eitaa logo
کانال پاسداران کمیته انقلاب اسلامی در فراجا
1.3هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
9.6هزار ویدیو
205 فایل
گروه پاسداران کمیته انقلاب اسلامی در فراجا⬇️ http://eitaa.com/joinchat/3955228684Cdcd130b0f5 اهداف اجرای فرامین رهبری حفظ دستاوردهای انقلاب پاسداری از خون شهدا ؛دفاع از نظام و دفاع از مردم ؛حفظ تمامیت ارضی کشور @comiete
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام،لطفا با تامل و تعقل بخوانید و از تاریخ درس بگیریم. ۱. رستم را تورانیان نکشتند، بلکه برادرش شغاد او را کشت! ۲. خلفای عباسی طی بیست سال حریف بابک نشدند و او در این مدت بیش از پانصدهزار تن از سربازان خلفای ملعون عباسی را کشت، اما با نیرنگ افشین یکی از خودمان اسیر و مثله شد! ۳. یعقوب لیث را خلیفه عباسی مغلوب نساخت، بلکه یاران او در حساس ترین زمان ممکن از پشت به او خنجر زدند! ۴. جلال‌الدین منکبرنی خوارزمشاه، در بیش از سی نبرد قوم تاتار (مغولان مسیحی، بودایی) را چنان در هم کوبید که تموچین عروس خود را به وساطت نزد وی فرستاد و از در صلح درآمد، اما متاسفانه در این هنگام یکی از بین خودمان از پشت بدو خنجر زد و با کشتن او، ایران از دست رفت. ۵. درست در زمانی که روسیه تزاری حاضر بود برای رهایی از دست شیرمرد ایران زمین (عباس میرزا) نیمی از ممالک خود را به ایران واگذار کند، صدراعظم غربزده ایران (میرزا ابوالحسن خان ایلچی) دست در دست سرگوزلی سفیر بریتانیا به کاخ گلستان رفت و نیمی از ایران را به روس واگذاشت. ۶. در آن هنگام که نابودی سپاهیان روس به یک یورش سواره نظام ایران بند بود، آصف الدوله فرمانده غربگرای سواره نظام، از پشت به ایران خنجر زد و از صدور فرمان حمله خودداری کرد و عباس میرزا و ایران را در برابر دشمن وانهاد و بدین سان ترکمنچای را بر عباس میرزا تحمیل کرد. ۷. امیرکبیر مترصد انقلاب صنعتی و علمی بود اما به سفارش بیگانه و به دستور نزدیکترین فرد به خود رگ حیاتش قطع شد. ۸. شیخ فضل الله نوری را پسرش با کمک یبرم خان ارمنی بر دار کرد و سران غربگرای مشروطه به دست همین یبرم خان، سردار ملی ستارخان و مبارزان تبریز را در باغ اتابک به خاک و خون کشیدند! ۹. نهضت جنگل را دشمن شکست نداد. سر میرزا کوچک خان را یکی از یاران نفوذی خودش بنام خالوقربان برید و برای رضا شاه برد. ۱۰. رئیسعلی را هم اجنبی ها شهید نکردند. رئیسعلی هم از پشت با تیر غلامحسین تنگکی که نفوذی انگلیس بود از پا در آمد. ۱۱. محمدتقی‌خان پسیان به کمک مردم همدان سپاه روس را در هم کوبید، روس و انگلیس او را نکشتند، بلکه رضاخان سر از بدن این مرد شجاع برداشت! ۱۲.بهشتی و رجائی و باهنر و مطهری و مفتح و هفده هزار شهدای ترور را هم دشمنان خارجی نکشتند بلکه کسانی کشتند که در همین مرز و بوم متولد شده بودند و ادعای مبارز و مجاهد بودن داشتند! کسانی که در جنگ صدام برعلیه ایران کنار دشمن بودند و شریک جرم دولت بعثی در شهادت ۲۳۰ هزار از بهترین مدافعان این مملکت بودند! ۱۳. تاریخ مبارزات ما با دشمنان این مرز و بوم گواه است که از پشت کمتر از روبه رو تیر نخوردیم. هر بار مبارزه جدی شد رهبران و قهرمانان ما به خودی ها (عناصر نفوذی که از پشت خنجر زدند، یا یاران سست عنصر که سر بزنگاه پشت رهبران و فرماندهان را خالی کردند) باختند! تا آنجا که مولوی فرمود : زین همرهان سست عناصر دلم گرفت/ شیر خدا و رستم دستانم آرزوست. آری تا ملتی خم نشود دشمن بر گرده او سوار نمیشود. و اما امروز، در شرایطی که ایران و مردم ستمدیده آماج شدیدترین و خطرناکترین یورش بیگانگان هستند ما چه نقشی را ایفا میکنیم، نقش رستم یا شغاد؟ چقدر علیه خودمان میگوئیم و می نویسیم و چقدر علیه دشمنانمان؟ آیا ما همان میگوئیم و همان میکنیم که دشمنان ایران را مایوس  می کند، یا برعکس ، گفتار و کردار ما موجب خشنودی دشمن شده است ؟ مراقب باشیم تا ما نیز مبدل به یکی از نامردان بین خودمان نشویم! نگذاریم تاریخ دوباره تکرار شود! ما ادعائی نداریم و گفتنی ها را گفتیم و باز هم میگوییم یکبار ۸ سال جلوی دشمن ایستادیم و هزاران شهید و جانباز و اسیر دادیم و خاک و شرف مردانگی ندادیم و باز هم از جان و خون و سر خود می گذریم ولی ای کاش خون ما به دست خودی ها ریخته نشود. با شرکت در انتخابات دشمن روبرو را شکست بدهیم اما با انتخاب اصکلح به استحکام سنگرخودی ها ، کمک کنیم. بزرگوارانی که در نشر این مطلب ما رو یاری می‌کنند، در ثواب جهاد تبیین سیره شهدا شریک هستند.ان شاالله رحمان http://eitaa.com/joinchat/3955228684Cdcd130b0f5 ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
هدایت شده از ♡مَدِینِهِ مُنَوَّرَه♡
✅✊💪پاسخ مقتدرانه سپاه به زیاده خواهی های امارات پایین کشیدن پرچم امارات در جزیره ابوموسی ✅ 🏹 🔫 نیروی دریایی سپاه، پرچم امارات را در بخش جنوبی جزیره ابوموسی در پاسگاه پلیس برافراشه شده بود را پایین کشیدند. ✅تا مدتی پیش اماراتی های مقیم جنوب جزیره ابوموسی وقاحت و جسارت را به آنجا رسانده بودند که در پاسگاه پلیس خود پرچم امارات را برافراشته بودند و این یعنی حاکمیت امارات بر این جزیره همیشه ایرانی.👈 از آن طرف محدوده آبهای جنوبی این جزیره بدون مراعات حق حاکمیت جمهوری اسلامی قلمرو شناورهای اماراتی و آمریکایی شده بود و این شناورها علیرغم نقض حاکمیت جمهوری اسلامی با پاسخی درخور مواجه نمی شدند و به همین دلیل هم بود که روز به روز بر جسارت خود اضافه می کردند. 👈اما پس از آنکه نیروی دریائی سپاه حفاظت از این جزیره را بر عهده گرفت، اوضاع به سرعت دگر گون شد. ⬅️اولین قدم بچه های سپاه؛ پائین کشیدن پرچم اماراتی ها و سرنگونی پایه پرچم آنها از بیخ بود. چرا که هم اماراتی ها و هم حامیان غربی آنها می بایست درک می کردند تنها یک پرچم شایستگی اهتزاز بر فراز این جزیره دارد و آن پرچم مزین به کلمه مبارک الله است. ⬅️در دومین گام کشتی های دریائی سپاه طی چند برخورد چنان درسی به شناورهای متجاوز اماراتی دادند که بساط ورود بی اجازه آنها به آبهای خلیج فارس برای همیشه برچیده شد. ⬅️گام سوم نیز زمینه برای بازگشت حاکمیت ایران به سکوی نفتی ایران واقع در جنوب "ابوموسی" بود. این سکو که بر اساس قرار داد منعقده در دوران پهلوی به اماراتی ها تحویل داده شده بود، پس از خاتمه قرار داد با پشتیبانی و همت بچه های نیروی دریائی سپاه، مجدداً در اختیار وزارت نفت قرار گرفت و ادعای شیوخ کوچک اما پر مدعای اماراتی در باب تعلق آن به امارات برای همیشه بایگانی شد. ✅اینها و بسیاری دیگر از این ناگفته ها گوشه ای است از تفسیر⬅️ این سخن حکیمانه حضرت امام که اگر سپاه نبود کشور هم نبود.
