eitaa logo
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
146 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
25 فایل
همه نیازمند آنیم که ناطق شدن را تمرین کنیم و گرنه در همان بخش اول باقی می‌مانیم. ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Saeedtotonkar
مشاهده در ایتا
دانلود
تخصص‌گرایی مسیری برای تولید انسان-ربات در مقابل انسان مختار الهی است. این شعار خوش‌تراش باب میل کسانی است که آماده جهاد نیستند. تن‌آسایی و راحت‌طلبی بر آنان غلبه کرده و ترجیح می‌دهند که با ریاضت‌های شدیده به منزله خودزنی‌های بیمارگونه دل طاغوت را آرام و مطمئن سازند که از ایشان خطری متوجه آنان نخواهد بود و هیچ گاه در خط مقدم مبارزه قرار نخواهند گرفت و خطوط پشتیبانی را تقویت نخواهند کرد. بلکه این جماعت با ایمان‌های توخالی خود زمینه نفوذ شیطان را فراهم می‌کنند و سکوی فرماندهی و فرمانبری کفر در عمق جبهه حق خواهند بود. و اما طرح متخصص متعهد به معنی رها کردن تخصص و شعارزدگی در امر تعهد نیست. بلکه تخصصی برخواسته از جان تعهد است. در واقع تخصص‌گرایی در این معنی بخشی از تعهد است. سپردن کار به بلد کار. اگر نسبت به امر به معروف و نهی از منکر تعهدی داریم، باید برای انجام آن متخصص تربیت کنیم. اگر بناست از زیر بار امانت الهی شانه خالی نکنیم، لازم است که عمل صالح را طراحی و استخراج کنیم. عملی که از جان ایمان برمی‌آید و نه از پی ارادت و سرسپردگی به بت هوی نفس.
برای کسانی که تجربه زیسته دینداریشان منفعلانه بوده و تمرین کافی برای پیاده سازی تکلیف امر به معروف و نهی از منکر نداشته‌اند، تربیت متخصص متعهد یک آرزوی دست‌نایافتنی است. در باور آنان نمی‌گنجد که مؤمنین بتوانند طاغوت را عقب برانند و بر امورات خویش مسلط باشند. چنان در این عقیده غلط مصر هستند که به صورت پیشفرض هر کس را که بر آنان مسلط باشد طاغوت می‌انگارند. حال بین طواغیت شروع به مقایسه می‌کنند. اصولا عمق نگاه ایشان به توحید آنقدر ریشه‌دار نیست که از آن درخت عمل صالح بروید و قوت بگیرد. این جماعت اسلام تسلیم را دیکته می‌کند. ما معتقدیم که امکان عمل صالح در ظرف ایمان محقق خواهد شد و جز این تنها فرصت دفع افسد به فاسد برای ما فراهم خواهد بود. مسیری که جماعت شبه مؤمن آن را نیز وارونه انجام می‌دهند. اشباه الرجالی که همواره به سمت طاغوت مایلند و در آزمون ولایت الله رفوزه...
باید توجه کرد که نعمت همیشه مساوی با برکت نیست. گاهی نعمت کمک می‌کند تا در نکبت بیشتری فرو روی و در اشتباه خود اصرار ورزی و نقمت و عذاب بر تو شدت پیدا کند. لذا در آیه شریفه سخن از برکت به میان آمده. برکت نعمت نشان‌دار است. هر چه میزان غنیمت دزد و متجاوز بیشتر باشد، مصیبت و بلای او بزرگ‌تر است و هر چه دنیای کافر آبادتر باشد، آخرتش ویران‌تر خواهد گشت. البته این نگاه در دستگاه معادلاتی کفار که منافقین در آن معنی می‌شوند، بی‌معنی است. زیرا آخرین حد توجه آنان به دنیاست و نه آخرت. برای آنان که دنیا بالاترین آرمان است از دست دادن آن مصیبت و گرفتاری است و اما برای آنان که دنیا پست و بی‌مایه است، محاسبات بر اساس آن صورت نمی‌پذیرد. وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَٰنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ زخرف 33 لذا این قسم شبهات که مؤمن‌نمایان از آن پشتیبانی می‌کنند، ریشه در فقر ایمان و ضعف در عمل صالح دارد. مبنای محاسبات مؤمنین تأمین آخرت است. همچنان که زمین در نظر آنان بخشی از آسمان است، دنیا نیز نقطه‌ای از آخرت است و نسبتی با آن برقرار می‌کند و بدون آن به رسمیت شناخته نمی‌شود. در منظومه تفکری مؤمنانه دنیای بدون آخرت بی‌ارزش است و به رسمیت شناخته نمی‌شود.
