eitaa logo
⛔ هوس/online ⛔
4.1هزار دنبال‌کننده
521 عکس
141 ویدیو
14 فایل
کاری از کانال #دختران_چادری #بزرگترین کانال #حجاب در ایـران '@clad_girls' ⊹ ⊹ ⊹ ❖ بر روی‌ خرابه‌هایِ‌خاطراتــ‌ تلخ‌ شما؛ پلی میسازیم به نام #تجربه؛ برای رسیدن به #معصومیت های از دست رفته↻✨ ارسال سوال و ارتباط با ما↓ @clad_girls14
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ آقا پسر، دختر خانم؟؟ ⚖ حساب کتاب داره ‼️ ✦✧✦✧✦✧ 🔴 ✦✧ ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772 .
🎈🍃 درفضاے مجازے اگر آدم درست وارد بشـــود،خوبــــ است‌ اما اگربرود غرق بشود نه‌خوب نیست. جای خطرناکی است؛ خیلی باید آدم مراقب باشد. | eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772 |
🔴سوالاتتون رو بفرستید 😊 اگر قبلا پیام دادید و ندیدم عذرخواهی میکنم یادآوری کنید، کمی باهم درد دل کنیم 😊 👇👇👇 🆔 @clad_girls14 🔴 اگر سوال فرستاده بودید و پاسخ نگرفتید یادآوری کنید لطفا تا در نوبت پاسخ گویی قرار بگیره از صبوری شما متشکریم 🌸🌸
📨 ✍ سلام من خواستم از تجربه ام بگم که اگه همسن و سالام تو این شرایط قرار میگیرن خیلی دقت کنن من یه سال پیش وقتی فقط ۱۶ سالم بود میخواستم یه کانالی بزنم که مثلا بیام به فرمان آقا در زمینهٔ حضور موثر در فضای مجازی عمل کرده باشم و جرقهٔ این کار هم از اونجا شروع شد که من قلم خوبی داشتم چون تو دوران راهنمایی تو مسابقات انشانویسی همیشه رتبه میوردم و بعضی از معلما فک نمیکردن خودم نوشته باشم و خلاصه همه حتی مامانم تشویقم میکردن و خودم حتی هرزگاهی شعر میگفتم منم با خودم فک کردم که حالا که خدا بهم این توانایی رو داده من باید ازش استفاده کنم و وظیفه ام که حضور مفید در فضای مجازی هست رو بهش عمل کنم و توهم انجام وظیفه برم داشت بالاخره به این نتیجه رسیدم و کانالی رو زدم من سواد رسانه ای هم نداشتم در این زمینه صفر بودم و هنوزم جای کار دارم خلاصه یه کانالی زدم چند روز گذشت برای اینکه عضو پیدا کنم رفتم تبادل کنم با بقیه کانالا شاید تا اینجا مشکلی نداشت ولی شروع شد بدبختی‌های من بدبختی یعنی گناه و و بدترش توجیه گناه برای انجام کار مستحبی من رفتم درگیر مستحبات شدم که واجباتم یادم رفت اون مستحباتی که من میخواستم انجام بدم تبدیل شد به محرمات من به خودم اطمینان کامل داشتم این بزرگترین ضربه رو بهم زد من فک میکردم هیچ وقت حتی از فضای مجازی هم با نامحرمی ارتباط نمی‌گیرم که گناه باشه همیشه فک میکردم مگه میشه من که بیشتر قرآن رو حفظ کردم من که همیشه نمازام اول وقت و تو مسجده من که تمام سعی ام رو میکنم که دروغ نگم غیبت نکنم من که یه دختر چادری هستم که قیافه پسرای فامیل مونم یادم نمیاد و اصلا همه به این چشم منو نگاه میکنن یه دختر پاک و دوستام منو به شکل یه بچه مثبت می‌دیدن که تقلب هم نمیکنه همش من من من اصلا منی وجود نداشت اگه چیزی بود فقط از فضل پروردگارم بود و بس! من خودم هیچی نبودم هیچییی اینجا غرور بیجا کار دستم داد این اطمینان بیش از حدبه خودم!! کاش یادمون باشه ما معصوم نیستیم بخاطر همین منم که تجربه ای نداشتم تو تبادلایی که انجام میدادم به بهانهٔ اینکه تو کار فرهنگی می‌کنی با نامحرم هم تبادل میکردم بازم شاید خیلیا بگن مشکلی نیس ولی باور کنین شیطون ذره ذره پیش می‌ره توی این تبادل هایی که انجام میدادم یکبار یه پسری اومد پیویم یه کانال مذهبی داشت ولی معلوم بود میخواست باب صحبت رو باز کنه و شروع کرد همش هم می‌گفت خواهر و من .... من با خودم میگفتم این بخاطر تبادله دیگه پیام نمی‌ده نه بابا زشته بلاکش کنی اصلا اون تو رو مثل خواهرش میبینه هه! اون دختر چادری حافظ قرآن پاک چجوری شده بود ... آخه اگه فقط تبادل میخواست چرا سوالای بی ربط میپرسید اهل کجایید؟ اسمتون چیه ؟چند سالتونه؟ رشته تون چیه ؟ باور کنید کسی با خواهر و برادر گفتن محرم نمیشه این فقط یه نوع حربهٔ شیطانه شاید باورتون نشه ولی انگار به قلب و مغز من مهر زده بودن که نمی‌فهمیدم بزارید از گناهای بعدش بگم اقرار به گناه خودش گناهه ولی شما منو نمیشناسید بخدا که هیچی جز گناه نیس هفته ای یکی دوبار پیام میداد و من خوش خیال فقط بخاطر یه ذره عذاب وجدان پیام نمی‌دادم و اگه پیامی میداد جوابشو میدادم من از اینکه با نامحرم ارتباط داشتم ناراحت نبودم من بازدیدش رو چک میکردم سه ماه این اوضاع من بود بعد یه مدت گفت کانال هامون ادغام کنیم به بهانهٔ کانال بیشتر حرف میزد تو این سه ماه من بخاطر وقت گذرونی بیش از حد به بهانهٔ تبادل نماز هام آخر وقت بود رمان می‌خوندم رمانای آبکی و زمان امتحانات بود و من با این توجیه که تو تا حالا تقلب نکردی بقیه میکنن چه اشکالی داره حقت داره ضایع میشه و حقیقتا کور شده بودم و فقط خودمو گول میزدم با تقلب ایام امتحانات رو گذروندم من که روزی یک ساعت قرآن خوندنم ترک نمیشد تو کلاس مجازی قرآن هم تقلب میکردم تقلب و قرآن !!! من که همیشه با مدیریت کارهام تو درس و حفظ قرآن موفق بودم درجا زدم و به دروغ به مامانم میگفتم کار دارم برای درسم هست که تو گوشی هستم یبار مامانم گفت اگه برای درس نیس من ازت راضی نیستم تو عوض شدی دیگه دعای خیر و رضایت مامان بابام هم از دست دادم یه روز به خودم اومدم دیدم از اونی که بودم خبری نیست انگار اون آدم مرده من مرده بودم اره روح من مرده بود از خدا دور شده بودم من بد کردم با خودم شما نکنید بعد سه ماه دوران کذایی من به برکت ماه محرم توبه کردم و از اون توهم انجام وظیفه در اومدم امام حسین نجاتم داد ولی لباسی که کثیف میشه دیگه مثل اولش نمیشه کاغذی که خطی اشتباه توش کشیده میشه با پاک کن مثل اولش نمیشه من هنوزم دارم تاوانشو پس میدم کاش این پیام پخش میشد من می‌دونم خیلیا این تجربه رو داشتن و خیلیا شاید تو شرایطش قرار بگیرن دعا کنید برای من که عبدخوب بشم و عبدخوب بمونم عابد بودن رو که شیطان هم عابد بود ...
⛔ هوس/online ⛔
📨 #عبرت_نامه ✍ سلام من خواستم از تجربه ام بگم که اگه همسن و سالام تو این شرایط قرار میگیرن خیلی دقت
🔴 چقدر شبیه حال این روزای خیلی از ماهاست کاش از تجربیات همدیگه بگیریم و بیشتر تامل کنیم ✍ دوست خوبم؟؟ خداروشکر کن که خدا خیلی دوستت داشته و زود متوجه اشتباهت شدی! خدا ارحم راحمینه! اگر شما قصد ترک گناه رو کرده باشی حتما خدا میبخشه 😊❤️ ناامید شدن از بخشش خدا، عامل گرایش مجدد سمت گناه هست! مراقب باشیم 😊
سلام من یه دختر18ساله هستم یه پسر بود5سال منومیخواست بعدش ک بهم پیام دادمنم قبول کردم ب خانوادش گف اون خانوادش میدونست ولی خانواده ی من نمیدونستن بعدش تا4ماه باهم فقط حرف میزدیم جایی باهم نمیرفتیم بعد4ماه هی بهونه میوردمن کارم فلانه بده بابات قبول نمیکنه هی رابطش باهام کمترشدهی بهونه میگرفت میگفت بایدحرفام گوش کنی منم گوش میکردم هی کم کم سردشدمیگفت نمیخوامت یهورفت ولی بعش ک پیام میدادم باهام خوب بودولی باسردی جواب میدادمنم هی زنگ زدم التماسش کردم اخه خیلی دوسش داشتم وابستش شدم ولی یهورفت همش هرشب گریه میکردم باگریه میخوابیدم افسردگی گرفتم حالم خوب نیس تروخداکمکم کنیدالان کلابلاکم کرده فک کنم بایکی دیگس.نمیتونم فراموشش کنم 4ماهه جداشدیم چندباززنگ زدم پیام دادم نمیتونم فراموشش کنم هرجامیرم اونومیبینم تروخداکمکم کنیدهمش کارم گریس وقتیم میبینمش دیگه بدترمیشم تروخداکمکم کنیدنمیتونم فراموشش کنم😔😔 خیلی بهم وعده میدادک میام زودخواستگاری ولی دروغ میگفت.... ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ Ⓜ️ ادمین : با سلام خدمت اعضای محترم کانال فقط خواستم یک نکته رو یاد آوری کنم ازین پیام . ایشون نوشتن : ۱ : وابسته شدم ۲ : هرشب گریه میکنم ۳ : افسردگی گرفتم ۴ : حالم خوب نیست و ... خب فقط یه سوال دارم : بنظرتون اینهمه گرفتاری و غم ، نتیجه ی چیست ؟؟؟ 🔴جواب : ۴ ماه ارتباط تلفنی ، اونم به بهانه خواستگاری . خواهر گرامی ، اگر کسی شما رو بخواد با خانوادش میاد خواستگاریتون و در دو سه جلسه باهم صحبت میکنید تا معلوم بشه که آیا بدرد هم میخورید یا نه . ♨🚫 بخاطر خودتون ، بخاطر آرامش خودتون ! لطفا از ارتباط با نامحرم بپرهیزید 🙏 ♨️ آقا پسر، دختر خانم؟؟ ⚖ حساب کتاب داره ‼️ ✦✧✦✧✦✧ 🔴 ✦✧ ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772 .
🔴 مهم ⛔️ هرگز و هرگز و هرگز به اسم خواهر و برادری در فضای مجازی خودمونو گول نزنیم و توجیه نکنیم‼️ واقعیت اینه که هرگز شما با نامحرم خواهر یا برادر نیستید و نخواهید شد!! لطفا این خط قرمز رو در دنیای مجازی برای خودتون قرار بدین‼️ نود درصد دخترای مذهبی‌ای که ارتباط اشتباه داشتن ابتدای ارتباطشون با خطاب قرار دادن برادر یا داداشی به ناکجا آباد رسیدن!!😔 ✦✧✦✧✦✧ 🔴 ✦✧ ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772 .