✅ فرق می کنه شاه باشه یا امام! پیغمبر خدا (ص) می فرماید: 🔻 هنگامی که: 1️⃣ زمامداران شـما خوبان شما باشند 2️⃣ و ثروتمندانتان بخشنده باشند 3️⃣ و جامعه شما بر اساس مشورت و انتخاب بهترین برنامه ها و گزینش لایق ترین چهره هـا اداره گردد، در این صـورت روي زمین برایتـان از زیر آن بهـتر است و زندگی تان گوارا خواهد بود. 🔻اما آنگاه که: 1️⃣ زمامـدارانتان اشـرار شـما باشند 2️⃣ و ثروتمنـدانتان بخیل باشـند 3️⃣ و مدیرتتان به دست زنانتان افتد و ظالمانه رفتار کنند، در آن وقت، زیر زمین براي شـما از روي آن بهتر است، زیرا زندگی شـما دردآفرین می گردد. 📚 داستانهای بحارالانوار، ج 10، ص 30 📱کانال سبک زندگی متقین @mottagheen
📖 پای درس امام حسین (ع) ... ☑️ در مقابل کسانی که در زمان غیبت امام زمان (عج) مرتد (کافر) می شوند، چه کنیم؟ 🌹امام حسین (ع): حضرت مهدی (عج) دارای غیبتی است که گروهی در آن دوره مرتد می‌شوند و گروهی ثابت قدم می‌مانند و اظهار خشنودی می‌کنند. اینجاست که مرتدّین به آنها می گویند: «اگر شما راست می گویید، این وعده چه زمانی محقق می شود؟» اما کسی که در زمان غیبت در مقابل اذیّت و تکذیب آنها اهل و باشد، مانند مجاهدی است که با شمشیر در کنار رسول خدا (ص) جهاد کرده است. 📖 لهُ غَیْبَةٌ یَرْتَدُّ فیها اَقْوامٌ وَیَثْبِتُ فیها اخَرُونَ فَیَوُذُّونَ وَ یُقالُ لَهُمْ: «مَتی هذَا الْوَعْدُ اِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ». اَما اَنَّ الصّابِرَ فی غَیْبَتِةِ عَلَی الاَْذی وَالتَّکْذیبِ بَمِنْزِلَةِ المجاهِدِ بِالسَّیْفِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللّه ِ صلی الله علیه و آله. 📚 بحارالأنوار، ج ۵۱، ص ۱۳۳ 📱 کانال سبک زندگی متقین: @mottagheen
🔹پژوهشکده فقه اطلاعات و امنیت برگزار می کند: 🔻: تبیین و تعیین جایگاه فعالیت ها و اقدامات اطلاعاتی و امنیتی در احکام شرعی(احکام اولیه یا ثانویه) 🎙با استفاده از بیانات: استاد معظم حضرت آیت الله (دامت برکاته) 🕚 زمان: سه شنبه ۸ اسفند، ساعت ۱۱ 📌محل برگزاری برنامه: : قم- خیابان صفائیه، کوچه ۲۴(ممتاز)، فرعی ۶، پلاک ۹ 💠 پژوهشکده فقه اطلاعات و امنیت 🆔️@feghe_etelaat_va_amniyat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«آرون بوشنل هستم، عضو فعال نیروی هوایی آمریکا و دیگر نمیخواهم شریک نسل کشی باشم. در آستانه انجام یک اقدام اعتراض افراطی هستم، اما در مقایسه با آنچه مردم فلسطین به دست استعمارگران خود تجربه کرده اند، این اصلا افراطی نیست.» http://eitaa.com/joinchat/3955228684Cdcd130b0f5 ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه بسا متقینی که میرن جهنم و گناهکارانی که میرن بهشت‼️ 🔹صحبت های شیخ معروف فضای مجازی رو‌ درباره این روایت عجیب بشنوید. ✌️ http://eitaa.com/joinchat/3955228684Cdcd130b0f5 ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
