eitaa logo
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
19.2هزار دنبال‌کننده
776 عکس
405 ویدیو
7 فایل
عضو انجمن رمان آنلاین ایتا🌱 https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/7 رمان به قلم‌ زهرا حبیب اله #لواسانی جمعه ها و تعطیلات رسمی پارت نداریم کپی از رمان حرام تبلیغ👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2009202743Ce5b3427056
مشاهده در ایتا
دانلود
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 #پارت_360 #رمان_آنلاین_ به قلم ✍️⁩ #زهرا_حبیب‌اله
خانم حبیب الله: 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 به قلم ✍️⁩ (لواسانی) الهه گفت _به نظرت داداشت قبول میکنه که مش زینب بیاد پیش تو؟ _اگر قبل از اینکه مینا بفهمه بهش بگه بله قبول میکنه داداشم مهربون ولی خیلی تحت تاثیر حرف دیگرانِ مخصوصا مینا _ مینا واقعا داداشم رو دوست داره، دلش میخواد محمود برای خودش باشه، چشمش ور نمیداره ببینه که محمود مادر و خواهرش رو هم دوست داشته باشه برای اینکه رابطه خواهر برادری ما رو بهم بزنه هر کاری میکنه _اینکه حسادتِ _آره حسودِِ، آدم حسود هم خودش و هم اطرافیانش رو در آتیش حسادتش میسوزونه _بیچاره داداش تو که زنی مثل مینا گیرش اومده _داداش منم همچین بی تقصیر نیست، اگر حسادت بدِ، تحت تاثیر حرف دیگران قرار گرفتن هم بدِ خدا به آدم عقل داده، که وقتی یه حرفی رو میشنوه فوری نگه آره تو درست میگی، اول ببینه گوینده این حرف کیه وقتی یه نفر چند بار دروغ گفته بهت‌َم ثابت شده که این دروغگو هست دیگه چرا چشم بسته حرفش رو قبول میکنی بارها دروغ مینا برای داداشم رو شده، ولی بازم گولش رو میخوره، یه ضرب المثل هست میگه، تا ابله در جهان است مفلس در نمیماند، حکایت برادر منِ _بله تو درست میگی سرگرم حرف زدن با الهه بودم توران خانم برگشت _خوش خبر باشی، داداشم چی گفت؟ _ یه خورده مِن و مِن کرد، من فهمیدم میخواد با مینا مشورت کنه، بهش زنگ هم زد، جواب نداد منم احساسیش کردم گفتم ثواب داره مش زینب هم کسی رو نداره، اینطوری اونم سر پناه پیدا میکنه ، قبول کرد گفتم زبونی نه، روی یه کاغذ بنویس که من راضی هستم منم ببرم به مش زینب نشون بدم خاطرش جمع بشه که تو راضی هستی _ توران خانم یه برگه از توی جیب پیراهنش در آورد گرفت سمت من بیا پیش خودت باشه اینم برگه رضایت داداشت از دستش گرفتم خوندم لبخندی زدم _کارت خیلی درسته توران خانم عجب محکم کاری کردی الهه اومد تو حرفم _چه دیدنی بشه قیافه زن داداشت، وقتی بفهمه داداشت رضایت کتبی داده سه تایی زدیم زیر خنده... ❤️👇👇 _بفرمایید محمود گفت: _بفرمایید و زهرمار این چه کاریه که تو داری می کنی؟ _مگه چیکار کردم؟ _ یه نفر اومده تو آبادی داره استشهاد بر علیه مینا جمع میکنه _ خب این کجاش بده؟ _ میفهمی چی داری میگی! مینا زن منه، ناموس منه، چرا داری حرف ما رو میندازی سر زبون مردم. غلط هات رو اینجا کردی آبروی من رو بردی وقتی جلوت رو گرفتیم، داری بر علیه زن من مدرک جمع میکنی؟ چشمت کور میخواستی سالم زندگی کنی تا این حرف ها پشت سرت نباشه _خوب گوش کن آقا محمود زنت به من تهمت زده منم می خوام ثابت کنم که دروغ گفته، من مدرک میارم دادگاه به مینا هم بگو هرچی مدرک داره بیاره توی دادگاه. _بدبخت مدرک مینا همه مردم آبادی هستند خب بهش بگو همه ابادی رو سوار اتوبوس کنه بیاره دادگاه... سلام نویسنده هستم🌹 هر کس میخواد پارت های رمان رو جلوتر بخونه توی کانال وی آی پی عضو بشه🌹 https://eitaa.com/joinchat/2124415010C2ac5b7a71a 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 ◾️کپی در/49516 ❣جمعه‌ها پارت نداریم❣ 🍁 🍁🌾 🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاد امام و شهدا دل و میبره کرببلا 🌴 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada 🦋🦋🦋
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
خانم حبیب الله: 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 #پارت_361 #رمان_آنلاین_ به قلم ✍️⁩
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 به قلم ✍️⁩ (لواسانی) صورت توران خانم رو بوسیدم گفتم _ممنونم ازتون واقعا در حقم مادری کردید، _وظیفه‌م بوده دخترم، اگر ازت دفاع نمیکردم مورد قهر خدا قرار میگرفتم، اون داستان مرد عابد رو شنیدید؟ _نمی دونم کدوم رو میگید _الان میگم براتون _میگن در زمان حضرت موسی علیه‌السلام یه مردی بوده روزها روزه میگرفته و در تمام روز و شب خدا رو عبادت میکرده یه روز جلوی روش دو تا پسر بچه سر یه خروس دعواشون میشه پسرها هر کدوم یه طرف خروس رو گرفته بودن میکشیدن و میگفتن خروس برای منِ دعوا بالا میگیره اینقدر خروس بیچاره رو میکشن که به دو نیمه میشه، خروس پرو بال میزنه و میمیره مرد عابد که مشغول عبادت بوده، و تمام مدت نظاره‌گر دعوای بچه‌ها، هیچ عکس العملی نشون نمی‌ده در جا زمین دهن باز میکنه و مرد عابد رو در خودش میبلعه، در واقع خدا میخواد بگه این عبادتی که نتونه جلوی یه ظلمی رو بگیره رو من قبول ندارم و مجازاتت میکنم حتی اگر در حین عبادت باشی خدا هم از آدمهای بی تفاوت بدش میاد، حالا این مردم روستای ما هم، هر کدومشون که این تهمت رو باور کردن و یا بهش دامن زدن ، تاوان این کارشون رو پس میدن. خدا میزاره اون موقعی که حقی داره ازشون زائل میشه نظاره میکنه و تمام راه های کمک رو بهشون میبنده این مشگلی که الان برای تو پیش اومده امتحان الهیه‌ هم برای تو , هم برای مردم محل، تو باید صبور باشی و یه وقت ناشکری نکنی، مردم هم نباید باور کنن. خب دیگه من برم به زینب خانوم بگم، ان‌شاالله که قبول کنه بیاد _ دستتون درد نکنه خیلی ممنون برید بگید اما همه ماجرا رو براش بگید، این که من تنها هستم و احتیاج دارم کسی پیشم باشه یه وقت فکر نکنه ما داریم منت سرش میزاریم بهش جا بدیم اگر اون بنده خدا جا نداره منم ترس تنهایی رو دارم شایدم تا الان تهمتی که به من زده شده رو نشنیده باشه بزار با اطلاع کامل بیاد _ باشه مریم جان حتما بهش میگم خوب شد که اینا رو گفتی حواسم جمع شد. پس فعلا خدا حافظ توران خانم رفت، الهه لبخندی بهم زد هر چی از دوستیم با تو میگذره به خاطر این صداقتت بیشتر بهت علاقه‌‌مند میشم ریز سرم رو تکون دادم _الان چیکار کردم؟ به توران خانم میگی بهش بگو من از تنهایی میترسم که یه وقت فکر نکنه دارم سرش منت میزارم اره والا راست میگم، الان من بیشتر به مش زینب نیاز دارم، تا مش زینب به من... ❤️👇👇 _بفرمایید محمود گفت: _بفرمایید و زهرمار این چه کاریه که تو داری می کنی؟ _مگه چیکار کردم؟ _ یه نفر اومده تو آبادی داره استشهاد بر علیه مینا جمع میکنه _ خب این کجاش بده؟ _ میفهمی چی داری میگی! مینا زن منه، ناموس منه، چرا داری حرف ما رو میندازی سر زبون مردم. غلط هات رو اینجا کردی آبروی من رو بردی وقتی جلوت رو گرفتیم، داری بر علیه زن من مدرک جمع میکنی؟ چشمت کور میخواستی سالم زندگی کنی تا این حرف ها پشت سرت نباشه _خوب گوش کن آقا محمود زنت به من تهمت زده منم می خوام ثابت کنم که دروغ گفته، من مدرک میارم دادگاه به مینا هم بگو هرچی مدرک داره بیاره توی دادگاه. _بدبخت مدرک مینا همه مردم آبادی هستند خب بهش بگو همه ابادی رو سوار اتوبوس کنه بیاره دادگاه... سلام نویسنده هستم🌹 هر کس میخواد پارت های رمان رو جلوتر بخونه توی کانال وی آی پی عضو بشه🌹 https://eitaa.com/joinchat/2124415010C2ac5b7a71a 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 ◾️کپی در/49516 ❣جمعه‌ها پارت نداریم❣ 🍁 🍁🌾 🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
هدایت شده از زیر چتر شهدا 🌹 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یاد امام و شهدا دل و میبره کرببلا 🌴 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada 🦋🦋🦋
باتبسم هایتان بغض می کنم وبه نگاههایتان چشم می دوزم وگاهی دزدانه اشک....بازگردید!! اینجا هوابس ناجوانمردانه سرداست ╭─┅🍃🦋🍃┅─╮ ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada ╰─┅🍃🦋
13.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴🌴جالبه ، خبرنگار زن که در زمان جنگ با اسیرا توی اردوگاه عراق مصاحبه کرده ، پیداش کردن و آوردنش ایران و با همان بچه‌های اسیر ملاقات کرد ،بسیارجالبه دیدن داره 🌺سعادت در کلام ولایت🌺 🦋🦋🦋 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada
وزن زمیـ🌏ـن روی دݪٺ سنگینے ڪند⚖💔! 『 📷』 『 🥀』 『 💔 🦋الّلهُمَّ_صَلِّ_عَلَی_مُحَمَّدٍ_وَآلِ_مُحَمَّدٍ 🌷 ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @chatreshohada
زیر چتر شهدا 🌹 🌱
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 #پارت_362 #رمان_آنلاین_ به قلم ✍️⁩ #زهرا_حبیب‌اله
🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾 🍁 به قلم ✍️⁩ (لواسانی) _بیا بریم تو خونه یه فکری برای ناهار کنیم _غذا نگذاشتی؟ _نه اینقدر که فکرم مشغوله اصلا حواسم نبود ما دیشب قرمه سبزی داشتیم خیلی زیاد اومد، تو برو برنج بزار منم برم خورش قرمه سبزی بیارم _ باشه دستت درد نکنه، برو بیار الهه رفت، منم اومدم آشپز خونه برنج گذاشتم، دم کردم، سالاد شیرازی هم درست کردم، صدای در زدن از آموزشگاه اومد، دلم هری ریخت، یا ابالفضل یعنی کیه؟ با ترس و دلهره اومدم تو آموزشگاه _کیه؟ _ماییم باز کن صدای توران خانمه دستم رو گذاشتم روی سینم نفس راحتی کشیدم، در رو باز کر دم توران خانم با مش زینب وارد آموزشگاه شدن، با زینب خانم سلام و احوالپرسی گرمی کردم، با دستم در هال رو نشون دادم _بفرمایید هر سه وارد خونه شدیم، توران خانم و مش زینب نشستد روی مبل منم یه سینی چایی ریختم گذاشتم روی میز زینب خانم رو به من گفت دخترم وقتی توران خانم برام تعریف کرد بهت تهمت زدن خیلی ناراحت شدم قلبم تیر کشید آهی کشیدم _ممنون زینب خانم _دخترم به من بگو مش زینب، هر