#به_سبک_شهدا
✅ شهید محمودرضا وطن خواه
بچه که بود با داداشش رفت خونه همسایه.
اونجا رادیو روشن بود و صدای ترانه اش بلند... 😔
محمودرضا رفت تا رادیو رو خاموش کنه اما قدش نرسید
👈 با همون شیرین زبونی کودکانه به همسایه گفت:
«فاطمه خانم! می خوای خدا شما را جهنمی کنه؟😰
همسایه پرسید: چرا؟
محمود گفت: چون ترانه رو خاموش نمی کنید... !
📚سیره دریادلان۲
#همه_آمر_باشيم
#امر_به_معروف_به_روش_صحیح
@AMMERIN
#به_سبک_شهدا
✅ شهید علی صیاد شیرازی
🔰 به دوستش گفت:
«بیا برای هم #مثل_آینه باشیم؛
هر عیبی که من دارم تو بگو، من هم اگر چیزی دیدم می گویم.»
🔹هر چند وقتی می آمد و به دوستش می گفت: عیب های مرا بگو.
🔸خودش به طور مستقیم حرفی نمی زد؛
یا حدیث می خواند یا آیه.
گاهی هم داستانی تعریف می کرد تا پی به اشتباهش ببرد.
📚 سیره دریادلان ٢ 📚
#همه_آمر_باشیم
#امر_به_معروف_به_روش_صحیح
@AMMERIN
#به_سبک_شهدا
✅ شهید محمود سعیدی نسب
نقل میکرد: «در فرصتی سوار تاکسی بودم، راننده بدون ملاحظه سرنشینان نوار موسیقی مبتذل گذاشت!»😱
به او تذکر دادم، گفت: « آقا جوان هستم، عیبی نداره!😏»
برایش مثال زدم گفتم:
🔻 «بله! جوان هستید، آتش شهوت در درون شما شعلهور است، ولی آیا میتوان بنزین یا مواد محترقه را به آتش نزدیک کرد؟!» 🔺
پاسخ داد: « نزدیک کردن این دو به هم موجب انفجار میگردد.»
📌اضافه کردم: «گوش دادن به موسیقی تند برای شما که جوان هستید آتش شهوت را خاموش نمیکند بلکه مانند بنزین آن را شعلهور تر خواهد نمود.»
⏪ باید آینده نگر و عاقبت اندیش باشی!
این نمونه کارها، #دین و #غیرت را میسوزاند...»
📚 فصل طواف، ص ۶۸ 📚
#همه_آمر_باشيم
#امر_به_معروف_به_روش_صحیح
@AMMERIN
#به_سبک_شهدا
✅ شهید مهدی کبیرزاده
🔹 مهدی یک روز ازم پرسید: بابا جان!
خمس اموالت رو دادی؟!
🔸 تعجب کردم و با خودم گفتم: پسر دوازه سیزده ساله رو چه به این حرفا؟!!! 😳
🔻 با این که پایبندی خاصی به رعایت مسائل شرعی داشتم، حرفش رو شوخی گرفتم و گفتم: نه پسرم! ندادم! امسال رو ندادم. 😏
👈 از فردای اون روز دیگه مهدی لب به غذا نزد! دو روز هم به بهانههای مختلف اعتصاب غذا کرد.
🔺 وقتی پیگیر شدم فهمیدم به خاطر همون که گفته بودم خمس ندادم، چیزی نمیخورد...👌
📚 کتاب دسته یک، صفحه ۱۴۱
#همه_آمر_باشيم
#امر_به_معروف_به_روش_صحیح
@AMMERIN
#به_سبک_شهدا
✅ شهید محمود اخلاقی
✳️ محمود ساده زیست بود و با اشرافیگری مبارزه میکرد.
👈 رفته بود درِ خانه یکی از مسئولینِ سرشناس و بهش گفته بود:
📌 ببخشید! من یک سوال دارم:
🔻شما پولِ خریدِ خونه توی این محلۀ گران قیمت و اشرافی رو از کجا آوردید؟
🔻 مگر من و شما اینجا انقلاب نکردیم؟
🔻من و شما کجا، این محله کجا؟! 😳
📚 کتاب نذر قبول ، ص ۴۲
#همه_آمر_باشيم
#امر_به_معروف_به_روش_صحیح
@AMMERIN
#به_سبک_شهدا
✅ شهید محمدحسین حسینی
🔰برای ماموریت اعزام شدند اهواز.
با هم رفتند کنار پل کارون...
❗️وضعیت نامناسب #پوشش خانواده ای، او را ناراحت کرد. 😔
📌گفت بریم عملیات، با #اسلحه_زبان👌
کشان کشان دوستش را برد طرف آن خانواده.
