💠تشیع یک مذهب سیاسی است و نمی تواند نسبت به مردم بی اعتنا باشد
🔈آیتالله علویبروجردی در ابتدای در ابتدای درس خارج:
🔹 در روزنامهها و اين طرف و آن طرف و در فضاي مجازي مینویسند چرا در هيئتها خرج ميكنيد؟ به فقرا كمك كنيد؛ من گفتم اتفاقا همان فقرا هستند كه اين بساط عزاداری را به پا ميكنند نه ثروتمندان.
🔹 مردم نسبت به سيدالشهداء از جان و دل حركت ميكنند؛ اینطور هم نیست که فقط به حرف ما روحانیت گوش دهند؛ مردم در اين جهت دنبالهروي ما نيستند بلکه ما در پی مردم حركت ميكنیم.
🔹 گاهي از اوقات من ميديدم تحليل ميكنند و مينويسند كه جمهوري اسلامي از اينجا پول ميفرستد كه در فلان کشور عزاداري كنند و دسته عزا به راه بيندازند؛ ولی متاسفانه توجه ندارند که خود جمهوري اسلامي هم با اين عزاداريها به وجود آمده است و از همین عزاداریها سر پا مانده است؛ شما يادتان نيست محرم و صفري را که در همان ايام شروع این نهضت اسلامی و دوران انقلاب گذشت؛ عاشورا نه تنها در عصر ما بلکه در زمان مشروطيت و در طول تاریخ شیعه حركتساز بوده است.
🔹 من فيلمي ديدم خيلي تاثرآور بود؛ آقایي اول ظهر آمد به هيئت تعرض کرد كه بياييد نماز اول وقت بخوانيد؛ عيبي ندارد نماز خيلي خوب است و نماز اول وقت هم مستحب است اما اگر کسی نخواست به اين مستحب عمل كند، فسق نكرده است.
🔹 اين شيخ بنده خدا در مشهد مرحوم آقاي تولايي کشته میشود؛ طلبه فاضلي كه نه كاري به جايي و نه سمتي و شغلي داشته است؛ فقط طلبهای ساده بود و ماشينش هم بنز نبوده است، پيكان بوده است... فردی بيايد چاقو بزند و برود؛ انتقام از چه چيزي ميخواستيد بگيريد؟
🔹 مردم باید بدانند اين طلبهها با اقل ما يمكن زندگی میکنند؛ اقل ما يمكن يعني شما خط فقر را در مملكت در نظر بگیرید و با شهریه طلّاب مقایسه کنید؛ اين است وضعيت طلبه در حوزههای علمیه؛ اينجور دارد زندگي ميكند و درس ميخواند در حالي كه امكانات برايش فراهم است كه برود جایی دیگر درآمد كسب كند اما ايستادگی میکند و درس ميخواند؛ چرا مردم ما نبايد اين معاني را متوجه باشند؟
🔹 اگر مراد برخی منتقدان اين است كه حوزه به زندگي و مشكلات و وضعيت و دغدغههای مردم كاری ندارد كه اين به شهادت تاريخ حوزه دروغ است؛ اصلا تشيع يك مذهب #سياسي است و اصلا نميتواند نسبت به مردم بياعتنا باشد.
🔹 گاهي از اوقات ميخواهند به حوزه فحش بدهند ميگويند آقايان علما در مسائل طهارت ماندهاند؛ ولی در همین طهارت، مسائل ما هنوز حلنشده باقی مانده است؛ در همین طهارت که از نظر این آقایان ساده و پیش پا افتاده است ما امروز مسائل حلنشده داريم؛ من مسائل بسیاری در طهارت به شما نشان ميدهم كه الان ابتلاي عجيب و غريب مردم است و ما براي آن جواب درست و حسابي نداريم.
🔹 ما هم منجمد نيستيم بگوييم پنجاهودو كتاب از طهارت تا دیات بیشتر در فقه نداريم و ديگر کتابی لازم نیست؛ شما بياييد كتاب جديد بياوريد.
🔹 در مسائل بانكها ما خيلي حرف زديم؛ گاهي حرف ميزنيم و از خود حوزه ما را نمیتابند؛ حرف را بايد گوش كنيد و در آن تامل كنيد؛ اين بساطی است كه ما با بانکها بر سر مردم آورديم و خودمان هم همگی اشكال ميكنيم اين بهرهها چیست که ميگيريد؟ سود و جريمه چیست که ميگيريد؟ اما اينها را چه کسی برای بانکها درست كرده است؟ ما خودمان به نام اسلامي كردن بانكها اين بساط را درست كرديم.
🔹 درسهاي خارج را تخطئه نكنيد؛ حوزه قم را بعضيها به بيسوادي رمي نكنند؛ بله ما سر برنامهها و درسها و امتحانات اشكال داريم و به آقايان هم تذكر ميدهيم و محترمانه هم میگوییم و آقايان هم دارند زحمت ميكشند؛ اما حوزه قم الان بزرگترين حوزه علميهی نه شيعه بلكه دنياي اسلام است.(به نقل از خبرگزاری حوزه)
#حوزه_علمیه
#سکولاریسم
#مرجعیت
#فقه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠از مرجعیت جریانساز تا جریانهای مطرحکنندهٔ مرجعیت!
🖋حمید عنایتاللهی
⬅️در قاموس تشیع و سازمان حوزههای علمیه «مرجعیت» رفیعترین جایگاهی است که تاکنون شناخته شده است. در کنار احترام و توجه به سایر کارکردهای روحانیت، این جایگاه «نیابت عام» امامت محسوب شده و نقطهٔ اتکای تشیع در زمان غیبت امام معصوم است.
⬅️مسیر رسیدن به این جایگاه چگونه است و دقیقاً چه کسانی به این «منصب غیر انتصابی» میرسند؟ این یادداشت تلاش میکند سیر رسیدن به جایگاه مرجعیت را از زاویهای متفاوت و باتوجه به شرایط جدید و البته به صورت خلاصه مورد ارزیابی قرار دهد.
⬅️در یکصد سال اخیر مراجع تقلید شیعه در ایران بهصورت کاملاً فردی مراحل رشد را سپری نمودهاند. عالمانی که سالهای سال در پی تربیت طلاب بودهاند و بهواسطهٔ امتیازات خاص علمی و تقوایی مورد توجه قرار گرفتند و کرسی درسیشان روزبه روز گسترش پیدا کرد. «شخصیت حقیقی» آنان بدون تبلیغات خاصی مورد استقبال و توجه حوزویان قرار گرفت و عموم حوزویان و مردم مرجعیت را در آنان متعین میدانستند.
🔸آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی نخستین نمونهٔ مورد توجه این یادداشت است. جایگاه حقیقی وی بهگونهای بود که به درخواست حوزویان و برخی علما برای بازتأسیس و برگرداندن رونق پیشین حوزهٔ علمیه قم وارد این شهر شد.
🔸نمونهٔ دوم آیتالله بروجردی است که با توجه به جایگاه خاص علمی و تقوایی وارد شهر قم شد و دو دهه مرجعیت مطلق ایران و به تعبیری جهان تشیع را برعهده داشت.
⬅️در بررسی دهها مورد از مراجع سدهٔ اخیر نیز این روند رشد و رسیدن به جایگاه مرجعیت کاملاً صادق است. اساساً تا نسل امروز مراجع تقلید جریانهای فکری بههیچعنوان بستر رشد و رسیدن به جایگاه مرجعیت نبودهاند؛ بلکه این مسیر به صورت کاملاً فردی طی شده و جریانسازی، پس از رسیدن به جایگاه مرجعیت بوده است؛ به تعبیر دیگر، جریانهای مختلف فکری تحت تأثیر مراجع بودهاند.
⬅️در مبانی فکری جریانها و چگونگی موضعگیریهای آنان افراد و مسائل مختلفی سهم تأثیر دارند و روند کار خارج از ارادهٔ افراد است؛ بهنوعی شبیه حزبگرایی است؛ مراجع برآمده از جریانها باید تسلیم تصمیمات جریان و یا همان حزب خود باشند.
⬅️تنها مواردی که میتواند به نوعی بستر رشد برای مراجع پیشین محسوب شود وابستگیهای قومیتی بوده است؛ ترکزبان یا لرزبان و خراسانی و… بودن در مقطعی میتوانست در گسترش جایگاه مرجعیت مؤثر باشد. اما این تأثیر در مقایسه با جریانهای فکری سطحی بسیار نازل دارد که از بحث ما خارج است. در برخی موارد هم دولت پهلوی تلاش کرد با محدودکردن یک مرجع و حمایتهای ضمنی از مرجعی دیگر آنگونه که تصور میکرد نهاد مرجعیت را دچار تغییر کند که عملاً این برنامه با شکست مواجه شد.
⬅️ضمن آرزوی طول عمر برای یکایک مراجع عظام تقلید، نگاهی دقیق به مراجع نسل بعدی نشان میدهد روند طی نمودن مسیر مرجعیت تحول جدی خواهد داشت و جریانها مرجعساز خواند بود؛ نه اینکه مراجع جریانساز باشند! بدین صورت که مراجع نسل بعدی عملاً بر بستر جریانهای مختلف فکری، فرهنگی و سیاسی مطرح خواهند شد و گویا روش رشد براساس جایگاه حقیقی عملاً به اتمام رسیده است.