⛔ هوس/online ⛔
⚠️ ❍پسر باشی یا دختر فرق ندارد، آن هنگام که مجوز چت و گفتگو با نامحرم را برای خودت با هر بهانه‌ای(درد دل و..) صادر می‌کنی، می‌گویی رابطه ی ما پاک است/: میگویی خواهر و برادری که ایرادی ندارد، مدام رابطه ات را توجیه میکنی..🚫 "به کجا چنین شتابان⁉️"...🏃🏿‍♂🕳 اولایل فقط چت‌ محترمانه، کم‌کم "مفرد" خطابش کردی، کمی بعد، دلت تماس تلفنــی📞‌خواست...صدایش را که شنیدی، دلت عکسش را خواست..🌌 عکس را ⎙ save کردی و وقت و بی وقت با چشمانت به نامحرم خیره شدی...😑 آرام آرام دلت هوای دیدار حضوری کرد🔥... ◌سرعت بالایت را احساس میکنی؟‼️‼️‼️ من دیگر از حال و هوایت بعد از دیدنش هیچ نمی‌گویم.. 〰〰〰〰〰〰 +اما از چادر دختران سرزمینم دنیا دنیا حرف دارم...😌✨ +از حیای چشمان پسران این آب و خاک بقدر پاکدامنی "یوسف کنعان" کلمه دارم🍃 نمیدانم چرا گـاهـی خودمان را راحت حراج میکنیم...😥 ✦✧✦✧✦✧ 🔴 ✦✧ ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772 .
📥 / سلام وقت بخیر خیلی وقتتون رو نمیگیرم خلاصه میگم آلودگی بعد از ایمان حتما تا حالا این اصطلاح و شنیدید من گرفتار این شدم خیلی تلاش کردم برگردم ولی نمیتونم انگار اراده ندارم انگار ذهنم اعضای بدنم و فلج کرده میدونید آدم وقتی چیز خوبی رو نمیدونه وقتی بفهمه معنی زندگی رو بیشتر و بیشتر می‌فهمه از زندگی لذت میبره... چون به چیزی دست یافته که تا حالا نداشته. ولی من با وجود چیز های خوبی ک داشتم آلوده شدم به گناه و الان نمیدونم آیا باید خوبی های بیشتری به دست بیارم یا سعی کنم شبیه گذشتم بشم تا آدم خوبی بشم؟ میدونید من از کجا ضربه خوردم؟ از جایی ک بهش مطمعن بودم با خودم میگفتم من قطعا تو این زمینه اشتباهی ازم سر نمیزنه اما افسوس که به دیواری تکیه کرده بودم که ترک داشت ..‌. اینه حکایت بخش بزرگ و مهمی از زندگی من Ⓜ️ سلام، شاید خیلی از ماها هنوز شیطون رو. دست کم گرفتیم!! خیلی خوب بلده برای هرکسی از راه خودش وارد بشه!! خدا کنه که فریب نخوریم، اگر فریب خوردیم بتونیم سریع برگردیم به آغوش خدا و کمک بخواییم تا نجات پیدا کنیم. ✦✧✦✧✦✧ 🔴 ✦✧ ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772 .
••🔥 آتیــشِ‌شهوت' مے‌دونین رفقا... دین در واقع، چیزی جز برنامه برای رسیدن به 🍃 نیست. هرآنچه که از این چارچوبـها فاصله داشته باشه، ما رو از دور می‌کنه!➿😕 و این خلاءِ دین توی زندگے‌مون، باعث می‌شه تا به هر ریسمونی برای لذت بردن چنگ بزنیم. ➕پناه بردن به هم مصداق بـارِزِ همین موضوعه•• اول، اینکه باید بدونیم با این روابط به لذتــــــ ➖ نمی‌رسیم✋🏿❌ ✦✧✦✧✦✧ 🔴 ✦✧ 🆔⊰@chat_tory
📨 / شما سلام منم میخوام تجربه خودمو بگم تا دوستان استفاده کنن واشتباه منو انجام ندن😔 من یه دختر ۱۸ساله هستم زمانی که ۱۶ سالم بود از طریق یه دوستم منو با زور برد داخل گروه مختلط توی تلگرام من یه دختر مذهبی بودم اصلا بدم میومد با پسر چت کنم حتی توی خیابون که میرفتم یه پسر نگام میکرد انقدر اخم میکردم خودش خجالت میکشید نگاه نمیکرد روزانه چند نفر از گروه میومدن پیویم ولی من بلاک میکردم تا اینکه یه پسری اومد که از پروفایلش فهمیدم خیلی مذهبیه عکس خودش بود به یکی از دوستام نشون دادم دوسم زورم کرد باهاش حرف بزنم من جوابشو نمیدادم ولی اون همش پیام میداد میگفت میشه ببینمتون بلاکش میکردم با یه اکانت دیگه میومد تا تونست دل منا بدست بیاره قرار گذاشتیم باهم مسجد تا همو ببینیم فقط از دور اونشب خیلی بهم سخت گذشت شب قدر بود ولی واقعا وابستش شده بودم عشق چشمامو کور کرده بود خب من مذهبی بودم خیلی دوست داشتم همسر ایندم مذهبی باشه اونم مذهبی باهم چت میکردیم تقریبا یه ماه حرف میزدیم سه ماه نه هم اون هم من خیلی وابسته هم بودیم من خیلی دوسش داشتم تا بد یکسال ونیم مادرشو فرستاد برای خاستگاری بالاخره با مشکلات زیاد ما عقد کردیم یه هفته بد عقد فهمیدم با دختر چت میکنه😔 داغون شدم وقتی گفتم گفت فقط چت معمولی بود گذشت بد یه ماه باز فهمیدم با اون دختره چت میکنه میره داخل گروه های مختلط با دخترا حرف میزنه داغون شدم یکسال افسرده بودم شبا با گریه میخوابیدم با دوستام قطع ارتباط کردم تنها شدم به خانوادم گفتم چون فهمیدم با دخترا بیرون هم میره باورم نمیشد یه پسری که حافظ قرآن قاری قرآن نمازش قضا نمیشه همش تو مسجده اینطوری باشه البته بدش فهمیدم همه با هم یکی نیستن ایشون ظاهرشون مذهبی بوده اما با طنشون خراب 😒 من تو عمرم با هیچ پسری چت نکردم الا اون دیگه نتونستم طاقت بیارم خانوادم راضی کردم درخواست طلاق بدم اون خیلی بهم گفت من دوست دارم میزارم کنار اما دیگه نبخشیدمش چون خیلی بخشیده بودم واقعا از درون مثل یه پیرزنه ۸۰ ساله شده بودم الان در شرف طلاقم جدیدا هم شنیدم یه دختر صیغه کرده با