.
ماییم و صد ها ناله و ، چون نِی ، به بند خویشتن ...
یار است و نازاست و ، جفا ، بر دردمند خویشتن ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
دگر نگاہ مگردان در آسمان ڪبود
ڪبوتران تو پر خستہ آمدند فرود
بہ هر چہ مے نگرم با دریغ و بدرود است
شد آن زمان ڪہ جهان جملہ مژدہ بود و درود
دریغ عهد شڪر خواب و روزگار شباب
چنان گذشت ڪہ انگار هر چہ بود نبود
چہ نقش ها ڪہ بہ خون جگر زدیم و دریغ
ڪز آن پرند نگارین نہ تار ماند و نہ پود
سخن بہ سینہ ے تنگم نمے زند چنگے
ڪہ گور گریہ ے خاموش شد سراے سرود
چہ رفت بر سر آن شهسوار دشت شفق
ڪہ خون همے چڪد از سم این سمند ڪبود
بود ڪہ خرمن خاڪسترش بہ باد رود
چو تنگ شد نفس آتش از تباهے دود
مباد "سایه" ڪہ جانت بماند از رفتار
ڪہ در روندگے دایم است هستے رود
تو را ڪہ گوش دل است و زبان جان خوش باش
ڪہ نازڪان جهان راست با تو گفت و شنود...
#هوشنگ_ابتهاج
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
شب تا سپیده را
در گوش بخواب رفته ات
شعری از باران و پاییز خواندم
از انارهای سینه چاک گوشه ی حیاط گفتم
که به صف ایستاده اند
تا با دستان مبارکت چیده شوند
و آنطرفتر چند خرمالوی رسیده
نشسته بی قرار بر سر شاخه ها
تو آنچنان در دل خانه و حیاط
گل و درخت و پرنده
جا خوش کرده ایی
که گل گلدان و پرنده از دست کسی آب و دانه نمی خورند
گربه ی خانه را بخاطر داری
از وقتی که بخواب رفته ایی
یا داخل کفش جفت شده ات می نشینند
یا پشت پنجره در حجاب پرده
به دنبال تو به دور دست ها می نگرد
مگر مهربانی ات چقدر عمیق بود
مگر انسانیتت چقدر والا بود
که نبودنت یتیم کرده جماعتی را
تو خود یک نفری بودی
اما لشکری از آدمیت در تو جاری بود
یا چشم باز کن
به روی دنیای بیرحم مضحکانه بخند
یا مسافر ابدیت باش و خدا را بغل کن
#فریبا_غلامیان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
طلب و گیر و نمای و شمر و ساز و گسل
طرب و ملک و نشاط و هنر و جود و نیاز
دل خویش و کف خویش و رخ خویش و سرخویش
بزدای و بگشای و بفروز و بفراز
#منوچهری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
.
همراه خود نسیم صبا می برد مرا
یا رب چو بوی گل به کجا می برد مرا؟
سوی دیار صبح رود کاروان شب
باد فنا به ملک بقا می برد مرا
با بال شوق ذره به خورشید می رسد
پرواز دل به سوی خدا می برد مرا
گفتم که بوی عشق که را می برد ز خویش؟
مستانه گفت دل که مرا می برد مرا
برگ خزان رسیده بی طاقتم رهی
یک بوسه نسیم ز جا می برد مرا
#رهی_معیری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
بی تو از آن زلزله ؛ آوار باقی مانده است
سقفِ خانه ریخته؛دیوار باقی مانده است
شرح سرگردانی ام ، در زندگی بی شورِ عشق
آینه در آینه ؛ تکرار باقی مانده است
پشت پلک پنجره ؛ یک آسمان در روشنی
ماه هم با چشم من، بیدار باقی مانده است
مثل یک پروانه ای ، پر می زدم بَر دورِ شمع
شعله هایِ شمع را ، انکار باقی مانده است
بین عقل و دل ، برایم چاره ای باقی نماند
می زنم چنگی به دل ؛ پیکار باقی مانده است
در ضمیرِ خُشکِ جان ، روحی ندارد زندگی
بی هوایت در نَفَس ، اجبار باقی مانده است
#مهشاد_محمدی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
بیزارم از خود،مثل قابیلی که از هابیل...
اندازه ی فرعون،از موسی،عصا،از نیل...
