eitaa logo
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
162 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
29 فایل
همه نیازمند آنیم که ناطق شدن را تمرین کنیم و گرنه در همان بخش اول باقی می‌مانیم. ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Saeedtotonkar
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از مواجهات
💠 تنها تفکر شیعه است که ... بزرگترین رسوایی اخلاقی و حقوق بشری دوران جدید در حال وقوع است.😔 ملّت ها البته قدری اعتراض میکنند؛ و دولت ها البته نوعا حمایت. این وسط تنها جریانی که فراتر از اعتراض، وارد درگیری میشود و هزینه میدهد، تفکر شیعه است. عاشورای حسینی و انقلاب خمینی که میگویند، این است. .
در این شرایط تنگی وقت و عدم آمادگی برای تشرف به محضر ماه خدا شاید فرار کردن به پناه امام مهربان حسین بن علی گره از کار ما بگشاید. شاید نزدیک‌ترین راه همین زیارت عاشورا باشد به این صورت که خود را چنان در نظر بگیری که انگار جامعه‌ای و در تو اهالی خیر و شر هر دو هستند و جهنم و بهشت نزد تو نشانه دارد و تو شکایت می‌بری نزد ارباب و التماس می‌کنی و برائت می‌جویی از زشتی‌های بسیار و پیچیده و در هم تنیده‌ات که انگار با هیچ اسباب ظاهری امکان رهایی از آنان را نداری و جانبداری کنی از آن اقلیت مظلوم مستضعف که دستشان به سبب زیادی و غلبه زشتی‌ها کوتاه شده و ولیّ خدا را نمی‌یابند و گرفتار انواع مصیبت‌های مادی و معنوی شده‌اند و از تاریکی نفسشان رهایی ندارند. گرفتار خود و خودی‌ها هستند که شبانه روز دچار غفلتند و جمع جامعه را به غفلت می‌برند و طمع شیطان را برمی‌انگیزند و به او شوق پیروزی و غلبه بر ولیّ خدا در مملکت وجودت می‌دهند. از این مصیبت در فقرات زیارت به خداوند پناه ببر و صادقانه نزد پروردگار اعتراف کن و خاضعانه و خاشعانه از او بخواه که شکایت تو را از خود، بپذیرد و پاک کند وجودت را و نزدیک کند ملاقات ولیّ خدا را و خالصت کند برای امام زمان و رهایت کند از شیطان زمان. جای امیدواری است که به آبروی اباعبدالله شنبده شود این تضرع و تذلل و دعا و قبول شود به آمین صدیقه کبری که آن علیاحضرت دعاگوی خیرخواهان فرزندانشان هستند. البته بزرگی، جدا توصیه می‌فرمودند به توسل بر حضرت سبط اکبر، امام حسن مجتبی صلوات الله و سلامه علیه. گویا اسراری در این باره هست که بر امثال بنده پوشیده است. خدا به همه ما رحم کند. شعبان تمام شد و من پاپتی بدون ادب و رعایت آداب وارد حرم شدم. پناه می‌برم به خدا از شر نفسم که مرا به زشتی‌ها و بدی‌ها و پستی‌ها می‌خواند.
مثل ماهی، مثل آب... مثل آدم، مثل بسم الله الرحمن الرحیم.
