#معرفی #معرفت
بخش سیزدهم #داستان
دو داستان از 🌸 #آیت_الله_آخوند_ملا_حسینقلی_همدانی 🌸 با محتوای مشابه
🟡 آخوند در بزم آوازخوانی
🔹داستان اول:
🌹 آخوند #ملا_حسینقلی_همدانی در یكی از سفرهای خود، با جمعی از شاگردان به #کربلا میرفت.
☕️ در بین راه، به قهوهخانهای رسیدند كه جمعی از اهل هوی و هوس در آن جا میخواندند و پایكوبی میكردند.
🚫 آخوند به شاگردانش فرمود: یكی برود و آنان را نهی از منكر كند.
🔺بعضی از شاگردان گفتند: این ها به نهی از منكر توجه نخواهند كرد.
🍃 فرمود:من خودم میروم. وقتی كه نزدیك شد، به رئیسشان گفت:
❓ اجازه میفرمایید من هم بخوانم، شما بنوازید؟
⁉️رئیس گفت: مگرشما بلدی بخوانی؟
فرمود: بلی.
گفت: بخوان.
🎶 آخوند شروع به خواندن اشعار ناقوسیه امیرمؤمنان (ع) كرد.
🟢 یَقُولُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ اَللَّهُ،حَقّاً حَقّاً،صِدْقاً صِدْقاً،إِنَّ اَلدُّنْیَا،قَدْ غَرَّتْنَا،وَ شَغَلَتْنَا،وَ اِسْتَهْوَتْنَا،وَ اِسْتَغْوَتْنَا ،یَا اِبْنَ اَلدُّنْیَا،مَهْلاً مَهْلاً،یَا اِبْنَ اَلدُّنْیَا،دَقّاً دَقّاً،یَا اِبْنَ اَلدُّنْیَا،جَمْعاً جَمْعاً،تَفْنَى اَلدُّنْیَا،قَرْناً قَرْناً...
🔞 آن جمع سرمست از لذتهای زودگذر دنیوی، وقتی این #اشعار را از زبان كیمیا اثر آن #عارف هدایتگر شنیدند. به گریه درآمده و به دست ایشان #توبه كردند.😭
🔺یكی از شاگردان میگوید: وقتی كه ما از آن جا دور میشدیم، هنوز صدای گریه آن ها به گوش میرسید.💫
🔹داستان دوم:
🌹 «روزى مرحوم آخوند ملّاحسينقلى همدانى در خيابان مى گذشت، چشمش به عدّه اى از جوانان افتاد كه دور هم جمع شده اند و به لهو و لعب و نواختن موسيقى و آلات طرب [و احیانا شراب ] مشغولند.
🔺مرحوم آخوند به ميان آنها رفت و فرمود: «آيا مرا به جمعتان راه مى دهيد؟»
🤩 آنها استقبال كردند و گفتند: بفرماييد، ولى اوضاع و احوال ما اينچنين است و با حال شما مناسبتى ندارد.😰
✅ مرحوم آخوند فرمود: «اشكالى ندارد، همه با هم هستيم و با هم #شعر مى خوانيم.»
🔊 آنها گفتند: پس اگر اينطور است شما شعر بخوان و ما آهنگ و ساز آن را اجرا مى كنيم.🎼🪕
🌷مرحوم آخوند فرمودند: «بسيار خوب» و شروع كردند به خواندن اشعار #امام_هادى عليه السّلام در مجلس متوكّل عبّاسى وقتى كه حضرت را به مجلس شرب خمر خويش وارد كرد و از حضرت تقاضا كرد از جام شراب بنوشند،
❌ حضرت فرمودند: «تا كنون گوشت و پوستم از شراب رشد نكرده است و اجداد من نيز لب به خمر نزده اند، مرا معذور بدار.»
🔺متوكّل گفت: حال كه از جام شراب ما نمى آشاميد، پس شعرى براى ما بخوانيد كه مجلس ما را گرم كند و نشاط بخشد. و ما هم به مِى خوارگى و شُرب خمر ادامه مى دهيم.🎊
🌼 امام هادى عليه السّلام فى البداهة اين اشعار را سرودند :
🍂 باتوا عَلَى قُلَلِ الأجبالِ تَحرُسُهُم غُلبُ الرِّجالِ فَلَم تَنفَعهُمُ القُلَلُ...
🔺مضمون این شعر چنین است:
«قله های بلند را برای خود منزلگاه کردند و همواره مردان مسلح در اطراف آنها بودند و آنها را نگهبانی میکردند، ولی هیچ یک از آنها نتوانست جلو مرگ را بگیرد و آنها را از گزند روزگار محفوظ بدارد. »
«بالاخره از دامن آن قله های منیع و از داخل آن دژهای محکم و مستحکم به داخل گودالهای قبر پایین کشیده شدند، و با چه بدبختی به آن گودالها فرود آمدند! » .
«در این حال منادی فریاد زد و به آنها بانگ زد که: کجا رفت آن زینتها و آن تاجها و هیمنه ها و شکوه و جلالها؟ » .
«کجا رفت آن چهره های پرورده ی نعمتها که همیشه از روی ناز و نخوت، در پس پرده های رنگین، خود را از انظار مردم مخفی نگاه می داشت؟ »
«قبر عاقبت آنها را رسوا ساخت. آن چهره های نعمت پرورده در نهایت جولانگاه کرمهای زمین شد که بر روی آنها حرکت می کنند! » .
«زمان درازی دنیا را خوردند و آشامیدند و همه چیز را بلعیدند، ولی امروز همانها که خورنده ی همه ی چیزها بودند مأکول زمین و حشرات زمین واقع شده اند! » .
☝️حضرت هادى عليه السّلام وقتى اشعار را به پايان رساندند،
😭 #متوكّل به گريه افتاد و جامهاى #شراب را بشكست و از حضرت عذرخواهى نمود و ايشان را روانه ساخت.
🔊 مرحوم آخوند نيز شروع كردند به خواندن اين اشعار، و آن جوانها به ساز و موسيقى پرداختند،
💥 ولى لحظاتى نگذشت كه سازها را از دست انداختند و اشكهاى آنان سرازير گشت و وقتى كه اشعار به پايان رسيد همگى برخاستند و آلات لهو و لعب را شكستند و به دست و پاى مرحوم آخوند افتادند و توبه كردند و از شاگردان خاصّ و سلوكى آن مرحوم شدند.»
📙 منبع: (اسرار ملکوت، ج3، ص277)
🔹فهرست مطالب ملا حسینقلی تا الان
_-_-_-_-_-_-_-🌹-_-_-_-_-_-_-
📜 معرفی عارفان راستین به مرور از کانال #دایی_رضا به صورت کاملا #اختصاصی منتشر خواهد شد ان شالله.
🔻 سلسله مطالب مرتبط گذشته:
(کافیست جملات را لمس کنید👇)
معرفی آیت الله قاضی
معرفی آیت الله سید علی شوشتری
@daeireza