فاطمه زهراء حکومتی‌ترین زن تاریخ است. منافقین به شدت وحشت دارند از اسلام سیاسی. می‌ترسند از فاطمه‌ای که در کانون تربیت حجج الهی جامعه را تعریف می‌کند. منافقین می‎ترسند از زنی که هویت فاطمی دارد... زنی که هویت فاطمی داشته باشد، کفر و نفاق را از جامعه می‌زداید.
هدایت شده از Ali sharifodin
❄❄❄❄🌨🌨🌨❄❄❄❄ 🌱هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید🌱 ⏳امروز : سه شنبه ☀️ 27 دی 1401 شمسی 🌙 24 جمادی الثانی 1444 قمری 🌲 17 ژانویه 2023 میلادی ذکر روز : یا ارحم الراحمین 🍃موجب روا شدن حاجت میشود🍃 ┅• |•⊰❁⚘️〇⃟❄️⚘️❁⊱•| ❣❣ 📖 السَّلاَمُ عَلَيْكَ حِينَ تَحْمَدُ وَ تَسْتَغْفِرُ... ▫️سلام بر تو آنگاه که زلال حمد الهی را در بستر تشنه ی نماز جاری میسازی! و سلام بر تو و گریه های تو در کُنج غربت، که هر روز برای گناهان امّتی که فراموشت کرده‌اند استغفار می‌کنی! 📚زیارت آل یاسین_مفاتیح الجنان غبار آمدنت را ندیده قطره ی اشکی اشارهای به ظهورت نکرده دست دعایی بیا عصاره ی حیدر بیا چکیده ی زهرا بیا که بوی رسولی بیا که نور خدایی شب غریبی مان میشود به یاد تو روشن تویی که در همه شبها ، چراغ خانه ی مایی  ┅• |•⊰❁⚘️〇⃟❄️⚘️❁⊱•| 🍄 چه زیبا میگوید..... بی تو یک لحظه رمق دردل و درجانم نیست بیقرارم نکنی طاقت هجرانم نیست بی تو با قافله ی غصه و غمها چه کنم تار و پودم تو بگو با دل تنها چه کنم شهریار 🏴«اللّهُمَّ صَلِّ عَلَی فَاطِمَةَ و اَبِیهَا وَ بَعلِهَا وَ بَنِیهَا وَ السِّرِّ المُستَودَعِ فِیهَا بِعَدَدِ مَا اَحاطَ بِهِ عِلمُک»
هدایت شده از تفسیر نور
امام علی علیه السلام: خَیْرُ الْمُلوکِ مَنْ اَماتَ الْجَوْرَ وَ اَحْیَی الْعَدْلَ؛ بهترین فرمانروا کسی است که ظلم را از بین ببرد و عدل را زنده کند. غررالحکم، ج ۳ ، ص ۴۳۱، ح ۵۰۰۵ 🍃🌺🍃🌺 https://eitaa.com/joinchat/1074987243Cc1fae26ec5
هدایت شده از راهبردهای جبهه انقلاب (رجا)
