🌹#پنجشنبههاویادشهدا
کوله بارى پر زمهر انبیا دارد شهید♥️
سینه اى چون صبح صادق، باصفا دارد شهید
🌱این نه خون است اى برادر بر لب خشکیده اش
بر لب خونرنگ خود، آب بقا دارد شهید...♥️
🌹باز پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات🌹
#پنجشنبههاویادشهدا ♥️
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_صلوات 🌹
ba-zeker-halet-ro-khoob-kon-medium.mp3
3.48M
🌱 با ذکر حالت رو خوب کن!
#حال_خوب
🎵استاد پناهیان
تلنگرانه
🔔خانوادهی محترم آقا داماد✋
🚫میشه لطفاً اینقدر طلبکار نباشید‼️
♨️آقا در جریان هستید #جهیزیه جریمهای نیست که باید برای دختردار بودنشون به شما بپردازن؟!
هزینه نگهداری دخترشون تو خونه شما هم نیست!
جهیزیه، هدیه خانواده به دختر و دامادشونه، برای شروع راحتتر زندگیشون.
پس #طلبکار خانواده عروس نباشید تا زندگی، ساده و شیرین شروع بشه😊
#ازدواج_آسان
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
💜🖇♥️🖇💜🖇💜 💜🖇💜🖇💜 ♥️🖇💜 💜 #دام_شیطان😈 #قسمت_پانزدهم 🎬 آخری بهم پیامک داد با این مضمون:خانم شیطونک,زور ا
💜🖇♥️🖇💜🖇💜
💜🖇💜🖇💜
♥️🖇💜
💜
😈دام شیطان😈
#قسمت_شانزدهم🎬
امروز روز عاشورا بود چشم که بازکردم خودم را روی تخت با بولیز قرمز رنگم,دیدم.
مطمئنم دیشب توخواب, شیطان درونم تن مرابه حرکت دراورده.ولباس قرمزم راپوشیدم.
قبل از رفتن به بیرون اتاقم,رفتم سراغ کمد لباس ,بولیز مشکی رابرداشتم تابپوشم,هرچه میکردم ,بولیز قرمزه درنمیامد انگاربه بدنم چسبانده باشند.
با اراده ای قوی گفتم:کورخوندی ابلیس ,اگرشده پاره اش کنم ,درش میارم.
استینش را دراوردم دوباره کشیده شد تنم,دکمه هاش که انگار قفل شده بود,عصبی شدم.وگفتم اماده باش من ازت نمیترسم,نیروی من که اشرف مخلوقات هستم از توی رانده شده ی درگاه خدا,بیشتره...
بلند بلند خوندم (اعوذوبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
یاصاحب الزمان ادرکنی ولاتهلکنی....یاصاحب الزمان ادرکنی ولا تهلکنی,,,,یاصاحب الزمان....)
هرچه این ذکر راتکرار میکردم اختیار خودم بیشتردستم میمود تااینکه به راحتی لباسم رابالباس مشکی عوض کردم.
دیروز بابا ومامان به خاطرمن عزاداری نرفته بودند اما امروز میخواستم به هرطریقی شده بفرستمشون عزاداری,
میدونستم خودم روز سختی درپیش دارم واز طرفی پدرومادرم نذرداشتند اخه وجودمن را از لطف ارباب میدونستند.
نذرداشتند تا باپای برهنه برای غم امام حسین ع درهیأت سینه بزنند وپدرم به یاد سقای دشت کربلا به تشنگان آب بدهد,پس باید میرفتند...
خودم نذر کردم که امروز قطره ای اب ننوشم ودست به دامان حسین ع,در خانه ی خدارابزنم...
وعجیب روزی بود ,چیزهایی دیدم که هرصحنه اش برای مرگ کسی کافی بود اما من بامدد خداوند تحملش کردم....
مامان وبابا رابزور راهی هیأت کردم.
خودم رفتم طرف دستشویی تا وضوبگیرم.
نگاهم افتادتو آیینه,احساس کردم کسی زل زده بهم,خیلی بی توجه شیرآب رابازکردم,منتها دستم به اختیارخودم نبود هی میخورد به آیینه,به دیوارو...
