eitaa logo
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
783 دنبال‌کننده
18.7هزار عکس
9.2هزار ویدیو
334 فایل
♦️حجاب من نشانه ایمان وولایتمداری ام است. 🌴کانال سنگر عفاف وتربیت👇 https://eitaa.com/dadhbcx ادمین @GAFKTH @Sydmusaviمدیر ⠀ 🌴 قرارگاه بسوی ظهور https://eitaa.com/dadhbcx/50553
مشاهده در ایتا
دانلود
...👇👇👇 👩دختر ڪه باشے بهت میخندن اگه دلت بخواد... ڪیا شهید میشن؟ -مدافعان حرم✌️🏻 -ڪسایی که تو عراق و سوریه باشن! . .والسلام! 👩دختر ڪه باشی بهت میگن رفتن صلاح نیست... 👩دختر که باشے هیئت و روضه رفتنت یه جور دیگه است...😢 👩دختر که باشے اگه روضه سنگین بخونن توی جمعے، دست و بالت بسته است برا سبک شدن...😭 👩دختر که باشے حسرت یه جاهایے تنهایی رفتن مے مونه رو دلت...😞 اصلا یه چیزایی برا دخترا همیشه میمونه..😓 اما...🙂 👩دختر که باشی {اونم از نوع زهراییش} وارث ارثیه مادری...😌✌️🏻 و روزی مفتخر میشے به رسالت شریف ...☺️💞 مادرے که در دامنش😃❤️ قاسم سلیمانی ها✊🏻 احمدی روشن ها✊🏻 و محمدرضا دهقان ها✊🏻 رو تربیت میکنه... اخه شنیدی که میگن👥 "از دامن زن مرد به معراج میرسه ☺️👐🏻 ...😇😍
💎 مادری خود یک فعالیت اجتماعی مهم و مستتر( پوشیده وپنهان) است. 🎯 مهم‌ترین و اولین شغل یک زن است. همانطور که رهبر انقلاب اسلامی نیز فرموده‌اند: «آن شغلی که شما بیرون از خانه دارید، اگر شما نکردید، ده نفر دیگر آنجا ایستاده‌اند و آن کار را انجام خواهند داد. بنابراین اولویت با این کاری است که ندارد؛ تعیّن با این است.» 🌴 🌴@dadhbcx
✅ خدمت بزرگ امام نقش مادر را در خانه خیلی تعیین کننده می دانستند و به تربیت بچه ها خیلی اهمیت می دادند. گاهی که ما شوخی می کردیم و می گفتیم: پس زن باید همیشه در خانه بماند؟! می گفتند: «شما خانه را کم نگیرید، تربیت بچه ها کم نیست. اگر کسی بتواند یک نفر را تربیت کند، خدمت بزرگی به جامعه کرده است». ایشان معتقد بودند: «تربیت فرزند از مرد بر نمی آید و این کار دقیقاً به زن بستگی دارد، چون عاطفه زن بیشتر است و قوام خانواده هم باید براساس محبت و عاطفه باشد». 📚برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره)، ج ۱، ص ۲۵ @dadhbcx🌴
🌺🍀🌺🍀🌺🍀🌺 ✨ گاهی انسان عبادت می کند و گاهی عابد پرورش می‌دهد. اولی در خودش خلاصه می‌شود و دومی تا قیامت امکان تداوم دارد. ✨ اگر کسی تربیت را مسیر رسیدن به خدا، و پرورش انسان(یعنی جانشین خدا روی زمین) را از اصلی ترین عوامل فتح قله ی آفرینش بداند، آیا به این راحتی در مسیر پرورش فرزندان بی حوصله می شود؟ 🌴 @dadhbcx 🌴
💌 رهبرانقلاب: مهمترین مسئولیت زن، کدبانویی است؛ معنای کدبانویی خدمتگزاری نیست، معنایش این است که محیط خانواده را برای فرزندان و برای همسر یک محیط امن و آرام و مهربانی می‌کند؛ با مهربانی خودش، با عزتی که در خانه برای او فرض می‌شود. 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 🌴 @dadhbcx 🌴
