eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
449 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین @a_r_moayedi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠دین‌پژوهان؛ نسل جدید سخنرانان مجالس مذهبی 🖋محسن حسام مظاهری ♦️وعظ و سخنرانی در محافل مذهبی، به‌طور تاریخی و سنتی یکی از شئون روحانیت بوده‌ است. اما در دوره‌ی معاصر، به‌ویژه از دهه‌ی 20 به بعد، در روندی تدریجی و به دلایل مختلف (که در کتاب بعدی‌ام به آن‌ها خواهم پرداخت) پای سخنرانان غیرروحانی و «مکلا» هم به مجالس مذهبی گشوده شده است. در یک دسته‌بندی کلی، این سخنرانان غیرروحانی را به چند دسته می‌توان تقسیم کرد: 🔺دسته‌ی اول: نویسندگان و محققان دینی افرادی صاحبنظر در مباحث دینی که بعضاً سابقه‌ی تحصیلات حوزوی هم داشته‌اند، اما پس از تضییقات دوره‌ی رضاشاه، لباس روحانیت را کنار گذاشتند. مانند:‌ محمدتقی شریعتی و محمد محیط طباطبایی. 🔺دسته‌ی دوم: روشنفکران دینی افرادی عمدتاً‌ با عقبه‌ی دانشگاهی و غیرحوزوی که گستره‌ی فعالیت و مأموریت‌‌شان فراتر از تبلیغ دین، بازسازی اندیشه‌ی دینی را شامل می‌شود. کسانی‌که منتقدان قرائت رسمی از دین بوده و رقیب مهمی برای روحانیت به‌شمار می‌روند. مانند علی شریعتی، عبدالکریم سروش و مصطفی ملکیان. 🔺دسته‌ی سوم: نخبگان اجتماعی دغدغه‌مند افرادی که نوعاً تحصیلات و شغل‌شان ربطی به دین نداشته و فاقد سوابق حوزوی و مطالعات رسمی علوم دینی هستند، اما دغدغه‌ی تبلیغ دینی و باور به ناکارآمدی روحانیت در این حوزه آن‌ها را به مطالعات و سخنرانی مذهبی کشانده است. مانند: مهدی بازرگان، فخرالدین حجازی و علی‌اکبر پرورش. 🔺دسته‌ی چهارم: وعاظ مکلا افرادی که مشخصاً و به‌طور حرفه‌ای به وعظ اشتغال دارند و بعضاً عقبه‌ و تحصیلات حوزوی دارند اما به هردلیل لباس روحانیت بر تن نکرده‌اند و روش و رویکرد تبلیغی‌شان چندان تفاوتی با وعاظ روحانی ندارد. مانند: محمد اسدی گرمارودی، سیدمرتضی خاتمی، محمدعلی انصاری، محمد دولتی، مهدی توکلی و مهدی قاسمی. 🔺دسته‌ی پنجم: سیاستمداران مذهبی شخصیت‌های سیاسی و «انقلابی» که در مجالس مذهبی سیاسی سخنرانی می‌کنند و نوعاً تمرکزشان بر تحلیل مسایل سیاست روز کشور است. مانند علی‌اکبر ولایتی، غلامعلی حداد عادل، حسن عباسی و علی اکبر رائفی پور. 🔺دسته‌ی ششم: دانشگاهیان متدین اساتید و چهره‌های دانشگاهی در علوم مختلف (از علوم انسانی گرفته تا حتی علوم فنی و مهندسی و پایه) که علاقمند به مباحث دینی بوده و وجهه‌ی مذهبی دارند. مانند: محمود گلزاری و غلامعلی افروز. 🔺دسته‌ی هفتم: محققان تاریخ اسلام ارتباط مستقیم تقویم مناسکی با وقایع تاریخی اسلام و شیعه، مباحث تاریخی را به یکی از محورهای اصلی مجالس مذهبی تبدیل کرده و همین زمینه‌ساز حضور محققان تاریخ اسلام در این مجالس شده است. محققانی که نوعاً روش‌شان در بررسی و تحلیل تاریخ، متفاوت از مباحث تاریخی روحانیان و وعاظ است و به‌همین‌دلیل برای گروهی از مخاطبان غیرسنتی جذابیت بیشتری دارد. مانند سیدجعفر شهیدی و صادق آیینه‌وند. ♦️در سال‌های اخیر و به‌موازات افول برخی از دسته‌های مذکور، شاهد شکل‌گیری تدریجی جریان تازه‌ای از سخنرانان غیررروحانی هستیم: 🔺دسته‌ی هشتم: دین‌پژوهان اقبال به مباحث حوزه‌های فلسفه‌ی دین و جامعه‌شناسی دین (که خود موضوعی قابل تأمل و نیازمند بررسی مستقل است) سبب شده بانیان برخی مجالس مذهبی سراغ محققان و نویسندگان دین‌پژوه بروند و نام جامعه‌شناسان و اهالی فلسفه بر تابلوی مراسمات مذهبی نقش بندد. اما یک تفاوت مهم این دسته را از همه‌ی دسته‌های قبلی (علیرغم اختلافات چشمگیری که باهم داشتند) متمایز می‌کند: ♦️همه‌ی هفت دسته‌ی قبلی، حتی روشنفکران، «از دین» سخن می‌گفتند و سخنرانیِ دینی داشتند. و این درست همان کارکردی بود که از مناسک دینی و مراسم مذهبی انتظار می‌رود. یعنی حفظ، تثبیت و تقویت باور دینی. اما دین‌پژوهان نه «از دین»، بلکه «درباره‌ی دین» سخن می‌گویند. دین برای آن‌ها به‌تبع حوزه‌ی فعالیت علمی‌شان یک ابژه است. هفت دسته‌ی قبلی از زبان دین و به‌عنوان نماینده‌ی دین با مخاطب سخن می‌گفتند و برای پرسش‌هایش پاسخ دینی می‌جستند. اما دین‌پژوهان نماینده‌ و زبان دین نیستند و نمی‌توانند باشند. بلکه دین، طرف خطاب‌شان است. لذا آن‌ها بیشتر پرسش از دین دارند تا پاسخ ‌دینی. ♦️توجه داشته باشید که داریم درباره‌ی سخنرانی در یک مراسم مذهبی به مناسبتی مذهبی (رمضان، محرم و...) در مکانی مذهبی (مسجد، حسینیه، هیئت) برای مخاطبان مذهبی سخن می‌گوییم؛ و نه ارایه‌ی بحث و کنفرانس علمی در یک انجمن دانشگاهی یا همایش علمی تخصصی. ♦️خوب یا بد، این تمایزی است که درصورت استمرار و توسعه‌ی فعالیت دین‌پژوهان در مقام سخنرانان مجالس دینی، پیامدهای مهمی به دنبال خواهد داشت و منشأ تغییراتی در فرم و درون‌مایه‌ی مجالس مذهبی خواهد شد. -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
@Farsna (9).mp3
4.72M
⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️ 🔸ابن ملجم همه‌ی همهمه هاست، که صدای تو به جایی نرسد 🔸او بهانست که در دجله‌ی پیر، ناخدایی به خدایی نرسد.. 🔸ما که امروز به تنگ آمده ایم، هر طرف خانه‌ی ملجم شده است 🔸از خود ماست که بر ماست علی، یا علی گفتنمان کم شده است... ⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️⬛️ #شعر #علیرضا_آذر #از_خود_ماست_که_بر_ماست http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠متن درس خارج فقه رهبر انقلاب در موضوع «غناء» منتشر شد ♦️«غناء» متن درس خارج فقه رهبر معظّم انقلاب اسلامی در موضوع غناء و موسیقی توسط انتشارات انقلاب اسلامی منتشر شد. ♦️این کتاب دربردارنده‌ی ۷۵ جلسه درس خارج فقه رهبر معظّم انقلاب اسلامی در موضوع غناء و موسیقی است که در سال تحصیلی ۸۷- ۸۸ حوزه برگزار شده است. ♦️به‌ نوعی می‌توان این کتاب را جامع‌ترین کتاب در این موضوع و با این سطح علمی دانست که با توجه به مبانی بدیع ایشان در بحث فقه موسیقی، شاهد نوآوری‌هایی در این کتاب خواهیم بود. ♦️از اختصاصات این کتاب، بررسی تمام روایات مربوط به بحث غناء و موسیقی و رقص است. طلّاب و دانشجویان و عموم علاقمندان به فقه اسلامی می‌توانند از مباحث علمی این اثر فاخر بهره‌مند شوند. -به نقل از شبکه اجتهاد @ijtihad #معرفی_کتاب #غنا #موسیقی #فقه http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠بین خدای سنت و خرمای مدرنیته سرگردانیم!! 🖊مهدی نصیری ♦️«زنگهای خطر فروپاشی خانوداه به صدا در آمده است. زیبنده جمهوری اسلامی نیست که شاهد این همه آسیب در خانواده باشد.» این مطلب را آیت الله اعرافی رییس حوزه های علمیه کشور و امام جمعه قم در خطبه های نماز جمعه روز قدس ابراز داشت. در باره این مطلب نکاتی قابل ذکر است: 🔸1. اگر این سخنان را فرد دیگری زده بود، احتمالا متهم به سیاه نمایی می شد، چرا که مدلول التزامی آن چیزی جز شکست و ناکامی جمهوری اسلامی در سیاستها و عملکردش نسبت به بنیادی ترین نهاد اجتماعی بشری یعنی خانواده ظرف چهل سال اخیر نیست. 🔸2. چرایی تضعیف و خطر فروپاشی خانواده پاسخ های عمیق تری از آنچه معمولا اغلب روحانیون و انقلابیون ما تصور می کنند دارد و این عامل در پس بسیاری از معضلات و تحولات منفی و البته اغلب ناگزیر پس از انقلاب قرار دارد و آن چیزی جز نقش مدرنیته در تحولات یک قرن و به خصوص چند دهه اخیر نیست. چیزی که به دلیل ضعف غرب شناسی و نگاه سطحی ایدئولوگها و کانون های فکری انقلاب اسلامی به مقوله مدرنیته اغلب مخفی مانده است. 🔸3. روحانیون و حوزه های ما به دلیل الزامات حکمرانی در دوران مدرن و نیز فشار مقتضیات منحط زمانه ـ که فهم حوزه انقلابی و اسلام شناسی معاصر از آن به مثابه مقتضیاتی متعالی و تکاملی است! ـ ظرف چند دهه اخیر بعضا دست به تغییر گفتمان ها و شیفت های پارادایمی زدند که اکنون نتایج و پیامدهای آن برای همگان در حال آشکار شدن است تا جایی که رییس محترم حوزه های علمیه را وادار به اعتراف به یک از نتایج سهمگین آن ـ خطر فروپاشی خانواده ـ کرده است. 🔹اغلب می دانیم که قبل از قیام پانزده خرداد سال 42، در سال 41 روحانیت به طور یک پارچه خروشی فتوایی علیه شاه داشتند. مضمون اصلی این فتاوا خلاف مسلّم شرع دانستن لایحه ای بود که شاه به مجلس برای قانونی کردن شرکت زنان در انتخابات برای رای دادن ـ و نه کاندیدا شدن ـ ارائه کرده بود. و در همان موقع چهار تن از روحانیون برجسته حوزه تحت اشراف یکی از مراجع عظام تقلید کنونی کتابی با عنوان «زن و انتخابات» نوشته و حرمت شرکت زنان در انتخابات را برای رای دادن با مبانی کتاب و سنت، مدلّل کردند اما همه دیدیم که با شروع انقلاب اسلامی تغییر گفتمان و شیفت پارادایمی از «زن سنتی خانه دار همپای شوهر و فرزندان» به «زن مدرن همدوش با مردان در عرصه های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی» آغاز شد و امروز تا آنجا پیش رفته است که نه تنها شرکت زنان در انتخابات مجاز و مستحب شده بلکه عضویت زنان در شوراها و نماینده مجلس و وزیر شدن به امری کاملا عادی و مقبول در گفتمان حوزه ها و سنتی های انقلابی تبدیل شده است. 🔹و نکته عجیب این است که التفات نداریم اگر امروز خانواده در حال فروپاشیدن است نتیجه همان تفسیر احکام فقه بر اساس مقتضیات زمان است و فکر می کنیم لابد دست هایی در کار بوده و عواملی نفوذی در نهادهایی لانه کرده بوده اند که خانواده را درمعرض فروپاشی قرار داده اند و الا ما که ظرف این چهل سال جز برنامه های حکیمانه و خردمندانه و سنجیده و با همه کارشناسان مشورت کرده و پخته چیز دیگری نداشته ایم!! و از همین رو ذره ای هم نمی خواهیم رویه های چهل سال اخیر را در هیچ زمینه ای باز خوانی کنیم! 