دوباره شروع کردم:اعوذوبالله من شیطان الرجیم,اعوذوبالله من الشیطان الرجیم و...
به هربدبختی بود دست وصورت وآرنجهام رااب ریختم ووضوگرفتم ,وقتی میخواستم پاهام رامسح کنم تاخم شدم ,یکی از پشت سر ,کله ام را کوبید به سنگ روشویی
دردوحشتناکی توسرم پیچید اما ازپا نیانداختم .
باهر سختی که بود وضوگرفتم وشاید بشه گفت این سخت ترین وشیرین ترین وضویی بود که درعمرم گرفته بودم
سخت بود به خاطراینکه نیرویی نمیگذاشت وضوبگیرم وشیرین بود به خاطراینکه اراده ی من براراده ی شیاطین پیروز شده بود..
سجاده راپهن کردم ,چادرنمازم انداختم سرم,سجاده از زیرپام کشیده شد وباسرخوردم به زمین.....
نتونستم به نماز بایستم,نشستم به ذکر گفتن دوباره صدای مردی ازحلقومم بیرون میامد واینبار فحشهای رکیکی از دهانم خارج میشد...
به شدت گلوم خشک شده بود,بی اختیار به سمت اشپزخانه رفتم ولیوان ابی پرکردم تابخورم
یک آن یادم افتاد نذر دارم آب نخورم,هرچی خواستم لیوان رابزرام رو ظرفشویی,نمیتونستم,لیوان چسبیده بودبه دهنم ,انگار شخصی به زور میخواست آب رابه خوردم بدهد.
دراثر تکانهای بیش ازاندازه ی دستم، لیوان روی سرامیکهای اشپزخانه افتاد وشکست ناگهان نیرویی به عقب هلم داد,پام رفت رو خورده شیشه های لیوان و زخم شدوخون بود که میریخت کف اشپزخونه
دست کردم یه قران کوچک رو اپن بود برداشتم,چسبوندم به خودم...
#ادامه_دارد ..
#رمان
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
💜🖇♥️🖇💜🖇💜 💜🖇💜🖇💜 ♥️🖇💜 💜 😈دام شیطان😈 #قسمت_شانزدهم🎬 امروز روز عاشورا بود چشم که بازکردم خودم را روی ت
💜🖇♥️🖇💜🖇💜
💜🖇💜🖇💜
♥️🖇💜
💜
😈دام شیطان😈
#قسمت_هفدهم 🎬
قران را محکم چسپوندم
به سینه ام ومدام تکرار میکردم(یاصاحب الزمان الغوث والامان) ,لنگ لنگان درکابینت داروها رابازکردم وچندتا چسپ برداشتم ,نشستم کف اشپزخونه ومشغول چسپ زدن به پاهام شدم....
یک دفعه..دیدم....
همینجورکه چسب دوم راروی زخم میزدم وپیش خودم(یاصاحب الزمان ,الغوث.والامان)رامیگفتم
احساس,کردم یه چیزی داخل بدنم از پاهام داره میادبالا,همینجور امد وامد وامد ویکباره یه دود غلیظ وسیاه رنگ همراه با بازدمم که الان تند شده بود,بیرون میامد...
دود، درمقابل چشمای من تبدیل شد به آدم کریه المنظری که ناخنهای بلندی داشت,پاهاش مثل سم بود ویک دم هم پشتش داشت...😱😱
واااای خدای من ,این ابلیس داخل تن من لانه کرده بود؟؟
خوشحال شدم ازاینکه بالاخره از تنم بیرون کشیدمش,جن یک نگاهی به من کرد ویک نگاه به خونهای کف اشپزخانه وشروع به لیسیدن خونها کرد .
حالا میفهمیدم که هیچ ترسی ازاین ابلیسک ندارم,مگر من انسان اشرف مخلوقات نیستم؟؟
مگرخدا برای نجات من قران وپیغمبر ودوازده نورپاک ,برزمین فرونفرستاده؟
پس من قوی ترازاین اهریمن هستم ,تا نخواهم نمیتونه آسیبی به من بزند...
آروم وبی تفاوت ازکنارش رد شدم...دید دارم میرم تواتاق,به دنبالم آمد,دیگه همه چی دست خودم بود به اختیارخودم.