آشفته ام...آشفته ام....آشفته....آشفته
مثل زمین بعد از صدای صور اسرافیل
یک غربِ وحشی سرب های در فضا پخشم
یک رُم که عاصی می شود از بودن سیسیل
اندازه ی یک قرن آشوبست افکارم
یک هندِ بیزار از سیاست بازیِ چرچیل
من نیچه یی هستم که هرشب ضرب می گیرد
در استخوانش درد را،سمفونی تحلیل
درحال انکار خودم هستم،شبیهم به
یک آسیا در حال حذف نام اسراییل
من دربه در بودم همیشه،روبرویم هم
یک در که می گردیده بر این پاشنه:آشیل
ایرانی ام،خسته ست روحم مثل یک ایران
از بوی خون...از کودتا....از جنگ...از تحمیل
تالار آزادیِّ در غارِ علی صدرم
آزادِ آزادم،ولی قندیل در قندیل
من کودکی هستم درونِ مُرده ی یک مرد
بیزار از درس و کلاسم،خسته از تحصیل
دیریست خنده رفته از من،مثل یک پسته
بی های و هو از عیدها،از کاسه ی آجیل
من گاو امروزم،سگ دیروز،اسبی که
تقویم را بی شوق دارد می دهد تحویل
من چاپ های قرمز تقویم ایرانم
تعطیل در تعطیل در تعطیل در تعطیل...
#امین_داوری
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
باغ و چمن روی توست میل گلستان مکن ،
طره ی گیسوی خویش بیش پریشان مگن ،
گر پی جان منی ، جان ودلم آنِ توست ،
دل به تو پرداختیم ، اینهمه ویران مکن ،
عشق تو در پود ماست ، یاد تو در تار ماست ،
قصه ی شیرین بگو ، صحبت هجران مکن ،
آنچه نه یاد تو است ، نیست به یادم دگر ،
مات توام مات تو ، کیش ز میدان مکن ،
#راحم_تبریزی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
لیک دیگر پیکر سرد مرا
میفشارد خاک دامنگیر خاک!
بی تو دور از ضربههای قلب تو
قلب من میپوسد آنجا زیر خاک
بعدها نام مرا باران و باد
نرم میشویند از رخسار سنگ
گور من گمنام میماند به راه
فارغ از افسانههای نام و ننگ
#فروغ_فرخزاد
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
تو آن سرزمين بكري
كه "تنها يك فصل دارد"
در آغوشت بهشتي ست باانارهاي
هميشه سرخ ...
نگاهت
انگورهاي رسيده ء
مهر
در تو آباني ست هزار رنگ تراز پائيز
نارنجي ،زرد ،قرمز
تو يلدا
دردانه ي آذري
پاييز از تو رنگ گرفت و عاشقانه شد
ومن آن خرمالوي گس كه در انتظار شنيدن لهجه ي غليظ باراني ات
زبان مادري ام را
فراموش كرده ام..!!
#نسيم_دادستان
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
یادت میآید
آن روز پاییزی ؟
بر نیمکتی زیر چنار کهنسال
دیوانه وار
به چشمانت نگاه میکردم
حرف میزدی
و خونی به سرخی گلهای انار
زیر پوست گونهات دویده بود
شرم مانع میشد
رازی را که سالها
کنج قلبم پنهان کرده بودم
زیر گوشَت زمزمه کنم
لرزش دستانم را
لای ریز نقش بازی کردنِ چشمهایم
پنهان
و میبلعیدم
ارتعاش صدای در اندوه تنیده را
یکی پس از دیگری میباریدند
برگهای زرد چنار
و شعلههای آتشِ نشسته بر گونههایم
زیر قطرات سرگردان باران
زبانه میکشیدند…
به راستی چه میشوند
دوستت دارمهایی
که زیر پوست شرم، سرخ میمانند
و بر زبان جاری نمیشوند؟
#مریم_امینی
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖
درست لحظهای که گفتم دارمَت
تو همون ثانیه باختمَت
چقد دیر ای عشق من...
چقد دیر شناختمَت!
دلمو قمار کردی
دادیمفتِ مفت!!
دلی که عاشقانه دادمَت
چقد زودباور بودم
ایعشق من
خیال کردم همیشه دارمَت
منو دادی به دست غم
به لحاظه های پوچ وتلخ
اما هنوزم عاشقم
هنوزم توقلبم میزارمَت
درست لحظهای که گفتم دارمَت
تو همون ثانیه باختمَت
فکر میکردم همیشه عاشقی
چقد دیر شناختمَت
#ابراهیمرفیع___مرداب
❀═🌼 ⃟❤ ⃟ 🌼═❀
📖@cofeh_shear📖