ﺷﻬﺪا🌹 🌷ماه شعبان بود. به اتفاق حاج مجید سپاسی برای جا به جا کردن فرمانده خط، به جزیره رفتیم. قرار بود حسن حق نگهدار را با مسلم شیر افکن با هم عوض کنیم. سنگر فرمانده خط یک سنگر بتونی بود که دیواره ورودی را رنگ سفید زده و بالای آن این بیت از سعدی نوشته شده بود: چون دلارام می‌زند شمشیر سر ببازیم و رخ نگردانیم شب را چهار نفری در همان سنگر بودیم، به حرف و شوخی گذشت و همه به خواب رفتیم. نیمه شب بود که از صدای مناجات و هق هق گریه بیدار شدم. حسن بود که گوشه ای نشسته بود و آرام برای خودش مناجات شعبانیه می خواند. کم کم ما سه نفر هم وضو گرفتیم و کنارش نشستیم و قرعه به نام من افتاد که مناجات را بخوانم. شروع کردم به خواندن و همراه با خواندن من مجید، حسن و مسلم اشک می ریختند تا رسیدم به این فراز دعا... إِلَهِي إِنْ أَخَذْتَنِي بِجُرْمِي أَخَذْتُكَ بِعَفْوِكَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِي بِذُنُوبِي أَخَذْتُكَ بِمَغْفِرَتِكَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِي النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّي أُحِبُّكَ... [...خدايا اگر مرا بر جُرمم‏ بگيرى، من نيز تو را به عفوت بگيرم، و اگر به گناهانم بنگرى، جز به آمرزشت ننگرم، و اگر مرا به قهرت وارد دوزخ كنى، به اهل آن می گویم كه تو را دوست دارم.] ناگهان صدای زجه مجید بلند شد. آنقدر گریه کرد که بی حال روی زمین افتاد، هیچ وقت چنین حالتی و گریه ای از مجید ندیده بودم. از گریه مجید آه حسن هم بلند شد و دنبالش مسلم و هر سه روی زمین افتادند و اشک می ریختند. آن شب آن قدر اشک ریختند که هیچ وقت فراموش نمی کنم. مجید با همان حالش می گفت، این فراز دعا من را آتش می زند خدایا اگر مرا وارد دوزخ كنى، به اهل آن می گویم كه تو را دوست دارم... 🌷🍃🌷🍃 ﻫﺪﻳﻪ حاج مجید سپاسی، حسن حق نگهدار و مسلم شیرافکن ﺻﻠﻮاﺕ
حریم نامرئی چند دقیقه بیشتر به حرکت قطار نمونده بود. رئیس قطار به گمان اینکه تعدادی صندلی خالی وجود داره تصمیم گرفت متقاضیانی رو که بلیط ندارند سوار کنه. قطار که حرکت کرد و مسافران جابه جا شدند دیدیم که چند نفری بدون صندلی ماندند. داشت نشسته نماز مستحبی می‌خوند، تموم کرد و بلند شد از صندلی و رفت تا خانمی رو که سر پا مونده بود جای خودش بنشونه. همین کار رو هم کرد و همونجا در فضای باز جلوی در قطار ایستاد و نمازش رو ادامه داد. چند دقیقه بیشتر به اذان صبح نمونده بود. رئیس قطار که خیال می‌کرد بلیط نداره ازش خواست تا کرایه رو پرداخت کنه. وقتی دید بلیط داره تعجب کرد و احساس گناه که نکنه چون مسافر بدون بلیط زیاد سوار کرده، این آقا صندلی گیرش نیومده!؟ ولی ایشون توضیح داد که توافق کردند تا خانم سر پا نمونه. وقتی رئیس از علتش جویا شد گفت: تو فرهنگ ما خانم‌ها یه حریم نامرئی دارند. تو اجتماع یه بار اضافه حجاب رو بر عهده گرفتند تا ما راحت‌تر و سالم‌تر باشیم. ما موظفیم یک سری امتیازات و امکانات رو در اختیارشون قرار بدیم تا کمی از زحمتشون جبران بشه. جامعه باید همیشه یه فرصت فوق العاده برای به تعادل کشیدن شرایط سخت‌تر خانم‌ها داشته باشه. برای رئیس قطار خیلی جالب بود که فرهنگ مؤمنانه چه زوایای منطقی ناگفته‌ای در خودش داره که معمولا در موردش صحبت نمی‌شه. اما این روزها به نظر می‌رسه با شرایطی که حاکم شده نیاز داریم که بیشتر در مورد فرهنگ مؤمنانه و آورده‌های اون برای آرامش و ارتقاء جامعه صحبت کنیم. مردم باید یادآوری کنند چیستی و چرایی زیست مؤمنانه رو. بدونند که چرا پدران و مادرانشون باید و نبایدهای زیادی داشتند که هیچ وقت گفته نمی‌شد و فقط به عادت طبیعی از نسلی به نسل دیگه منتقل می‌شد. رفتارهایی که در ساختار فرهنگ مؤمنانه تبدیل به بدیهیات شده و بدون کنجکاوی اجرا می‌شه. جای خالی این فرهنگ رو جامعه کم کم حس می‌کنه. وقتی شهوت و خشونت باید و نبایدهای خودش رو بر فضا تحمیل کرد و فهمیدیم که آدم‌ها چه ساده زیر پا گذاشته می‌شوند، قدر فرهنگ رشد یافته مؤمنانه رو خواهیم فهمید. برای اینکه زیاد دیر نشه و چیزی برای جبران باقی بمونه باید در مورد این فرهنگ با همدیگه صحبت کنیم. باید نشون بدیم که پدرانمون چقدر زحمت کشیده بودند و چه امانتی رو به ما رسونده بودند. هر چند که براشون هزینه زیادی داشته. حریم نامرئی آدم‌ها رو اگر حفظ کنیم، لازم نیست به انواع و اقسام ابزارهای سخت و نرم متوسل بشیم تا شهر جایی برای موندن داشته باشه. فرهنگ مؤمنانه، سعه صدر اجتماعی رو باعث میشه و همیشه و در هر شرایطی حتی سخت، جا برای زندگی رو باقی می‌گذاره.
بیماری مسری هاری... چندی پیش فیلم کوتاهی را از هجوم گله چندصدتایی سگ‌ها در یکی از مناطق اطراف تهران دیدم. تصویری عریان از آنچه که افراد و گروه‌های غالبا عقب‌مانده فرهنگی و بی‌سواد اجتماعی و بیمار شخصیتی بر سر محیط زیست انسانی و حیوانی و گیاهی ایران آوردند. گروهی جاهل که برای اثبات ناشیانه متمدن بودنشان، حتی بسیار افراطی‌تر جاهلیت غرب دست به تظاهرات بی‌قاعده می‌زنند. سگ‌بازی آنها به سگ‌پرستی تنه می‌زند و باعث شده تمام محیط شهر و غیر شهر غلبه سگ‌بودگی را تداعی کند. با هجوم فرهنگ غربی برای ویرانی فرهنگی ایران و ایرانی، برخی نمادها و نشانه‌ها تبدیل به پرچم سپاه دشمن شد. البته تمام فرهنگ‌ها برای خود نمادهایی دارند. جریان غربگرا در طول چند دهه مبارزه‌ای فرسایشی را پیش گرفت تا با ایجاد خستگی و دلزدگی در جامعه، مؤمنین را به یک مصالحه اجتماعی بکشاند. در بسیاری از موارد نیز موفق شد و خواسته خود را پیش برد تا نمادها و نمودهای مؤمنانه در رفتار و گفتار و اشکال مختلف ظهور اجتماعی کمرنگ و منزوی شود. جریان واپس‌گرای خودتحقیری که برای لگدمال کردن فرهنگ ایرانی هیچ خط قرمزی را معتبر نمی‌داند و از هر فرصتی برای از بین بردن ایرانیت و اسلامیت کمال سوء استفاده را می‌کند. در این میان غفلت مسئولین امر و انفعال مطلق آنان مزید بر علت است. عقب‌نشینی تدریجی جامعه از فضای