فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای اولین بار تو زندگیم قهوه تهیه کردم و خوردم که خوابم نبرد!
مرا در بر بگیر ای مهربان، هرچند میدانم
ندارم طاقت آغوش یک دریا زلالی را
در مسیر خانهی پدری ...
7:20 AM
💬 #گفتگو
🔺از ایران به دهاتِ قطب!
گفتگو محمدجوادخواجهوند با سرکار خانم مهناز زمانی، ساکن در استکهلم سوئد
⏰ انتشار: ۲۳ دی ماه ۱۴۰۲
در کانال پاتولوژی فرهنگی
🔬 پاتولوژی فرهنگی
@CuPathology
پاتولوژی فرهنگی
💬 #گفتگو 🔺از ایران به دهاتِ قطب! گفتگو محمدجوادخواجهوند با سرکار خانم مهناز زمانی، ساکن در استکهل
.
.
• یکی از دغدغههای من گفتگو با ایرانیان ساکن در کشورهای مختلف است . آنها که به هر دلیلی مهاجرت کرده و در جغرافیای دیگر سکونت پیدا کردهاند.
• از چالشهای مهاجرت و شنیدن تجربیات زیست در جغرافیایی غیر از ایران تا روایت نقاط ضعف و قوت آن کشورها و ...
• در طول دو ماه گذشته تلاش کردم با دو بانوی ایرانی مقیم در کشور آلمان و امارات گفتگو داشته باشم ؛ در ابتدا میپذیرفتند اما بعد از چند روز و کمی تامل از انجام آن انصراف میدادند.
• علتش هم این است که به گفته که خودشان ادعای «آزادی بیان» در این کشورها یک شوخی است و ممکن است به دلایلی مانند نگرانی از عدم تمدید اقامت و مسائل مختلف مشکلاتی برایشان ایجاد بشود و بنابراین از انجام گفتگو اجتناب میکردند.
[ گرچه جنس گفتگوهای ما دورنمایه سیاسی ندارد ]
• من همچنان در تلاش هستم که این امکان را فراهم کنم که بشود کمی جهانِ خارج از ایران را واقعیتر ببینم و انعکاس آن را به سایرین برسانم .
• برای دومین نوبت از خانم زمانی دعوت کردم که گفتگوی تازهای داشته باشیم و ایشان لطف کردند و پذیرفتند .
• بنا بود امروز این گفتگو انجام بشود که از طرف من لغو شد و به جمعهی آینده منتقل شد .
سوالات متفاوتی برای این گفتگو آماده کردهام . 🌹
Arman Garshasbi - Be To Sogand (128).mp3
3.77M
🎼 به تو سوگند
آرمان گرشاسبی
#موسیقی
یالطیف
• یکی از ویژگیهای بسیار متفاوت شهید سلیمانی که [ از نگاه من ] او را نسبت به تمام انسانهای موثری که در جهان اسلام شناختهام متفاوت میکند ؛ سیمای ملکوتی او بود . چهرهای که همواره آثار شکستگی و انکسار در پردههای ناپیدای آن خودنمایی مینمود .
• شکستگی و انکساری که برونداد سینهی سوختهاش بود و چه گنجی در این دنیای بیارزش ، گرانبهاتر از شکسته دلی؟!
• فرمود:
در کوی ما شکستهدلی میخرند و بس ...
[ خدا خریدار دلهای شکسته است ]
• الهی اگر جز سوختگان را به ضیافت عنداللهی نمیخوانی، ما را بسوز آنچنان که هیچکس را آنگونه نسوخته باشی.
| محمد جواد خواجهوند |
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• من به این شیوه موافق مانور «بنیاد حاج قاسم» روی این بیانات ایشان نیستم .
• این حرفها تقطیع شده و کامل نیست و اگر کامل به مخاطب عرضه نشود ؛ خروجیاش میشود بازتولید جامعهی مذهبی صورتی!
• ادامهی بیانات شهید سلیمانی که در این کلیپ حذف شده در کلیپ «رنگ بده؛ نه اینکه رنگ بگیری» در کانال پاتولوژی فرهنگی ارائه شده.
• برخورد سلیقهای، گزینشی و جزیرهای با دیدگاه بزرگان صحیح نیست .
اینجا:
https://eitaa.com/cupathology/5717
پاتولوژی فرهنگی
هوالحکیم 🔺قهرمانهای من کو؟! ارائهای از محمدجواد خواجهوند [ تقدیم به روح بلند شهید قاسم سلیمانی
🌹پیامهای شما🌹
بازخورد کلیپ «قهرمانهای من کو؟!» (۱۳)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محبوبیت نزد پروردگار اوّلْ شرطِ شهادت ...
