eitaa logo
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
146 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
24 فایل
همه نیازمند آنیم که ناطق شدن را تمرین کنیم و گرنه در همان بخش اول باقی می‌مانیم. ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Saeedtotonkar
مشاهده در ایتا
دانلود
فرق داره تفریح کارت باشه یا کار تفریحت...
تجربه ما از راه مستقیم زمانی که در راه باشیم یا در بیراهه مختلف خواهد بود. ولی خدا زمانی که جامعه‌ای در جاده هدایت قرار دارد به نوعی و به چیزی راهنمایی می‌کند و زمانی که جامعه‌ای در بیابان‌ها گمراه و سرگشته است، به نوع دیگری راهنمایی می‌کند. وقتی تو در بیراهه‌ها گرفتار شده‌ای و نیروی خود را صرف گمراهی کرده‌ای و حالا به اضطرار افتاده‌ای و می‌خواهی که ولی خدا نجاتت دهد، مسیر بازگشتت کدام است؟ شاید انتظار داشته باشی که او با معجزه‌ای از راه برسد و تو را بردارد و در متن جاده قرار دهد تا مسیرت را ادامه دهی. اما این فهم اشتباهی از هدایت است. زیرا در این صورت تو ساخته نخواهی شد. بایستی با همان راهی که رفته‌ای بازگردی اما این بار با تجربه و آگاهی و این همان ساخته شدن توست. مسئله فقط طی شدن راه نیست. آنچه که تغییر می‌کند تو هستی. ولی خدا موظف نیست که راه را طی کند. او پیش از این طی کرده و تو را انتقال می‌دهد. او موظف است کمک کند تو شروع کنی به حرکت. اگر حرکت نکردی و در جا زدی ولی خدا ناچار است تو را متناسب با پاسخ تو راهنمایی کند. اگر جان نداری از بیابان بازگردی باید بتوانی قوت بازگشتن را پیدا کنی. زندگی در بیابان را به حساب ولی خدا ننویس. راه رفتن در بیراهه‌ها تا برسی به جاده را به حساب ولی خدا ننویس. این از عواقب پیروی از شیطان و اولیاء شیطان است. این تجربه تلخ امروزت که در دوران توبه اتفاق می‌افتد هیچ ربطی به راه خدا ندارد. این همان درد بیراهه‌هایی است که ولی خدا دعوت می‌کرد تا دچارش نشوی. حالا که قرن‌ها انسان به انحراف رفته و چند روزی است که با خورشید انقلاب اسلامی تصمیم گرفته بازگردد به سمت امام زمان و تحت ولایت الهی و زعامت ولی فقیه زندگی پاک را تجربه کند می‌بینیم که عده‌ای دائم اعتراض می‌کند که چند دهه گذشته پس چه شد؟ طاغوت ما را تا عمق تاریکی گمگشتگی برده و ما را متناسب با اراده خود شکل داده و حالا در جهانی که آن طاغوت از آن برخواسته ولی خدا برخواست و اولیاء خدا حمایتش کردند و بندگان خدا لبیک گفتند و مسیر جامعه را تغییر دادند. از خارستان‌های عصیان و استبداد به سمت جاده بازمی‌گردیم و تجربه‌های تلخی داریم که هیچ کدام مربوط به مسیر حق نیست؛ بلکه لوازم توبه از مسیر انحراف است. درد می‌کشیم؟ البته در همین چند دهه نیز گاهی از توبه خویش توبه کردیم و پیروی اولیاء طاغوت کردیم. حتی در برخی لایه‌ها هنوز هم ولی خدا را نپذیرفته‌ایم. حتی ولایت‌پذیری ما نیز خالص نیست. اگر خالص بود خیلی زودتر از این بیابان خارج می‌شدیم. ما به جای اینکه خالصانه عبور کنیم، در بیابان اردوگاه می‌سازیم و تصمیم می‌گیریم که چگونه در آن زندگی مطلوب داشته باشیم. آری از شهر منصرف می‌شویم. زمانی می‌گذرد و می‌بینیم که ما با بیابان سازگاری نداریم و اعتراضش را به ولی خدا منتقل می‌کنیم. در حالی که ولی خدا ما را به جاده دعوت می‌کرد تا در آنجا با سرعت به سمت هدف حرکت کنیم. یک بیمار زمانی که سالم بود، توصیه‌های پیشگیرانه حکیم را نپذیرفت و دچار بیماری شد. حالا طبیب او را به سمت سلامتی می‌برد؛ اما او داد و فریادش را به داروی طبیب می‌زند. در حالی که تمام درد سهم همان عدم پرهیزی است که باعث بیاری شده است. مسیر درمان زمان‌بر است. بیمار از طبیب می‌خواهد که او را با مسکن فریب دهد. طبیب او را اصلاح می‌کند و بیمار می‌خواهد که فساد را با مسکن توجیه کند و بپذیرد. جمهوری اسلامی ایران اگر بر اساس اراده ولی فقیه طی شد، به سرعت جاده را خواهد یافت. اما اگر مردم هر روز به سمتی رفتند و ولی خدا ماند و توصیه‌هایش آنگاه نباید انتظار داشت که امور به سرعت اصلاح شود. در جمهوری اسلامی میزان هماهنگی ما دائما با انتخابات اندازه‌گیری می‌شود. مردم می‌توانند انتخاب کنند که با ولی خدا همراه شوند یا خیر. ولی خدا دعوت فرمود که در انتخابات شرکت کنید. چند درصد شرکت کردند؟ چند درصد شرکت نکردند؟ اینجا جامعه است و اولین مأموریت ولی خدا این است که جامعه از هم نپاشد. تا وقتی که آن 60 درصد آماده همراهی و حرکت نباشند این 40 درصد مأموریتشان آگاهی‌بخشی به آن 60 درصد است. وقتی همراهی صد در صدی شد، جامعه مسیرش را خواهد یافت. در این کاروان ساربان هوای آن ضعیف‌ترها را دارد. انتظار نداشته باشید جلوتر از همه برود و مردمش را رها کند. او اینجاست تا مردم را راهی کند به سمت صراط مستقیم. آواربرداری از طاغوت چند صده نمی‌تواند در چند سال اتفاق بیافتد. ساختن مانند ویران کردن سرعت و صورت ندارد. ساختن در طبیعت رشد اتفاق می‌افتد. فتأمل...
این لیست هم یک گزارش تفصیلی چند ساعته از معرفی دقیق زیست‌شهرهای نوین مولّد است، از زبان دکتر جهانبخش: 0️⃣ مقدمه: آشنایی با فهرست مباحث دوره https://www.aparat.com/v/r5Cyj 1️⃣ قسمت اول: ارتباط فرهنگ و فضا، جهت‌داری ساختارهای اجتماعی https://www.aparat.com/v/rAp8l 2️⃣ قسمت دوم: از نظریه اجتماعی تا فضای اجتماعی https://www.aparat.com/v/feEnu 3️⃣ قسمت سوم: معرفی منتخبی از تجربه‌های جهانی https://www.aparat.com/v/deXrp 4️⃣ قسمت چهارم: معرفی طرح پیشنهادی (زیست‌شهرهای نوین مولّد) https://www.aparat.com/v/p4KXk 5️⃣ قسمت پنجم: امکان‌سنجی و ارزیابی طرح پیشنهادی https://www.aparat.com/v/euVXi 6️⃣ و 7️⃣ قسمت‌های ششم و هفتم: مروری بر برخی نمونه‌های ایرانی و بسترها و ظرفیت‌های قانونی https://www.aparat.com/v/uLXUn 8️⃣ قسمت هشتم: مثال‌هایی از نظامات اجتماعی جایگزین https://www.aparat.com/v/1nvNa 9️⃣ قسمت نهم: نظام تولید، توزیع و مصرف تراز انقلاب اسلامی https://www.aparat.com/v/ordUZ 🔟 پیوست: روایت رهایی از اغلال (ساختارهایی که منجر به سرپرستی سرمایه بر جامعه می‌شوند / نهادهای اغلال‌زدا) https://www.aparat.com/v/28qx4
🌀امام على عليه السلام: أَهْنَى الْعَيْشِ اطِّرَاحُ الْكُلَف‏. ✨گواراترین زندگی [در] دور انداختن تکلّف هاست. 📚تصنيف غرر الحكم، ۴۷۸ @abbasivaladi
ما تنها نیستیم... بسیاری در جهان هستند که با ما هفکر و همدل هستند؛ اما با تأخیر و تأخرهای مختلف و موانع و مشکلاتی امکان پیوستن به ما را نداشته‌اند. تبلیغات رسمی می‌گوید: شما تنهایید و بر خلاف جهت آب شنا می‌کنید. اما ما معتقدیم که جهان صنعت بر خلاف ذات و وجدان طبیعت در حال تحمیل خواسته خود بر عالم است و در این راه همه استعدادهای زمین و اهل آن را صرف حرکت خلاف جهت خود می‌کند تا همه چیز طبیعی به نظر برسد. اگر زبان ارتباط داشته باشیم و پذیرای زبان‌های دیگر باشیم مردمان فراوانی را خواهیم یافت که به چیزی می‌اندیشند که ما و به سویی می‌روند که ما و همان را می‌خواهند که ما. ما ملت از هم جدا افتاده‌ای هستیم که در اطراف زمین به دنبال یکدیگر می‌گردند تا جهانشان را شکل دهند. نظام سلطه از ما می‌خواهد تا خودمان را درون مرزهایمان حبس کنیم. او ما را تحریم می‌کند و از میان ما کسانی را استخدام می‌کند تا خودمان را بر خودمان ویران کند. باید بیاموزیم که ارتباط برقرار کنیم و گفتگو کنیم و صدایمان را برسانیم و صدایشان را بشنویم و مسائل مشترک بین‌المللی را طرح و دنبال کنیم و آن شخصیت جهانی خویش را بازیابیم. بگذار آنها بگویند که شما محدود و مطرود و دورافتاده‌اید. این خود ما هستیم که باید به متن جهان بازگردیم و دوران استعمار را پشت سر بگذاریم.
