🔷 من هنگامى كه مى شنوم: دى شيخ گرد شهر همى گشت با چراغ ... خنده ام مى گيرد، كه مگر آدم يافتنى است! اين اشتباه شيخ است كه دنبال آدم مى گردد.
🔷 آدم را بايد ساخت. اينجا نمايشگاه نيست كه آدم نشانمان بدهند، بل كلاسى است كه آدم مى سازند.
🔷 بايد آدم شد و آدم ساخت، كه آدم موش نيست تا با چراغ به دنبالش بيفتى و از سوراخى بيرونش بياورى.
🔷 اولين رسالت آدم، بيرون آمدن از ديوارها و شكستن محدوده هاست.
🔷 آدم در سوراخ نمى گنجد و در گوشه حبس نمى شود. و اگر آدمى نبود، تو كه هستى، مى توانى آدم بشوى و آدم بسازى.
🔷 اين بازى ماست كه به بهانه ى يافتن، از ساختن دست مى كشيم.
📚 تطهیر با جاری قرآن ج۲ ص 203
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ ما ياد گرفته ايم فقط بهانه بياوريم و غُر بزنيم كه نمى گذارند كار كنيم يا جامعه منحرف شده و ديگر نمى شود كارى انجام داد و ...
♦️ در حالى كه هر چه مشكلات زيادتر شود، تكاليف بيشتر مى شود. واقعيت امر اين است كه بايد از موانع و مشكلات مَرْكَب ساخت.
♦️ در جامعه اى كه ابتلاءها آمده، امراض آمده، سياهى ها آمده، همينها موضوع كار تو هستند، كه مشكلات، بدى ها و سياهى ها، موضوع كار رسول است، نه مانع كار او.
♦️مرض براى مريض، مشكل و سخت است، ولى براى طبيب، موضوع كار اوست.
♦️ وقتى مريضى را پيش دكترى مى آورند، طبيب نمى گويد چرا مريض را پيش من آورده ايد؟! نمى تواند فرار كند، كه بايد از مريض استقبال كند.
♦️ بايد سعى كند ريشه مرض را بيابد و تمام عواملى كه اين مرض را ايجاد كرده، بررسى كند تا او را درمان نمايد. پس مرض موضوع كار است، نه عامل فرار!
📚 اخبات ص 107
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ مبلغ، همانند طبيب است. كسى كه مى خواهد به طبابت مشغول باشد بايد از پيش، داروها را بشناسد و خواص و آثار هر يك را بشناسد، بايد دردها و علايم هر يك را بشناسد، بايد طبايع افراد را بشناسد تا در هر طبع، داروى مفيد و مؤثر به كار گرفته شود.
✅ وقتى اين مراحل را طى كرد، به ميان اجتماع، ميان مريضها سر مى زند، با نگاه، با آزمايش، با شور و همفكرى، به امراض افراد پى مى برد و طبيعت او را مى سنجد و آنگاه داروى مفيد را به كار مى برد.
✅ پيش از آنكه به مريضى برخورد كند و طبع و مرض او را بشناسد، نمى شود به نوشتن نسخه و يادداشت آن بپردازد.
✅ مبلغ هم، بايد در دين تفقه كند؛ دردها و داروها و درمانها و راه حلها را بشناسد، بايد درباره اجتماع و دردهاى آن، درباره افراد و گرفتارى هاى آنها بينديشد و دردها را بشناسد، دسته بندى كند و به درمان «الاَهَمُّ فَالاهَم» بپردازد.
✅ مبلغ بايد با دقت، دردها را تشخيص بدهد و ببيند در اجتماع او، در افراد اجتماع او، از جهلها و جنگها و خيانتها و رذايل و زشتى ها و فقرها و اختلافهاى طبقاتى و تبعيضها چه دردى وجود دارد، آنگاه از علت و علتهاى آن جستوجو كند و به مبارزه يا درمان آنها برخيزد.
✅ و چه بسا كه براى درمان نهايى يك درد، بايد مدتها مشغول بود و رفت و آمد داشت و دوستى ها و صميميتها به وجود آورد تا اينكه يك فرد ساخته شود و افرادى تهيّه شوند و بيدارى ها و آگاهى هايى به وجود آيد و راه حلها و طرحها تقديم شوند و اصلاح فرد و اجتماع تحقق پذيرد.
