هدایت شده از متنْآگاهی|جعفرعلیاننژادی
اربعین؛ تجربه آرمانشهر زمینی
✍ جعفرعلیاننژادی
🔸تقریباً در تمام صورتبندیهای بشر از مفهوم اتوپیای زمینی، مسأله آدمی «نرسیدن» یا عدم توانایی در دستیابی به آن است. آرمانشهر یا اتوپیا چیزی لازمان و لامکان (ناکجاآباد) فرض شده که هیچگاه انسان در وضع کنونی و زمان حال خود به آن دست نمییابد.
🔸در واقع اتوپیا به نوعی امکان خیالی تشبیه شده که بشر بیدلیل یا بادلیل باید در فکر رسیدن یا دستیابی به آن باشد. با این نوع خیالبافی، نگاه انسان به وضع کنونی یا زمان حال، چیزی از نوع «نههنوز» است. یعنی «هنوز»، آنچیزی که آدمی میخواهد، محقق نشده و او باید بخاطر یکخیال دستنیافتنی، نسبت به حال و روز فعلیاش بدبین و در رنج و عذاب وجدان باشد.
🔸در مقابل فکر میکنم، علی رغم این صورتبندی به ظاهر فریبنده و جذاب، تجربه آرمانشهر زمینی همواره برای انسان ممکن است. یعنی او میتواند همزمان و هم مکان همان چیزی باشد که فکر میکرده لازمان و لامکان است و همین تجربه است که برای او امکان دستیابی به آرمانشهر را واقعی و ممکن میکند.
🔸تجربه «زیارت» یکی از همین امکانهای واقعاً موجود تجربه آرمانشهر است. یعنی یک امکان در دسترس که چیزی از نوع «نههنوز» نیست. به بیان دیگر حالت یا موقعیتی است که به انسان حس رسیدن و دستیابی کامل میدهد. انسان را در آن موقعیت راضی میکند.
🔸حرم همان آرمانشهر زمینی است که انسان میتواند با آن همزمان و هممکان شود. یک بهشت قابل در دسترس. یک آشناآباد همیشه موجود. تجربه زیارت در این فضا، به رضایت میانجامد. نه فقط رضایت باطن، که رضایت ظاهر هم حاصل میکند. تجربه زیارت شوقآفرین است. ثمره زیارت، رضایت است.
🔸دنیای بیحرم تحمل ناپذیر است، نارضایتی ایجاد میکند. بشر را به وادی تخیل و فانتزی سوق میدهد، برای او آرمانشهر خیالی میسازد، ناکجاآبادی دستنیافتنی. انسان در دنیای بیحرم رضایت ندارد، بلکه به مدد فانتزی و خیال، تنها اقناع میشود. اقناع هیچگاه جایگزین رضایت نمیشود. انسان بیحرم را باید قانع کرد. اما انسان باحرم خود به رضایت میرسد.
🔸انسان باحرم هیچگاه از یکبار زیارت قانع نمیشود چون حس رضایت با دوری از حرم کاهش مییابد. زیارت شوقآفرین است، مومن هم مشتاق تکرار زیارت. انسان مومن میل به تداوم رضایت دارد، بنابراین هم باید به حرم برگردد هم زندگیاش در مسیر حرم باشد. اربعین هم سفر بازگشت به حرم است، هم تجربه زندگی در مسیر حرم.
@jafaraliyan
هدایت شده از .......................
38.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ صلی اللّه علیک یا اباعبداللّه ✨
🏴 اقامه اربعین حسینی
#موکب_حضرت_علی_اصغر
#موکب_کریمه_اهل_بیت
▪️پایانه مرزی مهران، مصلی ثامن الحجج(ع)
هدایت شده از محمد جوانی
♨️ واقعیت از سه زاویه
✍در انعکاس واقعیت فوق، ممکن است هر رسانهای بنابر سوگیری و منافع سیاسی_اقتصادی که دارد، فقط یک زاویه را قاببندی کند و به تصویر بکشد؛ لذا در باب سنجشگرانهاندیشی لازم است تکمنبعی نباشیم و از زاویا و منابع مختلفی به رویدادها_خصوصا موارد مناقشهبرانگیز_ بپردازیم تا دچاره قضاوتهای اشتباه و یکجانبهگرایی نشویم...
