زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۶۷ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۶۸
به قلم #کهربا(ز_ک)
من که ادعا نمیکنم کاردانم اما در حد وسعم اگه بتونم راهنماییت میکنم و هرجام نتونستم به استاد زنگ میزنم.
_من میدونم اگه نیما بفهمه دیگه نمیخوامسرکار برم حسابی بهم میریزه.
قطعا به روم نمیاره و چیزی نمیگه اما میشناسمش میخواد مدام بداخلاقی کنه...
الان چند روزه گوشت و مرع و مواد غذاییمون رو به اتمامه با اینکه خودش از همه چی خبر داره با اینحال توقع غذای اعیونی ازم داره
نمیدونم لا این موضوع چکار کنم...
نفس سنگینش باعث شد تو دلمخالی شه
اما لبخند با محبتی که روی لبش خودنمایی میکرد باعث آرامش و امیدم شد
اشاره به دست گچ گرفتهم کرد
_فعلا که بهترین موقعیته...
بگو با یک دست نمیتونم کار کنم
_ آخه میتونم
_براحتی دوتا دست؟
_نه
_تو طرف کی هستی نهال؟
مگه دنبال راهکار نیستی؟ پس خوب گوش کن
فعلا تا وقتی خودش برای سرکار رفتنت چیزی نگفته تو هم چیزی نگو.
اگر هم گفت بهش بگو با این یه دست نمیتونم هم کار کنم و هم مراقب بچه باشم.
بگو نرگس هم خونه نیست و نمیتونم پوریا رو پیشش بذارم
برای اینکه حرفت دروغ نشه از امروز میرم باشگاه ...
توفیق اجباری هم برای من میشه...
به توصیههای استاد اعتماد کن ...
الانم برگشتی خونه مطالب صفحهی ۴. و بخون و از همین امروز اجرا کن
_اونا مال روز چهارمه که... من تازه روز دوممه...
_مطالب روز دوم و سوم هم مثل روز اول برای رفاقت و اعتماد کردن به خداست
اما با توجه به اوضاع تو بهتره تا صفحه چهار همه مطالب رو باهم بخونی و اجرا کنی بهتر باشه
صفحه چهار خیلی مهمه...
از امروز به خونه که اومد میری به استقبالش و بهش سلام و خوش آمد میگی
با اخم نگاهش کردم
_اون دیشب منو ول کرده رفته و تا الان پیش دوست دختراش یا اون دوستای عوضیش بوده اونوقت برم خوش امد هم بهش بگم؟
محاله... ببین نرگس چون بهت قول دادم صفحات اون سررسیدت رو جلوتر نگاه نکنم خبر نداشتم ازین خورده فرمایشات برام دارین وگرنه عمرا قبول میکردم اونارو انجام بدم
_اولا که قول دادی
دوما که تو تصمیم گرفتی زندگیتو بسازی
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۶۸ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۶۹
به قلم #کهربا(ز_ک)
ببین الان تو دستت رو گچ گرفتی اگه خدای نکرده چهل روز دیگه دکترت بگه کج جوش خورده و ممکنه دستت کج بشه و نتونی دیگه خم و راستش کنی برای همبن مجبوریم قسمت جوش خورده رو دوباره بشکنیم و دومرتبه گچ بگیریم چکار میکنی؟
قبول نمیکنی؟
الانم همونه...
از شکستن دوباره دستت که بدتر نیست
کمی غرورت رو زیر پا بذار...
بدتر از کتک خوردن های هرروزهت که نیست
بدتر از این نیست که هر شب تورو ول میکنه و معلوم نیست کجا میره...
پس برای اینکه امورات زندگیت رو تو مشتت بگیری لازمه بهش اقتدار بدی
فقط هم برای رضای خدا
اونوفت خودت میبینی خدا چجوری به دلش میندازه که مثل موم توی دستات بشه و هرچی تو بخوای همون بشه
فقط یمدت غرورت رو بیخیال شو.