دخترا هم حرف میزنه ببخشید طولانی شد فقط خواستم تجربمو بگم از دخترا خواهش میکنم هیچوقت با هیچ پسری چت نکنید چون اون اگر مرد باشه با دخترا چت نمیکنه دنبال دخترا نیست بزارید اونی که خدا براتون انتخاب کرده به موقعش بفرسته براتون و یه حرفی به آقایون لطفا با احساس وقلب دخترا بازی نکنید چون ضربه ای که دخترا از شما میخورن یه روزی برمیگرده بدترین ضربه را خودتون میخوردید برای بنده حقیرم دعا کنید خیلی محتاج دعا هاتون هستم واقعا حال روحی خوبی ندارم برام دعا کنید تا خدا کمکم کنه حال دلم خوب شه 🙏 یاعلی✋ ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ 🔴 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📨 ❌❌❌ خیلی خیلی بادقت بخونیدش لطفا و شما رو بخدا مراقب خودتون باشید 😔😔💔💔 سلام وقت بخیر دررابطه با کانال هوس ان لاین مزاحمتون شدم البته اونقدر حرفام زیاده و دلم پر که نمیدونم چی بگم حرفام میزنم صلاح دونستید داخل کانال بزارید من یکی از ادمینها یا مدیر کانال ایتا هستم از سال ۹۷ وارد ایتا شدم و کم کم فعال شدم زندگی نسبتا مرفه و خوبی داشتم همسرم گهگاهی اذیت میکرد ولی الان که خوب به گذشته بر میگردم میبینم واقعا در برابر کسی که میخوام درباره اش با شما حرف بزنم مرد بدی نبود به واسطه کانالداری و تبادل با اقایی اشنا شدم گاهی وقتا به خاطر مسائل شخصی زندگیم موقع تبادل با این اقا گیج بازی درمیاوردم ،این اقا هم خیلی ادم زیرک و باهوش میفهمید من دقت و تمرکز ندارم چند باری از من درباره زندگی شخصیم سوال کرد گفت من مشاور خوبی هستم میتونم بهتون کمک کنم نمیدونم چرا اعتماد کردم چرا از کل مشکلات زندگیم باهاشون حرف زدم هر روز به من نزدیک و نزدیک تر شد ایشون تو زبون بازی مهارت خاصی دارن کم کم به من گفتن جدا بشم و من هم کم کم به ایشون علاقه مند شدم جوری که حتی دیگه دلم نمیخواست یک لحظه ام همسرمو تحمل کنم به اصرار زیاد من از همسرم بصورت توافقی دو سال پیش جدا شدم همین اقا که اسمش بردم به قدری از جدایی من خوشحال بودن که حد نداشت رابطمون با هم صمیمی تر شد اعتراف به دوست داشتن کردیم شما خودتون خانوما رو خوب میشناسید نقطه ضعف ما احساساتمون هست و دریافت محبت به قدری با زبون محبت کردن که باورم شد دوستم داره بعد از پایان عده پیشنهاد خطبه موقت داد بهش گفتم من با ازدواج موقت مخالفم و اگر واقعا من رو میخواد باید بیاد خواستگاری و من پدر و مادر و برادرهام در جریان بزارم و ازدواج دائمی کنیم اما امتناع میکرد و میگفت یه مدت صیغه محرمیت بخونیم که رابطمون مشکلی نداشته باشه فاصله مسافتی داشتیم قرار شد همدیگه رو ببینیم قبول کردم موقت خطبه بخونیم که مشکلی از نظر شرعی نداشته باشیم اومد و همدیگه دیدیم در حد ۱ساعت با هم بودیم و بعدش رفت چند روز بعد دلتگش شدم هر چقدر اصرار کردم بیا دوباره ببینمت قبول نکرد گفت هوایی میشی منم نمیتونم دائم کنارت باشم یا ازدواج دائم کنم احساس میکردم مورد بازیچه دستش قرار گرفتم اما اونقدر شیفته و علاقه مندش شده بودم که نمیتونستم قبول کنم دوسال فقط رابطه مجازی داشتیم تو این مدت خواستگار داشتم همه رو رد کردم چون نمیتونستم فکرش از سرم بیرون کنم یا خودمو راضی کنم وقتی اون رو دوست دارم با کسی دیگه باشم تو همین دو سال متوجه شدم ایشون قبل من با دخترخانم های دیگه در ارتباط بوده اما به خودم میگفتم مهم الانه که من داره و من رو دوست داره تا اینکه ۳ماه پیش به من گفت دیگه نمیخواد با من باشه بدجور شکستم زندگی خوب و همسری که داشتم از دست داده بودم به خاطر هیچ و تنهای تنها شدم خیلی به خودکشی فکر کردم از خیلی وقت پیش میخواستم بیام و با شما درباره ایشون حرف بزنم اما میترسیدم الان دیگه چیزی برای از دست دادن ندارم الان نمیدونم با کی هست و داره کیو گول میزنه و دلبری میکنه و بدبخت میکنه من یه خانم چادری بودم اما الان چادرمو گذاشتم کنار مداحی گوش میدم یاد اون میفتم حالم بد میشه ضریح و گنبد امام حسین میبینم حالم بد میشه معنویاتم و روح و روانم داغون شده هر بار هم رفتم پی ویش باهاش حرف زدم و گله و شکایت کردم که زندگی منو نابود کردی گفت نفرینت میکنم چرا اجازه میدین ادمای اینجوری اینجا رشد کنن و کار کنن و یه عده مثل من رو بدبخت کنن خیلی جلوی خودمو گرفتم ابروش رو نبرم خودمم دارم اینجا کار میکنم و خرج و مخارجم تامین میکنم گفتم ولش کن کسی متوجه نشه اما میدونم خیلی هستن مثل من توسط ایشون داغون شدن چند وقت پیش از دوست خودم که همینجا کار میکنه خواستگاری کرد ولی داغون شدم اگر خواستید سرگذشت من احمق تو کانالتون بزارید که دخترا و خانوما هیچ وقت به کسی اعتماد نکنن حتی اگر طرف اومد گفت من مداح اهل بیتم و ... هیچ کدوم دلیل نمیشه که طرف واقعا ادم باشه ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ 🔴 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📨 / شما ❌❌ ببخشید اگه زیاده واقعا دلم پره و دوست ندارم هیج دختر دیگه ای اینجوری بشه بخصوص که بعد ازین اتفاقا یکی از دوستان نزدیکمم درگیر گروه مختلط شد و یه اتفاقایی براش پیش اومد که من هر جی گفتم به حرفم گوش نکرد اما بعد از اینکه خودش فهمید چخبره حالش برام عذاب بود در رابطه با کانال هوس آنلاین که درمورد گروه مختلط میگه مزاحم میشم... یه عزیزی همیشه میگه اعتراف به گناه از صدتا گناه بدتره... اما نمیدونم چرا وقتی یه دخترو میبینم که کم کم داره به سمت سرنوشت من میره دلم میخواد گریه کنم داد بزنم و بهش بگم نکن! توروخدا دست بکش! دخترا یه جواهرن. یه طلا با عیار بالا که باید همیشه توی جعبه نگهداری بشن تا فقط خریداراش بتونن نگاهش کنن. همیشه از بچگی رویاهای بزرگی تو سرم بود رویاهای قشنگ با یه آینده روشن با روزای خوبی که قراره واسه خودم بسازم... اما با یه اتفاق توسط چندتا شیاد همش به باد هوا رفت... کوچکتر که بودم... تقریبا کلاس نهم. از طرف دوستای تازه‌ام که توی مسجد با هم آشنا شده بودیم به یه کلاس دعوت شدم یه کلاس مذهبی با یه استادی که من فکرمیکردم این جماعت پاک ترین آدمای دنیان که خدا لباس پیامبر رو تنشون کرده.!!😏 ما یک سال با این آقا کلاس داشتیم خانواده ام مذهبی بودن و خودمم چادری از مردها هم زیاد خوشم نمیومد ولی بخاطر شخصیت بسیار شوخ و خندان و جذابم(که کلا یه شخصیت حرص دربیار واسه مردها داشتم) کم کم توجه این آقا به سمت من جلب شد نمیگم تقصیر من نبود. بود! اما خب همچین شخصیتی داشتم و لجباز بودم و البته احمق!!! یکی از دوستام مسئول کلاس‌ها بود که فقط اون با حاج آقا هماهنگ میکرد خیلی دختر خوب و پاکی بود و خیلی رسمی و با حفظ مسائل شرعی برخورد میکرد حتی لازم نمیدونست حال استادو بپرسه که این همیشه به نفعش بود یه روز که این دوستم شارژ نداشت من مجبور شدم بخاطر کلاس ها به حاج آقا پیام بدم که بیان جلسه بذاریم اون موقع شده بودم دهم درسم خیلی خوب بود توی فامیل درسخون‌ترین بودم و با اینکه گاهی حتی لای کتابامو باز نمیکردم ۲۰ بودم تا اینکه این اتفاق پیش اومد. من بهش پیام دادم و اون جواب داد بله خانمِ... الان میام دوستم فاطمه تعجب کرد که جواب من رو داد چون هیچوقت جواب پیام های دوستم رو نمیداد مگر وقتی که ازش سوال پرسیده شده بود. از اون روز به بعد به بهانه های مختلف برای کارها بهم پیام میداد و... ... 👇👇👇
⛔ هوس/online ⛔
📨 #عبرت_نامه / #ارسالی شما ❌❌ ببخشید اگه زیاده واقعا دلم پره و دوست ندارم هیج دختر دیگه ای اینجوری
• • از اون روز به بعد به بهانه های مختلف برای کارها بهم پیام میداد و من چون کامل بهش اعتماد داشتم مثل برادر بزرگ تصورش میکردم البته فقط من نبودم که قدیسه میدونستمش من و همه دوستام اینطوری بودیم تازه این آقا همسرش هم با ما دوست بود البته نه صمیمی ولی خوب بودیم سه تا بچه هم داشتن حتی چند بار توی اون حسینیه محل فعالیت ما بهمون تهمت زدن و به این حاج آقا حتی.. اما ما جلوشون دراومدیم که نه و این بشر آدم خوبیه و ما هم مثل بچه هاشیم چند بار دعوا شد سر این موضوع توی این مکانو این قضایا باعث تشدید افکار مزخرف این آقا شد. من همیشه بین دوستام که از شاگردای این آقا بودیم از همه عصبی تر بودم و یکبار که این آقا کلاس رو فراموش کرده بود و نیومد منِ کله شق پیش دوستام بهشون توپیدم و دوستامم همراهیم کردن و این آدم همونجا گفت شما همیشه شمشیرو از رو میبندین و به ادم میتوپین و باعث اخم و عصبانیت من شد! وای به حال وقتی که من عصبی میشدم و کلافه! به قول خواهرام توی عصبانیت واسه مردا جذاب تر بودم شب همون روز من نیاز به یه استخاره داشتم که گفتم ایشون استخاره مو بگیرن وقتی جوابشو بهم گفتن... همون موقع درمورد کلاس بهم گفتن که چرا تعطیل شده و ازم پرسیدن که آیا قانع شدم یا نه! منم بهشون گفتم نه ناراحت نیستم و هر جی خودشون صلاح میدونن و ایشون در کمال تعجب گفتن خب خداروشکر نظر شما مهم بود بیشتر از بقیه که جلب شد من یکم شک کردم اما باز احمقانه به این فکرکردم که این فرد ادم خوبیه و زن و بچه داره و.... گذشت که... کم کم ایشون شروع کردن هر روز صبح که من میرفتم مدرسه برام توی پیوی روبیکام که به جرئت میتونم بگم فضای بشدت مسمومیه استیکر گل میفرستادن و من هم بی جواب فقط نگاه میکردم. برام سوال شده بود اما توجهی بهش نمیکردم و این آدم این رفتار منو گذاشته بود پای این که من موافقم!!! حال من اون روزا بشدت بد شده بود من آدم حرف زدن با نامحرم نبودم یه وجود پاک و البته شیطون با کلی آرزوی کوچیک و بزرگ همش استرس داشتم بعضی وقت‌ها گریه میکردم توی کلاس نمره هام هر روز کاهش پیدا میکرد