🙂با #چهره_گشاده رفت سراغ پیرمردی که سرپرست خانواده بود و گفت:
🔻آقای محترم، هیچ می دانید اینجا بوی باروت جنگ به مشام می رسد؟
🔻می دانید اهواز از شهرهای خط مقدم جنگه؟
🔻می دانید شما میزبان خوب رزمندگان هستید؟
♨️ پیرمرد گفت: خوب حالا باید چی کار کنم؟
⏪ به او گفت: ما که از شما چیزی نمی خواهیم؛
فقط پایبندی شما مردم محترم را به #ارزش_ها و #آرمان_های_اسلامی می خواهیم.
🔺پیرمرد فهمید، صورت محمد را بوسید و گفت: به شرطی که ما را هم #شفاعت کنی!
#همه_آمر_باشيم
#امر_به_معروف_به_روش_صحیح
@AMMERIN
#به_سبک_شهدا
✅ شهید مصطفی چمران
🔰 یادم هست در یکی از سفرهایی که به روستاها میرفت، همراهش بودم.
داخل ماشین، هدیهای به من داد ( اولین هدیهاش به من بود و هنوز ازدواج نکرده بودیم)
🌺 خیلی خوشحال شدم و همانجا باز کردم و دیدم روسری است، یک روسری قرمز با گلهای درشت.
👈 من جا خوردم، اما او لبخند زد و به شیرینی گفت:
«بچهها دوست دارند شما را با روسری ببینند.»
👌 از آن وقت روسری گذاشتم و مانده.
♨️ من میدانستم بچهها به مصطفی حمله میکنند که چرا شما خانمی را که حجاب ندارد میآوری موسسه؟!
📌اما برایم عجیب بود که مصطفی خیلی سعی میکرد (خودم متوجه میشدم) مرا به بچهها نزدیک کند.
🔹میگفت: «ایشان خیلی خوبند. این طور که شما فکر میکنید نیست. به خاطر شما میآیند موسسه و میخواهند از شما یاد بگیرند.
انشاءالله خودمان یادش میدهیم.»
⭕️ نگفت این حجابش درست نیست، مثل ما نیست، فامیل و اقوامش آنچنانیاند!
⏪ اینها خیلی روی من تاثیر گذاشت.
او مرا مثل یک بچه کوچک، قدم به قدم جلو برد، به اسلام آورد.
نُه ماه … نُه ماه زیبا با هم داشتیم و بعد ازدواج کردیم. البته ازدواج ما به مشکلات سختی برخورد.
🌸به نقل از خانم غاده، همسر شهید دکتر چمران
#همه_آمر_باشيم
@AMMERIN
#به_سبک_شهدا
✅ شهید محسن حججی
🔹از بازار رد میشدیم.
خانم بی حجابی را دید!
سرش را پایین انداخت و گفت:
خواهرم جلوی امام رضا حجابت رو رعایت کن❗️
🔸با آرنج زدم به پهلویش: «ما رو میگیرن تا حد مرگ میزنن!»
🔹کوتاه بیا نبود:
«آدم باید امر به معروف و نهی از منکرش
سر جاش باشه؛ خون ما که رنگی تر از خون امام حسین نیست!» ❗️
[...]خودمانی تر که شدیم، گفت:
«از خدا و امام رضا یک خواسته دارم،
میخوام تو راه امام حسین شهید بشم.»
مکثی کرد و سرش را انداخت پایین.
🔻گفتم: «حاضر نیستم زجری که امام حسین کشید، تو بکشی.»
🔺گفت: «به خدا حاضرم، نمیدونی چه کیفی داره!»
📚سربلند | روایت هایی از زندگی شهید حججی
#همه_آمر_باشيم
#امر_به_معروف_به_روش_صحیح
@AMMERIN
#به_سبک_شهدا
✅ شهید علی قوچانی
وارد ساختمان سپاه که شد، چندتایی از بچههای سپاه را دید. حاجعلی بین آنها بود و داشت حرف میزد:
🔻 «بچهها وظیفه ما فقط جبهه رفتن نیست؛
وظیفه اصلی ما
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر نمودنه.
ما که میآییم مرخصی، نباید بشینیم تو خونههامون و وضع شهر اینجوری باشه، باید بریم داخل شهر و امر به معروف کنیم...» 🔺
👈 از آن به بعد بچه ها از مرخصی که میآمدند، شروع به امر به معروف و نهی از منکر در سطح شهر میکردند...😊
📚 سیره دریادلان ۲ 📚
امربه معروف مانند نماز #واجبه
ترک واجب نکنیم🌹
@AMMERIN
#به_سبک_شهدا
✅ شهید محمدحسین حسینی
🔰برای ماموریت اعزام شدند اهواز.
