eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
457 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین @a_r_moayedi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠از خلع لباس تا خلع اعتماد 🖋اکبر نبوی ♦️من هیچگاه امثال آقای سیدحسن آقامیری را قبول نداشته ام. در نظر این بنده، اکثر قریب به اتفاق افرادی از جنس او، به لباس شهرت بیشتر اهمیت می دهند تا حقگرایی و حقیقت محوری در بیان نظر و دیدگاه. آنها اسیر و پابند مشهورات زمانه اند، به همین دلیل برای شان تعداد فالوور و لایک حتی از واقعیتگرایی هم خیلی بیشتراهمیت دارد. کسانی چون آقامیری خیلی دوست دارند متفاوت باشند. متفاوت بنمایند. و ... بگذریم. ♦️مسلم است که بنده صلاحیت علمی و فقهی ندارم تا در باره ی حکم دادگاه علیه آقای آقامیری چون و چرا کنم. با این حال به عنوان کسی که سی و دوسال سابقه فعالیت رسانه ای دارم و حوزه ی کاری ام به شکل مستقیم با افکارعمومی گره خورده است، معتقدم اِعمال حاکمیت بدون اقناع افکار عمومی، سمی مهلک به شمار می آید. به همین خاطر نسبت به جنس رفتاری که با امثال حسن آقامیری می شود، اشکال جدی دارم. این افراد، بخواهیم یا نخواهیم، بپسندیم یا نپسندیم، در میان مردم (در اندازه ی خود) پایگاه دارند و نمی توان بدون رفتار اقناعی، صرفا به محکومیت آنها اقدام کرد. اضافه آنکه، حتی غیرطرفداران او (کسانی چون بنده) هم نمی دانند اصل ماجرا چیست و چرا یک روحانی معروف را باید به داگاه کشاند، حکم حبس و خلع لباس علیه اش صادر کرد و ... ♦️حسن آقامیری در ذهن مخاطبان اش به عنوان یک روحانی منتقد و صریح الهجه شناخته می شود. وقتی که قوه ی قضائیه با او برخورد می کند اما با گروهی از روحانیونی که (متاسفانه ادعای پیروی و دفاع از رهبری دارند) نگاه و برداشتی قشری و متحجرانه از دین دارند و دین گریزی را رواج می دهند و با استفاده از بلندگوها و رسانه های عمومی و رسمی، دیدگاه های متصلبانه و عصر حجری خود را طرح می نمایند برخورد نمی کند، بدون تردید انواع شائبه ها جان می گیرند و اذهان گروه ها و طبقاتی از جامعه را آزار می دهند. از جمله اینکه: یک گروه حاشیه امن دارند و هرچه بخواهند می گویند و می کنند اما با منتقدان برخوردهای سخت و شدید می شود و... ♦️به دلیل حاکمیت ذهن تکنیکی و تاکتیکی بر تصمیماتِ بسیاری از صاحبان قدرت، هنوز نیاموخته ایم که میان فرصت ها و تهدیدها تمیز قائل شویم و با درکی روشن بینانه و استراتژیک، از فرصت های بالقوه و بالفعل برای نیل به اهداف ملی استفاده کنیم. امثال آقامیری به اعتبار پایگاه مردمی شان، نه یک تهدید بلکه یک فرصت تلقی می شوند. درک و برداشت نادرست از این موضوع و موضوعات مشابه، همیشه خسارت بار بوده و به کاهش ظرفیت های اجتماعی نظام منجر شده است. معلوم نیست چرا برخی بر رفتن در یک مسیر غلط و زیانبار، اینقدر پافشاری می کنند و حاضر نیستند از تجربه های تلخ و رنجبار گذشته درس بگیرند. ♦️هرکس که مدعی دلسوزی برای انقلاب و نظام و کشور است، باید اول به پالایش انواع ذهنیات تکنیک زده ی خود اقدام کند تا بتواند در موقع و موقف تصمیم گیری و اعمال آن تصمیم، بهترین شیوه ها و روش ها را در پیش بگیرد. ♦️در جهان امروز و با توجه به تکثر و فراگیری ابزارهای ارتباطی و بویژه با انقلابی که شبکه های مجازی برای مخابره و انتشار پیام پدید آورده اند، حکمرانی و اعمال حاکمیت بر مبنای روش های گذشته، یکی از عینی ترین جلوه های تحجر و مبارزه با زمان است. و می دانیم که درافتادن با زمانه و فقدان تلاش برای مدیریت کردن آن، جز ناکامی و شکست و حرمان، فرجامی نخواهد داشت. ♦️مراقب باشید. با صدور احکامی از جنس آنچه علیه حسن آقامیری صادر شده است، بیش و پیش از آنکه او را خلع لباس کنید، خود را در نزد افکار عمومی «خلع اعتماد» کرده اید. -به نقل از کانال گنجه http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠به مدیریت کارآمد نیازمندیم ▪️آیت الله جوادی آملی: ♦️مشکل ما بی عرضگی و بی مدیریتی از یک سو و اختلاس، نجومی و احتکار از سوی دیگر است. ♦️ما همواره به‌خصوص در شرایط کنونی به یک مدیریت کارآمد نیازمندیم، داشتن رهبر خوب اگر با همراهی و تدبیر کارگزاران همراه نباشد شکست قطعی است، ما به لطف الهی همه چیز در این مملکت داریم و همه منابع در اختیار ماست و از این حیث مشکلی نداریم، مشکل ما بی عرضگی و بی مدیریتی از یک سو و اختلاس، نجومی و احتکار از سوی دیگر است. ♦️حضرت امیر علیه السلام، کمیل را مسئول منطقه ای کرد، سربازان اموی به این منطقه حمله بردند و آنجا را غارت کردند، حضرت نامه ای به کمیل نوشت که این نامه در نهج البلاغه آمده است، حضرت در آن نامه می فرماید برخی تنها به درد دعای کمیل می خورند و این توان را ندارند که مسئولیت های اجرایی داشته باشند. ♦️آلمان بعد از جنگ جهانی دوم خاکستر شد، اما کار و تلاش خود را پشتوانه پول خود قرار دادند و ظرف چند سال کشور خود را احیاء کردند، اگر ما با داشتن سرمایه هایی همچون قرآن و عترت نتوانیم کشور خود را آباد کنیم حقیقتاً مسئولیم. ♦️باید به اندازه بودجه ای که در اختیار داریم، پروژه ها را آغاز کنیم تا هیچ پروژه ای به دلیل اتمام بودجه، نیمه کاره رها نشود و گرفتار استهلاک نگردد. ♦️هرگز در حفظ بیت المال از خود رفع مسئولیت نکنیم، وقتی در این خصوص احساس مسئولیت کردیم خدا هم آبروی ما را حفظ خواهد کرد و بدانیم ممکن نیست کسی کار خیری انجام بدهد و خدا فراموش کند؛ لذا زیرمجموعه خود را با عقل، ادب و پاکدستی مدیریت کنیم تا زیر مجموعه ما هم به تبع ما اینگونه باشند. ♦️ما تنها باید به یک جا تکیه داشته باشیم و آن «دین» است، الان در میدان مین به برکت قرآن و عترت در امنیت هستیم، پس معلوم می شود حساب و کتابی در کار است اما اگر ضعف مدیریت، ضعف عقل، ضعف دین و ضعف ادب و اخلاق را از خود دور نکنیم، خدای نکرده خداوند نظر خود را از ما بر می‌گرداند. ♦️بخش دولتی باید کوچک شود و کارها را به دست خود مردم واگذار کند و خود، امر نظارت را بر عهده داشته باشد. ♦️بحمدالله کارهای بسیار خوبی در این ممکلت شده است که بی سابقه است، اما همه ما دلمان می خواهد ایران اسلامی با داشتن این همه امکانات و جوانان باهوش، بیش از گذشته پیشرفت کند که امیدواریم آنچه خواسته قرآن و عترت است به دست شما انجام شود. -به نقل از ایسنا http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠پاره‌ای از نظرات دکتر بیژن عبدالکریمی درباره حوزه و روحانیت ♦️حوزه‌های علمیه‌ی ما به چند دلیل نتوانسته‌اند نقش تاریخی خودشان را در روزگار کنونی به خوبی ایفا کنند. نخستین دلیل این است که به شدت تحت تأثیر «ذات‌گرایی ارسطویی» و لذا «فاقد نگاه تاریخی» هستند. یعنی حوزه‌های علمیه‌ی ما هنوز در نیافته‌اند که جهان (مرادم تصویر جهان برای انسان است)، انسان، عقلانیت، علم، حقیقت و ... از ذوات ثابت و لایتغیری (در معنای ارسطویی آن) برخوردار نیستند. ♦️به بیان ساده‌تر، آنها درنیافته‌اند که جهان ما با جهان گذشتگان، عقلانیت مدرن با عقلانیت سنتی، انسان امروز با انسان دیروز و جوامع جدید با جوامع گذشته به اعتبارهای بسیاری یکی نیست. لذا دیگر نمی‌توان با عقلانیت شیخ صدوق، شیخ مفید، غزالی، خواجه نصیر، امام الحرمین و امثالهم به سوبژکتویسیم دوره‌ی جدید و مسائل دوران مدرن پاسخ داد. من حضور ذات‌گرایی ارسطو را در فقه، علم اصول، و تفسیر خودمان به خوبی احساس می‌کنم، آنچنان که گویی وجود مجسمه‌ی بزرگی از ارسطو را در وسط شبستان‌ها و حیاط‌های حوزه‌های علمیه‌ی خودمان می‌بینم. این مجسمه (به اعتبار ذات‌گرایی ارسطویی) باید ویران شود، به این معنا که پیوند میان ذات‌گرایی ارسطویی با فقه و اصول ما باید مورد نقد و بررسی و تجدیدنظرهای جدی قرار گیرد. ♦️حوزه‌های علمیه‌ی ما به تبع کل حیات اجتماعی ما، به لحاظ «عملی» اسیر سونامی مدرنیته و عقل مدرن‌اند، لیکن به لحاظ «نظری و مفهومی» هنوز نتوانسته‌اند زیست‌جهان مدرن را به رسمیت بشناسند. ♦️حوزویون ما سوار ماشین، کشتی و هواپیما می‌شوند، از تلویزیون، موبایل، اینترنت و همه مظاهر جوامع مدرن و پسامدرن استفاده می‌کنند، اما عقلانیت و منطقی را که در پس ظواهر این مظاهر و تکنولوژی‌ها نهفته است درک نکرده‌ یا به رسمیت نمی‌شناسند. ما ایرانیان از شبکه جهانی و اینترنت استفاده می‌کنیم، لیکن سرعت آن را پایین نگاه می‌داریم یا شدیدا آن را فیلتر می‌کنیم. سوار بر هواپیما می‌شویم اما مرزهای خودمان را بر نظام هواپیمایی جهان بسته‌ایم. نظام انتخاباتی را در نظام سیاسی کشور می‌پذیریم اما نظارت استصوابی را نیز بدان تحمیل می‌کنیم. ما در همه جا شاهد نوعی تعارض میان عمل و نظر، میان ابزار و مفهوم و میان کاربرد و منطق هستیم. ♦️حوزه‌های علمیه‌ی ما در مقام رهبران فکری و سیاسی جامعه‌ی ما، با زیست‌جهان مدرن صرفا مواجهه‌ای ابزاری و نه نظری، حِکمی، متافیزیکی و وجودشناختی داشته‌اند. لذا مهمترین انتقاد من به روحانیت این است که این نهاد به دلیل ارسطوزدگی و فقدان نگرش تاریخی تاکنون نتوانسته است به لحاظ نظری زیست‌جهان مدرن را به رسمیت بشناسد و درک خویش از جهان مدرن و جهان معاصر از نوعی تأخر تاریخی رنج می‌برد. 🔺پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر، صفحه‌ی ۲۶ -به نقل از مطالعات اجتماعی فقه http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روحانیت و چالشی به نام دوگانۀ روستایی/شهری 🖋جواد شریفی ♦️نوجوانان و جوانان روستایی از دیرباز و به فزونی، از بیشترین کسانند که خواهان درآمدن به حوزه علمیه هستند. انگاره آرمانی اینان از روحانی، بیشتر همان روحانی روستای خودشان است که با کارکردهایی چون پیش‌نمازی، برگزاری آیین‌های دینی، برآورد خمس و زکات و میانجی‌گری در کارهای نیکِ همگانی، در نزد مردم روستا ارجی بسیار دارد. ♦️علیررررضات آغاز چالش آنجاست که طلاب روستایی پس از درآمدن به حوزه علمیۀ شهری، در مدارسی جای می‌گیرند که کمابیش بسته و جدا از زندگی شهری واقعی است و این به فرآیند ادغام اجتماعی‌شان با انسان شهری آسیب می‌زند. آن‌ها پس از طلبگی در شهرند اما سامان اندیشگی و ارزشی و هنجاری‌شان همچنان روستایی است. ♦️شمار نه چندان کمی از این طلاب روستایی از همان سال‌های نخست آموزش دیدن، خرقه و دستار دین‌یاری بر می‌گزینند و نخستین کارهای دین گستری‌شان را نیز همزمان با آن از سر می‌گیرند. ولی چیزی که راه را بر کارگر افتادن تلاش‌هایشان در مخاطب شهری می‌بندد، این است که نه تنها اندیشه و رفتار، که گوهر وجودی‌شان هنوز روستایی است و شهری را همچون شهری نمی‌فهمند و آموخته‌های دینی‌شان نیز خرد آدم شهریِ دانش آموخته را خرسند نمی‌کند. از آنجا که دین‌یاران کمتر کسی از مردم شهر را می‌یابند که به سخن‌شان گوش دهد و به آرمان‌شان سر سپارد، بیشترین سفرهای دین گسترانه‌شان به سوی روستاها یا حاشیۀ کم بهرۀ شهرهاست. ♦️دین‌یاران همچنین در نبود شنونده و پیرو، با بهره گرفتن از توانی که فرمانروایی دینی به آن‌ها داده، راه دیگری پیش روی خود گشوده اند که همانا "شنوندگان ناگزیر" در صداوسیما و پادگان هاست. واکاوی من از بودن گستردۀ دین‌یاران در سیمای ملی و نیز پادگان ها، فراچنگ آوردن دوباره شنوندگانی است که در سالیان گذشته از سر ناتوانی در خرسند کردن خرد مردمِ دانش آموخته، از کف داده اند. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠چاپ دوم کتاب "طلبه زیستن"💠 ♦️از سوی انتشارات «نگاه معاصر»، ناشر کتاب "طلبه‌زیستن؛ پژوهشی مقدماتی جامعه‌شناختی در سنخ‌شناسی زیست طلبگی" چاپ دوم رسیده‌است. ♦️چاپ اول این کتاب، که خلاصه‌ای از یافته‌های پایان‌نامه‌ کارشناسی ارشد مهدی سلیمانیه است، با مقدمه نسبتاً مفصل دکتر سارا شریعتی با عنوان «طلبگی یک نظام جامع؟ (جامعیت یا تخصص)» در سال 91 منتشر شد. #معرفی_کتاب #طلبگی #روحانیت #حوزه_علمیه http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠مروری بر روابط روحانیت_حکومت 🔸به بهانه چهل سالگی انقلاب اسلامی 🖋محمد وکیلی ♦️هنگامی‌ که مرحوم شیخ انصاری(ره) فتاوایش پیرامون دایره اختیارات ولی فقیه را، تنها به گستره چند صفحه از کتاب مکاسب، طرح و بسط می‌نمود، شاید کمتر کسی گمان می‌کرد که یک سده بعد، این موضوع به یکی از چالش‌انگیزترین سوژه‌ها در حلقات بحثی فقها تبدیل شود. چالشی که دهه‌های پیاپی به‌طول انجامید، و درپی آن انشعابی دنباله‌دار میان ارباب افتاء پدیدار گشت که عده‌ای حیطه اختیارات فقیه را محدود در مقام فتوا و قضاوت بدانند و قرائتی دیگر برای او مقام تولیت در اجرای حدود شرع و شأن حاکمیت بر امت مسلمان نیز قائل شوند. در این قرائت، فقیه جامع‌الشرایط نه تنها مجاز به برپایی حکومت می‌باشد، بلکه بر وی واجب است برعلیه حاکم جور دست به قیام بزند. این نظریه گرچه همواره مخالفین تمام‌قدی را در مقابل خویش دیده و می‌بیند، اما دامنه مخالفت‌ها هیچگاه تا بدینجا کشانده نشده که حجیت شرعی عمل به نظریه مزبور، قائلینش را زیر سؤال برود. مخالفت‌های نخبگانی و درون‌گفتمانی علما، به نوعی مباحثه علمی به جهت تأثیر در رأی و نظر مجتهد دیگر تلقی می‌شده، نه تقابلی سخت و تکفیرگونه. شاهد این مدعا، برگ‌برگ از کتاب قطور تاریخ روحانیت است که به استناد آن می‌توان مدعی شد با شروع نهضت و سپس پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، نه تنها مخالفت عملی از جانب سایر مجتهدین هم‌طراز صورت نگرفت، بلکه در موارد بسیاری، سکوت علمای مخالف شکسته شد و توصیه‌هایی از زبان ایشان، به نفع قیام امام خمینی به گوشها رسید که همگان را به نصرت نهضت و تشکیل حکومت اسلامی فرا می‌خواندند. ♦️با این وجود همدلی زعمای حوزه با انقلاب اسلامی، چه از جانب موافقین آن و چه از سوی مخالفین تئوریکش، با افزوده شدن سالهای عمر جمهوری اسلامی قرین دل‌نگرانی‌هایی نیز شده است. نگرانی‌هایی که معطوف به عملکرد حوزه و روحانیت در فضا و مناسبات جدید و عصر حاکمیت اسلام به محوریت فقیه جامع‌الشرایط می‌باشد. از این حیث دل‌مشغولی و نگرانی اساسی حوزویان که می‌تواند سنگ محکی بر ارزیابی عملکرد روحانیت در بعد نسبت روحانیت-حکومت باشد را می‌توان در سه دسته برشمرد: 🔸اول: روحانیت محبوب شیعی که قرنها مأمن و پناه مستضعفین بوده و ندای اعتراض و حق‌خواهی‌اش از جوار امت مسلمان، همواره بر سر حکّام جور بلند بوده است، در عصر انقلاب به بدنه قدرت متصل گشته و از ابتدای انقلاب تاکنون نیز روزبه‌روز بر شمار طلاب و روحانیون شاغل در ارگانهای حکومتی افزوده می‌شود و این روند مستمراّ رو به افزایش است. در ارزیابی روحانیت از این منظر می‌توان شاخصه‌هایی همچون کشورداری، مردم‌داری، رسانه‌داری، سبک زندگی روحانیت قبل و بعد از انقلاب و نیز ارتباطات و تعاملات بین‌المللی را مدنظر قرار داد. 🔸دوم: نهاد حوزه که در طول سالیان مدید، همواره با حفظ استقلال مالی خویش، دستش را در مقابل حکومتها کوتاه نگه داشته و در عوض زبانش بر سر ایشان دراز بوده، حالا صاحب فرزندی است که بدون منّت، او را مشمول کمک‌های خود می‌نماید و برای بخش‌های مختلف مادر تئوریک خود یعنی حوزه علمیه، ردیف بودجه اختصاص می‌دهد. در این عرصه می‌توان تغییر و تحولات نظام اقتصادی حوزه‌های علمیه بعد از انقلاب، میزان و کیفیت گسترش کالبدی مراکز و نهادهای حوزوی و آثار و تبعات دریافت بودجه مستقیم از دولت و… را مورد بررسی قرار داد. 🔸سوم: برنامه مدیریتی همخوان با دستورات شریعت مقدس اسلام و متناسب با نیازهای نوبه‌نو شونده و به نسبت گسترده‌ی جامعه ایران، آنهم در عصر فراگیری انبوه دانش و فناوری‌های وارداتی رقیب، که در ذات خود تعهدی به موازین دینی ما ندارد و در ساده‌ترین حالت، محتاج پالایشهای علمی و اساسی می‌باشند که در کلیت آن تنها از دست حوزویان ساخته است. مباحثی چون علوم انسانی اسلامی، فقه نظامات، شیوه برخورد با تولیدات علمی جامعه غرب، تعاملات علمی با سایر ادیان و مذاهب و همزمانی انقلاب و تحولات تکنولوژیک غرب و نحوه مواجه روحانیت با این تحولات به ویژه در زمینه رسانه، فضای مجازی و پیداش شبکه‌های اجتماعی بدون مرز در این بخش قابلت بحث، تحلیل و ارزیابی دارد. -متن کامل در http://mobahesat.ir/17963 http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سخنی با برخی از روحانیون منفعل 🖋روح الله جلالی ♦️برخی از روحانیون، خصوصا آنها که جوان‌تر هستند و تریبون و مخاطب زیادی دارند. بدجوری تحلیل و نظرات خود را سبک کرده‌اند. تحلیل‌هایشان به بی‌وزنی از توحید مبتلا شده است. بگذارید عقب‌تر برویم! آیت الله اعظم بروجردی، در سال 1340 فوت می‌کند. تمرکز مرجعیت از میان می‌رود، همانگونه که تمرکز مدیریت حوزه علمیه قم نیز از هم پاشید. چند تن از شخصیت‌های برجسته علمی زمان یعنی آیات امام‌خمینی، سیدمحمدکاظم شریعتمداری، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیداحمد خوانساری و سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی و ... در مصدر زعامت حوزه و مرجعیت تشیع قرار گرفتند، که امام خمینی از مطرح ساختن خود و توزیع رساله ابا می‌نمود. شاه به آیت الله سیدمحسن حکیم در نجف تسلیت می‌گوید. این کار تمایل رژیم به انتقال مرجعیت و مرکزیت حوزه به عراق و نجف تلقی می‌شود. اما حوزه قم یک فرق بزرگ با حوزه دو دهه گذشته دارد و آن اینکه با برنامه‌های درازمدت و زیربنایی بروجردی، جان گرفته است. بعضا آخوندهای متفکری بار آورده است که تیغی برنده‌تر از سلاح و قیام فیزیکی دارند: اولا سواد دارند. دوما فکر می‌کنند! این دو تا که جمع شود اوضاع برای دشمن خطرناک می‌شود؛ وگرنه غرزن‌های عربده‌کش و بی‌مایه، ترس ندارند. ♦️همان موقع، چند تا از این آخوندها جمع می‌شوند و نتیجه فکرشان این می‌شود که بجای بیرون، باید خانه را از درون مستحکم ساخت پس سال 41، کتابی می‌نویسند به نام «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت». نویسندگان این کتاب آدم‌های خیلی خطرناکی برای دشمنانشان هستند: علامه طباطبائی، شهید آیت الله دکتربهشتی، شهید آیت الله مطهری، آیت الله سیدمحمود طالقانی و چند نفر دیگر! اتفاقا از نظرات بازرگان و همفکرانش هم استفاده می‌کنند و مقاله بازرگان در نقد حوزه را هم در این کتاب چاپ می‌کنند. پس بازرگان می‌شود تنها منتقد غیر روحانی کتاب. نظراتشان تند و تیز است اما لازم. ♦️بین نظراتشان، این نظر مطهری مورد نظر من است: مطهری می‌گوید خوب است که استفاده از وجوهات مردم و سهم امام، روحانیت را در مقابل حکومت‌ها مستقل و آزاده کرده است اما وابستگی مالی به مردم موجب عوام‌زدگی روحانیت شده است. آفت عوام‌زدگى روحانیت آن قدر مهم است که جامعه روحانیت را فلج کرده به نحوى که «ناگزیرند سلیقه و عقیده عوام را رعایت کنند و حسن ظن آنها را حفظ نمایند و غالب مفاسدى که در روحانیت شیعه هست از همین جا است». او معتقد است روحانیت شیعه به دلیل عوام‌زدگى مجبور است همیشه در عقب قافله حرکت کند. مطهری می‌گوید: «روحانیت عوام‌زده ما چاره‌اى ندارد از این که هر وقت مسأله اجتماعى مى‌خواهد عنوان کند به دنبال مسائل "سطحى و غیراصولى" برود و از مسائل اصولى صرف نظر کند، و یا طورى درباره این مسائل اظهارنظر کند که با کمال تأسف علامت تأخر و منسوخیت اسلام به شمار رود و وسیله به دست دشمنان اسلام بدهد ... حکومت عوام منشأ رواج بى‌حد و حصر ریا، مجامله و تظاهر و کتمان حقایق و آرایش قیافه و پرداختن به هیکل و شیوع عناوین و القاب بالا و بلند در جامعه روحانیت ما شده که در دنیا بى‌نظیر است. حکومت عوام است که آزادمردان و اصلاح‌طلبان روحانیت ما را دلخون کرده و مى‌کند». ♦️حالا برخی روحانیون انقدر در پی جلب رضایت بخشی از مردم گریبان چاک می‌دهند که فراموش کرده‌اند نقش هادی و دلیل اجتماعی را مبتنی بر آموزه‌های وحیانی و علمی دارند، نه جلب رضایت مردم. جلب رضایت مردم زمانی ارزش دارد که در راستای خواست خدای مردم باشد. وقتی می‌دانیم با جامعه‌ای مواجهیم که کسر قابل توجهی از آن بددهن، پرخاشگر، فریبکار، دروغگو، بی‌نظم و مبتلا به بسیاری از ناهنجاری‌های ریز و درشت است، چرا تمام سعی خود را در زدودن این آفات نمی‌کنیم تا اتوماتیک سایر مسائل حل شود؟ البته اگر جرئت داریم از خودمان شروع کنیم. برویم ببینیم روحانیون سیاسی ما چقدر مراعات منطق، صداقت، عقلانیت، نظم، سعه صدر، کلام حسن و ... را می‌کنند؟ ما یک جامعه استبدادزده صفر و صدی هستیم که میراث شوم چندهزار سال سلطنت و طاغوت را بر دوش فرهنگ خویش حمل می‌کنیم، آخوند و روشنفکر هم ندارد. ♦️بایستی تلاش کنیم روز به روز با روش‌های غلط اخلاقی و فرهنگی در سیاست و ... مبارزه کنیم تا ترقی کنیم. نه اینکه دنبال رضایت کامنت‌های پیج‌مان باشیم که معلوم نیست چندصد تای آن فیک یا متعلق به زباله‌های مغزی عده‌ای عیاش و بی‌منطق است. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روحانیت؛ از موعظه گری تا فهم ساختارهای اجتماعی 🖋دکتر بیژن‌ عبدالکریمی ♦️روحانیت و حوزه‌های علمیه ما خود را محدود به فضای ذهنی، فرهنگی و اعتقادی جامعه کرده‌اند، اما کمتر به هستی اجتماعی و واقع‌بودگی تاریخی و اجتماعی ما می اندیشند. ♦️یعنی چنین نیست که مردم صرفا بر اساس اعتقاداتشان و اندیشه‌هایشان زندگی کنند، بلکه برعکس، بسیاری از اعتقادات و باورها و شیوه زیست افراد جامعه تابعی از شرایط، واقعیت‌ها و ساختارهای اجتماعی است. ♦️برای مثال، رشد روزافزون متزلزل شدن نهاد خانواده یا رشد فحشا، رشوه گیری یا فساد اخلاقی صرفا حاصل تغییر باورها و نظام ارزشی افراد جامعه نیست که با تکیه صرف بر خطابه، منبر و تبلیغات بتوان در برابر آنها مقاومت کرد و کوشید فرضا احترام به نهاد خانواده و تلاش برای حفظ آن یا رعایت دیگر ارزشهای دینی و اخلاقی را در جامعه بسط داد؛ بلکه این خود روند واقعیت زندگی و بیماری ساختارهای اجتماعی است که تا حدود زیادی مسیر زندگی افراد جامعه را تعیین میکند و رفتار آزادانه و مختارانه و عاملیت و فاعلیت اخلاقی در این میان نقش بسیار کم‌رنگی دارند. ♦️رشد فحشا، ارتشا، یا استفاده از مواد مخدر در جامعه را بیش از آنکه معضلاتی اخلاقی بدانیم، باید حاصل شرایط نابسامان زیستی مردم به دلیل بیماری و ناتوانی ساختارهای اجتماعی تلقی کنیم. ♦️این نحوه تلقی از مسائل، همان امری است که در میان بخش کثیری از روحانیون و حوزویان و مراجع ما کمتر دیده می شود. لذا روحانیت و حوزه های علمیه ما بدون تغییر نگرش در جهت توجه به هستی و واقع‌بودگی اجتماعی و تاریخی کشور و درک ساختاری از مسائل، نمیتوانند در روند تاثیرگذاری مثبت بر تحولات، خروج کشور از عقب ماندگی اجتماعی و تاریخی، روند نوسازی و توسعه کشور و مبارزه با توسعه‌نیافتگی جامعه، نقش مهمی ایفا کنند. ♦️بخش اعظم روحانیون و حوزویان ما بر مفاهیم و آرمانهایی چون تحقق جامعه‌ای دینی و الهی و تشکیل حکومتی اسلامی و ایده‌ئال‌هایی همچون بازگشت به مدینه فاضله و تحقق حکومت عدل علی(ع) تاکید می‌ورزند، لیکن واقعیت این است تا زمانی که ما نتوانیم برای این آرمانها و ایده‌ئال ها، ساختارهای شایسته پیدا کنیم، آنها اموری ذهنی، بی‌بنیاد و بیگانه از واقعیت باقی می‌مانند. ♦️ما با انقلاب ایران نامها و تابلوها را تغییر دادیم، اما رسم‌ها، ساختارها مثل بانکها، ناکارآمدی نظام آموزش و پرورش و نظام دانشگاهی، وضع تولید، نظام توزیع، ساماندهی اجتماعی نیروی کار، نظام طبقاتی جامعه و بسیاری از امور دیگر، با همه ضعف‌ها و ناتوانی ها و بیماری‌هایشان، کمافی السابق به روند خود ادامه دادند و حتی بر ضعف‌ها و ناتوانی‌های بسیاری از نهادها در انجام کارکردهایشان افزوده گشت. ♦️واقع امر این است که روحانیون و حوزویان ما و به تبع آنها قدرت سیاسی ما فاقد آلترناتیو ساختاری برای وضعیت ساختاری جامعه و کشور هستند. ♦️بر حذر بودن از شعارها و رجزخوانی‌ها، تغییر نگرش به سوی هستی و واقع‌بودگی اجتماعی و تاریخی، درک ساختاری از مسائل و اندیشیدن به ساختارهای اجتماعی از اهم اموری است که روحانیت و حوزه های علمیه ما باید بدان اهتمام ورزند. -کتاب آینده روحانیت و جهان معاصر/بیژن عبدالکریمی/صفحه۲۱ http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠پیشی گرفتن مصوبات از جامعه‌سازی 🖋روح‌الله جلالی ♦️اشرف پهلوی در کتاب خاطرات خود و پس از انقلاب ایران می‌نویسد: «...وقتی دوران سلطنت پدرم خاتمه یافت، این حقیقت دردناک بر همه ما آشکار شد که هیچ حکومتی نمی‌تواند با وضع قانون و مصوبه دست به یک «انقلاب اجتماعی» بزند. چراکه هر حاکمی برای هر نوع دگرگونی پایدار در جامعه لازم است ابتدا زمینه‌های مناسب اجرای هدف خود را فراهم کند؛ تا آنگاه که به مرور و آهسته_ پس از سپری شدن چند نسلی_ انقلاب اجتماعی مورد نظر را به ثمر برساند و باید این واقعیت پذیرفته شود که با توسل به مقررات تصویب‌شده، امکان ندارد بتوان مغز مردم را عوض کرد...» ♦️"درب کنده شده ماشین ون پلیس امنیت اخلاقی" توسط مردم در محله نارمک تهران و "پوکه فشنگ‌های" شلیک چند تیر هوایی بخاطر متفرق کردن مردم که در پی دستگیری دو دختر بدحجاب جمع شده بودند _ و در آخر هم با آزادی آن دو دختر توانسته بودند جمعیت را متفرق سازند_ را بایستی بر سر در مدرسه فیضیه آویزان کنند تا "برخی" از ما از خواب بیدار شویم که صبح تا شب با نازل‌ترین سطح سواد و عقل سیاسی، در حال بحث و جدل سطحی در رابطه با مسائل سیاسی روز هستیم اما پس از چهل سال حضور در حوزه علمیه قم، از پس برگزاری یک جلسه پرسش و پاسخ قانع‌کننده در میان بیست دانش‌آموز و دانشجوی معمولی در حوزه عفاف و حجاب و ... بر نمی‌آییم. ♦️بعید میدانم جامعة‌الزهرا (سلام الله علیها)با تربیت هزاران طلبه و استاد زن در امور دینی، تشکیلات و مدیریتی برای تربیت حتی چهل استاد متبحر خانم برای تزریق در مراکز علمی جهت تبیین و ورود چالشی در رابطه با مباحث مربوط به زنان را داشته باشد. زنانی که نام و آوازه علمی و مهارت بیانشان برای سایرین(منتقدین) موجب کرنش و احترام باشد. 🔹متفکرینی که بتوانند محتوایی متناسب با تفکرات و پذیرش جامعه در سطح به سطح تدوین کنند. 🔹ظریفانی که بتوانند نزد مخاطب، احکام فرعی را از رضایتمندی سیاسی تفکیک کنند. 🔹متخصصینی که بتوانند هویت اسلامی را تبدیل به ارزش و سپس انتخاب کنند. 🔹خطیبانی که بتوانند مفهوم غیرت دینی و اهمیت کرامت زن و مرد را به خوبی به پیکره جامعه تزریق کنند. ♦️بنده اصلا خوشبینی سایرین را ندارم و معتقدم به همان میزان که نسل‌های جدید تشنه معارف دینی و الهی هستند، بخاطر انحراف ما در آسیب‌شناسی، هدف‌گذاری و تولید و تبیین، نسل به نسل از مغز مبانی دینی تهی می‌گردند و در دامن تبلیغات وسیع دشمنانی می‌غلتند که در سایه فضای آشفته روانی سیاسی ما فرصت کم‌نظیری را در مدیریت مهندسی افکار عمومی به دست آورده‌اند. ♦️در مواجهه مکرر با انواع افکار و سلایق به این نتیجه رسیده‌ام که اگر متن و محتوای متقن، دقیق و کاربردی با بیان شیوا و هوشمندانه ترکیب شود، نتیجه و اثر کار تبلیغی حیرت‌آور و خیلی بیش از حد انتظار است و این ما هستیم که فرصت را هدر داده و قصۀ غصه می‌آفرینیم. -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠دوران دره‌ی لواسان! 🔸نقدی بر خطبه های ائمه جمعه 🖋دکترمحمّدعلی فیاض‌بخش ♦️جمعه‌ها برای ما شده‌است روز «سوژه» برای یک هفته چالش؛ تا جمعه‌ی بعد و سوژه‌ی بعدی؛ از این استان به آن استان. خیال می‌کردیم تغییرات نسبتاً جوان‌گرایانه در نهاد جمعه، تغییراتی ساختاری ‌و محتوایی را به دنبال خواهد آورد؛ که تا کنون جز اندک تغییرات شکلی و بعضاً تبلیغاتی (از قبیل کم‌کردن فاصله‌ی نرده‌ها) را شاهد نبوده‌ایم. ♦️من نه حوصله‌ی چالش با این خطیب و آن سخنور را دارم و نه تن چربی برای «چالشیدن!». فقط چند سوال از وجدان عمومی دارم که قاعدتاً خطبا نیز از این وجدان بی‌بهره نیستند؛ البته اگر جو‌ّ تریبون بلند و هیمنه‌ی سلاحِ در دست، ایشان را از خود‌بی‌خود نکند: 1️⃣ تحریم را از اول گفتند نعمت است. آن بخش از ظلم آشکار و زورگویی عریان قدرتمداران جهان -که با بهانه‌جویی‌ها تحریم را بر این مردم تحمیل کرده- شاید نعمتی بود برای مقاوم‌سازی ملت و درون‌نگری به توانایی‌ها و اجبار به خودکفایی و نوآوری؛ امّا بخش‌های دیگر -که با رجزخوانی‌های جمعه‌ای و رطب ‌و یابس‌بافی‌ها در مصاحبه‌های رودرروی صدا و سیمایی و اسم‌رمز دادن برای اضافه‌کردن افراد و نهادها به سمت تحریم در جریان بوده و هست- نیز در زمره‌ی همین نعمات است؟ 2️⃣ بعید می‌دانم آقایان آسپیرین روزانه‌شان را جهت کنترل غلطت خون، شخصاً از داروخانه تهیه کنند؛ ...یا برای سفرهای تبلیغی در ایام سیاه‌بازار بلیط در لیست انتظار بنشینند یا وقتی اولاد و‌ نوادگانشان به سن ازدواج می‌رسند، یک‌روز هم در این‌‌پا و آن‌پا کردن تهیه‌ی جهیزیه و‌ ملزومات، مراسم را به تعویق بیندازند؛ چراکه معتقدند سن ازدواج را نباید به عقب انداخت؛ از بس نصف دین لطمه می‌بیند. 3️⃣ دعا می‌کنم هیچکس، یعنی هیچ‌کس(!)، نه خودش و‌نه عضوی از خانواده‌اش به بیماری خاصی دچار نشود که وقتی لَنگ یک قطعه در اتاق عمل می‌شود یا له‌له داروی میلیون‌تومانی می‌زند، هم به خدا شکوه آورَد -که چرا‌ مرا آفریدی- و هم بر خود ناسزاگوید که یکی دو بچه‌ را چرا به سه و چهار رساندی؟ 4️⃣ کاش می‌شد به همان راحتی جوگیری و‌حماسه‌گویی در تریبون‌های هفتگی جمعه، پدران بر فرزندان جوان بی‌کار و باربسته به مهاجرتِ ناکجا‌آباد، بگویند: «فرزندم! بیین! در دوران شعب ابی‌طالب هستیم، و‌ همان‌گونه که پیامبر و علی و فاطمه و خدیجه علیهم‌السلام همراه دیگر مسلمانان در شعب می‌گذراندند، بنگر که مسئولان ما نیز از صدر تا ذیل در همین شعب‌اند.» و آنگاه فرزندان به تغیّر و تمسخر نگویند: « آری، برخی در شعب لواسان‌اند و برخی‌دگر در ارتفاعات ولنجک!» 5️⃣ مدتی پیش، بعد از برخی بی‌اخلاقی‌ها در مجلس شورا، شنیده‌ د که شورای نگهبان درصدد است تا نامزدهای نمایندگی را به اخلاق و آداب نیز بیازماید. مرحبا اگر چنین بشود! حقیر گوید، بیش از هر نماینده‌ای، خطبای جمعه هستند که بنا به ذات امامتشان هفتگی سخن می‌گویند و از قضا در هر موضوعی نیز؛ آیا مناسب نیست که حداقلی از کلمات در ترمینولوژی سیاست و اقتصاد برای این بزرگواران نیز تدریس شود؟ مثلاً این عزیزان بدانند سوئیفت یعنی چه؟ پولشویی به چه معنی است؟ دورزدن تحریم هزینه‌هایش چیست؟ ...و خلاصه، نعمت چیست و‌ نقمت کدام‌است؟! ♦️البته اگر تصمیم بر عهده‌ی بنده باشد، پیش از تدریس ترمینولوژی فوق، به تدریس بدیهیاتی از منافع ملّی و وحدت سرزمینی و یکپارچگی قومی و امنیت پایدار ایرانی می‌پردازم؛ چه خوب که نه خودم خوب بلدم و‌ نه بلدی‌های امثال بنده را کسی تحویل می‌گیرد! http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
