اسمم سحر، هیجده سالم و چند برابر سن و سالم مشکلات و گرفتاری دارشتم، ولی از روزی که جارو از دست یه پیر مرد سید گرفتم زندگیم دگر گون شد، بیاید داستان زندگی من رو بخونید شک نکنید که رفع همه مشکلات ما در خانه اهل بیت حل میشه🌸
داستانی در اساس واقعیت، توصیه میکنم دختران جوان این داستان رو بخونید🙏
https://eitaa.com/joinchat/4176281780Ca69e8d8fec
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۷۱ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۷۲
به قلم #کهربا(ز_ک)
به طرف آشپزخونه رفتم
کمی که گذشت با صدای نیما از همونجا نگاهش کردم
_نهال بیا اینجا
از همونجا خواستم جوابش رو بدم که یادآوری حرفای نرگس باعث شد دست از کار کشیده و مقابلش بایستم
_بله
سرش رو بالا آورد و کمی نگاهم کرد
و همزمان گوشیش رو از جیبش در آورد
_این مزخرفات چیه که نوشتی؟
چکارم داشتی؟
بفرما جواب اقتداردهی بنده الان این مدل حرف زدنه آقاست
نرگس پیشبینی این لحظه رو کرده بود برای همین بهم گفته آرامشم رو حفظ کنم و حرفایی که یادم داده رو بگم
_صبر کن برات چای گذاشتم... الان آماده میشه، اون رو برات بیارم باهم حرف میزنیم
_چای نمیخوام حرفت رو بزن
از لحن خشکش بغضم گرفت
من بخاطر حفظ زندگیمون غرورم رو زیر پا له کردم ولی اون هنوز ذرهای لحنش رو تغییر نداده
و دوباره به سفارش نرگس با فاصلهی کم مقابلش نشستم
کمی حرفام رو توی ذهنم مرتب کردم
_راستش میخواستم در مورد یه چیزی باهات صحبت کنم
من... من با این دستم یه مدت نمیتونم کار کنم...
کمی منتظر موندم تا عکسالعملش رو ببینم
اما وقتی سکوتش رو دیدم ادامه دادم
یه چیزی رو بدون تعارف بهت بگم...
درامدم هرچقدر هم بود هیچوقت بهم نمیچسبید
من همیشه دوست دارم زیر سایهی تو زندگی کنم...
از اول هم که باهات زندگی کردم همین رو میخواستم...
من هیچوقت توقع نداشتم و ندازم برام زندگی آنچنانی فراهمکنی
همینکه ....
به اینجای حرفم که رسید
عصبی نگاهش زو بهم داد
_گمشو بابا... به جهنم که چی دوست داشتی یا داری...
اوصاع من همینه که میبینی...
میخوای بمون میخوای برو پیش داداش جونت
_میشه اجازه بدی حرفم تموم شه؟
_نه نمیدم
بعد هم دراز کشید و آرنج دستش رو روی چشماش گذاشت
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺🌟🌺 🌺✨🌺✨ 🌺🌟🌺 🌺✨ 🌺 #رمان_آنلاین_نهالآرزوها #قسمت_۱۰۷۲ به قلم #
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺
🌺✨
🌺
#رمان_آنلاین_نهالآرزوها
#قسمت_۱۰۷۳
به قلم #کهربا(ز_ک)
بغضم در حال ترکیدن بود
به نرگس گفته بودم واکنش خوبی از نیما نخواهم دید اما بهم گفته بود باید از یه جایی شروع کنم...
بهم گفت که اوایلش همینطوره...
نباید توقع داشته باشم یک شبه اوضاع درست شه
پس بی هیچ حرفی بلند شده و به آشپزخونه پناه بردم...
شاید همینکه در مورد پیامم سوال پرسید بشه بعنوان قدم اول روش حساب کرد
چون حتی هروقت براش پیام عاشقانه هم میفرستادم یک بار هم به روش نمیاورد
نمیدونم...
شایدم نرگس داره اشتباه میکنه
گفته بود هر لحظه هر کاری که میکنم
حتی همین پیامهایی که ار نظر من چیزی جز چرندیات نیست
رو به خاطر رضای خدا انجام بدم
باید حتما سوالم رو از نرگس بپرسم
نیما که خوابید یواشکی بهش زنگ میزنم
پوریا رو مشغول بازی با اسباببازیهایی که موقع تولدش تو خونهی ماماناینا خونوادهم براش خریده بودند کردم و گوشی به دست یه گوشهی آشپزخونه نشستم
_الو نرگس سلام.