کی من رو صدا میکنه مش زینب من یاد حرم امام رضا علیه‌السلام میفتم، دلم پر میکشه برای حرمش _چشم و ممنونم که قبول کردید بیاید اینجا چشم‌هاش حلقه اشک بست دیشب اومدم برم دستشویی حیاط خیس بود سُر خوردم افتادم زمین، دستم کوبیده شد خیلی دردم اومد، میخواستم بلند شم نتونستم خیلی دلم شکست، گفتم یا امام رضا، یا ضامن آهو شمایی که به بچه آهو رحم کردی، به منم رحم کن از خدا بخواه برای من یه سر پناه راحت و یه همدم بفرسته الان که توران خانم اومد دنبالم و گفت که تو هم تنهایی خدا رو شکر کردم که دعای من رو به استجابت رسون... ❤️👇👇 _بفرمایید محمود گفت: _بفرمایید و زهرمار این چه کاریه که تو داری می کنی؟ _مگه چیکار کردم؟ _ یه نفر اومده تو آبادی داره استشهاد بر علیه مینا جمع میکنه _ خب این کجاش بده؟ _ میفهمی چی داری میگی! مینا زن منه، ناموس منه، چرا داری حرف ما رو میندازی سر زبون مردم. غلط هات رو اینجا کردی آبروی من رو بردی وقتی جلوت رو گرفتیم، داری بر علیه زن من مدرک جمع میکنی؟ چشمت کور میخواستی سالم زندگی کنی تا این حرف ها پشت سرت نباشه _خوب گوش کن آقا محمود زنت به من تهمت زده منم می خوام ثابت کنم که دروغ گفته، من مدرک میارم دادگاه به مینا هم بگو هرچی مدرک داره بیاره توی دادگاه. _بدبخت مدرک مینا همه مردم آبادی هستند خب بهش بگو همه ابادی رو سوار اتوبوس کنه بیاره دادگاه... سلام نویسنده هستم🌹 هر کس میخواد پارت های رمان رو جلوتر بخونه توی کانال وی آی پی عضو بشه🌹 https://eitaa.com/joinchat/2124415010C2ac5b7a71a 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾 ◾️کپی در/49516 ❣جمعه‌ها پارت نداریم❣ 🍁 🍁🌾 🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾 🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁 🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾🍁🌾
8.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پریده مرغ دلم بر فراز علی❤️
شیطان میتونه هر چیزی که تو این دنیا وجود داره بدلش رو بسازه، شیطان یه بدلساز حرفه‌اییه، –ببینید جن و شیطان میتونن وارد وهم و خیال انسان بشن و از همون طریق هم به انسان آرامش میدن... ابروهایم بالا رفت. –چطوری؟ صاف ایستاد و ژستی گرفت که بتواند خوب توضیح بدهد. –ببینید غم و غصه از محدودیت میاد از زندان، از حصر، از تنگنا، وقتی شیطان یه راه نفوذ از طریق خود انسان به وهم و خیال انسان پیدا میکنه اون رو گسترش میده بزرگش میکنه، از زندان خارجش میکنه واسه همین انسان احساس آرامش میکنه، هر کسی وقتی وهمش گسترش پیدا کنه احساس خوشحالی و آرامش میکنه. ولی ما همیشه باید دنبال منبع آرامش باشیم. باید ببینیم منبع این آرامشون از کجاست. شاید یکی یه موسیقی مبتذل هم گوش کنه خیلی هم آرامش بگیره، ولی اون منبعش الهی نیست درنتیجه آرامشی که میده سطحیه و در دراز مدت باعث خیلی مشکلات میشه، از جمله افسردگی و استرس و اضطراب... ولی اگه منبع این آرامش الهی باشه آرامشش دائمی میشه. طوری که حتی اگر انسان مشکلی هم داشته باشه راحت باهاش کنار میاد http://eitaa.com/joinchat/1651900434C5c2629a7fe رمان انلاین برگرد نگاه کن❤️❤️❤️❤️
ببینید نماینده اتریش در مورد حجاب چی میگه👆👆 https://eitaa.com/joinchat/3022192798C43e1b256ae