طبق دستورات صفحه چهار عمل کن
ناچار باشهای زیر لب گفتم و از خونه خارج شدم
تا شب باخودم کلنجار رفتم تا بتونم خودم رو راضی کنم طبق دستورات صفحهی چهار دفتر نرگس عمل کنم.
اون روز تا آخر شب خبری از نیما نشد
برای اولین بار از نیومدنش خوشحال شدم
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۶۹ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۷۰
به قلم #کهربا(ز_ک)
برای بار دهم مطالب صفحه چهار رو مرور کردم
با این جمله شروع شده
اگر دوست دارید صفات مردونه رو در همسرتون رشد بدید هرروز اونهارو با اون صفات صدا کنید
خطاب کردن همسر با صفاتی مثل:
تکیهگاهم، پشت و پناهم، آرامش زندگیم، سلطان زندگی، سایهی سر، تاج سر،
هنوز هم با خوندنشون عوقم میگیره...
نیما سایهی سرمه؟ آرامشمه؟ پشت و پناهمه؟
پایین صفحه یه نکته ریز نوشته:
"برای اینکه گفتن این کلمات براتون عادی بشه میتونید فعلا بصورت پیامکی اینارو بنویسید "
مثال:
سلام تکیهگاهم ممنون که بخاطرم زحمت میکشی
سلام سایهی سرم ممنون که آرامش زندگیم رو تامین میکنی
سلام پشت و پناهم خدا قوت... دیر اومدی خونه، نگرانت شدم... دیر وقته تنهایی تو خونه میترسم.
این جمله به نظرم مناسب اومد
با شرایط امشبم جور در میاد
مثل اینکه چارهای ندارم
پس گوشیم رو برداشتم
همین جملهی آخری رو نوشتم
با اینکه هم نرگس گفته و هم توی دفترش خوندم که اوایلش منتظر اتفاق خاصی نباشم ولی مدام چشمم به گوشیه
هر نیمساعت یکبار پیامکها رو چک میکنم اما هیچ خبری نیما نیست
توقع داشتم با دیدن این پیام لااقل یه زنگ بهم بزنه
ناامید توی رختخوابم دراز کشیدم
صبح با تکون دستی بیدار شدم
چشم که باز کردم پوریا رو بالای سرم دیدم
_مامان گشنمه...
_ای جانم... یکم دیگه بخوابم بعد میام صبحونهتو میدم...
میدونم بچهم حرف گوش کنه و به اندازهی پنج دقیقه تحمل میکنه اما دوباره میاد به سراغم
ولی همین پنج دقیقه هم برام غنیمته...
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۷۰ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۷۱
به قلم #کهربا(ز_ک)
درست حدس زدم کمتر از پنج دقیقه دوباره صدام زد
وقتی صبحونهش رو آماده کردم تازه یادم افتاد برای نماز صبح خواب موندم
کاملا فراموش کرده بودم ساعت گوشیم رو تنظیم کنم برای همین خواب موندم
ساعت ۸ نرگس بهم زنگ زد
_سلام خوبی
_سلام نه...اصلا خوب نیستم
_چرا؟
_نیما دیشبم نیومد خونه
_براش پیامک نفرستادی؟
_چرا... اتفاقا بخاطر همینه که حالم گرفتهست
چون توقع داشتم جواب پیامکمو بده اما نداد
_اولشه... درست میشه عزیز من...
راستی با استاد صحبت کردم...
در مورد مشکلت
الان برات یه پیام توی تلگرام میفرستم
_نت ندارم...
اشکال نداره... الان وایفای خونه روشنه رمزشم دوبار ۳۱۳ بزن...
الان پیام رو برات میفرستم فورا همون رو براش ارسال کن...
فعلا خدافظ
چند دقیقه بعد
پیامش اومد
_"سلام تکیه گاه زندگیم، مدتهاست بین ما فاصله افتاده و من بابتش نگرانم.
خواستم یاداوری کنم هنوز هم تنها تکیه گاه من توی زندگیم تو هستی.