باخیال راحت به نمازمستحبی ایستادم وای چه آرامشی داشتم.
اونم گوشه ی اتاق ایستاده بود خیره به من ,حرفهای بسیار رکیکی از دهنش خارج میکرد...
بی توجه بهش ادامه دادم...
نمازم که تموم شد ,متوسل شدم به ارباب,برای دل خودم روضه میخوندم وگریه میکردم واونم باصدای بلند وبلندتر فحش میداد,اماانگار میترسیدبهم نزدیک بشه.
عزاداریم بهم چسپید.
ازاتاق رفتم بیرون اما همچنان قران دستم بود,
اونم مثل سایه پشت سرم میومد.
رفتم اشپزخونه تایک نهارساده برا باباومامان درست کنم.
یکدفعه ایفون را زدند...
یعنی کی میتونست باشه؟؟
باباومامان کلید داشتند.کسی هم قرار نبود بیاد.
ایفونمون تصویری بود,تا چشم به تصویر پشت آیفون افتاد بدنم شل شد...
خدای من....
دونفر تومانیتور ایفون ,یک تن بی سر رانشونم دادند بعدش ,جسدراانداختن وسرخونین پدرم رابالا آوردند.
از ته سرم جیغ میکشیدم ,حال خودم رانمیفهمیدم ,نگاه کردم گوشه ی حال اون جن خبیث باصدای بلند بهم میخندید دوباره ایفون ,دوباره سر خونین بابام,جلودر از حال رفتم ودیگه چیزی نفهمیدم...
نمیدونم چه مدت گذشته بود که با صدای گریه ی مامان که اب روصورتم میریخت چشام رابازکردم.
درکی از زمان ومکان نداشتم,مامان چرا سیاه پوشیده؟؟ ,یکدفعه چهره ی خونین بابام اومد پیش نظرم ,بدنم به رعشه افتاد,نکنه بابام راکشتن؟؟
تا شروع کردم به لرزیدن مامان صدا زد:محسن زود بیا ,اب قند را بیار, داره میلرزه,بابا با لیوان اب قند از اشپزخونه امد بیرون خیالم راحت شد که زنده است .
اومدم بگم من خوبم,چیزیم نیست,اما هرچه کردم نتونستم حرفی بزنم,انگارکه قدرت تکلم را ازم گرفتن.
مادرم گریه میکرد ویاحسین میگفت.
به یکباره ازگوشه ی اتاق صدای فحش شنیدم,بازم اون شیطان خبیث روبه مادرم فحشش میداد
دیگه طاقت نیاوردم,حمله کردم به طرفش ,میخواستم دهنش را خوردکنم,,رسیدم بهش زدم زدم...مامان وبابا به خیالشون من دیوونه شدم,اخه اونا جن رانمیدیدند.
محکم گرفتنم وبردن تواتاقم به تخت بستنم...
#ادامه_دارد ..
📸 تصویری متفاوت از
سخنرانی یک دانشجوی خانم
به همراه نوزادش در محضر رهبر انقلاب
١۴۰۰/۰٢/٢١
🌸🌸🌸
"خانم فاطمه یوسفی دانشجوی دکتری دانشگاه علوم پزشکی شیراز"
🍀این تصویر ، به زیبایی؛ یکی از نمود های الگوی زن تراز انقلاب اسلامی را به نمایش می گذارد .الگویی که شاخص های آن در کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها و بارها تبیین شده و برگرفته از آموزه های متعالی دین مبین اسلام هست .🍀
#زن_جمهوری_اسلامی_ایران
هدایت شده از کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
1_414483086.mp3
1.22M
🍃🍃🍃
دعای عهد
👤باصدای استاد فرهمند
اللهم ارنی الطلعه الرشیده و الغره الحمیده....
خدایا آن جمال با رشادت و پیشانی ستوده را به من بنمایان..
