eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.7هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
14.5هزار ویدیو
676 فایل
کانالی برای قشر جوان؛ بابهترین داستانها؛ تلنگرها؛ نکات زیبا؛ طنز جالب؛ و... ادمین: https://eitaa.com/amola_110 یک کانال #زیبا بجای #صدکانال مولانا: آنکس که نداند و نخواهد که بداند حیف است چنین جانوری زنده بماند جهت ارسال سوالات👇👇👇 @alimaoa_110
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 • ° •🔸 ◎...◎ 🔸• ° • 💠 °❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀° گویند که در زمان زند مرد چرده و قوی هیکلی در شیراز زندگی می‌کرد که در میان مردم به سیاه خان شهرت داشت وقتی که کریم‌خان می‌خواست بازار شیراز را بسازد، او جزء یکی از بهترین کارگران آن دوران بود در آن زمان نقاله و وسایل مدرن امروزی برای بالا بردن مصالح ساختمانی به فوقانی وجود نداشت بنابرین استادان معماری به کارگران و قوی و با استقامت نیاز داشتند تا مصالح را به دوش بکشند و بالا ببرند وقتی کار بازار وکیل شروع شد و نوبت به چیدن آجرهای سقف رسید سیاه خان کسی بود که می‌توانست آجر را به ارتفاع ده متری پرت کند و استاد معمار و آجرها را در هوا می‌قاپیدند و سقف را تکمیل می‌کردند روزی کریم‌خان برای بازدید از کار سری به بازار زد و متوجه شد که از هر آجری که سیاه خان به بالا پرت می‌کند شش یا هفت آجر به دست معمار نمی‌رسد و می‌افتد و می‌شکند! کریم‌خان از سیاه پرسید چه شده نون نخوردی؟؟!! قبلاً حتی یک آجر هم به هدر نمی‌رفت و همه به بالا می‌رسید! سیاه خان ماند و چیزی نگفت اما استاد معمار پایین آمد و یواشکی گوش کریم‌خان گفت قربان تمام زور و قدرت سیاه خان و او زنش بود چند روز است که سیاه خان قهر کرده و به خانه پدرش رفته سیاه خان دست و دل کار کردن ندارد اگر ای نیاندیشید کار ساخت بازار یک سال عقب می‌افتد او تنها کسی است که می‌تواند را تا ارتفاع ده متری پرت کند کریم‌خان فوراً به پدر زن او رفت و زنش را به خانه آورد بعد فرستاد دنبال سیاه خان و وقتی او به خانه رسید با همسرش از شدت خوشحالی مثل بچه‌ها شروع به گریه کرد کریم‌خان پول به آنها داد و گفت امروز که گذشت اما فردا می‌خواهم همان سیاه خان همیشگی باشی این را گفت و و شوهر را تنها گذاشت فردا کریم‌خان به بازار رفت و دید سیاه خان طوری آجر را به بالا پرت می‌کند که از معمار هم رد می‌شود بعد رو به همراهان کرد و گفت: ببینید عشق چه قدرتی دارد آنکه آجرها را پرت می‌کرد بود نه سیاه خان آدم برای هر چیزی باید داشته باشد. http://eitaa.com/cognizable_wan ‌〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
🟩سری که درد نمی کنه دستمال نمی بندند یعنی چه؟ 🔹گاهی انسان خودش برای خود دردسر ایجاد می کند. دستمال بستن کنایه از تلاش کردن برای رفع مشکل و سختی است؛ کسی که مشکلی ندارد، برای چه باید برای رفع مشکلِ نداشته اش خود را به زحمت بیندازد؟! 🔹 یعنی کسی بیهوده برای خود مشکلی ایجاد نمی کند http://eitaa.com/cognizable_wan
🟩سر بشکند در چارقد، دست بشکند در آستین یا 🟩سر بشکند در کلاه، دست بشکند در آستین 🔹️منظور از این مثل این است که غریبه را نباید از نزاع و درگیری خانگی مطلع ساخت. به نظر می‌رسد که استفاده از چارقد و کلاه، مثل را هم برای خانم‌ها و هم برای آقایان یکسان می‌داند و هر دو را خطاب قرار می‌دهد که مطلب را رعایت کنند. http://eitaa.com/cognizable_wan
. 🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷 🔹نقل است که روزی «» برای نماز در آماده می‌شد. به خیل عظیم جمعیتی که آماده به او بودند نگاهی از سر انداخت. «» که در نزدیکی او ایستاده بود، در گوشش کرد که: بی‌دلیل نشو! این‌ها اگر داشتند به تو نمی‌آمدند و «» (علیه السلام) را می‌کردند. 🔹 «» برافروخت. «» قول داد که نماز‌گزاران را ثابت می‌کند. پس از ، بر رفت و در پایان سخنرانی گفت: از رسول خدا شنیدم که هر کس نوک‌ خود‌ را به نوک برساند، خدا را بر او می‌نماید و بلافاصله مشاهده‌ کرد که همه تلاش می‌کنند نوک‌ را به نوک برسانند تا ببینند یا ؟ «» خواست در کنار منبر جمعیت را به «» نشان دهد، را بر کشیده و دارد خود را می‌کند و سعی می‌کند کسی متوجه برای رساندن نوک به نوک نشود. از منبر پایین آمد در گوش «» نجوا کرد: این جماعت خلیفه چون تو می‌خواهند. «» (علیه السلام) برای این جماعت است. 🔹 در حال است. همیشه در طول بوده و خواهد بود. از به آتش انداختن و... تا به شهادت (علیه السلام) ! همیشه مرز شناخت بوده و هست. تا و شناخته شوند و ها و در به جا بمانند. 👈 🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷 ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷 🔹 را نکنید. 🔹در روایت داریم، هر ، می آید، به میزند... 👈اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا. 🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷 ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan