eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
13.8هزار ویدیو
636 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/alimaola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaola_110
مشاهده در ایتا
دانلود
🆘تلنگر ✔️داشتم فکر میکردم با هزینه ریخت و پاش شب یلدا و عید کریسمس ایرانی🤓 چند تا خانواده مستمند و فقیر مشکلشون حل میشه ؟؟ بیایید امسال پولی که برای مهمونی و آجیل و تنقلات و شام و هندونه و درخت کریسمس و بابا نوئل و بوقلمون و ماهی و .... خرج کنیم بدیم فقرا ... ✅نظرتون چیه ؟ به سلبریتی ها و روغنفکران ضد نذری محرم پیشنهاد بدید 🔚 http://eitaa.com/cognizable_wan 🔄نشر حداکثری
مامان بزرگم سر نماز بود تلفن زنگ خورد، ورداشت گفت سر نمازم و قطع كرد، دوباره ادامه شو خوند😶 جبرئیل هنو داره خودشو ميزنه😯 میکاعیل و اسرافیل دارن دلداریش میدن😂 😅 http://eitaa.com/cognizable_wan
📝 📝 : ✍در اعماق اقیانوس 🌷چند لحظه سکوت کرد ... نگاه پر معنا و محبتی که قادر به درک عمق اون نبودم ... . - خدا به قوم حضرت موسی، نعمت های فراوان داد ... دریا رو پیش چشم اونها شکافت ... از آسمان برای اونها غذا فرستاد ... و اونها بدون اینکه ذره ای زحمت کشیده باشن از تمام اون نعمت های استفاده کردن ... زمانی که حضرت موسی، 40 روز به طور رفت ... 🌷 اونها که رسما وجود خدا رو با چشم هاشون دیده بودن ... گوساله پرست شدن ... یه گوساله از طلا درست کردن و چون فقط از توش صدا در می اومد جلوش سجده کردن ... خدا باز هم اونها رو بخشید ... 🌷اما زمانی که بهشون گفت وارد این سرزمین بشید ... اونها خودشون رو کنار کشیدن و به حضرت موسی گفتن ... موسی، تو با خدات به جنگ اونها برو ... وقتی جنگ تموم شد بیا ما رو خبر کن ... می دونی چرا این طوری شد؟ ... . 🌷داستان عجیبی بود که هرگز نشنیده بودم ... سرم رو به علامت نه تکان دادم ... نمی دونم ... شاید احمق بودن ... تلخ، خندید ... اونها احمق نبودن ... انسان ها زمانی برای چیزی ارزش قائل میشن و به چشم نعمت بهش نگاه می کنن که براش زحمت کشیده باشن ... 🌷اونها هیچ زحمتی نکشیده بودن .. خدا بدون دریغ به اونها روزی داد ... خدا به جای اونها با دشمن اونها جنگید ... فرعون رو غرق کرد و اونها رو نجات داد ... حتی لازم نبود برای به دست آوردن غذاشون تلاش کنن ... اونها دیگه نعمت های خدا رو نمی دیدن ... 🌷مثل بچه یه خانواده پولدار که از فرط ثروت زیاد ... با 100 دلاری سیگار درست می کنه و آتیشش میزنه ... از دید اون، تک تک اون دلارها بی ارزشه چون از روز اول، بی حساب بهش دادن ... 🌷اما از دید یه آدم فقیر، تک تک اونها جواهره ... خدا به بشر نشان داد که ما باید برای نعمت ها سختی بکشیم ... بجنگیم و تلاش کنیم تا قدز اونها رو بدونیم ... آدمی که هر روز بدون مشکل، نفس می کشه ... هرگز به اون نفس ها و اکسیژن به چشم نعمت نگاه نمی کنه ... و هیچ وقت ارزش اونها رو نمی فهمه تا زمانی که اون نعمت رو از دست بده ... 🌷مثل اون ماهی که غرق در آبه و مفهوم دریا رو نمی فهمه ... . بعد از رفتن پدر محمد ... من ساعت ها روی اون حرف ها فکر می کردم ... شاید اولش عجیب بودن اما وقتی خوب بهشون فکر کردم دیگه عجیب نبودن ... ولی تک تکش حقیقت داشت ... . ✍ادامه دارد..... ○°●•○•°♡°○°● ✍: خدای من 🌷کم کم خدا برای من موضوعیت پیدا می کرد ... من اعتقادی به خدا نداشتم ... خدا از دید من، خدای کلیسا بود ... خدای انسان های سفید ... مرد سفیدی، که به ما می گفت ... زجر بکش تا درهای آسمان به روی تو باز بشه ... 