✳ محرومیت از بهشت! 🔻 در جامعه‌ای كه از وظيفه‌ی خارج شوند و نقش پدری به عهده گيرند، افراد آن جامعه از محروم می‌شوند. اگر زنان نقش پدر را به عهده گرفتند و دارای دو پدر شد، خسارت اصلی که همان غفلت از نقش مادری است سر بر می‌آورد. 🔸 نقش به‌ عهده‌ی هيچ‌كس غير از نمی‌تواند قرار گيرد. تربيت کودکان را به ‌عهده‌ی هركس گذاشتيد، به عهده‌ی ناكس و نااهل گذاشته‌ايد. نه ، نه ، نه ، هيچ‌كدام به‌هيچ‌وجه مقامش، مقام كه مسير انسان را به بهشت سوق دهد، نيست. اين مادر -يعنی زن- است که بايد در مسير رسالت اصلی‌اش که همان تربيت انسان است قرار گيرد و از اين جهت، مظهر خداست. همان‌طور که خدا پناه روح هر انسانی است، مادران پناه روح کودکانشان هستند. 👤 📚 از کتاب «زن آنگونه که باید باشد» #⃣ 🌸⃟🌷🍃🧕჻ᭂ࿐✰   @dadhbcx
👌چه خوب نعمتی است.. 💜هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد، من به اختیار خودم مادر شدم تا بدانم معنی بیخوابی های شبانه را 💜تا بدانم حجم یک لبخند کودکانه ات می تواند معجزه زندگی دوباره ام باشد؛ 💜من نه بهشت می خواهم نه آسمان و نه زمین، 💜بهشت من زمین من و زندگیم نفس های آرام کودکی توست؛ 💜مادری نعمتی است که برایش روزی هزار بار خدا را شکر میکنم
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ‌ ܫܦ̇ـــߊ‌ܦ̇ߺܙ‌ و حـܥܼــߊ‌ܥ̣ߺ
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۵۶ سد صبرش شکسته بود که پاسخ اشکهای
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۵۷ مصطفی قدمی جلو رفت و میخواست صحنه سازی کند که با خنده سوال کرد _هنوز شام نخوردی مامان؟ زن چشمش به من مانده و من دوباره از نگاه این غریبه بودم.. مبادا امشب قبولم نکند.. که چشمم به زیر افتاد و اشکم بیصدا چکید... با این سر و وضع از هم پاشیده، صورت زخمی و چشمی که از گریه رنگ خون شده بود،..حرفی برای گفتن نمانده و مصطفی لرزش دلم را حس میکرد که با آرامش شروع کرد _مامان این خانم هستن، امشب وهابیها به حرم سیده سکینه (س) حمله کردن و ایشون صدمه دیدن، فعلاً مهمون ما هستن تا برگردن پیش خانواده شون! جرأت نمیکردم سرم را بلند کنم،.. میترسیدم رؤیای آرامشم در این خانه همینجا تمام شود..و دوباره آواره غربت این شهر شوم.. که باران گریه از روی صورتم تا زمین جاری شد. توانم را بریده و دیگر نمیتوانستم سر پا بایستم.. که دستی چانه‌ام را گرفت.و صورتم را بالا آورد... مصطفی کمی پای ایوان ایستاده و ساکت انداخته بود تا مادرش برایم کند.. که نگاهش صورتم را نوازش کرد و با پرسید _اهل کجایی دخترم؟ در برابر نگاه مهربانش زبانم بند آمد و دو سالی میشد مادرم را ندیده بودم.. که لبم لرزید و مصطفی دست دلم را گرفت _ایشون از ایران اومده! نام ایران حیرت نگاه زن را بیشتر کرد.. و بی غیرتی سعد مصطفی را آتش زده بود که خاکستر خشم روی صدایش پاشید _همسرشون اهل سوریه اس، ولی فعلاً پیش ما میمونن! به قدری قاطعانه صحبت کرد که حرفی برای گفتن نماند.. و تنها یک آغوش .. ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد