دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
اگر مدینه جایی است که حیات انسان را حمایت و پشتیبانی و تضمین و تقویت و تأمین میکند؛ آنچه در غرب می
شیطان به عنوان موجودی ضد انسان بر رأس قدرتی قرار گرفت که علیه خدا و فرستادگان خدا و پیام خدا قیام کرده؛ پس این نمیتواند یک تمدن باشد؛ بلکه یک ضد تمدن است.
ضد تمدن نه حیات انسان را تضمین میکند و نه حیات انسانی را. شیطان تنها دشمن بعد روحانی انسان نیست؛ بلکه با ظرف نزول روح انسانی نیز دشمنی دارد و با هر چه که متعلق به این ظرف باشد. شیطان یک عنصر ضد نظام حیات انسان است. یک فاسد مفسد. یک مرگآور و مرگآفرین. یک ضدحیات و ضدزندگی. روشن است که در تقسیم اولویتها ابتدا با نیروی خود انسان او را ابتدا از مقام روحانی پایین بکشد و سپس مرحله دوم و نهایی را اجرا کند.
آیا نشانههای چنین طرحی را در غرب و حوزه سلطنت فکری و فرهنگی و عینی او مشاهده نمیکنید؟!
شاید بتوان برخی نشانهها را بررسی کرد. اینکه شیطان حیات انسانی و روحانی و الهی ما را مورد هجوم قرار داده نیاز به دقت ویژهای ندارد. این ادعای آشکار غرب علیه دین و اعتقادات و اخلاق و احکام دینی است. علیه دین و حضور اجتماعی و تجلی آن حتی در فرد دیندار است. غرب دشمن تمام آموزههای دینی است. لذا روشن است که نظام غرب هم افق و هم راستا و هم مسیر با شیطان علیه روحانیت انسان قیام کرده است. این مرگ روحانی.
اما نشانههای مرگ انسان در لایههای دیگر نیز کاملا مشهود است.
از روزی که نظام ضدتمدن غرب شکل گرفت یکی از مهمترین یافتهها سلاحهای کشتار جمعی است. انسان مدرن تولید کننده مرگبارترین ابزارهای ممکن علیه انسان است. انسان مدرن بزرگترین تولیدکننده جنگ و نزاع و اختللاف و تفرقه است. انسان مدرن در طول چند صد سال حضور خود به صورت مداوم انسان کشته است. آیا فقط انسان مؤمن به خدا را کشته؟! خیر. او دشمن انسان است. این عینیت و هماهنندی با شیطان ما را به این باور میرساند که نظام غرب یک نظام ضدانسان و ضدتمدن شیطانی است.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
شیطان به عنوان موجودی ضد انسان بر رأس قدرتی قرار گرفت که علیه خدا و فرستادگان خدا و پیام خدا قیام کر
اما این همه داستان نیست. نظام غربی تنها جنگ را تکثیر و توسعه نداد؛ بلکه بیماری را نیز تولید و تکثیر کرد. غرب بدون تردید یکی از بزرگترین تولیدکنندگان بیماری در طول تاریخ است. دانشمندان برجسته غربی تنها سلاح نظامی علیه انسان نساختند. بلکه سلاحهای شیمیایی و بیولوژیک فراوانی نیز تولید کردند تا انسان را با انواع بیماریهای مرئی و نامرئی به قتل برسانند. اما تنها این نیست. نظامات غربی صنعت تولید و تکثیر مخدرات و مسکرات را نیز به شدت توسعه دادند. این حرکت ضد انسان مختل کننده قوای عقلی و ذهنی و روانی انسان است که به تدریج باعث از بین رفتن جسم انسان نیز میشود و نه تنها فرد بلکه جامعه انسانی را نیز از هم میپاشد. استفاده گسترده از این عامل و ترکیب آن با سلاحهای جنگی و طراحی عملیاتهای بزرگ علیه ملتها و دولتهایی که سلطه شیطان را نمیپذیرفتند، صفحههای زیادی از تاریخ را سیاه کرده. اما باز هم این پایان بازی نیست.
گفتیم بازی. آری بازی شروع یک جنگ تمام عیار دیگر علیه انسان بود. انسانی که زندگی خود را جدی گرفته باشد؛ بالاخره یک روز علیه طرح شیطان قیام خواهد کرد. اما اگر او همه چیز را، حتی خود و زندگی خویش را به بازی بگیرد چه؟! در اینجاست که صنعت بازی به صورت حرفهای پی گرفته میشود.