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
🌴 @dadhbcx 🌴
هدایت شده از کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
🌺🌸🌺🌸🌺
✨از امام صادق (ع)روایت است:
⚡️هرکہ چهل صباح دعای عهد رو بخواند، از یاوران حضرت مهدی (عج)باشد واگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد، خدا او را از قبر بیرون آورد تا در خدمت آن حضرت باشد وحق تعالی بہ هر ڪلمہ هزار حسنه او را ڪرامت فرماید وهزار گناه از او محو نماید⚡️
#دعای_عهد
⛅️آغاز روز با دعای دلنشین عهد⛅️
☘🌹☘🌹☘
بسم اللّه الرحمن الرحيم
اَللّـهُمَّ رِبَ النّورِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفيعِ، وَرَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَمُنْزِلَ التَّوْراةِ والإنجيل وَالزَّبُورِ، وَرَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَمُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظيمِ، وَرَبَّ الْمَلائِكَةِ الْمُقَرَّبينَ والأنبياء وَالْمُرْسَلينَ، اَللّـهُمَّ اِنّي اَسْاَلُكَ بِوَجْهِکَ الْكَريمِ، وَبِنُورِ وَجْهِكَ الْمُنيرِ وَمُلْكِكَ الْقَديمِ، يا حَيُّ يا قَيُّومُ اَسْاَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذي اَشْرَقَتْ بِهِ السَّماواتُ وَالاَْرَضُونَ، وَبِاسْمِكَ الَّذي يَصْلَحُ بِهِ الاَْوَّلُونَ والآخرون، يا حَيّاً قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ وَيا حَيّاً حينَ لا حَيَّ يا مُحْيِيَ الْمَوْتى وَمُميتَ الاَْحْياءِ، يا حَيُّ لا اِلـهَ اِلّا اَنْتَ، اَللّـهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الاِْمامَ الْهادِيَ الْمَهْدِيَّ الْقائِمَ بأمرك صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِ و عَلى آبائِهِ الطّاهِرينَ عَنْ جَميعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ في مَشارِقِ الاَْرْضِ وَمَغارِبِها سَهْلِها وَجَبَلِها وَبَرِّها وَبَحْرِها، وَعَنّي وَعَنْ والِدَيَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللهِ وَمِدادَ كَلِماتِهِ، وَما اَحْصاهُ عِلْمُهُ وأحاط بِهِ كِتابُهُ، اَللّـهُمَّ اِنّي اُجَدِّدُ لَهُ في صَبيحَةِ يَوْمي هذا وَما عِشْتُ مِنْ اَيّامي عَهْداً وَعَقْداً وَبَيْعَةً لَهُ في عُنُقي، لا اَحُولُ عَنْها وَلا اَزُولُ اَبَداً، اَللّـهُمَّ اجْعَلْني مِنْ اَنْصارِهِ وأعوانه وَالذّابّينَ عَنْهُ وَالْمُسارِعينَ اِلَيْهِ في قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلينَ لأوامره وَالُْمحامينَ عَنْهُ، وَالسّابِقينَ اِلى اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْهِ، اَللّـهُمَّ اِنْ حالَ بَيْني وَبَيْنَهُ الْمَوْتُ الَّذي جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِكَ حَتْماً مَقْضِيّاً فأخرجني مِنْ قَبْري مُؤْتَزِراً كَفَنى شاهِراً سَيْفي مُجَرِّداً قَناتي مُلَبِّياً دَعْوَةَ الدّاعي فِي الْحاضِرِ وَالْبادي، اَللّـهُمَّ اَرِنيِ الطَّلْعَةَ الرَّشيدَةَ، وَالْغُرَّةَ الْحَميدَةَ، وَاكْحُلْ ناظِري بِنَظْرَة منِّي اِلَيْهِ، وَعَجِّلْ فَرَجَهُ وَسَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وأوسع مَنْهَجَهُ وَاسْلُكْ بي مَحَجَّتَهُ، وَاَنْفِذْ اَمْرَهُ وَاشْدُدْ اَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّـهُمَّ بِهِ بِلادَكَ، وَاَحْيِ بِهِ عِبادَكَ، فَاِنَّكَ قُلْتَ وَقَوْلُكَ الْحَقُّ : (ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ اَيْدِي النّاسِ) فَاَظْهِرِ الّلهُمَّ لَنا وَلِيَّكَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِيِّكَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِكَ حَتّى لا يَظْفَرَ بِشَيْء مِنَ الْباطِلِ إلّا مَزَّقَهُ، وَيُحِقَّ الْحَقَّ وَيُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِكَ، وَناصِراً لِمَنْ لا يَجِدُ لَهُ ناصِراً غَيْرَكَ، وَمُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ اَحْكامِ كِتابِكَ، وَمُشَيِّداً لِما وَرَدَ مِنْ اَعْلامِ دينِكَ وَسُنَنِ نَبِيِّكَ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَاجْعَلْهُ اَللّـهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِن بَأسِ الْمُعْتَدينَ، اَللّـهُمَّ وَسُرَّ نَبِيَّكَ مُحَمَّداً صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ بِرُؤْيَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِكانَتَنا بَعْدَهُ، اَللّـهُمَّ اكْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الاُْمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَعَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، اِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعيداً وَنَراهُ قَريباً، بِرَحْمَتِـكَ يـا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ .
☘🌹☘🌹☘
سه مرتبه میگویی : اَلْعَجَلَ الْعَجَلَ يا مَوْلاىَ یاصاخب الزمان
التماس دعا
#کانال_سنگر_عفاف_و_تربیت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
🌴 @dadhbcx 🌴
کانال ܢܚܝ̇ߺܭَــܝ ܫܦ̇ـــߊܦ̇ߺܙ و حـܥܼــߊܥ̣ߺ
🍃🌼🍂🍃🌼🍂🍃🌼🍂🍃🌼🍂🍃 #شماره_۱۶ کادویی 🎁 برای زندگی تولد🎈 دختر خالهام بود. که متاسفانه از نظر حجاب کم
☘🥀🍂☘🥀🍂☘🥀🍂☘🥀🍂
#شماره_۱۷
غیبت دست جمعی در جمع فامیلی...‼️
یک روز در یک جمع فامیلی 👨👩👧👧 نشسته بودیم،
یکی از بستگان متدین!!
که حدود ۳۰ سال از من بزرگتر بود
شروع کرد تقلید یکی از آشناها رو درآورد!
همه میخندیدن😂!
دیدم همه از من بزرگترن!
هرچی فکر کردم چطور میتونم چیزی بگم
به کسانی که حداقل ۳۰ سال بزرگترن به هیچ نتیجهای نرسیدم🤔!
برای همین اخم کردم
و سرم رو انداختم پایین،
چند لحظه همه بهم خیره شدن...!😳
بعد که دیدم وضع ادامه داره
از تو جمع با حالت عصبانی بلند شدم
و داشتم میرفتم بیرون 🚶🏻♂
که یکی گفت: چی شد؟! یه هو عصبانی شدی!؟
یه کم مکث کردم و گفتم:
حرمت مومن از کعبه بیشتره! چیکار دارید میکنید🙎🏻♂!؟
دوست دارید الآن چند نفر دور هم جمع بشن
و تقلید مارو در بیارن و بهمون بخندن!؟
اگه دوست دارید ادامه بدید...
یادتون باشه همون خدایی که شاهده خودش حاکمه...
همه ساکت شدند
و به فکر فرو رفتند
بعد از چند دقیقه سکوت اومدند و ازم تشکر کردند
و گفتن ای کاش زودتر متوجهمون میکردی🙍🏻♂!
حتی یکیشون اومد صورتمو بوسید و ازم تشکر کرد🙏🏼!
#خاطرات_امربه_معروف_ونهی_ازمنکر
🔷🎋🍂🔷🎋🍂🔷🎋🍂🔷🎋🍂
ما باید غصه بخوریم
که نکند اعمال ما را آفت بزند.
مثلاً یک غیبت میتواند
تمام زحمات ما را هدر دهد.
اگر غیبت کنید
40 روز اعمال خوب شما در نامه اعمال شخص غیبت شونده نوشته میشود
و اگر عمل خوبی نداشته باشید،
گناهان آن شخص در نامه اعمال شما نوشته میشود.
این روایت از معصوم (ع) است.
👕شخصی شنید که غیبتش را کرده اند ،
کت و شلوار ، و شیرینی خرید و به عنوان چشم روشنی برای غیبت کننده فرستاد.
✨شخـص غیبت کننده پرسید:
چرا به من چـشم روشنی داده ای؟!
✨جـواب داد:
شما ۴٠ روز ، تمامی نـماز و روزه و
عباداتت را به مـن دادی و من به
جایش این هـدیه را برای شما فرستادم!
