🌱 همہ از ڪنارم گذشتند بہ جز تو ڪہ از درونم گذشتۍ #شَب‌بِخیرࢪفیق

‌ روز بخیر رفیق 💛

‌ ‌ نباید آدم‌های قوی رو به حال خودشون بذاریم روی حساب اینکه خودشون از پس همه چی برمیان. اونام ی وقتایی کم میارن و نیاز دارن به یکی تکیه کنن

‌ ‌ نباید پیام هایی تحت عنوان “ اگه برای ۱۰ نفر نفرستی بدبخت میشی” را منتشر کنیم.

‌ نباید وقتی بلد نیستیم با زنمون درست رفتار کنیم ازش توقع زنانگی داشته باشیم

🌱🌱🌱 عروسی پسرخالم بود رفته بود کلی باند و بلندگو به قیمت گزاف اجاره کرده بود برا شب ک عروسیه بترکونه همشو روهم چیده بود تو اتاق. من فک کنم ده سالم بود اون موقع بغل این بلند گوعا یه صندلی چرخدار بود من رفتم نشستم روشو ب دختداییم گفتم هی بچرخونش ...اونم هی چرخوند! غافل از اینکه وقتی هی صندلی میچرخید دسته های صندلی و پایه هاش ک میچرخیدن همراه باهاش سیمای این باند و بلندگوها میپیچدن دور صندلی یهو دیدیم این بلندگوها از بالا همممممشون ریختن پایین:))) و دل و روده هرکدوم یه‌طرف افتاد منو دختر داییم ب شاهکارمون نگا میکردیم. #مخاطب‌جان #بچه‌هم‌نبودید‌این‌چه‌فاجعه‌ای‌بودآخه 🤦‍♀

‌ نباید به آدمایی که لیاقتتون رو نداشتن‌ فکر‌ کنین.

‌ نباید از کسی که نمیشناسیدش کورکورانه حمایت کنید.

‌ نباید وقتی کسی بهمون غیرمستقیم میگه برو بیشتر کَنه تر بشيم.

🌱🌱🌱 دوشاخه لپتاپ خیلی سفت بود دو دستی کشیدمش بیرون ، همراهش دل و روده و قالب پریز ریخت بیرون قشنگ یه وجب سیم اومد بیرون داشتم غش میکردم همش میگفتم وای الان برقاشون اتصالی میکنه آتیش میگیره !! رفتیم خونه خالم ۵ ساله بودم، یه شیشه عطر برا خودش خریده بود تازه شیشه ام بزرگ و خوشگل هی گفتم چه خوشگله هی بازی بازی کردم یهو از دستم افتاد و شکست روی فرش و مبل و.... و همه جا رو داغاااان کردم تا دیروز که بوی عطر هنوز میومد. مادرشوهرم خیلی حساس بود...رفته بودم دستشویی بعدش پامو آب زدم و دمپایی دستشویی رو به دیوار تکیه دادم و اومدم بیرون؛ یه مدت گذشت برادرشوهرم رفت دستشویی و برگشت نشست رو مبل! گفت کی رفته بود دستشویی آب داخل دمپایی سیاه بود فقط قیافه مادرشوهرم که هم داشت سکته میکرد و هم داشت کف پاها رو نگاه میکرد #عروس‌خرابکار #مخاطبانِ‌جان

‌ نباید چون پول زیاد داری از شیر مرغ تا جون آدمیزاد بخری، روز مبادا هم بر فرق سر خود بکوبی

🌱🌱🌱 عروسی برادر شوهرم بود چون تو خونه گرفته بودن فیلم بردار نیاوردن قرار شد خودمون با دوربین فیلم بگیریم. لحظه ورود رو من فیلم گرفتم. چندتا عکس خراب شد اومدم پاک کنم، یهو اون فیلم لحظه ورود عروس و دوماد و اتیش بازی و.. هم پاک شد. هنوز که هنوزه بعد چند سال بهشون نگفتم، هی میگن کی قرار بود ازون لحظه فیلم بگیره؟ منم روم نمیشه بگم کار من بود😭 #عروس‌خرابکار ی بار خونه یکی از فامیلا طرف ی گلدون قدیمی عتیقه داشت رو شومنیش بود از مادربزرگش ب ارث رسیده بود نه اشتباه نکنین من نشکستمش آستینم گیر کرد بهش... کار من نبود آقا کار من نبود #مخاطبانِ‌جان ‌