کاش الان خونه بودی تا در مورد موضوعی که خیلی نگرانم کرده باهات حرف بزنم...
مرد من، تنها کسی که میتونه من رو از این استرس دور کنه تویی.
میشه کمی زود بیای خونه؟
وای این چه پیامیه آخه...
مگه نیما بچهست قشنگ میفهمه اینا حرفای دل خودم نیست و دارم فیلم بازی میکنم
ولی چون قرار شده به نرگس اعتماد کنم
براش فرستادم
اما عجیب بعدش پشیمون شدم
چند بار خواستم پاکش کنم ولی منصرف شدم
به نرگس زنگ زدم و اون دوباره نکاتی رو بهمگفت
یه ساعت مونده به اذان ظهر نیما به خونه برگشت.
اگه سفارشات نرگس نبود به هیچ عنوان از آشپزخونه خارج نمیشدم
پس جلو رفتم
_سلام، خسته نباشی
بدون اینکه جوابم رو بده کمی نگاهم کرد و کنار بخاری نشست و همون جا لم داد ...
حالم گرفته شد...
میدونستم حتی جوابمم نمیده
اما فعلا که به هر ساز نرگس دارممیرقصم.
دلممیخواد جلو برم و با دستای خودم خفهش کنم
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۷۱ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۷۲
به قلم #کهربا(ز_ک)
به طرف آشپزخونه رفتم
کمی که گذشت با صدای نیما از همونجا نگاهش کردم
_نهال بیا اینجا
از همونجا خواستم جوابش رو بدم که یادآوری حرفای نرگس باعث شد دست از کار کشیده و مقابلش بایستم
_بله
سرش رو بالا آورد و کمی نگاهم کرد
و همزمان گوشیش رو از جیبش در آورد
_این مزخرفات چیه که نوشتی؟
چکارم داشتی؟
بفرما جواب اقتداردهی بنده الان این مدل حرف زدنه آقاست
نرگس پیشبینی این لحظه رو کرده بود برای همین بهم گفته آرامشم رو حفظ کنم و حرفایی که یادم داده رو بگم
_صبر کن برات چای گذاشتم... الان آماده میشه، اون رو برات بیارم باهم حرف میزنیم
_چای نمیخوام حرفت رو بزن
از لحن خشکش بغضم گرفت
من بخاطر حفظ زندگیمون غرورم رو زیر پا له کردم ولی اون هنوز ذرهای لحنش رو تغییر نداده
و دوباره به سفارش نرگس با فاصلهی کم مقابلش نشستم
کمی حرفام رو توی ذهنم مرتب کردم
_راستش میخواستم در مورد یه چیزی باهات صحبت کنم
من... من با این دستم یه مدت نمیتونم کار کنم...
کمی منتظر موندم تا عکسالعملش رو ببینم
اما وقتی سکوتش رو دیدم ادامه دادم
یه چیزی رو بدون تعارف بهت بگم...
درامدم هرچقدر هم بود هیچوقت بهم نمیچسبید
من همیشه دوست دارم زیر سایهی تو زندگی کنم...
از اول هم که باهات زندگی کردم همین رو میخواستم...
من هیچوقت توقع نداشتم و ندازم برام زندگی آنچنانی فراهمکنی
همینکه ....
به اینجای حرفم که رسید
عصبی نگاهش زو بهم داد
_گمشو بابا... به جهنم که چی دوست داشتی یا داری...
اوصاع من همینه که میبینی...
میخوای بمون میخوای برو پیش داداش جونت
_میشه اجازه بدی حرفم تموم شه؟
_نه نمیدم
بعد هم دراز کشید و آرنج دستش رو روی چشماش گذاشت
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۷۲ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۷۳
به قلم #کهربا(ز_ک)
بغضم در حال ترکیدن بود
به نرگس گفته بودم واکنش خوبی از نیما نخواهم دید اما بهم گفته بود باید از یه جایی شروع کنم...
بهم گفت که اوایلش همینطوره...
نباید توقع داشته باشم یک شبه اوضاع درست شه
پس بی هیچ حرفی بلند شده و به آشپزخونه پناه بردم...
شاید همینکه در مورد پیامم سوال پرسید بشه بعنوان قدم اول روش حساب کرد
چون حتی هروقت براش پیام عاشقانه هم میفرستادم یک بار هم به روش نمیاورد
نمیدونم...
شایدم نرگس داره اشتباه میکنه
گفته بود هر لحظه هر کاری که میکنم
حتی همین پیامهایی که ار نظر من چیزی جز چرندیات نیست
رو به خاطر رضای خدا انجام بدم
باید حتما سوالم رو از نرگس بپرسم
نیما که خوابید یواشکی بهش زنگ میزنم
پوریا رو مشغول بازی با اسباببازیهایی که موقع تولدش تو خونهی ماماناینا خونوادهم براش خریده بودند کردم و گوشی به دست یه گوشهی آشپزخونه نشستم
_الو نرگس سلام.
یه سوال خیلی ذهنمو درگیر کرده
آخه اینکه گفتی برای هر کارم نیت کنم یعنی چی؟
مثلا همین چند دقیق پیش که جلوی نیما نشستم تا باهاش حرف بزنم باید تو دلم نیت میکردم که ای خدا من برای رضای تو دارم با شوهرم حرف میزنم؟
یا اینکه میگی ثواب اعمالم رو هدیه کنم به امام زمان
اینارو نمیفهمم چرا باید این کارو کنم...
بهرحال که من نتیجهی کارم رو میدونم...
من میدونم هیچ نتیجهی مطلوبی در انتظارم نخواهد بود
_ببین نهال تو باید زرنگ باشی
یه مثال برات میزنم
تصور کن همین کارایی که میکنی رو هرروز بمن بگی نرگس بخاطر تو انجتم میدما... چون میدونم تو خوشحال میشی انجام میدما... با ابنکه میدونم جواب نمیگیرم ولی برا خوشحال کردن تو انجام میدما؟
آیا چیزی گیر من میاد؟
_قطعا نه... منم همینو میگم دیگه
_خوب اشتباهت همینه دیگه...
من فقط مثال زدم...
خدا با من فرق میکنه
چون من تو دل تو نیستم
اما خدا هست و از دلت از نیتت از اعمالت آگاهه...
خدا یه سری دستورات داده و شما یخاطر رضای خدا قراره اون دستورات رو اجرا کنی
حتی اگه با مذاقت و با منطقت جور در نیاد
فقط چون بهش اعتماد کردی همه دستوراتشو اجرا میکنی
هربار که نیت میکنی مثل امروز که بهش پیام دادی
خودت گفتی نیما جوابت رو نداده...
خوب تو خیلی هم ضرر نکردی.
شاید از جانب نیما فعلا بازخودی نداشتی
اما قطعا از جانب خدا بازخورد خوبی خواهی داشت
حداقلترینش اینه که ثواب این نیت و عمل برات ذخیره شده
با صدای نیما ترسیده از جام بلند شدم
گوشی رو پایین آوردم و نگاهش کردم
_با کی حرف میزنی؟
_نرگسه
_غلط کردی... چرا فکر میکنی من خرم؟
چه غلطی داری میکنی؟
گفتم با کی حرف میزدی؟
لابد با خودت گفتی حالا که نیما منو آدم حساب نمیکنه منم حسابش نمیکنم خودم میگردم یه آدم احمق دیگهای رو بجای اون پیدا میکنم و با چهار تا دوستت دارم عزیزم گفتن خرش میکنم و سوار اسب سفیدش میشم که منو خوشبخت کنه...