🌷و من هر بار که این جملات رو می شنیدم ... توی دلم می گفتم ... خودت زجر بکش ... اگر راست میگی از آسمون بیا پایین و یه روز رو مثل یه بومی سیاه زندگی کن ... . زجر کشیدن برای کلیسا یه افتخار محسوب می شد ... درهای آسمان و تطهیر ... اما به جای حمایت از ما که قشر زجر کشیده بودیم ... 🌷از اشراف و ثروتمندان حمایت می کرد ... و اصلا شبیه انسان های زجر کشیده نبودن ... اینجا بود که تازه داستان من و خدا، داشت شکل می گرفت... من شروع به تحقیق کردم ... در جستجوی خدا، هر کتابی که به دستم می رسید؛ می خوندم ... عرفان ها و عقاید مختلف ... اونها رو کنار هم می گذاشتم و تمام ساعت های بی کاریم رو فکر می کردم ... قرآن، آخرین کتابی بود که خوندم ... . 🌷مجذوب تک تک اون کلمات شده بودم... اما چیزی که قلبم رو به حرکت در آورد، دیدن دو تا تصویر بود ... تصویری از حج ... انسان هایی با پارچه های سفید و یه شکل خودشون رو پوشانده بودن ... سفید و سیاه ... با پاهای برهنه دور خانه ای ساده می چرخیدند ... 🌷خانه ای که با پارچه سیاهی پوشیده شده بود ... توی اون لباس ها اصلا مشخص نمی شد کی ثروتمنده و کی فقیر ... این مصداق عملی برابری بود ... و تصویر دوم، تصویری بود که با همون پارچه های سفید ... سیاه و سفید، روی زمین ... و بی تکلف و تفاخر ... کنار هم غذا می خوردن ... . 🌷با دیدن این دو تصویر، قلبم از جا کنده شد ... ناخودآگاه با صدای بلند خندیدم ... خنده ای از سر حظ و شادی ... شاید این تصاویر برای یه انسان سفید، ساده بود ... اما برای من، نعمت محسوب می شد ... برای من که تمام زندگیم به خاطر بومی بودن، سیاه بودن و فقیر بودن ... تحقیر شده بودم ... و برای ساده ترین حقوق انسانیم زجر کشیده بودم ... . 🌷نعمت برابری ... خدایی که سفید و سیاه در برابرش، یکسان بودن ... بدون صلیب های طلا و جواهرنشان ... این خدا، قطعا خدای من بود ... ✍ادامه دارد..... http://eitaa.com/cognizable_wan
📝 📝 : ✍داستان های اساطیر 🌹تحقیقاتم رو در مورد اسلام ادامه دادم ... شیعه، سنی، وهابی ... هر کدوم چندین فرقه و تفکر ... هر کدوم ادعای حقانیت داشت ... بعضی ها عقاید مشترک زیادی داشتن اما همدیگه رو کافر می دونستن ... بعضی از عقاید هم زمین تا آسمان با هم فاصله داشت ... 🌹به شدت گیج شده بودم ... نمی تونستم بفهمم چی درسته و باید کدوم رو بپذیرم ... کم کم شک و تردید هم داشت به ذهنم اضافه می شد ... اگر اسلام حقانیت داره پس چرا اینقدر فرقه فرقه است؟ ... از طرفی هجمه تفکرات منفی نسبت به اسلام هم در فضای مجازی روز به روز بیشتر می شد ... . 🌹خسته شدم ... چراغ رو خاموش کردم و روی تخت ولا شدم ... - شاید اصلا چیزی به اسم خدا وجود نداره ... شاید دارم الکی دنبال یه توهم و فکر واهی حرکت می کنم ... مگه میشه برای پرستش یه خدا، این همه تفکر و عقیده وجود داشته باشه؟ ... 🌹شاید تمام اینها ریشه در داستان های اساطیری گذشته داره ... خدایا! اصلا وجود داری؟ ... . بدون اینکه حواسم باشه ... کاملا ناخودآگاه ... ساعت ها توی تخت داشتم با خدایی حرف می زدم که ... فکر می کردم اصلا وجود نداره ... 🌹اما حقیقت این بود ... بعد از خوندن قرآن ... باور وجود خدا در من شکل گرفته بود ... همه چیز رو رها کردم و برگشتم سر زندگی خودم ... به خودم گفتم ... کوین بهتره تمام انرژیت رو بگذاری روی زنده موندن ... داری وقتت رو سر هیچی تلف می کنی ... 🌹اونهایی که دنبال دین و خدا راه میوفتن ... آدم های ضعیفی هستن که لازم دارن به چیزی اعتقاد داشته باشن ... تا توی وقت سختی، بدبختی هاشون رو گردن یکی دیگه بندازن ... و به جای تلاش، منتظر بشن یکی از راه برسه و مشکلات شون رو حل کنه ... فراموشش کن ... 🌹و فراموش کردم ... همه چیز رو ... و برگشتم سر زندگی عادیم ... نبرد با دنیای سفید برای بقا ... از یه طرف به مبارزه ام برای دفاع از انسان های مظلوم ادامه می دادم ... 🌹از طرف دیگه سعی می کردم بچه های بومی رو تشویق کنم ... گاهی ساعت ها و روزها از زمانم رو وقف می کردم ... بین بچه ها می رفتم و سعی می کردم انگیزه ای برای نجات از بردگی و بدبختی در بین اونها ایجاد کنم ... 🌹 اونها باید ترس رو کنار می گذاشتن و برای رسیدن به حق شون مبارزه می کردن ... مبارزه تنها راه برای ساختن آینده و نجات از بدبختی بود ... ✍ادامه دارد.... ○°●•○•°♡°○°●°○•♡•○● : ✍توهم آزادی 🌹کم کم تعداد افراد متقاضی برای درس خوندن زیاد می شد ... من با تمام وجود برای کمک به اونها تلاش می کردم ... پول و قدرتی برای حمایت از اونها نداشتم ... اما انگیزه من برای تغییر دنیای سیاه بردگی عصر بیست و یک ، خاموش شدنی نبود ... مبارزه ای تا آخرین نفس ... 🌹کار سختی بود اما تعداد ما داشت زیاد می شد ... حالا کم کم داشتیم وارد آمارها می شدیم ... از هر 1000 بومی استرالیایی، 40 نفر برای درس خوندن یا ادامه تحصیل اقدام می کرد ... شاید از نظر دنیای سفید، این تعداد خنده دار بود اما برای ما مفهوم امید به آینده رو داشت ... نعمتی رو که من با تمام وجودم حس می کردم، سفیدها حتی قادر به دیدن و درک کردنش نبودن ... 🌹سال 2008 ... یکی از مهمترین سال های زندگی من بود ... زمانی که برای اولین بار، یک نفر از ظلمی که در حق بومی ها روا شده بود ... عذرخواهی کرد ... زمانی که نخست وزیر رسما در برابر جامعه ایستاد و از ما پوزش خواست ... 🌹همون سال، اوباما ... اولین رئیس جمهور سیاه پوست امریکا... در یک جامعه سرمایه داری به قدرت رسید ... اون شب، من از شدت خوشحالی گریه می کردم ... با خودم گفتم ... امروز، صدای آزادی در امریکا بلند شده ... فردا این صدا در سرزمین ماست، کوین ... 🌹نوری در قلب من تابیده بود ... نور امید و آینده روشن ... سرزمین زیبای متمدن من ... داشت گام هایی در مسیر انسانیت برمی داشت ... به زودی، دنیا به چشم دیگه ای به ما نگاه می کرد ... اما این توهمی بیش نبود ... هرگز چیزی تغییر نکرد ... سخنرانی نخست وزیر صرفا یک حرکت سیاسی برای آرام کردن حرکت بومی ها بود ... آی دنیا ... ما انسانهای متمدن و آزادی خواهی هستیم ... این تنها جلوه سخنان نخست وزیر بود ... . 🌹من گاهی به حرکت جهان فکر می کردم ... گاهی به شدت مایوس می شدم ... آیا حقیقتا راهی برای تغییر و اصلاح دنیا وجود داشت؟ ... ناامیدی چاره کار نبود ... من باید راهی برای نسل های آینده پیدا می کردم ... برای همین شروع به تحقیق کردم ... دقیق تمام اخبار جهان رو رصد می کردم ... توی شبکه های اجتماعی و اینترنت دنبال یافتن جوابی بودم... فراتر از مرزهای استرالیا ... . ✍ادامه دارد..... http://eitaa.com/cognizable_wan
♥️ روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم . . . . . . . . گفتی که صبر پیشه کن ای باغ مریمم ! هر روز . . . . . ختم سوره‌ی مریم گذاشتم ❤️❤️❤️ http://eitaa.com/cognizable_wan
