eitaa logo
دفتر تمرین (سعیدتوتونکار)
146 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
24 فایل
همه نیازمند آنیم که ناطق شدن را تمرین کنیم و گرنه در همان بخش اول باقی می‌مانیم. ارتباط با ادمین: https://eitaa.com/Saeedtotonkar
مشاهده در ایتا
دانلود
یافته‌های جدید نشان می‌دهد که مغز به جای دریافت، فیلتر می‌کند. فرض کنید مغز به سان تصفیه‌خانه‌ای عمل می‌کند که دادها وارد آن می‌شوند و از هم جدا می‌گردند و سرانجام بخشی از آنها در جان شما می‌نشینند. در این نوع نگاه جهان سراسر علم و آگاهی و دانش است؛ اما به دلایل مختلف شخصی و شخصیتی و محیطی هنگام عبور از لایه‌های شخصیتی و پیمودن مراتب خودیت (منیت) دچار تغییراتی می‌شود و بخش زیادی از آن جداسازی شده رسوب می‌کند و سرانجام به مغز فرد می‌رسد. آن چیزی که مغز دریافت می‌کند تنها ذره‌ای از آن چیزی است که وجود دارد و می‌تواند بیابد.
پدرم، خادم الحسین (ع)، خادم الحرم(ع)، خادم‌المولا(ع)، آسمانی شد.
خادم الحسین... سال‌ها پیش در همین ساعات ناگهان بی‌مقدمه خبر رسید که پدرم دست از زندگی این دنیایی شست و به آب حیات آخرت وضوی جاودانگی ساخت. هنوز بغض آن لحظه‌ها و ساعات و روزها با من است و رهایم نخواهد کرد تا در محضر رب العالمین دست‌ها و قدم‌ها و پیشانیش را ببوسم. دقایقی پیش با خبر شدم که او نیز بند تعلق از زمین خاکی برید تا در آغوش آسمان و اهل آن، آنجا که جز نور نیست، آرام بگیرد و با درد و سختی و تنگی قفس نفس بیگانه شده با طبقات عزت و عظمت و جمال و جلال و جبروت آفریدگارش آشنا گردد. بی‌گمان وقتی با او مواجه می‌گردد شاد است. از بین بندگان خدا به سوی خدای بندگان رفتن برای او بی‌تردید باشکوه‌ترین و تکرارناپذیرترین تجربه‌هاست؛ اما.... اما بگذار تعارفات را کنار بگذارم و بگویم خوشا به حالش. وقتی پسرش خواست او را در اضطراب و اضطرار غم و اندوه و حسرت حرمان یاد کند، انگار بی‌اختیار او را با حقیقتش بودنش نامید و یاد ما داد. انگار نامش در آسمان خادم بود. خادم الحسین، خادم الحرم، خادم المولا... پرنده رنجور خیالم را پرواز دادم تا بگوید چه می‌بیند. به کربلا شتافت. آری سحرگاه جمعه است. حسین علیه السلام مهمان دارد. همه انبیاء و اولیاء و اوصیاء و اصفیاء و علماء و صلحاء و شهداء و مؤمنین در مجلس نور اقدس عصمت الله الکبری، حجت الله علی الحجج، صدیقه شهیده، فاطمه زهراء علیهم صلوات الله و سلامه برای. اظهار همدردی و همدلی حاضر می‌شوند. چه سری در این شب‌های جمعه است. خادم الحسین، زائر نیست، مجاور است. او اهل خانه است. بر سر سفره ارباب بزرگ شده و آنجا می‌نشیند. نشنیدم که سفره‌هایشان را از خادمان جدا کنند. شب جمعه انگار روح مؤمن هر بار فرار می‌کند به خانه‌اش. اما باز می‌گردد تا اینکه... تا اینکه یک بار دیگر تاب غربت ندارد. نمی‌تواند بازگردد. از این همه دوری خسته شده. آنقدر دل دل زده، آنقدر اشک ریخته، آنقدر ناله کرده، فریاد زده، بر سر و سینه کوفته و از دوریش استغاثه کرده تا اینکه مثل امشبی، پذیرفتند که دیگر باز نگردد. آری گویا او از این پس در کربلا ساکن است. خادم الحسین... فکر کن وقتی به کسی می‌اندیشی تا دست‌پاچه نامش را صدا بزنی، اولین تبادر ذهنی تو خادم الحسین باشد. من باور نمی‌کنم این عنوان در هیچ آسمانی محدودیت و محرومیت سیر و سفر داشته باشد. نام حسین کلید تمام درهای نور است و امان از تمام دیوارهای آتش. خادم الحسین در شب جمعه ۱۸ اسفند، مصادف با ۲۷ شعبان، تنها ۳ روز مانده تا شهر الله به کربلاییان پیوست تا رمضان امسال را از آن روی بودن ملاقات کند. او امسال قرار است شب‌های قدر را بی‌پرده تجربه کند. با حقیقت شب قدر همراه گردد و زندگی ابدی‌اش را جشن بگیرد. خوشا به حالت حاجی خادم؛ خادم الحسین... آیا دیدی مجلس حسین را... آیا ارباب را زیارت کردی؟!!! آیا دیدی آن سرزمین خودآسمان را؟! آیا بی‌تابی رسول الله را مشاهده کردی؟!!! ضجه‌های فاطمه زهرا را چطور؟! مادر عباس بن علی هم بود؟! زینب چه؟! حسن چگونه برای برادرش می‌گریست؟! گمان من این است که او یک چشم به پدر داشت و یک چشم به مادر. او از بی‌تابی‌های مادرش بی‌تاب می‌شود. او پسر بزرگ فاطمه است. همراه و همسفر کوچه‌های فاطمه تنها اوست.... حاج آقای علیان نژاد خادم الحسین، این هفته رفتی و دل نکندی؟! اینجا اما نفس عزیزانت از حسرت و وحشت و درد دوری تو به تنگ آمده. آنجا دعایشان کن. بگذار فرشته‌های حرم دعای خادم را آمین بگویند. بگذار آرام بگیرند. بگذار آسایش تو را به قیمت فراق تو بپذیرند. حاجی آقا خادم الحسین. حجت مقبول. جان کعبه را زیارت کردی. ما را هم دعا کن و همه کسانی که با خواندن این پیام تسلیت فاتحه‌ای برایت بر بال صلوات می‌نشانند و به خانه دوست، کربلا پرواز می‌دهند. سلام علیکم خادم الحسین و رحمت الله و برکاته.
می‌خواهم مجموعه‌ای از صوت‌ها را به اشتراک گذارم که برای من بیشتر یک رمان علمی است. لازم نیست همه چیزش را باور کنید؛ همانطور که نمی‌توان همه چیزش را انکار کرد. اما می‌توان با آن مسئله‌دار شد و بزرگ‌تر اندیشید و وسیع‌تر دید. ما نیاز داریم جهانی شویم و راه‌های آن را جستجو کنیم. یکی از آن راه‌ها که آغاز می‌تواند باشد، یافتن مسائل جهانی نسبت آن با ما و نسبت ما با آنهاست. حالا به صوت‌ها گوش می‌سپاریم. من شخصا با سرعت دوبرابر شنیدم و بیشتر لذت بردم. برای جمله‌های طلایی داشت که دوست داشتم روی آنها تأمل و توقف کنم. البته هر کس سلیقه‌ای دارد. امیدوارم لذت ببرید.
بسته مطالعه جهان، را می خواهم به نقطه مطالعات ژئوپولتیک اختصاص بدهم!! بله درست شنیدید! کسانی که معتقد به تحلیل های ژئوپولتیک هستند، اعتماد به نفس بسیار بالایی دارند و احساس می کنند که بالاترین علمی هستند که همه علوم بشری ذیل آنهاست و کسی بالاتر از آنها نیست. تا اینجا که من فهمیدم، فقط یک علم هست که کَل ژئوپولتیکی ها را می خواباند، آن هم است! مطالعات اقلیم یا همان چیزی که ما با عنوان ها و ها در جهان می شناسیم، ظرفی است که تکلیف آینده و ما موجودات را مشخص می کند! خنده دار این است که بگویم، مطالعات اقلیمی مدرن می گوید که «مدرنیته گند زده است!!» و ما هوا زی ها یا اصلا پایان این قرن را نمی بینیم و یا کمتر از 10 درصد ظرفیت جمعیتی بشر پایان این قرن را می بینند! چون ما همه اکسیژنهای اقلیم زمین را مصرف کردیم و حالا اندازه کربن تثبیت نشده و دی اکسید آن، دیگر جای چندانی برای مصرف کنندگان اکسیژن باقی نخواهد گذاشت!! در این موضوع هم خوش بیان تر از پیدا نکردم که برایتان بگذارم! پادکست های این فصل را با احتیاط گوش بدهید و در نگران شدن عجول نباشید و به خودتان کمی فرصت بدهید! به طور طبیعی، هر کس درگیر مطالعات اقلیمی می شود، یک دوره افسردگی را طی می کند! مراقب خودتان باشید!!☺️ ⚠️ قبلا هم این پادکست ها را اینجا گذاشته بودم، اما جای درستش اینجا بود و با این توضیحات... ⏪ همچنان بسته مطالعه جهان ادامه دارد.. 🆔 @social_theory