⬅️نگاهی به مراجع احتمالی نسل بعد نشان میدهد اکثر آنان جریانهای فکریای مانند حوزه انقلابی، حوزه مستقل، حوزه سنتی، جریان تقریبی، جریان ضدتقریبی و… را نمایندگی میکنند و حامیان این جریانها تمام تلاش خود را برای تبلیغ و معرفی علمای مورد نظر خود بهکار میبرند. شاید در نگاه نخست این تغییر نهتنها منفی نیست، بلکه نشان از اقتضائات روز جامعه دارد؛ اما سوگمندانه باید گفت نتیجهٔ سبک جدید معرفی مراجع چیزی جز بالا رفتن سطح تخاصمات مراجع نسل بعدی نخواهد بود؛ چراکه این روند برخلاف مسیر فردی، تابع شرایط مختلفی است. در مبانی فکری جریانها و چگونگی موضعگیریهای آنان افراد و مسائل مختلفی سهم تأثیر دارند و روند کار خارج از ارادهٔ افراد است؛ بهنوعی شبیه حزبگرایی است؛ مراجع برآمده از جریانها قاعدتاً تحت تأثیر تصمیمات جریانها خواهند بود. ازسوی دیگر متأسفانه برخی جریانها ـ که بالاتر به نام برخی از آنها اشاره شد ـ گاه تنشهای بسیاری با یکدیگر دارند و تبعاً و طبعاً مراجع برآمده از این جریانها نیز از این تنشها و تخاصمات مصون نخواهند بود.
⬅️نگرانی نگارنده، فراتر از دغدغهٔ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نسبت به نهاد مرجعیت، هشدار نسبت به احتمال بروز تنش و اصطکاکهای جدی بین مراجع نسل آینده است؛ امری که تأثیر منفی آن بر جامعهٔ دینی کشور بر همگان هویداست.
-به نقل از سایت مباحثات
#یادداشت
#مرجعیت
#قم
#آسیب_شناسی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نواصولگرایان و پروژه پایان مرجعیت
🖋محمدتقی سبحانی
⬅️نامه آیت الله یزدی برخلاف شگفتی که در بین حوزویان و نخبگان برانگیخت، به گمان بنده هیچ جای تعجب نداشت، و تنها چیزی که تازه بود، «سرگشاده» بودن و «زبان تهدید» در آن نامه بود:
🔸1- پیشتر در دو یادداشت «اصولگرائی و روحانیت سنتی انقلابی» و «نواصولگرائی؛ بازخوانی هویت و اهداف» به مبانی و افقهای فراروی سیاستورزیِ نواصولگرایان اشاره کردم و نشان دادم که این جریان با بازتولید منابعِ جدیدِ قدرت، ثروت و معرفت، راه خویش را از مرجعیت و سنت علمی و اجتماعی حوزههای علمیه جدا ساخته و خاستگاه خویش را از متن حوزه به حاشیهها بردهاند. نامه آیت الله بیش از هر چیز اعلام رسمی جدائی نواصولگرایان از جامعه سنتی و مرجعیتی حوزه و اردوکشی رسمی به پایگاه جدید موسوم به «حوزه انقلابی» است.
🔸2- علی رغم کوشش سالهای نخستین انقلاب برای نزدیک سازی حوزه سنتی با مشی و مقصود نظام، از حدود یک دهه پیش، نشانه های واگرائی میان این دو پیکره، بیش از پیش خودنمائی کرده و با شتاب تحولات سیاسی و فرهنگی در کشور، انتظار می رود که این شکاف روز به روز آشکارتر شود. برآمدن این گسل، زمانی اهمیت خویش را عریان ساخت و نگرانی نواصولگرایان را دامن زد که برخلاف انتظار آنان، این شکاف به نسل جوان حوزه نیز منتقل گشت و نه تنها مرجعیت کهنسال حوزه به حاشیه نرفت، بلکه بسیاری از فقیهان جوان به همان سنتهای حوزوی تمایل نشان دادند. با این وصف، با تقویت «نظام مرجعیتی» از سوی گروهها و گرایشهای گوناگونِ درون حوزوی و به ویژه با فراگیر شدن شعار «استقلال حوزه»، بخشی از پروژه نواصولگرایان در باب ادغام حوزه در «نظام حکومتی» با تردید و مقاومت جدی روبرو گردید.
🔸3- پررنگکردن دوگانههای «حکومت/حوزه»، «ولایت/ مرجعیت»، «علوم اسلامی/علوم انسانی» و به دنبال آن، فاصلهگذاری عمیق سیاسی و ایدئولوژیک بین گروههای مختلف شیعی در درون و بیرون حوزه، بخش بزرگی از تلاش گفتمانی نواصولگرایان برای دستیابی به آرمانها و یا ارضای حس آرمانخواهی خود در طول دو دهه گذشته بوده است. سیره عملی نواصولگرایان در سالهای اخیر نشان میدهد که آنها حیات و بقای آینده خود را در دامنزدن به این تضادها و بیرون راندن طرف دوم از این دوگانههای فرضی می بینند. این تضاداندیشی و حذفگرائی نه تنها منطق گفتوگو و همدلی را در نواصولگرایان به محاق برده، بلکه سبب شده است که هر گونه ندای نزدیکی و تعامل را نشانهای برای نابودی اصول و آرمانهای خود بدانند. فشار شدید این گروه برای یکدستسازی حوزه و به حاشیه راندن رقیبان فکری و سیاسی، پیامدهای وارونهای را به دنبال داشته و اقتدار پنهان نظام مرجعیتی را فزونتر و مقاومت آنان در برابر دخالتهای برونحوزوی را بیشتر کرده است.
🔸4- پس از شکلگیری نهادهای حوزوی جدیدی همچون «نشست اساتید» و نیز با گسترش نهادهای غیرحکومتی در بدنه حوزه که خود را بیشتر وابسته به نظام مرجعیتی می دانند، نگرانی نواصولگرایان فزونی یافته و علی رغم تلاش برای کمرنگکردن حضور رقیب، امید به توفیق این پروژه چندان نمایان نیست. نواصولگرایان در سالهای اخیر، بیشتر بر بدستگیری سکان نهادهای رسمی حوزوی و تاسیس موسسات خصولتی و مدارس علمیه با پشتوانه مالی نهادهای حکومتی، متمرکز بودهاند و این حرکت در افکار عمومی حوزویان به عنوان پروژه صفآرائی در برابر نظام مرجعیت سنتی و بیرون راندن اساتید مستقل از بدنه حوزه تلقی شده است.
🔸5- ماجرای زیرزمین فیضیه و نامه آیتالله یزدی نشان می دهد که صبحگاه خوشزبانیِ نواصولگرایان با نظام سنتی حوزه، اینک به عصرگاه جدائی و خداحافظی نزدیک میشود. آنچه در این چند ماه به صورت عریان در صحنه عمومی حوزه به نمایش درآمد، نمایشی بود که پردههای پیشین آن، سالها در محافل خاص در حال اجراست.
⬅️این که زمان این واکنشهای علنی، از روی یک محاسبه دقیق انتخاب شده و یا درهمریختگی روانی رهبران نواصولگرائی، قدرت سنجش را از آنان بازگرفته است، چندان مهم نیست؛ مهم این است که آنان پروژه پایان مرجعیت در حوزههای علمیه را کلید زده اند. پیامدهای این اقدامات و افقهای گشوده بر این تفکر و فرهنگ را در نوشتار دیگری تقدیم خواهم کرد.
-به نقل از نامه های حوزوی
#یادداشت
#مرجعیت
#فیضیه
#آیت_الله_شبیری
#آیت_الله_یزدی
#حوزه_انقلابی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روحانیت علیه روحانیت!
🔸اختلافات مکتوم و جدالهای معلوم
🖋علی زمانیان
⬅️روحانیت ایران در حال حاضر امواج تند و بعضا نگران کنندهای را از سر میگذراند. تجربههایی که به ویژه در چند دههی اخیر با آن دست و پنجه نرم میکنند، هر یک آثار و نتایجی در پی داشته و دارد. علاوه بر این که علل و عواملی دست به دست هم داده است تا روحانیان در فراز و نشیب تاریخی و سرنوشتساز کنونی به انواع مسئلهها دچار شوند، نتایج و پیامدهای تضعیف کننده نیز حیات اجتماعی و سیاسی روحانیت را با چالش روبرو کرد.
⬅️پرداختن به سلسلهی علل و عوامل، نیاز به نوشتاری طولانی دارد، اما در این جا صرفا به یک نکته اشارتی میشود.
⬅️در طول تاریخ، روحانیت همواره سعی کرده است منزلت و احترام گروه، صنف و یا طبقه ی خودشان را در ساحت عمومی جامعه حفظ نماید. مراعات یکدیگر را بکنند و دست کم در علن و آشکارا مقابل یکدیگر صف آرایی نکنند. از این رو با همهی اختلافات و احیانا تقابلهایی که با یکدیگر داشتند، آن اختلافات را مسکوت گذاشته و از بیان آن نزد جامعه خودداری میکرده است. اما آن رابطهی به ظاهر مسالمتآمیز میان روحانیت، در سپیدهدم پیروزی انقلاب، جای خودش را به تیرگی رابطه و تقابل آشکار داد. این تقابل و رویارویی از بالاترین سطح روحانیت، یعنی مراجع تقلید آغاز گردید. فارغ از ماهیت و محتوای نزاعها و یا داوری در باب آنها، اما این نکته را نمیتوان از نظر دور داشت که بتدریج آن جدالها و تسویه حسابها به خیابانها کشیده شد و هر یک از آنها آثاری را بر جای گذاشت.