‌ نباید وقتی همسرمون مریضه بهش بگیم آخ و ناله نکن بد خواب میشم صبح باید برم سر کار #ممنون‌مــــــــــر‌‌دِخونه

‌ نباید اینقدر سیر تو غذامون بریزیم که کسی تا شعاع ده متری مون جرئت نکنه بشینه

‌ نباید وقتی یکی بهتون میگه اینجوری صدام نکن ناراحت میشم عمدا هی تکرار کنی حرفتو.

🌱 به داییم پیام دادم: اگه ۵۰میلیون بهم قرض ندی خودمو می‌کشم! جواب داده: لطفاً این پیامو پاک کن تا بعد از مرگت مشکلی برام پیش نیاد :|

‌ نباید وقتی یه چیزیو از کسی قرض میگیریم دیگه پسش ندیم و یا اگرم دادیم بعد از مدتی خرابش کرده باشیم

‌🌱 چهره کسانی را که در "مواقع سختی" با شما بودند به خوبی به خاطر بسپار.. #شَب‌بِخیرࢪفیق

‌🌱 آدینه بخیر رفیق‌جان

نباید دائم از دیگران انتظار داشته باشیم که خودشون رو تغییر بدن! #رو‌رفتار‌بدت‌کار‌کن‌‌رفیق‌بقیه‌مجبور‌نیستن‌تحملت‌کنن‌ به خود میای میبینی ولت کردن 🙂

نباید اینقدر کارای خونه رو انجام بدی که دیگه کمرت مثل سابق نشه

نباید صداوسیما صدای دوبلور جومونگ رو رو بقیه بذاره و من هر دفعه بگم عه جومونگ

‌🌱🌱 تازه عروس بودم. ی روز همسایه بغلیم اومد خونمون نشست رو مبل چند دقیقه که گذشت گفت میخام برم یهو دید کلیدش تو دستش نیست..شروع کرد خونمو زیر و رو کردن. وقتی پیدا نکرد گفت حتما از بغل مبل رفته تو مبلا...خلاصه بی رودروایسی کفی زیری تمام مبل هارو پاره کردیم..وقتی پیداش نکرد زنگ زد به شوهرش اومد درو براش باز کرد. منم از ترس اینکه فکر نکنه دزدم هرکار کرد هیچی نگفتم. #چرا‌بیرونش نکردی 😐 فقط رومبل نشسته همه دنیارو گشته :| ماه اول زندگیم بود.طبقه بالایی مون ۲تا پسر نوجوان شیطون داشت که همه از دستشون عاصی بودن..یکروز که خونه نبودیم از پشت بام توی لوله شومینه مون ترقه دست ساز انداخته بودن پایین..دیگه نگم وقتی برگشتیم درو باز کردیم..جز سیاهی هیچ چیز ندیدیم..تمام اساسام سیاه سیاه شده بود. بچه هاتون رو جمع کنید وجدانا 👆👇 برادرشوهر یک پسر شیطون داشت که ازش آتیش میبارید منم سر خونه ام کارگاه خیاطی داشتم...یکروز از در اومدن تو...تا با بقیه احوال پرسی کردم دیدم نیست. برگشتم پشتم دیدم با قیچی تشک کاناپه دونفره رو قیچی کرده. مجبور شدم با هزینه از جیب خودم روکش تمام مبل هارو عوض کردم. #مخاطب‌جان ‌

🌱🌱🌱 این همونیه که همه میگفتن جان عزیزت بشین کاری نکن 😐 #پایان_چالش ممنون که خیلی خوبید رفقا🤪

‌ نباید تو ناشناس بقیه، عقده هاتونو خالی کنید.