زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۹۱۳ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۹۱۴
به قلم #کهربا(ز_ک)
_آخه چون فراموشی داره به خاطر اون پرسیدم
آره اینکه هیچی یادش نمیاد خیلی نگران کنندهست دکترش گفت خیلی طولانی شده و شاید دیگه هیچوقت خوب نشه.
_توکلتون به خدا باشه... مگه به من نگفته بودند ریسک عملم بالاست اما خودت شاهد بودی در بدترین حالت ممکن من رو بردند بیمارستان تو شرایط عادی اگه سالم هم بودم فلج میشدم چه برسه به اون حال و روزی که من داشتم...
اما میبینی که بعد از عمل خیلی بهترم...
خدا بخواد هر کار ممکنی ممکن میشه...
فقط توکل کنید و بسپرید به خودش که چارهگشای کل عالم هستی فقط خودشه...
لبخندی از حرفای امیدبخشش به لبهام نشست
_ممنون منصوره خانم... محاله من با شما حرف بزنم و حالم بهتر نشه...
_فدات عزیزم تو لطف داری...
خیلی دوست داشتم برای سالگرد پدرت خودم رو برسونم اما نشد... شرمندهت شدم
_اختیار داری عزیزم همینکه جویای احوالمون هستی برام ارزشمنده...
اتفاقا به خاطر حال مامان نتونستیم سالگرد خیلی مفصلی بگیریم
_مراسم مهم نیست همینکه دور هم یاد اون خدا بیامرز کردید و براش احسان کردید کافیه...
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۹۱۴ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۹۱۵
به قلم #کهربا(ز_ک)
میدونی به چی فکر میکنم نهال؟
الان روح پدرت در آرامشه...
چون تو هم پیش خونوادهت و کنار اونها هستی...
_بله درسته...
منصوره خانم یه چیزی بگم؟
_جانم عزیز بگو...
_چند روز پیش رفتم ملاقات نیما
بجای اینکه نگران حال من باشه
ازم دلخور بود که چرا خبری از مادرش نگرفتم
_عجب... عیب نداره اونم مادرشه شاسد نگرانش بوده... بهرحال میدونه الان تو پیش خونوادهتی و حسابی هم جات امنه و هم شرایط خیلی خوبی داری
لابد از مامانش بی خبر مونده نگرانشه.
_نه بابا... خودش گفت خونهی خاله کبراش هستند یعنی خواهر خود فرشته...
_درسته... ولی با این حرف نشون داده از بابت تو خیالش راحته... چون میدونه خونواده تو بی منت هوات رو دارن ولی اون فرشته خانم شاید جای خوبی نیست و ممکنه منتی روی سرش باشه
_نمیدونم ولی خیلی حرصمو در آورد..
_حالا کی از زندان آزاد میشه؟
براش دوسال زندان بریدن
بغضم رو به زور قورت دادم
_همهی دار و ندارمون رو از دست دادیم منصوره خانم.. الان هیچ آهی در بساط نداریم
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@Mahdis1234
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۹۱۵ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۹۱۶
به قلم #کهربا(ز_ک)
با یاد آوری حرفای نیما با حرص ادامه دادم
_نیما بهم گفت برم پیش مامانشاینا بمونم، منم گفتم که مامان خودم اصلا حال خوبی نداره و دلم می خواد پیشش باشم،اونقدر نامرده که بازم حرف خودشو میزد، منم به روش آوردم و گفتم چقدر تو پررویی بخاطر دروغ بابای تو من دوسال از خونوادهم دور موندم و اینهمه اتفاقات بد براشون افتاد ،اصلا مسبب همهی بدبختیاشون منم، حالا که دوست دارم برای پیششون بمونم تو بازم فکر مامان خودتی؟
اونم ناراحت شد و با بیادبی گفت فکر کردی حالا که این تو هستم دم دراوردی و آدم شدی؟ تا دیروز حرف حرف من بود الان اوضاع فرق کرده آره؟
بعدم گفت بالاخره که میام بیرون اون موقع من میدونم و تو
منصوره خانم نیما خیلی بدتر از قبل شده لجباز و بداخلاق حرف حرف خودش نباشه قیامت میکنه حالا خوبه تو زندانه و این جوری برای من خط و نشون میکشید وگرنه منو خِر کِش میکرد تا خونه خالهش میبرد دستبوس مامان جونش.