⬅️ستیز روحانیت علیه روحانیت، با افشاگریها و متهم کردنها آغاز گردید. برخی از مراجع تقلید در این نزاعها مورد انواع بی مهریها و توهینها از سوی تریبونهای رسمی و شعاردهندگان تندرو در تظاهراتهای طراحی شدهی خیابانی قرار گرفتند. به خانههاشان هجوم آورده شد و زندگیشان تخریب گردید. اوج چنین تقابلی را میتوان در حصار چندساله و توهینهای علنی علیه آیت الله منتظری ملاحظه کرد. آن تقابل هر چه که بود و فارغ از این که حق با چه کسی بود، اما روحانیت حاکم که بر سریر قدرت تکیه داشت، توجه نکرد که حتی اگر در این تقابل حق با آنها باشد، اما این بدان معنا نیست که نتایج و پیامدهای عملشان را خودشان تعیین و مدیریت میکنند. مهم این بود که آن حد و مرزِ احترام سنتی به روحانیت و به ویژه مراجع تقلید شکسته شد. آن چه که اهمیت داشت این بود که مرزهای حرمت روحانیت توسط خود روحانیت در هم فرو ریخت، مرزهایی که در طول تاریخ، کم و بیش مستحکم باقی مانده بود و حتی نظام پیشین هم آن را به رسمیت میشناخت.
⬅️نزاع و ستیز روحانیت علیه روحانیت، در حوزه و حریم روحانیت باقی نماند. مردم را نیز به میدان فراخواندند و از پشتوانههای آنان استفاده کردند. آنان نمیدانستند ممکن است مردم به فرمانشان بیایند اما دیگر به فرمان آنها نخواهند رفت. این همان پاشنه آشیل نظامی شد که میخواست سقف سیاست را بر ستون حوزه بنا کند. نتیجه این شد که حریم سنتی مراجع تقلید و مجموعهی روحانیت به دست خود روحانیت از میان رفت. آن دیواری که قرار بود بر سر برخی فرو بریزد اما بر کل روحانیت آوار شد و حرمت تاریخی و سنتیشان را در جدالها تخریب کرد. روحانیتی که نقد اجتماعی نسبت به خود را برنمی تافت، به یک باره در برابر تهاجمی بزرگ قرار گرفت که از میان خودشان آغاز شده بود.
⬅️زمان و تاریخ، برنمی گردد. آن مرزهای شکسته، ترمیم نمیشود. دیوارهایی که بر حریم مراجع تقلید کشیده شده بود، برداشته شده است. اقتدار سنتی روحانیت با بحران روبرو شده و پایه های منزلت اجتماعیاش سست و بی اعتماد گشته است. البته اقتدار به علتهای دیگری هم فرو ریخت، اما کشمکش روحانیت علی روحانیت، علت قابل تاملی است که باید در نظر داشت. روحانیت به جای این که گریبان دیگران و به ویژه روشنفکران را در فروکاهش منزلت اجتماعی و فروریختن مرزهای پیشین بگیرد باید که علت را در خود بجوید و خویش را به داوری تاریخ ببرد.
♦️جدال و کشمکش روحانیت علیه روحانیت هنوز ادامه دارد و بقایای اقتدار و احترام سنتی را چون سیل با خود می برد. این نزاع و ستیزها سرمایه تاریخیشان را فرسوده می کند، البته اگر چیزی باقی مانده باشد. 1397/08/12
-به نقل از خرد نقد
#یادداشت
#نقد
#روحانیت
#مرجعیت
#حوزه_انقلابی
#سکولاریسم
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سابقۀ پیشین و روز پسین
🖋رضا بابایی
⬅️روحانیت و حوزههای علمیه در ایران، از روز نخست تا امروز، دو مسئولیت را برای خود تعریف کردهاند: اجتهاد و تبلیغ. اگرچه مقصد و مقصود نخست طلاب، اجتهاد است، در عمل گروهی اندک از آنان به این جایگاه میرسد؛ بهویژه از آن رو که مجتهد اگر به مقام مرجعیت نرسد و مردم از او تقلید نکنند، اجتهاد او فایدهای چندان برای دیگران نخواهد داشت. از سوی دیگر شمار کسانی که میتوانند بر مسند مرجعیت بنشینند و رساله بدهند و مقلدانی را گرد خویش جمع کنند، در هر دورهای کمتر از انگشتان دو دست یا قدری بیشتر است.
⬅️بنابراین بیشتر طلاب، ناگزیر روی به سوی تبلیغ میآورند و برخی نیز شغلهای متناسب با شخصیت حوزویشان یا حتی نامتناسب با آن برمیگزینند. از این رو حوزه در ادوار گذشته اندکاندک ماهیت تبلیغی یافت و بیشتر مرکزی برای تربیت مبلغ شد تا پرورش مجتهد.
⬅️دروس و برنامههای حوزوی نیز همین رویکرد را یافت؛ بهگونهای که اکنون وابستگی حوزههای علمیه در ایران به منبر و خطابه و فرصتهای تبلیغی(محرم، صفر، فاطمیهها، رمضان، مجالس ترحیم و...) در حد پیوستگی ماهوی است و بدون این فرصتها فلسفۀ وجودی حوزه نقصانی عظیم میپذیرد.
⬅️افزون بر این، نتیجهای که حوزه از رهگذر تبلیغ در روستاها و شهرهای دور و نزدیک گرفته است، بسیار بیش از فایدهای است که از تعدد مرجعیتها و مجتهدان برده است.
⬅️پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و حضور حوزویان در مناصب سیاسی و اجتماعی، حوزه برای پیشبرد اهداف فرهنگی و سیاسی خود، همچنان روی به سوی تبلیغ آورد و اندیشید که میتواند از طریق گفتار و نوشتار و گاهی اجبار، گرههای سیاسی و فرهنگی و اخلاقی و اجتماعی جامعه را بگشاید؛ غافل از آنکه معضلات اجتماعی را در جامعۀ پیچیدۀ شهری نمیتوان با سخنرانی و گفتارهای تبلیغی و نصیحت و گاهی روشهای قهری حلوفصل کرد. مثلا وقتی با پدیدۀ ازدواجگریزی جوانان روبهرو شد، نخست در فضیلت ازدواج سخنها گفت و کتابها نوشت و پیدرپی جلو دوربین صداوسیما رفت. در گام دوم خانوادهها را به آسانگیری در ازدواج جوانان توصیه کرد. همزمان به افزایش وام ازدواج و راهکارهای اینچنینی روی آورد. اما همسرگزینی و تشکیل خانواده، بیش از توصیه و تبلیغ و سخنرانی و وام، به امنیت شغلی و امکانات حداقلی و امیدواری به آینده نیاز دارد، و اشتغالزایی سراسری نیازمند همگرایی در سطح ملی و بلکه جهانی است و نهادهای ایدئولوژیک مانند حوزه، بیشتر در حفظ مرزها و برجستهسازی تفاوتها میکوشند تا همگرایی با همۀ طبقات و گرایشهای اجتماعی و همزیستی اختیاری با جهانیان.
⬅️همچنین هیچ یک از فضیلتهای اخلاقی در جامعه نهادینه نمیشود مگر آنکه زمینههای اجتماعی آن فراهم شود. زمینههای اجتماعی نیز کمترین نیاز را به سخنرانی و تبلیغات و گفتار و نوشتار و اجبار و نصیحت دارد. گفتاردرمانی، اگرچه در برخی محیطها و برای برخی مخاطبان پاسخگو است، به هیچ روی نمیتواند ساختار جامعۀ شهری را دیگرگون کند، یا همۀ نظریههای علمی را یکسره به زانو درآورد؛ نظریههایی همچون «روانشناسی قدرت» که میگوید: «در جهان انسانی هیچ چیز به اندازۀ قدرت، انسانها را به یکدیگر شبیه نمیکند. بنابراین بدون مدیریت قدرت، مدیریت توسعهمحور جامعه ممکن نیست.»
⬅️نهاد و گروهی که مسئولیت کشورداری را بر عهده میگیرد، میبایست مقتضیات کشورداری و تجربههای کلان بشری را بپذیرد و با برخی خصلتهای تاریخی خویش وداع کند؛ اگرچه آن خصلتها و روشها در دورههایی از تاریخ کارساز بوده و حتی معجزه کرده است. اما متأسفانه گاهی چنان است که حافظ گفته است:
آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر
کین سابقۀ پیشین تا روز پسین باشد.
-به نقل از کانال نویسنده
#یادداشت
#رضا_بابایی
#مرجعیت
#روحانیت
#تبلیغ
#آسیب_شناسی
#جامعه_ایرانی
#فرهنگ_سازی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠آن کسی که روزی برای شما دغدغه دموکراسی داشت، روحانیت بود.
🔸 گزارشی از مراسم رونمایی از کتاب «مکتب اجتهادی آخوند خراسانی» جدیدترین اثر سید مصطفی محقق داماد
🔈آیت الله محقق داماد
♦️ما در کشوری زندگی می کنیم که نام آن جمهوری اسلامی است و چهل سال قبل قانون اساسی آن نوشته شده و بعدها نیز اصلاحات و ترمیمی روی آن انجام شده است، اما فکر نمی کنم به یک نکته در قانون اساسی توجه کرده باشید و آن اینکه در این قانون اساسی ۴۰ سال قبل، ۱۰ پُست کلیدی به شخصی به نام مجتهد داده شده از جمله رهبری، رئیس دیوان عالی کشور، دادستان کل کشور، رئیس قوه قضاییه و شش فقیه شورای نگهبان.