🔹البته بنده با این شیفت های پارادایمی ـ بر اساس اضطرارات و الزامات منحط و قهار زمانه ـ مخالف نیستم و با التقاط بین سنت و مدرنیته در هر موردی که ایستادگی در برابر یک الزام و فشار امر مدرن منجر به مفسده بیشتری از عمل به یک سنت شود، موافقم اما به شدت با این ایده که ما اکنون در حال حرکت به سوی تحقق اسلام ناب هستیم و می خواهیم تا آستانه تمدن و جامعه تراز دین پیش برویم، مخالفم و آن را ناشی از برخی سوء تفاهم های اسلام شناسی معاصر می دانم. ♦️به ریاست حوزه های عملیه پیشنهاد می کنم دو واحد درس عصر غیبت شناسی (بر اساس کتاب غیبت طوسی و نعمانی) و دو واحد هم درس تجدد و زمانه شناسی (بر اساس آثار شهید آوینی) به دروس حوزه های علمیه اضافه کنند که نتیجه آن رسیدن به نگاهی واقع بینانه تر در امر حکمرانی خواهد بود و حوزویان انقلابی ما در کنار تلاش های مستمر خود برای تداوم جمهوری اسلامی، اندکی هم به اضطرار انسان و بشریت در عصر غیبت و روزگار عمیقا منحط مدرن خواهند اندیشید و احساس نیازشان به ظهور منجی جهان و انسان به سطح شایسته یک شیعه علوی و مهدوی خواهد رسید! http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فقر غزالی شناسی در ایران 🖋 حسن انصاری 🔸غزالی یکی از معدود عالمان تمدن اسلامی است که آثار و تفکرش مرزهای جهان اسلام را در نوردید و حتی در مغرب زمین تعدادی از آثارش از سده های میانه و قبل از عصر جدید مورد توجه قرار گرفت. همینک هم در دانشگاه های غرب بخش عمده ای از شناخت اسلام متکی است بر آثار غزالی و تفکر او. تعدادی از آثارش به زبان های غربی ترجمه شده و اندیشه و تألیفاتش بخش مهمی از بنیاد شناخت غربیان از اسلام را تشکیل می دهد. سالانه دهها مقاله علمی و چندین کتاب درباره او در غرب منتشر می شود و آثارش مورد تحلیل قرار می گیرد. 🔸به یک اعتبار او را می توان مؤثرترین متفکر اسلامی در تمام تاریخ تمدن اسلامی و در سطوح مختلف تاریخی و جغرافیایی و مذهبی دانست و همین می تواند روشن کند چرا تا این اندازه آثار او مورد توجه اسلامشناسان غربی قرار گرفته است. 🔸دانشگاه کلمبیا که از برترین دانشگاه های ایالات متحده است المنقذ من الضلال او را در شمار متن هایی قرار داده که دانشجویان رشته های مختلف می بایست به عنوان ادبیات جهانی و انسانی در کنار مهمترین متن ها و آثار غربی بخوانند؛ فارغ از اینکه در هر رشته ای تحصیل کنند. 🔸من امسال خود از سوی دانشگاه کلمبیا دعوت شدم تا درباره این اثر مهم غزالی در حضور استادانی با تخصص های عمومی تر و آشنا با آثار ادبی غربی که این درس را در چارچوب ماده درسی پیشگفته در دانشگاه تدریس می کنند صحبت کنم و اهمیت و دشواره مرکزی آن را به عنوان کسی که روی مطالعات اسلامی کار می کند بیان کنم. غزالی آثار مهمی دارد و المنقذ می تواند به عنوان دریچه ای برای شناخت آثار و تفکر غزالی به عنوان متفکری جهانی مورد توجه قرار گیرد. 🔸در ایران ما از غزالی تقریا هیچ شناخت درستی نداریم. او را یک اشعری ضد عقل و ضد فلسفه می شناسیم که برخی انگاره های ضد شیعی هم داشته است و با باطنیان درافتاده و حکم به تکفیر فلاسفه و اسماعیلیه داده و سر تا پا در خدمت خلافت عباسی و یا سلطان سلجوقی بوده است. دست کم این تصوری است که در دو سه دهه اخیر از او در ایران به دست داده شده و دلیلش هم روشن است: کسی آثار او را نخوانده است. یعنی با دقت و همه جانبه نخوانده است. 🔸غزالی از بزرگترین متفکران اسلام و ایران است که دست کم از نقطه نظر آنکه به فارسی هم نوشته و از خراسان و طوس است بایسته بود بیشتر مورد توجه محققان ایرانی قرار گیرد اما چنین نشد. 🔸آنچه تاکنون درباره او نوشته شده بی اغراق جز دو اثر همگی هیچ ارزش خواندن ندارد: یکی کتاب فرار از مدرسه مرحوم زرین کوب است که با اینکه ارزش آکادمیک و انتقادی آن کم است اما سیر زندگی غزالی را با زبان شیرینی به تحریر آورده و دیگری غزالی نامه است از مرحوم همایی که به عنوان اثری تتبعی خوب است اما الآن دیگر کهنه شده و قابل استناد نیست. از میان مقالات برخی مقالات آقای دکتر پورجوادی درباره غزالی هم مفید است. من الآن واقعاً کتاب و مقاله مفید دیگری درباره غزالی به زبان فارسی سراغ ندارم. در زبان عربی هم وضع به همین منوال است. تنها اثر مفید به زبان عربی درباره غزالی کتاب مؤلفات الغزالی بدوی است که آن هم دیگر کهنه شده است. 🔸بر عکس در غرب کتاب ها و مقالات مفید و علمی درباره غزالی بسیار است. متأسفانه بیشتر این کتاب ها و مقالات به فارسی ترجمه نشده. کتابشناسی همین مقالات و کتاب ها خود کتابی پر برگ می شود. با توجه به تحقیقات جدید همینک شناخت ما از برخی جنبه ها و آثار غزالی به کلی متفاوت شده است: درباره مقاصد و مضنون او. درباره تهافت او. درباره اندیشه سیاسی او. درباره تأثیرپذیری های او از ابن سینا. درباره تعلق خاطر او به مکتب اشعری و گرایشات کلامی او. درباره معرفت‌شناسی او. درباره نقدهای او بر فلسفه. همه و همه به کلی تغییر کرده است. 🔸از کتاب های خوبی که درباره غزالی نوشته شده کتابی است که Alexander Treiger نوشته است با عنوان: Inspired Knowledge in Islamic Thought: Al-Ghazali's Theory of Mystical Cognition and Its Avicennian Foundation 🔸شنیدم ترجمه ای از کتاب در دست انتشار است. به نظرم خواندن این کتاب نشان می دهد تا چه اندازه شناخت ما در ایران از غزالی سطحی است و غیر علمی و آمیخته با داورری های ایدئولوژیک. -به نقل از کانال فرهیختگان http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠جامعه ایران وارد دوره‌ای آنومیک شده؟