eitaa logo
چشمه جاری
518 دنبال‌کننده
734 عکس
143 ویدیو
3 فایل
جرعه‌ای از چشمه جاری آثار استاد علی صفایی ارتباط با ادمین ✍️ @davood_mahdavi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔷 من هنگامى كه مى ‏شنوم: دى شيخ گرد شهر همى گشت با چراغ ... خنده‏ ام مى‏ گيرد، كه مگر آدم يافتنى است! اين اشتباه شيخ است كه دنبال آدم مى ‏گردد. 🔷 آدم را بايد ساخت. اين‏جا نمايشگاه نيست كه آدم نشانمان بدهند، بل كلاسى است كه آدم مى ‏سازند. 🔷 بايد آدم شد و آدم ساخت، كه آدم موش نيست تا با چراغ به دنبالش بيفتى و از سوراخى بيرونش بياورى. 🔷 اولين رسالت آدم، بيرون آمدن از ديوارها و شكستن محدوده‏ هاست. 🔷 آدم در سوراخ نمى‏ گنجد و در گوشه حبس نمى‏ شود. و اگر آدمى نبود، تو كه هستى، مى ‏توانى آدم بشوى و آدم بسازى. 🔷 اين بازى ماست كه به بهانه ‏ى يافتن، از ساختن دست مى‏ كشيم. 📚 تطهیر با جاری قرآن ج۲ ص 203 🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ ما ياد گرفته‏ ايم فقط بهانه بياوريم و غُر بزنيم كه نمى‏ گذارند كار كنيم يا جامعه منحرف شده و ديگر نمى‏ شود كارى انجام داد و ... ♦️ در حالى كه هر چه مشكلات زيادتر شود، تكاليف بيشتر مى‏ شود. واقعيت امر اين است كه بايد از موانع و مشكلات مَرْكَب ساخت. ♦️ در جامعه ‏اى كه ابتلاءها آمده، امراض آمده، سياهى‏ ها آمده، همين‏ها موضوع كار تو هستند، كه مشكلات، بدى‏ ها و سياهى ‏ها، موضوع كار رسول است، نه مانع كار او. ♦️مرض براى مريض، مشكل و سخت است، ولى براى طبيب، موضوع كار اوست. ♦️ وقتى مريضى را پيش دكترى مى ‏آورند، طبيب نمى‏ گويد چرا مريض را پيش من آورده‏ ايد؟! نمى‏ تواند فرار كند، كه بايد از مريض استقبال كند. ♦️ بايد سعى كند ريشه مرض را بيابد و تمام عواملى كه اين مرض را ايجاد كرده، بررسى كند تا او را درمان نمايد. پس مرض موضوع كار است، نه عامل فرار! 📚 اخبات ص 107 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ مبلغ، همانند طبيب است. كسى كه مى‏ خواهد به طبابت مشغول باشد بايد از پيش، داروها را بشناسد و خواص و آثار هر يك را بشناسد، بايد دردها و علايم هر يك را بشناسد، بايد طبايع افراد را بشناسد تا در هر طبع، داروى مفيد و مؤثر به كار گرفته شود. ✅ وقتى اين مراحل را طى كرد، به ميان اجتماع، ميان مريض‏ها سر مى‏ زند، با نگاه، با آزمايش، با شور و همفكرى، به امراض افراد پى مى‏ برد و طبيعت او را مى‏ سنجد و آنگاه داروى مفيد را به كار مى‏ برد. ✅ پيش از آنكه به مريضى برخورد كند و طبع و مرض او را بشناسد، نمى ‏شود به نوشتن نسخه و يادداشت آن بپردازد. ✅ مبلغ هم، بايد در دين تفقه كند؛ دردها و داروها و درمان‏ها و راه‏ حل‏ها را بشناسد، بايد درباره اجتماع و دردهاى آن، درباره افراد و گرفتارى ‏هاى آنها بينديشد و دردها را بشناسد، دسته ‏بندى كند و به درمان «الاَهَمُّ فَالاهَم» بپردازد. ✅ مبلغ بايد با دقت، دردها را تشخيص بدهد و ببيند در اجتماع او، در افراد اجتماع او، از جهل‏ها و جنگ‏ها و خيانت‏ها و رذايل و زشتى‏ ها و فقرها و اختلاف‏هاى طبقاتى و تبعيض‏ها چه دردى وجود دارد، آنگاه از علت و علت‏هاى آن جست‏وجو كند و به مبارزه يا درمان آنها برخيزد. ✅ و چه بسا كه براى درمان نهايى يك درد، بايد مدت‏ها مشغول بود و رفت و آمد داشت و دوستى‏ ها و صميميت‏ها به وجود آورد تا اينكه يك فرد ساخته شود و افرادى تهيّه شوند و بيدارى‏ ها و آگاهى‏ هايى به‏ وجود آيد و راه حل‏ها و طرح‏ها تقديم شوند و اصلاح فرد و اجتماع‏ تحقق پذيرد. 