بازی ابزاری برای تربیت کودکان است. بازیها محیطهای امن و کنترل شده برای رشد کودکان هستند. اما اگر کودکهای درون همواره زنده بمانند و کنترل اوضاع را به دست بگیرند چه؟! یعنی همه چیز را به بازی بگیرند و هیچ گاه آماده حضور در دنیای جدی بزرگان نشوند و نخواهند که بزرگ شوند و بزرگی کنند و نخواهند هزینه بزرگ شدن خود را بپردازند و وظایف بزرگان را انجام دهند و یا دنبالهروی بزرگان باشند.
مثلا بخواهند در همان هفت سال اولی که پادشاهی میکردند باقی بمانند. در دوران پادشاهی. در دوران استبداد و خودرأیی. در دورانی که اطرافیان در خدمت انسان هستند و انسان بدون اینکه کار و فعالیت شاقی انجام دهد، همه نیازهایش برآورده میشود و معمولا تعیین میکند که روال امور چگونه پیش برود. زیرا عقل و فکرش زیاد رشد نکرده و نمیتواند خودش به دنبال خواستههایش برود. دنیای بازی، دنیای تربیت بچهها، تبدیل شد به دنیای بیتربیتی بزرگترها. یعنی بزرگترها وارد دنیای بازی شدند و برای خود بازی طراحی کردند و آن را توسعه دادند. آنقدر بازیها توسعه پیدا کرد که اندک اندک همه جا را گرفت. عدهای شدند بازیگر و بازیکن و عدهای کارگردان و مربی و بازیساز و عدهای تماشاچی و تماشاگر. این توسعه پیدا کرد تا جایی که دیگر همه شدند بازیگر و بازیکن...
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
اما این همه داستان نیست. نظام غربی تنها جنگ را تکثیر و توسعه نداد؛ بلکه بیماری را نیز تولید و تکثیر
صنعت بازی انسانها را تقلبی و دروغگو بار آورد. دروغ رشد کرد و همه را تبدیل به شخصیتهایی منافق و دو رو نمود. دروغ تبدیل به یک عادت گفتاری صرف نه بلکه به یک عادت رفتاری شد. راستی و درستی به خطر افتاد. کم کم افراد حتی دروغ فکر کردند و دروغ فهمیدند و دروغ باور کردند. یعنی کم کم آدمها وارونه شدند.
باز یادآوری میکنیم که اینها در بستر ضدتمدن ضدانسان شیطانی غرب مدرن محقق شد. بازی توانسته بود به صورت حیرتآوری حکمرانی ضدتمدن غرب را تسریع بخشد. صنعت بازی در دو شاخه بسیار توسعه پیدا کرد. یکی در صنعت فیلم و سینما و یکی در صنعت ورزش. اما غرب به تدریج برای اینکه بتواند صنعت بازی را به اوج خود برساند، تماشاچیها را نیز تبدیل به بازیگر و بازیکن نماید. این یعنی تقویت بنیه صنعت بازی به صورت تصاعدی. برای این کار باید ابزارها توسعه پیدا میکرد. ابزار بازیگری و بازیسازی توسعه داده شد و به همه شهرها و روستاها و سپس خانهها و سپس تک تک افراد رسید. تسهیل و تکثیر حیات مجازی پرش بلندی به سوی هضم انسان در بازی بود. مرگ انسان بزرگ. تولید میلیاردها انسان کودک مانده. انسان عقب مانده. انسان مهجور با هیکلی بزرگ اما آرزوهایی کوچک و افق نگاهی حقیر و پست و رفتاری خالی از عقل و خرد. انسانی که تنها به تفریخ میاندیشد و حاضر است برای بازی هر کاری انجام دهد.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
صنعت بازی انسانها را تقلبی و دروغگو بار آورد. دروغ رشد کرد و همه را تبدیل به شخصیتهایی منافق و دو
ما در بازی مسئولیت زیادی به گردن نمیگیریم. خطر زیادی را نمیپذیریم. داریم بازی میکنیم. اگر بتوانیم با بازی تأمین شویم و خور و خواب و خشم و شهوتمان فراهم شود، چه چیز بهتر از این؟! خب بیهوده نیست که در غرب بازیگران و بازیکنان میلیونر میشوند. بیهوده نیست که صنعت بازی دهها و صدها هزار میلیارد دلار گردش مالی را به خود اختصاص میدهد. این خود به خودی نیست. عقبه آن یک مهندسی هوشمند شیطانی ضد تمدن ضد انسانی است. شیطان بزرگ در حال بدنه سازی و رشد و توسعه بدنه خود است.