♦️شما اگر می خواهید نماینده مجلس شوید باید مجتهدین تایید کنند و همچنین قانونی که در مجلس تصویب یا تفسیر می شود، نیاز به تایید مجتهدین دارد. بنابراین کشور را باید اجتهاد اداره می کند. شاهدیم که هر روز با هر مسأله کوچک شرعی، چه مشکلاتی که برای کشور به وجود نمی آید. برای نمونه سفیر کشور باید دستش را باند ببندد تا مبادا با یک خانم دست دهد! حال باید چه کرد که مشکلات برای این کشور به وجود نیاید؟
♦️در صد سال قبل یک شیخ فقیه از بُعد اجتهادی یک دموکراسی برای ایران درست کرده که در آن زمان در منطقه شاید از پیشروترین دموکراسی های منطقه بود که هنوز ترکیه و کشورهای دیگر به آن دموکراسی نرسیده بودند. ای کسانی که از عمامه و لباس روحانیت گله مندید و حق هم دارید، ولی یک روزی روحانیت دموکراسی را برای شما خواست. من به این جهت این کتاب را نوشتم که بدانید آن کسی که روزی برای شما دغدغه دموکراسی داشت، روحانیت بود.
♦️یک فقیه در آن زمان از چارچوب فقاهت مشکلات را حل کرده و اجتهاد را تحول بخشیده و در چارچوب اجتهاد پویای شیعی، دموکراسی و مردم سالاری به تمام معنا را برای ما آورده است.
♦️من خواستم با این کتاب بگویم که ما امروز به یک آخوند خراسانی و یک فقیهی نیاز داریم که حرفی که می زند از بُعد فقهی باشد تا کسی روی حرفش حرفی نزند. من طلبه جوان مدرسی بودم که کتاب حجاب آیت الله مطهری منتشر شد، یک عده دگم و متحجرین علیه ایشان سر و صدا را شروع کردند و گفتند این کتاب بی حجابی را رواج می دهد. یک فقیه، ولی قوی که مرحوم پدرم بود، سرکلاس درسش گفت آیت الله مطهری یادداشت های درس من را به زبان فارسی تقریر کرده، هر کسی حرف دارد با من صحبت کند! بعد از آن دیگر کسی حرفی نزد.
♦️ما امروز به یک آخوند خراسانی قوی نیازمندیم. من تعجب می کنم از اینکه برخی که خود و استادشان هم شاگرد مرحوم آخوند خراسانی نیستند، گاهی در مورد نظریه های ایشان سخنانی می گویند که نه تنها از مسیر فکری آخوند خراسانی منحرف است بلکه با هیچ موازین فقهی تطبیق نمی کند.
_به نقل از سایت شفقنا
#گزارش
#رونمایی_کتاب
#مرجعیت
#روحانیت
#جمهوری_اسلامی
#سکولاریسم
#دموکراسی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فقهای ما حقوق اسلامی را خوب می دانند، ولی حقوق غرب را نمی دانند و بسیاری از مشکلات ما نشأت گرفته از این مساله است!
🔸گزارشی از مراسم رونمایی از کتاب «مکتب اجتهادی آخوند خراسانی» جدیدترین سیدمصطفی محقق داماد
🔈دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی
♦️از عجایب عالم این است که در روایات اسلامی از کلمه اجتهاد مذمت شده است، البته آن اجتهادی که در روایت از آن مذمت شده، اظهار نظر شخصی در احکام خداوند است. اما اگر اجتهاد به معنی کوشش توان فرسا در فهم روایات و آیات باشد، اجتهاد حقیقی است.
♦️کتاب «مکتب اجتهادی آخوند خراسانی» درباره شخصی نوشته شده که یکی از علمای علم اصول در تاریخ مقدس اسلام است. علم اصول یگانه علمی است که در شرق و غرب نظیر و سابقه ندارد و تنها در جهان اسلام است. این علم می کوشد که از آیات و روایات احکام خداوند را استنباط کند.
♦️گذشتگان ما به ویژه در جهان اسلام معتقدند که هر علمی موضوع دارد و درباره موضوع علم اصول سخن خوبی از سوی آیت الله بروجردی بیان شد که فقیه در علم اصول به دنبال حجت برای فتوا می گردد، به عبارتی آن حجتی که مضمون سخن یک فقیه هست، حجت است و باید مصادیق این حجت را پیدا کنیم.
♦️علم اصول، علمی بسیار دقیق است و علم اصول قهرمانانی از جمله میرزای قمی، شیخ انصاری و آخوند خراسانی و دیگرانی دارد.
♦️آخوند خراسانی در اصول دقیق بود چون فلسفه خوانده بود. ایشان از فلسفه استفاده کرد، اصول را تعالی داد و دقیق ترین مسایل را به کار برد. من معتقدم تمام مباحث اصول در سه کلمه خلاصه می شود مدلول، مفهوم و معنی که هر سه به هم وابسته است.
♦️محقق داماد آخوند زمان ماست، در قم درس فقه، اصول و فلسفه خوانده و پدر او جزو ارکان قم و در علم اصول بی نظیر بود و امروز هم فقیه خوب کسی است که اصولی خوبی باشد. آقای مصطفی محقق داماد علاوه به تحصیل در حوزه قم، در غرب دکتری خود را کسب کرده لذا حقوق غربی و حقوق اسلامی را به خوبی می داند و به موازین فقه وارد است و انصافاً ایشان باید در مورد حقوق بین الملل حرف بزند و کتاب بنویسد. سایر فقهای ما حقوق اسلامی را خوب می دانند، ولی حقوق غرب را نمی دانند و بسیار از مشکلات ما نشأت گرفته از این مساله است.
♦️ما امروز آخوند خراسانی نداریم. آخوند خراسانی فقیه و اصولی درجه یک و به روح زمان خود آشنا بود و همچنین در سیاست افکار بی نظیر داشت.
-به نقل از شفقنا
#گزارش
#رونمایی_کتاب
#روحانیت
#مرجعیت
#علم_اصول
#آخوند_خراسانی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سرمایه اجتماعی روحانیت
🔸بخشی از سرمقاله جدیدترین شماره «افق حوزه»
🖋حجتالاسلام والمسلمین برته (مدیر رسانه و اطلاع رسانی حوزههای علمیه):
♦️روحانیت شغلی در کنار سایر مشاغل نیست و رسالتی است بهمنظور تأمین سعادت انسان که با هر شغلی قابل جمع شدن است. از این رو روحانی اقتصاددان، روحانی ادیب، روحانی مدیر و یا روحانی سیاستمدار هرگز واژگان غریبی نیستند و بر همین مبنا است که روحانیت شیعه در ایران بهعنوان نهادی مردمی، همیشه نقش هدایت و حمایت از عامه را برعهده داشته است.
♦️اخیراً چنین ادعا میشود که روحانیت در سایه تصدی مسئولیتهای جدید و بهطور خاص، دولتی و حاکمیتی، سرمایه اجتماعی خویش یعنی اعتماد و پذیرش مردم را از دست داده است.
♦️عموماً کسانی که قایل به فروکاستن مقبولیت اجتماعی روحانیتاند، تقلیل فرمانپذیری سیاسی در بخشی از طیفها نسبت به نهادهای رسمی دین را سنجه و شاخص اصلی میدانند. بررسی دقیقتر تحولات ایران بهویژه پساز انقلاب اسلامی، با توجه ویژه به تغییرات گسترده در بافت فرهنگی ایران، زوایای کمتردیدهشدهای از مناسبات روحانیت و مردم را به تصویر خواهد کشید.
♦️ایران قبل از انقلاب که بیشاز 52 درصد جمعیت بالای 6 سال آن بیسواد بودند، اکنون از جامعهای برخوردار است که فقط قریب به 10 درصد جمعیت بالای 6 سال بیسواد و نرخ فاصله جنسیتی آن در حوزه علماندوزی به کمتر از 4 درصد رسیده است. چنین رشدیافتگی و حرکت شتابانی که تحلیل و مطالبهگری جامعه را بهشدت افزایش میدهد، نسبت به خدمات دینی و معرفتی نیز سیل تقاضای انباشتهشدهای ایجاد خواهد کرد.
♦️از سوی دیگر درنوردیدن عرصههای جدید سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به یمن ورود ایران به باشگاه علم، ارتباط گستردهتر و معنادار با دنیای معاصر و نهایتاً تلاش و تقاضای درخور توجه بهمنظور تولید پیوست اسلامی عرصه های علمی بهویژه علوم انسانی، همه و همه بر مطالبات و درخواستهای عموم مردم و بهویژه صاحبنظران از روحانیت و به معنای دقیقتر، حوزههای علمیه بهعنوان نهاد متکفل امر دین و تربیت دینی بهطور زایدالوصفی افزوده است.
♦️اکنون مطالبات جدیتری در خصوص خرده نظامها و مکتبهای سیاسی، امنیتی، دفاعی، تئوریهای اقتصادی، تئوریهای بومیشده فرهنگی و... از علما و فضلای حوزه مطرح است.
♦️تأسیس کرسیهای پرشمار درس خارج فقه در موضوعات پیشگفته و مبتلابه ملی و بینالمللی مثل فقه التربیه، فقه فرهنگ، فقه اقتصاد، فقه حقوق بشر، فقه رسانه، فقه خانواده، فقه نظام و... همگی در راستای پاسخ به نیازهای فوق است.