📚 روحانیت و حوزه، ص 125 🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ بايد مواظب بود كه مبلغ تا حدى عالى با محل اعزام خود، آشنايى قبلى داشته باشند و از روحيه افراد، اطلاع كافى داشته باشند. ♦️ چون همچنین سرپرستى مانند طبيب است كه بايد دردها و داروها و طبايع و روحيه‏ها را بشناسد. ♦️ چه بسا كه يك درد، در دو طبيعت، محتاج به دو طريق معالجه باشد؛ كه اگر طبايع در نظر گرفته نشود، گرفتارى ‏هايى پيش مى ‏آيد. ♦️ چه بسا كه يك عفونت گلو در يك طبيعت، با پنى‏ سيلين اصلاح شود ولى همان عفونت، در طبيعت ديگر به وسيله پنى‏ سيلين به فلج منتهى شود و گرفتارى‏ هايى پيش بياورد. 📚 روحانیت و حوزه، ص 79 🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 تويى كه در برابر سوختن دست برادر و خواهر كوچكت آرام نيستى، چگونه مى ‏توانى در برابر اين همه آتش خانمان‏ سوز آرام باشى⁉️ 💟 و بر اين همه جهل و فساد و تباهى و بر اين همه درگيرى و جنگ و خون، از خانه تا جامعه و تا جهان معاصر، چشم باز نكنى و همّت نگذارى⁉️ 💟 پس نمى ‏توانى به زندگى راحت و همسردارى و خانه‏ دارى و رفاه گسترده و يا محدود، قانع باشى. 💟 چون در اين كشتى، كه تمامى ديوارهايش سوراخ شده، تو نمى‏ توانى آرام بمانى؛ كه در نهايت در اتاق سالم و كابين زيبا، به زير آب مى‏ روى و در دنياى رابطه‏ ها، گرفتار مى‏ شوى. 💟 تو با نظارت و بصيرت و طرح و برنامه، نمى ‏توانى چشم ‏پوش و سر در لاك بمانى. 💟 پس ناچارى كه صداى حادثه را بشنوى و پيش از آن‏كه حادثه بر تو وارد شود و در بكوبد و محكم بكوبد، تو اين قارعه را، استقبال كنى و به آن هجوم بياورى. 💟 آيا با اين همه كاستى و مشكل و فساد و تباهى، كارى نيست و مسؤوليتى نيست و جز زندگى محدود و شادى ‏ها و رنج‏هاى حقير و روزمرّه، تكليفى نيست⁉️ 💟 اگر هست، آيا اين كارهاى بزرگ و مستمر و مرتبط، بدون تمرين، بدون طرح، بدون بصيرت و بدون نظارت، دست يافتنى است. 📚 نامه های بلوغ، ص 175 🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 امروز، تبليغ هدف اصيل خود را از دست داده. شايد يك مبلغ بيشتر به اين فكر كند كه جمعيت زياد باشد و شكوه و عظمت مجلس به اوج برسد و منبر را خوب تحويل بدهد. 💟 در حالى كه اين اهميت ندارد كه چند نفر جمع شده ‏اند، اين مهم است كه چند نفر ساخته شده‏ اند و به راه افتاده‏ اند و بى ‏نياز گرديده‏ اند. 💟 ما نبايد بخواهيم آنهايى كه چند سال پاى منبر بوده ‏اند، باز هم در همان‏جا جمع شوند و اگر جمع شدند، اين از ركود آنها خبر مى ‏دهد. 💟 اين درست نيست كه يك شاگرد، هر سال در يك كلاس و با يك استاد بماند و اگر ماند، اين دليل رفوزگى و مردودى اوست. 💟 آخر كسى كه در يك كلاس ساخته شد، چاره ‏اى ندارد جز آنكه به كلاس بالاتر بيايد و اگر نيامد، يا به خاطر اين است كه عشق به تحصيل ندارد و يا اينكه كلاس بالاترى تشكيل نگرديده است. 💟 و در هر حال بايد در او عشق آفريد و بالاترش آورد و همين كه اشباع شد و فارغ‏ التحصيل شد، به تبليغش گماشت و به كارش واداشت. 