اينان بى نامان اند؛ اما نامدار صاحبان قبور بى نشان كه از خود، تنها نام گمنام را برجاى گذاشتند و درغفلت ماهمين بس كه رفيقشان نشديم ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 شهیدی که برای انتخابات تمام حقوقش را بخشید. روایتی شنیدنی از حاج حسین کاجی در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خامنه ای(مدظله العالی): کاندیداهای مجلس به مسائل اساسی کشور بپردازند ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 سخنان نائب امام زمان درباره امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دنبال رفیق می‌گرده؛ خوب شو، خودش میاد پیدات می‌کنه...🌱 شیخ رجبعلی خیاط ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
32.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷شهدای اطلاعت مظلومترین و گمنام ترین شهدا هستند.🌷 🌺چه بهانه ی خوبی است ولادت و شهادت های تقویم تا با هر کدام یادی کنیم از شهدای بزرگوار و عزیز.🌺 🌹روزت درآسمان ها مبارک حاج نادر عزیز🌹 🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 🍀خانواده معظم شهید مدافع امنیت سردار سرتیپ شهید حاج نادربیرامی از همه ی ملت شریف ایران دعوت می کند تا روز جمعه پای صندوق های رای حضور به هم رسانید.حضورشما تیری به چشم دشمنان اسلام ونظام اسلامی است🍀 ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
🌸همنشین🌸 🍃مدتی از همنشینی شبانه روزی حکیمه (علیها السلام) با نرجس (علیها السلام) می گذشت. در آن زمان کوتاه، حکیمه علیها السلام به امر امام هادی (علیه‌السلام) دستورات و تکالیف شرع را به نرجس علیها السلام آموخت و بالأخره، در شبی مبارک، زندگی مشترک نرجس علیها السلام با امام عسکری (عليه‌السلام) آغاز شد. 🍃هنوز مدتی از ازدواج ملکوتی این دو نگذشته بود که امام هادی (عليه‌السلام) در زمان معتز عباسی (252- 255ه. ق) و به دست کارگزاران او به شهادت رسید. 🍃از همین زمان، دوران امامت حضرت امام حسن عسکری (عليه‌السلام) آغاز شد. 🍃فشار و کنترل سختی بر آن حضرت و خانواده اش، در این ایام وارد می شد. این اقدامات و سخت گیری حاکمیت، به ویژه در طول دوران معتمد عباسی را نمی توان بی تأثیر از مسئله مهدویت دانست؛ زیرا حدیثی رایج و شایع بین علما و راویان از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) نقل می شد که آن حضرت فرموده بود: «همانا مهدی، همنام من و شبیه ترین مردم به من خواهد بود و او دارای غیبت طولانی و از انظار مخفی بوده و بعد از دوره غیبت، جهان را از عدل و داد پُر خواهد کرد؛ همان گونه که از ستم مملو شده است.» احادیث دیگری نیز از آن حضرت، حاکی از آن بود که مهدی، نهمین فرزند امام حسین (علیه‌‌السلام) است. 🍃مطابق محاسبه عادی که خلفای عباسی از زبان علمای دربار خویش داشتند، وی فرزند امام عسکری (علیه‌السلام) هست و به همین دلیل، نهایت سخت گیری را برای شناسایی و از بین بردن او داشتند. ✍زنان اسوه، بهاالدین قهرمانی، ص۸۵_۸۷. ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
💢 🌹 💠 در حیاط بیمارستان چند تخت گذاشته و غرق خون را همانجا مداوا می‌کردند. پارگی پهلوی رزمنده‌ای را بدون بیهوشی بخیه می‌زدند، می‌گفتند داروی بیهوشی تمام شده و او از شدت و خونریزی خودش از هوش رفت. 💠 دختربچه‌ای در حمله ، پایش قطع شده بود و در حیاط درمانگاه روی دست پدرش و مقابل چشم پرستاری که نمی‌دانست با این چه کند، جان داد. صدای ممتد موتور برق، لامپی که تنها روشنایی حیاط بود، گرمای هوا و درماندگی مردم، عین بود و دل من همچنان از نغمه ناله‌های حیدر پَرپَر می‌زد که بلاخره عمو پرستار مردی را با خودش آورد. 