😊 مادر بزرگم بیمارستان بستری شده بود و پدر بزرگم شر شر گریه می کرد. می گفت: من شصت ساله عادت کردم صبح که بیدار میشم ببینمش، آخه چرا نیست؟ مادر بزرگ از پشت تلفن می گفت: گریه نکن اگه گریه کنی منم گریه میکنماااا ... ❤❤❤ تلفن رو اسپیکر بود، ما هم خندان و هم گریان ... http://eitaa.com/cognizable_wan
💚 آیت الله بهجت (ره): دعایی که خیلی مختصر باشد و کار مفصل را بکند، «صلوات » است ... 💚💚💚 |اللّهُـم صَلّ علیٰ محمّـد وَ آلِ محمّـد وَ عَجّـل فَرجهُـم|🌱 http://eitaa.com/cognizable_wan
♥️ پدرم گفت: پسر جان به کسی دل ندهی ! دل که نه، حضرت بانو سر و جان را برده است . . . . 🙂🙃🙂 http://eitaa.com/cognizable_wan
💖✍ 🌷هرچه کمتر به دیگران نیازمند باشید،کمتر از آنان دلگیر می شوید، 🌹هر چه کمتر دلگیر شوید، کمتر آسیب می بینید، 💐 هرچه کمتر آسیب ببینید،راحت تر می بخشید. 🌺 با هم مهربان باشیم. 💞http://eitaa.com/cognizable_wan
💫💫💫 "انسان بزرگ "مانند عقاب است؛ هر چه بلند تر به پرواز در آید، ڪمتر به چشم مے آید! و مجازات این اوج گرفتن، "تنهایے " است... http://eitaa.com/cognizable_wan
📔🤔🤔🤔 🔻! این ضرب المثل در مواقعی به کار می رود که در انجام کاری از ابتدا مشخص است که چه اتفاقی می افتد و در واقع شروع کار پایان آن را نشان می دهد. این ضرب المثل به خاطر وضع آب و هوا در فصل بهار بوجود آمده است. اگر در فصل بهار بارندگی خوب و کافی باشد می گویند سال خوبی است اما اگر بارندگی نباشد و هوا خشک و گرم باشد می گویند سال خوبی نیست و در واقع «سالی که نکوست از بهارش پیداست.» در ادامه این ضرب المثل جمله ی دیگری هم هست که امروزه کمتر استفاده می شود و بیشتر مانند یک ضرب المثل جداگانه کاربرد دارد: «سالی که نکوست از بهارش پیداست، ماستی که تُرشه از تغارش پیداست» قسمت دوم ضرب المثل هم، مانند بخش اولش همان معنا را دارد. در گذشته که ماست را در تغار (ظرف سفالی بزرگی که در آن ماست نگه می داشتند) درست می کردند، اگر ماست بد بود و چربی اضافه پیدا کرده بود، هم ارزان تر بود و هم باید فقط در تغار نگهداری و فروخته می شد و قیمت نازلی داشت و خریداران چندانی جز ‏افراد فقیر و تهیدست نداشت. بنابراین تغاری بودن ماست به معنی بد بودن آن بود. http://eitaa.com/cognizable_wan
حتما" بخونید،بسیار بسیار جالبه... 🍉🍉🍉" هندوانه " هندوانه دونه هاش توى تمام میوه پخش هستن، اما خربزه و طالبی و بقیه ی میوه های خانواده ی melon دونه هاشون وسط شون یه جا جمع هستن. میدونی چرا؟! چون دانه یا همون تخم طالبی و خربزه و ... خاصیتی نداره و لازم نیست همراه میوه خورده بشه؛ اما تخم هندوانه ویتامین B16داره که در مابقی مواد غذایی یافت نمیشه و این ویتامین کمیاب، خاصیت اعجاب انگیز ضد سرطانی داره. خدا با قرار دادن تخم هندوانه بصورت نامنظم در داخل این میوه میخواسته ما این تخم ها رو با شیرینی و گوارایی هندوانه میل کنیم تا هم لذت میوه ای خوش طعم رو درک کنیم هم به سرطان مبتلا نشیم. اما از بچگی بهمون گفتن هرکسی تخم هندونه بخوره کچل میشه! این شایعه زمانی در کشورهای جهان سوم پخش شد که داروی ضد سرطان فوق العاده گرانقیمت اسرائیلی وارد بازار شد. جالبه بدونید یهودی های اسرائیل هندوانه رو با تخمش میخورن... دقیقا به همین خاطره که در اسرائیل کسی به سرطان مبتلا نمیشه و در کشورهای مسلمان نشین خاورمیانه، آمار مرگ و میر ناشی از سرطان روز بروز بالاتر میره. و در آخر واقعیتی تلخ... هیچ بیماری به نام سرطان وجود خارجی نداره... این چیزی نیست بجز: بیماری ناشی از کمبود ویتامین B16...🍉🍉🍉 http://eitaa.com/cognizable_wan ─┅─═इ 🌺🍃🌸🍃🌺ईइ═─┅─
