eitaa logo
دفتر شعر گهر
227 دنبال‌کننده
436 عکس
43 ویدیو
1 فایل
ای آنکه رباعی مرا می‌خوانی تا روضه‌ی بعد منتظر می‌مانی در وقت صله گرفتن از آل الله در اجرت روضه با #گهر یکسانی #گهر https://eitaa.com/daftaresher110 آثار ط. اسدیان مدیریت کانال @fatemiioon
مشاهده در ایتا
دانلود
شب شعر است ولی چشم به خواب آلوده می‌روم خانه از این جمع از شراب آلوده 😂 شب بخیر
من از علی و آل علی می‌گویم من وصلت اولاد علی می‌جویم
"بیا و گریه کن که من، در انتظار اشک تو" اهالی بهشت را کنم دچار رشک تو منم که مست گریه‌ام میان روضه‌های تو نگاه من پر از عطش شده شبیه مشک تو @daftaresher110
"بیا و حاجت مرا بده که زار و خسته‌ام" سی و هفَشت سال شد که پای تو نشسته‌ام تویی که هستی منی، منم که جزئی از توأم ز تار و پود دل به چشم تو دخیل بسته‌ام @daftaresher110
چقدر گریه کردم از فراق یاس پرپرم به چشم خویش دیده‌ام، میان شعله مادرم بیا و گریه کن که من در انتظار اشک تو محرم و صفر که نه تمام سال بی سرم @daftaresher110
بیا و حاجت مرا بده که زار و خسته‌ام به پای دل دویده‌ام، به پای تو نشسته‌ام به دست خود گرفته‌ام تمام هست و نیستم بهای تو نمی‌شود ولی امید بسته‌ام @daftaresher110
منم که مست گریه‌ام میان روضه‌های تو تویی که جان نموده‌ای فدای ما، فدای تو تو ساقی و تو باقی و تو انعکاس داغی و به داغ باغ تو خوشم محرمم برای تو @daftaresher110
"بیا و گریه کن که من در انتظار اشک تو" اهالی بهشت را کنم دچار رشک تو منم که مست گریه‌ام میان روضه‌های تو نگاه من پر از عطش شده شبیه مشک تو @daftaresher110
فتنه‌ای بر سر راه است چه باک از فتنه نور این دشت ز ماه است چه باک از فتنه این غباری که در این دشت به پا می‌خیزد چاره‌اش ندبه و آه است چه باک از فتنه فتنه خود بودم و افسوس نمی‌دانستم عشقْ در من شده محبوس نمی‌دانستم فتنه‌ای گر برسد وای به این بینشِ من نفسِ سرکش شده کابوس نمی‌دانستم چشم یعقوب به راه است نمی‌دانستم مأمنم در ته چاه است نمی‌دانستم انقلابی نشده قلب پر از حب مقام در دلم دوره‌ی شاه است نمی‌دانستم جمعیت کم شده و موی پریشان تنها ریزش و خیزش ما بسته به موج دریا انقلابی شدنم در گرو چادر توست ای پناه همه از نفس و هوس یازهرا چادرم را ز سر چادر تو سر کردم قصه‌ی عشق به عشق غمت از بر کردم تن به پیری نسپردم دلم از آن شماست بعد از این جمعیت یار میسر کردم زندگی‌نامه‌ام این است تمام عمرم یا نفهمیدم و یا فهم ز مادر کردم @daftaresher110
من اگر چشم به خون دل خود تر کردم سخن عشق تو را یکسره باور کردم
زندگی‌نامه‌ام این است تمام عمرم یا نفهمیدم و یا فهم ز مادر کردم @daftaresher110
من اگر چشم به خون دل خود تر کردم سخن عشق تو را یکسره باور کردم @daftaresher110
یا حضرت ارباب به داد دل ما رس یا مرگ بده یا که مرا نوکر خود کن @daftaresher110
وای از محرمی که سیاهی پرچمت شب‌های روضه را ز تو روشن نمی‌کند @daftaresher110
روی حرف خودت بمان دختر هیچکس چون تو نیست باور کن @daftaresher110
الا ای منتقم ای حضرت صاحب زمان دریاب دگر حتی شکوه گریه‌ها را برنمی‌تابند @daftaresher110
از شین که تو گفتی، ز چه شب قسمت ما شد در فکر و خیالم همه‌اش هیأت آقاست @daftaresher110
ای اهل حرم! نغمه‌ی چاووش روال است روز نهم و هیأت خاموش محال است @daftaresher110
راهی که تو رفتی ز چه برگشت ندارد؟ گفتند که تو زنده‌ای ای عشق به قرآن @daftaresher110
دفتر شعر من انگار به هر خط و ورق فقط از نام تو گفتن به قلم کرد مجاز @daftaresher110
یا مرگ یا وصالت، یا رب در این دو حالت من راضیم به قسمت، اما میان هیأت @daftaresher110
می‌دانم از گناهم عمری که روسیاهم برق نگاهت اما رعد است بر سیاهی @daftaresher110
یک یاعلی نوشتم بر صفحه‌ی دل خویش یک عمر بیمه گشتم از هر چه درد دوری @daftaresher110
راهی دگر ندارم جز راه پیش رویم پل‌های پشت سر را اول خراب کردم @daftaresher110
قسمت نبود باشی، شاعر خدانگهدار جای شما در این جمع گلدان شعر داریم @daftaresher110