یه سوال خیلی ذهنمو درگیر کرده
آخه اینکه گفتی برای هر کارم نیت کنم یعنی چی؟
مثلا همین چند دقیق پیش که جلوی نیما نشستم تا باهاش حرف بزنم باید تو دلم نیت میکردم که ای خدا من برای رضای تو دارم با شوهرم حرف میزنم؟
یا اینکه میگی ثواب اعمالم رو هدیه کنم به امام زمان
اینارو نمیفهمم چرا باید این کارو کنم...
بهرحال که من نتیجهی کارم رو میدونم...
من میدونم هیچ نتیجهی مطلوبی در انتظارم نخواهد بود
_ببین نهال تو باید زرنگ باشی
یه مثال برات میزنم
تصور کن همین کارایی که میکنی رو هرروز بمن بگی نرگس بخاطر تو انجتم میدما... چون میدونم تو خوشحال میشی انجام میدما... با ابنکه میدونم جواب نمیگیرم ولی برا خوشحال کردن تو انجام میدما؟
آیا چیزی گیر من میاد؟
_قطعا نه... منم همینو میگم دیگه
_خوب اشتباهت همینه دیگه...
من فقط مثال زدم...
خدا با من فرق میکنه
چون من تو دل تو نیستم
اما خدا هست و از دلت از نیتت از اعمالت آگاهه...
خدا یه سری دستورات داده و شما یخاطر رضای خدا قراره اون دستورات رو اجرا کنی
حتی اگه با مذاقت و با منطقت جور در نیاد
فقط چون بهش اعتماد کردی همه دستوراتشو اجرا میکنی
هربار که نیت میکنی مثل امروز که بهش پیام دادی
خودت گفتی نیما جوابت رو نداده...
خوب تو خیلی هم ضرر نکردی.
شاید از جانب نیما فعلا بازخودی نداشتی
اما قطعا از جانب خدا بازخورد خوبی خواهی داشت
حداقلترینش اینه که ثواب این نیت و عمل برات ذخیره شده
با صدای نیما ترسیده از جام بلند شدم
گوشی رو پایین آوردم و نگاهش کردم
_با کی حرف میزنی؟
_نرگسه
_غلط کردی... چرا فکر میکنی من خرم؟
چه غلطی داری میکنی؟
گفتم با کی حرف میزدی؟
لابد با خودت گفتی حالا که نیما منو آدم حساب نمیکنه منم حسابش نمیکنم خودم میگردم یه آدم احمق دیگهای رو بجای اون پیدا میکنم و با چهار تا دوستت دارم عزیزم گفتن خرش میکنم و سوار اسب سفیدش میشم که منو خوشبخت کنه...
صداش رد بالاتر برد
_چیه لال شدی؟
فکر نمیکردی به این زودی دستت برام رو بشه نه؟
اون ازپیام دیشبت اوینم از امروزت
پس بگو چرا نهالی که خیلی وقته آدم حسابم نمیکرد حالا شروع کرده به پاچهخواری
میخواستی پشت اون حرفای قشنگ خودتو کثافتکاریاتو پنهان کنی؟
کجا باهاش آشنا شدی؟ نکنه همون صاحب کارته؟
لابد دلش برات سوخته گفته دیگه سرکار نیا آره؟
_خدای من این حرفا چیه نیما.
چرا چرت و پرت میگی؟
با سیلی که به صورتم نواخت نتونستم تعادلم رو حفظ کنم و کمرم به کابینت پشت سرم برخورد کرد و از درد آخم بلند شد
#مژده_مژده📣📣
#رمان_نهال_ارزوها کامل شد😍
برای دریافت کل #رمان_نهال_آرزوها مبلغ ۴۰ هزار تومان به این شماره کارت واریز کنید
6037701089108903
بانک کشاورزی
لواسانی
فیش رو برای این آیدی ارسال کنید و کل رمان رو یکجا دریافت کنید🌹👇👇
@shahid_abdoli
کپی حرام
جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم
@chatreshohada
لینک پارت اول👇👇
https://eitaa.com/chatreshohada/63589
✨🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺
🌺🌟
🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟🌺🌟
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♨️تقصیر رهبریه!چرا کاری نمیکنه؟
📌بفرست واسه اونی که اینو میگه!
🍃🌹🔹ـــــــــــــــــــــــــ
صـــراط
@roshangari_samen