♦️به همان میزان که سادهانگاری و چشمپوشی از عرصههای نوپیدای نقشآفرینی روحانیت و بیتوجهی به سازماندهی و نهادمندی آن متناسب با اقتضائات جهان معاصر، غیرعالمانه و نابخشودنیاست، غفلت از لزوم استمرار ارتباط مردمی و چهرهبهچهره روحانیت با بدنه جامعه و نپرداختن به آسیبهای احتمالی هم شایسته تحلیلی علمی نخواهد بود.
♦️جنس تعاملات و تأثیرگذاری روحانیت در اجتماع در عین توجه به عامه مردم، جنبههای تخصصیتری در ابعاد ملی و بینالمللی به خود گرفته است و امروزه صدای مکتب اهلبیت علیهم السلام به برکت مجاهدتهای علمای سختکوش و مخلص آن از اقصینقاط عالم، پرطنین و جانفزا به گوش میرسد.
♦️به واقع فتاوای تقریب، سکوت و جهاد مراجع معظم دامت برکاتهم، بازیگران جدی و تأثیرگذار کلانرخدادهای بینالمللی دنیای معاصرند، بهگونهای که به روشنی میتوان ضریب نفوذ حرکت علمای مکتب اهلبیت علیهم السلام بهویژه پس از انقلاب اسلامی را از متغیرهای تعیینکننده معادلات جهان کنونی دانست.
-به نقل از خبرگزاری حوزه Hawzahnews.com
#روحانیت
#مرجعیت
#فقه_تمدن_ساز
#سکولاریسم
#اجتماع
#جامعه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فقه،حکومت و سرنوشت ایران
🖋دکتر داود فیرحی
♦️فقه و لاجرم فقیهان چه در زندان باشند، چه در قصر حکومت، در هر دو صورت نقش تعیین کننده در سرنوشت ایران دارند.
♦️در ایران، دین و بهتبع آن فقه را نمیشود نادیده گرفت. یک حوزه باوری و یک حوزه دانشی بسیار پیچیده و محکمی است که تاریخ ما با آن عجینشده و نمیتوان آن را نادیده گرفت. 40 سال پس از انقلاب اسلامی و 70 یا 80 سال در دوران مشروطه و قبل از آن، هر اتفاق سیاسیای که در ایران رخ داده از درون آن یک فتوا، یک اظهارنظر و یک نهاد درآمده است.
♦️الان هم در قانون اساسی ما حدود 10 منصب بزرگ تاثیرگذار، فقهی یا اجتهادی هستند. 6 تا مربوط به شورای نگهبان و یکی رهبری و یکی قوه قضائیه و... . این مناصب سرنوشت ایران را تعیین میکنند.
♦️نهتنها اکنون، بلکه در مشروطه و قبل آن. فقیهان موافق و مخالف مشروطه هر دو نقش موثر داشتند؛ مرحوم شیخ فضلالله نوری که بهعنوان مخالف[مشروطه] بود، در قالب لایحه ای که در قانون اساسی مشروطه گنجاند، سرنوشت ایران را تعیین کرد. حتی اعدام او هم تا الان سرنوشت ایران را تحت تأثیر قرار داده است.
♦️فقها چه در زندان باشند، چه در قصر حکومت، در هر دو صورت تعیینکننده سرنوشت ایران هستند.
♦️بنابراین، تز اول من این است که نمیشود دین و بخش عملی آن فقه را در زندگی سیاسی ما نادیده گرفت، و اگر نمیشود این مناسبات را نادیده گرفت باید در ایضاح و توضیح آن بیشتر کوشید.
🍂"در کجا ایستاده ایم؟"، مرکز مطالعات خاورمیانه،27 آبان97.
-به نقل از کانال داود فیرحی
#روحانیت
#مرجعیت
#فقه
#حکومت
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠در فقه چیزی به نام نظام نداریم/ اسلام در اقتصاد و سیاست و امور قضائی نظام ندارد!
🔸اظهارات چالش برانگیز استاد محمدجواد فاضل لنکرانی:
♦️اگر فقهی به نام فقه نظامات وجود داشت می بایست امام راحل به آن می رسید و می گفت.
♦️ما این مقدار که در فقه کار کردیم چیزی به نام نظام نداریم، نظام اقتصادی، نظام سیاسی، نظام قضایی، نباید این عنوان چشم و گوش ما را پر کند که بگوئیم اسلام نظام دارد، نه، اسلام در هر زمینهای احکام جزئی دارد، قواعد دارد.
♦️آقایانی که قائل هستند که ما نظام اقتصادی داریم، میگویم هر موضوعی در نظام اقتصادی با هم ارتباط تنگاتنگ دارد، در نظام اقتصادی موضوعات را منفرداً و مستقلاً نمیشود دید، در فقه فردی هر موضوع مستقلی را فقیه استنباط میکند ولی در اقتصاد باید همه موضوعات را با هم و در کنار هم، و چیزهای عجیبی آدم در این مقالات میبیند.
♦️ما اگر بخواهیم شئون فرهنگی، شئون اقتصادی، شئون سیاسی را، رنگ دینی بدهیم، باید نظام را استخراج کنیم، اگر از مرحوم شهید صدر رضوان الله علیه(که معتقد به نظام سازی است) سوال کنیم کاشف این نظام چیست؟ بالاخره از کجا به این نظام که شما مدعی هستید پی ببریم؟ ایشان میگوید اتفاقاً اینجا باید از رو بنا به زیربنا رسید، از همین فقه موجود و احکام موجود باید به زیربنا رسید، میگوئیم اولین سؤال این است که این فقه موجود با اجتهاد مجتهدین مختلف است، پس هر مجتهدی خودش باید یک نظام خاصی استخراج کند چون شما کاشف دیگری برای رسیدن به آن نظام ندارید غیر از همین مسائل روبنایی.
♦️در مسائل روبنایی در اقتصاد، در هر فرعی از آن، در مالکیت خصوصی، اقوال، انظار، مختلط است، با اختلاف انظار چطور میشود به نظام رسید؟ اگر یک فقهی داشتیم، احکام واحدی داشت هیچ اختلافی هم در آن نبود اینجا ثبوتاً ممکن بود بگوئیم به نظام میرسیم ولی با وجود اختلاف چطور میتوانیم به نظام برسیم؟ و ثانیاً شما وقتی در اقتصاد میگوئید ما نظام اقتصادی داریم، در سیاست میگوئیم نظام سیاسی داریم، در قضاوت باید بگوئید نظام قضایی داریم؟ باز یک سؤال دیگر پیش میآید که خود این نظامها چه نظامی دارد؟ بالاخره اینها زیرمجموعه های دین هستند اگر زیرمجموعههای دین هست چطور میتوانیم بگوئیم اگر شما میگوئید در خود اقتصاد نظام است باید در مرحله کلان هم یک نظامی باشد که اینها قابل التزام نیست.
♦️اگر ما ورای این فقه فردی یک فقهی به نام فقه نظامات داشتیم، آن کسی که باید به آن میرسید در درجه اول امام راحل است، امام با همین فقه فرمود که ما حکومت را اداره میکنیم.
(۸ آذر ,۱۳۹۷ سایت شفقنا)
-به نقل از کانال فقاهت
#حوزه_علمیه
#مرجعیت
#فقه
#فقه_تمدن_ساز
#تحول
#نقد_و_نظر
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠چرا برخی مراجع یخشان نمیگیرد؟
🖋روح الله جلالی
🔸باید یک عالم دینی باشید تا بدانید شهوت داشتن یک نماز جماعت چندهزار نفری، از شهوت داشتن یک کاخ چندهکتاری، وسوسه انگیزتر و جذابتر است.
🔸باید یک عالم دینی باشید تا بدانید لذت داشتن صدها شاگرد قوی و عالم در بهترین مکان و بهترین ساعت تدریس در حوزه علمیه درحالیکه بسیاری از علما و اساتید به زور چند ده شاگرد ممتاز دارند، چقدر آرامشبخش بوده و در میزان رضایتمندی از زندگی اثر دارد.
🔸باید یک عالم دینی باشید تا متوجه شوید بعد از چند دهه تلاش دینی و علمی در یک منطقه و احترام پشت احترام، یک نفر از راه برسد و بشود آقای همه و همه توجهات علمی و معنوی سمت وی سر بخورد چه معنایی دارد.
🔸در همه این موارد شیطان به قدری قدرتمند میشود که شاید یک دهم تلاش خود را برای اقناع یک مومن ساده برای شرابخواری احتیاج داشته باشد!
تو عالمی! تو نماینده خدا روی زمینی! تو حافظ دینی! مردم به برکت وجود تو الهی و مومن شدهاند و در نبودت همه فاسقانی کافرند! چقدر برای اسلام خون دل خوردی؟ الان این نورسیدگان چه هستند؟ که هستند؟ از کجا معلوم که پرچم اسلام را به توان و دلسوزی تو برافرازند؟ میبینی وقتی وارد صحن میشوی برای سلامتیت چندهزار نفر صلوات میفرستند؟ اینها برای عظمت اسلام است و اسلام تویی!
🔸اینجاست که آفات علم و عالم بودن از ذهن فرد زدوده میگردد. تواضع واقعی نه نمایشی، کنار میرود. عُجب رخنه میکند و فرد خود را قیم میپندارد.
