eitaa logo
📖کـــافـــــــــہ شـــعــــــــر📖
3.3هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
7.9هزار ویدیو
20 فایل
همه شب نقش خیالاتِ تو هست و، دلِ من ، از تو ای ارام جانم ، خبری  نیست که نیست،، اشک می بارد زچشمم باز خاموشم ، خموش ، چون منِ دیوانه ،خونین جگری ، نیست که نیست ، #راحم_تبریزی ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
مشاهده در ایتا
دانلود
گاه‌گاهی خبری از دل دیوانه بگیر جام مِی را ز من‌ و ساغر مستانه بگیر من که افتاده به دام تُ و نرگسهایت مرغ صیاد منی از لب من دانه بگیر من چو پروانه‌ی پر سوخته‌ام ، شمع منی خبری از دل ویرانه‌ی پروانه بگیر شرر انگیز خیالم چو شوی رکنِ دلم چون ستون باش بیا زیر سرم شانه بگیر روز و شب در سر من غلغله و غوغاییست مرحمت کن خبری از من بی خانه بگیر روزگاریست که دیوانه مرا پند دهد آه برگرد و خبر از منِ دیوانه بگیر 📖@cofeh_shear📖
هدایت شده از تبلیغات خـوشـ😋ـمـزه تـرین ها🍟🥩
🔴 ملاقات مرگبار مرد و زنی برای خوردن ناهار به یک رستوران رفتند.زن بخاطر هوای گرم پنج نوشیدنی یخی سفارش داد زن چهار تا از نوشیدنی رو خودش خورد نوشیدنی پنجم را هم کمی بعد مرد خورد مرد حالش بد شد و از دنیا رفت. به گفته ی پزشکان هر پنج نوشیدنی سمی بودند. 🔴چطور زن زنده مانده بود ولی مرد از دنیا رفته بود؟ مشاهده جواب مشاهده جواب
جوانی حسرتا با من وداع جاودانی کرد وداع جاودانی حسرتا با من جوانی کرد بهار زندگانی طی شد و کرد آفت ایام به من کاری که با سرو و سمن باد خزانی کرد قضای آسمانی بود مشتاقی و مهجوری چه تدبیری توانم با قضای آسمانی کرد شراب ارغوانی چاره رخسار زردم نیست بنازم سیلی گردون که چهرم ارغوانی کرد هنوز از آبشار دیده دامان رشک دریا بود که ما را سینه آتشفشان آتشفشانی کرد چه بود ار باز می گشتی به روز من توانائی که خود دیدی چها با روزگارم ناتوانی کرد جوانی کردن ای دل شیوه جانانه بود اما جوانی هم پی جانان شد و با ما جوانی کرد جوانی خود مرا تنها امید زندگانی بود دگر من با چه امیدی توانم زندگانی کرد جوانان در بهار عمر یاد از شهریار آرید که عمری در گلستان جوانی نغمه خوانی کرد 📖@cofeh_shear📖
ای فدایت هـمـه ی، دولـت و داراییِ من عـاشـقِ روی تـو شـد این دلِ دریاییِ من نـرود مـهــر و وفــای تــو ، زیـادم هـرگـز مست گـردیـده ز تـو، خـاطـرِ رویاییِ من از غـمِ هجـرِ تـو تـا عـرش، رسد فـریـادم کرده گر گوشِ فلـک، نغمه و نجواییِ من بی‌تو یک‌لحظه صفا در دل بیمارم نیست عـشـق زیبـای تـو شـد ، همـدمِ تنهاییِ من به خـمِ زلـفِ تو ای دوست، پناهنده شدم سـاکـنِ مـوی تو شد، این دلِ شیداییِ من 📖@cofeh_shear📖
گئدیرسن گئت ، گلایه م یوخ ،غمین سندن قالان قالدی آداخلاندیم بو درد ایله بو درد سندن نشان قالدی واراقلاندیم بو دفتر تک ایچیم بوش قالدی آخیرده یازیب پوزدون صداقتدن ،صداقتدن یالان قالادی گئدیرسن گئت ، دونوب باخما گئدرگیدین بیلردیم من سن اود ووردون بو اورمانه ،بو اورماندان دومان قالدی شرابین کهنه سی خوشدور چاخیر سیندیرما سؤیله ردیم ووروب سیندیرمادان سوزدو شرابیم تک زامان قالدی دوداق تیکدیم شکایت دن بیلیردیم دادرس یوخدور گئدیرسن گئت سنین ظولمون نهانیمدا عیان قالدی منه آند ایچدین ای دلبر کی اؤلسم دونمرم سندن گئت ایندی اوز چئویر مندن کی شاهد بیر قران قالدی خزل وورموش بو گولزاره یاراشماز بولبول آوازی ساری بولبول بوغازیندا بو دردلردن فغان قالدی گئدیرسن گئت گلایه م یوخ پناهین تانریمیز اولسون گؤروشمک لر زمانیندان قولاغیمدا اذان قالدی الیم بوشدور جانیم یالقیز ییخیلسام سویله مم قالخیز گئت اما ساخلا خاطیرده ارسلان باغری قان قالدی 📖@cofeh_shear📖
امشب ای یار دلم سخت هوایت دارد.. دل سودا زده ام میل صدایت دارد.. لب خود تر کن و آهسته صدایم کن باز. سخنی تازه که بویی ز صفایت دارد. همره زندگیم باش که از عهد قدیم. تن من تاب و تبی سخت برایت دارد.. امر کن تاکه به پایت تن وجان را بدهم. عزمم از قصه فرهاد روایت دارد.. منم و آینه صورت ماهت در پیش.. و دلی ساده که جان را بفدایت دارد.. لاادری 📖@cofeh_shear📖
چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج گر رساند بر فلک، باشد همان دیوار کج می کند یک جانب از خوان تهی سرپوش را هر سبک مغزی که بر سر می نهد دستار کج زلف کج بر چهره خوبان قیامت می کند در مقام خود بود از راست به، بسیار کج راستی در سرو و خم در شاخ گل زیبنده است قد خوبان راست باید، زلف عنبر بار کج نیست جز بیرون در جای اقامت حلقه را راه در دلها نیابد چون بود گفتار کج فقر سازد نفس را عاجز، که چون شد تنگ راه راست سازد خویش را هر چند باشد مار کج قامت خم بر نیاورد از خسیسی نفس را بیش آویزد به دامن ها چو گردد خار کج هست چون بر نقطه فرمان مدار کاینات عیب نتوان کرد اگر باشد خط پرگار کج در نیام کج نسازد تیغ قد خویش راست زیر گردون هر که باشد، می شود ناچار کج می تراود از سراپای دل آزاران کجی باشد از مرغ شکاری ناخن و منقار کج از تواضع کم نگردد رتبه گردنکشان نیست عیبی گر بود شمشیر جوهردار کج وسعت مشرب، عنان عقل می پیچد ز راه موج را بر صفحه دریا بود رفتار کج گریه مستانه خواهد سرخ رویش ساختن از درختان تاک را باشد اگر رفتار کج راست شو صائب نخواهی کج اگر آثار خویش سایه افتد بر زمین کج، چون بود دیوار کج صائب_تبریزی 📖@cofeh_shear📖
واژه ای دلخسته ام ، افسانه می خواهم چکار عندلیبی خسته ام ، شادانه می خواهم چکار رفت عمر و خستگی ماند و کمی ، دلواپسی در سرابِ عاشقی ، رُخسانه می خواهم چکار چار فصلم گشته ، این گلواژه های بی ثمر سینه ای آشفته ام ، فتانه می خواهم چکار در مصافِ زندگی ، همواره مغبون بوده ام در دلِ گردابِ غم ، رقصانه می خواهم چکار ساقی ام گفتا ، میِ جانانه ام درمانِ توست منکه مستِ ناله ام ، مستانه می خواهم چکار شهرِ ویرانم ، که هرگز قصدِ آبادی نداشت در پریشان حالی ام ، پندانه می خواهم چکار ماهیِ درمانده ی ، این برکه ی ویرانه ام در حصارِ این لجن ، سامانه می خواهم چکار از صفِ خوبانِ عالم ، بی گمان جا مانده ام ناصرم ؟ جامانده ی دیوانه می خواهم چکار 📖@cofeh_shear📖
به رویم باز کن میخانهء چشمی که بستی را ز رندی مثل من، پنهان نباید کرد مستی را نمی‌آید به چشمم هیچ‌کس غیر از تو این یعنی به لطف عشق تمرین می‌کنم یکتاپرستی را شُکوه آبشاران با غرور کوهساران گفت: فرافتادن "ما" آبرو بخشید پستی را در این بازار بی‌رونق، من آن ساعت شدم محتاج که با "ثروت" عوض کردم غنای "تنگدستی" را به تن تبعید شد روحِ عدم‌پیمای من ای عمر! بگو بر شانه باید بُرد تا کی بار هستی را؟ . فاضل_نظری 📖@cofeh_shear📖
یاد دارم که شبی عازم میخانه شدم همدم ساقی و سرمست ز پیمانه شدم تا بیاد تو یکی جرعه ی مِی نوشیدم بیخود از خود شدم و با همه بیگانه شدم تا شدم مست و ز میخانه زدم من بیرون گوییا در نظر خلق ، چو دیوانه شدم شد جهان مست ز سرمستی و حال خوش من در ره عشق تو من، شهره و افسانه شدم تا پریشان تو گشتم به خودم می گفتم: که چه شد، پیشِ تو یک، دلبرِ دردانه شدم!! وادی عشق، پُر از خوف و خطر بود، ولی در رهت، سینه سپر کردم و جانانه شدم ای یگانه به جهان ، ماهِ دلم ، عشقِ نهان از غمِ دوریِ تو ، ساکنِ میخانه شدم 📖@cofeh_shear📖
🌱 يك عمر زمين خوردن و يك عمر دويدن پايان بدى بود به جايى نرسيدن از عشق نصيبم نشده غير لبى سرخ آماده ى بوسيدن و از خواب پريدن قلبى كه در آن عشق كسى خانه ندارد دنبال دليل است براى نتپيدن يك عمر نگاهش به نگاه تو بيافتد يك عمر خودت را زده باشى به نديدن سخت است كه يادش بدهى پر بگشايد آخر برود در پى با غير پريدن سید تفی سیدی 📖@cofeh_shear📖
در هوای دلِ من بعدِ تو طوفان شده است کلبه‌ی عمرِ دلم بعدِ تو ویران شده است تو همه هستی و جان و تن و عمرم بودی بی تو ای زندگی‌ام مرگ هم آسان شده است ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ 📖@cofeh_shear📖