eitaa logo
گسترده چمران
1.1هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
172 ویدیو
2 فایل
برای رزرو تبلیغ به این ایدی پیام بدید 👇 @ebrahimtzr
مشاهده در ایتا
دانلود
😁 😂😂 خاطره 😉 استدلال اقا قرائتی درباره 😄 طنز عجیب 🙊🙈 حاج اقا قرائتی رو منبر😅 ‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 قرار گذاشتیم من با خواهرم و اون بنده خدا هم با مادرش بیاید حرم مطهر هم دیگر رو ببینیم، من از گیت ورودی آقایان داخل رفتم و کنار پله ایستادم تا خواهرم هم بیاید همزمان با من یه دختر خانم با چادر عربی یک لحظه دیدمش اون هم ظاهرا منتظر کسی بود . با خودم می‌گفتم خدا اگر این باشه باز خودمو دلداری میدادم نه شایدم این نباشه .........😭😭 ادامه مهیج وواقعی خاطره🤦‍♂😁👆 ‍‌‌
😁 😂😂 خاطره 😉 استدلال اقا قرائتی درباره 😄 طنز عجیب 🙊🙈 حاج اقا قرائتی رو منبر😅 ‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 قرار گذاشتیم من با خواهرم و اون بنده خدا هم با مادرش بیاید حرم مطهر هم دیگر رو ببینیم، من از گیت ورودی آقایان داخل رفتم و کنار پله ایستادم تا خواهرم هم بیاید همزمان با من یه دختر خانم با چادر عربی یک لحظه دیدمش اون هم ظاهرا منتظر کسی بود . با خودم می‌گفتم خدا اگر این باشه باز خودمو دلداری میدادم نه شایدم این نباشه .........😭😭 ادامه مهیج وواقعی خاطره🤦‍♂😁👆 ‍‌‌
قرار بود با مادرش بیاید حرم مطهر هم دیگر رو ببینیم، من از گیت ورودی آقایان داخل رفتم و کنار پله ایستادم همزمان با من یه دختر خانم با چادر عربی یک لحظه دیدمش . با خودم می‌گفتم خدا اگر این باشه باز خودمو دلداری میدادم نه شایدم این نباشه .....😭 ادامه خاطره واقعی یکی از اعضا🤦‍♂😅👇 ‍‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9 اخر شب رفتیم دیدیم دو تا دختر خانوم بازم نشستن سر مزار شهید حاتمی ،مزار خالی نمیشد ما حاجت بگیریم😁 فکری به ذهنم رسید و گفتم خانومها منو دوستمو میپسندید؟مات و مبهوت به ما نگاه میکردن منم خیلی جدی گفتم.......🤦‍♂ادامه ش🙈👆 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌
قرار بود با مادرش بیاید حرم مطهر هم دیگر رو ببینیم، من از گیت ورودی آقایان داخل رفتم و کنار پله ایستادم همزمان با من یه دختر خانم با چادر عربی یک لحظه دیدمش . با خودم می‌گفتم خدا اگر این باشه باز خودمو دلداری میدادم نه شایدم این نباشه .....😭 ادامه خاطره واقعی یکی از اعضا🤦‍♂😅👇 ‍‌‌‌‌ http://eitaa.com/joinchat/10289168Cbe4b57f340 اخر شب رفتیم دیدیم دو تا دختر خانوم بازم نشستن سر مزار شهید حاتمی ،مزار خالی نمیشد ما حاجت بگیریم😁 فکری به ذهنم رسید و گفتم خانومها منو دوستمو میپسندید؟مات و مبهوت به ما نگاه میکردن منم خیلی جدی گفتم.......🤦‍♂ادامه ش🙈👆
قرار گذاشتیم من با خواهرم و اون بنده خدا هم با مادرش بیاید حرم مطهر هم دیگر رو ببینیم، من از گیت ورودی آقایان داخل رفتم و کنار پله ایستادم تا خواهرم هم بیاید همزمان با من یه دختر خانم با چادر عربی یک لحظه دیدمش اون هم ظاهرا منتظر کسی بود . با خودم می‌گفتم خدا اگر این باشه باز خودمو دلداری میدادم نه شایدم این نباشه .........😭😭 ادامه مهیج وواقعی خاطره🤦‍♂😁👆 ‍‌‌ https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2