همه ارزشها در بازی خلاصه میشوند و همه محاسبات در بازی معنی پیدا میکنند و همه جا بازی و بازیچه در دسترس است و همه در حال بازی هستند و ابزار آن دسترسترین شیء ممکن در شهرها و زندگیهاست و همه با آن تنفس میکنند و میخوابند و خواب میبینند و برمیخیزند و به راه میافتند و برای آن کار میکنند و غذا میخورند و مینوشند و ....
انسان اندک اندک وارد فضای مجازی میشود. اولش فضای ناراست است و اندک اندک میشود فضای ناراستی و نادرستی و دنیای دروغ. میشود دنیای شهوت و هوی پرستی. جایی که مرزهای نامرئی آن به تو اجازه میدهد صدها و هزاران برابر بزرگتر از آنچه در دنیای واقعی ممکن است امپراتوری خودکامگی و افزونطلبی و استکبار خود را توسعه دهی. فضای مجازی همه آن چیزی را که یک بزرگ کودک مانده برای بقا به آن نیاز دارد در خود دارد.
در این صورت بسیاری از مردم که دوست ندارند بزرگ بشوند، سرمایههای واقعی خود را به صاحبان فضای مجازی واگذار میکنند تا سهم بیشتری از آن داشته باشند. یعنی مردم دروغ را میخرند. دروغ تبدیل به بزرگترین صنعت جهان میشود.
بازیها تعمیق و توسعه پیدا میکند. بازیهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و امنیتی و .... . حالا مردم با همه چیز بازی میکنند و همه چیز را به بازی میگیرند. در واقع پس از این هر چیزی زمانی ارزش دارد که بتوان با آن بازی کرد یا از آن بازی ساخت. بازی میشود مبنای اعتبار، مبنای ارزش...
نرمافزارها و برنامهها در این مسیر توسعه پیدا میکند و حتی در دنیای واقعی جوامع متناسب با بازی شکل میگیرد و جنبشهای اجتماعی و انگیزههای اجتماعی و انتخابهای اجتماعی و .... همه چیز به سمت بازی میرود.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
ما در بازی مسئولیت زیادی به گردن نمیگیریم. خطر زیادی را نمیپذیریم. داریم بازی میکنیم. اگر بتوانیم
انسان ناگهان به بهانه بازی در جهان مجازی خالی میشود. مانند کسی که بر امواج رودی پرخروش در حال لذت و تفریح بود که ناگهان به یک آبشار بلند میرسد و بدون اختیار در آن بلعیده میشود و فرومیرود. ولی آنقدر مست و سرخوش و لایعقل است که حتی حس نمیکند و این توهم عظیم را با نهایت توان میپذیرد و به سوی آن حرکت میکند و برایش هیجانزده میشود.
انسان بلعیده شده در فضای مجازی یعنی مرگ انسان و نه تنها انسانیت.
انسان غرق در بازی، انسان غربی دچار اختلال در تناسل و تداوم بقا نیز شده است. یعنی نه تنها گذشته آسمانی خویش را انکار کرده و آخرت را نادیده گرفته و قوای روحانی را منزوی نموده، بلکه دچار یک مهندسی عظیم در تناسل و تکرار خویش است. انسان غربی مایل نیست ازدواج کند. مایل نیست مسئولیت ازدواج را بپذیرد و مایل نیست فرزند بیاورد و مایل نیست اگر فرزندی به عمل آمد آن را بر عهده بگیرد و تربیت کند و البته شاید همه اینها را به عنوان یک بازی با کمال افتخار و عشق و علاقه انجام دهد. این انسان نه تنها از مقام انسانی خودش عدول کرده، حتی از مقام حیوانی خودش هم فروافتاده و حتی از مقام گیاهی نیز پایینتر رفته و تبدیل شده به یک جامد متحرک در حال فرسایش و زوال. یک ماشین. یک دستگاه. یک ربات. یک سیستم قابل برنامهریزی برای بازی.
انسان غربی اینگونه مرد.
خب حالا میتوان از این توده منفعل قلدر زباننفهم پرخاشگر بازیگر دروغگوی ناهنجار یک لشگر دگم و سخت ساخت علیه پیامبران خدا و بندگان خدا تا هر جا که کارگردان و بازیساز اراده کند وارد عمل شوند.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
انسان ناگهان به بهانه بازی در جهان مجازی خالی میشود. مانند کسی که بر امواج رودی پرخروش در حال لذت و
عیاشیها و فحاشیهای این روزهای کف خیابانهای ما بخشی از همین ماجراست. باور نکنید که این جماعت آرمانی دارند و چیزی از آرمان و آینده میفهمند. اینها بازیگرند. اینها در بازی دفن شدهاند. در لایههای عمیق بازی. آنقدر بازی تمرین شده تا اینکه تبدیل شده به زندگی و زندگی آنقدر در بازی آمیخته شده که چیزی از آن باقی نماینده. زندگی نیز یک اسباب بازی برای انسان غربی است. لذا دیدهایم که در بازیها آن را معامله میکنند.
تمدن ضدانسانی نه تنها نوعیت را پس زده و از بین برده و هیچ سهمی برای آن در زندگی خود قائل نیست (مگر اینکه به بازی گرفته شود) از جنسیت نیز گریخته و آن را انکار میکند. هنگام فرار از مسئولیت و کودک ماندن و شهوت راندن به نقطهای رسید که باید انتخاب میکرد که بپذیرد محدودیتهای جنیست خویش را. آنگاه از آن گذشت و آن را انکار کرد. دیگر چه چیز برای انسان باقی مانده و چه چیز کم دارد این انسان که تبدیل شود به یک آلت بازی در دست بازیساز؟! جنسیت هم در کشاکش بازی تعیین میشود و حتی تغییر میکند بدون اینکه مسئولیت تخصصی آن را بر عهده بگیرد. یک شیء، یک ربات نیازی به جنسیت ندارد.
همین چیزهاست که انسان غربی را تبدیل به یک انسان قاتل کرده است. انسانی که سالانه میلیونها میلیون انسان را پیش از تولید و پس از تولد میکشد بدون اینکه نگران باشد. انسانی که مسیر به وجود آمدن میلیونها میلیون انسان را سد میکند بدون اینکه ترسی داشته باشد. زیرا در نظام شیطانی انسان باید نابود شود. و تاریخ مصرف هر انسان تا جایی است که عهدهدار آرمان شیطان باشد.
کشتار انسانها، نسلکشیها، خودکشیها، بیماریها، دیوانگیها، اعتیادهای گسترده، همهگیریها، از بین بردن نوعیت، از بین بردن جنسیت به عنوان زمینه تولید انسان....
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
عیاشیها و فحاشیهای این روزهای کف خیابانهای ما بخشی از همین ماجراست. باور نکنید که این جماعت آرمان
و نابودی طبیعت به قیمت صنعت. انسان در یک طراحی بزرگ علیه حقیقت و واقعیت و عبور از فطرت و طبیعت به سوی صنعتی شدن پیش رفت. صنعت یعنی چیزی که من میسازم. چیزی که من میخواهم بسازم و به شکلی که من میخواهم بسازم و برای چیزی که من میخواهم برای دنیای خودم بسازم.
دنیایی که در آن دیگر نه خدایی هست و نه پیامبری. زیرا مصنوع من است و من آفریدگار آن هستم. دنیای صنعتی دنیای انسان شیطانزده غربی است. دنیای ضد تمدن ضد انسان.
دنیایی که در آن همه چیز ساختگی است. همه چیز تقلبی است. همه چیز تکثیر شده و تغییر داده شده است. خوب سرمایه این کار کجاست؟!
پاسخ طبیعت است.
انسان غربی دشمن طبیعت است. انسان غربی طبیعت را به عنوان سهم خود از عالم برمیدارد و به شکلی که مایل است عمل میکند. این عمل کردن هر چیز و تغییر دادن تمام آنچه خداوند آفریده و مصنوعی شدن هر پدیدهای آرمان شیطانی انسان شیطانزده غربی است. زیرا زمین به عنوان تنها بستر حیات انسان باید نابود شود. این از مأموریتهایی است که شیطان این عنصر ضدانسان برای خود در نظر گرفته است.
باید زمین و زمینه حیات انسان از بین برود و هیچ گاه انسان به اندازه امروز در محاصره عوامل مرگآفرین نبوده است. و هیچگاه تا این اندازه به نابودی نزدیک نبوده است.
فساد یعنی عاملی که حیات انسان و انسانی را به رسمیت نمیشناسد همه جا را در بر گرفته. صنعت در برابر طبیعت مدعی شده و در تمام چرخههای حیات ایجاد اختلال کرده و در تلاش است یک تمدن رباتیک را بر کل تقدیرات زمین مسلط کند. انسان منحط غربی میداند که سهمی از آسمان ندارد؛ پس هر کاری را که میتواند برای شخصیسازی زمین انجام میدهد. او فراموش کرده که زمین نقطه کوچکی از آسمان است و آن روز که به آسمان پشت کرد، زمین را از دست داد.
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
و نابودی طبیعت به قیمت صنعت. انسان در یک طراحی بزرگ علیه حقیقت و واقعیت و عبور از فطرت و طبیعت به سو
انسان غربی سروش مرگ است. هیچ گاه این تنوع از امکان و اجبار مرگ برای انسان فراهم نبوده است.
انسان مدرن زمین و زیر زمین و دریا و زیر دریا و هوا و فضا را به تسخیر عملیات ضدانسانی وحشیانه خود در آورد و هر جا توانست اثر انگشت خود را به یادگار گذاشت. معضلاتی که امروز حیات جمادی و گیاهی و حیوانی و انسانی زمین و متعلقاتش را تهدید میکند از شماره خارج است. هیچ موجودی حتی خود انسان در دنیای مصنوعی غرب امنیت ندارد.
انسان به همه چیز و همه کس و به انواع شکلها تجاوز میکند. تمام قاعدهها و قوانین و تمام حدود و حریم و تمام اندازهها و مقادیر مورد تعدی و تجاوز واقع شده و هیچ خط قرمزی برای خود نمیشناسد دنیای مصنوعی ضدتمدن ضدانسان شیطانی غرب...
انسان وحشی وحشی وحشی غربی که از مراتب دریدگی و درندگی هیچ باقی نمیگذارد. انسانی که تمام موجودیت خود را انکار میکند تا به اینجا میرسد که در یک دنیای اعتباری محض مجازی تعریف میشود و همه امکان خود را فدای آن میکند و تسلیم آن میشود.
انسانی که به جای صحبت کردن با نفر کناری خویش او را در فضای مجازی شناسایی میکند و از قاب مجازی به رسمیت میشناسد و اجازه میدهد تا فضای مجازی او را برایش معرفی و تصویر کند و روابط و ضوابطش را تعیین و توصیف کند. انسان متفرد خودکامه تنها بیپناه بیهمهچیز فاسد رو به نابودی و افول.
انسان پوچ بیمعنی بیماده. بی آخرت بی دنیا. انسان مرده متحرک. انسانی که دو مأموریت بیشتر ندارد. ربات بودن برای بازیساز و زامبی بودن برای او...
انسانی که قدرت را و شهرت را و ثروت را و شهوت را به صورت مصنوعی میفهمد. توسط فضای مجازی، توسط رسانه...
انسان مصنوعی مجازی بازیخورده. انسان ضد انسان . شهروند نظام ضدتمدن شیطانی غرب...
حکومت امری گسترده است. به گستردگی یک ملت و حتی فراتر از آن. حکمرانی مربوط به چند نفر خاص نیست. یعنی امکان برداشتن چنین بار عظیمی توسط بخشی از مردم وجود ندارد.
حالا فرض کنیم کسی بیاید و بگوید که همه بروید کنار و همه کارها را به من بسپارید. یعنی بگوید تمام مسئولیتها مال من. آیا چنین شخصی به بهانه تمام مسئولیتها تمام حقوق را نیز خواسته است؟!
در فرض دیگر ملتی را در نظر میگیریم که بگویند ما مسئولیت این حکومت را نمیپذیریم و بار آن را بر دوش بخشی از جامعه رها کنند. حالا آیا ایشان با وجود سلب مسئولیت از خود حقی برای خود قائلند؟!
استبداد و خودکامگی و دیکتاتوری و استکبار یعنی چه؟!
استبداد و دیکتاتوری زمانی است که کسی حقی را غصب کند که از عهده مسئولیت برنمیآید یا از مسئولیت خود سرباز بزند بدون اینکه بپذیرد باید حق مربوط به آن را نیز واگذار کند.
یک تعادلی بین حق و مسئولیت لازم است که به آن عدل میگویند. کسی که حق به جانب مسئولیتها را از خود سلب کند و یا آنها را ضایع کند میشود دیکتاتور.
کسی که توانایی انجام مسئولیتی را ندارد و پیشنیازها و لوازم آن را کسب نکرده و برای اینکه دسترسی به حقوق ویژه داشته باشد، به دنبال آن مسئولیت است.