🔴مرجعیت سایتی، فقاهت تلگرامی/ فضای مجازی و یورش نومراجع و آیت الله‌ها !! 🖋علیرضا داودی: ♦️برگ اول- حوزه و مرزهای بسته در سنت علمی حوزه های علمیه شیعی، کلاس درس ملاک اصلی تعیین میزان علمیت و دانش بود. سنجش علمی در مدل سنتی در کنار تقوای عالمان موجبات کارآمدی سیستم اجتهاد و مرجعیت را فراهم آورده بود. همین امر باعث می شد تا یگانه مسیر رسیدن به درجات علمی و جایگاه‌های اختصاصی حوزوی صرفا از طریق جهد علمی و تهذیب نفسانی میسر گردد؛ مسیری که برای به بار نشستن به دهه ها تلاش مستمر نیاز داشت. ♦️برگ دوم- انقلاب اسلامی و فرصت های جدید (مهاجرت از حوزه) انقلاب اسلامی عرصه جدیدی در جایگاه اجتماعی و سیاسی طلاب و نقش های آنان ایجاد کرد. حجم انبوهی از شغل های دولتی و غیردولتی اختصاصی همانند عضویت در مجلس خبرگان ، ریاست قوه قضاییه، 6 جایگاه در شورای نگهبان، نهادهای نمایندگی در ارگان‌های مختلف، نهادهای تبلیغی و پژوهشی اختصاصی و..... در کنار بیشمار اشتغالات غیر اختصاصی مانند نمایندگی مجلس، ریاست جمهوری، پست های مختلف دولتی، استادی دانشگاه، قضاوت،وکالت و...... باعث شد تا مسیر حرکتی حوزویان دستخوش تغییر اساسی شود. این فرصت های جدید بیش از جایگاه علمی سنتی، به کاغذی نیاز داشتند که با نام مدرک علمی شناخته می‌شد و این سرآغاز نهضت مدرک‌گرایی، کوچ به دانشگاه و دکتر زدگی در حوزه های علمیه بود. تنور مدرک گرایی چنان داغ بود که اولویت اصلی قرار گرفتن پیشوند دکتر بجای حجت الاسلام و عناوین مشابه بود. ♦️برگ سوم- تثبیت ( انسداد و سرگردانی) با فراگیر شدن مدرک گرایی و کوچ از حوزه تعداد زیادی وارد عرصه های مختلف اشتغالات اداری شده و عملا از وظایف اصلی حوزوی فاصله گرفتند. در این زمان جامعه با جایگاه و نقش اجتماعی متفاوتی برای این گروه مواجه شد. و اشتغالات اداری و علمی در قالب دانشگاه یا پژوهشگاه تصویری غالب برای کسانی بود که از شر و شور اوایل طلبگی خلاص شده بودند و عموما به تحصیل همزمان حوزه و دانشگاه روی آورده بودند. مشکل اصلی اشباع این ظرفیت های کاری و عدم امکان ورود طلبه های تازه وارد به عرصه هایی بود که سال های در آرزوی آن بودند. با فوت اساتید برجسته، تغییر نسل و جابجایی اساتید از یک سطح به سطح بالاتر ضروری می نمود. نسل اول حوزویان دکتر یا خارج از کشور درس خوانده با طی کردن مسیر موفقیت در دانشگاه ها احساس می کردند که فرصتی مناسب برای بازگشت به اصل خود یافته اند. فرصت اشتغال به یک کرسی درس در حوزه که می توانست جایگاه اجتماعی آنان را ارتقا دهد ♦️برگ چهارم- بازگشت ( راه حلی برای همه) عصر بازگشت در واقع راهکاری برای حل دو بحران بالا تلقی می شود. میانسالانی که سودای اجتهاد و اعتبار علمی در دورن حوزه را دارند عموما با پشتوانه مدرک و رزومه علمی دانشگاهی اقدام به برگزاری کلاس‌های درس خارج آن هم در قامت فقه مضاف و علوم جدید با عناوین عجیب و غریب می‌کنند و با استفاده از مواهب مالی که ناشی از سال ها تصدی مناصب دولتی و ارتباطات حاصل از آن است، موسسات متعدد و مختلفی را تاسیس می‌کنند. این موسسات نیز به نوبه ی خود نیاز طلاب جوان به آینده کاری را تامین می‌کنند و در قبال این اشتغال تنها چیزی که طلب می.کنند وفاداری بی قید و شرط است برای تایید هرآنچه که گفته و انجام هرآنچه دستور داده می‌شود. ♦️برگ پنجم- رسانه ( مرجعیت سایتی تا فقاهت تلگرامی) محصول انحراف حوزه از مسیر سنتی خود و فروش وفاداری توسط طلاب جوان ظهور نسل جدید مدعی فقاهت و مرجعیت است که سواد چندانی ندارند اما از قدرتی جدید بهره می‌برند و آن چیزی نیست جز رسانه های عمومی. ظهور ابزارهای ارتباط جمعی جدید همانند تلگرام و اینستاگرام و غیره باعث شد تا امکان تبلیغ افکار سطحی و فاقد بنیان علمی خارج از مسیر مرسوم حوزه ها فراهم شود. این ابزار در کنار موسسات اقماری، طیف عجیبی از مدعیان را تولید کرده است که خود را وارثان حقیقی بزرگان حوزه می نامند و گاها قدم در مسیر مرجعیت می‌گذارند. مدعیانی که با کامنت و لایک و فالوور محبوبیت خود را به رخ می کشند. برخی نیز از مواهب مالی و سیاسی آقازاده بودن یا سرسپردگی سیاسی به احزاب برای مرجع سازی خود بهره می برند و داعیه مرجعیت را از طریق سایت و رسانه علنی می کنند تا از غافله عقب نمانند. ♦️برگ ششم- طوفانی که درو میکنیم با درک مسیر فوق می بینیم آنچه در سال های گذشته رخ داده و آنچه در روزهای اخیر از اعلام مرجعیت برخی رخ داده است چندان عجیب نبوده و محصول بذری است که سال های گذشته کاشته شده است. آنچه مسلم است این طیف مرجعیت خواه در صورت عدم تدوین سازوکار مناسب سنجش و رتبه بندی علمی و جلوگیری از رشد قارچ گونه ی موسسات میان تهی؛ در کوتاه مدت شاهد ابتذال مرجعیت بدست این افراد خواهیم بود. - به نقل از : @saraeer http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠دین‌پژوهان؛ نسل جدید سخنرانان مجالس مذهبی 🖋محسن حسام مظاهری ♦️وعظ و سخنرانی در محافل مذهبی، به‌طور تاریخی و سنتی یکی از شئون روحانیت بوده‌ است. اما در دوره‌ی معاصر، به‌ویژه از دهه‌ی 20 به بعد، در روندی تدریجی و به دلایل مختلف (که در کتاب بعدی‌ام به آن‌ها خواهم پرداخت) پای سخنرانان غیرروحانی و «مکلا» هم به مجالس مذهبی گشوده شده است. در یک دسته‌بندی کلی، این سخنرانان غیرروحانی را به چند دسته می‌توان تقسیم کرد: 🔺دسته‌ی اول: نویسندگان و محققان دینی افرادی صاحبنظر در مباحث دینی که بعضاً سابقه‌ی تحصیلات حوزوی هم داشته‌اند، اما پس از تضییقات دوره‌ی رضاشاه، لباس روحانیت را کنار گذاشتند. مانند:‌ محمدتقی شریعتی و محمد محیط طباطبایی. 🔺دسته‌ی دوم: روشنفکران دینی افرادی عمدتاً‌ با عقبه‌ی دانشگاهی و غیرحوزوی که گستره‌ی فعالیت و مأموریت‌‌شان فراتر از تبلیغ دین، بازسازی اندیشه‌ی دینی را شامل می‌شود. کسانی‌که منتقدان قرائت رسمی از دین بوده و رقیب مهمی برای روحانیت به‌شمار می‌روند. مانند علی شریعتی، عبدالکریم سروش و مصطفی ملکیان. 🔺دسته‌ی سوم: نخبگان اجتماعی دغدغه‌مند افرادی که نوعاً تحصیلات و شغل‌شان ربطی به دین نداشته و فاقد سوابق حوزوی و مطالعات رسمی علوم دینی هستند، اما دغدغه‌ی تبلیغ دینی و باور به ناکارآمدی روحانیت در این حوزه آن‌ها را به مطالعات و سخنرانی مذهبی کشانده است. مانند: مهدی بازرگان، فخرالدین حجازی و علی‌اکبر پرورش. 🔺دسته‌ی چهارم: وعاظ مکلا افرادی که مشخصاً و به‌طور حرفه‌ای به وعظ اشتغال دارند و بعضاً عقبه‌ و تحصیلات حوزوی دارند اما به هردلیل لباس روحانیت بر تن نکرده‌اند و روش و رویکرد تبلیغی‌شان چندان تفاوتی با وعاظ روحانی ندارد. مانند: محمد اسدی گرمارودی، سیدمرتضی خاتمی، محمدعلی انصاری، محمد دولتی، مهدی توکلی و مهدی قاسمی. 🔺دسته‌ی پنجم: سیاستمداران مذهبی شخصیت‌های سیاسی و «انقلابی» که در مجالس مذهبی سیاسی سخنرانی می‌کنند و نوعاً تمرکزشان بر تحلیل مسایل سیاست روز کشور است. مانند علی‌اکبر ولایتی، غلامعلی حداد عادل، حسن عباسی و علی اکبر رائفی پور. 🔺دسته‌ی ششم: دانشگاهیان متدین اساتید و چهره‌های دانشگاهی در علوم مختلف (از علوم انسانی گرفته تا حتی علوم فنی و مهندسی و پایه) که علاقمند به مباحث دینی بوده و وجهه‌ی مذهبی دارند. مانند: محمود گلزاری و غلامعلی افروز. 🔺دسته‌ی هفتم: محققان تاریخ اسلام ارتباط مستقیم تقویم مناسکی با وقایع تاریخی اسلام و شیعه، مباحث تاریخی را به یکی از محورهای اصلی مجالس مذهبی تبدیل کرده و همین زمینه‌ساز حضور محققان تاریخ اسلام در این مجالس شده است. محققانی که نوعاً روش‌شان در بررسی و تحلیل تاریخ، متفاوت از مباحث تاریخی روحانیان و وعاظ است و به‌همین‌دلیل برای گروهی از مخاطبان غیرسنتی جذابیت بیشتری دارد. مانند سیدجعفر شهیدی و صادق آیینه‌وند. ♦️در سال‌های اخیر و به‌موازات افول برخی از دسته‌های مذکور، شاهد شکل‌گیری تدریجی جریان تازه‌ای از سخنرانان غیررروحانی هستیم: 🔺دسته‌ی هشتم: دین‌پژوهان اقبال به مباحث حوزه‌های فلسفه‌ی دین و جامعه‌شناسی دین (که خود موضوعی قابل تأمل و نیازمند بررسی مستقل است) سبب شده بانیان برخی مجالس مذهبی سراغ محققان و نویسندگان دین‌پژوه بروند و نام جامعه‌شناسان و اهالی فلسفه بر تابلوی مراسمات مذهبی نقش بندد. اما یک تفاوت مهم این دسته را از همه‌ی دسته‌های قبلی (علیرغم اختلافات چشمگیری که باهم داشتند) متمایز می‌کند: ♦️همه‌ی هفت دسته‌ی قبلی، حتی روشنفکران، «از دین» سخن می‌گفتند و سخنرانیِ دینی داشتند. و این درست همان کارکردی بود که از مناسک دینی و مراسم مذهبی انتظار می‌رود. یعنی حفظ، تثبیت و تقویت باور دینی. اما دین‌پژوهان نه «از دین»، بلکه «درباره‌ی دین» سخن می‌گویند. دین برای آن‌ها به‌تبع حوزه‌ی فعالیت علمی‌شان یک ابژه است. هفت دسته‌ی قبلی از زبان دین و به‌عنوان نماینده‌ی دین با مخاطب سخن می‌گفتند و برای پرسش‌هایش پاسخ دینی می‌جستند. اما دین‌پژوهان نماینده‌ و زبان دین نیستند و نمی‌توانند باشند. بلکه دین، طرف خطاب‌شان است. لذا آن‌ها بیشتر پرسش از دین دارند تا پاسخ ‌دینی. ♦️توجه داشته باشید که داریم درباره‌ی سخنرانی در یک مراسم مذهبی به مناسبتی مذهبی (رمضان، محرم و...) در مکانی مذهبی (مسجد، حسینیه، هیئت) برای مخاطبان مذهبی سخن می‌گوییم؛ و نه ارایه‌ی بحث و کنفرانس علمی در یک انجمن دانشگاهی یا همایش علمی تخصصی. ♦️خوب یا بد، این تمایزی است که درصورت استمرار و توسعه‌ی فعالیت دین‌پژوهان در مقام سخنرانان مجالس دینی، پیامدهای مهمی به دنبال خواهد داشت و منشأ تغییراتی در فرم و درون‌مایه‌ی مجالس مذهبی خواهد شد. -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠چرا مردم عادی دروغ‌ پردازی‌ها درباره روحانیت را باور می‌کنند؟ 