🖋 #محمد_جوانی
🧠⚔علوم و جنگ شناختی | جوانی
@Cwarfare
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
♨️ واقعیت از سه زاویه ✍در انعکاس واقعیت فوق، ممکن است هر رسانهای بنابر سوگیری و منافع سیاسی_اقتصاد
دلیل به نتیجه نرسیدن برخی وعدهها
امسال خادم خیلی کم داریم. کار بسیار زیاد و نفر کم. تا امروز هنوز صدای اذان از مسجد بلند نشده. یعنی هنوز نفر برای نصب سیستم صوتی هم نداریم.
بچهها تا مرز از حال رفتن کار میکنند. هوا بسیار گرم است. عجیب گرم است. این گرما در اشپزخانه مضاعف احساس میشود.
بچهها آب میشوند پای دیگهای غذا.
رساندن غذا به زائر زیر آفتاب و پخش کردن و برگرداندن و شستن و دوباره بارگذاشتن دیگها به طور متناوب انجام میشود. زن و مرد مشغول کار دائمند.
برخی به اندازه یک سال خود در این روزها کار میکنند.
امروز بعد از نماز صبح ایستاده بودم که یک نفر پیدا شود و باری را جابجا کنیم. میدانستم تیمی که شب تا صبح کار کرده الآن جان ندارد و تیم شیفت بعد هنوز وارد محوطه نشده. هر چند واقعا مفهوم شیفت و نوبت اینجا شکسته میشود. نوبت هر کس نهایت امکانی هست که دارد. وقتی تمام شد واقعا تمام شده. کسی به هوای کسی نیست.
او که بذل مهجته، میداند که آیا آخرین توانم را به کار گرفتهام یا نه. وقتی در خانه ثار الله کار میکنی عرق ریختن اتفاق خاصی نیست. خلاصه اینجا معنی خستگی با شهر فرق میکند.
حاج آقا نزدیک آمد و گفت که ای کاش همین اندازه که برای شکم اهمیت میدهیم برای فرهنگ هم اهمیت قائل باشیم. منظورش سیستم صوتی بود که نصب نشده.
گفت این همه خرج شده، ۵۰تومن هم خرج کنید برای این کارها.
گفتم حاج آقا ۲۰۰، ۳۰۰میلیون سیستم اینجا آمده هست. نفر نیست برای انجامش.
بحث را برد طرف نفر که چرا نفر نیست. انتظار داشت مشکلی نداشته باشیم از این جهت. در حالی که نفری که برای موکب کار کند ویژگیهای زیادی باید داشته باشد.
بر خلاف تصور عوامانه، کار کردن در چنین فضاهایی ممیزیهای خود را دارد.
آدمهای امین، پاکدست، درستکار، پرکار، دلداده و از خودگذشته لازم است. اگر نه، وسط کار به یک یا چند مانع برمیخورد و کنار میرود.
کارگزینی اینجا شبانهروزی کار میکند. هر کس شایسته نباشد باید کنار برود. شاید به نظر برسد در مورد سیستمهای متعارف حرف میزنم. اما چنین نیست. شدت کار نااهلش را پس میزند.
انتظار داشتم حاج آقا این چیزها را بهتر از هر کس بداند. همه فکر میکنند، حاج آقا اول باید بچه هیئتی باشد. برای بچه هیئتی لازم نیست خیلی از این حرفها را توضیح دهی.
اگر حاج آقا بچه هیئتی بود، به جای اینکه بیاید توی ذوق بچههایی بزند که ساعتها کار سنگین کردهاند، با خودش چند نفر نیرو میآورد. لااقل برای کارهای خودش. یعنی تخصص خودش. چیزی که به خاطر آن اینجا بود. آدمش را میآورد.
اصولا تبلیغ کار تخصصی است. تو نمیتوانی از آشپز بخواهی بیاید برای تو محصول فرهنگی عمل بیاورد.
اربعین آزمون پولدارها، فقط نیست. آزمون حوزوی و دانشگاهی هم هست که چقدر با متن مردم و صورت مسئله واقعی فاصله دارد. چقدر میفهمد صحنه را. چقدر درگیر بازی جدی اربعین شده است.
از دور حرفهای انگیزشی زدن که کاری ندارد. وقتی دیگ ۲۰۰کیلویی را بلند میکنی باید یادت بیاید که اولویت چیست.
انگار یک فاصله معنیداری بین حوزه علم و عمل وجود دارد. مسئلههای علمی و عملی انگار نسبت به هم واگرا هستند. حتی اگر همدل هم باشند، همزبان نیستند. این غربت بین دو ساحت کار را سخت میکند.
یاد انکسر ظهری اثنان میافتم بیاختیار...