💠 نخ و سوزن بخیه دستش بود، اشاره کرد بلند شوم و تا دست سمت پیشانی‌ام برد، زن‌عمو اعتراض کرد :«سِر نمی‌کنی؟» و همین یک جمله کافی بود تا آتشفشان خشمش فوران کند :«نمی‌بینی وضعیت رو؟ رو بدون بیهوشی درمیارن! نه داروی سرّی داریم نه بیهوشی!» و در برابر چشمان مردمی که از غوغایش به سمتش چرخیده بودند، فریاد زد :« واسه سنجار و اربیل با هواپیما کمک می‌فرسته! چرا واسه ما نمی‌فرسته؟ اگه اونا آدمن، مام آدمیم!» 💠 یکی از فرماندهان شهر پای دیوار روی زمین نشسته و منتظر مداوای رفیقش بود که با ناراحتی صدا بلند کرد :«دولت از آمریکا تقاضای کمک کرده، اما اوباما جواب داده تا تو آمرلی باشه، کمک نمی‌کنه! باید برن تا آمریکا کمک کنه!» و با پوزخندی عصبی نتیجه گرفت :«می‌خوان بره تا آمرلی رو درسته قورت بدن!» پرستار نخ و سوزنی که دستش بود، بالا گرفت تا شاهد ادعایش باشد و با عصبانیت اعتراض کرد :«همینی که الان تو درمانگاه پیدا میشه کار حاج قاسمِ! اما آمریکا نشسته مردم رو تماشا می‌کنه!» 💠 از لرزش صدایش پیدا بود دیدن درد مردم جان به لبش کرده و کاری از دستش برنمی‌آمد که دوباره به سمت من چرخید و با که از چشمانش می‌بارید، بخیه را شروع کرد. حالا سوزش سوزن در پیشانی‌ام بهانه خوبی بود که به یاد ناله‌های حیدر ضجه بزنم و بی‌واهمه گریه کنم. 💠 به چه کسی می‌شد از این درد شکایت کنم؟ به عمو و زن‌عمو می‌توانستم بگویم فرزندشان در حال جان دادن است یا به خواهرانش؟ حلیه که دلشوره عباس و غصه یوسف برایش بس بود و می‌دانستم نه از عباس که از هیچ‌کس کاری برای نجات حیدر برنمی‌آید. 💠 بخیه زخمم تمام شد و من دردی جز حیدر نداشتم که در دلم خون می‌خوردم و از چشمانم خون می‌باریدم. می‌دانستم بوی خون این دل پاره رسوایم می‌کند که از همه فرار می‌کردم و تنها در بستر زار می‌زدم. 💠 از همین راه دور، بی آنکه ببینم حس می‌کردم در حال دست و پا زدن است و هر لحظه ناله‌اش را می‌شنیدم که دوباره نغمه غم از گوشی بلند شد. عدنان امشب کاری جز کشتن من و حیدر نداشت که پیام داده بود :«گفتم شاید دلت بخواد واسه آخرین بار ببینیش!» و بلافاصله فیلمی فرستاد. 💠 انگشتانم مثل تکه‌ای یخ شده و جرأت نمی‌کردم فیلم را باز کنم که می‌دانستم این فیلم کار دلم را تمام خواهد کرد. دلم می‌خواست ببینم حیدرم هنوز نفس می‌کشد و می‌دانستم این نفس کشیدن برایش چه زجری دارد که آرزوی خلاصی و به سرعت از دلم رد شد و به همان سرعت، جانم را به آتش کشید. 💠 انگشتم دیگر بی‌تاب شده بود، بی‌اختیار صفحه گوشی را لمس کرد و تصویری دیدم که قلب نگاهم از کار افتاد. پلک می‌زدم بلکه جریان زندگی به نگاهم برگردد و دیدم حیدر با پهلو روی زمین افتاده، دستانش از پشت بسته، پاهایش به هم بسته و حتی چشمان زیبایش را بسته بودند. 💠 لب‌هایش را به هم فشار می‌داد تا ناله‌اش بلند نشود، پاهای به هم بسته‌اش را روی خاک می‌کشید و من نمی‌دانستم از کدام زخمش درد می‌کشد که لباسش همه رنگ بود و جای سالم به تنش نمانده بود. فیلم چند ثانیه بیشتر نبود و همین چند ثانیه نفسم را گرفت و را تمام کرد. قلبم از هم پاشیده شد و از چشمان زخمی‌ام به‌جای اشک، خون فواره زد. 