.
در فصلی سرد
به بهار می ماند آمدنت
ای که دلت آبی ست بسان دریا
حس بودنت گرم است و زیبا
در این زمستانه های سرد؛
آمدنت سپیدی برف است
در دل سیاهی روزگار ....
روزی که آمدی
گرمای چشمانت
تداعی تابستان بود
و دلربایی پاییز ...
به پاس بودنت
تقدیر را جشن می گیرم
و در چنین شب رویایی
سطر به سطر نانوشته های قلبم
آهنگ عشق می شود
به ملودی زیبای حضورت؛
بودنت دل انگیز است
ای که لبخندت
اشتیاق گرم فصل بی قراری هاست
با آمدنت ایمان آورده ام به فصل سرد....
#باران_مقدم
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
پرکاری معشوق نهان است در این باغ
هر جلوه ز هر شیوه نشان است در این باغ
صبح طرب از باده کشان است در این باغ
آن گل که نخندید خزان است در این باغ
هر تازه نهال از خم آغوش نسیمی
در صید نظر تیر و کمان است در این باغ
#اسیر_شهرستانی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
دارد صدایت میزنم... بشنو صدایم را!
بیرون بکش از زندگی و مرگ! پایم را
هر بوسهات یک قسمت از کابوسهایم شد
از ابتدا معلوم بودم انتهایم را
در هر خیابان گریه کردم، گریه من را کرد!
شاید ببیند شوهر تو اشک هایم را
دارم تلو... دارم تلو... از «نیستی» مستم
حالا «دکارت» مسخره ثابت کند «هستم»!
حالا منم! که پاک کرده ردّ پایم را
میکوبم از شبها به تو سردردهایم را
«بودم!» کنار شوهری که عاشقِ زن بود
خاموش کردم برق را... تکلیف، روشن بود
خاموش ماندم مثل یک محکوم به اعدام
خاموش/ ماندی توی گریه... وقت رفتن بود
روحت دو قسمت شد... میان ما ترک خوردی
خوردی به لبهایم... مرا نان و نمک خوردی
بوسیدمت، بوسیدمت، بوسیدمت از دور
هر شب کتک خوردی، کتک خوردی، کتک خوردی
دست مرا از دورهای دور میگیری
داری تلو... داری تلو... از درد میمیری
خاموش گریه میکنی بر سینهی دیوار
با بغض روشن میکنی #سیگار با #سیگار
باید بخوابی توی آغوشی که مجبوری
داری تنت را داخل حمّام میشوری!
با گریه، با خون، با صدای شوهرت در تخت
کز میکند کنج خودش این سایهی بدبخت
«من» باختم... اما کسی جز «ما» نخواهد برد
بوی مرا این آب و صابونها نخواهد برد
از شوهرت از هر نفس از سردی لبهات
جای مرا خالی بکن در گوشهی شبهات
حس کن مرا که دست برده داخل گیست
حس کن مرا بر لکههای بالش خیست
حس کن مرا در «دوستت دارم» دَرِ گوشت
حس کن مرا در شیطنتهایم در آغوشت!
حس کن مرا در آخرین سطر از تشنجهام
حس کن مرا... حس کن مرا... که مثل تو تنهام!
#سید_مهدی_موسوی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
.
جمالت بی نظیر است وُ کمالت نیست همتایی ...
به قول مطرب و ساقی ، شراب ناب صهبایی ،
به دریا دُرّ و مرجانی ، به جانم ، جان و جانانی ...
مبارک باد چشمم را ، چنین عشق تماشایی ،
چو بارانِ بهارانی ، نه باغی چون گلستانی ...
به معنی راز پنهانی ، طلوع صبح فردایی ،
چوریحان چیدنی هستی ، نگارا دیدنی هستی ...
چو گل بوسیدنی هستی ، چه شیرین و چه حلوایی ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
ای انسانها...!
بیایید و این قید و بندها
رو پاره کنید !
تا مثل مرغان در هوای زندگی
به آزادی سیر کنید....
قانون اجتماع غیر از
قید و بند چیزی نیست..!
این قانون را طبیعت
برای ما نساخته،
ما خودمان آنرا به دست و پای
خویش بستهایم.....
گرگی که آدم میدرد
با انسانی که برای سعادت خویش
سعادت دیگری را لگد مال میکند
هیچ فرقی ندارد...!
#ژان_پل_سارتر
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
مخمل ناز تن ات مرمر جادو هم هست
کار دست است و در آن رقص قلم مو هم هست
شاهکاری ابدی وه که چه استاد خطی!
نه فقط نسخ لبت، کوفی ابرو هم هست
قرنها نام تو غوغای جهانی ابدی
قرنها غرق سکوت تو هیاهو هم هست
بس که لیلی شده ای باد بیابانگردت
هرکجا موی تو صد قافله هوهو هم هست
آمدم تا که فقط دم نزنند از مجنون
تا بدانند که دیوانه تر از او هم هست
می شود با تو زمان را و مکان را خط زد
عشق یعنی سفر از سو به فراسو هم هست
بر مدار تو نه تنها همه دنیا در چرخ
رقص یکریز و خوشآهنگ النگو هم هست
راستی حضرت بوسه! ملکه! دلبر ناز !