صداش رد بالاتر برد
_چیه لال شدی؟
فکر نمیکردی به این زودی دستت برام رو بشه نه؟
اون ازپیام دیشبت اوینم از امروزت
پس بگو چرا نهالی که خیلی وقته آدم حسابم نمیکرد حالا شروع کرده به پاچهخواری
میخواستی پشت اون حرفای قشنگ خودتو کثافتکاریاتو پنهان کنی؟
کجا باهاش آشنا شدی؟ نکنه همون صاحب کارته؟
لابد دلش برات سوخته گفته دیگه سرکار نیا آره؟
_خدای من این حرفا چیه نیما.
چرا چرت و پرت میگی؟
با سیلی که به صورتم نواخت نتونستم تعادلم رو حفظ کنم و کمرم به کابینت پشت سرم برخورد کرد و از درد آخم بلند شد
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️¦⇠#مخاطب_خاص_من
تاکی دَراِنتِظار گُذاری بہزاری اَم
بازآی بَعد اَزاینهَمہ چِشماِنتِظاریاَم
🤍⃟¦⇢#امام_زمان
#جمعه_های_مهدوی
@goftemansazan2
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۷۳ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۷۴
به قلم #کهربا(ز_ک)
من دارم همهی تلاشم رو میکنم تا این زندگی کوفتی جهنمی رو بسازم
اونوقت این آدم بیغیرت که نه خودشو نه پدرومادرش و اون برادر هیز همهجور خلافش که توی بیبند و باری دست هر کثافتی رو از پشت بسته بودند به من داره تهمت ناروا میزنه
اگه هر موقع دیگهای بود هزار تا حرف بار خودش و کس و کارش میکردم اما حیف به خودم و خدا و امام زمان قول دادم و بقول نرگس بهشون اعتماد کردم وگرنه میزدم زیر همه چی و کل خاندانش رو به لجن میکشیدم.
هر لحظه کمردردم شدت بیشتری پیدا میکرد.
و نیما دست از چرندیاتش بر نمیداشت
بعد از هر سکوت حرف جدیدی به زبون میاورد
_تکیهگاهم...
تو منو تکیه گاه میبینی؟ یا اون برادر نکبتت رو؟
یکمم به نریمان بد و بیراه گفت و از آشپزخونه خارج شد
بر خلاف همیشه که این مواقع یا جوابش رو میدادم یا گریه سر رو از سر میگرفتم
فقط سکوت کردم
از رفتن و آروم شدنش که خیالم راحت شد و مطمئن شدم دیگه بر نمیگرده گوشی رو بالا آوردم و با دیدن صفحه متوجه شدم نرگس قطع کرده
از این همه شعورش خوشم اومد اگه من بودم دلم نمیومد قطع کنم تا همه اتفاقات رو بشنوم
آروم دست روی کمرم گذاشتم
معلومه زخم شده
بد جاییه موقع خم و راست شدن حتما خیلی اذیتم خواهد کرد.
نیما خدا لعنتت...
ادامهی حرفم رو قورت دادم.
توی دفتز نرگس نوشته موقع عصبانیت هم دعا کنم
نیما خدا هدایتت کنه
خدا هدایتت کنه
نهار دمی استانمبولی گذاشته بودم
برای نیما کشیدم و با زحمت سفره رو چیدم
با توجه به سفارشات نرگس و استادش خودمم با اینکه شدیدا دلم میخواست در چنین شرایطی قهر کنم اما سر سفره حاضر و کمی از غذام رو خوردم
کمی بعد وقتی سینی چای رو مقابلش قرار دادم
با یاداوری اوضاع گذشته و وضعیت امروز نیما بهش حق دادم بهم شک کنه
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۷۴ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۷۵
به قلم #کهربا(ز_ک)
قبلا چه موقعیت و شرایطی داشت و امروز چه وضعیتی.
اما با شناختی که از من داره بیخود کرده بهم چنین تهمت بزرگی میزنه...