(بخش اول) 🖊دکتر ناصر فکوهی(استاد انسان‌شناسی دانشگاه تهران) ♦️واژه آنومی (از ریشه یونانی به معنای نبود قانون و ارزش) را عمدتاً امیل دورکیم وارد ادبیات علوم اجتماعی کرد. تعبیر دورکیم از این مفهوم، موقعیتی از جامعه است که در آن به دلایلی که می‌توانند بسیار متفاوت باشند، ما شاهد کاهش یا از میان رفتن نسبتاً گسترده ارزش‌های اجتماعی باشیم؛ به صورتی که افراد دچار تزلزل در شخصیت خویش شده و از آنجا که دیگر به هیچ‌چیز و هیچ‌کسی باور ندارند. ♦️با این رویکرد عمومی، وقتی در جامعه کنونی ایران که رو به سوی نوعی فروپاشی اجتماعی – فرهنگی رفته و در حال حاضر فشارهای بسیار سنگینی را به دلیل تحریم‌ها، گرانی زندگی و بی‌کفایتی برخی از مسئولان تحمل می‌کند، تأمل می‌کنیم، وقتی اخبار گاه بسیار ناخوشایندی را از حوادث بسیار دردناکی چون جنایت‌ها و بی‌رحمی‌ها را می‌خوانیم، یا اخبار دیگری را از گستره حیرت‌انگیز فساد، فاصله طبقاتی، بی‌پروایی غریب و افسارگسیخته نوکیسگان، برای بسیاری این پرسش پیش می‌آید که: آیا ما در موقعیتی «آنومیک» قرار نگرفته‌ایم؟ یا دست کم در آستانه چنین موقعیتی نیستیم؟ و طبعاً پرسش دوم این خواهد بود: اگر چنین موقعیتی یا آستانه آن، وجود دارد، چه باید کرد؟ ♦️تفاوتی است جامعه‌شناسانه و روان‌شناسانه میان «احساس آنومی» و «موقعیت آنومی». ممکن است ما روی یک گسل خطرناک زلزله زندگی کنیم و هر آن در خطر آن باشیم که زندگیمان نابود شود، اما چون نسبت به این موضوع آگاهی نداریم، ابداً احساس خطر نکنیم. برعکس ممکن است از «جنگ» یا «تنش» بزرگ خاورمیانه که برخی به دلایلی متفاوت مایلند درباره آن مبالغه کنند، چنان وحشت داشته باشیم که زندگی خود را به یک جهنم واقعی تبدیل کنیم. در مورد اخیر، احساس خطر بسیار قوی‌تر و واقعی‌تر از واقعیت ِ خطر است. ♦️آنچه در طول سال‌های سال در ایران گسترش یافته و خطر اساسی در زمینه اجتماعی و فرهنگی به شمار می‌آید، آن است که بی‌کفایتی و بی‌مسئولیتی ِ برخی از مدیران، سبب شده موقعیت‌های شکننده واقعی را به شدت در جهت منفی بزرگ جلوه دهند: ما با تناقضی اساسی روبرو هستیم و آن اینکه: در حال حاضر نه هیچ کاری نسبتاً ساده‌تر از جلب اعتماد مردم به مسئولان وجود دارد و نه هیچ کاری نسبتاً ساده‌تر از سلب این اعتماد. این البته در شرایطی یک واقعیت به حساب می‌آید که ما با جامعه‌ای به شدت جوان و به شدت عاطفی روبرو باشیم، که هستیم، جامعه‌ای که در آن احساسات و عواطف و واکنش‌ها و خودنمایی‌ها و توهم‌ها و خیالبافی‌ها در هر جهتی، حرف اول را می‌زنند، و عقلانیت و تأمل و دوربینی و تعقل حرف آخر را. ♦️در این موقعیت اگر خواسته باشیم پاسخی برای پرسش‌های خود و چاره‌ای برای گرفتاری‌های خویش بیابیم‌، در کوتاه مدت «راه‌حل‌های نسبتاً ساده» ای هم داریم: اینکه برای نمونه کمتر مردم را زیر فشارهای بیهوده و بی‌حاصل و از سر ِ تعصب به دلیل سبک‌های زندگی متفاوتشان با آنچه ممکن است مسئولان تصور کنند تنها سبک زندگی «درست» به حساب می‌آید، بگذاریم؛ اینکه خود را برای کودکان و جوانان ِ مردم، دلسوزتر از پدر و مادر آن‌ها ندانیم و بر آن نباشیم که همه را حتی در بالاترین سنین دائم «تربیت» و «نصیحت» کنیم؛ اینکه مردم را جدی بگیریم و به آنها اعتماد کنیم و آن‌ها را به چشم کودکان سرکش و شرور نبینیم. این‌ها در دراز مدت مشکلات ما را حل نمی‌کنند، اما دست کم در کوتاه و میان مدت، شاید بتوانند اعتماد اجتماعی را بالا برده و خطر آنومی را در جامعه کاهش دهند. ♦️از لحاظ اقتصادی می‌توان «راه‌حل‌های نسبتاً ساده» دیگری را در نظر گرفت: اینکه همچون دوره جنگ که در آن زمان نیز فشار تحریم بیگانگان بر کشور بالا بود، مردم را نسبت به برخورداری از حداقل‌هایی که برای زندگی روزمرشان نیاز دارند، مطمئن کنیم؛ اینکه از اشرافی‌گری‌های نوکیسگان جلوگیری کنیم و مبارزه‌ای اساسی و واقعی را با فساد و گسترش آن آغاز کنیم؛ اینکه برخی از مسئولان سیاست خود در دفاع از بازار فاسد، رانتی و افسار گسیخته‌ای که در حال از میان بردن طبقه متوسط در کشور ما است و همه چشم‌اندازهای آینده را برای همه افراد حتی طرفداران خود، می‌بندد، کنار بگذارند و شروع به تأمین و تضمین حداقل‌ها کنند؛ اینکه همه مسئولان همبستگی خود را با گروه‌ها و هویت‌های محلی و قومی ایران نشان دهند و از مطرح کردن مقررات تبعیض‌آمیز دست بردارند. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
دغدغه‌های حوزوی
💠جامعه ایران وارد دوره‌ای آنومیک شده؟(بخش اول) 🖊دکتر ناصر فکوهی(استاد انسان‌شناسی دانشگاه تهران) ♦