🔹 سه سویه ی جلالی، جمالی و کمالیِ قدرت نزد اهل معرفت اسماء الله در یک تقسیم به جلالی و جمالی منقسم میشوند. اسماء الله حسب اینکه وقتی تجلی میکنند فرد را به وحشت و دهشت می اندازند، اسماء جلالیه اند و حسب اینکه وقتی تجلی میکنند در فرد را انس و محبت و صمیمیّت میکشانند، ایجاد میکنند، اسماء جمالیه اند. اسماء جلالی مثل: جلیل، عزیز، قاهر، قهار، جبّار، مهیمن، مقتدر، فعال مایشاء، و ... اسماء جمالی مثل: جمیل، انیس، مونس، لطیف، رفیق من لا رفیق له، طبیب من لا طبیب له، دلیل، البته در مافوق این دوگانه نیز صحبت از «اسماء کمالیه» است. اسمائی که میل به سوی آنها نه به خاطر جلال یا جمالی است که در خود دارند، بلکه به خاطر خود کمالی است که در بر دارند. اسماء کمالی مثل: علم، حیات، مشیّت، مقدّر، مصوّر، حکیم، خبیر، بصیر و ... حالا عرض این است که میشود جنس مواجهه از سر قدرت (که به دنبال تاثیر نهادن است) را نیز بر اساس این سه گانه بیان کرد: * قدرت از جنس قَهر (غلبه) و جلال طعم رفتار استاد و پدر را دارد که دارای جذبه و هیبت است. * قدرت از جنس مِهر (لطف) و جمال طعم رفتار دوست و مادر را دارد که دارای مهربانی و صمیمیت است. * قدرت از جنس مکنت (دارایی) و کمال هم طعم رفتار همکار و مغازه دار را دارد که دارای همراهی و رفع حاجت است. البته در اکثر مواقع، روش ها و مواجهه هایی که انتخاب میشود آمیزه ای از دو یا سه جنس است که بهتر به نتیجه میرسد. به نظر میرسد عناصر، سرمایه ها، و روش های قدرت، جملگی، از یک یا چندی از این سه جنس جلال و جمال و کمال بهره دارند. تذکر: معمولا قدرت و اقتدار را از جنس غلبه و تصاحب و لذا با طعم جلالی فهم میکنند که اشتباه است. بلکه قدرت، سرمایه ی تاثیر نهادن است. نوعی غناء و وفور کمالات است که منجر به جریان همان چیزی میشود که اراده شده است. البته وقتی دامنه ی تاثیر بالا باشد، طبعا نوعی سلطه و در اختیار داشتن پیش می آید ولی این غیر از طعم جلالی داشتن است. مثل آنکه یک دوست آن قدر صمیمت ایجاد کند و آنقدر تواضع و خلوص داشته باشد که قلب دیگری را کاملا مسخّر خود سازد. توجه: اینکه ما در هر شرایطی باید از چه جنس و چه سنخ از مولفه های قدرت استفاده کنیم، خودش به دقّت و ذکاوت و تجربه بالایی احتیاج دارد. .