با هم رفتند کنار پل کارون...
❗️وضعیت نامناسب #پوشش خانواده ای، او را ناراحت کرد. 😔
📌گفت بریم عملیات، با #اسلحه_زبان👌
کشان کشان دوستش را برد طرف آن خانواده.
🙂با #چهره_گشاده رفت سراغ پیرمردی که سرپرست خانواده بود و گفت:
🔻آقای محترم، هیچ می دانید اینجا بوی باروت جنگ به مشام می رسد؟
🔻می دانید اهواز از شهرهای خط مقدم جنگه؟
🔻می دانید شما میزبان خوب رزمندگان هستید؟
♨️ پیرمرد گفت: خوب حالا باید چی کار کنم؟
⏪ به او گفت: ما که از شما چیزی نمی خواهیم؛
فقط پایبندی شما مردم محترم را به #ارزش_ها و #آرمان_های_اسلامی می خواهیم.
🔺پیرمرد فهمید، صورت محمد را بوسید و گفت: به شرطی که ما را هم #شفاعت کنی!
#همه_آمر_باشيم
#امر_به_معروف_به_روش_صحیح
@AMMERIN
#به_سبک_شهدا
✅ #هادی_دلها (شهید ابراهیم هادی)
👌روش #امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر ابراهیم در نوع خود بسیار جالب بود.
🍃 مثلاً اگر میخواست بگوید که کاری را نکن، سعی میکرد #غیر_مستقیم باشد.
🍃مثلا دلایل بد بودن آن کار از لحاظ پزشکی، اجتماعی و... را اشاره کند تا طرف مقابل خودش به نتیجه لازم برسد.
آنگاه از دستورات دین برای او دلیل میآورد.
🍁 یکی از رفقای ابراهیم، گرفتار چشم چرانی بود و مرتب به دنبال اعمال و رفتار غیر اخلاقی میگشت.😑
چند نفر از دوستانش با داد زدن و قهرکردن نتوانسته بودند رفتار او را تغییر دهند...😞
🍀 در آن شرایط که کمتر کسی او را تحویل میگرفت، ابراهیم خیلی با او گرم گرفته بود و حتی او را با خودش به زورخانه میآورد و جلوی بچههای دیگه خیلی به او #احترام میگذاشت.
🍀 مدتی بعد شروع کرد با او صحبت کردن. ابتدا اون رو #غیرتی کرد و گفت:"اگه کسی به دنبال مادر و خواهر تو راه بیفته و اونها رو اذیت بکنه چیکار میکنی؟
👈" اون پسر با عصبانیت گفت: "چشماش رو در مییارم". 😡
💥ابراهیم خیلی آروم گفت: "خُب پسر، تو که برای #ناموس خودت اینقدر غیرت داری، چرا همون کار اشتباه رو انجام میدی"؟؟!! 😒
🌾 بعد ادامه داد: "ببین اگه قرار باشه هرکی به دنبال ناموس دیگری باشه که دیگر جامعه از هم میپاشه و سنگ روی سنگ بند نمیشه"
🌾 بعد ابراهیم از حرام بودن نگاه به نامحرم حرف زد و کلی دلیل دیگه آورد و اون پسر تأیید میکرد.
🌿 بعد هم گفت: "تصمیم خودت رو بگیر اگه میخوای با ما #رفیق باشی، باید این گناه رو ترک كنی. "
🌸 #برخورد_خوب و دلایلی که ابراهیم برای او آورد باعث تغییر کلی در رفتارش شد و او را به یکی از بچههای خوب محل تبدیل کرد.
امربه معروف مانند نماز #واجبه
ترک واجب نکنیم🌹
@AMMERIN
#به_سبک_شهدا
✅ شهید علی قوچانی
وارد ساختمان سپاه که شد، چندتایی از بچههای سپاه را دید. حاجعلی بین آنها بود و داشت حرف میزد:
🔻 «بچهها وظیفه ما فقط جبهه رفتن نیست؛
وظیفه اصلی ما
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر نمودنه.
ما که میآییم مرخصی، نباید بشینیم تو خونههامون و وضع شهر اینجوری باشه، باید بریم داخل شهر و امر به معروف کنیم...» 🔺
👈 از آن به بعد بچه ها از مرخصی که میآمدند، شروع به امر به معروف و نهی از منکر در سطح شهر میکردند...😊
📚 سیره دریادلان ۲ 📚
امربه معروف مانند نماز #واجبه
ترک واجب نکنیم🌹
@AMMERIN