ذوالحلیفه ذوالحلیفه موسم احرام شد
قلب من از خاطراتت باز بی آرام شد
جامه را وقتی در آوردم ز تن گفتم به خویش
باید از هر رنگ عاری شد به حق ادغام شد
جامه ی طاعت بپوش و از تکلف دور شو
در حریمش هر که آمد عبد حق اعلام شد
غسل کردم با خدا گفتم که جرمم را بریز
بنده ات تائب تو را شد طالب اسلام شد
چونکه اللهم لبیکم شد آغاز ای خدا
چشم گریان گفت آری دل تو را در دام شد
گفت روحانی سه حاجت من به دل گفتم بخواه
بی حد از بی حد بدان خیر است اگر انجام شد
عسکری در آن لباس احساس پاکی می نمود
کاش گویندش که حج بار دگر فرجام شد
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۹ تیر۹۹
#حج #مسجد_ذوالحلیفه #مسجد_شجره
.
تا بقیع آمدم اما ز شما منع شدم
از لقاء حرم آل عبا منع شدم
منع گشتم ز صفا با حرم خاکیتان
تا بماند به دلم عقده به جا منع شدم
گر چه من آمده بودم ز خراسان رضا
سفرم بود به امضای رضا منع شدم
سدی از پیش نهادند و یکی هم ز ورا
به خیالش عدو از راه هدی منع شدم
داغ دل گشت دو چندان که پس از این همه سال
من ز فعل خبثا از نجبا منع شدم
به دلم ولوله افتاد همین جا حرم است
چه غم امروز اگر از لمس بنا منع شدم
عسکری بر دلم افتاد زیارتهایم
شده مقبول که از جام ولا مست شدم
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۶ تیر ۹۸
#بقیع #حج
https://www.instagram.com/p/CdXfcNdOp2z/?igshid=MDJmNzVkMjY=
بر خانه حق مولا گردیدم و گردیدم
هر رکن عزیزش را با دیده ی تر دیدم
با هر قدمم از او دیدار تو را جستم
بر هر که نگه کردم سیمای دگر دیدم
بر شانه ی خود دستی احساس اگر کردم
فی الفور به سوی او با دلهره گردیدم
صدبار فرج خواندم صد هم صلواتت را
دل را پس هر شوطی من غرق کسر دیدم
تا همهمه ام گم شد در بین هیاهوها
خود را ته این دریا کمتر ز نفر دیدم
گفتم که شوم دریا هر بار به دریایی
من چاره ی مشکل را با اهل نظر دیدم
از پای فتادم من نومید ز خود گشتم
چون یوسف زهرا را از خود به حذر دیدم
ای عسکری آلوده کی لایق پاک آید
این است که یارت را من اهل سفر دیدم
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۰ مرداد۹۸
#منتظرانه #حج #حضرت_مهدی
.
لبیک بر دهانم آنگه که گشت جاری
گویا که گشت شیطان از گرد من فراری
چون کودکان نمودم احساس پاک بودن
افتادم از عطایش در بند شرم و زاری
گفتم به او ستایش مخصوص توست مولا
تنها به دستهایم، نعمت، تو می سپاری
در دست توست مولا تنها حیات و مرگم
هرگز شریک و مثلی در این جهان نداری
جانم ازین عنایت مشعوف بود و حیران
این کمترین کجا و اینگونه افتخاری
هرگز به خود نمی دید این عبد رو سیاهت
تا آنکه محرم آید در پیشگاه باری
زلزال در دل و جان اخلاص بر لبانم
با کافرون کشیدم بر دین خود حصاری
یارا به دور بیتت پروانه وار گشتم
شاید برای دینت من هم شوم حواری
بی پا و سر نمودم سیر منا و رفتم
در سرزمین عرفان تا مرز بی قراری
از قید هر تعلق گشتم رها به مشعر
شاید کرم نمایی بر مفلس صحاری
بر عسکری نظر کن یارا که یاد وصلت
آخر برد از او جان در گوشه و کناری
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۷خراد۱۴۰۰
آخرین بازنگری ۲۷ خرداد ۱۴۰۳
#حج
.