بعضی‌ها همه کارها را به جاذبه واگذار کرده‌اند. از درون خود سیستم هدایت و مدیریت ندارند. منتظرند تا در مدار جاذبه‌ای قرار بگیرند و انرژی و سمت و سوی حرکت را از آن بگیرند. مثل ماشینی که دنده و موتور نداشته باشد. این حرکت سینوسی روزگار، فراز و فرود و پیچ و خم بسیار دارد. آدم‌های رها که آویزان این و آن هستند، همواره منتظرند تا یکی سوارشان کند. منتظر طنابی هستند که آنها را تا یک جایی از راه بکشد. روشن است که چنین آدمی نمی‌تواند انتخاب‌گر باشد. قوه محرکه ندارند. قوه ادراکی ندارند. تعیین کنندگی و طراحی و نقشه‌کشی و برنامه‌ریزی ندارند. اسیر شرایط هستند و بار اضافی دیگران. دائما از انرژی عمومی جامعه ارتزاق می‌کنند و معدل آن را کاهش می‌دهند. آدم‌هایی که فکر ندارند. چشم و گوش بسته تنها سرازیری‌ها را رصد می‌کنند. برای آنها بهترین مسیرها، سرازیری‌ها هستند. زیرا بدون منت کسی سوار جاذبه می‌شوند. لذا شاهد تراکم عجیبی در دره‌ها هستیم. آدم‌های بی‌موتور که منتظرند یکی پیدا شود و آنها را بالا بکشد. یا لااقل تا اول سرازیری بعدی. مطلوب این جماعت این است که متوسط شیب جامعه به سمت سقوط باشد. وابسته‌های بی‌خاصیت پرزحمت. انگل‌های جامعه... آنهایی که حال فکر کردن و فهمیدن و انتخاب کردن ندارند. همه چیز را به غریزه واگذار کرده‌اند و از تعقل بیزارند. عقل همان چیزی است که در سربالایی‌ها نمی‌گذارد عقب عقب برگردی و در سرازیری‌ها اجازه نمی‌دهد بی‌محابا به سمت سقوط رها شوی. عقل همان چیزی است که تو را از وابستگی مطلق به جاذبه رها می‌کند. یعنی از رهایی نابود کننده رها می‌کند. از آزادی منهدم کننده، آزاد می‌کند. البته عاقل از جاذبه بهره می‌برد؛ اما به جا و اندازه. نه هر جا و به هر قیمت... آنان که تو را دعوت می‌کنند به ساییده شدن در جاده غرایز و خوردن از جیب این و آن و تن‌پروری و راحت‌طلبی و زندگی انگلی، شأن انسانی تو را فراموش کرده‌اند. آنها دارند خوبی‌های جامعه را می‌فروشند تا چند روزی بیشتر از جاذبه استفاده کنند. آویزان‌ها به جاه و مقام و مال و منال و تاب و توان مردم. آدم‌های قهوه‌ای نشان‌دار.
برای اینکه انگل جامعه نباشی، برنامه‌ریزی را تمرین می‌کنی. زمان‌مند بودن. مکان‌مند بودن. وزن و اندازه دانستن. حد و حدود دااشتن. مرز داشتن. حریم داشتن. ادب داشتن. قاعده و قانون داشتن. محاسبه داشتن. طرح و نقشه داشتن. چشم‌انداز داشتن. هدف داشتن. آدم‌های بی‌قاعده؛ آدم‌های باری به هر جهت؛ آدم‌های لاابالی؛ آدم‌های دمدمی‌مزاج بی‌قید و بند؛ آدم‌های کور نسبت به آینده و کر نسبت به گذشته و گنگ نسبت به حال؛ آدم‌های بی‌محتوای پرمدعا؛ همواره جامعه را دچار فرسودگی و افسردگی و فساد و پژمردگی می‌کنند. ضد جامعه‌اند؛ هر چند اجتماعی به نظر برسند. از خامه روی کیک ارتزاق می‌کنند و به هر غذای آماده‌ای ناخنک می‌زنند. هنرشان چتر شدن روی امکانات دیگران است. دلال‌ترند البته اگر چیز مفت پیدا نکنند. دزدترند البته اگر هبه‌ای، هدیه‌ای، مال بی‌صاحبی از راه نرسد. گرسنه‌ترند، پرخورترند، لوس‌ترند، طلبکارترند. اینها چون زحمت به دست آوردن را نکشیده‌اند و برایشان اصولا صرف نمی‌کند کار کنند و تلاش کنند و تولید کنند و در مصرف و اسراف حرفه‌ای شده‌اند، خواهش‌ها و رویاها و آرزوهای غیرمنطقی بیشتری دارند. غرق در توهمات و تخیلات و تجملات و فخرفروشی‌ها هستند. از هر کس چیزی می‌کنند و به خود الصاق می‌کنند. نان چیب این و آن را می‌خورند.