_آخرش چی شد؟
هیچی دیگه منم مجبور شدم به دروغ بگم حال خودمم خوب نیست و هرروز باید برم دکتر لااقل اینجا برادرمو خواهدام هوامو دارن و منم راحتترم که منت کسی روی سرم نیست، نمیدونم چون گفتم حال خودم خوش نیست و محتاج خونوادهمم ناراحت شد و تو هم رفت یا چون گفتم پیش اونا راحتترم و خونه خالهت نمیرم...
_ای بابا اشتباه کردی دروغ گفتی...
عزیز دلم هیچ وقت هیچ خیری توی دروغ گفتن نیست ولی تو همیشه همون راهو پیدا میکنی...
_اما برای من همیشه بهترین راه بوده چون فقط با همین فرمون میتونم حرفمو به کرسی بنشونم...
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۹۱۶ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۹۱۷
به قلم #کهربا(ز_ک)
_ولی از من به تو نصیحت دروغ گفتن رو بذار کنار، مگه میشه با یه خطا و گناه مسیر زندگی رو هموار کرد؟
پس دروع نگو که آخر عاقبت خوشی نداره ،
_چرا نداره؟
پس اینی که الان من خونه خودمونم یعنی چی؟ عاقبتم خوش شد دیگه
وگرنه باید میرفتم خونه خالهش ور دل مامان جونش و اون مرسدهی نکبت...
من نسبت به هردوشون ویار دارم.
_چی بگم والا خودت بهتر می دونی.
_آره میگفتم تا اینو به نیما گفتم اخماش رو تو هم کرد و گفت خیلی خب فعلا بمون اما بچه که دنیا اومد به مامانم و سینا میگم بیان دنبالت. هرچند منم دویت ندارم منت خونوادهی تو روسرم باشه ولی فعلا چارهای ندارم.
_عه سینا بیرونه؟ چطور اون زندان نیفتاده؟
_چه میدونم اونقدر اون مارمولک بود لابد میدونسته چکار کنه گناهی گردنش نیفته...
نیما بیعرضه بود تا باباش بود ساپورتش میکرد از وقتی فهمیده میخوان باباشو اعدام کنند اینم خودشو باخته،البته فقط وقتی به من میرسه میخواد وانمود کنه هنوزم همون نیمای قبلیه و یال و کوپالش سر جاشه...
اما من که میدونم این نیما دیگه نیمای قبلی نیست و نمیشه روش حساب کرد و فقط اولدورم پولدورم داره.
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@Mahdis1234
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🍃🌹🍃
🎥 رهبر انقلاب: امروز از داخل هم به ما انتقاد میکنند که ما با دنیا قهریم
🔹این غلط است. ما امروز با مجموعههایی کار میکنیم که بیش از نصف مردم دنیا در آن زندگی میکنیم.
🔹اگر منظورشان این است که ما با نظم نوین جهانی مخالفیم بله این درست است.
ـــــــــــــــــــ
🎥 رهبر انقلاب: امروز به برکت ایستادگی ملت ایران جرئت حمله به مرزهای ایران را ندارند و جور دیگری در حال عناد هستند.
🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۹۱۷ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۹۱۸
به قلم #کهربا(ز_ک)
_با خودت روراست باش دختر، تو یا نیما رو میخوای یا دیگه نمیخوای.
اگه میخوای باید با همهی خوب و بدش کنار بیای و تلاش کنی زندگیت رو بسازی،تو دیگه تنها نیستی یه بچه تو راهی داری که وقتی دنیا بیاد به پدرش احتیاج داره...
نیما هم که قرار نیست همیشه اینجوری بمونه شاید متنبه شده باشه و بخواد جبران کنه...
بهش این فرصت رو بده.
وقتی برگرده از اول شروع میکنه و زندگیتونو میسازه
_با کدوم سرمایه؟
_مگه همهی آدما برای شروع دوباره همیشه سرمایه داشتن؟
سرمایهی بعضی آدما تلاش و همت خودشونه و بدن سالمشونه.
شوهر تو شکر خدا دومی رو که داره
اولی رو هم با امید دادنهای تو توی وجودش پرورش میده و وقتی آزاد شد همه کار برات میکنه...
بعدم همهی ابعاد زندگی که مادیات نیست که تو فقط اون جنبهش رو در نظر میگیری.
