eitaa logo
📖کـــافـــــــــہ شـــعــــــــر📖
3.3هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
7.9هزار ویدیو
20 فایل
همه شب نقش خیالاتِ تو هست و، دلِ من ، از تو ای ارام جانم ، خبری  نیست که نیست،، اشک می بارد زچشمم باز خاموشم ، خموش ، چون منِ دیوانه ،خونین جگری ، نیست که نیست ، #راحم_تبریزی ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀
مشاهده در ایتا
دانلود
مخمل ناز تن ات مرمر جادو هم هست کار دست است و در آن رقص قلم مو هم هست شاهکاری ابدی وه که چه استاد خطی! نه فقط نسخ لبت، کوفی ابرو هم هست قرنها نام تو غوغای جهانی ابدی قرنها غرق سکوت تو هیاهو هم هست بس که لیلی شده ای باد بیابانگردت هرکجا موی تو صد قافله هوهو هم هست آمدم تا که فقط دم نزنند از مجنون تا بدانند که دیوانه تر از او هم هست می شود با تو زمان را و مکان را خط زد عشق یعنی سفر از سو به فراسو هم هست بر مدار تو نه تنها همه دنیا در چرخ رقص یکریز و خوشآهنگ النگو هم هست راستی حضرت بوسه! ملکه! دلبر ناز ! عسل ناب تو در آنهمه کندو هم هست؟ مانده ام تشنه شوم یا بنشینم به کمین نه فقط چشمه که چشمان تو آهو هم هست حق بده اینهمه پروانه برقصد با تو اینچنین عطر تنی حسرت شب بو هم هست کسی از عرش صدا زد که بنازم شهراد نه فقط عاشق تو، بلکه غزلگو هم هست ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
تور بی‌صید و بی‌شکارم من از خودم هم گلایه دارم من شیشه‌ی دل به سنگدل دادم بشکند تا که خون ببارم من آه پیدا کند مگر عکسم که در آیینه‌ها غبارم من خواستی بگذرم گذشتم باز از خودم هم برای یارم من به خدایم سپرده‌ای اما به خدایت نمی‌سپارم من باختم من قمار عشق تو را نبرم تا در آن قمارم من رودم از کوه خویش می‌افتم سر به دریات می‌گذارم من هستی موج در دل دریاست سر به ساحل نمی‌گذارم من تو می‌آیی و می‌روی ماهی کوهم و بر همان قرارم من ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
به جز هوای رهایی به سر نداشته باشی هوس کنی بپری بال و پر نداشته باشی میان معرکه عمری پلنگ باشی و حالا برای هیچ آهویی خطر نداشته باشی خطر که هیچ وجودت تمام بود و نبودت اثر نداشته باشد اثر نداشته باشی تمام شب به تماشا به ماه چشم بدوزی ولی برای پریدن جگر نداشته باشی شب این شب ظلمانی احاطه‌ات کند اما دو چشم شب‌شکنِ شعله‌ور نداشته باشی خلاصه کرک و پرت را زمانه ریخته باشد تو از غرور خودت دست برنداشته باشی نگو که از تو گذشته - اگر چه مثل گذشته هوای خون و خطر آن‌قدَر نداشته باشی ولی پلنگ پلنگ ست اگر چه خسته و تنها اگر چه چیزی از آن شور و شر نداشته باشی ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
مرغکی؛ از کوچ جا مانده و هر شب تا سحر بر شاخساری خشک، می نالد و قابِ پنجره؛ در انتظارِ گام هایِ خسته ای، از شرم می خوابد و دستانی، سکوتِ خالیِ یک سفره را، آرام می بلعد و بغضِ کودکی؛ در خانه می پیچد و جامِ اشک را، یک زن بجایِ آب؛ می نوشد و من، در خلوتِ کابوسِ بی هنگامِ شب آهسته می گریم! چرا باران نمی بارد؟... کاسه ها و کوزه ها خالی ست! ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
شنیده اید که آسایش بزرگان چیست برای خاطر بیچارگان نیاسودن به کاخ دهر که آلایش است بنیادش مقیم گشتن و دامان خود نیالودن همی ز عادت و کردار زشت کم کردن هماره بر صفت و خوی نیک افزودن ز بهر بیهده، از راستی بری نشدن برای خدمت تن روح را نفرسودن رهی که گمرهیش در پی است نسپردن دری که فتنه اش اندر پس است نگشودن ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
در کنارت بودم و حال ِ پریشان داشتم در دلم حس ِ عجیبی مثل ِ طوفان داشتم مثل ِ پاییزی ترین عصر ِ خیابان های ِ شهر بی بهانه هر دقیقه میل ِ باران داشتم شُرشُر چشمان ِ من بی دغدغه اثبات کرد نسبتی دیرینه با اقلیم ِ گیلان داشتم قبل ِ تو سرسبز بودم از صنوبرها بپرس بر لب ِ ایوان ِ خود کم باغ ِ ریحان داشتم؟ آتشی انداختی بر قلب ِ من از جنسِ غم روزگاری سخت در آغوشِ شیطان داشتم وقت ِ رفتن میزدی لبخند....یادت مانده است غرق ِ در سیلاب ِ غم سردرگریبان داشتم گر چه مغرورم...به روی ِ خود نیاوردم، ولی در نگاهِ آخرم صد ارگ ِ ویران داشتم شاعرانه عشق ورزیدم پشیمان نیستم چون به فتوای غزل بسیار ایمان داشتم ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