📚 روحانیت و حوزه، ص 125
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ بايد مواظب بود كه مبلغ تا حدى عالى با محل اعزام خود، آشنايى قبلى داشته باشند و از روحيه افراد، اطلاع كافى داشته باشند.
♦️ چون همچنین سرپرستى مانند طبيب است كه بايد دردها و داروها و طبايع و روحيهها را بشناسد.
♦️ چه بسا كه يك درد، در دو طبيعت، محتاج به دو طريق معالجه باشد؛ كه اگر طبايع در نظر گرفته نشود، گرفتارى هايى پيش مى آيد.
♦️ چه بسا كه يك عفونت گلو در يك طبيعت، با پنى سيلين اصلاح شود ولى همان عفونت، در طبيعت ديگر به وسيله پنى سيلين به فلج منتهى شود و گرفتارى هايى پيش بياورد.
📚 روحانیت و حوزه، ص 79
🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 تويى كه در برابر سوختن دست برادر و خواهر كوچكت آرام نيستى، چگونه مى توانى در برابر اين همه آتش خانمان سوز آرام باشى⁉️
💟 و بر اين همه جهل و فساد و تباهى و بر اين همه درگيرى و جنگ و خون، از خانه تا جامعه و تا جهان معاصر، چشم باز نكنى و همّت نگذارى⁉️
💟 پس نمى توانى به زندگى راحت و همسردارى و خانه دارى و رفاه گسترده و يا محدود، قانع باشى.
💟 چون در اين كشتى، كه تمامى ديوارهايش سوراخ شده، تو نمى توانى آرام بمانى؛ كه در نهايت در اتاق سالم و كابين زيبا، به زير آب مى روى و در دنياى رابطه ها، گرفتار مى شوى.
💟 تو با نظارت و بصيرت و طرح و برنامه، نمى توانى چشم پوش و سر در لاك بمانى.
💟 پس ناچارى كه صداى حادثه را بشنوى و پيش از آنكه حادثه بر تو وارد شود و در بكوبد و محكم بكوبد، تو اين قارعه را، استقبال كنى و به آن هجوم بياورى.
💟 آيا با اين همه كاستى و مشكل و فساد و تباهى، كارى نيست و مسؤوليتى نيست و جز زندگى محدود و شادى ها و رنجهاى حقير و روزمرّه، تكليفى نيست⁉️
💟 اگر هست، آيا اين كارهاى بزرگ و مستمر و مرتبط، بدون تمرين، بدون طرح، بدون بصيرت و بدون نظارت، دست يافتنى است.
📚 نامه های بلوغ، ص 175
🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 امروز، تبليغ هدف اصيل خود را از دست داده. شايد يك مبلغ بيشتر به اين فكر كند كه جمعيت زياد باشد و شكوه و عظمت مجلس به اوج برسد و منبر را خوب تحويل بدهد.
💟 در حالى كه اين اهميت ندارد كه چند نفر جمع شده اند، اين مهم است كه چند نفر ساخته شده اند و به راه افتاده اند و بى نياز گرديده اند.
💟 ما نبايد بخواهيم آنهايى كه چند سال پاى منبر بوده اند، باز هم در همانجا جمع شوند و اگر جمع شدند، اين از ركود آنها خبر مى دهد.
💟 اين درست نيست كه يك شاگرد، هر سال در يك كلاس و با يك استاد بماند و اگر ماند، اين دليل رفوزگى و مردودى اوست.
💟 آخر كسى كه در يك كلاس ساخته شد، چاره اى ندارد جز آنكه به كلاس بالاتر بيايد و اگر نيامد، يا به خاطر اين است كه عشق به تحصيل ندارد و يا اينكه كلاس بالاترى تشكيل نگرديده است.
💟 و در هر حال بايد در او عشق آفريد و بالاترش آورد و همين كه اشباع شد و فارغ التحصيل شد، به تبليغش گماشت و به كارش واداشت.
📚 روحانیت و حوزه، ص 148
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 تو بايد علم را حفظ كنى! از چه چيزى؟ از زمينه هاى آلوده.