امام کاظم (علیه السلام) : به خدا قسم خیر دنیا وآخرت را به مومنی ندهند، مگر به سبب حسن ظن و امیدواری او به خدا و خوش اخلاقی اش و خودداری از غیبت مومنان. بحارالانوار ، ج۶ ، ص۲۸ (اللهم عجل لولیک الفرج)
هدایت شده از اخبار سوریه
این نقشه، سیستم عصبی کره زمین است که بشر ساخته است. کابل‌های فیبرنوری که قاره‌های مختلف را از بستر دریاها به هم متصل و باعث تبادل اطلاعات می‌شود. منابع غربی مدعی هستند که یک کشتی در باب المندب باعث قطع چهار کابل انتقال دیتا بین قاره‌ای شده و کارشناسان در تلاش هستند تا به هر شکل ممکن ترافیک را روی کابل‌های سالم منتقل کنند. باتوجه به اینکه غربی‌ها هیچ مدرک و مستندی برای متهم کردن ارتش یمن در حمله و قطع این کابل‌ها نداشته و ندارند، حالا کشتی را بهانه کرده‌اند. بدون شک هر اتفاقی برای این کابل‌ها افتاده باشد کار خود آنگلوساکسون‌ها است، همان کسانی که خط لوله گاز نورداستریم را قطع کردند اینجا هم نقش آفرین بودند. @syriankhabar
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غزه امروز نقطه عطف زمین و انسان است. همانجایی که جبهه باطل خود را در آنجا مجهز کرده تا هیمنه جهانی‌اش فرونریزد. امکان‌های بسیاری در اختیار دولت‌ها و ملت‌هاست تا مانع ادامه این ظلم شوند؛ اما سکوت آنان و حتی همراهی با نیروی شرّ مطلق اسرائیل باعث شده این مصیبت بزرگ همچنان امتداد داشته باشد. رگ‌های حیاتی رژیم صهیونیستی از میان کاخ‌های اعراب می‌گذرد. کلید مرگ رژیم سرطانی صهیونیستی زیر دست مسلمانان است؛ اما حمایت عملی و علنی آنان از اسرائیل به این شیطان مجسم اجازه می‌دهد تا تمام هنجارهای پذیرفته شده از هر شکل و نوعش را نادیده بگیرد. آیا ما نیز با آنان همراهیم؟! برخی از ما هنوز در صحنه غزه در کنار دیو پلید کودک‌کش ایستاده‌ایم و حمایت اساسی از آن داریم. همان کسانی از ما که شیطان بزرگ، آمریکا را حق مطلق می‌فهمند، امروز نمی‌توانند در کنار مردم غزه بایستند. این یعنی ما هنوز ناخالصیم. برخی از ما مرددیم به خاطر احتمال اختلاط حق و باطل. اما سؤال اینجاست که این وسواس از تعهد و تقید به حق است یا به واسطه تمکین بر وسواس خناس و غلبه نفاق؟! قطعا در هیچ مرزبندی شرعی و عرفی و قانونی چنین ستمی توجیه ندارد و روا داشته نمی‌شود. رفتار اسرائیل با مردم غزه حتی با مناسبات انسان و حیوانات و انسان و گیاهان و انسان و اشیاء نیز خوانایی ندارد. اسرائیل هیچ اندازه‌ای را برای محق بودن خویش باقی نگذاشته و اسراف در ظلم و ستم را به منتهای خودش رسانده. تمام کسانی که به نحوی علیه اسرائیل موضع نمی‌گیرند، در گناه اسرائیل شریکند و عقوبت شدید و سخت تاریخی این جهانی و عظیم و دردناک آن جهانی گریبانگیر آنان خواهد بود.
