eitaa logo
کودک و خانواده
189 دنبال‌کننده
11هزار عکس
4.3هزار ویدیو
12 فایل
سبک زندگی و تربیت کودک
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
14.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. انتقاد ننه ابراهیم فعال حوزه تسهیلگری ازدواج از معیار های غلط بعضی جوون ها برا 🖐!+ خیلی خوب بود.. ننه ابراهیم مستعارشون هست البته:))
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کودک ناراحت است، جیغ میزند، گریه می کند و شما می ایستید و او را نگاه می کنید و بعد از دیدن چهره گریان و بامزه او می خندید. ✋ این کار غلط است دست نگه دارید !!! ⭕️ شما والدین کودک هستید این کار اثری سوء بر روان کودک می گذارد در این مواقع نباید نمک به زخم کودک بپاشید باید او را حمایت کنید و دلداری دهید. عصبانی است، خندیدن به او باعث می شود احساس بدتری پیدا کند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💖اسم رمان جدید 💖 نام نویسنده؛ آقای اسماعیل صادقی با ما همـــراه باشـــــید 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 ازعشق_تاپاییز 🍄قسمت ۱۱ هوا داشت کم کم تاریک میشد با صدای مامانم به خودم اومدم -داره دیر میشه بریم دیگه نزدیک اذانه بدون اینکه حرفی بزنم کیفمو برداشتم یه نگاهی به سنگ قبر فاطمه کوچولو انداختم و با مامانم به سمت خونه حرکت کردیم تو مسیر سکوت بود و یک جاده‌ی طولانی که تمومی نداشت -ببخشید آقا راننده تمام هیکل برگشت و به پشت سرش نگاه کرد -جانم -لطف میکنید ضبط ماشینتون رو خاموش کنید این بار از آینه ماشین نگاهم کرد و گفت -آهنگ که آرام بخشه خواستم حرف بزنم که حس کردم اگه دهنم باز شه بغضم میریزه بیرون سکوت کردم و از پنجره به بیرون خیره شدم راننده ماشین هم صدای ضبط ماشینشو کم کرد اون قدری که فقط صدای وز وزش میومد بالاخره رسیدیم خونه پسرعمه و خانمش خونه بودند حوصله نداشتم یه احوالپرسی مختصری کردم و رفتم تو اتاقم سرم و گذاشتم رو بالش زار زار زدم زیر گریه نمیتونستم وضعیت الانمو تحمل کنم من حالم بد بود وای به حال پدر و مادر فاطمه که خدا میدونه الان چه حالی دارن سبک شده بودم گاهی وقتا گریه برای انسان لازمه سبکت میکنه راحت میشی صدای اذان بلند شد از قبل وضو داشتم جانمازمو که مامان فاطمه برای من و ناصر دوخته بود پهن کردم شروع کردم نماز خوندن بعد از نماز حس کردم حالم خیلی خوبه نه اینکه غصه‌هام تموم شده باشه نععع فقط تحملش برام راحت شده بود -پسر دایی نمی‌خوای از اتاقت بیرون بیای؟ پسرعمم بود حوصله جواب دادن نداشتم اشکامو پاک کردم و سمت در رفتم پسر عمه پشت در بود با دیدنم یه اخمی کرد و گفت -گریه کردی؟ -نه چیزی نیست -ولی گریه کردی برای ختم ماجرا لبخندی زدم و گفتم -زن دایی کجاست پسرعمم که فهمیده بود نباید به پر و پام بپیچه گفت -زن دایی تو آشپزخونه‌س داره شام درست می‌کنه تو دلم گفتم واااای یعنی اینا حالا حالا هستن -خب چه خبر پسردایی هر از گاهی از اتاقت بیا بیرون یه هوایی بخور -از محسن چه خبر -خوبه سلام میرسونه -نیومد باهاتون -نه دیگه تو که میشناسیش اهل بشین پاشو نیست پر افاده همچین از پسرش تعریف میکرد انگار از دماغ فیل افتاده یه روزی یه جا بدجور حال این از خود راضی رو میگیرم داشتم با خودم حرف میزدم که به خودم گفتم حالا تو هم دست کمی از اون نداری به قول مهدی باید زنت بدن تا اجتماعی بشی..