آیت الله مجتهدی تهرانی
کودک خلاق و مستقل میخواهید؟
همبازی باشید نه خط دهنده!
والدین بهتر است اجازه بدهند کودک با قدرت خلاقیت خود بازی را اداره کند. زمینه رشد خلاقیت در خانه زمانی فراهم می شود که به کودکان در بازی آزادی زیادی داده شود و برای آنها به عنوان یک فرد احترام قایل شد.
محیط خانه را به صورتی درآورید که در آن فعالیت، بازی و خنده به مقدار زیادی وجود داشته باشد و همراه با کودکان خود سعی کنید کارها را به روش های جدید و جالب انجام دهید.
زمانيكه كودكان كار بد بي خطر ميكنند مانند:
_ دست کردن در بینی
_ در دهان کردن اشیاء
_ دستکاری کردن اعضای بدن
_ ناسزا گفتن
_سر كوبيدن يا خود را پرت كردن.
بهترین عکسالعمل این است که👇
* ابتدا حواس کودک را پرت کنید.
*دائم به کودک تذکر ندهید.
* و در آخر از بي توجهي فعال استفاده كنيد يعني به كار فرزندتان بي اعتنا باشيد.
استقلال و مسئولیت داشتن به رشد تابآوری در فرزندان کمک میکند.
به فرزندانتان مطابق با سنش مسئولیت بدهید و او را برای انجام درست مسئولیتهایش تشویق کنید. به فرزندانتان سرویس بیش از حد ندهید و اجازه دهید تا آنجا که میتواند در انجام کارهایش استقلال داشته باشد.
حمایت افراطی از کودکان، آنان را ضعیف و شکننده خواهد کرد.
یک مهارت اساسی که به رشد تابآوری در فرزندان کمک میکند، حل مسئله است و از همان دورهٔ کودکی، وقتی فرزندانتان با مشکلات حتی جزئی مواجه میشوند، به جای اینکه سریع مشکل را برای او حل کنید، سعی کنید با او گفتگو کنید و از او بخواهید در مورد روشهای حل مسئلهای که به ذهنش میرسد، صحبت کند.
به کودکتان کمک کنید تا احساساتش را درک کند.
زمانی که کودک احساس درستی داشته باشد رفتار درستی از خود نشان خواهد داد واین امر میسر نمی شود جز با پذیرفتن عواطف و احساسات کودک.
انکار مداوم عواطف احساسات کودک موجب سردرگمی و خشم او می شود.
🔻کودک: مامان خیلی گرمم هست
🔻مادر: نه هوا سرده گرمکن ات رو در نیار
🔻کودک: ولی من خیلی گرممه
🔻مادر: گفتم که هوا سرده گرمکن ات رو در نیار.
❗️کودک: مادر من خسته ام
❗️مادر: نه خسته نیستی تازه از خواب بیدار شدی
❗️کودک: (بلندتر) اما من خسته ام
❗️مادر: نه تو خسته نیستی فقط کمی خواب آلودی. بیا لباساتو بپوش
❗️کودک: (با شیون) نه من خسته ام
همانطور که میبینید نه تنها تمام گفتگو هایمان منجر به بحث و جدل شد بلکه مدام به کودک آموختیم که به جای اعتماد به احساساتش به من اعتماد کند.
برای کمک به استقلال کودکان، هیچ وقت کاری که خودشان می توانند انجام دهند را انجام ندهید.
شاید اینکه خودش بخواهد جورابش و کفش هایش را بپوشد وقت بیشتری بگیرد اما فرصت بیشتری به آن ها بدهید تا خودشان کارشان را انجام دهند.
اگر می بینید که اذیت می شوند یا خیلی زمان می برد به جای اینکه مجبورش کنید زودتر آن کار را تمام کند از او بپرسید که آیا کمک می خواهد یا نه؟ یا سعی کنید به آن ها یاد دهید به روش خودشان آن کار را سریع تر انجام دهند.
کودکان بدون آرزو نسازید!!
اطراف فرزندتان را مملو از وسیله و اسباب بازی نکنید!