_چی بگم ... من که چشمم آب نمیخوره
_توکلت به خدا باشه
نهال جان دستم خیلی خسته شد باید گوشی رو بذارم کنار.
_شرمنده عزیزم برو استراحت کن
از هم خداحافظی کردیم و به داخل خونه برگشتم.
توی هفت ما بودم و هنوز دو سه ماهی تا زایمانم مونده بود ... دیگه شمارش روزها از دستم خارج شده بود
چی فکر میکردم و چی شد
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۹۱۸ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۹۱۹
به قلم #کهربا(ز_ک)
روزها از پس هم عبور میکردند و من روز به روز به تولد پسر کوچولوم نزدیکتر میشدم...
وقتی که ازدواج کردم فکر میکردم بچهم رو در بهترین بیمارستانهای تهران و شایدم اروپا به دنیا میارم اما حالا تنها دغدغهم این بود که بخاطر نداشتن دفترچه بیمه و عدم پذیرشم در بیمارستانهای دولتی چکار باید کنم؟
هزینهی بیمارستانم رو کی باید تقبل میکرد؟
چند روزی بود که نسرین سرفههای مکرر داشت و بعد از کلی آزمایش و عکسبرداری هنوز تشخیصی داده نشده بود که سرفههاش به خاطر چیه،وامروز برای نمونه برداری از ریههاش با داداش و زنداداش به بیمارستان رفته بود.
نیلوفر هم که چند روزه بچهش دنیا اومده و مشغول اونه. اگه بخواد هم نمیتونه از خونه خارج بشه .
عمهی بندهی خدا هم که امروز درگیر مراسم چهلم مادر شوهرشه و یه چند ساعتی نمیتونه بیاد
و امروز برای اولین باره که با مامان توی خونه تنهام ...
نمیدونم چرا یساعتی هست که دل و کمرم درد میکنه، یه درد عجیب غریبیه که سراغم اومده. میگیره و ول میکنه گاهی چنان تیر میکشخ که نفسم بند میاد.
اما به خاطر اینکه مامان رو نترسونم جیکم در نمیاد
تعداد دفعاتی که درد سراغم میاد بیشتر شده بود و میزان دردها تحمل ناپذیر
شمارهی نسرین و نریمان و زینب رو گرفتم اما هیچ کدوم جوابم رو ندادند.
عرق سردی روی پیشونیم نشسته بود این بار که دردم گرفت نتونستم تحملش کنم و نا خواسته جیغی کشیدم...
وقتی درد رهام کرد شمارهی عمه رو گرفتم اونم جوابم رو نداد.
خدای من باید چکار کنم؟
درسته شنیدم این مدل دردی که دارم مال وقت زایمانه ،،،
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@Mahdis1234
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۹۱۹ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۹۲۰
به قلم #کهربا(ز_ک)
اما هنوز چند هفته مونده تا اون موقع پس ربطی به اون نداره.
شایدم سردیم کرده
بهتره برم یه آبجوش نبات برای خودم درست کنم
همین که تصمیم گرفتم از جا بلند بشم درد بدی تو کمرم پیچید و باعث شد جیغی بلندتر از قبلی بکشم. لحظهای بعد دردم فروکش کرد
چشمام رو که باز کردم با مامان که نگاهم میکرد چشم تو چشم شدم.
از نگاه سردش قلبم یخ زد .
کمی توی همون حالت موندم و وقتی بلند شدم که به آشپزخونه برم دوباره درد به سراغم اومد و اینبار جیغم به آسمون رفت و نتونستم روی پاهام بایستم و قبل از اینکه دستم رو روی دیوار تکیه کنم نقش بر زمین شدم
اینبار دیگه درد رهام نمیکرد و جیغهای ممتدی که هیچ کنترلی روشون نداشتم هرلحظه بلندتر می شد...
نمیدونم چند دقیقه و ثانیه طول کشید که دوباره درد فروکش کرد میدونستم جیغهای بدی کشیدم نگران به مامان نگاه کردم اینبار نگرانم بود و تلاش میکرد کاری کنه یا چیزی بگه تا خواستم بهش بفهمونم چیزیم نیست دوباره درد به سراغم اومد
به گمونم بچه داشت به دنیا میومد احساسم داشت این رو بهم میگفت ترسیده اطرافم رو نگاه کردم گوشی ازم خیلی فاصله داشت،
به سختی خودم رو روی زمین کشوندم تا بهش رسیدم
اونقدر وحشت کرده بودم که شماره اورژانس رو هم فراموش کرده بودم
پس از کمی فکر کردن بالاخره شماره ش یادم اومد
با شنیدن صدای پشت خط جواب دادم با نفسهای بریده لب زدم
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۹۲۰ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۹۲۱
به قلم #کهربا(ز_ک)
_من... حالم... خوب... نیست... فکر کنم... داره بچهم... دنیا میاد...
دیگه نتونستم ادامه بدم بخاطر درد شدیدی که تحنل میکردم بدنم به لرزش افتاده بود و صدام میلرزید نتونستم صدای گریه رو کنترل کنم و مابین جیغ و فریادم گریه هم میکردم...
کمی بعد که درد آروم شد صدای خانم پشت خط رو میشنیدم که ادرس رو ازم میخواست.
خدای من ...
با اینکه آدرس پستی اینجا رو قبلا از نسرین شنیدم اما الان نمیدونم چی باید بگم...همه چی رو فراموش کردم...
نفسم به شماره افتاده بود و صدام بالا نمیومد...
نمیدونم تونستم آدرس رو بگم یا نه گوشی رو روی زمین رها کردم.
مرگ رو جلوی چشمام میدیدم چون از درد نفسم بالا نمیومد
و این بار بدون در نظر گرفتن حال و روز مامان و شرایطی که داره چشمهام رو بستم و از درد جیغ میکشیدم...
این درد طاقت فرسا قطعا بخاطر زایمانم بود...
تنها فکری که در ذهنم خطور کرد این بود
این بچه داره زودتر از موعدی که دکتر گفته دنیا میاد،
خودمرو باخته بودم...
اشک پهنای صورتم رو خیس کرده بود و خیسی عرق باعث شده بود موهایی که دور گردن و صورتم ریخته به صورتم بچسبه.
خدای من کسی اینجا نیست که کمکم کنه...
همه بیرونند مامان هم که اصلا نمیشه روش حساب کرد.
آدرس درستی هم که نتونستم به آورژانس بدم...
من محکوم بودم به مردن...
منی که عرضهی دنیا آوردن سومین بچهای که خدا بهم داده بود رو نداشتم همون بهتر که میمردم.
از ترس مرگ دیگه نتونستم چشمام رو باز کنم.
مرگ رو هر لحظه به خودم نزدیکتر میدیدم...
و این بار جیغم بلندتر از دفعات قبل بود طوری که حس کردم تیزی صدام تارهای صوتیم رو از جا کند... یه لحظه احساس سبکی خاصی کردم...شاید هم مرده بودم
و این روحم بود که از بدنم خارج میشد
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@Mahdis1234
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۹۲۱ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۹۲۲
به قلم #کهربا(ز_ک)
از ترس اینکه دارم میمیرم مدام خدا رو فریاد میزدم اما صدایی از گلوم خارج نمیشد...
کمی که گذشت با حس درد وحشتناکی در کمرم چشم باز کردم نمیدونم چقدر بیهوش شده بودم به سختی سرم رو گردوندم و به ساعت روی دیوار نگاه کردم شاید حتی پنج دقیقه هم هنوز نگذشته... نکنه خوابم برده بود ... آخه تو ای اوضاع و احوال و با این میژان از دردی که من داشتم؟ برای خودمم سوالی بود که اون لحظه بواسطهی حال بد و دردهای شدید و وحشتناکی که متحمل میشدم کمترین اهمیت رو داشت ، نفسهای بریدهای که باعث میشد حسابی کمبود اکسیژن رو احساس کنم به دردم اضافه میشد.
از بین دندونهای به هم چفت شده دوباره جیغ کشیدم و همون لحظه نگاه غمبارم به نگاه مضطرب و نگران مامان برخورد کرد که تلاش میکرد چیزی بگه و از جاش بلند شه
بمیرم براش... اصلا حواسم بهش نبود... خداروشکر که من رو نمیشناسه وگرنه کدوم مادریه که جون دادن بچه ش زو ببینه و حالش بد نشه...
صداهای ناهنجاری از گلوش خارج میشد که ترسم رو بیشتر از قبل افزایش می.داد...بین گریه و جیغ و فریادهام نگران حال مامان هم بودم
حتی گاهی بین جیغهام التماسش میکردم اونطوری خودش رو تکون نده چدن امکان داشت با صورت روی زمین بیفته
شرایط سختی که هر دو به کمک هم نیاز داشتیم ولی کاری ازمون بر نمیومد
و یه لحظه شد اون چیزی که ازش میترسیدم...
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۹۲۲ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۹۲۳
به قلم #کهربا(ز_ک)
مامان با صورت از ارتفاع روی ویلچر به روی زمین پهن شد و همراه با جیغ بعدی چشمام رو بستم که همزمان شد با باز شدن در
از شدت دردی که توی شکم و پهلوم امانم رو بریده بود و اتفاقی که برای مامان افتاد باعث شد دیگه چشمام از هم باز نشه... یعنی قدرت باز شدنش رو نداشتم.
وقتی به هوش اومدم که توی بیمارستان بودم که یه ملافهی سفید روم کشیده بودند اول از همه خم شدم تا با دست شکمم رو لمس کنم تا از حال بچه مطلع بشم . اولین واکنشم این بود که بخاطر درد جیغ خفهای بکشم...
نوع این درد متفاوت با دردی هست که قبل از بیهوشی داشتم
ریز ریز گریه میکردم
نکنه این بچه هم مرد؟
هنوز جند هفته تا دنیا اومدنش وقت لازم بود...
شروع کردم به جیغ کشیدن... با صدایی که به زور از ته گلوم خارج میشد پرستار رو صدا میزدم
_کسی اینجا نیست؟ پرستار... پرستار...
توروخدا بگین بچم چی شد؟
در همون اثنا که بخاطر جیغ کشیدنها درد بدتری بهم وارد شد یاد مامان افتادم یاداوری لحظهای که روی زمین افتاد بیشتر از قبل باعث شد که احساس عجز کنم...
نکنه بلایی سرش اومده باشه.
با وارد شدن شخصی چشمم رو باز کردم
پرستار جوونی جلو اومد
_چه خبرته؟ بیمارستانو گذاشتی رو سرت
درد داری؟
تا خواستم جواب بدم آمپولی که دستش بود رو داخل سرم بالای سرم تزریق کرد.
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@Mahdis1234
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۹۲۳ به قلم #ک
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۹۲۴
به قلم #کهربا(ز_ک)
بخاطر جیغهایی که کشیدم درد بدی به سراغم اومده... احساس سوزش بدی داشتم
_بچم چی شده؟ زندهست؟
_اگه اینهمه جیغ نزنی آره، خوبه، الان هم توی دستگاهه و باید مدتی اونجا بمونه.
و همون لحظه به طرف در رفت
شوکزده هنوز نگاهش میکردم
وقتی از در خارج میشد دوباره به شکمم نگاه کردم پس بچهم دنیا اومده؟
همون اول متوجه نشدم که از حجم روی شکمم کم شده؟
حالا که مطمئم بچه به دنیا اومده به خودم اومدم
برای همینه که نوع دردم با قبل زایمان فرق کرده...
حس ترس و نگرانی باعث شد احساس کنم فضای اتاق خالی از مولکولهای اکسیژنه... با نگرانی چند نفس عمیق کشیدم تا حس خواب آلودگی که به سراغم اومده رو پس بزنم...
هنوز تو شوکم
نباید بخوابم...
باید بفهمم بچهم در چه حاله؟ چرا پرستار پیشم نموند تا سئوالتم رو جواب بده؟
اولین چیزی که در ذهنم مرور شد
بچهم به دنیا اومده و الان زندهست...
چطور ممکنه؟ آخه چند هفته زودتر به دنیا اومده... فکری به ذهنم خطور کرد
شنیده بودم بچههایی که زودتر از موعد به دنیا میان رو توی دستگاه مخصوصی نگهداری میکنند تا شرایط زندگی کردن در فضای بیرون رو بدست بیارن.
و این پرستار هم دقیقا همین رو گفت
فکر دیگهای ذهنم رو مشغول کرد،
برای همین فوری گردنم رو به سمت چپ چرخوندم نگاهم روی دو تخت خالی از بیمار ثابت موند
فورا سرم رو به طرف راست چرخوندم
یه تخت بیشتر نبود که اون هم خالیست.
پس پرستار با خود من بود...
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