باور نکن که خدای این کودک مظلوم به تو رحم خواهد کرد، اگر می‌توانستی قدمی برداری و پرهیز کردی. پرهیزکاری در انکار ظلم، رواداری ستم است. هیچ نقطه‌ای منطقة الفراغ نیست. وقتی او زنده زنده می‌پوسید و می‌فرسود و چشم‌هایش جهان را تماشا می‌کرد و نگاهش زندگی را تمنا می‌نمود و تنش ذره ذره آب می‌شد و خونش خشک می‌گشت تا تمام شود، ما مشغول چشم‌پوشی از باطل و همراهی با نظام حاکم شیطانی جهانی بودیم. آری ما... اگر ما از تردید و دودستگی و تزلزل و تفرقه رها می‌شدیم و آن «ما»ی یکپارچه هماهنگ علیه طاغوت شکل می‌گرفت، آنگاه شیطان نمی‌توانست اینگونه در زمین علیه انسان طرح و نقشه خویش را پیش برد و فرزندان آدم را در تحریم و اسارت، ذره ذره با شکنجه به مرگ دردناک محکوم نماید. فریاد این دختربچه مظلوم فلسطینی ما را به لبه پرتگاه جهنم قهر خدا نزدیک کرد و اسرائیل این برده دست‌پروده هیولای عصیان و شیطان، صورت هتاک و سفاک انسان را به اهل آسمان نشان داد تا در دادگاه عدل الهی هیچ دفاعی برای آنان که به نتیجه نرسیدند باقی نماند. قطعا آنکه در این معرکه سمت و سوی حق را نیافت خون شیطان در رگ‌هایش جریان دارد و این شراکت ذاتی یا عرضی در شرارت، دلیل عذاب الیمی است که خداوند بر اصحاب آتش مهیا فرموده است. خداوندا بر ما رحم کن و از این مهلکه وحشتناک رهایمان کن. خداوندا بین ما و حق جدایی میانداز. خدایا ما از آتش قهر تو می‌ترسیم. از آه مظلوم می‌هراسیم. خدایا بر ما رحم کن.
امروز جانم تار و کدر است. هر چه می‌گردم جز تردید موقت و ملاحظه بی‌موردی که در احقاق حق یک نفر در همان سحرگاهان داشتم دلیلی نمی‌تواند داشته باشد. احساس می‌کنم نگاهم را بر سرم می‌کوبند و پاسخم را نمی‌دهند و سر برمی‌گردانند. حال و هوایم خوب نیست. نگرانم در این واپسین ساعات شعبان که آیا تأخیر در دفاع از حق و تزلزل و تردید در پاسخ فوری و قاطع به باطل در این روزها و ساعات و لحظات لطیف بخشوده خواهد شد؟! یا باید تمام روزهای آسمانی پیش رو را در تبعید هبوط به اسفل السافلین خودخواهی بگذرانم؟! آنچه باعث تأخیر من شد آیا خباثت درونی بود یا عدم آگاهی پیرامونی و عجز و عدم آمادگی عملیات میدانی؟! شاید هم هر سه. اگر مهیای جهاد نباشی، ناگهان امتحان ساده‌ای سر می‌رسد و تعیین می‌کند که در کدام سو ایستاده‌ای. آنگاه اگر بر نامه تو مهری زدند، حجاب بین تو و بهشت بالا می‌رود و زمین لغزنده به جهنمت می‌راند و پشت درهای سنگین آن حبس می‌شوی. تویی که گمان می‌کردی بهشت از هفت دروازه تو را به سوی خود می‌خواند. چه بسیار آزمون‌ها که در قلب برگزار می‌گردد و تکلیف ما را با گذشته و آینده معلوم می‌کند. زیرا قلب نه گرفتار زمین است و نه درگیر زمان. فاصله‌ای بین قلب مظلوم و عرش آسمان نیست. وقتی می‌لرزد، می‌لرزاند و چون عرش خدا به لرزه درآمد، تمام تقدیرات عالم به طوفان قهر و غضب خدا متلاطم می‌گردد و هر که را بسته غیر اوست مجازات می‌نماید. وای به حال من که آسمانم را چنین به خشم آوردم و زمینم را دچار قحطی و بهت و حیرت کردم. لحظات آه مظلوم نه با ساعات دنیایی که در دور آخرت ترجمه می‌شود. ما چه می‌دانیم آن چند لحظه ترس و اضطراب، یعنی چند سال و‌ چند قرن و چند هزاره؟! شاید یک لحظه را به جاودانه بردارند. گاهی نقطه‌ها گنجایش بی‌حد و مرز دارند.