💠 این درد دیگر غیر قابل تحمل شده بود که با هر دو دستم به زمین چنگ می‌زدم و به التماس می‌کردم تا کند. دیگر به حال خودم نبودم که این گریه‌ها با اهل خانه چه می‌کند، بی‌پروا با هر ضجه تنها نام حیدر را صدا می‌زدم و پیش از آنکه حال من خانه را به هم بریزد، سقوط خمپاره‌های شهر را به هم ریخت. 💠 از قداره‌کشی‌های عدنان می‌فهمیدم داعش چقدر به اشغال امیدوار شده و آتش‌بازی این شب‌ها تفریح‌شان شده بود. خمپاره آخر، حیاط خانه را در هم کوبید طوری که حس کردم زمین زیر پایم لرزید و همزمان خانه در تاریکی مطلق فرو رفت... ادامه دارد ... ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
🌷"بسم رب شهدا و صدیقین"🌷 سَلٰامْ بر آنانی که اَوَلْ از ســیم خاردار نَـفْسـْ گُذَشْتَنْـ و بَـعْد از سیم خار دار دشْمَنــــْ🥀 ... ✋💔 یه سلام از راه دور به حضرت عشق...❤️ به نیابت از شهید_ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
اگر‌ دختری‌"حجابش" را‌ رعایت‌ ڪند، و‌ پسری‌"غیرتش"را حفظ ڪند، و‌ هر‌ جوانی‌ که "نما‌ز‌اول‌وقت‌" را درحد توان شرو‌ع‌ ڪند. اگر‌ دستم‌ برسد‌ سفارشش‌ را به‌ مولایم امام‌حسین‌ «؏» خواهم‌ ڪرد و‌ او را‌ دعا‌ میکنم! ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
💢 🌹 💠 هول انفجاری که دوباره خانه را زیر و رو کرده بود، گریه را در گلویم خفه کرد و تنها آرزو می‌کردم این فرشته مرگم باشند، اما نه! من به حیدر قول داده بودم هر اتفاقی افتاد مقاوم باشم و نمی‌دانستم این به عذاب حیدر ختم می‌شود که حالا مرگ تنها رؤیایم شده بود. 💠 زن‌عمو با صدای بلند اسمم را تکرار می‌کرد و مرا در تاریکی نمی‌دید، عمو با نور موبایلش وارد اتاق شد، خیال می‌کردند دوباره کابووس دیده‌ام و نمی‌دانستند اینبار در بیداری شاهد عشقم هستم. زن‌عمو شانه‌هایم را در آغوشش گرفته بود تا آرامم کند، عمو دوباره می‌خواست ما را کنج آشپزخانه جمع کند و جنازه من از روی بستر تکان نمی‌خورد. 💠 همین حمله و تاریکی محض خانه، فرصت خوبی به دلم داده بود تا مقابل چشم همه از داغ حیدرم ذره ذره بسوزم و دم نزنم. چطور می‌توانستم دم بزنم وقتی می‌دیدم در همین مدت عمو و زن‌عمو چقدر شکسته شده و امشب دیگر قلب عمو نمی‌کشید که دستش را روی سینه گرفته و با همان حال می‌خواست مراقب ما باشد. 💠 حلیه یوسف را در آغوشش محکم گرفته بود تا کمتر بی‌تابی کند و زهرا وحشتزده پرسید :«برق چرا رفته؟» عمو نور موبایلش را در حیاط انداخت و پس از چند لحظه پاسخ داد :«موتور برق رو زدن.» شاید خمپاره‌باران کور می‌کردند، اما ما حقیقتاً کور شدیم که دیگر نه خبری از برق بود، نه پنکه نه شارژ موبایل. 💠 گرمای هوا به‌حدی بود که همین چند دقیقه از کار افتادن پنکه، نفس یوسف را بند آورده و در نور موبایل می‌دیدم موهایش خیس از عرق به سرش چسبیده و صورت کوچکش گل انداخته است. البته این گرما، خنکای نیمه شب بود، می‌دانستم تن لطیفش طاقت گرمای روز تابستان آمرلی را ندارد و می‌ترسیدم از اینکه علی‌اصغر آمرلی، یوسف باشد. 💠 تنها راه پیش پای حلیه، بردن یوسف به خانه همسایه‌ها بود، اما سوخت موتور برق خانه‌ها هم یکی پس از دیگری تمام شد. تنها چند روز طول کشید تا خانه‌های تبدیل به کوره‌هایی شوند که بی‌رحمانه تن‌مان را کباب می‌کرد و اگر می‌خواستیم از خانه خارج شویم، آفتاب داغ تابستان آتش‌مان می‌زد. 