eitaa logo
"دانستنیهای زیبا"
3.5هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
17.6هزار ویدیو
628 فایل
#دانستنی_های_زیبا کانالی برای قشر جوان با بهترین نکات #علمی، #تربیتی، #اخلاقی، #پزشکی و #روانشناسی بهمراه #کلیپ_های زیبای اخلاقی از #سخنرانان_کشوری جهت ارتباط با آدمین از طریق👇👇👇 @alimaola_110 پیام ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
💎بنـــامـ خــــداے یــــوســـــف💎 💎رمـــــان جذاب و نیمہ واقعے 💎 💞قسمـــٺ صدای قدمهایی، او را سریع به موقعیتش برگرداند. گویی بود. سهیلا_ ولی مامان من باید علتش رو بدونم.😠☝️ سهیلا بود... که با فریاد بسمت حیاط می آمد.😠😵 وارد حیاط شد. یوسف خودش را به کتاب مشغول کرده بود. تا طفره رود از سوال و جوابها. سهیلا نزدیک‌تر آمد.روبرویش ایستاد.. _اومدم اینجا تکلیفمو باهات روشن کنم.😠 با دستش چادرش را گرفت و گفت: _تو چته...؟! 😠مگه تو مشکلت پوشیدن این نیست..!!؟؟خب من بخاطر تو اینو پوشیدم!!چرا نمیفهمی؟؟😠😵 یوسف تمام قد، ایستاد. با آرامش نگاهش را به چادر برد. اخم کرد. _مسلما.. نه!😠 _چرا دروغ میگی..؟؟!!😠 تو زن میخای!!خب بیا اینم چادر.. داره برات..؟!😠😵 فریادهای سهیلا،😵فخری خانم و خاله شهین را به حیاط کشاند. عصبی شد یوسف_گفتم میخام همسرم چادری باشه هم داره! درضمن فکر میکنم هرکسی صاحب نظر هست.😠 سهیلا گیج شده بود.درکی از جمله یوسف نداشت. _ولی و اما..؟؟ من که نمیفهمم چی میگی!!😠 هزاران بار به خانواده اش گفته بود... که منتخبین شما را !😑😠 حالا که کار به اینجا رسیده بود، باید قال قضیه را میکند.خسته شده بود از وضعیتش. هم حدی داشت..! هم خودش را راحت میکرد و هم بقیه را. _ببینین سهیلا خانم من اصلا نه به شما و نه فتانه خانم و نه مهسا خانم، بهیچوجه فکر نمیکنم...! خاله شهین_ یوسف خاله..! 😳این حرفا چیه میزنی.. چند روز دیگه هست....! ما برنامه ریختیم همه کارها رو هم کردیم!😐 فخری خانم_اصلا شوخی جالبی نبود یوسف.!! هیچ معلومه چی میگی؟؟!😠 چشمانش گرد شده بود از تعجب. یوسف_عروسی ما!!؟؟😳 چرا به خاله نمیگین..!؟؟😐 شما که میدونین همه چی رو..!!! باور کن مادر من این حرف اول و آخرمه..! رو به خاله شهین کرد. _دخترای شما خوبن..😊 ولی منتهی بنده بدردشون نمیخورم. ان شاالله که دامادی برازنده و گیرتون میاد. و سریع نگاهش را به زیر انداخت. سرش را بسمت سهیلا چرخاند و گفت: _ اگه مجبور شدم این حرفها رو تو جمع بگم. خدامیدونه که خورد کردن شخصیت شما نبوده و نیست. گره اخمهایش بیشتر شد.😠 _مامان خودش .اینارو گفتم که شما هم بیشتر از این اذیت نشین! فخری خانم، خاله شهین و سهیلا.. مات حرفها و جملات یوسف شده بودند. 😳😟 باورشان نمیشد که زمانی یوسف دهان باز کند به گفتن حرف دلش. فکر میکردند...با او را در قرار دهند، و آخر این است که تسلیمشان میشود. اما نه،اشتباهی بیش نبود..! خاله شهین جلو آمد. با عصبانیت سیلی محکمی به یوسف زد.😡👋 _تو فکر کردی کی هستی..؟؟؟ هان!! ؟؟ بس که دخترام دورت رو گرفتن هوا برت داشته؟؟ اره!!؟؟.. نه یوسف خان از این خبرا نیست.. دیگه حق نداری پاتو خونه ما بذاری یا بخای حمیدمو ببینی..!! فهمیدی یا نه!! ؟؟😡 سیلی خاله شهین.. درد زیادی نداشت.اما سرش را بلند نکرد. مقصر نبود. ولی چرا زود شد..!؟😔 سهیلا و خاله شهین با ناراحتی و عصبانیت از فخری خانم خداحافظی کردند. دو روز بود از عید نوروز گذشته بود.. اما حال و هوای هیچکس، بهاری نبود.فخری خانم با یوسف قهر بود.هرچه یوسف میکرد از لحن صحبتش، تا خریدن گل، و هدیه، برای مادرش. دل مادر را نرم نکرد. روز دوم عید بود.. یوسف دیگر تحملش تمام شده بود. نمیتوانست نگاههای غمگین مادرش😔 را ببیند.😓گرچه کسی، از آن اتفاق چیزی نفهمید. اما داشت. شاید اینکه حرف دلش را زده بود بد نبود، اما اینکه ناراحت بود انگار را مرتکب شده بود.😓 فخری خانم روی مبل نشسته بود... به تماشای تلویزیون. نشست. با لحنی سراسر خواهش گفت: _مامان..!😔🙏مامان....!