بنده از جریان ضدانقلاب و غیرانقلابی که خیلی تلاش میکنند ولایت فقیه را به دیکتاتوری نسبت دهند، سؤال میکنم؟! سهم شما از تعادل بین حق و مسئولیت چیست؟!
جریان نفاق که در تمام مدت تلاش میکند علیه قانون و شرع و عرف این مملکت بحرانسازی کند و با تمام توان مردم را از قبول قانون و ایفای نقش در پیشبرد جامعه منصرف و مأیوس کند، چه داعیهای نسبت به حق و عدل دارد؟!
کدام عملکرد و کارنامه پیش روی آنان است که اجازه میدهد به عنوان مدعی وارد میدان شوند و علیه قانون و مرد قانون شعار دهند و جامعه را در اضطراب و ترس برده، بشورانند.
این حکومتستیزیها و قانونستیزیها و جامعهستیزیها در کدام نظام و منظومه پذیرفته است و پذیرفته میشود؟!
این همدستی و همداستانی با دشمنان فعال یک ملت در سؤال و مسئله از کجا برمیخیزد.
مقصود از فساد هر آن چیزی است که با اصل حیات یا عوامل حفظ و تقویت و پشتیبانی آن و یا با لوازم پاسداری و تأمین و تضمین آن تعارض و تنافی و تقابل داشته باشد.
فساد هر عامل بیماریزا و موجب آسیب و ضرر و خسارت است، به طوری که باعث تهدید حیات یک نظام گردد. فساید در واقع روح حاکم بر مجموعه را به رسمیت نمیشناسد و برای توسعه و تقویت و تکثیر خود وارد مبارزه شده و دست به تصاحب و تملک و مصرف و تغییر در جامعه هدف میزند.
فساد برخواسته از خودکامگی و خودمحوری و بیاعتنایی و بیوفایی به هویت کلی است.
هدایت شده از Ali sharifodin
🌱هر روز خود را با
بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ
آغاز کنید 🌱
⏳امروز : یک شنبه
☀️ 9 بهمن 1401 شمسی
🌙 7 رجب 1444 قمری
🌲 29 ژانویه 2023 میلادی
ذکر روز :
یا ذَالجَلالِ والاِکرام
ای صاحب جلال و بزرگواری
این ذکر موجب فتح و نصرت میشود
┅• |•⊰❁⚘️〇⃟❄️⚘️❁⊱•|
حدیث روز
«امام جعفرصادق(علیهالسلام)»:
النَّعیمُ فیالدُّنیا أَلأَمنُ وَ صِحَّةُ الجِسمِ، وَ تَمامُ النِّعمَةِ فیالآخِرَةِ دُخولُ الجَنَّةِ
نعمت خوشی و آسایش در دنیا در سایة امنیت و سلامتی بدن است و تمامی نعمت در آخرت دخول در بهشت خواهد بود.
(بحار، ص ٨١، ص ۱۷۲
┅• |•⊰❁⚘️〇⃟❄️⚘️❁⊱•|
🏴«اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی فَاطِمَةَ و اَبِیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنِیهَا وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فِیهَا بِعَدَدِ مَا اَحاطَ بِهِ عِلمُک»
🔘 موقع ظهور بیطرف نداریم!
اَلْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ يَقُولُ : «أَنْفِقْ وَ أَيْقِنْ بِالْخَلَفِ وَ اِعْلَمْ أَنَّهُ مَنْ لَمْ يُنْفِقْ فِي طَاعَةِ اَللَّهِ اُبْتُلِيَ بِأَنْ يُنْفِقَ فِي مَعْصِيَةِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ لَمْ يَمْشِ فِي حَاجَةِ وَلِيِّ اَللَّهِ اُبْتُلِيَ بِأَنْ يَمْشِيَ فِي حَاجَةِ عَدُوِّ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» .
حسين بن ابى حمزه گوید: از امام صادق عليه السّلام شنيدم می فرمود:
انفاق كن، و يقين کن كه جاى آن پر خواهد شد، و بدان كسى که در راه طاعت خدا انفاق نكند، گرفتار آن خواهد شد كه در راه معصيت خداى عزّ و جلّ خرج نماید، و كسى كه در پى حاجت ولی خدا قدمی برندارد، گرفتار آن خواهد شد كه برای حاجت دشمن خدا رهسپار گردد.
📚کتاب من لا یحضره الفقیه ج ۴ ص ۴۱۲