مؤمنانه باعث شد تا فضای ضدایرانی و ضداسلامی فرصت بیشتری برای تصرف شهر پیدا کند و تنوع و تکثر تصویرسازی‌های خود را از هر سو به رخ جامعه بکشد و مدعی نوعی برتری و پیروزی میدانی باشد. در میان انواع ظهورات فرهنگ غربی شاید سه چیز به شدت مورد تأکید جریانات مبتذل و منحط غربی قرار گرفت و تلاش شد تا با انواع روش‌ها چنان بر جامعه تحمیل شود که امکان عقب راندن آن محال به نظر آید. سگ، زن، موسیقی. جریان افراط و ابتذال این هر سه را از جایگاه خود خارج کرد و تبدیل به شیرابه‌ای متعفن نمود که همه جا را آلوده ساخت. همزیستی افراطی با سگ و رواج عریانی با تمرکز بر از بین بردن حرمت حجاب و سوء استفاده از موسیقی به عنوان بستر عیاشی و فحاشی. قصد ندارم در این یادداشت به جزئیات مفصل این مسئله بپردازم. بهانه این یادداشت بروز افسارگسیخته رواج روحیه سگی در شهر است. اظهار علاقه به سگ انگار به یک اتحاد اخلاقی و رفتاری منجر شده و جامعه‌ای سگی را شکل داده است. این جامعه دائما تلاش می‌کند دایره نیازمندی‌های خود را کامل کند و شهر را تا می‌تواند از قید و بند انسان‌ها رها کند. برخوردهای شلخته و بی‌قاعده جامعه سگی با شهر و ستیزه‌گری با هر چیزی که شهر را شهر کند و جامعه را جامعه، آنقدر مشهود است که انگار حد و مرزی برایش متصور نیست. نقطه اوج این جهت‌گیری را می‌توان در فوران بی‌قاعده وحشی‌گری در اغتشاشات 1401 دید. نقطه عطفی که پس از آن گویا زمینه را فراهم دیدند که آزادانه بدون هیچ محدودیتی در شهر حکمرانی کنند و آن را به رفتار و گفتار و انگارهای خود بیالایند. از آن پس حتی در برخوردهای معمولی نیز شاهد خشونت افسارگسیخته و بدون ضابطه و منطق این جماعت هستیم. به طوری که تقریبا نمی‌شود با آنان گفتگویی عادی در حد چند جمله داشته باشی و خشم و خشونت درونی شده آنان را احساس نکنی. در همه رفتارهای آنان نوعی از دریدگی و درندگی خفته است که پشت نازک‌ترین پرده پنهان است. لازم است یک مواجهه تصادفی با پدیده‌ای که باب میل نیست پیش آید و سگینه‌ها از پس پوست انسان به کف خیابان و کوچه و خانه و اداره و تاکسی و اتوبوس و قطار و هواپیما و فروشگاه و نمایشگاه و بیمارستان و ورزشگاه و کنسرت و تئاتر و سینما و پارک و جنگل و کوه و جاده و دریا و صحرا و هر جا و هر جا بریزد. جامعه سگی احساس می‌کند به مقام گلگی رسیده و حالا با ترفند درندگی و دریدگی می‌تواند جامعه انسانی دچار انفعال نموده از هویت خود خالی کرده مال خود کند. ظهورات فرهنگ سگی آنقدر گسترش پیدا کرده که نمی‌توانی روزی یا حتی ساعتی در شهر بگردی و نشان آشکاری از آنان نیابی. آنها اصرار دارند که خود را نشان دهند و موقعیتشان را تثبیت نمایند. آنها با در آغوش گرفتن سگ و پیش راندن آن در جامعه سعی دارند به شما بگویند که به هیچ وجه انتظار نداشته باش بتوانی با منطق انسان با من روبرو شوی. منم و سگم. نمایش عشق و علاقه سگانه که گاه به رفتارهای ضداخلاقی و نمایش‌های ضدبهداشتی و رویه‌های ضدامنیتی