🔸زندگی طلبه‌ها موضوعی است که مردم عادی از طرق مستقیم با آن آشنایی چندانی ندارند و همین امر باعث شده که شایعه‌سازی در خصوص طلاب راحت‌تر از دیگر اقشار جامعه صورت گیرد. برای مثال یک فرد عادی در جامعه به راحتی این شایعه را باور می‌کند که اکثر روحانیون افراد متمولی هستند و یا اینکه اکثر روحانیون مخالف آزادی‌های اجتماعی هستند و غیره. غافل از اینکه طلاب هم مثل دیگر اقشار جامعه به گروه‌ها و طبقات مختلف اقتصادی و اجتماعی و فکری تعلق دارند. همین عدم آشنایی مردم عادی با زندگی روزمره طلاب، یکی از عوامل تعمیق شکاف میان مردم و روحانیت شده‌است. با توجه به اهمیت جایگاه روحانیت در ابعاد مختلف حیات فردی و جمعی ایرانی‌ها، شایسته است طلاب به گونه‌های مختلف این شکاف را کاهش دهند. 🔸یکی از دلایل ناآشنایی با زندگی روزمره روحانیون، کاهش اقبال جوانان به مساجد است. در مقاله «چرا هیئتی‌ها، اکثراً مسجدی نیستند؟» به این موضوع پرداختیم و اشاره داشتیم که در گذشته به علت حضور پررنگ‌تر افراد عادی در مساجد و ارتباط نزدیک‌تر با روحانیون محل، مردم عادی آشنایی بیشتری با زندگی عادی روحانیون داشتند و همین امر باعث می‌شد که حتی با وجود دروغ پراکنی‌ها و توطئه‌های رژیم ستم شاهی علیه روحانیون، مردم این شایعات را باور نمی‌کردند. ولی در سالهای اخیر استقبال جوانان عادی از مساجد و منابر کم شده که باید به طور جدی مورد بررسی قرار گیرد. 🔸در همین زمینه، باید به تغییر نقش و جایگاه روحانی های محل هم اشاره کرد. در واقع در کنار کاهش اقبال به مساجد،‌ روحانیون محل هم، آن نقش سنتی خود را چندان ایفا نمی‌کنند. در گذشته،‌ روحانی محل عملاً با مردم زندگی می‌کرد و در خانه‌اش به روی همه باز بود. اکنون این رابطه تغییر پیدا کرده و به تبع آن، مردم ارتباط نزدیکی با روحانی محل ندارند. بخشی از این تغییر، ناشی از یک جبر تاریخی است، ولی به هر حال نمی‌توان مسئولیت روحانیون را در این خصوص نادیده گرفت. 🔸در سال‌های اخیر و با تغییر هنجارهایی که در حوزه رسانه‌های جمعی صورت گرفته، امکان آشنایی مردم با روحانیون از طریق تلویزیون و سینما نیز امکان پذیر شده است. این رسانه‌ها به طور بالقوه می‌توانند عاملی برای نزدیکی مردم و روحانیت باشند، ولی متأسفانه در اکثر موارد ما شاهد بوده ایم که فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی، تصویری واقعگرایانه از روحانیون ارائه نمی‌دهند و همین امر باعث بدبینی مردم نسبت به اینگونه تصویرپردازی‌ها از روحانیون شده است. خوشبختانه این موضوعی است که برخی از طلاب هم به آن اشاره کرده‌اند و بعنوان مثال حجت‌الاسلام مصطفی یوسف‌زاده در گفتگو با ایرنا، به «نگاهی کلیشه‌ای و تکراری» از شخصیت، موقعیت و رفتار یک روحانی در سریال «ستایش» اشاره کرده و اینگونه تصویرپردازی‌ها را مورد انتقاد قرار داده است. حجت‌الاسلام یوسف زاده با تأکید بر اینکه روحانیت باید بپذیرد که با قبول رسالتی خطیر و مهم، همیشه در معرض نگاه نقادانه و کنجکاوانه مردم قرار دارد، یادآور شده: روحانیت باید به فیلمسازان اجازه سرک کشیدن به سویه‌های پنهان زندگی فردی و اجتماعی خود را بدهند، که البته این امر تاکنون محقق نشده. 🔸حوزه‌های شیعه از دیرباز یکی از اصلی ترین مراکز تولید فکر و جریان‌سازی بوده و علت موفقیت این جریان‌سازی‌ها، نه فقط در توان نظری حوزه‌ها، بلکه در ارتباط عمیق این مراکز دینی و معنوی با جمهور ناس بوده. شکافی که اکنون میان مردم و روحانیت ایجاد شده کاملاً قابل ترمیم است ولی برای این امر، باید با واقعگرایی به آسیب‌شناسی پرداخت. در این راستا، تلاش روحانیت برای ایجاد درک درست‌تری از زندگی روزمره خود، و ایجاد این ذهنیت که روحانیون نیز بخشی از جامعه هستند از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. -به نقل از سایت مردم و روحانیت @daghdagheha
💠پرتاب‌شدگیِ روحانیت 🔹حاشیه ای بر انتخاب یک طلبه معمم به عنوان رئیس هیأت بیلیارد، بولینگ و بوکس خراسان رضوی 🖋محسن‌حسام مظاهری 🔸۱. در خبرها آمده بود «یک روحانی جوان به ریاست هیئت بولینگ، بیلیارد و بولس خراسان رضوی» انتخاب شده است. چنین خبری اگر چند دهه پیشتر منتشر می‌شد، امکان نداشت کسی باور کند. الان ولی این خبر و موارد مشابه‌اش را لابه‌لای اخبار می‌خوانیم و می‌گذریم و نهایتاً پوزخندی می‌زنیم. 🔸۲. یکی از ویژگی‌های روحانیت در زمانه‌ی ما، «پرتاب‌شدگی» است؛ پرتاب‌شدگی به بیرون از جایگاه تاریخی و هویتی خود. تا پیش از انقلاب، روحانیون نوعاً پذیرای نقش‌هایی بودند که فلسفه‌ی وجودی روحانیت در همه‌ی ادیان یعنی تبلیغ و ترویج دین اقتضا می‌کرد. به جز معدود موارد استثنا، بدنه‌ی روحانیون، پس از اتمام تحصیل علوم حوزوی یا به‌موازات آن، واعظ می‌شدند یا امام جماعت یا نویسنده و مدرس دینی. پایگاه اصلی روحانیت، بعد از حوزه، مسجد و منبر بود. 🔸۳. با تشکیل حکومت دینی، بسیاری از همان وعاظ و ائمه جماعات قبلی شدند مسئولان اجرایی کشور و از بالای منبر یا داخل محراب منتقل شدند به پشت میز ریاست و قضاوت و مدیریت. با شکل‌گیری بوروکراسی مذهبی، نقش‌های جدید تکثیر شدند و فرصت‌های شغلی تازه‌ای برای روحانیون به‌وجود آمد. حکومت دینی پروژه‌های متنوعی داشت و چه کسانی بهتر از روحانیون (که در گفتار رسمی «سرباز نظام» محسوب می‌شوند) برای کارگزاری و پیگیری این پروژه‌ها؟ به‌تدریج روحانیت از معنا و تعریف سنتی و ضیق خود منفصل شده و پذیرای هویت تازه‌ای ‌شد و دامنه‌ی تکثر نقش‌های جدید تا آنجا ادامه یافت که بسیاری از روحانیون بیرون از نقش‌های کلاسیک و اصلی صنفی‌شان، و در نقش‌هایی قرار گرفتند که منطقاً جزو شئون روحانیت محسوب نمی‌شود. 🔸۴. در زمانه‌ی ما روحانیون (یا دقیق‌تر بگویم: معممین) همه‌جا هستند جز آن‌جایی که باید باشند و همه کاری می‌کنند جز کاری که ازیشان انتظار می‌رود. از انواع مناصب سیاسی و اجرایی گرفته تا مدیریت‌ سازمان‌های فرهنگی و اقتصادی و تدریس علوم غیردینی و حتی علوم غربی در دانشگاه‌ها و مشاوره روان‌شناسی و طبابت و درمان و نقد فیلم و حتی مجری‌گری تلویزیون همه جا معممین حضور دارند. و این درحالی است که به گفته مسئولان ذیربط بیش از نیمی از مساجد کشور امام‌جماعت ندارند! (لینک پایین 👇) در همین تهران، خصوصاً اگر برای نماز ظهر به مسجد بروید، در بسیاری از مساجد خواهید دید که یا نمازگزاران فرادا نمازشان را می‌خوانند یا یکی از معمرین و کسبه‌ی معتمد محل عبا روی دوشش ‌انداخته و خلق‌الله پشت سرش قامت بسته‌اند. مشابه همین اتفاق سال‌هاست در مجالس مذهبی و هیئت‌ها افتاده است: کمبود وعاظ حرفه‌ای و تمام‌وقت و بی‌رغبتی طلاب و فضلای نخبه‌ی حوزه به منبررفتن، در کنار عوامل دیگر، سبب شده است محوریت میدان تبلیغ دین به دست مداحان بیفتد و خلأ روحانیون را هم آن‌ها پر کنند. ناگفته پیداست که این جابه‌جایی نقش، سرمنشأ چه آفات و آسیب‌هایی در فرهنگ دینی شده است. این معنای همان پرتاب‌شدگی است؛ این‌که روحانیون از متن و میدان اصلی خود (مسجد و منبر) به بیرون پرتاب شده‌اند. 🔸۵. با این ‌اوصاف برخلاف آنچه تصور می‌شود در حکومت دینی، قدرت نهاد روحانیت افزون‌تر نشده است. شاید روحانیت پساانقلابی ثروتمندتر شده باشد، شاید از حیث مالکیت ساختمان و بنا و میز و منصب بسیار برخوردارتر شده باشد، شاید حضورش در عرصه‌ی عمومی بیشتر شده و از فرصت‌های شغلی متنوع‌تر و با پرستیژ بالاتری منتفع شده باشد، شاید ازنظر امکانات سخت‌افزاری و نفوذ در ساختار قدرت سیاسی رسمی رشد بی‌سابقه‌ای کرده باشد، اما هیچکدام اینها به‌معنای آن نیست که قدرت و نفوذ و منزلت اجتماعی‌اش هم افزایش یافته است. 🔸۶. حکایت روحانیت پساانقلابی، حکایت کسی است که خانه‌ی پدری‌اش را رها کرده است، به طمع تصرف خانه‌های دیگر. غافل از آنکه خانه‌ی پدری‌اش را دیگران تصاحب کرده‌اند و در خانه‌های دیگر هم او آخرش یک "بیگانه" است برای اهالی. -به نقل از کانال دین و فرهنگ 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠واژه «روحانیت» به معنای امروزی از چه زمانی و از کجا به زبان فارسی راه یافت؟ 🖋عبدالله شهبازی(تاریخ نگار) ◀️قسمت اول 🔸واژه «روحانیت»، به معنای رایج امروزین که به یک گروه اجتماعی معیّن اطلاق می‌شود، جدید است و در زبان فارسی سابقه طولانی ندارد. 🔸از گذشته دور در زبان فارسی واژه «روحانیت»، به معنایی که از «معنویت» می‌فهمیم، کاربرد داشت. برای مثال، در سده هفتم هجری، نجم‌الدین رازی در مرصاد العباد از کسانی سخن گفت که «تخم روحانیت را پرورش داده‌اند و به کمال مرتبه خود رسانیده‌اند.» (نجم‌الدین رازی، مرصاد العباد، به کوشش دکتر محمد امین ریاحی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۵، صص ۳۵۲-۳۵۳) 🔸تا آنجا که جستجو کرده‌ام سابقه اولین کاربرد واژه «روحانی»، به معنای «عالِم دینی»، به مکاتبات میرزا فتحعلی آخوندوف (آخوندزاده) می‌رسد و او نخستین کسی است که این واژه را به مفهوم امروزین ما به کار برده است. 🔸آخوندزاده در نامه رمضان ۱۲۸۷/ دسامبر ۱۸۷۰ به میرزا یوسف خان مستشارالدوله، که در این زمان مشاور میرزا حسین خان مشیرالدوله (سپهسالار)، وزیر عدلیه، بود، واژه «علمای روحانیه» را به کار برده و به او توصیه کرده: «امر مرافعه را در هر صفحه[ای] از صفحات ایران بالکلیه از دست علمای روحانیه بازگرفته، جمیع محکمه‌های امور مرافعه را وابسته به وزارت عدلیه نموده باشید که بعد از این علمای روحانیه هرگز به امور مرافعه مداخله نکنند. تنها امور دینیه، از قبیل نماز و روزه و وعظ و پیشنمازی و نکاح و طلاق و دفن اموات و امثال ذلک در دست علمای روحانیه بماند، مثل علمای روحانیه دول یوروپا.» (حمید محمدزاده و حمید آراسلی، میرزا فتحعلی آخوندوف: الفبای جدید و مکتوبات، باکو: نشریات فرهنگستان علوم جمهوری شوروی سوسیالیستی آذربایجان، ۱۹۶۳، ص ۱۹۹) 🔸در ژانویه ۱۸۷۶ میرزا فتحعلی آخوندزاده از مانکجی لیمجی هاتریا، نماینده پارسیان هند و سرپرست زرتشتیان ایران، پرسید: «در همان مذهب که خود شما پیرو آنید عالِم یعنی روحانی چه لقب دارد؟ لقبش موبد است یا مُغ است یا چیز دیگر است؟» (همان مأخد، ص ۳۳۷) 🔸مانکجی مقیم تهران در پاسخ ۲۵ آوریل ۱۸۷۶ به آخوندزاده درباره «عالِم روحانی» پارسیان [زرتشتیان] هند به روش ایرانیان آن زمان تعبیر «مجتهد» را به کار برد و نوشت: «جناب دستور پشوتن‌جی بهرام‌جی که حال مجتهد بزرگ است» و افزود: «عالِم روحانی را موبد و دستور می‌گویند.» (همان مأخذ، صص ۴۲۹-۴۳۰) 🔸میرزا فتحعلی آخوندزاده (آخوندوف) در ۱۲ ژوئیه ۱۸۱۲ در نوخا به دنیا آمد که در آن زمان جزو ایران بود و در سال بعد (۱۸۱۳) با معاهده گلستان از ایران جدا و به روسیه تزاری منضم شد (شکی کنونی در جمهوری آذربایجان). آخوندوف کارمند نظامی شاغل در دستگاه نایب‌السلطنه تزار روسیه در قفقاز بود که مقر آن در تفلیس قرار داشت و درواقع تفلیس پایتخت شرقی روسیه تزاری بشمار می‌رفت. آخوندزاده در سال ۱۸۷۳ به درجه کلنلی ارتقاء یافت و در ۹ مارس ۱۸۷۸ در تفلیس درگذشت. H. Algar, “ĀḴŪNDZĀDA,” Encyclopædia Iranica, I/7, pp. 735-740 🔸معادل «روحانی» برای «عالم دینی» تا زمان مشروطه رواج نیافت. سرآغاز کاربرد تدریجی واژه «روحانی»، به معنای عالم دینی، از مطبوعات دوران مشروطه و سپس دوران پهلوی است تا زمانی که تداول عام یافت. 🔸در مجلس اول مشروطه، که انتخاب نمایندگان بر اساس صنوف بود، نام «صنف روحانیت» مطرح نبود و بجز «علما»، به معنی مجتهدان سرشناس روز که ناظر بر مجلس بودند، دو صنف «طلاب» و «وعاظ» هر یک در مجلس دارای نمایندگان خود بودند؛‌ یعنی دو گروه اجتماعی که بعدها ذیل مفهوم عام «روحانیت» جای گرفتند. در «نظامنامه انتخابات مجلس شورای ملی»، که در ۱۹ رجب ۱۳۲۴ ق. به صحه مظفرالدین شاه رسید، صنوف زیر حق رأی دادن و انتخاب نماینده داشتند: «شاهزادگان و قاجاریه، علما و طلاب، اعیان و اشراف، تجار و ملاکین، فلاحین و اصناف». (روزنامه مذاکرات مجلس شورای ملی، دوره اول، ص ۶) 🔸در قانون لباس متحدالشکل نیز، که در ۶ دی ۱٣٠٧ به تصویب مجلس شورای ملی رسید، واژه «روحانیون» تنها برای علمای دینی غیرمسلمان به کار رفته است. طبق این قانون هشت گروه از شمول قانون فوق مستثنی بودند: «۱- مجتهدین مجاز از مراجع تقلید مسلم که اشتغال به امور روحانی داشته باشند؛ ۲- مراجع امور شرعیه دهات و قصبات پس از برآمدن از عهده امتحان معینه؛ ۳- مفتیان اهل سنت و جماعت که از طرف دو نفر از مفتیان مسلم اهل سنت اجازه فتوی داشته باشند؛ ۴- پیشنمازان دارای محراب؛ ۵- محدثین که از طرف دو نفر مجتهدین مجاز اجازه روایت داشته باشند؛ ۶- طلاب مشتغلین به فقه و اصول که در درجه خود از عهده امتحان برآیند؛ ۷- مدرسین فقه و اصول و حکمت الهی؛ ۸- روحانیون ایرانیان غیر مسلم.» (وبسایت مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی) -به نقل از کانال نویسنده 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠واژه «روحانیت» به معنای امروزی از چه زمانی و از کجا به زبان فارسی راه یافت؟ 🖋عبدالله شهبازی(تاریخ‌دان و تاریخ‌نگار) ↩قسمت دوم 🔸واژه «روحانیت» به معنای جدید از کدام زبان به فارسی راه یافته است؟ 🔸در فرانسوی به روحانیت «کلرژی» Clergé می‌گویند و در انگلیسی نیز «کلرجی» Clergy. این واژه تداوم واژه لاتین کلریکاتوس است به معنی آدم باسواد یا «ملا» که خود از واژه یونانی کلریکوس اخذ شده. 🔸واژه دیگر «پریست» Priest انگلیسی و Prêtre فرانسوی است. منشاء این واژه «پرسبیتر» لاتین و «پرسبیتروس» یونانی است به معنای «بزرگ». 🔸واژه «پاستور» (کشیش) در انگلیسی Pastor و فرانسوی Pasteur نیز به معنی «چوپان» و «شبان» است. بنابراین «روحانیت» از فرانسوی و انگلیسی به فارسی راه نیافته. 🔸در آلمانی به «روحانی» گایست لیشه Geistliche می‌گویند در مقابل ولت لیشه Weltliche به معنی زمینی و دنیوی و غیرروحانی یا همان «سکولار». 🔸و در روسی به «روحانی» (عالم دینی) دوخاوِینتسوا Духовенство می‌گویند از ریشه дух (دوخ) به معنی «روح» که به همان معنای «روحانی» (غیرزمینی) آلمانی است. 🔸با توجه به غلبه فرهنگ آلمانی بر روسیه از زمان پطر اول (کبیر)، و سپس حکومت خاندان آلمانی هُلشتاین- گوتورپ بر روسیه پس از فوت ملکه الیزابت روسیه (دختر پطر اول) با نام سنتی پیشین (خاندان رومانوف)، از ۱۷۶۱ میلادی تا انقلاب ۱۹۱۷، باید واژه «دوخاوِیِنتسوا» (روحانی) بعنوان معادل روسی «گایست لیشه» آلمانی رایج شده باشد. ♦️می‌توان نتیجه گرفت که میرزا فتحعلی آخوندزاده واژه روسی «دوخاوِینتسوا» را ترجمه تحت‌اللفظی کرده و عین آن را (روحانی)، نه معادل مرسوم آن در فارسی را، به کار برده است. با تشکر از جناب آقای رضا نساجی که با راهنمایی ایشان دانستم واژه «روحانیت» منشاء آلمانی دارد. -به نقل از کانال نویسنده 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠روحانیت و مبارزه با ویروس کرونا ▪️یادداشت آیت‌الله عباس کعبی پیرامون شیوع ویروس کرونا در قم و مسئولیت‌های روحانیت در این شرایط 🔸حضور به هنگام روحانیت در پیش‌آمدها و بلایای طبیعی و ارائه خدمات اجتماعی مفید و حضور فعال و جهادی در همه عرصه ها، به عنوان وظیفه شرعی خدمت به مردم و هم‌دردی وهم‌راهی با مردم اقتضاء دارد که در مساله مبارزه با کرونا نیز روحانیت پیش‌گام و فعال باشد؛ زیرا تلاش برای حفظ جان و هدایت مردم از باب امر به معروف و نهی از منکر در حوزه رعایت بهداشت عمومی وظیفه‌ای شرعی است. 🔸در شرایطی که جامعه تحت هجمه‌ی سنگین رسانه‌ای با هدف آشفتگی و هرج و مرج عمومی هست، روشنگری عمومی صحیح روحانیت در چگونگی مقابله با کرونا و نقش آفرینی فعال و تلاش برای حفظ آرامش معنوی جامعه بسیار کارساز بوده و همچنین تخریب و شایعه سازی رسانه‌های دشمن و نگاه منفی به روحانیت را اصلاح می‌کند. دشمنان بدون وقفه با سوء استفاده از هر موقعيت به مکر و فریب در تضعیف دین و جایگاه روحانیت مشغولند. 🔸بنابراین بر اساس سابقه‌ی حضور جهادی و انجام وظیفه درصیانت وحفظ جان وسلامت مردم، حضور به هنگام روحانیت و ایفای نقش بایسته در مقابله با ویروس کرونا ضرورت دارد. در همین رابطه برای تبیین بایسته های نقش روحانیت در مبارزه با کرونا نکاتی را معروض می دارم. 🔹۱_ از منظر دین رعایت بهداشت عمومی فردی، اجتماعی و محیطی برای حفظ جان خود و دیگران و مبارزه با آلودگی های ویروسی واجب شرعی است. 🔹۲_ سهل انگاری و بی مبالاتی در رعایت بهداشت اگر موجب ابتلای عده‌ای و فراگیر شدن آن شود ضمان آور و مجازات تعزیری شرعی و عقاب اخروی دارد. 🔹۳_آموزش فراگیر بهداشت عمومی و تذکر مداوم لزوم رعایت نکات بهداشتی ضرورت شرعی دارد. 🔹۴_ رعایت دستور العمل‌های وزارت بهداشت و مدیران مربوطه مبنی بر ضد عفونی کردن محیط و عدم شرکت در اماکن عمومی اعم از آموزشی حوزوی و دانشگاهی و اماکن مذهبی الزام شرعی دارد و ضروری است. 🔹۵_ با بسیج عمومی بهداشتی می‌توان ویروس کرونا را از بین برد و تهدید بهداشتی را به فرصت بزرگ فرهنگ سازی، رعایت بهداشت و صیانت وحدت و یک‌پارچگی جامعه تبدیل کرد. 🔹۶_ ضمن دادن امید به جامعه در برابر کرونا هراسی، نباید احتمال بروز فاجعه بهداشتی و تهدید حیات مردم، در صورت سهل‌انگاری مردم و نیز عدم مدیریت صحیح مقابله با کرونا توسط مراجع بهداشتی و دولتی وامنیتی را نادیده گرفت. 🔹۷_ اختلاف دیدگاه کارشناسی در نحوه مقابله با کرونا امری طبیعی است اما نباید اختلاف را میان مردم کشاند بلکه وحدت رویه و روشنگری توسط مراجع بالای تصمیم گیری ضروری است. 🔹۸_ مطالبه گری غلبه سریع علمی بر کرونا توسط رسانه ها به ویژه حوزوی ضروری است؛ درعین حال باید به مثابه یک تیم منسجم عمل کرد و تضعیف دستگاه‌ها و مقامات مسئول مضر وشرعا جایز نیست. 🔹۹_توصیه به حوزویان برای استفاده از آموزش مجازی و پژوهش علمی در مدت تعطیلی ضروری است. 🔹۱۰_ توکل به خدا و توسل به ائمه اطهار علیهم السلام و استفاده از احراز وادعیه و نماز در هرحال بویژه هنگام سختی ها وبلایا رهگشا است. با این وصف ارتباط با خدا نافی اسباب علمی و رعایت بهداشت عمومی در مقابله با کرونا نیست؛ بلکه راه حل‌های طبیعی و علمی وظیفه‌ای شرعی است. 🔹۱۱_ توصیه می‌شود از فرصت معنوی رجب، ماه ولایت و رحمت و استغفار برای خودسازی و عبادت در خانه استفاده کرد و به جای اعتکاف های عمومی روزه و دعاء وارتباط باخدا را در محیط خانه انجام دهیم. 🔹۱۲_ پیام‌های مراجع معظم تقلید وبزرگان ومسئولان حوزه باید برای مردم در مبارزه با کرونا، به عنوان پیام‌هایی الهام بخش، امید آفرین، سازنده، ره‌گشا واثر بخش از رسانه‌های عمومی به ویژه صدا و سیما ترویج شود. 🔹۱۳_ در تزاحم بین حفظ جان خود و دیگران با توجه به توصیه‌های بهداشتی و یا حضور در اماکن عمومی زیارتی و اعتکاف و تجمعات عمومی مذهبی اگر مخاطره آمیز باشد، بدون شک رعایت توصیه‌های بهداشتی ضرورت دارد و در صورت لزوم باید از حضور در امکان زیارتی و اعتکاف و تجمعات مذهبی پرهیز کرد و با هماهنگی و هم‌کاری مشترک مقامات بهداشتی و اماکن مذهبی سیاست‌گذاری‌های لازم انجام شود. 🔹۱۴_ خوشبختانه سپاه و بسیج آماده همکاری با وزارت بهداشت در کمک به مردم و مبارزه با کرونا است؛ از این فرصت در جهت ترویج بهداشت عمومی و بهداشت محیط وصیانت وپیش گیری، باید به نحو احسن بهره‌مند شد. 🔹۱۵_ نهادهای نظارتی درسطوح مختلف به ویژه سازمان بازرسی کل کشور به دستور رئیس قوه قضائیه باید به طور کارشناسی به مساله مبارزه با کرونا ورود نمایند و با رویکرد صیانتی جلوی خطاها واشتباهات و احیانا سهل انگاری‌ها وکمبودها را بگیرند. والله ولی التوفیق ۶/ ۱۲/ ۱۳۹۸ - الاقل _ عباس کعبی 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠بیانیه آیت‌الله رشّاد درباره شیوع ویروس کرونا و‌ مسئولیت روحانیت و ‌مومنین در شرایط فعلی ⭕️بخشی از این بیانیه که به موضوع پرداخته شده: 🔸مردم فهیم و مؤمن میهن عزیز، رعایت دقت را در جهت رعایت بهداشت و سلامت خود و دیگران اعمال فرمایند. به حکم فرمان قرآنی: « لاتُلقُوا اَنفُسَکُم اِلی التَهلُکه»، و به مقتضای قاعده‌ی «وجوب دفع ضرر محتمل»، بطور جدی نسبت به رعایت توصیه‌های مبادی امور اهتمام کنند. عدم رعایت توصیه و تجویز کارشناسان معصیت است. تشخیص کارشناسان صالح بی غرض مانند فتوای فقیهان صاحب صلاحیت لازم الاتباع است؛ مبانی و ادلّه‌ی فطری، عقلی و عقلایی که وجوب تقلید از مجتهد را به عنوان متخصص در احکام شرع واجب شرعی می‌کند، عمدتا همان مبانی، التزام به نظر متخصصان و کارشناسان امور مربوط را لازم الاتباع و واجب می‌دارد. 