💠جامعه ایران وارد دوره‌ای آنومیک شده؟(بخش دوم) 🖊دکتر ناصر فکوهی(استاد انسان‌شناسی دانشگاه تهران) ♦️برای آنکه جامعه ما از آنومی به دور باشد – و در اینجا باید بگویم جامعه ما در حال نزدیک شدن به مرزهای آنومیک است – باید نهادها، افراد و شخصیت‌ها و گروه‌های اجتماعی و اقتصادی و سیاسی مسئول، تمام تلاش خود را به کار بگیرند که این جامعه را در سه موقعیت «گذشته»، «حال» و «آینده» استوار نگه داشته و انسجام آن را بازتولید کنند. 🔺از میان این سه، «آینده» مهم‌ترین موقعیت است، ولو آنکه خیالی‌ترین آن‌هاباشد. «آینده» معادلی برای امید داشتن است. امید مهم‌ترین و اساسی‌ترین ساختاری است که جوامع انسانی را بر سر پا نگه می‌دارد و وقتی امید از جامعه‌ای رخت بربندد، می‌بینیم که خودکشی‌ها یعنی رها کردن ِ زندگی یا مهاجرت‌ها یعنی رها کردن ِ آن جامعه، رو به افزایش می‌گذارند. بنابراین باید بیش و پیش از هرچیز به مردم نشان داد که می‌توانند امید موقعیت بهتری را داشته باشند ولو آنکه موقعیت کنونی‌شان بهترین نباشد. اما این «نشان دادن» با حرف و شعار میسر نیست، این امید با کنش‌های واقعی، قابل اثبات و صادقانه، قابل تحقق یافتن است. باید همه مردم یا اکثریت آنها قانع شوند که مسئولان و جامعه، حداکثر تلاش خود را می‌کند که بهترین موقعیت ممکن برای آن‌ها فراهم شود و نه برعکس؛ یعنی اینکه همه بر آن هستند که موقعیت ما را دائماً بدتر و غیر قابل تحمل‌تر کنند. 🔺اقداماتی که سودهای کلان را برای گروه‌های اقلیتی ایجاد و میلیون‌ها نفر را از حقوق اولیه‌شان در غذا و مسکن و بهداشت و آموزش محروم می‌کنند؛ آن هم در یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان یعنی ایران، اقداماتی هستند که موقعیت «حال» را تخریب می‌کنند. اگر مردم قانع شوند که مسئولان حداکثر تلاش خود را صادقانه برای بهتر شدن وضعیت آن‌ها می‌کنند، شرایط حتی از این مشکل‌تر را نیز تحمل خواهند کرد، کما اینکه در طول جنگ هشت ساله با عراق چنین بود. 🔺و اما سومین موقعیت به «گذشته» مربوط می‌شود که بسیار مهم است، اما اهمیت آن مثل دو مورد دیگر نیست، زیرا «گذشته» نوعی از خیال است که لزوماً و در همه شرایط تأثیر مستقیم و حادی نه بر وضعیت کنونی ما دارد و نه بر موقعیت آینده‌مان و از همین رو «کم هزینه‌ترین» موقعیت برای فعالیت است. هم از این رو است که می‌بینیم تاکید کسانی که نه می‌خواهند برای «حال» مردم فکری بکنند و نه برای آینده‌شان، آنقدر زیاد بر ساختار «گذشته» متمرکز می‌شوند و دائماً از «گذشته‌های طلایی» یاد می‌کنند و یا برعکس از «گذشته‌های وحشتناک»: گروهی می‌خواهند پیوسته ثابت کنند گذشته‌ها «طلایی» بوده‌اند و «حال» موقعیت بدتری است تا به اهداف ایدئولوژیک خود برسند و گروهی هم درست برعکس می‌خواهند با دستکاری افکار ثابت کنند در گذشته‌ها همه چیز لزوماً و به مراتب بدتر بوده و بنابراین هرچه امروز داریم را باید با خوشحالی بپذیریم. هر دو گروه استدلال‌های خود را بر زمینی سُست استوار می‌کنند؛ زیرا این گونه خیالبافی‌ها و سخن‌پراکنی‌ها و شعاردادن‌ها نیستند که می‌توانند در میان و دراز مدت کسی را نسبت به وضعیت کنونی یا آینده به اشتباه بیاندازد. به خصوص در موقعیت امروز جامعه ما که جوانان از سرمایه‌های فرهنگی نسبتاً بالایی برخوردارند و دسترسی‌های فراوانی به رسانه‌های همه جهان دارند. ♦️در یک کلام، جامعه ما هنوز در موقعیت آنومیک نیست، اما موقعیت بحرانی دارد و با نشانه‌های بی‌شماری از همه مسئولان، از همه کسانی که قدرتی برای تصمیم‌گیری و تأثیرگذاری بر سیر وقایع را دارند، می‌خواهد که باید کاری بکنند و نمی‌توانند صرفاً با این استدلال که بیگانگان بر ما فشار وارد می‌کنند، از خود سلب مسئولیت کنند. مردم ما حق دارند حقوق خود را به مثابه مردمی که در یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیا زندگی می‌کنند، مطالبه کنند. هیچ کسی انتظار ندارد که همه مشکلات یک شبه حل شود، اما از آن سوی قضیه نیز نباید از مردم انتظار داشت که هرگونه فساد و تبعیض و بی‌کفایتی را بپذیرند و زبان به شکایت باز نکنند و یا دست کم به موقعیت منفعلانه‌ای که سال‌ها است در آن هستیم، تن ندهند. انفعال اجتماعی البته موقعیتی با خطر کمتری از آنومی اجتماعی است، اما موقعیتی به شمار می‌آید از آستانگی و در جهت حرکت به سوی آنومی که بزرگترین خطرات را برای هر جامعه‌، هر فرهنگ و هر تمدن به همراه دارد. -به نقل از ایرنا http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠یقه سازندگان سد لفور را هم بگیرید! 🖋امیر هاشمی مقدم ♦️این روزها پنج نفر جوانی که عکس‌شان با پوشش نامناسب سوار بر قایق در سد لفور منتشر شده، خبرساز شده‌اند. درباره واکنش‌های تندی که به آن صورت گرفته، چند نکته را یادآوری می‌کنم: 🔸الف) تقریبا 15 سال پیش من نیز در نگارش گزارش ارزیابی پیامدهای ساخت سد لفور همکاری داشتم. یافته‌های آن گزارش پژوهشی نشان می‌داد که ساخت این سد تقریبا از هر جهت که نگاه کنی، زیان‌بار است. آن گزارش را نادیده گرفتند و سد را ساختند (البته ساخت سد سال‌ها پیش آغاز شده بود و فقط می‌خواستند برای فریب هم که شده، بگویند ارزیابی پیامدهایش را انجام داده‌ایم. هرچند گمان نمی‌کردند گزارش سفارشی‌شان آنچنان منفی از آب در آید). برخلاف ادعاهایی که کرده بودند، ساخت سد نه تنها باعث توسعه کشاورزی نشد، بلکه