📚 روحانیت و حوزه، ص 148 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 تو بايد علم را حفظ كنى! از چه چيزى؟ از زمينه ‏هاى آلوده. 🔶 من اگر بخواهم مقدارى شير را در ظرفى بريزم، نگاه مى‏ كنم تا آن ظرف آلوده نباشد. 🔶 پس اگر بخواهم آگاهى خود را به كسى منتقل كنم بايد ظرف آن را پاك كنم تا بتوانم علم را در آن بريزم. 🔶 وقتى مى‏ خواهى علم را به ديگران منتقل كنى بايد زمينه ‏هايش را آماده كنى؛ بايد از زمينه‏ هاى ضلال و انحطاطى كه در آدم‏ها هست. 🔶 از سوء استفاده ‏ها و برداشت‏هاى غلطى كه بعدها ممكن است پيش بيايد و همچنين از ناسپاسى و بى‏ اعتنايى‏ هايى كه به وسيله علم تحقق پيدا مى ‏كند، آن را حفظ كنى. 🔶 حضرت رسول م ى‏فرمايند: «حكمت را اگر از اهلش دريغ كنى، به آنها ظلم كرده ‏اى و اگر به غير اهلش بسپارى، به حكمت ظلم كرده ‏اى!»؛ «إِنَّ الْحُكَمَاءَ ضَيَّعُوا الْحِكْمَةَ لَمَّا وَضَعُوا عِنْدَ غَيْرِ أَهْلِهَا». 🔶 اگر ارزش آن را نمى‏ داند و اهليت ندارد، به او نده. اگر اين گفتگوها به كسانى داده شود كه نمى ‏توانند نتيجه بگيرند و بهره ببرند و قدرش را نمى ‏دانند و برايشان مهم نيست، نبايد اين علم را به آنها منتقل كرد. 📚 خط انتقال معارف، ص 114 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 براى سازندگى و تربيت بايد از اعماق شروع كرد. هنگامى كه مى‏ خواهيم رفتار و گفتار كسى را عوض كنيم، هنگامى كه مى ‏خواهيم‏ لباس كسى را دگرگون كنيم، بايد پيش از اين مرحله، عشق‏ها و علاقه‏ هايش را عوض كنيم 🔶 و ناچار شناخت‏هايش را و ناچار فكرهايش را، كه ادامه ‏ى تفكّر، شناخت است و ادامه ‏ى شناخت، عشق و ادامه ‏ى عشق، عمل. 🔶 ما عاشق آفريده شده ‏ايم فقط معشوق‏ها را انتخاب مى ‏كنيم و براى اين انتخاب است كه بايد آن‏ها را بسنجيم كه چه مى‏ دهند و چه مى‏ گيرند. با اين روش نتيجه ‏هاى سريع‏ترى بدست مى‏ آيد. 🔶 اگر فقط لباس كسى را عوض كرديم و چادر بر سرش انداختيم و نمازخوانش نموديم و با شعارها و تلقين‏ها و يا تشويق‏ها و تهديدها، داغش كرديم. 🔶 بدون اينكه از درون روشنش كرده باشيم و عشقى در نهادش گذاشته باشيم، ناچار در محيطى ديگر سرد مى‏ شود و يخ مى ‏زند؛ همان‏طور كه آهن تفتيده در محيط ديگر، سرد و سخت مى‏ شود. 🔶 اين برگ‏هايى كه ما به افراد مى ‏چسبانيم، در برابر نسيمى دوام نخواهند آورد، چه رسد به طوفان‏هاى كوه افكن اين قرن. 🔶 ريزش برگ‏هاى پاييزى به من درسى داد كه در هنگام خوابِ ريشه‏ ها، برگ‏ها مى ‏ريزند حتى با نسيمى؛ اما در بهارهاى سبز و همراه بيدارى ريشه ‏ها، از چوب خشك مرده، از چوب سخت و متراكم، جوانه‏ ها و شكوفه ‏ها مى‏ جوشند و بارور مى ‏شوند. 📚 مسئولیت و سازندگی، ص 43 🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ امتحان و بلاء و فتنه همان‏طور كه از اسم‏شان پيداست، محنت‏ پذيرفتن و گرفتارى ديدن و در كوره نشستن است. و در اين كوره است كه پخته مى‏ شوى، كه از خامى در مى‏ آيى و راه مى ‏افتى. ♦️ هزار خروار ادعا را نمى ‏توان با بحث و گفت‏گو و تو بميرى و من بميرم، درمان كرد. آنها كه ادعاى توحيد و اطلاع از وجود ربطى چشمشان را گرفته، نمى ‏توانى از توحيد و شرك برايشان بگويى كه آنها از تو بهتر مى ‏دانند و از تو بهتر مى‏ گويند. ♦️ اينها بايد زير فشار بروند و صدمه ببينند، فرزند دلبندشان و محبوب و نور چشمشان را زير تازيانه ببينند