حق ما بر دین هدایت ما بود و حق دین بر ما تبلیغ آن.
این واجب الهی را فراموش نکنیم. همه بلید در منظومه تبلیغ دین قرار گیرند. بیاموزند و بیاموزانند. عمل کنند و بر پا دارند. تقویت شوند و ترویج کنند.
همه باید در مسیر انتشار دین جاری شوند.
هدایت شده از شهید سید مرتضی آوینی
باید در جستوجوی حقیقت بود و این متاعی است که هر کس بهراستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت و در نزد خویش نیز خواهد یافت...
•شهید سید مرتضی آوینی•
🔷 کانال شهید سید مرتضی آوینی را دنبال کنید
🆔@aviny_com
هدایت شده از شهید سید مرتضی آوینی
اگر او کشكشانه ما را به کوی دوست نكشد
و بر پای خویش رهایمان کند، یاران! همه از راه باز میمانیم.
همه ذرات عالم، از پای تا سر، بقایشان به جذبهی عشقی است که آنان را به سوی امام میکشد، اما خود از این جذبه بیخبرند.
برشی از کتاب فتح خون
نوشته شهید سید مرتضی آوینی
🔷 کانال شهید سید مرتضی آوینی را دنبال کنید
🆔@aviny_com
هدایت شده از شهید سید مرتضی آوینی
دوییدن بالا سرش
گفتن زنده ای سید؟
گفت: (نه هنوز.... )
🔷 کانال شهید سید مرتضی آوینی را دنبال کنید
🆔@aviny_com
تو گویی ندای هل من ناصر مهدی علیه السلام را در میانه میدان جهاد کبیر میشنوم. آنجا که در غربت تاریخیاش به محاصره جاهلیت مدرن درآمده و به هر سو نگاه میاندازد و امتداد میدهد تا شاید به نگاهی گره بخورد و آشنا از آب درآید و بخواند سکوتش را...
به خداوند قسم هر کس امروز غربت دین را ببیند و از صحنه دور شود به روزگار همانهایی دچار خواهد شد که حسین را در نقطه صفر تاریخ دیدند و عذر خواستند و دور شدند تا فریاد دادخواهی حسین علیه السلام به گوششان نرسد.
مگر نفرمود هر کس فریاد دادخواهی مسلمانی را بشنود و پاسخ نگوید مسلمان نیست؟!
چگونه خواهد بود حال کسی که فریاد امام زمانش را بشنود و روی گرداند؟!
«من از تبلیغ نگرانم» هشدار ولیّ الله الأعظم بود که از زبان واسطی ولیّ فقیه جاری شد.
هر کس که شنید و دید و خود را به نشنیدن و ندیدن زد، ناشنوا و نابینا محشور خواهد شد.
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ كَثِيرًا مِنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَيَأْكُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ ۗ وَالَّذِينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا يُنْفِقُونَهَا فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ ﴿٣٤﴾
يَوْمَ يُحْمَىٰ عَلَيْهَا فِي نَارِ جَهَنَّمَ فَتُكْوَىٰ بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ وَظُهُورُهُمْ ۖ هَٰذَا مَا كَنَزْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ فَذُوقُوا مَا كُنْتُمْ تَكْنِزُونَ ﴿٣٥﴾
من این آیات مبارکه را از سوی الله تعالی در سوره توبه اینگونه میفهمم: آنان که علم را میآموزند و در امر تبلیغ دین کوتاهی میکنند، مانند کسانی هستند که به انباشتن ثروت مبادرت میورزند. بلکه به مراتب دچار مصیبت بزرگتری هستند. منتظر عذاب دردناک الهی باشند.
توبه کنید به سوی خدا...
وقتی «بأبی أنتم و امّی و نفسی و أهلی و مالی»های مرا در ترازوی اعمال میسنجند پوچ و بیوزن خواهد بود اگر دین خدا نیاز به تبلیغ داشت و من چیزی داشتم و آن را در مسیر دین خدا فدا نکردم.
بسیاری را دیدهام که همه چیز خود را در قمار دنیا باختهاند و نالههای فقر و فاقه را به درگاه خدا آوردهاند. محبت دنیا در تک تک قطرات اشکشان برق میزند و روحانیترین زمانها و مکانهای با خدا بودن را خرج آرزوی دنیا میکنند. اینها امیدوارند خداوند دنیاپرستترشان بکند. چه تناقض تلخی.
امثال من، مؤمنان نانی به خدا هستند. خدا را به هیچ وامیگذارند و منصرف میشوند و چون به هیچ رسیدند بازمیگردند و چون برآورده شدند روی برمیگردانند و این دائم تکرار میشود.
خداوند ادعا و دعا را با هم میسنجد. چه کسی میتواند او را بفریبد.
و مکروا و مکر الله والله خیر الماکرین.
به تنازل ثقلین قائلم. فارغ از مصداق اتم و اکمل و اعلایش که لایغاث بها شیء و لایثنی و لایتکرر، دوشادوشی متن و مصداق و تعریف و تفسیر و تأویل ایشان به یکدیگر لابدّ ثابت است و هیچ گریزی از آن در هیچ چارچوبی وجود ندارد.
کسی که این دو را در کنار هم نیابد و نداند به راه مستقیم قیام نخواهد کرد.
لذا میبینی دشمنان قانون اساسی، ولیّ فقیه را میزنند و دشمنان ولیّ فقیه، قانون اساسی را میرانند.
مگر ندیدهای که در میانه معرکه چه کسانی دور سفرهای که کفتارها پهن کردهاند مینشینند؟!.
اگر کولهبار دانشت تو را سلیمان سرد خزاعی کرد، تو هیزمکش جهنمی نه فقیه دین.
کمثل الحمار یحمل اسفارا...
چه بسا علم که صاحبش را به غل و زنجیر کشید.
هر کس در امتحان مسلم ابن عقیل سربلند شد، حسین را در کربلا یافت. و گرنه مدعیان بسیاری بودند که امامشان را نیافتند.
ثمره علم آن زمان رخ مینماید که امام زمانت را یاری کنی و هر کجا هستی به موازات او قدم برداری...
کربلا به خون کشیده شد، چون در کوفه مسلم تنها ماند. اگر نتوانی تکلیف خود را در کوفه بفهمی و به انجام رسانی، ناگزیر حسین را به مسلخ خواهی فرستاد.
اما این بار تاریخ روی دیگر خویش را نشان خواهد داد. این بار زمینه و زمانه سوی مهدی خواهد ایستاد و دیگران را از دم تیغ خواهد گذراند.
توابین خون سیاه خود را فدای خون سرخ اباعبدالله کردند. اما چه فایده. چون امام برخواست نشستند و چون نشست برخواستند. وقتی رسیدند، قافله نور، افق شام را روشن کرده بود.
آیا ما نیز جاماندگانیم؟!