پاتولوژی فرهنگی
یالطیف
• شش ماه پیش بود که واحد کاری من در سازمان برای مدت محدودی جابه جا شد . به واحدی آمدم که در همسایگی همکاران واحد بازرسی بود .
• امروز یک سالگی حضور من در این کار است و هنوز نتوانسته [ و نمیخواهم ] خود را در قامت یک کارمند با قوانین اداری ببینم . از روز اول تصمیمم این بود که خودم باشم و آنچه هستم را نمایش بدهم . [ چیزی که از قضا در محیط کار اداری هم کمرنگ است و هم هزینه ایجاد میکند . ]
• هنگامی که به واحد جدید آمدم در روزهای نخست همکاران آن واحد به من بابت صدای موسیقی و خندههای بلند تذکر میدادند . حالتم اینگونه است . با موسیقی زندگی میکنم و لبخند و گاهی اوقات آن خندههای بلند از روی لبم نمیافتد . حرفی هم اگر داشته باشم صادقانه و بیپرده بیان میکنم . از این جهات آدم اهل سیاستی نبوده و نیستم .
• خب واحد بازرسی به دلیل مراجعات فراوان و دلایل دیگر قواعد خود را داشت . حضور من [ با آن روحیات ] در آنجا چندان برایشان خوشایند نبود و گاهی تذکر میدادند.
• جلوتر آمدیم ، به مرور با من آشنا شدند . روزهای خوب و ماندگاری را در کنار یکدیگر تجربه کردیم و دیگر عضوی از خانوادهشان شده بودم . صبحانه برایم میآوردند ، تولدشان را جشن میگرفتم ، گاهی غافلگیرشان میکردم ، پای درد و دلهایشان مینشستم ، گاهی به پایشان اشک میریختم و ...
• فضا از آن خشکی و رخوت خارج شده بود . دیگر اگر یک روز نمیآمدم سراغم را میگرفتند و دلتنگم میشدند . شش ماههی شیرینی بود . یک هفته اخیر که بابت پیگیری شکایت و کارهای دادگاه از شهر خارج شده بودم مقرر شده بود بعد از بازگشت دوباره به واحد قبلیام بازگردم .
امروز ، روز پایانی من در آنجا بود . قبل از حضور در محل کار به گلفروشی مراجعه کردم و برای هر چهار نفر یک شاخه گل تهیه کردم . گرچه پول زیادی هم در دست و بالمان نیست اما انجام بعضی کارها را از نان شب هم واجبتر میدانم . گلها را تهیه کردم و به اداره آمدم . وارد واحد آنجا شدم و به ترتیب به اتاق همکاران وارد شدم و به جبرانهی محبتهایشان به هرکدام یک شاخه گل را هدیه دادم .
• میگفتند مدتی که نبودید هر روز درب اتاقتان را تماشا میکردیم و از نبودنتان ناراحت و گرفته بودیم . نه خبری از صدای موسیقیهای گاه و بیگاهتان بود ، نه آن خندههای از ته دل ، نه شوخیها و لحظات خوشی که تجربه کردیم . گفتند قدر انسانها هنگامی که نیستند شناخته میشود . هنگامی که نبودید فهمیدیم که چه ایامی را تجربه کردهایم .
• دقایقی کنارشان نشستم . حرفهایشان را شنیدم . در خودم اشک ریختم و در پایان گفتم :
« جز خوبی ، چیزی باقی نمیماند . »
محمدجواد خواجهوند
#خاطره_نگاری
44.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هوالحکیم
🔞 فرشتگان قاتل!!
فراموش نکنید که بهترین موجودات «شر» هستند که میتوانند خودشان را جای «خیر» جا بزنند!
👤ارائهای از محمدجواد خواجهوند
تولید شده در کانال
🔬 پاتولوژی فرهنگی
@CuPathology
⛔️ مشاهده برای کودکان و نوجوانان مناسب نیست.
#پرستو | #تله_جنسی | #سکس_دیپلماسی
#فرشتگان_قاتل
May 11
پاتولوژی فرهنگی
هوالحکیم 🔞 فرشتگان قاتل!! فراموش نکنید که بهترین موجودات «شر» هستند که میتوانند خودشان را جای «خی
🌹پیامهای شما🌹
بازخورد کلیپ «فرشتگان قاتل» (۱)