تا اینکه... چت هاشون هر روز بیشتر و بیشتر شد و من چون میترسیدم ناراحت بشن و اینکه ایشون هی به من میگفتن تو بچه ای من از تو ۱۵ سال بزرگترم و جای برادر نداشته ات! و من بدلیل نداشتن برادر خیلی خیلی این خلأ رو حس میکردم اعتماد کرده بودم همش یه چیزی ته وجودم قلقلکم میداد که نکن اشتباهه جوابشو نده میدونم تو بی منظور باهاش حرف میزنی ولی نکن اینکارو ولی امان از سادگی من! هی مستقیم و غیرمستقیم بهم ابراز علاقه میکرد مرتیکه! یه بار بخاطر یه قضایا که توی مسئله حسینیه‌مون اتفاق افتاده بود من کنجکاو شدم و ازش پرسیدم چیشده که اونم با اون رفتارای گول زنکش گفت به کسی نمیخوام بگم چون اشکمو دراورده و ازین حرفا ولی گفت فقط به تو میگم. ازش پرسیدم که اگه فرداشب بعد از نماز با فاطمه دوستم بمونم بهم بگه؟ گفت نه فقط به خودت میگم ... ✍ قبول دارید که هم خانم هم آقا، هر دو طرف نوع تعامل صحیح رو بلد نیستیم؟؟ و خیلی جاها تقصیر خودمونم هست؟ 😞😞 خیلی جاها تقصیر خود خانما هم هست!!
⛔ هوس/online ⛔
• • از اون روز به بعد به بهانه های مختلف برای کارها بهم پیام میداد و من چون کامل بهش اعتماد داشتم م
• • گفت نه فقط به خودت میگم وقتی پرسیدم کِی؟ گفت بریم یه کافی شاپی سینمایی چیزی نمیدونم چجوری اون لحظه عقلم رسید ولی مخالفت کردم با جدیت و گفتم تا بعد از نماز مغرب بمونم برام توضبح بده. ولی اونشب به خاطر مسئله دوستم زود از حسینیه رفتیم و شب پیام دادم که نگفتید مسئله رو؟ (وقتی چتای خودم یادم میفته باورم نمیشه این خود احمقم بودم) اونم گفت شکست عشقی خوردم و ازین حرفا بعد گفت نموندی یذره ببینمت منِ ساده منظورشو متوجه نشدم!!!😔 همون موقع ها هم من درگیر گروهای مختلط مذهبی😒 شدم نمیدونستم به خدا قسم نمیدونستم گناهه و عواقبش خرابی زندگیمه اون حاج آقا هم هی به بهانه های مختلف بهم زنگ میزد و میگفت خب یه برادر دلش برای خواهرش تنگ میشع!!! و من جوابشو نمیدادم و سعی میکردم حدالامکان تلفنی باهاش حرف نزنم نمیدونم بعضی وقتا این رفتارای به جا از کجا میومد ولی یقین دارم بخاطر دعاهایی بود که مادرم میکرد و هیئت هایی که همیسه مامانم میبرد، بود! تا اینکه اون شب کذایی سر رسید! شبی که فرداش از اداره میومدن نمایشگاه مدرسه رو ببینن من چند هفته برای نمایشگاه مدرسه زحمت کشبده بودمو دلم میخواست نتیجه شو ببینم اما... نشد اون شب یادم نمیاد چتامون چجوری شروع شد ولی بهم گفت میخوام یه چیزی بهت گفتم و گفت... بیا با هم باشیم من از تو خوشم میاد و ازین حرفا بااااورم نمیشد! حالم بهم خورد ازش اول گفتم جواب خدا و پیامبر و لباست و زنت رو چطوری بدم? (که به خیال خودم بهترین جوابو بهش دادم) وقتی دیگه متوجه شدم منظورش از این مدت گستاخیش چی بود بهش گفتم تازه میفهمم چرا بچه ها اون حرفا رو پشت سرت میگفتن از قصد. از ناراحتی هر چقدر دلم خواست بهش فحش دادم از زبون اینکه بچه ها میگفتن اونم بهم گفت شما ها گستاخین پرویین و من بلاکش کردم.که کاش زودتر اینکارو انجام میدادم. وقتی تموم شد اون روز تا صبح خوابم نبرد یا گریه میکردم یا از فرط ناراحتی و استرس میاوردم بالا خیلی با خودم فکر کردم که برم به همه بگم و آبروشو ببرم ولی دلم به حال زنش سوخت به حال دختر سه سالش! بعد از اون قضیه من همش دنبال یکی میگشتم که بهش بگم که بره یقه اونو بگیره بهش بگه چرا؟؟؟؟ به خانوادم نمیتونستم بگم خصوصا پدرم که خیلی مذهبی نیست اما کلا حتی از روابط با پسرخاله هامم که شیر مامانای همو خورده بودیم خوشش نمیومد بخاطر همین توی همین گروه مخالط مجازی با یه پسر پلیس آشنا شدم اونم خواهر نداشت و میخواست این جای خالی رو پر کنه! نتونستم برم مدرسه تا یه هفته که همین باعث شده بود یکی از بچه های کلاسمون که ازین موضوع کم و بیش دز حد خیلی کمی خبر داشت به همه بگه فلانی با استادش عروسی کرده و الان بارداره البته خداروشکر کسی حرفشو باور نکرد و چون همه مدرسه منو میشناختن و احترام قائل بودن برام و به لطف خدای مهربونم این شایعه پخش نشد! خداروشکر خدا منو از اون منجلاب بیرون کشید ولی من اون زمان بدترین حالو داشتم منی که معدلام همه از ۱۹/۷۰ بالاتر بود و همیشه خوب خوبه‌ی مدرسه بودم توی سال دهم کم آوردم من شکست خورده بودم از اعتمادم و ازون دختر شیطون درسخون خنده روی شلوغ کار بلند پرواز تبدیل شده بودم به یه دختر منزوی که هر شب گریه میکرد معدل سال دهمش شد ۱۷ و خورده ای..!!!! غذا نمیخورد و اون دختر تپل خوش رنگ و رو که زمستون به زمستون مریض نمیشد بین دوستا و توی مدرسه و توی فامیل دختر خوشگله به حساب میومد تبدیل شد به دختر ضعیف انقدر شب و روزش حالش بد بود که همه خبردار شده بودن توی این دو سال که بار این مسئله رو قلبش سنگینی میکرد اندازه ۲۰ سال قیافش پیر شد ...