نیز کشیده می‌شود، برای جبران انفعالی است که غالب این افراد در ایفای نقش انسانی در زندگی قبلی خود داشته‌اند. بی‌شخصیتی فعالی که دارد شخصیت جامعه را به سرعت آتش زده مصرف می‌کند. وضعیت حادفرهنگی جریان غربگرا متأسفانه به عنوان ابزار قدرت توسط برخی جریان‌های سیاسی شناسایی شده و در طی چند دهه گذشته پشتیبانی شده و با حجمی بسیار سنگین حمایت می‌گردد. آنها امیدوارند این جریان تندرو و خشونت‌طلب بتواند نظام را دچار انفعال کرده و جامعه
مؤمنان را جای خود بنشاند و از متن جامعه به گوشه انزوا بکشاند. آیا بناست جامعه تسلیم فرهنگ سگی شود و تمام جزئیات آن را هنجارسازی کند؟! اینکه غرب بتواند بخشی از جامعه ایرانی را به عنوان سگ دست‌آموز به وضعی از آشفتگی روانی و اخلاقی و فرهنگی برساند که علیه بخش دیگر راه و رسم پاچه‌گیری را پیش گیرند و تمام انرژی زیست اجتماعی ایرانیان را خنثی کنند تا نظام اسلامی اقتدار بین‌المللی خود را از دست دهد، مسئله کوچکی نیست. سکوت آگاهان در رشته‌های مختلف علوم اسلامی و انسانی جدید و قدیم و انفعالی که در شرح ماجرا و روایت صحنه دارند باعث شده تا رسانه‌های مغرض و معاند فرصت بکر و نابی را برای فتح صورت شهرهای ما داشته باشند. غلبه فرهنگ سگی، نوعی از بیماری هاری را در جامعه سرایت داده، انسانیت را از بین می‌برد. برای مهار این فاجعه فردا دیر است. باید امروز اقدام کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بلای غلبه فرهنگ سگ‌بودگی و زیست سگانه در دامنه‌های خود تخریب محیط زیست انسان و انسانی را در پی دارد. این گله‌های بی‌صاحب سگ نشانه‌های خطرناکی از آن چیزی است که بر سر شهر و کشور آمده. اندیشه وفاداری بی‌چون و چرا در برابر غرب و هیچ انگاری خویشتن و افراط در تمام نمادهای تظاهر به تجدد جامعه ما را به سرعت دچار تخلیه و تخریب شخصیت می‌کند و امکان زندگی سالم و پاک و با نشاط را از بین می‌برد. در لایه‌های پنهان‌تر اتفاقات بسیار فاجعه‌بارتر است. جماعتی که خود را هیچ نمی‌دانند به جز بدل‌های تقلبی غربی‌شدگی به جان ایران افتاده‌اند تا به هر قیمت آن را ویران کنند. به امید اینکه رؤیای زیست غربی را اینجا واقعیت بخشند. غافل از اینکه غرب نه در سر که حوالی دم خود آنان را خواهد نشاند.
هدایت شده از آپوزیشن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 گفته بودیم دکتر هم سگ‌شناسه، هم سگ‌پژوه و هم سگ‌مصب 😎 ببینید چطور با سگ دیالوگ می‌گیره 😁😂 🔹 جمعه‌ها ⏰ ساعت ۱۹:۴۰ 📺 از شبکه دو سیما 🎬 تماشای تمامی قسمت‌های آپوزیشن 🌐 ما را دنبال کنید: @opposition_tv2 @opposition_tv2
