eitaa logo
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
19.1هزار دنبال‌کننده
793 عکس
410 ویدیو
8 فایل
عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱 https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/7 رمان به قلم‌ زهرا حبیب اله #لواسانی جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم کپی از رمان حرام تبلیغ👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2009202743Ce5b3427056
مشاهده در ایتا
دانلود
خستگی و گرسنگی خیلی بهم فشار آورده بود. البته یک شکلات‌هایی رو ارتش می‌داد که خوردن یه عددش برای یک بیست و چهار ساعت کافی هست. ولی برای مایی که هر روز صبح باید دو تا استکان چای شیرین با دو تا نون لواش میخوردم، یک شکلات به جایی نمی‌رسید. تو همین حالتی که گیج خواب بودم و به شدت گرسنه، صحنه‌ای رو دیدم که از تعجب، گرسنگی و بی خوابی از سرم پرید،دیدم یک تعداد بالایی عراقی دست‌ها شون رو بالا گرفتن و به نشونه تسلیم دارند میان، خوب دقت کردم ببینم خودشون تسلیم شدن یا نیروهای ما آوردنشون. همینطوری که با نگاهم تا نفرات آخر رو دید زدم چشمم افتاد به نفر آخر، عه عه عه، تعجبم چند برابرشد. یه بسیحی که اسلحه هم دستشِ، روی https://eitaa.com/joinchat/3695968317C061460af4d
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
خستگی و گرسنگی خیلی بهم فشار آورده بود. البته یک شکلات‌هایی رو ارتش می‌داد که خوردن یه عددش برای یک
تا به حال پای خاطرات یه رزمنده از روزی که اعزام شده تا عملیاتی رو که شرکت کرده نشستی؟ داستان زیبای، رزمنده ای از فکه، تمام اینها رو به تصویر کشیده❤️ https://eitaa.com/joinchat/3695968317C061460af4d
Ziarate Ale Yasin- Ali Fani.mp3
5.76M
🍃🌹🍃 🌸▫️صوتِ " زیارتِ آل یاسین " با صدای "علی فانی " 🍃🌹🇮🇷ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
خستگی و گرسنگی خیلی بهم فشار آورده بود. تو همین حالتی که گیج خواب بودم و به شدت گرسنه، صحنه‌ای رو دیدم که از تعجب، گرسنگی و بی خوابی از سرم پرید،دیدم یک تعداد بالایی عراقی دست‌ها شون رو بالا گرفتن و به نشونه تسلیم دارند میان، خوب دقت کردم ببینم خودشون تسلیم شدن یا نیروهای ما آوردنشون. همینطوری که با نگاهم تا نفرات آخر رو دید زدم چشمم افتاد به نفر آخر، عه عه عه، تعجبم چند برابرشد. یه بسیحی که اسلحه هم دستشِ، روی... https://eitaa.com/joinchat/3695968317C061460af4d
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
خستگی و گرسنگی خیلی بهم فشار آورده بود. تو همین حالتی که گیج خواب بودم و به شدت گرسنه، صحنه‌ای رو دی
تا به حال پای خاطرات یه رزمنده از روزی که اعزام شده تا عملیاتی رو که شرکت کرده نشستی؟ داستان زیبای، رزمنده ای از فکه، تمام اینها رو به تصویر کشیده❤️ https://eitaa.com/joinchat/3695968317C061460af4d
علّت منفور شدن آدمها.mp3
11.24M
🍃🌹🍃 | مادر منفور ! پدر منفور ! فرزند منفور ! عروس و داماد منفور ! مدیر منفور ! همه‌ی اینا یه جای مشترک گیر دارن که منفور میشن! 🍃🌹🇮🇷ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹🍃 🎥 تهیه مسکن اقشار مختلف در دستور کار دولت 🗣رئیس‌جمهور: 🔹مشابه اقدامی که در مورد تامین مسکن دانشگاهیان امروز انجام شد در نیروهای مسلح، تعاونی‌های کارگری و سایر اقشار نیز جریان دارد. 🔸این روند می‌تواند نیاز اقشار مختلف به مسکن به‌ویژه اقشاری که دسترسی سختی به زمین و مسکن دارند را برطرف کند. 🔹اختصاص زمین به واحدهای مسکونی یا خوابگاه‌های متاهلی حتما با نگاه به ضرورت توسعه دانشگاه‌ها در حوزه آموزشی و پژوهشی و آینده‌نگری در این زمینه‌ها باشد. 🍃🌹🇮🇷ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
🍃🌹🍃 وزیر بهداشت: درمان رایگان سرطان، از اهداف وزارت بهداشت است 👌 🍃🌹🇮🇷ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهال‌آرزوها #قسمت_۵۶۶ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 به قلم (ز_ک) بابا به دنبالمون اومد همه ی وسایل بار ماشین کرد با عمه جلوی ماشین کنار بابا نشستیم. وقتی نزدیک روستا رسیدیم عطر خوش روستا رو با تمام وجود استشمام می‌کردم. سرمای دلچسبش رو به جون خریدم. انگار خدا جو روستای ما رو با اکسیژن خالص پر کرده که روح زندگی بهم دمیده می‌شد. وقتی به خیابون اصلی و کوچه پس کوچه ها رسیدیم ولی این بار مولکول‌های اکسیژن جاخالی می‌دادند کم کم داشتم نفس کم میاوردم. چون یاد نگاهها و حرفای مردم افتاده بودم و حالم گرفته شد همه ی تلاش‌هایی که تو خونه‌ی عمه و با کمکش کرده بودم تا همه‌ی احساسات تلخ گذشته رو از خودم دور کنم اما حالا همه ی زحماتمون دود شد و رفت به آسمون. بغضی