⛔ هوس/online ⛔
• • گفت نه فقط به خودت میگم وقتی پرسیدم کِی؟ گفت بریم یه کافی شاپی سینمایی چیزی نمیدونم چجوری اون لح
توی این گروهای مختلط علاوه بر اون پسر به اصطلاح داداش که همیشه غیرتی میشد ازینکه اون حاج آقا اینکارو کرده با یه مرد آشنا شدم که اونم... خودشو سید معرفی کرد که توی سپاهه و قلبش مشکل داره و ازین طریق تونست اعتماد منو جلب کنه لعنتی نمیدونم چرا بهش اعتماد کردم اونم مثلا منو برای داداشش خواست البته همون مجازی!!!! من هر روز که از صبح با اینا حرف میزدم تا شب بدنم از استرس میلرزید از حال بد از حالت تهوع چون من آدم اینکارا نبودم گول خوردم و چون ذاتم پاک بوده اون استرس ناشی از اون بود نمیدونم چرا ابنجوری شد چرااا؟؟ ولی واقعا انگار اون دوران من توی زندگی نباتی بودم انگار توی آب داشتم هر لحظه بیشتر غرق میشدم احمقانه داشتم خودمو به باد میدادم که کرونا شروع شد و خواهرم که شهر دیگه زندگی میکرد مجبور شد بیاد بمونه خونمون و همسزش که توی کار تربیتی بود و دست کلی نوجوونو گرفته بود از حالات من فهمید یه خبراییه و خواهرمو درجریان گذاشت که اون دوتا وسیله شدن از طرف امام زمان و منو از اون منجلاب بیرون کشیدن! انگار دستگاهارو ازم جدا کردن و منو ازون زندگی نباتی بیرون کشیدن انگار دستمو گرفتن و از آب کشیدنم بیرون منم دلو زدم به دریا و همه چیو بهشون گفتم از اول تا آخر کامل گفتم میدونستم شاید حتی دیگه بهم اعتماد نکنن اما من همه چیزمو باخته بودم از نظر جسمی و روحی به حدی رسیده بودم که.....بماند و وقتی قضیه ها رو برام یکی یکی تجزیه و تحلیل کردن و بهم گفتن اونی که خودشو سید سپاهی معروف کرده اون حاج آقا چه قصدی داشتن و من چقدررررر راحت گول خوردمو تا چه حد میتونستم بدبخت شم دنیا رو سرم خراب شد! ولی خواهرم به کمک همسرش دستمو گرفتن و کمکم کردن خیلی کمک باهام حرف زدن بهم امید و اعتماد به نفس دادن الان نزدیک ۳ سال ازون قضایا میگذره و قلب درد و بیحالی عوارض اتفاقات اون مدته که برام مونده. لاغر شدم خیلی ضعیف شدم از نظر جسمی خیلی ولی یه عبرت خیلی بزرگ برام شد الان به کمک امام زمان سرپام کم کم حالم بهتر شد و به فعالیت هایی که توی ذهنم بود دارم انجام میدم الان من دست رو زانوم گذاشتم و بلند شدم ولی واقعا یه دفتر سفید و تمیز فرق داره با دفتری که چندتا برگش سیاه شده! اینو نگفتم که به طلبه ها بدبین بشین گفتم که بدونید من دور و برم طلبه زیاد هست زن و مرد داییام. خواهرام و..... و فقط یکیشون تو زرد از آب دراومد که همون استادم(😏) بود به دخترا میخوام بگم توروخدا قدر خودتونو بدونید افراد گروهای مختلط همه مثل گرگ گرسنه هستن😔😔😔 نمیخواستم این مسئله رو جایی بگم ولی خواهشا به اعضای کانالتون بگید که نکنن اینکارو
⛔ هوس/online ⛔
توی این گروهای مختلط علاوه بر اون پسر به اصطلاح داداش که همیشه غیرتی میشد ازینکه اون حاج آقا اینکارو
✍ ادمین نوشت: تجربه های زیاد همین کانال ثابت کرده که اگر کسی به شما علاقه داشته باشه باهاتون مجازی دوستی نمیکنه!!! اقدام برای ازدواج میکنه! اگر اینا مطرح میشه، قرار نیست دورهم بشیم و از بدبختی هامون درددل کنیم هدف آگاهی بخشی هست، هدف آموزش هست!! متاسفانه هنوز بلد نیستیم توی مجازی درست فعالیت کنیم هنوز بلد نیستیم مراقب خودمون باشیم ⚠️ مراقب نوع تعاملاتمون با نامحرم باشیم هیچکدوم از ماها معصوم نیستیم!! میکنم اکانت های شخصی نداشته باشید، خودتونو تنها تو فضای و فضای مجازی رها نکنید ❌😔 اگر با مادرتون، پدرتون، همسرتون یه اکانت مشترک دارید خوشحال باشید که حداقل بخاطر حضور یک نفر دیگه همیشه مراقب نوع ارتباط تون هستید!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ⛔ هوس/online ⛔
1_850975357.mp3
7.54M
🔴اگه درگیره این روابط هستی این صوت رو از دست نده👌 باشه؟ ➕کسایی که درگیره نیستن هم حتما گوشش بدن👍 🚨 😎خودسازی❣ ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ 🔴 عضو بشید👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772