و ظرفيت خود را بشناسند و عمق و حجم فاجعه را احساس كنند. ♦️اين خداست كه می ‏پرسد:«أَحَسِبَ النَّاسُ أنْ يُتْرَكُوا أنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُون». آيا خيال مى‏ كنيد كه با ادعاى ايمان رهايتان مى‏ كنند، در حالى كه به كوره نرفته ‏ايد و حرارت نديده‏ ايد كه خالص بشويد و ناخالصى ‏ها را از دست بدهيد. ♦️ و آنگاه از يك سنت حكايت مى ‏كند: «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»، همه را به اين فتنه و به اين محك دچار كرديم. چرا؟ «فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلمَنَّ الْكاذِبين». تا اينكه خدا علامت بگذارد و نشانه بگذارد آنهايى را كه صادق بوده‏ اند و آنهايى را كه دروغگو هستند. 📚 صراط، ص 114 🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ ما از هنگامى كه به دنيا آمده ‏ايم، پستانك به دهانمان گذاشته‏ اند و لالايى در گوشمان خوانده ‏اند و ما هم خيال كرده‏ ايم كه دنيا خوابگاه است و آخور است و عشرتكده. ✅ بر اساس همين عادت قضاوت مى‏ كنيم كه عجب خوابگاه بدى و عجب رستوران درهمى و عجب عشرتكده ‏ى ماتمزده ‏اى. ✅ ما با شناخت استعدادهاى عظيم خود مى ‏يابيم كه كار ما حركت است و در نتيجه هستى راه است. «فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ»، و دنيا كلاس زندگى است. «عَلَّمَ الانْسانَ‏َ»، و زندگى كوره است. «دارٌ بِالِبَلاءِ مَحْفوُفةٌ»، و اين است كه دنيا را به غم بسته ‏اند. ✅ و در اين كلاس هزارها زبان و هزارها پيام گذاشته ‏اند تا هزار هزار گوش خود را باز كنيم و درس‏هايى بگيريم. ✅ و از هر آيه‏ اى و از هر واقعيتى به هزار رمز، به هزار نكته، به هزار اشاره راه ببريم، كه هزار نكته‏ ى باريك‏تر ز مو اين‏جاست. 📚 مسئولیت و سازندگی، ص 261 🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 مادر مهربان، كودك ضعيف و محبوب خود را، اگر بخواهد بيرون برود و يا زير باران بماند و يا غذاى كثيفى بخورد، آن‏ چنان مى ‏زند و مى‏ كشد و مى ‏بندد كه جاى انگشت‏هايش بر بدن او مى‏ نشيند و مادر اين‏ها را از مواظبت و مراعات و محبت مى‏ داند. 🔷 پس چطور شكستن بت‏ها و دور كردن شيطان و كنار زدن تعلق‏ها را نمى ‏فهمد و محبت را در تمامى چهره ‏ها و نعمت‏ها را در تمامى داد و ستدهاى خدا نمى ‏بيند. كه؛ «أَسْبَغَ عَلَيكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً و باطِنَةً». 🔷 مشكل همين است. كه ما گل و شل باران و كثيفى بچه ‏ها و آلودگى غذا را مى‏ فهميم و فرزند دلبندمان را مى ‏زنيم و نمى ‏گذريم ولى گرفتارى بت‏ها و اسارت‏ها و آلودگى شهوات و جلوه‏ هاى دنيا را نمى‏ فهميم و صنايع و كارسازى خدا را نمى‏ شناسيم. 📚 وارثان عاشورا، ص 184 🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 هيچ مادر مهربانى، بچه‏ هاى عزيزش را هميشه به بغل نمى ‏كشد، كه اين ‏كار با محبّت او سازگار نيست. 💟 بچه ‏ها تا حركت نكنند و سينه بر خاك نكشند و زمين نخورند و درگير نشوند، نمى ‏آموزند و به جايى نمى‏ رسند و راه رفتن را فراموش مى‏ نمايند. 💟 كجاست چشمى كه محبّت مادر را را در همين واگذاشتن‏ها و نظارت‏ها ببيند و نشانه‏ هاى لطف و تدبير را در همين تكليف‏ها و بلاءها و محروميت‏ها بشناسد⁉️ 📚 نامه‏ هاى بلوغ، ص 108 🆔👉 @cheshmeyejarie