هدایت شده از حسنی
از عشق تا پاییز قسمت36
با استقبال پدر ل خوش برخوردتر وارد خونه شدیم. و با راهنمایی پدر خانواده روی مبل نشستیم. با اشتیاق منتظر ورود عروس خانم بودم.
غلامرضا دهنشو آورد کنار گوشم و گفت
-از اون خانواده پرجمعیت فقط این پدر مادر موندن
آرومی لبمو گاز گرفتم و گفتم
-داداش بیخیال به چه چیزایی دقت میکنی
غلامرضا و پدر «پاییز» مشغول خوش و بش بودند.
مامان و زن داداش هم با مادر پاییز صحبت میکردند. و اصلا انگار نه انگار که اصلا برای چی دور هم جمع شده بودیم. من و پاییز هم سرمون پایین بود و هر از گاهی زیرچشمی بهش نگاه میکردم.
دیگه داشت حوصلم سر میرفت یواشکی و با کمی حرص به غلامرضا گفتم
-اگه صحبتاتون تموم شده برید سر اصل مطلب
غلامرضا رو به پدر پاییز کرد و گفت
-مثل اینکه اقا داماد عجله دارن میخواد بریم سر اصل مطلب
از خجالت رنگ به رنگ شدم
با این حرف، پاییز سرشو بالا گرفت و با لبخند کوچیکی نگام کرد.
پدر خانواده دستی به تسبیحش کشید و پرسید
-آقا داماد طلبه هستند؟؟
غلامرضا خواست جواب بده که پدر خانواده با جسارت تمام حرف غلامرضا رو برید و گفت
-بذارید خودش جواب بده
بعدشم رو به من کرد و گفت
-عمو جان از خودت بگو، اینکه چند سالته و چند ساله حوزه درس میخونی
با اینکه خجالت میکشیدم
اما خونسردی مو حفظ کردمو از سیر تا پیاز زندگیمو بهش گفتم.
از اینکه این قدر جسور بودم خوششون اومده بود.
وقتی حرفام تموم شد
از باب تلافی رو به پدر پاییز کردم و گفتم
-من از خودم گفتم و بیشتر از اون چیزی که باید میگفتم هم گفتم حالا اگه اجازه بدید دخترتونم از خودش بگه
پاییز نگاهی گذرا به من انداخت و یه بیوگرافی مختصر از خودش گفت.
شاید از این برخوردم زیاد خوششون نیومد.
و پر واضح بود که بیشتر جنبه تلافی رو داشت. اما باید از همین اول بهشون میفهموندم هر طور بامن رفتار کنند من هم همون طور رفتار میکنم.
من یه شخصیت کاملا حساس و متفاوت بودم. و همه چیو کامل میخواستم. به همین خاطر از شراکت متنفر بودم.
به همین منظور اگه پاییز برام مهم بود
به همون اندازه خانوادهش هم مهم بودند و با آدمهایی که میگفتند اصل کار عروس خانمه نه خانوادهش کاملا مخالف بودم.
بااینکه با تمام وجود عاشق پاییز شده بودم
اما کافی بود کوچکترین برخوردی از خانوادهش ببینم اون وقت احتمال اینکه این عشق تبدیل به نفرت بشه خیلی زیاد بود. البته این میتونه یه ضعف باشه. اینکه نتونی وجود آدمهای اضافی رو تحمل کنی. یا اینکه با عقایدشون کنار بیای. اما من اینطوری بزرگ شده بودم منطقی و حساس.
نه تنها پاییز برام مهم بود
بلکه پدر و مادرش و خواهر و برادرش و حتی اقوام درجه یک مثل عمو و دایی هم به نوبهی خودشون مهم بودند. و کوچکترین برخوردی ممکن بود باعث بشه تو انتخابم تجدیدنظر کنم. من از اون دسته آدمها نبودم که بگم اصل کار طرف مقابله به خانوادهش چی کار دارم و بعد از ازدواج بفهمن چه غلطی کردند.
من دوست نداشتم بعد از ازدواج دچار ای کاش و ای کاش بشم. به همین خاطر نه تنها پاییز بلکه خانوادهش هم از فیلتر تحقیق من گذشتند.
من دوست داشتم انتخابم توأم با عشق و منطق باشه.
شاید اگر این حساسیت ها و معیارها نبود من الان این قدر خوشبخت نبودم.
الحمدلله علی هذه النعمة
🍄 نویسنده؛ آقای اسماعیل صادقی
#داستان #رمان #کتابخوانی #کتاب #کتاب_کتابخوانی #کتاب_خوانی
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
#ختم_قرآن
👈#صفحه ۴۹۱
#امروز👇
👌 #چهارشنبه #سوم_بهمن ماه ۱۴۰۳
🙏ثواب قرائت امروز محضر مبارک #امیرالمومنین_علی و #فاطمهزهرا علیهماالسلام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥این #کلیپ را به یادگاری داشته باشید تا قدر خودتون را بدانید هرجا احساس کردین دارید از اهل بیت فاصله میگیرید ده بار این کلیپ را نگاه کنید
#عترت_شناسی
♥️#همسرداری
❌دعوا و اختلال توی همهی خانواده ها پیش میاد مخصوصا توی خانواده هایی با سن زیر ۵ سال. ولی چیزی که خیلی مهمه اینه که باید توی دعوا حرمت ها نگه داشته بشه
❌به هیچ وجه توی دعوا اسمی از طلاق گرفتن ، ازت متنفرم و یا ازدواج با تو بزرگترین اشتباه زندگیم بود و یا حرفهای زشت نزنید
❌حرفهای زشت توی دعوا مثل میخی میمونن که توی دیوار می زنین بعد از آشتی میخ کنده میشه ولی جای میخ توی دیوار میمونه
❌درسته که توی دعوا نقل و نبات پخش نمی کنن ولی نباید حرمت ها شکسته شه و اگر توی یه زندگی حرمت ها شکسته بشه و روابط و حرف زدن ها بدون مرز بشن فاتحه اون #زندگی رو باید خوند البته قابل اصلاحه ولی خیلی زمان میبره.
#سبک_زندگی #مهارت_زندگی #زناشویی
#تربیت_فرزند
🚨خوب بودن پدر و مادر،
برای تربیت فرزند کافی نیست.
•مثلاً اگر هر یک از پدر و مادر به صورت ژنتیک، آدمهای مهربان یا خوشاخلاقی باشند، این ویژگی به تنهایی نقش تعیینکنندهای در تربیت فرزند ندارد.
•مهم این است که فرزند در رفتار و گفتار پدر و مادرش، مبارزه با هوای نفس را ببیند تا تأثیر بپذیرد و الا هرچقدر، کارهای خوبی از پدر و مادرش ببیند که این کارهای خوب توأم با «مبارزه با نفس» نباشد و مثلاً ناشی از صفات خوب ژنتیکی آنها باشد، در تربیت فرزند نقش چندانی نخواهد داشت.
•اگر فرزند در رفتار پدر و مادرش ببیند که آنها بارها عصبانی شدهاند، ولی خودشان را کنترل کرده و چیزی نگفتهاند یا لبخند زدهاند، به تدریج میپذیرد که بسیاری از اوقات باید مخالف هوای نفس رفتار کرد و پا روی درخواستههای نفسانی گذاشت.
#سبک_زندگی #مهارت_زندگی #فرزندپروری