به کشاورزی منطقه آسیب جدی هم زد. همچنین مردمان چندین روستا مجبور به جابجایی شدند. روش این جابجایی بسیار ساده بود. مثلا خانه و زمین‌های کشاورزی‌شان را قیمت می‌کردند، می‌شد 5 میلیون تومان (در آن تاریخ). با منت می‌گفتند بیا این 6 میلیون تومان را بگیر و خوش باش. وقتی مردم نپذیرفتند این را، به زور و با شیوه‌ای بسیار خشن آنان را از خانه‌های‌شان بیرون رانده و روستاها را با لودر ویران کردند. هیجکدام از آن روستاییان نتوانستند با آن پول‌ها خانه بخرند. در روستاهای اطراف خانه و زمین کشاورزی خالی برای حضور صدها خانوار نبود و در شهرها هم با آن پول نمی‌شد خانه خرید. بنابراین بیشترشان تبدیل به حاشیه‌نشین‌هایی در قائم‌شهر، بابل و... شدند و به دستفروشی، خرید و فروش مواد مخدر یا جرائم دیگر روی آوردند. 🔸ب) یکی از دلایلی که برای ساخت این سد در طرح توجیهی‌اش آمده بود، توسعه گردشگری در منطقه بود. گردشگری حقیقتا یکی از یتیم‌ترین حوزه‌های تخصصی در ایران است که هر کسی از راه رسید گمان می‌کند می‌شود یک سد یا پارک جنگلی و... را تبدیل به جاذبه گردشگری کرد و مردم را به آنجا کشاند. لفور تا چند سال پیش یکی از سنتی‌ترین و دست‌نخورده‌ترین مناطق مازندران بود. این را بر پایه ده‌ها باری که به این منطقه رفته‌ام و حتی با گاوداران لفور چندین شبانه‌روز کوچ بهاره یا به قول خودشان «گو هِمرا» رفتیم به مناطق سردسیر (که گزارشش در اینجا در دسترس است) می‌گویم. از سوی دیگر، گردشگری تفریحی یکی از تنش‌زاترین گونه‌های گردشگری در مناطق سنتی است. سدها در گردشگری جزو جاذبه‌های تفریحی به شمار می‌آیند و کسی که برای گردش به سوی سد می‌رود، بیشتر یا به دنبال تفریحات آبی (از آب‌بازی گرفته تا شنا، قایق‌سواری، اسکی روی آب و...) است یا تفریحات ساحلی (حمام آفتاب، والیبال و فوتبال ساحلی و...)؛ که هر دو گروه عموما با نگاه و باورهای سنتی در تضاد است. واقعیت اینست که گردشگری زبان ویژه خودش را دارد که گاهی اوقات ما واقعا زبان‌نفهمیم و از یک گونه‌ی گردشگری، انتظارات و چشم‌داشتهای عجیب و غریبی داریم. 🔸ج) دست آخر اینکه این همه واکنش در برابر پدیده‌ای که دور از انتظار نبود، جای شگفتی است. بسیاری از مسئولین نسبت به آن موضع گرفتند؛ پلیس سریعا وارد عمل شده و ابتدا قایق‌ها را توقیف کرد و سپس افراد قایق‌سوار را شناسایی و بازداشت نمود. البته اگر همین سرعت عمل و گستردگی واکنش در برابر دیگر جرائم هم باشد (از اختلاس و دزدی گرفته تا اسیدپاشی به زنان معصوم و...)، گله‌ای نیست. از آن مهمتر، ای‌کاش مجریان قانون یقه سازندگان سد لفور و همه ذی‌نفعانی را می‌گرفتند که منافع‌شان کاملا در تضاد با منافع ملی، با ساخت این سد گره خورده بود و بنابراین فشار آوردند تا با وجود همه ارزیابی‌هایی که پیامدهای وحشتناک فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی برای این سد پیش‌بینی می‌کردند، ساخته شود و صدها نفر از ساکنان آنجا آواره و حاشیه‌نشین گردند و زمین‌های کشاورزی اطراف، به دلیل بالا آمدن سطح آب، کیفیت‌شان را از دست بدهند و فرهنگ سنتی مردم منطقه مورد بی‌حرمتی قرار بگیرد. -به نقل از کانال مقدمه http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠#معرفی_کتاب "جستاری در مواجهات معنایی روحانیت و سینمای اجتماعی ایران" 🔸دکتر مهدی منتظرقائم و محمدجعفر اسفندیاری 🔸در فصل نخست سنت نظری تفسیر متن و مطالعات دریافت، از زوایای گوناگون فلسفی، ادبی، ارتباطی و سینمایی مورد واکاوی قرار گرفته و در فصل دوم، سیر تطورات تاریخی، علمی و گفتمانی حوزه و روحانیت قم، بررسی شده. در فصل سوم نیز، پیش زمینه‌ها، الزامات و اقتضائات روش‌شناختی پژوهش تشریح شده است. در فصل چهارم یافته‌های حاصل از مصاحبه‌های تحقیق با روحانیون تشریح گردیده و در فصل پنجم، ارائۀ جمع‌بندی، تفسیر و نتیجه‌گیری صورت گرفته است. 🔸بروز تنوعات و تکثرات معرفتی و گفتمانی در حوزه و روحانیت قم در دو سه دهۀ اخیر سبب شده تا حوزه و روحانیت قم به نحله‌ها و مشرب‌های گوناگون سنتی، فلسفی، عرفانی، عقلانی و... تقسیم شود و دیگر قابل‌تقلیل و تعمیم به یک یا دو جریان خاص نباشد؛ از این رو مواجهات معنایی روحانیت با متون رسانه‌ای نیز، دیگر به شکل محدود سابق نبوده و سویه‌های مبهم و نامعلوم متعددی پیدا کرده است. 🔸به استناد این کتاب، دریافت معانی و رویکردهای تفسیری هریک از مشرب‌های فکری و معرفتی روحانیت قم در دوران کنونی، تنها از رهگذر بررسی روشمند و میدانی نحوۀ مواجهۀ «جهان‌های معرفتی» روحانیت قم با بسترهای فرهنگی و اجتماعی روز جامعه ازجمله متون رسانه‌ای قابل‌دسترسی است. _به نقل از http://mobahesat.ir/ http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠احضار ارواح! 🔹حاشیه‌ای بر استعفای وزیر آموزش‌و‌پرورش 🖋دکترمحمّدعلی فیاض‌بخش 🔸تکرار نصب‌ها و عزل‌ها و استیضاح‌ها و استعفاها در وزارتخانه‌ی آموزش‌ و پرورش، اگر گره‌گشای مشکلات نهادینه‌شده‌ این وزارت بود، چهار دهه آزمون و خطا کافی می‌نمود. ماشین عظیم و ثقیل و‌ مستهلک آموزش ‌و پرورش را ساده‌انگاری است اگر بپنداریم، تنها راننده‌ای ماهر بتواند در طریق صحیح هدایت کند؛ بدون آن‌که مجموعه‌ای از دیگر امکانات به کمک بیایند. 