خودکرده را تدبیر چیست؟! روزنامه هم‌میهن در گزارشی با عنوان «نوبت تسخیر صحنه» به پدیده حضور اینفلوئنسرها بر روی صحنه تئاتر پرداخته و آن را به ابتذال کشیدن عرصه فرهنگ و هنر عنوان می‌‎کند. در این گزارش تلاش شده تا در یک مسیر مهار شده و گزینشی تأثیر فرهنگ حاکم در فضای مجازی بر تئاتر مورد نقد جدی قرار گیرد. اینکه نباید اجازه داد فضای مجازی، جهان واقعی ما را ببلعد و به اسارت خود درآورد مسئله‌ای است که در چند سال اخیر گفتگوهای فراوانی بر سر آن در گرفته و غربزدگان تلاش کرده‌اند با شکستن فضای انتقادی نسبت به ابتذال فضای مجازی، آن را به عنوان ابزاری کارآمد برای عبور از جامعه ایران و نظام جمهوری اسلامی و هویت تاریخی-تمدنی ایرانیان پشتیبانی و تقویت کند. جریان‌های سیاسی از فضای مجازی برای بی‌شخصیت کردن حکومت و زیر پا گذاشتن قانون استفاده کرده‌اند. حتی فریاد کارشناسان در حوزه‌های مختلف نتوانسته غوغای جریانات منحرف و منحط غربزده را از پیگیری گسترش بی حد و حصر فضای مجازی منصرف کند و آنان را به بازنگری در افکار و گفتار و رفتارشان وادارد. در حالی که کودکان و نوجوانان و جوانان و حتی بخشی از بزرگسالان با پدیده بی‌رحم و مهاجم فضای مجازی دست و پنجه نرم می‌کنند و بسیاری از سرمایه‌های مادی و معنوی خود را در آن از دست می‌دهند، جریان غرب‌پرست برای اینکه پایگاه لجن‌پراکنی و سیاه‌نمایی و تخریب و تحقیر علیه ایران و ایرانی را از دست ندهد، با انواع ترفندها اجازه ورود جدی نهادهای حاکمیتی به مهار این سیل بنیان‌کن را نمی‌دهند و امکان‌های حرکت اجتماعی را با فشارهای بی‌اندازه سلب می‌کنند. متأسفانه بخشی از مسئولان هم تحت تأثیر این جریانات ویرانگر حوزه مأموریت خود را به کلی رها کرده آن را به دشمن واگذاشته‌اند. انگار ایده‌ای در ذهن آنان شکل گرفته که هر امر فرهنگی را می‌توان رها کرد تا به صورت خودبه خودی جامعه با آن و آن با جامعه وارد تعامل و تعادل گردد. گویا مهم نیست این تعامل و تعادل در متن خود چه جزئیاتی داشته باشد و چه مصیبت‌هایی به بار آورد. هم‌میهن در این گزارش سعی می‌کند طبق معمول باز هم توپ را در زمین حکومت بیاندازد و بدون اینکه به روی خود بیاورد که مقصر اصلی این ولنگاری‌ها خود ایشان هستند، حالا که آتش به در خانه سلبریتی‌های مورد نظر آنان رسیده انگشت اتهام را به سمت حکومت می‌برد. آیا صحنه تئاتر از نهاد خانواده مقدس‌تر و محترم‌تر است؟! آیا صحنه تئاتر از نهاد علم و دین مقدس‌تر و محترم‌تر راست؟! آیا صحنه تئاتر از تاریخ و تمدن ایران و ایرانی محترم‌تر و مقدس‌تر است؟! آیا صحنه تئاتر از جامعه ایرانی و فرهنگ ایرانی و سنت‌های ایرانی و عرف و شرع و قانون ایرانی محترم‌تر و مقدس‌تر است؟! جریان غربگرا که هم‌میهن آشکارا یکی از بازوان پرشمار رسانه‌ای آن به شمار می‌آید مقصر اصلی در این مسئله هستند. آنها با نفوذ و نفاق چنان فضای جامعه را ملتهب کردند و مسئله را به نامسئله و راه حل را به گره تبدیل کردند که هیچ برون‌رفت مشخص و معتبری پیش روی مردم و مسئولان باقی نماند. آنها برای اینکه فضای یله و رها و بی‌در و پیکر و بی‌قید و بند فضای مجازی را از دست ندهند و از آن طریق تمام پروژه‌های ضداسلام و ضدایران و ضدانقلاب و نظام و جامعه ایرانی را پیش ببرند همواره علیه کنترل فضای مجازی نه مخالفت که جنگیده‌اند