🔹آیتالله بروجردی سال 1323 شمسی برای عمل جراحی از بروجرد خارج شده و به مدت هفتاد روز در شهر ری بستری شد. علما و بزرگان قم از جمله سیدروحالله خمینی از اساتید مطرح وقت، به اصرار، ایشان را قانع نمودند که به قم برود. تا ایشان وارد قم شد شیطان نه تنها زورش به مراجع ثلات قم نرسید، بلکه ماجرا معکوس شد.
🔹در همان بدو ورود، آیتالله العظمی سیدصدرالدین صدر، به احترام آیت الله بروجردی، پیشنمازی صحن بزرگ حرم حضرت معصومه سلام الله علیها به ایشان واگذار نمود.
🔹آیتالله العظمی حجت نیز وقت تدریس فقه خود را که بعد از مرحوم آیت الله حائری تدریس مینمود به ایشان واگذار کرد.
🔹آیت اللهالعظمی سیدمحمدتقی خوانساری نیز در تجلیل و بزرگداشت و معرفی او به خاص و عام و تحکیم اساس مرجعیت ایشان تلاش کافی نمود. به نحوی که پس از فوت آیتالله اصفهانی و آیتالله حسین طباطبائی، مرجعیت عام شیعیان به آیت الله بروجردی منتقل گردید.
♦️نتیجه این اخلاص و دنیاگریزی واقعی علمای وقت، شد تصمیم و حرکتی عاقلانه که ثمره آن رشد نجومی حوزه علمیه قم، تربیت نخبگانی قدرتمند در حوزه، مرکزیت حوزه قم در جهان تشیع و شتاب بیشتر مبانی و معارف شیعه، و در نهایت بستری که در آینده بزرگترین تحول جهان اسلام در سرنگونی یک حکومت وابسته شاهنشاهی و تشکیل یک حکومت اسلامی بر پایه حکومت مرجعیت تقلید را رقم زد، گردید.
♦️اما پس از انقلاب اسلامی، قدرت سیاسی با مرجعیت گره خورد و هم تشخیص، سخت شد و هم مبارزه برخی علما با شیطان درون سختتر!
♦️حتما علما برای این آزمون سخت راهکارهای قویای دارند. وگرنه آدمیزاد بد آسیبپذیر است.
-به نقل از کانال نویسنده
#مرجعیت
#روحانیت
#آسیب_شناسی
#انقلاب_اسلامی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠پاسبان سنت استقلال
♦️نام آیتاللهالعظمی سید محمدرضا گلپایگانی (۱۸ آذر ۱۳۷۲- ۱۲۷۷ش) در آستانه بیست و پنجمین سالگرد وفاتش رسانهای شده و ازدواج نتیجه او با نتیجه امام خمینی، موضوع روابط این دو مرجع تقلید مهم معاصر را جذابیت تازهای بخشیده است.
♦️آذر ماه سالهای ۷۲ و ۷۳ آیات عظام گلپایگانی و اراکی که آخرین مراجع بزرگ از نسل شاگردان شاخص مؤسس حوزه علمیه قم بودند از دنیا رفتند. آن دو همچنین آخرین مراجع تقلیدی بودند که در وفات آنها دولت در سراسر کشور تعطیل عمومی اعلام کرد.
♦️آیتالله گلپایگانی که مورد عنایت استادش آیتالله حائری یزدی بود، بنا به گفته فرزندش سید باقر پس از رحلت آیتالله بروجردی با اصرار امام خمینی اعلام مرجعیت کرد. از همین رو میان این دو فقیه از همان ابتدا رابطه نزدیک و خاص برقرار بود.
♦️در تبعید و زندانی شدنهای مکرر امام خمینی، مرحوم گلپایگانی به ابراز همدردی میپرداخت و در قم به عنوان مهمترین مرجع حامی امام شناخته میشد. در دوره ده ساله رهبری امام نیز آقای گلپایگانی با وجود همه انتقادها و اختلاف نظرهایی که داشت، در حمایت از امام و جمهوری اسلامی بسیار میکوشید. امام نیز زعامت آقای گلپایگانی بر حوزه قم را به رسمیت شناخته بود و آن را پاس میداشت. نماد آشکار این رابطه حسنه دیرپا اقامه نماز بر پیکر امام از سوی آیتالله گلپایگانی در خرداد ۶۸ بود که معنای قابل توجهی در سنت حوزوی دارد.
♦️با این حال میان این دو فقیه فعال در عرصه اجتماع، اختلاف نظرهای فکری و عملی نیز وجود داشت که گاه بروز میکرد و چالشهایی میآفرید. آقای گلپایگانی پس از انقلاب و از موضع «حفظ شریعت و فقه» تذکراتی به مسؤولین میداد و نسبت به برخی احکام قضایی، مصوبات مجلس و رویه دولتی گلایههایی داشت. امام خمینی در پاسخ به یکی از این نامههای آیتالله گلپایگانی، به تغییر شرایط زمانه اشاره کرده بود:
«از اوضاع زمانه و از تغییرات عظیمی که در عالم واقع شده است نباید غافل بود. مسائل بسیاری پیش آمده که در صدر اسلام نبوده است».
♦️امام حتی در نامهای دیگر به آقای گلپایگانی گله کرده بود که: «ای کاش کسانی که مطالب سربسته به جنابعالی عرض میکردند و فقط طرف منفی آن را گوشزد مینمودند و موجب ناراحتی وجود محترم را فراهم مینمودند، به طرف دیگر قضایا هم توجه میکردند و طرف مثبت امور را به عرض میرساندند تا با سنجش فقیهانه آن حضرت بسیاری از مطالب که به نظر آنها خلاف است حل شود» (صحیفه امام، ج ۱۷، ص ۵۰۸).
از دیگر گلایههای محرمانه آقای گلپایگانی میتوان به انتقاد از عدم برگزاری مراسم تشییع آیتالله شریعتمداری و نیز گلایه محرمانه از استمرار جنگ و افزایش رکود اقتصادی ناشی از آن اشاره کرد.
♦️با این حال امام خمینی حرمت وی را در حد اعلی پاس میداشت و حتی در مسائلی چون اعلام عید فطر نظر او را مقدم میداشت.
♦️آقای گلپایگانی پس از امام نیز به حمایتهای گاه انتقادآمیز خود از نظام ادامه داد و دغدغه جدی استقلال حوزه را داشت. گفته میشود که او در آخرین روزهای زندگیاش در آذر ۱۳۷۲ با چشمانی اشکبار از آیتالله مکارم و دیگر اعضای شورای عالی حوزه خواسته بود مراقب استقلال حوزه علمیه باشند. همچنین در اواخر حیات در نامهای به شورای عالی حوزه علمیه قم نوشته بود: «یکی از مفاخر بزرگ روحانیت شیعه استقلال حوزههای علمیه است که به هیچکس و هیچ مقامی غیر از ناحیه مقدسه حضرت صاحبالامر (عج) وابسته نیست ... برای بقاء حوزه و حفظ موضع معنوی آن در قلوب و نفوذ آن در جامعه مسلمان بر این مسأله تأکید بسیار دارم ... صلاح اسلام و انقلاب و دولت و ملت و همه این است که حوزه در وظایف خود مستقل عمل کند».
-به نقل از کانال راوی
#حوزه_علمیه
#روحانیت
#استقلال_حوزه
#تعامل_با_نظام
#مرجعیت
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠اندر ملاقات کنکورفروشان با مراجع قم!
🖋دکتر محمّدعلی فیاضبخش
پنج شنبه ٢٢ آذر ماه ١٣٩٧
♦️همهجور سوژهای را در ملاقات افراد با برخی مراجع عظام تقلید در قم و حومه شنیده بودیم، جز این یک قلم را:
ملاقات مدیران انتشارات کنکور و کتب کمکدرسی.
♦️انصافاً این یکی نازشست دارد. بیجهت نیست که تیراژشان در سال تا ۲۵میلیون جلد میرسد؛ تیراژی که در میان کتابخوانترین ملل نیز شگفتانگیز است.
♦️...و اما اینبار نیز یکی دو سه مرجع بزرگوار همچون سوژههای دیگر کم نگذاشتند و (به قول سعدیِ جانم) به سیاق مألوف و طریق معهود، در موضوع تخصصی و آموزشی-پرورشی تکلیف شب دانشآموزان از رهنمود کسر نیاوردند.
♦️ملاقات افراد دستاندرکار حکومتی با مراجع برای جاانداختن منویّات مقدسشان چیز تازهای نیست، و از بس درِ گشاده و روی نورانی این بزرگان پذیرای همگان است، همگان نیز این فرصت طلایی را غنیمت میشمارند و آنجایی که کارشان تنگنای قانونی مییابد، از فراخنای سعهی صدر مراجع بزرگوار حسن استفاده را میبرند؛ یا به توقیع و توصیهای، یا گرفتن توبیخی بر رقیبی یا تشویقی بر همدم و همراهی یا در مضیقههای لاینحل، با فتوایی.
♦️فقه پربار و بدون بنبست ما به همت همین بزرگواران و شاگردان خاصشان توانسته در بسیاری از محالاندیشیها اندیشه کند و در اغلب تنگناهای آینده نیز حکمی برآورَد؛ فاجعهی نقصان یا حذف تکلیف شب دانشآموزان که دیگر عددی نیست. لابد کنکوربازان به خیال خام اندیشیدهاند که در ضرورت قطعاً فتاوایی بر این امر مستحدثه نیز به داد ایشان و کمکدرسیچیان خواهد آمد و عمل بدان هم حتماً مُجزی خواهد بود.