😔🙏خواهش میکنم..! تا کی میخاین قهر باشین! که انتخاب کرد چرا بودین؟ به منم باشین! نگاه مادرش تغییری نکرده بود. باید تلاش میکرد. ارزشی نداشت دربرابر مادرش. سرش را به زیر انداخت. _مامان..!😢🙏😓😞 این کلمه با بغض بود... مادر نگاهش را از تلویزیون گرفت. به محض اینکه پسرش را دید. قطره اشکی روی لباسش چکید.😢 _مامان چرا گریه میکنی😓 _یوسف هیچی نگو..! اونقدر از دستت شاکیم که نهایت نداره😢☝️ یوسف بلند شد کنار مادرش روی مبل نشست. _شما میگی من چکار کنم..!؟😒یکی از همین دخترایی که شما میگین انتخاب کنم دلتون راضی میشه؟؟ ولی مامان من دلم با هیچکدومشون نیس!!😔 باناراحتی نگاهی به مادرش کرد. _چرا درکم نمیکنین؟!😒❣ ✨✨💚💚💚✨✨ ادامه دارد... http://eitaa.com/cognizable_wan
اگر در موقعیتی هستین که همسرتون مجبوره برای خانواده اش (درصورتی که نیازی به این کار ندارن) مثلا ،خواهرش کنه و یا نه، مجبور نیست ولی دائم براشون مایه میذاره و زیاد از حد خرجشون میکنه سعی کنین دائم بهش نگین چرا فلان کار رو برای اونها انجام دادی؟ فلان مبلغ زیاد بود برای اونا و ... یعنی دائم به روش نیارین و یا دائم مقایسه نکنین ، اینطوری ممکنه پول هایی که خرج کرده و یا کارهایی که برای اونها انجام داده رو ازتون پنهان کنه و ممکنه توی ذهنش شما حسود به نظر بیایین. ❣راه حل بهتر اینه که شما هم در جبهه اون قرار بگیرین ،یا تشویقش کنین و یا چیزی اصلا نگین و بعد تو موقعیت های مناسب با بیان مناسب حرفهایی بزنین که تاثیر گذار باشه وترجیحا حرفها بتونه طریقه خرج کردن مناسب رو با توجه به موقعیت خودتون به همسرتون یاد بده. ❣مثلا دیگران رو در موقعیت مشابه خودتون مثال بزنین که چه جوری خرج میکنن، البته غیر مستقیم و وقتی که اصلا چند وقته در مورد اصل مسئله حرفی نزدین .کاملا بی ربط شروع کنین به تعریف کردن و بعدشم سکوت کنین. یا اینکه اگر میتونین یه بزرگ بگیرین که مجبور شه قسط بده،یا اگر موقعیتش هست بخرین و... خلاصه یه طوری که از پولش کم شه و الکی خرجش نکنه. اگر میخواین تغییری توی رفتارش ایجاد کنین از طریق مقابله و مقایسه ....نباشه . مردها به شدت از مقایسه ،مقابله و ... بدشون میاد و به شدت تاثیر عکس میذاره.... ┄┄┄┅┅𑁍♥️𑁍┅┅┄┄┄ ✅  بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
3.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 اتفاق عجیب برای چند ماهه که را از دست داده! ─┅࿇࿐ྀུ༅𖠇💖𖠇࿐ྀུ༅࿇┅─ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
♥️🍃 😑 ▪️ظاهرا مرد است اما هنوز بدون اطلاع قدم برنمی‌دارد. ▪️مدام در خدمت خانواده است و هر تصمیمی را قبل از گرفتن با آنها هماهنگ می کند. بدون همه جانبه خانواده آب نمی خورد و در روز بارها گزارش کار به خانواده اش می دهد. ▪️چنین مردی اگرچه سعی دارد وانمود کند مرد است و به خانواده اهمیت می دهد اما در واقع کودکی است در قالب یک که هنوز نمی تواند مستقل تصمیم بگیرد و مستقل زندگی کند. ▪️او هر تصمیمی را باید از عقیده مادرش عبور دهد و اگر این زن میلی به وارد شدن شما به خانواده‌شان نداشته باشد، ازدواجی هم در کار نخواهد بود. ▪️شاید شانس با شما یار باشد و به دل مادرش بنشینید اما باور کنید سایه این زن همیشه بر زندگی‌تان خواهد کرد. وابستگی مردها به مادرشان نه‌تنها بعد از ازدواج کمتر نمی‌شود بلکه می‌تواند زندگی را به میدان دعواهای تبدیل کند.      ‌┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan
3.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. 🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷 🔹 کودکی را برد...کودک روی نوشت: دریای ... 🔹آن طرف تر که خوبی داشت روی نوشت: دریای ... 🔹 شد، نوشت: دریای ... 🔹پیرمردی کرد نوشت: دریای ... 😳 نوشته ها را ... گفت: به دیگران نکن، اگر باشی... 🇮🇷🌸🌹🌸🇮🇷
6.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷حق فرزند برگردنت این است که را در حضور او تکریم کنی... ┄┅═✧☫✧●●✧☫✧═┅┄ بجمع ما بپیوندید👇👇👇 @cognizable_wan