مقابلش نشستم
چای رو از توی سینی برداشته و مقابلش روی زمین گذاشتم
با مرور آموزشهای استاد نفس عمیقی کشیدم و شروع کردم
_میخوام یه اعترافی بکنم
تیز نگاهش رو بالا آورد و به صورتم دوخت
اولش کمی جا خورده و ترسیدم اما سریع خودم رو جمع و جور کردم
_من توی این چند وقت تو رو مقصر همهی اوضاع خراب خونه میدونستم اما الان مدتیه فهمیدم من هممقصر بودم...
برای همین تو یه کلاس آنلاین شرکت کردم و برای مقابله با مشکلاتم چیزایی یاد گرفتم...
من فهمیدم در قبال تو اشتباهات بزرگی داشتم
نگاهش خشمگین تر شد
خدای من نکنه داره فکر میکنه میخوام اعتراف به خیانت کنم؟
یاد حرفای نرگس باعث شد سریع برم سر اصل مطلب چون گفته بود مردا کم طاقتن و از توضیح اضافه خودداری کنم و سریع برم سر اصل مطلب
پس ادامه دادم
_اشتباه کردم که هیچوقت حرفای دلم رو بهت نگفتم، همیشه فکر میکردم خودت میدونی...
تکیه گاه من توی زندگی از اولم تو بودی الانم هستی...
قبلا خواستههام یه چیز دیگه بود و امروز یه چیز دیگه
من رفتم سر کار تا به تو کمک کنم
اما میبینم رفتن من بیفایدهست
من دوست دارم نیازهای من و این بچه و این خونه رو تو تامین کنی
میدونی چرا؟ چون تو مردی ، کمتر از من خسته میشی و کم میاری
من خیلی خسته میشدم و کم میاوردم شاید به روم نیاوردم اما خیلی کم آوردم
من به پشتیبانی و حمایت تو نیاز دارم...
نریمان تا زمانی تکیهگاهم بود که تو نبودی
اما وقتی تو هستی حتی حمایتهای برادرمم دیگه بهم نمیچسبه
من دوست دارم زیر سایهی تو زن این زندگی باشم
اونموقعم با نرگس تلفنی حرف میزدم
اگه باورت نمیشه.
خودت گوشیم رو چک کن
گوشی رو جلوش گذاشتم و به طرف آشپزخونه رفتم
و از همونجا کمی ولوم صدام رو بالاتر اوردم
_همهی مواد غذاییمون داره تموم میشه
من میدونم تو اگه بخوای میتونی هنوز هم این زندگی رو بچرخونی...
خودت رو دست کم نگیر.
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۷۵ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۷۶
به قلم #کهربا(ز_ک)
تو اگه نون خالی هم بذاری سر سفرهمون من رو چشمام میذارم و میگم خدایا شکرت و دستت درد نکنه نیما
اگه سفرهی اعیونی هم برام پهن کنی هم همینو میگم...
من به تلاشت واسه تامین خودم و بچهم امتیاز میدم نه به میزان درامد و امکاناتی که برام فراهم میکنی.
من بهت ایمان دارم نیما... من عاشق خود تو شدم و باهات ازدواج کردم
نه شغل و درامد و خونه و ماشینت.
چنان از جا برخاست که فکر کردم میخواد بهم حمله کنه
کمی عقب کشیدم خودم رو اما چند قدمیم ایستاد
با اینکه هیکلش با قبل از زندان رفتنش خیلی متفاوته و دیگه خبری از اونهمه عضلههایی که بواسطهی باشگاه رفتن و مکمل خوردن برا خودش ساخته بود خبری نیست اما هنوزم اونقدر از خودم درشت تر هست که با یه حرکت بتونه بلایی سرم بیاره
برای همین ترسیده نگاهش میکردم
_نمیخوای سرکار بری مثل آدم بگو نمیرم... اینهمه صغری کبری چیدن نمیخواست
پیام چرت و پرت بدی با این و اون مشورت کنی
بخوای منو خر کنی
من از این اداها بدم میاد و خودتم خوب میدونی
پس زرنگ بازی و روشهای خر کردن منو بذار کنار تا بیشتر ازین کفریم نکردی
حرفاش رو زد و از خونه بیرون زد
دلم از حرفاش خیلی گرفت
من دارم تلاشمو میکنم برا حفظ...