یادمون باشه ابلیس، اینطوری وارد عمل می‌شه: ⚡️حالا با یه سلام و صبح بخیر/شب بخیر که آسمون به زمین نمیاد، زمینم به آسمون نمی‌ره👀 اصلا تو که قصد بدی نداری😶.. ⚡️بابا این مثل داداشت/خواهرته، چه فکرای منفی‌ای می‌کنی😒 توهم زدیـآ گناه کجا بود؟! ولی حقیقت اینه: کلا طوریه که آدم باید همیشه مراقبش باشه و هرنوع ارتباط با نامحرم حتما کار رو به جاهای باریک می‌کشونه`❌ ✦✧✦✧✦✧ 🔴 ✦✧ 🆔⊰@chat_tory
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📨 من یه دختر۱۸ ساله ام و ایشون ۱۹ سالشه ۳ سال پیش با یکی از اشناهامون که گفته بود دوستم داره ازسره دلسوزی وارد رابطه پیامکی شدم یه چند وقت بعد احساس کردم که منم دوستش دارم و وابستش شدم ولی اون سه ماه بعد اصرار داشت که از هم جدا شیم و همه چی بمونه برای آینده بخاطر گناه رابطه ای که بینمونه ولی من بیشتر از یه ماه نتونستم طاقت بیارم و بازم باهم صحبت کردیم شاید تو این سه سال چندین بار باهم خدافظی کردیم ولی بازم من نتونستم طاقت بیارم و رابطمون ادامه پیدا کرد ما واقعا همدیگه رو دوست داریم و فکر میکنیم میتونیم باهم دیگه زندگی کنیم تنها دغدغه ای که الان داریم اینه که خانواده هامون راضی شن چون بینمون اختلاف طبقاتی وجود داره... من بهشون گفتم که میتونم دوسال منتظر بمونم و اونم بهم گفت که طی دوسال با خانوادش حرف میزنه و همه چی مشخص میشه الان تمام سعیم اینه که باهم صحبت نکنیم و صحبت نمی‌کنیم ولی این ترس که نکنه خانوادش راضی نشن اذیتم میکنه و وقتی میبینمش واقعا اذیت میشم چون نمیتونم باهاش حرف بزنم😔واقعا دلتنگی اذیتم می‌کنه چون هم خیلی کم میبینمش و هم وقتی ام میبینمش اذیت میشم چون احساس میکنم خیلی ازش دورم و امکانش نیست که باهم حرف بزنیم خواهش میکنم یکاری کنید که یکم فکرش تو ذهنم کمرنگ شه😔 ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ از حجة الاسلام سلام خدمت شما خواهر خوبم، از صبر، تاب آوری و پی گیری جواب سوالتان کمال تشکر و سپاسگزاری را دارم. Ⓜ️ مطالبی را تقدیم حضورتان می کنم امیدوارم آرامش دهنده جان و روشنای راهتان قرار گیرد. شما در سن حساسی قرار دارید و سرمایه جوانی بسیار ارزشمند و گرانمایه است، استفاده هوشمندانه و خردمندانه از این مقطع زمانی، زمینه ساز آینده ای روشن، با امنیت و ارامش و موفقیت امیز در آینده را در پی خواهد داشت اما استفاده اشتباه و غلط و گرفتار شدن در دام هوس ها، خیال های رنگین کمانی و آرزوهای دست نیافتنی باعث می شود خسارات، استرس،اضطراب و پیامدهای غیر قابل جبرانی را در آینده تجربه کنید. ✅ پیشنهاد و راهکارهایی را توصیه می کنم: ۱_ تلاش کنید قوه عاقله خود را شعله ور کنید تا بر احساسات و عواطف شما غالب شود. ۲_ در کانال سوالات و سرگذشت هایی شبیه شما مطرح شده است آنها را با تفکر و بصیرت مطالعه کنید. ۳_ برای زندگی صرفا دوست داشتن هم خوشبختی نمی آورد و عوامل مهم دیگری لازم است. ۴_ در اکثر موارد تجربه و منابع علمی نشان داده است آقایان صرفا جهت خوشگذرانی و لذت بردن با دختران دوست و ارتباط برقرار می کنند و سر قول و قرار های خود نیستند بر خلاف دختران.... از این جهت در این روابط و دوستی ها دختران طعمه و قربانی قرار می گیرند. ۵_ برای خودتان هدف و برنامه(مطالعاتی، ورزشی و معنوی ) داشته باشید و به آنها عمل کنید. ۶_شما در اعمال و رفتار خود آزاد و مختار هستید و کسی شما را مجبور نمی کند تا مسیر اشتباه را در پی بگیرید پس انتخاب با شماست. ۷_ با توجه به مطالبی که بیان شد اگر نتوانستید فراموش کنید یا بی تفاوت باشید نسبت به فرد مورد نظر حتما از یک کارشناس مومن، متدین، متخصص و امین کمک بگیرید. امیدوارم که با تصمیمات عاقلانه، خلاقانه در مسیر سعادت،خوشبختی و رضایت حق تعالی حرکت نمایید. تحت توجهات حضرت ولی عصر علیه السلام موفق و پیروز باشید. ❇️ الاسلام عرفانی _کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی ⛔️⛔️🚫🚫⛔️⛔️ 🔴 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3779723272C22d0624772