💠 ماه تمام شده و ما همچنان روزه بودیم که غذای چندانی در خانه نبود و هر یک برای دیگری می‌کرد. اگر عدنان تهدید به زجرکش کردن حیدر کرده بود، داعش هم مردم آمرلی را با تیغ و گرسنگی سر می‌برید. 💠 دیگر زنده ماندن مردم تنها وابسته به آذوقه و دارویی بود که هرازگاهی هلی‌کوپترها در آتش شدید داعش برای شهر می‌آوردند. گرمای هوا و شوره‌آب چاه کار خودش را کرده و یوسف مرتب حالش به هم می‌خورد، در درمانگاه دارویی پیدا نمی‌شد و حلیه پا به پای طفلش جان می‌داد. 💠 موبایل‌ها همه خاموش شده، برقی برای شارژ کردن نبود و من آخرین خبری که از حیدر داشتم همان پیکر بود که روی زمین در خون دست و پا می‌زد. همه با آرزوی رسیدن نیروهای مردمی و شکست مقاومت می‌کردند و من از رازی خبر داشتم که آرزویم مرگ در محاصره بود. 💠 چطور می‌توانستم شهر را ببینم وقتی ناله حیدر را شنیده بودم، چند لحظه زجرکشیدنش را دیده بودم و دیگر از این زندگی سیر بودم. روزها زخم دلم را پشت پرده و سکوت پنهان می‌کردم و فقط منتظر شب بودم تا در تنهایی بستر، بی‌خبر از حال حیدر خون گریه کنم، اما امشب حتی قسمت نبود با خاطره باشم که داعش دوباره با خمپاره بر سرمان خراب شد. 💠 در تاریکی و گرمایی که خانه را به دلگیری قبر کرده بود، گوش‌مان به غرّش خمپاره‌ها بود و چشم‌مان هر لحظه منتظر نور انفجار که صبح در آسمان شهر پیچید. دیگر داعشی‌ها مطمئن شد‌ه بودند امشب هم خواب را حرام‌مان کرده‌اند که دست سر از شهر برداشته و با خیال راحت در لانه‌هایشان خزیدند. 💠 با فروکش کردن حملات، حلیه بلاخره توانست یوسف را بخواباند و گریه یوسف که ساکت شد، بقیه هم خواب‌شان برد، اما چشمان من خمار خیال حیدر بود و خوابشان نمی‌برد. پشت پنجره‌های بدون شیشه، به حیاط و درختانی که از بی‌آبی مرده بودند، نگاه می‌کردم و حضور حیدر در همین خانه را می‌خوردم که عباس از در حیاط وارد شد با لباس خاکی و خونی که از سرِ انگشتانش می‌چکید. 💠 دستش را با چفیه‌ای بسته بود، اما خونش می‌رفت و رنگ صورتش به سپیدی ماه می‌زد که کاسه صبر از دست دلم افتاد و پابرهنه از اتاق بیرون دویدم. دلش نمی‌خواست کسی او را با این وضعیت ببیند که همانجا پای ایوان روی زمین نشسته بود، از ضعف خونریزی و خستگی سرش را از پشت به دیوار تکیه داده و چشمانش را بسته بود... ادامه دارد ... ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
‏همه اثرگذاریم! ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍استاد فاطمی نیا مردم زمان غیبت با فضیلت ترین مردمند... اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
بشین‌امروز‌حساب کتاب‌کن ، ببین‌اعمالت در‌چه‌حاله ! بابتِ‌کسبِ‌فضائل‌از امام ِعصر(عج)‌یاری‌بخواه . . وبابتِ‌ ترکِ‌ رذائل از اون‌بزرگوار‌کمک‌طلب‌کن . ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر فردای قیامت میتوانید جواب همین یک شهید را بدهید تو انتخابات امسال شرکت نکنید... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ما هم در انتخابات شرکت میکنیم ،هم انقلابی و جهادی انتخاب میکنیم هم تا آخر وفادارانه ایستاده ایم ✍ فعلاً همین! ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما ببینید شاید برای اعضای قدیمی تکراری باشه ولی شعر عالی هستش به یاد حاج قاسم سلیمانی ┏━━ °•🖌•°━━┓ 🚨 @comiete ┗━━ °•🖌•°━━┛