به بقیهی افکارم دیگه فکر نکردم و زدم زیر گریه
چرا هر کاری میکنم آخرش بنبسته؟
تموم شد
راهی که به سختی باید طی میکردم تا ببینم آخرش نتیجه میده یا نه
هنوز طی نکرده مسدود کرد
گل امیدم پرپر شد
به سمت بخاری و جایی که نیما نشسته بود رفتم
و گوشی رو از همون جایی که قبل از نهار مقابل شوهر بی احساسم گذاشته بودم برش داشتم
مردک بیشعور
انگار نه انگار منم آدمم و با زبون بی زبونی دارم بهش ابراز نیاز و توجه میکنم
نیاز دارم
خوب بی انصاف یه ذره بهم توجه کنی مگه چیزی ازت کم میشه؟
شمارهی نرگس رو گرفتم
_سلام چی شد نهال یهو تلفن قطع شد؟
_قطع نشد خودت قطع کردی، یعنی میخوای بگی متوجه حرفای نیما نشدی؟
_راستش رو بخوای فهمیدم میخواد دعوا کنه قطع کردم
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۷۶ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۷۷
به قلم #کهربا(ز_ک)
_کاش قطع نمیکردی تا بشنوی چیا بهم گفت
_ای بابا عزیز من، بازم برگشتی سر خونهی اولت که،
مگه قرار نشد شش ماه کامل خودت رو بسپری به خدا و طبق دستورات استاد و اون دفتر پیش بری
قرار نیست هربار که به در بسته خوردی زود جا بزنی.
تو قویتر از این حرفایی دختر.
من بهت ایمان دارم...
_هه، اگه بدونی چیا بهم گفت و چه تهمتی داشت بهم میزد و الان که داشت بیرون میرفت چه حرفایی زد مطمئنم که خودت میگی ولش کن نهال شوهر تو درست بشو نیست که نیست
کلافه پرسید
_ مگه چی گفت که اینجوری قاطی کردی؟
بغضم رو فرو خوردم
_من اونموقع فکر میکردم خوابیده، برا همین اومدم گوشهی آشپزخونه که یواشکی با تو حرف بزنم
نگو بیدار بوده
و چون دیده اومدم یواشکی حرف میزنم فاز غیرت برداشته برا من
و مثلا اومده بود مچم رو بگیره...
باورت میشه؟ نیمایی که هیچوقت خط قرمزی برای روابط با نامحرم قائل نبود و حتی اگه من رو با یه گله پسر تو یه اتاق تنها میذاشت هم نگرانم نمیشد الان بابت یواشکی حرف زدنم اونم تو توی خونه و تلفنی، اینجوری قاطی کرده بود و غیرتی شده بود برام
_ای بابا... خوب گفته بودم که شیطان از هر راهی وارد میشه برای بر هم زدن برنامههات
یکی از حقههاش هم همینه...
اولا که حق داشته غیرتی بشه چون همین غیرتی شدنش یعنی هنوز تورو دوست داره و نگران از دست دادنته.
_دست بردار نرگس، ببخش اینجوری جواب میدام اما داری چرت میگی
_شما صبر کن شش ماه دیگه که به حرفم رسیدی بهت میگم
_نگو که باید ادامه بدم.
_خودت میدونی عزیز دلم... این زندگی خودته.
من بر حسب تجربهم میگم این اتفاقات طبیعیه
برو بچسب به زندگیت و مطالب اون دفترچه رو مو به مو اجرا کن
_باورم نمیشه نرگس یجوری حرف میزنی انگار استاد شما پیامبر خداست و حرفاش وحی منزل که اینقدر به گفتههاش ایمان داری
_استغفرالله این چه حرفیه...