🔶 من اگر بخواهم مقدارى شير را در ظرفى بريزم، نگاه مى كنم تا آن ظرف آلوده نباشد.
🔶 پس اگر بخواهم آگاهى خود را به كسى منتقل كنم بايد ظرف آن را پاك كنم تا بتوانم علم را در آن بريزم.
🔶 وقتى مى خواهى علم را به ديگران منتقل كنى بايد زمينه هايش را آماده كنى؛ بايد از زمينه هاى ضلال و انحطاطى كه در آدمها هست.
🔶 از سوء استفاده ها و برداشتهاى غلطى كه بعدها ممكن است پيش بيايد و همچنين از ناسپاسى و بى اعتنايى هايى كه به وسيله علم تحقق پيدا مى كند، آن را حفظ كنى.
🔶 حضرت رسول م ىفرمايند: «حكمت را اگر از اهلش دريغ كنى، به آنها ظلم كرده اى و اگر به غير اهلش بسپارى، به حكمت ظلم كرده اى!»؛ «إِنَّ الْحُكَمَاءَ ضَيَّعُوا الْحِكْمَةَ لَمَّا وَضَعُوا عِنْدَ غَيْرِ أَهْلِهَا».
🔶 اگر ارزش آن را نمى داند و اهليت ندارد، به او نده. اگر اين گفتگوها به كسانى داده شود كه نمى توانند نتيجه بگيرند و بهره ببرند و قدرش را نمى دانند و برايشان مهم نيست، نبايد اين علم را به آنها منتقل كرد.
📚 خط انتقال معارف، ص 114
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔶 براى سازندگى و تربيت بايد از اعماق شروع كرد. هنگامى كه مى خواهيم رفتار و گفتار كسى را عوض كنيم، هنگامى كه مى خواهيم لباس كسى را دگرگون كنيم، بايد پيش از اين مرحله، عشقها و علاقه هايش را عوض كنيم
🔶 و ناچار شناختهايش را و ناچار فكرهايش را، كه ادامه ى تفكّر، شناخت است و ادامه ى شناخت، عشق و ادامه ى عشق، عمل.
🔶 ما عاشق آفريده شده ايم فقط معشوقها را انتخاب مى كنيم و براى اين انتخاب است كه بايد آنها را بسنجيم كه چه مى دهند و چه مى گيرند. با اين روش نتيجه هاى سريعترى بدست مى آيد.
🔶 اگر فقط لباس كسى را عوض كرديم و چادر بر سرش انداختيم و نمازخوانش نموديم و با شعارها و تلقينها و يا تشويقها و تهديدها، داغش كرديم.
🔶 بدون اينكه از درون روشنش كرده باشيم و عشقى در نهادش گذاشته باشيم، ناچار در محيطى ديگر سرد مى شود و يخ مى زند؛ همانطور كه آهن تفتيده در محيط ديگر، سرد و سخت مى شود.
🔶 اين برگهايى كه ما به افراد مى چسبانيم، در برابر نسيمى دوام نخواهند آورد، چه رسد به طوفانهاى كوه افكن اين قرن.
🔶 ريزش برگهاى پاييزى به من درسى داد كه در هنگام خوابِ ريشه ها، برگها مى ريزند حتى با نسيمى؛ اما در بهارهاى سبز و همراه بيدارى ريشه ها، از چوب خشك مرده، از چوب سخت و متراكم، جوانه ها و شكوفه ها مى جوشند و بارور مى شوند.
📚 مسئولیت و سازندگی، ص 43
🆔👉 @cheshmeyejarie
♦️ امتحان و بلاء و فتنه همانطور كه از اسمشان پيداست، محنت پذيرفتن و گرفتارى ديدن و در كوره نشستن است. و در اين كوره است كه پخته مى شوى، كه از خامى در مى آيى و راه مى افتى.
♦️ هزار خروار ادعا را نمى توان با بحث و گفتگو و تو بميرى و من بميرم، درمان كرد. آنها كه ادعاى توحيد و اطلاع از وجود ربطى چشمشان را گرفته، نمى توانى از توحيد و شرك برايشان بگويى كه آنها از تو بهتر مى دانند و از تو بهتر مى گويند.