آشنا ته گلوم دوباره در حال لونه کردن بود. به خودم نهیب زدم من باید بتونم اعتماد به نفسی رو که در طول مدتی که پیش عمه بدست آوردم رو حفظ کنم. با خودم زمزمه می‌کردم آغوش خدا، آغوش خدا، من در آغوش خدام‌... دستان خدا، دستان خدا روی زندگیمه تا درستش کنه قراره خدا آغوش و تکیه‌گاه من باشه، قراره با دستای خودش انتقام من رو از همه‌ی اونایی که باعث اینهمه غم و غصه و سیاهیِ بختم شدند بگیره. قطرات اشکی که می‌اومد تا گوشه‌ی چشمم جمع بشن آروم آروم به جای قبلیشون برگشتند. نفسهای عمیق می‌کشیدم و چشمم رو شیطنت‌وار به اطراف می‌گردوندم و افکارم رو مهار می‌کردم که بجز خوبی‌های روستا و خصوصا دیدار شکوفه به چیز دیگه ای نپردازند . چهره‌ی خندون و زیبای شکوفه رو تصور می‌کردم. الان دیگه کم مونده تا پنج یا شش ماهش تموم بشه... کپی حرام جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم @chatreshohada لینک پارت اول👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/63589 ✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺 🌺🌟 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهال‌آرزوها #قسمت_۵۶۷ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 به قلم (ز_ک) رسیدیم خونه مامان و محبوبه توی حیاط به استقبالمون اومده بودند. درسته نزدیک بهار بود اما هنوز هوای سرد اسفندماه سوز عجیبی داشت، پس بعد از یه احوالپرسی کوتاه اول عمه رو تعارف کردند که داخل بره و بقیه با عجله وارد خونه شدیم. شکوفه‌ی نازنینم یه گوشه دراز کشیده و با دست و پاهای کوچولوش اسباب بازی رو نگه داشته بود و صداهایی رو از توی گلوش بیرون می‌فرستاد. انگار که تلاش می‌کنه حرف بزنه. وقتی صدام رو شنید اولش یکم باحس غریبانه نگاهم کرد ولی وقتی بغلش کردم و قربون صدقه‌های همیشگیم رو تقدیم نگاه قشنگش کردم هنوز حس غریبی رو نسبت بهم داشت یه ساعتب طول کشید تا همون شکوفه‌ی همیشگی بشه و دیگه باهام غریبی نکنه... تو بغلم اینطرف و اونطرف می‌کشوندمش و شعرهایی که حکایت از دلتنگیم می‌کرد رو براش می‌خوندم. یه لحظه متوجه نگاه پرغصه‌ی اطرافیان به خودم شدم. بی‌توجه به نگاههاشون بدون اینکه چشم از صورت شکوفه بردارم رفتم به سمت اتاقی که الان چند سال بود به اسم اتاق منصوره توی خونه معروف شده بود. یکم دیگه با شکوفه مشغول شدم که باصدای مامان که برای صرف نهار به سر سفره دعوتم می‌کرد به پذیرایی برگشتم. همه دور سفره نشسته بودند بابا سرجای همیشگیش بود و عمه کنارش... وسایل سفره هم نصفه نیمه چیده شده بود بچه رو کنار مامان نشوندم و به آشپزخونه برای کمک به محبوبه رفتم با خوشحالی از حالم و خاطرات خونه‌ی عمه و کلاسهای قلاب بافیم می‌پرسید من هم مشتاقانه جواب تک تک سوالهاش رو می‌دادم. با هشدار بابا که اعلام عدم تحمل گرسنگی می‌کرد به سرعتمون افزودیم و چیدمان سفره رو تکمیل کردیم. به پیشنهاد عمه و استقبال من و مامان و محبوبه که حالا سر ظهره و حسابی آفتاب همه جارو گرمتر کرده بابا با ماشین همه‌مون رو به امامزاده برد 📣📣 کامل شد😍 برای دریافت کل مبلغ ۵٠ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید 6037701089108903 بانک کشاورزی لواسانی فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇 @Mahdis1234 کپی حرام جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم @chatreshohada لینک پارت اول👇👇 https://eitaa.com/chatreshohada/63589 ✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺 🌺🌟 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🍃🌹🍃 🍃🌸محور یابی بیانات رهبری(امروز در دیدار با مردم اذربایجان شرقی) تا این لحظه در میدان انتخابات از سیاه‌نمایی اجتناب شود 🔹رهبر انقلاب: کسانی که در میدان انتخابات وارد می‌شوند از بددهنی و توهین و سیاه‌نمایی اجتناب کنند. 🍃🌹ـــــــــــــــــــ رهبر انقلاب: مردم در انتخابات به دنبال انتخاب اصلح باشند 🍃🌹ـــــــــــــــــــ رهبر انقلاب: همه باید در انتخابات شرکت کنند 🔹انتخابات رکن اصلی نظام جمهوری اسلامی است. راه اصلاح کشور انتخابات است. 🍃🌹ـــــــــــــــــــ اختلافات سیاسی نباید در وحدت ملی تاثیر بگذارد 🔹رهبر انقلاب: اختلافات سلیقه‌ای و سیاسی نباید در وحدت ملی ملت ایران در مقابل دشمنان تاثیر بگذارد 🍃🌹🇮🇷ـــــــــــــــــــــــــ صـــراط @roshangari_samen
هدایت شده از باران حرم
33.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در باقیمانده‌ی ماه شعبان کدام عمل فضیلت بیشتر داره؟ اگر بخواهیم از محسنات این ماه استفاده کنیم برای اینکه ماه رمضان بهتری داشته باشیم چه کنیم؟ استاد پاسخ دغدغه‌های شما رو در این کلیپ دادن. @baran_haram