🔸نگاهی به عمر چهل‌سال اخیر آموزش‌وپرورش، دلیلی بر مدعای فوق است: 🔸آموزش و‌‌ پرورش در طول این چهار دهه، تقریباً تمام گرایش‌های فرهنگی و سیاسی و حتی ایدئولوژیک را در سطح مدیریتی تجربه کرده است. 🔸از زمان شهید رجایی، دومین وزیر آموزش ‌و پرورش پس از انقلاب تا امروز، صحنه‌ی آموزش ‌و پرورش، میدان تلاش‌ها و کوشش‌ها و زحمات افراد مختلف بوده است. شهید رجایی، نمایه‌ای از تحول‌خواهی انقلابی در این دستگاه بود؛ هرچند عمر کوتاه و پربرکتش این مجال را از او گرفت. پس از او دیدگاه‌هایی از تندروترین‌ها تا محافظه‌کارترین‌ها بر این‌ مسند نشستند و هرکدام در عمر وزارت خویش اقداماتی را به عمل آوردند. چه کسانی که همچو او بالیده‌ آموزش‌ و پرورش بودند و از کسوت معلمی به جامه‌ وزارت رسیده بودند و چه افرادی، همچو وزیر اولین دولت اصلاحات، که یک روز هم سابقه‌ی معلمی در کارنامه‌ی خود نداشتند؛ اما به سهم خود دغدغه‌ی آموزش‌وپرورش را داشتند. 🔸در قطاری که انواع دیدگاه‌ها و ‌گرایش‌ها را در ایستگاه آموزش‌وپرورش سوار و پیاده کرد، همه‌ چشم‌ها به توانایی‌های ذاتی و مدیریتی و اجرایی لوکوموتیوران‌ها بود؛ ...و نه به دیگر تمهیدات و لوازم این قطار پرواگن. کمتر کسی به ریل‌های زیر این قطار و زیرساخت‌های زیر ریل‌ها یا فرسودگی واگن‌ها یا سوخت مناسب لوکوموتیو اندیشه کرد. همه، همیشه لوکوموتیوران را نگریستند و افت‌وخیز این قطار را در کوره‌‌راه‌های پرپیچ‌وخم چهار دهه، یکسره از چشم راننده دیدند. ♦️با این نگاه، تردید نکنید، ماهرترین و‌ چابک‌ترین راننده نیز همچنان این قطار را یا در میانه‌ کویر یا وسط پلی معلق یا در جنگلی انبوه متوقف خواهد‌کرد؛ یا زیر تیغ استیضاح، یا به عافیت استعفا و یا حتّی به رؤیای بهارستان! ♦️یافته‌ من این است که یک حلقه‌ی مفقوده در کلان حاکمیت در کار آموزش‌ و پرورش باید یافته و در جای خود نهاده شود؛ ...و آن اراده‌ تغییر و‌تحول و نوسازی و کارآمدی است. ♦️امروز، سه عنصر بودجه، نیروی انسانی ماهر و راهبرد علمیِ آموزشی-پرورشی در حلقه‌ مفقوده‌ آموزش ‌و پرورش پنهان شده است. 🔸داستان بودجه از فرط تکرار، ملال‌انگیز شده است. بحث نیروی انسانی ماهر و کارآزموده، به تبَع بودجه و نیز فقر پژوهش‌های عملیاتی در مدیریت نیروی انسانی، به یک تراژدی زمان‌خورده تبدیل شده است و بالاخره مشکل راهبرد علمی درازمدت در این امر بزرگ، در دو دهه‌ اخیر در چالش با تجارت فرهنگی و آموزشی قربانی شده است. راهبرد «آموزش کنکوری» و «تربیت حافظه‌محور» -که در تجارت تست و‌ حل‌المسائل و مؤسسات به اصطلاح کمک آموزشی نمایان شده- راه را بر هرگونه تجدیدنظرطلبی نوآورانه و تحول‌خواهانه بسته است و تا زمانی که اراده‌ای جامع در کلان حاکمیت برای حل و رفع این سه مانع به میدان نیاید، رفت‌وآمد وزیرانی که یکی‌یکی قربانی روزمرگی‌های وزارتخانه هستند، گرهی از کار فروبسته‌ی آموزش‌وپرورش نمی‌گشاید. ♦️بد نیست صاحبان مناصب و تصمیمات -که در این یک هفته با انواع طعنه‌ها و شماتت‌ها وزیر را به خاطر استعفایش نواختند- تصور کنند که با ادامه‌ همین ساختار، وزیر بعدی چه معجزی رو خواهد کرد؟ گیرم «جان‌دیویی» زنده شود و یا «ابن‌مسکویه» روحش احضار گردد و یا «محمدباقر هوشیار» سر از گور به‌در آورَد! http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠هنر انقلاب! 🖋روح‌الله جلالی ♦️هنر از جمله مواردی است که مانند سیلی خروشان به رودخانه خشک جامعه سرازیر می‌شود و قایق‌های به گل نشسته اعتقادی را به حرکت در می‌آورد. اسلام با هنر طراوت گرفت. از قرآن و مساجد و اماکن زیارتی تا منبر و خطابه و نویسندگی و... در شکل، سرتاسر هنر است و بس! ♦️شکل قرآن هنر خالص است. آهنگ کلام الهی، خط آن، نگارگری و تذهیب و ... است. نهج‌البلاغه سرآمد خطابه و هنر سخن گفتن است. از یاد نمی‌برم که کتاب هنرمندانه خاطرات زندانی سیاسی "عزت شاهی"، چگونه ولوله‌ای در میان طلاب و دانشجویان برای مطالعه انقلاب و بازدید از موزه عبرت انداخته بود و از مسیر اقناع و تخیل، آنها را به دغدغه اندیشه و عقلانیت حرکت می‌داد. ♦️سریال چرنوبیل یک منطقه نازیبا را به یکی از نقاط توریستی جهان تبدیل می‌کند! ♦️آمریکایی‌ها با هالیوود، در سرتاسر دنیا حکمرانی فرهنگی می‌کنند و درحالیکه من در حال تدریس مبانی انقلاب هستم، فرزندانم با لذت و دقت پای انیمیشن‌های آنها نشسته‌اند و ساعت‌ها در روز، سبک زندگی آمریکایی می‌آموزند و داده‌های آثار هالیوودی را در لایه‌های زیرین شخصیت خود محکم می‌کنند. ♦️جوانان و نوجوانان ما ساعت‌ها در هفته با سریال‌های آمریکایی خو گرفته‌اند و ذائقه خود را با تمایلات فلان تهیه‌کننده و کارگردان صهیونیستی و آمریکایی شکل می‌دهند. ♦️غیر از آنکه هنر، ثروت غیرقابل تصوری برای کشورشان به ارمغان آورده است، رقابت سنگینی برای متخصص شدن در هنر و تهیه جذاب‌ترین آثار هنری