هه زهی خیال باطل -پسر دایی گ با صدای اقای سریش به خودم اومدم -جانم -به چی فکر میکنی -هیچی شما راحت باشید خانواده پدریم خانواده خوبی‌ان ولی نمیدونم چرا ازشون خوشم نمیاد دست خودم نیست فکر میکنم چه لزومی داره با عمو و عمه در ارتباط باشیم کاش همه آدما خاله و دایی بودن هرچند دریغ از یه خاله مامانم تک دختر خانواده‌ش بوده و لوس و ننر ما هم کپ مادرمون خدا خیرمون بده یه درصدم به بابامون نرفتیم فقط چرا اخلاق گندم که کپ بابامه البته دماغمم کپی برابر اصل داییم همون طور کج و کوله و انحرافی چند باری به فکر عمل افتادم اما...... بگذریم در کل عمه هامو بیشتر از همه دوست دارم و این باعث میشد با پسر عمه هام و دختر عمه هامو و کلا ایل و تبارشون رابطه ملایمی داشته باشم ناصر هم که یه بند تو خونه بند نبود اندازه موهای سرش رفیق داشت. این می‌رفت اون یکی میومد دنبالش برعکس من که از کل دنیا دوتا رفیق بیشتر نداشتم اونام عضو بسیج مدرسمون بودن یه پسر آفتاب مهتاب ندیده که اگه مدرسه نبود سالی به دوازده ماه از خونه بیرون نمیرفت وقتی به گذشته فکر میکنم و یادم میافته که چقدر پاستوریزه بودم حالم از خودم بد میشد اخه پسری که شیطنت نکنه دعوا نکنه خون به پا نکنه که پسر نیست دختره البته خواست خدا بود که من اینجوری بار بیام اکثر معلمای راهنمایی و دبیرستانم میگفتن تو یه روز آخوند میشی روحیت به طلبه‌ها میخوره پنجشنبه ها که دائم‌الروزه بودم صف اول نماز مدرسمونم که پر بود از من انضباطمم که همش بیست خدایی چه گذشته مسخره ای داشتم یه دونه هیجان هم توش نداره یکی از ارزوهام که برای خیلی‌ها احمقانه‌س اینه که سوار هواپیما باشم یهو هواپیما سقوط کنه بعد من با چتر نجات بپرم پایین هنگام پایین اومدن از خودم سلفی بگیرم بعد یهو چترم باز نشه من با کله دوبس بخورم زمین به دیار باقی بشتابم و تا نسل ها بعد خاطرات مرگ اسف‌بارم در اذهان قرار بگیره 🍄 نویسنده؛ آقای اسماعیل صادقی 🌸🌸🌸🌸🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 هوا، اولین اصل سلامتی ♻️ بهترین ، هوایی است که آلوده نباشد به بو، دود یا بخار سمی 🔹مواردی از هواهای آلوده از منظر عبارتند از: ۱. دود ماشین آلات ۲. بخار آب‌های راکد ۳. بوی مردار ۴. زباله‌ها ۵. بوی ذغال ۶. مواد رادیو اکتیوی و مواد سمی ۷. بوی انواع جرمگیر، وایتکس، تاید و شوینده‌های صنعتی ۸. بوی گوگرد و جیوه و بخاراتشان ۹. درختان و بوته هایی که بخار سمی تولید می‌کنند مانند انجیر‌ و گردو و کرچک و ... پس نباید زیر این درختان خوابید یا استراحت کرد گرچه میوه انجیر و گردو بسیار سودمند است. ۱۰. بوی انواع اغذیه‌ی فاسد شده و کپک زده و... #
👈 ۴۵۸ 👇 🙏 ماه ۱۴۰۳ 🤏 ثواب قرائت، هدیه محضر مبارک و پدر و مادر و همسر و فرزندان بزرگوارشان علیهم‌السلام