🔸تجویزهای غیرموثق و غیرعلمی (مانند تجویز دارو و درمان، به استناد روایاتی که به لحاظ سند و دلالت مخدوش است، یا به اتکای نظرات عامیانه و غیرعالمانه) در صورت ایجاد خسارت و ایجاب ضرر موجب ضَمان است. و اگر باعث تحمیل هزینه بر افراد شود، تجویز کننده مدیون است. و هرگاه چنین دستورها و معالجاتی منجر به نقص عضو بیمار گردد حسب مورد و شروط، مستلزم دیه یا قصاص خواهد بود، اگر فردی بر اثر چنین تجویزی فوت کند موجب دیه بر تجویز کننده است، و در صورتی که خطر فوت بر اثر تجویز و معالجه‌ی غیرمجاز، عقلاً و عرفاً قابل پیش بینی بوده، و تجویز کننده عالماً و عامداً اقدام به تجویز کرده باشد، و استناد حادثه به فعل او احراز شود، در حکم قتل عمد خواهد بود. 🔸در این احوال و ایام، گاه گفتارها و رفتارهای ناسفته و نسنجیده‌ای از سوی برخی افراد خامسر و خامسرا، به نام دین و شریعت (و متاسفانه گاه با ظاهر و زیّ دینی) و احیانا به عنوان طب سنتی و اسلامی نسبت به امور بهداشتی و درمانی و مسائل علمی و امور بدیهی عقلی صادر می شود، که بهانه به دست معاندان می‌دهد، سخنانی که مایه‌ی خدشه بر عقائد دینی، وهن مذهب اهل بیت (سلام الله علیهم) و هتک حرمت حوزه و روحانیت می‌شود. این‌جانب: اولا از این کسان ناصحانه تقاضا می‌کنم از چنین رفتارهای خسارتبار دست بردارند، و ثانیاً از میادی امور از جمله دستگاه قضا به عنوان مدعی العموم (المدعی العام) و مسؤول صیانت از حدود الاهی و حفاظت از حقوق مردم استدعا می‌کنم: به حکم شرع و قانون، با این افراد و عناصر جاهل و جاه طلب برخورد کنند. این افراد با مواضع و مطالب ضدعلمی و خلاف بدیهی خود، به دوگانه‌سازیهای کاذب، از جمله تقابل علم و دین دامن می‌زنند که جفای آشکار در حق هر دو عنصر مقدس و الاهی است. اسلام، تواما دین فطرت، وحی، عقل و علم است، و به مقتضای «قاعده‌ی ملازمه» حکم شرع حکم عقل است و حکم عقل حکم شرع است. -متن کامل: rashad.ir/2020/03/02 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠کج فهمیِ چند نفر به اسم حوزه و انقلاب!! 📝 نقدی بر رویکرد کانال «حوزه انقلابی» 🖋 محمد حق‌پرست 🔹 حکایت کاسه داغتر از آش، حکایت چند نفر به ظاهر طلبه است که متشرع‌تر از رهبر معظم انقلاب و مراجع، به فکر دیانت مردم افتاده اند!! رهبری دستور حکومتی و ولایتی صادر کرده‌اند مبنی بر تبعیت و همکاری همه ارگانها و همه مردم با مسئولان مربوطه برای مقابله با کرونا؛ اما جماعتی، ساز مخالف کوک می کنند. دستور رهبری و تأکید معظم له اینقدر صریح و واضح است که هیچ توجیه و تفسیری را بر نمی‌تابد. همین جاست که ولایت پذیری افراد را باید امتحان کرد. همین جاست که باید تفرقه انگیزان را پیدا کرد. ای کاش به اسم خودشان بود، اما از اقبال بد حوزه، کج‌فهمی این عده همیشه به اسم حوزه و انقلاب تمام می‌شود. 🔹 بار اول نیست که این کانال، اعتبار روحانیت را خدشه‌دار می کند. بارها شده از آب گل‌آلود دنبال ماهی هستند و اتفاقا خوراک به دست رسانه‌های ضد انقلاب می‌دهند. به هرکسی برچسبی می‌زنند و خودشان را اعلم مطلق می‌پندارند. هنوز یک روز نگذشته، آخرین ایده حضرات ادمین این کانال (تحصن در حرم)، بهانه ای برای اتهام به روحانیت شده است. خوراکی که دقیقا دشمنان روحانیت، به دنبالش هستند توسط چند نفر معمم (ولو ناخواسته) طبخ می‌شود!! از مدیریت محترم حوزه تقاضامندیم، اقدامی مناسب با این کانال بی‌ادب و بی‌بصیرت داشته باشد. کانالی که به اسم حوزه، تیشه به دستش گرفته تا اعتبار حوزه را ریشه‌کن کند. چرا کج فهمی چند طلبه به پای کل روحانیت نوشته شود؟ تا کی قرار است اعتبار حوزویان بازیچه دست این جماعت باشد؟ 🔹 اما سخنی با ادمین‌های کانال «حوزه انقلابی»: هر کاری می خواهید بکنید (مثل نشر شعارهای تفرقه انگیز در راهپیمایی‌ها)، هرچیزی می‌خواهید بنویسید (مثل توهین‌هایی که به اسم انتقاد می‌نویسید)، هر عکس و فیلمی می‌خواهید درباره دیگران نشر دهید (مثل فیلم گاوی که در ماه مبارک رمضان، علیه یک منتقد منتشر کردید)، ولی به اسم «حوزه و انقلاب» نباشد. شما چند نفر، اسمتان نه حوزه است؛ نه انقلاب. اگر تقوا در نقد و نظر ندارید، حداقل تقوا داشته باشید که به اسم یک صنف آبرودار مطلب منتشر نکنید. @Manahejj @daghdagheha
💠روحانیت، ویروس کرونا، وراثت انبیاء 🖋سید جواد محمدزاده(دانش‌آموخته حوزه علمیه قم) 🔸روحانیت در گستره تاریخ همیشه رکن بوده است و هیچگاه در چکاچک شمشیرها و جنگ ها ، عبای عزلت بر سر نکشیده است و نظاره گر نبوده بلکه بند پوتین خدمت را با اشکال چهارده گانه علم و تقوا صرف کرده است و مقاوم ایستاده تا دین مبین اسلام در جغرافیای عالم هستی طنین انداز شود ، و امروز از قاره آسیا گرفته تا آفریقا و اروپاو آمریکا بر قامت جهان ندای توحید و انسانیت و اسلام برافراشته گردد. 🔸جایگاه روحانیت همان وراثت انبیای الهی است(( إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ)) این ارث عظیم و بلند مرتبه همان نقش پیشقراولی عرصه دین و فرهنگ است که نواسانات ارز و دلار هم نتوانست کاستی ای بر عیار این سرمایه هنگفت روحانیت وارد سازد . و بزرگانی همچون میرزا رضای کرمانی ، سید جمال الدین اسد آبادی ، شیخ فضل الله نوری ، آیت الله کاشانی ، سید حسن مدرس ، و امام راحل و عظیم الشان انقلاب اسلامی و شهید مطهری ها و بهشتی ها تا مقام معظم رهبری ( مد ظله العالی ) بسان جان خود از این ارث محافظت کردند و آن را با آب زمزم اخلاص خود شستشو دادند و جامعه را نیز در اقیانوس آن به سعی و تلاش و حرکت و استقامت و طواف بر مدار ولایت و امامت به گردش در آوردند یعنی همان پرچمداری و امامت جامعه اسلامی . 🔸حال باید غواصی کرد که چگونه باید روحانیت همچان میراث دار این گنجینه پیامبر گونه رهبری باشد ؟ در سیره نبی مکرم اسلام و اولیای الهی برای حرکت آفرینی روحانیت نقش تبیلغ را پیشانی خود چسباند تا مردمان را همراه خود کند برای عبور از گرداب ها و طوفانهای حوادث ؛ در تاریخ امام حسن علیه السلام وقتی وارد کوفه شد و برای جنگ سخنرانی کرد تعداد بی شماری را با تبلیغ خود در کنار لشکر اسلام قرار داد و مکرر این مسیر طی شد تا هشت سال دفاع مقدس و تشکیل تیپ رزمی تبلیغی طلاب و روحانیون که نقش پیشقراولی را در کنار رزم و مجاهدت بدرستی پازل ساخته بودند . 🔸در حوادثی همچون سیل ، زلزله و ویروس منحوس کرونا ، جابجایی نقش امامت روحانیت استراتژی نیست بلکه آوردن همه آحاد جامعه واقشار مختلف مردم در صحنه این کار اصلی وارثان انبیای الهی است و باید این را در بین روحانیت بعنوان امام جامعه بستر سازی کرد تا خون حیات بخش زندگی مومنانه در کالبد جامعه به جریان افتد و نفس به نفس ، مردم در کنار هم به ایثار و انفاق و مواسات گره بخوردند تا دیوار تمدن اسلامی قد بکشد و بالا برود. 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠حوزویان و نوع مواجهه با پدیده‌ای به نام بحران کرونا! ✏️ محمد وکیلی/حوزه علمیه قم 🔹 با شروع بحران ویروس کرونا در چین و وضعیت گسترش یابندگی شدید آن، از همان ابتداء مشخص بود دیر یا زود پای آن به ایران نیز باز خواهد شد. اتفاقی که با تأخیری چند هفته‌ای بلاخره به وقوع پیوست و گزارش‌هایی از آغاز شیوع این بیماری در چند شهر ایران مخابره شد. با گسترش این بیماری با توجه به موج فراگیری و تاثیرگذاری آن، بسیاری از نهادهای اجتماعی نیز وارد عرصه مواجهه با آن شدند؛ از مراکز و نهادهای بهداشت و سلامت گرفته که در خط مقدم مقابله با این بحران بودند تا نهادهای نظامی و انتظامی تا آموزشی و… در این میان یکی از نهادها و سازمانهای اجتماعی کنشگر که در بسیاری از تحولات اجتماعی، وارد کنشگری شده و به ایفای نقش می‌پردازند، نهاد روحانیت و سازمان حوزه‌های علمیه است. به دلیل جایگاه اجتماعی و اثرگذاری ویژه‌ای که این قشر دارند نوع مواجه این نهاد با چنین بحران فراگیر و فراجنبه‌ای، می تواند مورد توجه و کنکاش قرار گیرد. همچنان که به دلیل این جایگاه خاص و اثرگذاری بالای اجتماعی، عملکرد و نوع مواجهه آنها در مقابل تحولات و بحرانها مورد توجه و ارزیابی کارشناسان قرار گرفته و از سویی دیگر زیر ذره بین رسانه ای قرار گرفته است. از همین روی جریان‌شناسی نوع مواجهه این قشر از جامعه در بحران کرونا می‌تواند مورد توجه قرار گیرد. از این منظر می توان نوع مواجهه روحانیت با این پدیده کرونا را به سه دسته کلی تقسیم کرد: 🔸طیفی از روحانیت که مواجه ای منفی و سلبی با این پدیده کرونا داشتند. طیفی که با انکار و تشکیک در وجود چنین بیماری یا در فراگیری و شیوع آن، تلاش می‌نمودند توصیه‌ها و تجویزهایی کاملا متعارض با توصیه‌های نهادها و مراکز رسمی مواجهه با این بیماری صادر نمایند. طیفی که با زیر سوال بردن تمام مبانی و حتی مسلمات دانش و یافته‌های پزشکی، به موج آنارشیسم علمی و بی‌اعتباری نهادهای مرجع دامن زده و موجب نوعی سردرگمی در میان مخاطبان خود در مواجهه با این پدیده شدند؛ در سطح رسانه‌ای به نمونه‌هایی چون آتش زدن کتاب طبی هاریسون که هر چند قبل از کرونا اتفاق افتاد اما این نوع مواجه در زمان شیوع کرونا نیز ادامه یافت، توصیه به نادیده گرفتن قرنطینه، تأکید بر دید و بازدید و شکستن طرح فاصله‌گذاری اجتماعی، مقاومت در مقابل بسته شدن اماکن مذهبی زیارتی تا حرم لیسی و… اشاره کرد. این طیف نقش پررنگی در دادن سوژه‌های تخریب روحانیت توسط بعضی از رسانه ها را داشت. به همین دلیل نیز می توان این نوع از نقش‌آفرینی در چنین بحرانی را نقش‌آفرینی منفی به حساب آورد. 