مشکلی که اخیراً حادث شد و لرزه بر بیضهی اسلام افکند، ارتعاشی بود که احتمالاً (آن هم نه قطعی) بر درآمد نجومی کتب کمکدرسی افتاد که میباید این نقیصه و ثُلمه بر دامن اسلام، همچنان از بیوت مراجع حلوفصل گردد و چه نیکو «سوراخدعاشناسان کنکورباز» منفذ نافذه را یافتند و بمیرم الهی برای خون دلشان که چقدر نگران بیکار شدن بچههای ما از تکلیف و رویآوری به فضاهای مجازی هستند!
♦️حضرتی از این کنکور فروشان در محضر مراجع نالیدهبود که:
«آقا! وافنلاندا! وایوگسلاویا! وااسلاما! اگر بچهها مشق شب نکنند، یکسره در فضای مجازی آنکار دیگر کنند و ما (یعنی کمکدرسیچیان) مسئول وزر و وبالشان در آخرت خواهیم بود؛ آخر این رسالت زمینمانده را به کجا بریم!؟»
♦️برخی از بزرگان بزرگوار نیز، توگویی در کنار فقه و اصول، سالها در مسائل تخصصی آموزشوپرورش و از جمله فواید رونویسی و تکلیف شب تحقیق و تفحص کرده باشند، فرموده بودند:
«آری! بچهها بدون تکلیف شب نُنر بار میآیند!»
♦️انصاف میدهم، بیوت مراجع از دیرباز، خانهی امن مردم بوده و هست و مرجع تقلید، سکّان مردمان بیپناه بوده و خواهد بود؛ سخن در فرصتطلبی رندانی موقعشناس و وظیفهیاب است که با چه هوش و فطانتی از این خانههای امن در جهت ناامنتر کردن آرامش و سلامت بچههای مردم سوءاستفاده میکنند.
-به نقل از کانال نویسنده
#آسیب_شناسی
#مرجعیت
#مردم_داری
#رسانه
#قم
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠از سرنوشت کلیسا درس بگیریم!
🖋سلمان کدیور
◀️ حذف تکلیف دانشآموزان اشتباه است
◀️ نباید بچه ها را نُنُر بار آورد
◀️ با این شیوه بچهها به جایی نمیرسند؛ باید تکلیف داشته باشند و مغزشان کار کند
◀️ برداشتن تکالیف مدارس دانش آموزان برخلاف سنت قرآن است
♦️این جملاتی است که حضرت ایت الله سبحانی در جلسه درس خارج پس از دیدار با مدیران موسسات گاج و قلمچی (که از مشق شب و کنکور هزارن میلیارد سالانه عایدی دارند و بزرگترین مافیای این عرصه هستند) بیان کرده اند.
♦️من اما هدفم از نوشتن این مطلب حذف مشق و کنکور نیست بلکه نگرانی ام از راهی است که حوزه می رود. چند مدت پیش آقای مکارم در سخنانی نقل به مضمون گفته بودند که مردم دیگر به فتواهای ما اهمیتی نمی دهند برای همین خیلی پیرامون مسائل فتوا نمی دهیم.
♦️سوال من از ایشان و اقای سبحانی این است که وقتی شما دخالتتان را در امور اجتماعی در سطح دادن یک فتوا تقلیل می دهید دیگر چه توقعی از مردم است؟
♦️وقتی صاحبان قدرت و صنایع و سرمایه دارها با یک جلسه با شما می توانند در جهت منافعشان فتوا و توصیه بگیرند از مردم چه توقعی دارید؟ ما موضع آقای مکارم را در تایید شخصی چون قاضی زاده هاشمی به عنوان وزیر بهداشت از یاد نبرده ایم. وزیر متبختری و سرمایه داری که همواره با تحقیر ضعفا و مستمندان روی هرچه لیبرال سرمایه دار را سفید کرده است.
♦️وقتی مردمی که صدها سال حوزه علمیه را با حجره های محقر و لباس های مندرس دیده، حالا سر بلند می کند و ساختمان های آنچنانی دینی را در قم یا رونمایی از قرآن مطلا را می بیند شما چه توقعی از آنها دارید؟ می خواهید آنها چگونه پیرامون اسلام قضاوت کنند؟
♦️وقتی این همه مردم در فشار و عسر و حرج هستند، کارگری برای دریافت حقوق یک ملیون تومانی اش خودسوزی می کند، میان خیابان خود را روبروی باتوم و گارد ویژه و دادگاه سپر می کند، امّا شما را میان خودشان نمی بینند، و بلندگوی درس خارج شما را حنجره خودش نمی یابد دیگر چه توقعی دارید؟
♦️ما برخورد امام با این کارخانه دارها و مافیا ها را از زبان امام اینگونه شنیده ایم:
«من پیشتر به این کارخانه دارها و این متمکنین، که گاهی میآمدند اینجا و بعضیشان هم میخواستند من را اغفال بکنند به آنها گفتم آقا این نمیشود که همان مسائل زمان طاغوت حالا هم اجرا بشود. یک دسته آن بالاها بنشینند مُرفَّه و هرچه بخواهند هرزگی بکنند، یک دسته هم این زاغهنشینهای تهرانی، که همهتان میبینید و در شهرهای خودتان هم هست امثالش. این نمیشود. این عملی نیست.»
📍 صحیفه امام، ج۱۰،صص ۳۳۴-۳۳۵
♦️حضرات آیات!
ما توقع داریم که شما بزرگواران با این جماعت آنگونه رفتار کنید که امام می کرد.
♦️حقیر معتقدم که حوزه و بزرگانش باید از تجربه کلیسا درس بگیرند. پیوند حوزه های علیمه با نهادهای قدرت، چه این قدرت سیاسی باشد چه اقتصادی، حوزه را به عنوان مهمترین سازمان رسمی تشیع، به سوی کلیسا شدن (و در خدمت حکومت ها قرار گرفتن) و مقام روحانی را به عنوان یک مصلح اجتماعی، به سمت و سوی یک مقام صرفا تشریفاتی چون پاپ و اسقف سوق می دهد. این یک خطر جدی و مهم است که مردم حوزه و بزرگان آن را حافظ منافع شان نیابند.
-به نقل از کانال نویسنده
#آسیب_شناسی
#مرجعیت
#روحانیت
#مردم_داری
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠هدف نهایی ما رسیدن به مرجعیت دینی زنان است
🔈حجت الاسلام و المسلمین عبدالکریم بهجت پور(مدیر حوزه های علمیه خواهران)
♦️اگر کارآمدی دین به چالش کشیده شود و حوزه پاسخی نداشته باشد، گذشته حوزههای علمیه و اعتقادات دینی مردم به چالش کشیده شده و دیگر از این حرکت حتی به عنوان یک اتفاق حداقلی قابل احترام نیز یاد نمیشود.
♦️حوزهای که در خدمت انقلاب اسلامی است با انبوهی از سوالات مواجه شده و از او خواسته میشود که در بازبینی مسائل مغفول تحقیق کرده و به سوالات و شبهات به صورت مناسبتری پاسخ دهد. شبهات بسیار زیادی که امروزه علیه اسلام و انقلاب و نظام اسلامی مطرح شده و گسترش می یابد حوزههای علمیه را به این سمت سوق میدهد که مسئله پژوهش را بهعنوان یکی از مسئولیتهای جدی در دستور کار خود قرار دهند.
♦️اگر حوزه در حل مسائل گذشته بماند، دریچه نگاه خود را به سوالات و شبهات روز باز نکند و در مقابل دشمنانی که علیه دین سیاسی و دین تمدن ساز قد علم کردهاند نایستد، شرایط حتی سختتر از دوران پیش از انقلاب خواهد شد. دشمن امروزه کارآمدی دین را مورد هجمه قرار داده و اگر کارآمدی دین به چالش کشیده شود و حوزه پاسخی نداشته باشد، گذشته حوزههای علمیه و اعتقادات دینی مردم به چالش کشیده شده و دیگر از این حرکت حتی به عنوان یک اتفاق حداقلی قابل احترام نیز یاد نمیشود.
♦️کلیسا در غرب نتوانست با شرایط جدید خود را وفق داده و پاسخگوی مردم باشد و به همین دلیل وقتی بنا شد که مردم کلیسا را از قدرت کنار بگذارند از عبارت رنسانس استفاده کردند و استفاده از این لفظ به این معناست که گذشته آنها سراسر تاریکی بوده و با گذر از کلیسا از تاریکی خارج میشوند. کلیسا یازده قرن به مردم اروپا خدمت کرد اما وقتی نتوانست در یک نقطه خاص و پیچ تاریخی مهم پاسخگوی مردم باشد، از قدرت کنار گذاشته شد و حتی یازده قرن خدمتی که به مردم ارائه کرد نیز مورد هجمه و چالش قرار گرفت.
♦️ما برای اثبات حقایق و پاسخگو بودن دین به نیازهای نوظهور باید پژوهش و تحقیق کنیم. ما میتوانیم با سرمایهای که در حوزهعلمیه خواهران وجود دارد پاسخگوی مطالبات از حوزه دین باشیم و پژوهشهایی انجام بدهیم که راهور جامعه دینی باشند.
♦️امروز وقت عرضه خود به عنوان یک جریان توانا در کشور است، ما کار خود را به تازگی شروع کردیم اما سرمایه علمی خوبی داریم و از این به بعد در اثبات توانایی ما جامعه داوری میکند.