حسب حالی ننوشتی و شد ایامی چند محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند چون می از خم به سبو رفت و گل افکند نقاب فرصت عیش نگه دار و بزن جامی چند قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست بوسه ای چند برآمیز به دشنامی چند زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند ای گدایان خرابات خدا یار شماست چشم انعام مدارید ز انعامی چند پیر میخانه چه خوش گفت به دردی کش خویش که مگو حال دل سوخته با خامی چند حافظ از شوق رخ مهر فروغ تو بسوخت کامگارا نظری کن سوی ناکامی چند ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
خط قرمزهای ما انگار لیمویی شده شهر درگیر حراج و ماجراجویی شده عشق هم یک عادت ناگاه و کوتاه و خشن ترک‌ها فوق سریع و گاه یابویی شده! اولین سنگ بناء اجتماع ما -زرشک بستری از ارتباطاتِ زناشویی شده حرف‌ها و ژست‌هامان ادعا در ادعا دور‌ه‌ی ما دوره‌ی بحران کم‌رویی شده عقل مشغول اراجیف خودش ماندست و دل در حقیقت با مجاز عشق یاهویی شده دختر همسایه ما حافظِ قرآن نشد سرشناس اما چرا، در شهر بانویی شده یک برادر داشت او هم در شب قدری عجیب روی تختِ خواب یک استاد چاقویی شده ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
شب‌‌ ،بازهم سرد.. بازهم درد،،، ومن بازهم بی تو در‌رگه‌ های یک‌ دلگیری‌ بزرگ چون بعضی گردو خاک‌گرفته پر‌از‌اندوه‌ تنهایی‌نشسته‌ام،، ‌نشسته‌ام‌ بایک‌ قلم‌ که‌ می‌چرخد،،،، وبی‌‌اختیار‌ در‌هوای‌ ذهن‌ پر‌از‌ آشوبم‌ می‌رقصد،،، شب‌‌ بازهم‌ من‌ بازهم درد ودلی‌ که‌ هروز بیشترو بیشتر مبتلایت می‌شود ای‌‌ شادی‌ لحظه‌های‌من که هرگز‌ندیدمت چون‌ بوسه‌ ایی‌می‌مانی بر‌رُخ‌ سرخ‌ سیب افسوس ،که‌هرگز‌نچیدمت بازهم شب‌‌ بازهم شعر‌ بازهم تورا می خواهم ای زیبایی ماه مهر ای‌پاییز‌ هزار‌رنگم بازهم من اینجا تنها مثل هرشب فقط‌برای‌تو‌دلتنگم تنها برای تو دلتنگم،،،،،،،، ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
ناخواسته بر پیکرِ من پیله تنیدی! تا دل به تو بستم ز دلم ساده بُریدی! آهسته به سویم به‌قدم آمدی امّا تا حرفِ سفر شد ز من از شوق دویدی! رفتی همه دیدند ز داغت چه کشیدم لب باز بکن تا که ببینم چه کشیدی؟! گویند اگر مرده‌ام از غصّه درست است با رفتنت آمد به سرم هر چه شنیدی! با قصدِ نوازش شده بودم به تو نزدیک چون رنگ ز رخسارِ من از ترس پریدی! یک‌بارِ دگر آمدی از عشق بخوانم امّا چه کنم دوست کمی دیر رسیدی! خالی شده قلبم ز تو از وقتِ وداعت! آن روز که از چشمِ من آهسته چکیدی از شعله‌ی من دور شو پروانه‌ی مجنون! جز سوختنِ بال و پر از عشق چه دیدی؟! دلسوزی‌ات ای کاش که اینگونه نمی‌شد! له کرد غمت شاخه گلی را که نچیدی! شد کشتی دل در غمِ خود غوطه‌ور امّا یک‌بار هم ای باد موافق نوزیدی! ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
بگو آخر چه شعری می گشاید اخم نازت را بگو با من چه سازی می فریبد انقباضت را بگو از التهاب تلخ تنهائی که می سوزد درون سینه تا صورت گل خندان بازت را که می داند ولی شاید نماند فرصتی فردا بگو تا بشنوم امروز گرمای نیازت را نگو چون خوب می‌دانم که پشت چهره‌ی سردت دلی پر جوش می بازد غرور یکه تازت را به دام عشق افتادن و لبخند خداوندی مبارک باد می باید شروع شور سازت را نترس ازعاشقی‌چون‌آنچه‌می‌ماند‌فقط‌عشق است و آن شاید بچیند شاخه ی اخم درازت را تن خاکی نمی فهمد سروش استجابت را بیا با عشق معنا کن بلندای نمازت را مسیر تلخ انسانی فنا ، حیف است اما تو نرو با عشق برگردان مسیر انقراضت را ❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖
ز بی‌تابی بسی شب گردِ کویت تا سحر گشتم سحرگه چون دعای بی‌اثر، نومید برگشتم بسی شب از هجوم آرزو در کنجِ تنهایی تو را حاضر تصوّر کردم و بر گردِ سر گشتم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❀═‎‌‌‌🌼 ⃟❤ ⃟ ‌‌‌‌🌼═‎‌‌‌‌‌‌❀ 📖@cofeh_shear📖