🔸در کنار طیف اول، طیف دیگری طیفی از روحانیت حضور داشتند که با شیوع و گسترش این بیماری، در انفعال کامل فرو رفتند و نتوانستند برای خود در چنین بحرانی نقشی مفید و اثر گذار تعریف نمایند. هر چند بهانه این طیف از روحانیت همراهی با وضعیت قرنطینه بوده است اما انتظار و توقع جامعه از ظرفیت و جایگاه اجتماعی این طیف، اقتضا می نمود که بتوانند نقشی فعال در این شرایط ایفا نمایند. مصادیق این طیف را می توان در کسانی یافت که در شرایط عادی، میدان‌دار و تریبون داری می کردند اما در شرایط بحران، اسم‌شان از زبان رسانه‌ها افتاد و به ناگه در سکوت و غیبت فرو رفتند. می‌توان گفت این طیف از روحانیت نیز نقشی خنثی و حتی منفی در شرایط بحرانی جامعه ایفا نمودند. طیفی که نباید در شرایط بحرانی به هیچ وجه روی آنها حساب کرد و یا امید داشت پا به میدان بگذارند و میدان داری کنند. 🔸و اما در این میان، طیف سومی نیز بودند که از روزهای نخست شیوع این بیماری، ضمن درک شرایط واقعی جامعه و همراهی با نهادهای مسئول و تصمیم‌گیر، تلاش نمودند نقش و کنشگری فعال برای خود، مجموعه روحانیت و حوزه‌های علمیه تعریف نمایند. این طیف از روحانیت که می‌توان از آنها به عنوان «روحانیت مسئولیت پذیر» و آماده پذیرش مسئولیت اجتماعی نام برد توانست با تحلیل واقع بینانه شرایط، ضمن ارتباط با سایر نهادها و مجموعه‌های درگیر بحران، برای خود وظیفه و مسئولیت تعریف نماید. مولفه‌های شناخت این طیف را می توان در صدور فتاوایی مبنی بر حجیت همراهی و توجه به دستورات ستاد بحران، تشکیل ستاد بحران حوزوی، ارائه مساعدتهای مختلف به ستاد مدیریت بحران، مشارکت در فعالیت‌های جهادی، استفاده از تریبون‌های حوزوی در تبیین شرایط بحران، و تلاش برای اتحاد و هبستگی نهادهای مذهبی و دینی بین‌المللی در مواجهه همدلانه با این بحران اشاره کرد. تجربه ثابت کرده است که این طیف از روحانیت توانایی و ظرفیت بی‌نظیری در کمک به جامعه جهت عبور از شرایط بحرانی را دارند و به همین دلیل نیز می‌توان این طیف را به عنوان طیفی با نقش‌آفرینی مثبت در بحرانها قلمداد کرد. 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
✍ روحانیت، مدرن شدن و قدرت 🔹بسیاری از روشنفکران در دهه های پیش از انقلاب ساده دلانه گمان می بردند مدرن شدن روحانیت به عرفی شدن جامعه و آشتی روحانیان با تجدد می انجامد. در سال ۱۳۴۱، مهدی بازرگان، در مقاله ای با عنوان «انتظارات مردم از مراجع» از مراجع تقلید گله کرد چرا همچنان در بند فروع دین اند و از اصول دین غافل شده اند؟ چرا به جزئیات فقه اهمیت می دهند اما مسائل اجتماعی و سیاسی را به دیگران واگذارده اند؟ بازرگان از کسانی بود که در آن دوران می‌اندیشید اگر روحانیت متجدد شود، خودبخود اسلام توده نیز متجدد می شود و مشکلات سیاسی و اجتماعی برآمده از واپس ماندگی مسلمانان نیز از میان خواهد رفت. 🔸نوستیزی روحانیت و بدعت انگاشتن هر امر بدیع، خود امری کهنه است. شیخ حر عاملی محدث مقرب دربار صفوی در کتاب وسائل الشيعة در کنار بسی دیگر از عالمان شیعه و سنی، نوشیدن قهوه را به حکم دو روایت از پیامبر حرام می دانست. طی چند قرن، اختلاف نظری اساسی میان فقيهان بر سر حلیت یا حرمت دود کردن تنباکو و توتون در جریان بود. در عهد قاجار، میرزا محمد حسن شیرازی، مرجع تقلید وقت، تحریم تنباکو را دست مایه ی اقدامی سیاسی علیه حکومت کرد. 🔻در همین دوره، ورود تلگراف به ایران، مناقشه های تازه بر سر جواز یا عدم جواز استفاده از این "صدای شیطان" به پا کرد و فقیهان در این بحث می کردند که تا چه اندازه جایز است سیم های تلگراف از نزدیک مسجد بگذرد. با تلاش های فراوان ناصرالدین شاه و پس از آن که چند فقیه به دعوت او چند آیه ی قرآن را از تهران به تبریز تلگراف کردند و پاسخ شنیدند، سرانجام فقیهان پذیرفتند که تلگراف ابزاری است خنثی مانند نامه نگاری و میتوان در راه مقاصد شریعت از آن بهره گرفت. طرفه آن است که جامعه ی رو به تجدد ایران، خواه ناخواه روحانیت را به بهره گیری از ابزارهای تجدد وادار کرد. نهاد روحانیت و مرجعیت در روزگار معاصر، هستی خود را وام دار ابزارهای مدرن است. تلگراف که در آغاز آوای شیطان پنداشته می شد، نهاد روحانیت را از بیخ و بن دگرگون ساخت. روحانیت شیعه که شبکه ای نامتمرکز و پراکنده بود و سرشتی محلی داشت، به يمن و یاری تلگراف در سده ی نوزدهم میلادی، ساختاری منسجم و متمرکز پیدا کرد. 🔹تلگراف، شهرهای بزرگ جهان تشیع را به کانون های فقهی- نجف، کربلا و قم - پیوست و سلسله مراتب روحانیت را برای همیشه متحول کرد. مقلدان از اقصی نقاط جهان استفتای خود را برای مرجع تقلید خود می فرستادند و مجتهدان نیز با تلگراف فتوای خود را گسیل می کردند. نظام اجتهاد-تقلید در پی این ابزار تکنولوژیک مستقر و مستحکم شد و قدرت فقیه از محدوده ی محل زندگی اش فرارفت و هم عرض قدرت مرکزی قرار گرفت. تلگراف در مقام ابزاری غربی، وسیله ای در دست فقيهان شد برای ستیز با مظاهر تجدد و بسط قدرت خود و نیز سرکوب مخالفان؛ از جمله صدور فتوای ارتداد و قتل بابی ها و بهایی ها. 👇👇 @Taammolate_talabegi
💠گروه ها و کانالهای طلبگی مشغول بحث در مورد کرونا و واکسن کرونا و نزاع طب مدرن و سنتی و اسلامی هستند، به همین خاطر فرصت نکرده اند نسبت به وظیفه عدالتخواهی خود در مورد عزل ، اعتراض کنند یا واکنشی مناسب نشان دهند. 🔺سوال اول: با توجه به اینکه امام جمعه لواسان برخی اقدامات شایسته از جمله داشته اند و افراد زیادی با فعالیتهای ایشان به و ایفای نقش مثبت روحانیت در جامعه امیدوار شدند، چه عواملی موجب عزل ایشان شده است‌؟ 🔺سوال دوم: چه کسانی، چه طیفی و چه نهادی باید در مورد دلائل و عوامل چنین عزلی مطالبه گر باشند؟ روحانیت اگر به دنبال ایفای نقش مثبت در جامعه باشد، چه جایی بهتر از چنین موقعیتهایی؟؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥ببینید| به بهانه حضور مدیرکل تبلیغات اسلامی آذربایجان غربی در بررسی شد: یک مینی آنالیز از شش‌ضلعی نسبت روحانیت با جامعه 🔺حجت الاسلام منصور امامی، مدیرکل آذربایجان‌غربی با حضور در زورخانه همراه دیگران به این ورزش پرداخت و به اصطلاح وارد گود شد. خبری که عبارت “جالب بود” را در ادبیات بینندگانش به همراه داشت و شاید وجهه طلاب را نشان می داد. 🔹جنس زمینی و خاکی که از خیلی سالهای قبل تر بایستی به فکرش بودیم تا نیازی به این حضورهای جست و گریخته و شده نداشته باشیم. زیرا چیزی که در فرهنگ رخنه کرده باشد نیازی به واعجباهای رسانه زده نخواهد داشت. 🔹این سوژه باعث شد که ساحت و نسبت روحانیت با جامعه را خیلی سریع در ذهنم مرور کنم و اینکه این سبک خاص حضور اجتماعی طلاب را نیز تحلیل کوتاهی کرده باشم: 1️⃣ ورود فقهی و تئوریک، یا همان ورود خاص و 2️⃣ منبری و موعظه وار 3️⃣ حضور و مردمی 4️⃣ورود مدیریتی و کارمندی و در قالب ساختارها 5️⃣ در ساحت مشاوره، پرده خوانی، و نقد فرق و ادیان انحرافی و… 6️⃣سبکی که جنبه و نمایشی داشته و ظرفیت اثرگذاری چندان قابل توجه نخواهد داشت. چرا که انضمامی نیست. ⏹ در یک کلام بایستی توان حل مساله و مدیریت زندگی فردی و اجتماعی را برای روزمره مردم ارائه کند. اینکه راهبرد خوب زیستن و زندگی بهتر چیست را ذیل دین و فرهنگ و معرفت در ذهنیت عمومی جامعه تزریق کند. 🖊حجت الاسلام علیرضا محمدلو متن یادداشت در سایت : v-o-h.ir/?p=32125 🆔 @sedayehowzeh
🔎واکنش‌های شش‌گانه به حادثه ترور و شهادت طلاب در حرم رضوی 🔸بعد از اتفاق ناگواری که در رابطه با شهادت و جراحت سه تن از طلاب معزز در صحن حرم مطهر رضوی رخ داد، چرخی در و پیج های موافق و معاند انقلاب زده و به مجموعه ای از رویکردهای متفاوت در تحلیل حادثه دست یافتم که هر کدام البته بخشی از واقعه را بازنمایی و تبیین می‌نمود. 1⃣رویکرد روانشناختی: این نوع نگاه با محور قراردادن و نزدیکانشان، توصیه به عدم انعکاس تصاویر قتل و خونریزی و خشونت حادثه می کردند و بهداشت روانی در فضای مجازی را مدنظر قرار داده بودند. 2⃣رویکرد رسانه ای: اهالی این نگاه نیز همچون رویکرد قبلی، پرهیز از بازنشر تصاویر و فیلم‌های خبر و البته مراقبت از منابع خبر و فیک‌نیوزها را مدنظر داشتند و از طرفی، ناشی از تحلیل‌‌های هیجانی بدون فکت و دلیل را به نقد می‌کشیدند. 3⃣رویکرد جامعه شناختی: این نوع نگاه نیز چون فاقد فکت و داده‌های جدی بود، صرفا گمانه هایی همچون تسویه حساب و نفرت یا حداقل فاصله گرفتن مردم از و اجتماعی و فقر و اقتصاد را مطرح می‌کردند که ضعف تحلیلی این رویکردها در تبیین این واقع خاص با توجه با اخبار پسینی درباره هویت ضارب و مدل برخورد حمایتی مردم سر صحنه، مشهود بود. 4⃣رویکرد سیاسی: اختلاف افکنی میان شیعه و سنی نقطه بارز این نوع دیدگاه بود که سرویس های جاسوسی انگلیس را بازیگر اصلی این ماجرا تلقی می‌کردند. اینکه چند روز گذشته دو تن از طلاب گنبد کاووسی با ضرب گلوله فوت شدند و حال سه تن از طلاب شیعی مورد تعرض واقع می‌شوند، نشان از یک پشت صحنه سیاسی با چاشنی داشت. 5⃣رویکرد ژئوپلیتیک؛ با توجه به تحرکات جدید ناتو در فضای بین‌الملل و قضایای اکراین، اختلاف ایرانی و افغانی و تسویه حساب آمریکایی ها با کشورمان از کانال برجسته کردن ، نقطه ثقل این نوع رویکردها بود. اینکه آمریکایی ها پس از خروج شکست‌گونه از افغانستان، مترصد ایجاد تنش میان افغانستان و ایران بودند و هستند، دال مرکزی این تحلیل های ژئوپلیتیک بود که در عصرجدید، تولید و سرزمینی برای تمرکززدایی از دولت‌ها بسیار حائز اهمیت است. 6⃣رویکردهای ایدئولوژیک؛ این نوع از برداشت ها نیز به جنبه و تکفیری بودن ضارب توجه ویژه داشتند و تسویه حساب این جریانات با مبلغان و کنشگران حوزه فرق و ادیان را مطمح نظر قرار دادند. اینکه شهید معزز حجت الاسلام اصلانی از فعالان این حوزه بود نیز در این رویکرد مورد توجه قرار گرفت. کنسولگری سعودی، متهم ردیف اول ماجرا در این رویکرد محسوب می‌شد. ⏯کلیدواژه های ، ، شیعه و سنی، افغانستان، اقتصاد و فقر، حوادث ورزشگاه مشهد و اسامی برخی علما مثل حاج‌آقای علم الهدی در واکنش‌های مجازی مردم و رسانه ها، پررنگ و متمایز می‌نمود. ✍علیرضامحمدلو @sedayehowzeh ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ @daghdagheha