گریزی بزنم به این نظامات ثروت‌سازی دنیاپرستان و مادی‌گرایان. کسانی که غرق در غرایز حیوانی و هوی نفس شیطانی انگل‌ترین و فاسدترین و مفسدترین موجودات و تشکیلات در تجربه اجتماعی انسانی هستند. جریان‌هایی غاصب و استعمارگر و استثمارگر. جریان‌های مدافع منافع برده‌داری و کارگری به ثمن بخس. جریان‌های جنایت‌پیشه تجاوزکار. جریان‌های ضدانسان خونخوار. جریان زامبی‌های ربات‌ساز. جریان‌های سرمایه‌داری که همه استعدادها و امکانات زمین و زمان و اهل آن را برای زیاده‌خواهی خود به هر قیمتی مصادره می‌کنند. جریان‌های صنعت ضد طبیعت. جریان‌های حرام‌خوار حرمت‌شکن ضد قانون. جریان‌های آویزان به تاریخ و جغرافیا. جریان‌هایی که همه را به قیمت زنده ماندن به کار می‌کشند تا بیشتر داشته باشند. جریان‌های وحشی وحشی وحشی خودپرست مستکبر... اینها توده عظیمی از همان مفت‌خورهای رها در غریزه‌اند که از جاذبه نان می‌خورند. همان انگل‌های سازماندهی شده. جامعه‌های انگلی که به جان انسان و انسانیت افتاده‌اند و خون می‌مکند. چرا که لبریز از غذای آماده است که نیازمند هضم هم نیست. همینقدر وحشی، همینقدر انگل، همینقدر آویزان. اینها هیچ سرمایه‌ای را باقی نمی‌گذارند، مگر اینکه به زور و یا فریب در برابر هیچ بلکه کمتر از آن تصاحب می‌کنند. دنیای صنعت، دنیای مصرف بی‌اندازه برای جاه‌طلبی بدون حد و مرز. این جاه‌طلبی بدون حد و مرز، تمام حدود و حریم‌ها را نابود می‌کند و به تمام حوزه‌های حیات بشری تجاوز می‌کند و هر روز سنگین‌تر و گران‌تر از دیروز مانند گلوله برفی که از بلندی رها شود، مانند بهمن ویرانگر بر سر بشر خراب می‌شود و نابود می‌کند. این حال و روز امروز بشر با غرب است. غربی که شعار علم و منطق و عقل و برنامه‌ریزی و مدیریت عالم می‌دهد و غربزدگانی که آن را می‌پرستند و برای گرفتن حق دلالی خودشان را و دار و ندارشان را می‌فروشند.
قصد من از ابتدا این نبود که به سه پیام گذشته بپردازم. اما قلم می‌لغزد و سخن به درازا می‌کشد. موضوع من عبادات زمان‌‌‌مند و مکان‌مند و احکام قاعده‌مند و حدود قانون‌مند در اسلام بود. می‌خواستم بگویم برای اینکه انسان همچنان که خداوند خواسته زمین و زمان به تسخیرش درآید و آن را در اختیار بگیرد، ناچار است که بر آن افسار بزند و این از خود آغاز می‌شود. آموختن مدیریت زمان و زمین و زندگی در بستر قاعده و قانون. اینکه ما بتوانیم نسبت خود را با زمین و زمان حفظ کنیم کم کم ما را به صاحب زمان و زمین می‌کند. در این صورت است که فرصت سیر آسمان را خواهیم یافت. راه مهار زدن بر عالم از مهار زدن بر خویشتن می‌گذرد. من باید اهلیت پیدا کنم برای غلبه بر زمان و زمین و این بدون غلبه بر جاذبه و کنترل خود نسبت به مدارهای حرکت ممکن نیست. عبادت‎ها به ما قدرت غلبه بر جاذبه‎ها را می‎دهد. غلبه بر طبیعت‎ها، غلبه بر غرایز، غلبه بر نوامیس و قوانین عالم را... عبادت‌ها ما را از اسیر غریزه بودن به سوار بر غریزه بودن موفق می‌کند... عبادت‌ها ما را از مصرف کننده به تولیدکننده و از محکوم به حاکم و از برده به مختار ارتقاء درجه می‎دهد...