❣رویاتو باور کن یعنی خودت رو باور کن یعنی به توانایی های خودت ایمان داشته باش. یعنی اعتماد به نفس داشته باش از پسش برمیای... یعنی وقتی دیدی سخته بیخیال نشو تلاشت رو بیشتر کن، بیشتر زحمت بکش یعنی وقتی میبینی باید زمان بگذره تا حل بشه، صبرت رو زیاد کن! به هدفت و اینکه بهش میرسی باور داشته باش. حس پیروزی رو تو چهره ات نشون بده. بذار بقیه هم با دیدن تو قانع بشن که تو میتونی 💚💙💛❤️💜 http://eitaa.com/cognizable_wan
🌸🍃🌷🍁🌷🍃🌸 🔹 آقایان ترجیح می‌دهند در مورد احساساتشان، صحبت کنند. هیچ مردی از زن خود فقط نوازش طلب نمی‌کند، اما شما اگر واقعاً و همسر خود را دوست دارید حتما این کار را انجام دهید.☺️ 🔸 برای مردان اهمیت زیادی دارد و به هر طریقی اگر غرور او را بشکنید، او را از دست خواهید داد. مردها دوست ندارند که همسرشان آنان را سرزنش کنند و راه درست را به آنان نشان دهند. در حقیقت به زن اندرز دهنده نیاز ندارند.‼️ 🔹 گاه زن‌ها، اشتباهات مردها را به طور مکرر به آن‌ها گوشزد می‌کنند. این کار به خصوص اگر در مقابل دیگران انجام شود فاجعه بار است. http://eitaa.com/cognizable_wan
🔵چه زنهایی از چشم شوهر می افتند؟ ❌ زنهایی که برای جلب توجه و محبت شوهر ، به جای دلبری و عشوه ، خودشون رو به میزنند و اظهار ضعف میکنند ❌ زنهایی که همیشه و بی حال هستند ❌ زنهایی که برای شوهر قائل نیستند بخصوص در جمع ❌ زنهایی که به و تمیزی خود اهمیت نمیدهند ❌ زنهایی که سرد و خشک و بی روح هستند و نسبت به روابط رغبتی نشون نمیدهند . 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 👫http://eitaa.com/cognizable_wan
اگه یه گلوله برای کشتن کسی داشتم مطمئنا اونی رو میکشتم که تو امتحانات مدرسه میگفت بزار خودم جوابا رو که نوشتم بهت تقلب میرسونم ☹️☹️ ولی بعدش بلند میشد برگه رو میداد و میرفت😎😎😫😫😅😅 😅 http://eitaa.com/cognizable_wan
مورد داشتیم خانمه رفته ارایشگاه، ارایشگر گفته چه مدلی بزنم موهاتونو؟ گفته: مدل جاری کُش😐😐 ینی من هلاک این سلیقه و فن بیانشم😂😂😂 😅 http://eitaa.com/cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه بازیه هیجانی و استرسی شدید 😂😂😂😂🙈🙈🙈😱😱😱 قلبم ریخت 😂 http://eitaa.com/cognizable_wan
4_723784306722149156.mp3
6.95M
آهنگ زیبای هوای گریه همایون شجریان
خبر این است که یلدا خانوم آخرین دختر آذر بانو نوه دختری حضرت پاییز قشنگ دل سپرده به یکی از پسران ننه سرمای بزرگ! کرده پیراهنی از برف به تن می رود خانه ی بخت الهی بختش قشنگ ... 😍 گل دخیا و شاه پسرا یلداتون مبارک 🍉 ❤️ 🌺
💫💫💫💫💫 آخرین شب پاییز هم آمد، همه دم می زنند از شمردن جوجه ها !! ولی بیایید ما چیزهای دیگه ای رو بشماریم؟ اول از همه، تعداد دل هایی را که به دست آورده ایم؟ و بعد، تعداد لبخند هایی که بر لب مردمان نشانده ایم؟ و سپس، تعداد اشک هایی که بخاطر همدلی و از سر شوق و غم ریخته ایم ،  و آخر سر، تعداد دستهای نیازمندانی که گرفتیم و تعداد قدمهایی که در کار خیر برداشتیم، و از جمع همه اینها، تعداد لبخندهای " آن یگانه " بدست می آید.... یلدا بهانه ایست برای همدلی و همراهی بیشتر با اعضای خانواده و دوستان... ✨✨✨👇👇👇 سلام .... آخرین دقایق پاییزتون، پر باشه از خاطرات دل انگیز و نشاط و شادی بی پایان.... از طرف مدیریت کانال 😍