هنوز هم دل من در طواف خانه ی توست
هنوز برلب من نغمه و ترانه ی توست
اگر چه مشی کریمان به سخت گیری نیست
هنوزچشم دلم در پی نشانه ی توست
چو شد شمائل تو قاتل شمارش من
برای امر رضا اینکه خود بهانه ی توست
به شوط شوط طوافم همیشه می گفتم
دلم خوش است که دستم به روی شانه ی توست
اگر چه حوله ی احرام من درست نبود
کجا تکلف بی حد به آستانه ی توست
اگر چه سعی میان صفا و مروه ی من
نبود خوب ولی خوب عاشقانه ی توست
اگر ز رمی جمر هم نبوده ای راضی
مرا امید به آن دید زیرکانه ی توست
مرا به صحت اعمال خود امیدی نیست
مرا امید به الطاف بی کرانه ی توست
اگر چه از سر خوف عسکری ز نقص عمل
به فکر خود همه دم در طواف خانه توست
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۸تیر۱۴۰۱
#حج #مناجات
.
یاد ایام صفا در شهر پیغمبر به خیر
یاد بزم ساقی و پیمانه و ساغر به خیر
تا حرم هر روز بودی با ملائک هم قدم
یاد صحن و یاد روضه مرقد و منبر به خیر
یاد عزم توبه در پای ستون توبه تا
چون لبابه گرددت مهر خدا یاور به خیر
یاد محرس شاهد جاوید بر این امر که
نیست بر احمد به جز حیدر حراست گر به خیر
ناله ها سر می دهم از دوریت حنانه وار
ختم گردد کار تا گیری مرا در بر به خیر
یاد دیدار وفودت یا سریر اعتکاف
هم مقام جبرئیل و خانه ی حیدر به خیر
یاد محراب رسول و یاد محراب بتول
یاد باب خانه ی صدیقه ی اطهر به خیر
گر چه خصمت منع کردم از صفای بیشتر
یاد وقتی می شدم پروانه ی کوثر به خیر
یاد وقتی می نشستم زیر تیغ آفتاب
تا بقیع و غربتش گردد مرا باور به خیر
گرم بود و عشق من بر گنجهایش آتشین
یاد وقتی می شدم دیوانه و مضطر به خیر
یاد لعنت بر سقیفه دیدمش چون بر قرار
با وجود هادمان مرقد جعفر به خیر
یاد مسجدهای سبعه ،ذو الحلیفه یا قبا
مسجد ذو القبلتین و مسجد صفدر به خیر
یاد آن مسجد که شد بر خشت تقوا استوار
تا شود کار منافق باطل و ابتر به خیر
یاد آن مسجد که یادآور ز بهل احمد است
یاد فائق گشتن آن خمسه ی انور به خیر
آنچه ثابت کرد حیدر نفس پاک احمد است
یاد آن ابنا و آن داماد و آن دختر به خیر
یاد حمزه آن شهید دفن در پای احد
هر شهید و عاشق و دلداده ی دیگر به خیر
عسکری در شهر پیغمبر چه بزمی داشتی
بگذرد کاش از دعای شافعت محشر به خیر
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۱۷ تیر۹۹
#مدینه
#بقیع
#حضرت_محمد
#حج
.