در جریان است. ♦️فارابی معتقد است که برای ترویج ارزش‌ها و فضائل اخلاقی و دینی در جامعه، باید از طریق هنر، قوه خیال توده مردم را پرورش داد، چراکه بیشتر مردم از طریق اقناع(پذیرش) و تخیل مطالب را می‌پذیرند نه بر اساس اندیشه. او جهت‌دهی به تخیلات عمومی جامعه را که از طریق هنر انجام می‌پذیرد در وهله اول وظیفه زمامداران جامعه می‌داند. افلاطون هم تربیت هنری را زمینه‌ساز پرورش عقلانی مردم می‌داند و آن را موجب نظم و پالایش روان انسان ناآماده تفکر دانسته است تا مردم آماده شوند که در مراحل بعد تحت تربیت صحیح عقلانی قرار گیرند. علامه محمدتقی جعفری هم اهل تصدیقات صحیح را قلیل و اکثریت جامعه را اهل تصورات معرفی می‌کند. این اندیشمندان، جامعه را تشنه اقناع می‌دانند که معمولا بر پایه تخیلات می‌چرخد. ♦️در جای دیگر نیز گفته شده است که هنر نامزدهای انتخاباتی هم ارائه یک نقاشی و تصویر به مردم است و کمتر کسی به دنبال تحلیل برنامه‌ها و توانمندی نامزدهاست و آن کسی که نقاشی بهتری از خود ترسیم کند، برنده انتخابات است. ♦️به هر حال گویی که اگر بخواهیم لیستی از سرمایه‌گذاری‌های پایه و اساسی در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی که مهم‌ترین رکن آن مردم و ذهنیتشان هستند نام ببریم، "هنر" بر صدر این لیست می‌نشیند. ♦️به نظر می‌رسد تولیدات هنری دهه‌های اخیر نسبت به دهه‌های ابتدایی انقلاب، افت محسوسی را تجربه می‌کنند. روایت فتح آوینی، بودجه‌ها و سازمان‌های عریض و طویل فعلی را ندیده بود اما در شرح دفاع و جذب مخاطب، یکه تازی می‌کرد. سرودهای انقلابی هنوز رکوددار تحریک احساسات هستند و جایگزین‌های مناسبی نیافته‌اند. هنر انقلابی این روزها جوشش عاشقانه هنرمندان را کمتر در خود می‌یابد، چراکه خودِ هنر که در جهت اقناع توده به کار گرفته می‌شود، بیش از آنچه باید، گرفتار سفارش و ابلاغ شده است. زور ابلاغ هم به جامعه هنری نمی‌رسد و لذا یک فاصله روزافزون عمیق میان هنرمند و هنر انقلابی مشاهده می‌گردد. زورش برسد هم فرق است بین هنرمند مزدور تا هنرمند عاشق! از طرفی در شناسایی و تربیت روشمند هنرمندانِ ارزشی هم دغدغه خاصی دیده نمی‌شود. دانشکده‌های هنر رها هستند و دانشجویان دیمی رشد می‌کنند. بسیاری از آنان با شخصیت مذهبی وارد مجموعه می‌شوند و با تصورات آشفته و لائیک فارق‌التحصیل و وارد بازار کار می‌شوند. در مرحله اول قوی‌ترها که سلامت اخلاقی دارند باید شناسایی شده و با سرمایه‌گذاری جدی، قوی و کاربلد شوند. چهره‌های جوانی همچون محمدحسین مهدویان و نرگس آبیار موجب قوت قلب هستند، اما ناکافی و محدود. باید رقابت جدی و واقعی میان هنرمندان شکل بگیرد و جشنواره‌های فرمایشی و ابلاغی با اسم و عنوان مردمی هم دردی را چندان دوا نمی‌کند. بایستی اجازه داد در تضارب آثار هنری، عیار هنر انقلابی و ارزشی مشخص شود. ♦️هنر هم تولید ثروت می‌کند، هم قدرت مافوق تصوری در فرهنگ‌سازی داخلی و خارجی دارد و از همه مهم‌تر در نشاط و لذت اجتماعی هم نقش بی‌بدیلی ایفا می‌کند. هنرمندان بایستی به دقت آموزش داده شوند تا در تکنیک و محتوا قوی شوند. جامعه هنری پر از ذوق و ایده است. باید حمایت شود. -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فرهنگ بی‌صاحب!! 🖋امیر مسروری ♦️ماجرا از این‌جا شروع می‌شود که فرهنگ ما صاحب ندارد. یعنی حوزه علمیه تا فلان نهاد اجرایی مدعی است وظیفه تولیت فرهنگی دارد و هر یک سودای اجرای فرهنگی را مد نظر دارد که از اندیشه و پویایی ذهنی خود دم می‌زنند! شما یک نفر یا مسئول را در کشور نام ببرید که مدعی فرهنگ نباشد! به نظرم فرهنگ بیش‌ از آنکه یک صاحب نظر و کارشناسِ فرهنگی می‌خواهد یک مدیر کارکشته و یک شخصیت کاریزماتیک و یک دیکتاتورِ قدرتمند را می‌طلبد. فرهنگ رها شده است! هیچ‌کس هم مسئولیت آن را نمی‌پذیرد. در حوزه امنیتی و نظامی اگر مسئولی اشتباهی کند، دادسرای نظامی و امنیتی با آن برخورد می‌‌کند، اما در حوزه فرهنگ نه تولیت مشخص است و نه از کسی می‌پرسند در طول مسئولیت چه کردی! به ویژه آنکه در حوزه قدرت فرهنگی تریبون دارد و اگر دست به او بزنند، داد گروهی بلند می‌شود! ♦️مثلا کسی اجازه دارد از ضرغامی سوال چالشی کند که چه کرد؟ یا جایی هست از آقای قمی بخواهد طرح‌های اجرایی دوره جدید را قبل از اجرا ارزیابی کند؟ یا مثلا کسی هست از وحید جلیلی پرسشی کند یا پیرامون عملکردشان کنجکاوی داشته باشد؟ یا مثلا از آقای محمدی اوقاف یا صالحی امیری [ وزیر سابق] سوالی داشته باشد که در این مدت چه کردید؟ اصلا مگر می‌شود از آقای مخبر پرسید چرا یک دامپزشک باید دبیر شورای عالی فرهنگی باشد؟ یا حتی دبیرِ خانه‌ی سینما و موسیقی کشور چگونه عزل یا انتصاب می‌شوند! ♦️فرهنگ کشور ما همین‌قدر بی‌صاحب و بی‌هویت و پدر و‌ مادر است. پس خواهشاً ناراحت نباشید چرا در فضای مجازی فیلم ساسی مانکن در‌ مدارس پخش می‌شود یا فلان بازیگر‌ برای ژست روشنفکری عکس سگش را منتشر می‌کند! -به نقل از @saraeer http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0