-پرسهمیزنم میان دستهایت، میانخندههایت،آغوشت و میان وجودِ دوستداشتنیات در قلبکوچکم:).
-میانزیباییهای دنیا من ماه را آنقدر نزدیک دیدم که توانستم اورا در آغوش بگیرم و آغوشش شبیه به آغوشهایتو بود، انگار که از عصارههای آغوشت به ماه رسیده تا که من تورا از آن فاصلهی دور حسکنم:)
-شبخوش.
هدایت شده از 𝑖𝑠𝑜𝑙𝑜𝑝ℎ𝑖𝑙𝑖𝑎ེ
یکی از خوبی چنل داشتن اینه که هرازگاهی برمیگردی به همون لحظاتی که اون جمله ها رو نوشتی و دوباره حسشون میکنی.
من؛
یکی از خوبی چنل داشتن اینه که هرازگاهی برمیگردی به همون لحظاتی که اون جمله ها رو نوشتی و دوباره حسش
حسی بینهایت دوستداشتنی.
-در انباریکوچکخانهی مادربزرگ یک کتابخونهخواهم ساخت و بر دیوارهای کهنهوکاهگلیاش کاغذبهکاغذ از نوشتههای ِخودم میپوشانم تابه زمانی که تورا به آنجا ببرم و میان نوشتهها به دنبال خودت بگردی.