عسل ناب تو در آنهمه کندو هم هست؟
مانده ام تشنه شوم یا بنشینم به کمین
نه فقط چشمه که چشمان تو آهو هم هست
حق بده اینهمه پروانه برقصد با تو
اینچنین عطر تنی حسرت شب بو هم هست
کسی از عرش صدا زد که بنازم شهراد
نه فقط عاشق تو، بلکه غزلگو هم هست
#شهراد_میدری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
تور بیصید و بیشکارم من
از خودم هم گلایه دارم من
شیشهی دل به سنگدل دادم
بشکند تا که خون ببارم من
آه پیدا کند مگر عکسم
که در آیینهها غبارم من
خواستی بگذرم گذشتم باز
از خودم هم برای یارم من
به خدایم سپردهای اما
به خدایت نمیسپارم من
باختم من قمار عشق تو را
نبرم تا در آن قمارم من
رودم از کوه خویش میافتم
سر به دریات میگذارم من
هستی موج در دل دریاست
سر به ساحل نمیگذارم من
تو میآیی و میروی ماهی
کوهم و بر همان قرارم من
#رحمان_زارع
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
به جز هوای رهایی به سر نداشته باشی
هوس کنی بپری بال و پر نداشته باشی
میان معرکه عمری پلنگ باشی و حالا
برای هیچ آهویی خطر نداشته باشی
خطر که هیچ وجودت تمام بود و نبودت
اثر نداشته باشد اثر نداشته باشی
تمام شب به تماشا به ماه چشم بدوزی
ولی برای پریدن جگر نداشته باشی
شب این شب ظلمانی احاطهات کند اما
دو چشم شبشکنِ شعلهور نداشته باشی
خلاصه کرک و پرت را زمانه ریخته باشد
تو از غرور خودت دست برنداشته باشی
نگو که از تو گذشته - اگر چه مثل گذشته
هوای خون و خطر آنقدَر نداشته باشی
ولی پلنگ پلنگ ست اگر چه خسته و تنها
اگر چه چیزی از آن شور و شر نداشته باشی
#بهروز_یاسمی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
مرغکی؛
از کوچ جا مانده
و هر شب تا سحر
بر شاخساری خشک، می نالد
و قابِ پنجره؛ در انتظارِ
گام هایِ خسته ای،
از شرم می خوابد
و دستانی، سکوتِ خالیِ
یک سفره را، آرام می بلعد
و بغضِ کودکی؛
در خانه می پیچد
و جامِ اشک را،
یک زن بجایِ آب؛ می نوشد
و من، در خلوتِ
کابوسِ بی هنگامِ شب
آهسته می گریم!
چرا باران نمی بارد؟...
کاسه ها و کوزه ها
خالی ست!
#فرح_فریماااا_معمای_عشق
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
شنیده اید که آسایش بزرگان چیست
برای خاطر بیچارگان نیاسودن
به کاخ دهر که آلایش است بنیادش
مقیم گشتن و دامان خود نیالودن
همی ز عادت و کردار زشت کم کردن
هماره بر صفت و خوی نیک افزودن
ز بهر بیهده، از راستی بری نشدن
برای خدمت تن روح را نفرسودن
رهی که گمرهیش در پی است نسپردن
دری که فتنه اش اندر پس است نگشودن
#پروین_اعتصامی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
در کنارت بودم و حال ِ پریشان داشتم
در دلم حس ِ عجیبی مثل ِ طوفان داشتم
مثل ِ پاییزی ترین عصر ِ خیابان های ِ شهر
بی بهانه هر دقیقه میل ِ باران داشتم
شُرشُر چشمان ِ من بی دغدغه اثبات کرد
نسبتی دیرینه با اقلیم ِ گیلان داشتم
قبل ِ تو سرسبز بودم از صنوبرها بپرس
بر لب ِ ایوان ِ خود کم باغ ِ ریحان داشتم؟
آتشی انداختی بر قلب ِ من از جنسِ غم
روزگاری سخت در آغوشِ شیطان داشتم
وقت ِ رفتن میزدی لبخند....یادت مانده است
غرق ِ در سیلاب ِ غم سردرگریبان داشتم
گر چه مغرورم...به روی ِ خود نیاوردم، ولی
در نگاهِ آخرم صد ارگ ِ ویران داشتم
شاعرانه عشق ورزیدم پشیمان نیستم
چون به فتوای غزل بسیار ایمان داشتم
#محبوبه_باقری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند
محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند
ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
چون می از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب
فرصت عیش نگه دار و بزن جامی چند
قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست
بوسه ای چند برآمیز به دشنامی چند
زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند
عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو
نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند
ای گدایان خرابات خدا یار شماست
چشم انعام مدارید ز انعامی چند
پیر میخانه چه خوش گفت به دردی کش خویش
که مگو حال دل سوخته با خامی چند
حافظ از شوق رخ مهر فروغ تو بسوخت
کامگارا نظری کن سوی ناکامی چند
#حافظ
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