و جامعه را به اضطراب و تشویش واداشته‌اند. اکنون که فضای مجازی پاپیچ خلوت دوستان شده، احساس خطر کرده‌اند. اما با این وجود نمی‌خواهند به مسیر درست اذعان کنند و انتظار دارند مثل تمام موضوعاتی که در این سه دهه مطرح کرده‌اند، حکومت تنها برای اینان و به نفع ایشان به صورت مقتدر و یک سویه و گزینشی وارد صحنه شده و ظرفیت‌های قوت و قدرت و اقتدارش را برای برآوردن خواست و مطالبه ایشان هزینه کند و سپس عقب نشسته صحنه را به ایشان واگذارد. اگر دادگاه عادله‌ای می‌توانست به جرم‌هایی که رها شدگی فضای مجازی به آنها امکان وقوع می‌دهد رسیدگی کند، قطعا در فهرست بلند مقصرین اصلی، نام تمام رسانه‌های غرب‌گرا و بسیاری از شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی و علمی و اجتماعی و اقتصادی آنان وجود مؤثر داشت. فضای مجازی مدتهاست که تمام ساحت‌های جامعه و حکومت و زیست انسانی فردی و اجتماعی ما را به ابتذال کشیده است. اما منافقان ضد مردم در تمام اوقات تنها سکوت کرده‌اند و ترجیح داده‌اند در برابر هر چیزی که به نظام اسلامی ضربه وارد کند اعتراض و انتقادی نداشته باشند تا جبهه ایران‌ستیزی دچار ضعف و سستی نشود و به زعم آنان زمینه‌های شکست جمهوری اسلامی ایران و مردم انقلابی فراهم آید.
این خیانت بزرگ را کسانی رقم زدند که امروز آتش ابتذال و ذلت بی‌شخصیتی به خانه‌هایشان رسیده و احساس خطر کرده‌اند و جالب اینکه باز هم دست از شیطنت و خباثت نفاق و دورویی برنداشته، به اشتباه خود اعتراف نمی‌کنند. بلکه آن را دستمایه توهین و تحقیر و تخریب بیشتر علیه نظام و انقلاب می‌نمایند. انتظار ما از مسئولان امر این است که به جای ملاحظه خواهش‌های نفسانی این جماعت ضدایران و ضد اسلام و ضد مردم و جامعه ایرانی، خواسته‌های مشروع، قانونی و عرفی اسلام و انقلاب و مردم و شخص ولیّ فقیه را مورد توجه قرار دهند و از هیاهوی آنان نترسند و مرعوب صحنه‌سازی دشمنان نشوند و مسیر درست را با قدرت در پیش گیرند. قطعا در آینده نخواهند توانست پاسخگوی وجدان‌های بیدار و دل‌های آگاه مردمی باشند که از همه هستی خود برای ارتقاء و افتخار ایران گذشتند. فضای مجازی تمام هنجارهای جامعه ما را بدون اینکه پاسخگو باشد از بین می‌برد و برای تأمین اهداف سیاسی و اقتصادی و ضد امنیتی تمام ناهنجاری‌های اجتماعی را گسترش می‌دهد. فضای مجازی بستری آسان برای ترویج انواع منکرات و انحرافات شده و نه فرد و نه خانواده و نه جامعه و نه هیچ واحد و نهاد طبیعی انسانی از هجوم بی‌رحمانه فضای مجازی در امان نیست. عزیزان ما به شدت تحت حمله دشمن از این طریق قرار دارند و مسئولان آن را کاملا رها کرده‌اند تا خود به خود به نقطه تعادل و پایداری برسد.
هدایت شده از کانال کاظم کاردانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️تسلیم محیط فاسد نشو ! 🔺سخنرانی شهید بهشتی پیرامون فضا و محیط فاسد در جامعه. 🔻✅ ما نهی از منکر رو ادامه میدیم... کاظم کاردانی🔰 @kazemkardani .