فرزندانتان را به کودکانی بدون آرزو تبدیل نکنید، غالبا در مواقعی برایش اسباب بازی بخرید که خودش درخواست و آرزوی وسیله را کرد و مدت زمانی برای به دست آوردن آن اسباب بازی انتظار کشید.
هرگز فراموش نکنید این یکی از اصول تربیت فرزند شاد با روحیه سالم است.
در زمان عصبانیت در مقابل فرزندمان چه عکس العملی داشته باشیم؟
بهترین کاری که ما به عنوان والدین می توانیم انجام دهیم، این است که زمانی که در حال راهنمایی فرزندان مان هستیم، آرام بمانیم خیلی مهم است که این را به یاد داشته باشید ،که وقتی ناراحت هستید ، راهنمایی آن ها به طور بی محابا خیلی سخت خواهد شد.
بحث کردن با فرزندانمان در آن وضعیت احساسی منفی، باعث میشود که خودمان را ضعیف نشان دهیم و حرف هایی بزنیم که بعدا از گفتنش پشیمان می شویم اگر اجازه دهیم این اتفاق بیفتد ، فرزندانمان از مصاحبت با ما و همچنین راهنمایی های ما دور و جدا می مانند.
وقتی که به فرزند دو سالهتان غذا میدهید، قاشق به دست دنبالش راه میافتید. کودک گاهی از صندلی میپرد، گاهی رویش میایستد، گاهی هم چیزی پرت میکند.
راهحل قدیمی: شما مینشینید و هیچ واکنشی نشان نمیدهید. او مدام غر میزند و شما هنوز نشستهاید. در پایان هم میبینید که رفتار او تغییری نکرده است.
راهحل جدید: وضعیت را مشخص کنید به جای اینکه مدام دستوردهید. بچهها ربات برنامهریزی شده نیستند که هر کاری به آنها گفته شد انجام دهند آنها نیاز به اراده آزاد خود دارند به همین دلیل اغلب دقیقا برعکس آنچه شما میخواهید عمل میکنند. ترفند درست این است که از یادگیری به جای دستور استفاده کنید. مثلا به جای اینکه بگویید «شیر را بردار» بگویید « اگر شیر همینجوری بمونه جوش میاد» به این ترتیب شما اطلاعاتی به او میدهید که براساس آن او راحتتر کاری را که باید، انجام میدهد.
نتیجه: کافی است هنگام غذا خوردن به جای اینکه بگویید «بشین» بگویید «هیچ میدونی صندلی برای نشستن هستش؟» به همین سادگی میتوانید با دادن اطلاعات از تکرار عملی غیرمعمول جلوگیری کنید.
#حرف_شنوی_کودک
یکی از رازهای موفقیت بچه ها اینه که، فرزند تون رو تشویق کنید!
حرف ها و عمل ها همیشه مهم هستند و بچه ها به انرژی مثبت برای حمایت و احساس امنیت احتیاج دارن.
پدر و مادرها معمولا اول از همه به کاستی ها و اشتباهات اشاره میکنن و این باعث میشه تنها چیزی که توی ذهن یه بچه باقی میمونه، شمارش اشتباهات زندگی اش باشه!
انتقال مثبت نگری به فرزند باعث میشه که اون بچه در راهی که میره پشتکار داشته باشه و زود تسلیم مشکلات نشه. هر جمله یا عمل تشویقی برای یه بچه اثر بزرگی به جا میذاره.
با بچهها مستقیم و بدون کنایه حرف بزنیم
🔸به جای: اتاقت بوی گند گرفته
🔹 بگیم: باید اتاقت رو تمیز کنی
🔸به جای: کلاغه بهم گفته تو دیروز یه دروغی به من گفتی
🔹بگیم: سارا، فهمیدم دیروز درباره شکلات خواهرت بهم دروغ گفتی، لطفا به من راستش رو بگو
🔸 به جای: خوش به حال خاله زهرات، بچههاش خیلی حرف گوش کن هستن
🔹 بگیم: یه دقیقه حواست به من باشه عزیزم! تا ۱۰ دقیقه دیگه باید تمام اسباب بازیهات رو جمع کنی
🔸به جای: خیلی بدم میاد وقتی یکی بهم میچسبه
🔹بگیم: بذار ۵ دقیقه تنها بمونم، باشه؟