر و عصر را خواندم.
بالاخره آمدیم #جمکران ناهار خوردیم؛ نماز خواندیم گیج بودم،
♻️ رفقا با من حرف مى زدند من نمى توانستم جوابشان را بدهم.
در مسجد جمکران یک پیرمرد یک طرف من نشسته و یک جوان طرف دیگر، من هم وسط ناله مى کردم، گریه مى کردم، نماز مسجد جمکران را خواندم مى خواستم بعد از نماز به سجده بروم، صلوات را بخوانم،
دیدم آقائى که بوى عطر مى داد فرمود: آقاى عسکرى سلام علیکم و نشست پهلوى من.
🌟تُن صدایش همان تُن صداى سیّد صبحى بود به من نصیحتى فرمود، رفتم به سجده ذکر صلوات را گفتم، دلم پیش آن آقا بود، سرم به #سجده، گفتم سر بلند کنم بپرسم شما اهل کجا هستید؟ مرا از کجا مى شناسید؟ وقتى سر بلند کردم دیدم آقا نیست.
⚡️به پیرمرد گفتم: این آقا که با من حرف مى زد کجا رفت او را ندیدى؟ گفت: نه. از جوان پرسیدم او هم گفت: ندیدم. یک دفعه مثل این که زمین لرزه شد، تکان خوردم فهمیدم که #حضرت_مهدى (علیه السّلام)🌸 بوده است.
💥حالم بهم خورد رفقا مرا بردند آب به سر و رویم ریختند. گفتند: چه شده.
خلاصه نماز را خواندیم و به سرعت به سوى تهران برگشتیم.
🌾یکى از علماى تهران را در اوّلین فرصت ملاقات کردم و ماجرا را براى ایشان تعریف کردم او خصوصیّات را از من پرسید. گفت: خود حضرت بوده اند حالا صبر کن اگر آنجا #مسجد شد درست است.
🌴مدّتى قبل روزى پدر یکى از دوستان، فوت کرده بود به اتّفاق رفقا که در مسجد آن روز با من بودند جنازه او را آوردیم قم،
به همان محل که رسیدیم دیدم در آن زمین دو پایه بالا رفته است،
🍃 خیلى بلند پرسیدم: اینجا چه مى سازند؟ گفتند: این مسجدى است به نام امام حسن مجتبى (علیه السّلام) که پسران حاج حسین سوهانى مى سازند ...
🌿 رفتم سوهان فروشى پسرهاى حاج حسین آقا، به پسر حاج حسین آقا گفتم: اینجا شما مسجدى مى سازید؟ گفت: نه، گفتم: این مسجد را کى مى سازد؟ گفت: حاج ید اللّه رجبیان...
تا گفت: ید اللّه قلبم به تپش افتاد.
💥گفت: آقا چه شد؟ صندلى گذاشت نشستم خیس عرق شدم، با خود گفتم: یداللّه فوق ایدیهم. فهمیدم حاج یداللّه است ... من بعد از آنکه چهار صد جلد کتاب خریدارى کردم دوباره رفتم قم آدرس حاج یداللّه را پیدا کردم ...
🔷گفتم: از تهران آمده ام چهارصد جلد کتاب وقف این مسجد کرده ام کجا بیاورم.
♦️فرمود: شما از کجا این کار را کردید و چه آشنائى با ما دارید؟ …
گفتم: پشت تلفن نمى شود. ایشان گفت: من اینطور قبول نمى کنم جریان را بگو. بالاخره جریان را گفتم وکتابها را تقدیم کردم، رفتم در مسجد هم دو رکعت نماز حضرت خواندم و گریه کردم.
🔵مسجد و حسینیّه را طبق نقشه اى که حضرت کشیده بودند حاج ید اللّه به من نشان داد و گفت: خدا خیرت بدهد تو به عهدت وفا کردی.
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
📙بخش مهدویت تبیان
📘کتاب پاسخ به ده پرسش. آیة اللّه صافى گلپایگانی
https://eitaa.com/joinchat/3282239691C07ee3a0439
@zekrroozane ذڪرروزانہ445_58086105694666.mp3
زمان:
حجم:
8.31M
ای آرزوترین بهار 🎼
#حامد_جلیلی🎤
#حضرت_مهدی(عجلاللهتعالیفرجهالشریف)
#اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَ
🍃 🌸 🍃
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