♦️ اينها بايد زير فشار بروند و صدمه ببينند، فرزند دلبندشان و محبوب و نور چشمشان را زير تازيانه ببينند و ظرفيت خود را بشناسند و عمق و حجم فاجعه را احساس كنند.
♦️اين خداست كه می پرسد:«أَحَسِبَ النَّاسُ أنْ يُتْرَكُوا أنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُون». آيا خيال مى كنيد كه با ادعاى ايمان رهايتان مى كنند، در حالى كه به كوره نرفته ايد و حرارت نديده ايد كه خالص بشويد و ناخالصى ها را از دست بدهيد.
♦️ و آنگاه از يك سنت حكايت مى كند: «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»، همه را به اين فتنه و به اين محك دچار كرديم. چرا؟ «فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَ لَيَعْلمَنَّ الْكاذِبين». تا اينكه خدا علامت بگذارد و نشانه بگذارد آنهايى را كه صادق بوده اند و آنهايى را كه دروغگو هستند.
📚 صراط، ص 114
🆔👉 @cheshmeyejarie
✅ ما از هنگامى كه به دنيا آمده ايم، پستانك به دهانمان گذاشته اند و لالايى در گوشمان خوانده اند و ما هم خيال كرده ايم كه دنيا خوابگاه است و آخور است و عشرتكده.
✅ بر اساس همين عادت قضاوت مى كنيم كه عجب خوابگاه بدى و عجب رستوران درهمى و عجب عشرتكده ى ماتمزده اى.
✅ ما با شناخت استعدادهاى عظيم خود مى يابيم كه كار ما حركت است و در نتيجه هستى راه است. «فَخُذُوا مِنْ مَمَرِّكُمْ لِمَقَرِّكُمْ»، و دنيا كلاس زندگى است. «عَلَّمَ الانْسانََ»، و زندگى كوره است. «دارٌ بِالِبَلاءِ مَحْفوُفةٌ»، و اين است كه دنيا را به غم بسته اند.
✅ و در اين كلاس هزارها زبان و هزارها پيام گذاشته اند تا هزار هزار گوش خود را باز كنيم و درسهايى بگيريم.
✅ و از هر آيه اى و از هر واقعيتى به هزار رمز، به هزار نكته، به هزار اشاره راه ببريم، كه هزار نكته ى باريكتر ز مو اينجاست.
📚 مسئولیت و سازندگی، ص 261
🆔👉 @cheshmeyejarie
🔷 مادر مهربان، كودك ضعيف و محبوب خود را، اگر بخواهد بيرون برود و يا زير باران بماند و يا غذاى كثيفى بخورد، آن چنان مى زند و مى كشد و مى بندد كه جاى انگشتهايش بر بدن او مى نشيند و مادر اينها را از مواظبت و مراعات و محبت مى داند.
🔷 پس چطور شكستن بتها و دور كردن شيطان و كنار زدن تعلقها را نمى فهمد و محبت را در تمامى چهره ها و نعمتها را در تمامى داد و ستدهاى خدا نمى بيند. كه؛ «أَسْبَغَ عَلَيكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً و باطِنَةً».
🔷 مشكل همين است. كه ما گل و شل باران و كثيفى بچه ها و آلودگى غذا را مى فهميم و فرزند دلبندمان را مى زنيم و نمى گذريم ولى گرفتارى بتها و اسارتها و آلودگى شهوات و جلوه هاى دنيا را نمى فهميم و صنايع و كارسازى خدا را نمى شناسيم.
📚 وارثان عاشورا، ص 184
🆔👉 @cheshmeyejarie
💟 هيچ مادر مهربانى، بچه هاى عزيزش را هميشه به بغل نمى كشد، كه اين كار با محبّت او سازگار نيست.
💟 بچه ها تا حركت نكنند و سينه بر خاك نكشند و زمين نخورند و درگير نشوند، نمى آموزند و به جايى نمى رسند و راه رفتن را فراموش مى نمايند.
💟 كجاست چشمى كه محبّت مادر را را در همين واگذاشتنها و نظارتها ببيند و نشانه هاى لطف و تدبير را در همين تكليفها و بلاءها و محروميتها بشناسد⁉️
📚 نامه هاى بلوغ، ص 108
🆔👉 @cheshmeyejarie