استاد منم یکی مثل بقیهی حوزوی هاست
فقط احکام همسرداری و زناشویی رو از توی کتاب خدا و احادیثی که مرتبط با اهل بیت هست استخراج کرده و به صورت کلاس درس بهمون یاد میده.
من به احکام خدا ایمان دارم
_اوکی خیلی خوب باشه ادامه میدم..
_امروز با امام زمان خلوت نکردی معلومه خیلی فشار روته...
_آره راست میگی
صبح که خواب موندم ظهر هم فرصت نکردم هنوز پای سجادهم خلوت کنم
_پس برو بجای غر زدن به من با خدا و امامت حرف بزن و انرژی ذخیره کن... چون راه سخت و طولانی در پیش داری...
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۷۷ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۷۸
به قلم #کهربا(ز_ک)
_باشه چشم
_چشمت منور به نورالحجه
منور به شش گوشهی اباعبدالله
منور به کعبهی مکرمه
_وای نرگس جان چقدر تو خوبی.
حرف زدن با تو هم همیشه بهم انرژی میده
دعا کن چشمم به جمال مامانم و خونوادهمم روشن بشه
دلم خیلی براشون تنگ شده
دوروزه که با مامانمم صحبت نکردم و به کلی فراموشش کرده بودم
اما دلتنگیم همچنان سرجاشه.
_اتفاقا اگه طبق دستورالعملهای استاد پیش بری بعید نیست شش ماه دیگه خود نیما برت داره بگه پاشو بریم پیش خونوادهت یه سر بهشون بزنیم
اشک تو چشمام حلقه بست
_واقعا میگی یا برای دلخوشی منه؟
_بخدا راست میگم
_حالا شش ماهه به این مرحله هم نرسی لااقل سر یکسال رو دیگه بهت قول میدم
_اگه بدونم تا یکسال دیگه حتما به این مرحله از نتایج میرسم قول شرف میدم ذرهای کوتاهی نکنم
_آفرین دختر خوب
امید و انگیزهت رو ببر بالا من چشمانداز قشنگی از زندگی آیندهت رو برات پیشبینی میکنم
راستی پرسیده بودی چرا باید نیت کنی
ببین امروز هر رفتار و عملت رو اگه با نیت رضایت خدا و خشنودی امام زمان شروع کرده باشی درسته به ظاهر نتایج خیلی خوبی عایدت نشده اما لااقل دلت خوشه اجر و پاداشت پیش خدا محفوظ مونده
شاید از طرف نیما بازخورد مناسب و مطلوبی نداشتی اما از طرف خدا و اهل بیت حتما بازخورد خوبی رو در آینده خواهی داشت
البته همین نیتهای قشنگ باعث میشه خدا کارت رو درست کنه و زودتر به نتیجه برسی
احترام به شوهرت در الویت زندگیت باشه
اون هر چقدر بدتر شد تو به خاطر خدا بهتر باش
خودت بعد از یه مدت متوجه تغییرات زیادی در رفتارهاش خواهی شد
_یک دنیا ممنونتم
به امید اتفاقات قشنگ توی زندگیم
_توکل بخدا انشاالله به زودی
باهاش خداحافظی کردم
و مشغول کارهام شدم
یه سررسید کوچولو نرگس بهم داده
جلوی روم گذاشتم و کارهایی که باید از امروز بعنوان وظایفم انجام بدم رو توش نوشتم
۱_ نیت مخلصانه و مدد خواستن از خدا
۲_ درد دل کردن با امام زمان
۳_ نماز اول وقت و بیداری بین الطلوعین
۴_ احترام به همسر برای رضای خدا و امام زمان
۵_ استفاده از کلمات و جملات اقتدار بخش زمان گفتگو با همسر
۶_ محبت بدون انتظار به همسر و اطرافیان حتی (اقوام همسر)
۷_در مقابل بد بودن دیگران همیشه سکوت ( قائل به انجام وظایف انسانی و دینی خود باشید و نتیجه رو به خدا بسپارید)
۸_یک روز در میان ارسال پیامک اقتدار بخش
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