فدای حق ، همه هست و حیاتت
هدف دادی نشان ، از این مماتت
در آن حول و ولا ، شور اَقَمْتَ
چه طوفانی به پا کرد از صلاتت
چه هیهاتی زدی ، بر جند ظلمت
که بودت در شهادت هم، شهامت
رضاً ، بهر رضای حیِّ داور
شعار عصمت و اصل امامت
نماز عاشقی سنّی ندارد
متاع جان و خون آید به کارت
حبیب ازیک طرف،اصغر زیک سو
کمال عشق را آمد نهایت
تو را بالاتر از حج بود طاعت
که حج، بیهوده باشد بی برائت
بسنده کردی ای مولا به عمره
نهادی خانه خواندت تا خدایت
هدف،ترسیم گلگون نامه ی عشق
نبودت ای حسین ، حب امارت
شدی آن عاشق دلبر ز معشوق
که تو در دلبری داری مهارت
چو جانان خواست، دادی مال و جانت
خریدی بر تنت ، صدها جراحت
چه سخت است عسکری، عشق امتحانش
عطش، خون، سرزنش، آتش، اسارت
#سید_عسکر_رئیس_السادات
از اشعار قدیمی من
آخرین بازنگری ۱۷ تیر ۱۴۰۳
#امام_حسین
#حج
.
چه اسراری بود حاکم خدایا آخرین حج را
چه حج احمد مرسل چه بر حج حسین ما
دو پیمان بسته شد دونان شکستندش به نامردی
به باطل متفق گشتند و حق ماند از جفا تنها
چه پیمانها چه مرسلها چه بیعتها چه اقوالی
همه چون طبل توخالی نبودش صدق در فحوا
یکی آتش زند باب سرای کبریایی را
حریم مصطفی را این ستم باشد روا آیا
شکستندای خدابیعت چراغصب فدک دیگر
چرا نیلوفری گردد رخ انسیه ی حورا
ز نخلستان نسیم آرد نوای آه جان سوزی
یکی با چاه می گوید که بسیار است مشکلها
دمی غصب ولایت شد دمی بر شه جسارت شد
به تابوت حسن از چه شدند آنگونه بی پروا
چه حجی ای حسین من چه احرامی چه قربانی
چه میقاتی چه سعیی وچه رمیی کرده ای اجرا
نباشد اکمل و اتمم چو حجت حج انسانی
که دارد حج مقبولی بدین اوصاف بی همتا
بنازم بر صفا و مروه ات دردانه ی یزدان
زمانی جانب خیمه زمانی جانب اعدا
که قربانی تو آوردی رقیه یا علی اصغر
و یا قربان خودت بودی نهادی سر تو بر نی تا
نباشد رنگ احرامت سفید از چه حسین من
شدت یک کهنه پیراهن به رنگ خون تنت تنها
بمیرد عسکری آن را که شد خشکیده لب کشته
به جرم امر بر معروف و نهی از منکر و فحشا
#سید_عسکر_رئیس_السادات
چهارم تیر نود و چهار
آخرین بازنگری ۱۷ تیر ۱۴۰۳
#امام_حسین #حج
پستی دیدم که به حاجی خطاب داشت که حج نرو این همه مسکین داریم به آنها کمک کن دیدم خیلی دیگه این جور پست ها زیاد شده جوابی نوشتم
هیچ کس حج نرود معنی حرفت این است
هر کسی حج برود پیش شما بی دین است
حاجی کوچه ی ما علت هر بدبختی است
آنکه تایلند رود سخت حقیقت بین است
کربلایی حسن کوچه ی ما نادار است
کربلا گر نرود تا به ابد غمگین است
آنکه عشق سفر دور جهان دارد خوب
شور عشق سفر خانه ی حق ننگین است
آنکه بر پورشه سوارست بگو بفروشد
چرخ آن نیز به یک فوج گدا تسکین است
به یکی از رفقای ددری گفت کسی ؟؟!
مرو امسال که همسایه ی تو مسکین است
عسکری قصد ندارد که بگوید حاجی
حج کند هی که دگر آخرتش تضمین است
بلکه اینست سخن هست به هرکس عشقی
پس چرا عاشق حج لایق صد نفرین است
#سید_عسکر_رئیس_السادات
سی شهریور نود و چهار
آخرین بازنگری ۲۸ تیر ۱۴۰۳
#حج #سفر #کربلا #عسکری
بر رایحه ی ضیف الهی صلوات
آنرا که خدا داده گواهی صلوات
مشکور بگویش، تو که خواهی بشوی
خود سال دگر به مکه راهی صلوات
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۳ دی ۱۴۰۳
#حج