🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
💚 وای اگر خامنه ای حکم جهادم دهد... 🆔 @Clad_girls
🛑قـابل توجه کسـانی که مـیگویند :
وای اگـر خامـ💚ـنه ای
حکــ📜ــم جهــ✌️ــادم دهد✊
ټا ڪنۏن امـامخامنهای (مـدظلهالعالی)
اݦــږ بهچه جهـــ✌️ــادهایی فرمـودند :
یكی جـهـ✌️ــاد علــ✏️ــمی :
★ من عقیده ام این است
که کارعلمی دردانشگاه و درکشور
باید جهـــ✌️ــادی باشد
یکی از انواع جهـــاد با نفـس
هم این است که
شما شــ🌙ــب تا صــبح را
روی یڪـ پروژهتحـقیـقاتی صرف کنید📝
و گذرِزمان را نفهمید .⏰
89/4/2
#جهادعلمی
#جهادگران
#ادامهدارد...
🆔 @Clad_girls
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
🌀#مسابقه
📖#گلستان_یازدهم
#قسمتاول
فصل یک : خاطراتم فیلم میشود
داشتیم از جلوی بیمارستان بوعلی میگذشتیم . گفتم :« علی آقا ، تا چندماه دیگه بچمون اینجا بدنیا میاد ».
با تعجب پرسید :«اینجا؟»
گفتم :«خب ، آخه اینجا بیمارستان خصوصیه ، بهترین بیمارستان همدانه.»
علی سرعت ماشین را کم کرد و گفت :«نه ، ما به بیمارستانی میریم که مستضعفین اونجا میرن . اینجا مال پولداراس . همه کس وسعش نمیرسه بیاد اینجا»
توی ماه هشتم بارداری بودم و حالم اصلا خوب نبود . عصر پنجشنبه دهم دی ماه ۱۳۶۶ بود . وقت و بیوقت درد میآمد به سراغم . وصیت علیآقا را به همه گفته بودم . آن روزها خانه مادرشوهرم پر از مهمان بود و دوروبرمان هم شلوغ .
مادرهم آنجا بود ، تا گفتم حالم خوب نیست ، ماشین گرفت و به بیمارستان فاطمیه که بیمارستانی دولتی بود ، رفتیم . همین که وارد بیمارستان شدیم ، خبر مثل بمب همه جا صدا کرد :«بچه شهید چیتسازیان داره به دنیا میآد .»
.....
#ادامهدارد
🆔@clad_girls
🇱🇧🚩 دختــران چــادری 🇮🇷
🌀#مسابقه
📖#گلستان_یازدهم
#قسمتچهارم
.....وضو گرفتم و نماز خواندم.فاصله درد ها اول هر یک ساعت بود؛
بعد فاصله ها شد هر نیم ساعت.مادر همچنان بالای سرم بود.گفتم:
«حالم بده»
مثل هر بار دستپاچه شد.
تند دوید دنبال پرستار ها.باز پرستارها دورم حلقه زدند.
پرستاری که معاینه ام می کرد گفت:
«به امید خدا،امشب به دنیا میآد».
دکتر آمد و دستور داد آمادهام کنند.
با کمک پرستار ها لباس اتاق عمل را پوشیدم.برانکاردم را به طرف اتاق زایمان هل دادند.
مادر بی اختیار اشک میریخت.
با نگرانی دستم را به طرفش دراز کردم.مادر،گریه کنان،پشت سرم میدوید.
خانم دکتری که همراهم می آمد به یکی از پرستارها گفت:
«به مادرشون هم لباس بدید».
کمی بعد،مادر،که لباس سبز اتاق عمل پوشیده بود،آمد و کنارم ایستاد.
در آن لحظه های پـُر درد فقط برای بچه دعا می کردم.
من هم مثل همه مادر ها نگران سلامتی بچه ام بودم.
از بس توی این سی و هفت روز گریه کرده و غصه خورده بودم ....
#ادامهدارد
🆔@clad_girls