♦️ما نباید در مقابل بازیگران جهانی و جریانهای فمینیستی منفعل عمل کرده و از مرزهای دین خارج شویم، ما ذیل گفتمان غرب پژوهش نکرده و تحت گفتمان اسلام فعالیت میکنیم، قدرت ما از اسلام است و از منعطف شدن به سمت گفتمان غرب قدرتی کسب نمیکنیم.
♦️هدف نهایی ما رسیدن به مرجعیت دینی زنان است و حوزه علمیه خواهران باید مرجع دینی مسائل زنان باشد.
-به نقل از شفقنا
#حوزه_علمیه
#حوزه_علمیه_خواهران
#مرجعیت
#پژوهش
#علوم_انسانی
#کلیسا
#غرب
#آسیب_شناسی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠جنگ جنگ تا جنگی دیگر!
🖋رضا بابایی
♦️خمیرمایۀ روحانیت شیعه، مبارزه و چالش است؛ مبارزه با خلافت، با سلطنتهای سکولار، با تمدن جدید، با استعمار، با قانوننویسی عرفمحور، با علوم انسانی، با تصوف، با تجددخواهی در دورۀ مشروطه، با وهابیت، با بهائیت، با روشنفکران، با ملیگرایی، با بیحجابی، با غرب، با حقوق بشر غربی و اکنون با آمریکا و اسرائیل.
♦️روحانیت همیشه در جنگ بوده است و در بسیاری از جنگها نیز پیروز شده است.
♦️روحانیت توانست در کمتر از یکسال، سلطنت 2500 ساله را با خاک یکسان کند. مهارت روحانیت در میدان جنگ است؛ در نقد و نفی و سلب است.
♦️توانایی روحانیت شیعه در بسیج مردم، در تاریخ ایران و بلکه جهان بیمانند است. آن توانایی اکنون رو به افول گذاشته است؛ اما همچنان استعداد ذاتی روحانیت در حذف و ستیز و براندازی است. از همین رو است که برنامۀ نانوشتۀ روحانیت، همیشه برجستهسازی تضادها و چالشها است. اگر امروز تضادی را حل کند، فردا تضادی دیگر را مییابد و به آن میپردازد.
♦️در زیستجهان روحانیت، پایان هر جنگی، آغاز جنگی دیگر است. در فرهنگ او، کمتر نوبت به آرامش و صلح و تعامل میرسد. اگر ملتی در میدان جنگوگریز باشد، فرماندهانی بهتر از روحانیت نمییابد. دُردانه و فرزند حقیقی روحانیت، نواب صفوی است، نه امام موسی صدر. او استثنا بود و نواب، قاعده.
-به نقل از کانال نویسنده
#روحانیت
#مرجعیت
#مردم_داری
#مبارزه
#انقلاب_اسلامی
#انقلاب
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠دست نیاز «دین» به جانب «دولت»!
🖋محسن حسام مظاهری
♦️برخلاف تصور رایج، تشکیل حکومت دینی، بیش از آنکه به افزایش قدرت و نفوذ سازمان دینی و فقها، به تضعیفشان کمک کرده است.
♦️در «تشیع سیاسی فقاهتی دولتگرا» (خوانش مذهبی رسمی جمهوری اسلامی)، منبع قدرت نرم تشیع از درون ساختار مذهب به بیرون آن یعنی نهاد «دولت» منتقل شده است. همین امر سبب شده که همیشه دست نیاز فقها برای پیگیری اهداف مذهبی خود به جانب دولت و رأس هرم قدرت دراز باشد؛ برخلاف سنت گذشته که به جانب لایههای میانی و پایینی قدرت دراز بود.
♦️در حکومت دینی، فقها چه برای اهداف اجتماعیِ مذهب مثل حجاب، و چه برای اهداف فرقهایِ مذهب مثل توسعهی مناسک چشم به حمایت دولت دارند. حمایتی که طبعاً بیچشمداشت نبوده و نیست.
♦️این سطح از وابستگی، علاوه بر خدشه به استقلال حوزه و روحانیت و فروکاست آن به سازمانِ دینیِ حاکمیت، عملاً حیات و ممات این نهاد را هم به فرجام نظام سیاسی گره خواهد زد/ زده است.
#مرجعیت
#روحانیت
#مردم_داری
#فرهنگ
#جمهوری_اسلامی
#آسیب_شناسی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠به مدیریت کارآمد نیازمندیم
▪️آیت الله جوادی آملی:
♦️مشکل ما بی عرضگی و بی مدیریتی از یک سو و اختلاس، نجومی و احتکار از سوی دیگر است.
♦️ما همواره بهخصوص در شرایط کنونی به یک مدیریت کارآمد نیازمندیم، داشتن رهبر خوب اگر با همراهی و تدبیر کارگزاران همراه نباشد شکست قطعی است، ما به لطف الهی همه چیز در این مملکت داریم و همه منابع در اختیار ماست و از این حیث مشکلی نداریم، مشکل ما بی عرضگی و بی مدیریتی از یک سو و اختلاس، نجومی و احتکار از سوی دیگر است.
♦️حضرت امیر علیه السلام، کمیل را مسئول منطقه ای کرد، سربازان اموی به این منطقه حمله بردند و آنجا را غارت کردند، حضرت نامه ای به کمیل نوشت که این نامه در نهج البلاغه آمده است، حضرت در آن نامه می فرماید برخی تنها به درد دعای کمیل می خورند و این توان را ندارند که مسئولیت های اجرایی داشته باشند.
♦️آلمان بعد از جنگ جهانی دوم خاکستر شد، اما کار و تلاش خود را پشتوانه پول خود قرار دادند و ظرف چند سال کشور خود را احیاء کردند، اگر ما با داشتن سرمایه هایی همچون قرآن و عترت نتوانیم کشور خود را آباد کنیم حقیقتاً مسئولیم.
♦️باید به اندازه بودجه ای که در اختیار داریم، پروژه ها را آغاز کنیم تا هیچ پروژه ای به دلیل اتمام بودجه، نیمه کاره رها نشود و گرفتار استهلاک نگردد.
♦️هرگز در حفظ بیت المال از خود رفع مسئولیت نکنیم، وقتی در این خصوص احساس مسئولیت کردیم خدا هم آبروی ما را حفظ خواهد کرد و بدانیم ممکن نیست کسی کار خیری انجام بدهد و خدا فراموش کند؛ لذا زیرمجموعه خود را با عقل، ادب و پاکدستی مدیریت کنیم تا زیر مجموعه ما هم به تبع ما اینگونه باشند.
♦️ما تنها باید به یک جا تکیه داشته باشیم و آن «دین» است، الان در میدان مین به برکت قرآن و عترت در امنیت هستیم، پس معلوم می شود حساب و کتابی در کار است اما اگر ضعف مدیریت، ضعف عقل، ضعف دین و ضعف ادب و اخلاق را از خود دور نکنیم، خدای نکرده خداوند نظر خود را از ما بر میگرداند.
♦️بخش دولتی باید کوچک شود و کارها را به دست خود مردم واگذار کند و خود، امر نظارت را بر عهده داشته باشد.
♦️بحمدالله کارهای بسیار خوبی در این ممکلت شده است که بی سابقه است، اما همه ما دلمان می خواهد ایران اسلامی با داشتن این همه امکانات و جوانان باهوش، بیش از گذشته پیشرفت کند که امیدواریم آنچه خواسته قرآن و عترت است به دست شما انجام شود.
-به نقل از ایسنا
#مرجعیت
#روحانیت
#مردم_داری
#مدیریت
#چهل_سالگی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠پارهای از نظرات دکتر بیژن عبدالکریمی درباره حوزه و روحانیت
♦️حوزههای علمیهی ما به چند دلیل نتوانستهاند نقش تاریخی خودشان را در روزگار کنونی به خوبی ایفا کنند. نخستین دلیل این است که به شدت تحت تأثیر «ذاتگرایی ارسطویی» و لذا «فاقد نگاه تاریخی» هستند. یعنی حوزههای علمیهی ما هنوز در نیافتهاند که جهان (مرادم تصویر جهان برای انسان است)، انسان، عقلانیت، علم، حقیقت و ... از ذوات ثابت و لایتغیری (در معنای ارسطویی آن) برخوردار نیستند.
♦️به بیان سادهتر، آنها درنیافتهاند که جهان ما با جهان گذشتگان، عقلانیت مدرن با عقلانیت سنتی، انسان امروز با انسان دیروز و جوامع جدید با جوامع گذشته به اعتبارهای بسیاری یکی نیست. لذا دیگر نمیتوان با عقلانیت شیخ صدوق، شیخ مفید، غزالی، خواجه نصیر، امام الحرمین و امثالهم به سوبژکتویسیم دورهی جدید و مسائل دوران مدرن پاسخ داد. من حضور ذاتگرایی ارسطو را در فقه، علم اصول، و تفسیر خودمان به خوبی احساس میکنم، آنچنان که گویی وجود مجسمهی بزرگی از ارسطو را در وسط شبستانها و حیاطهای حوزههای علمیهی خودمان میبینم. این مجسمه (به اعتبار ذاتگرایی ارسطویی) باید ویران شود، به این معنا که پیوند میان ذاتگرایی ارسطویی با فقه و اصول ما باید مورد نقد و بررسی و تجدیدنظرهای جدی قرار گیرد.
♦️حوزههای علمیهی ما به تبع کل حیات اجتماعی ما، به لحاظ «عملی» اسیر سونامی مدرنیته و عقل مدرناند، لیکن به لحاظ «نظری و مفهومی» هنوز نتوانستهاند زیستجهان مدرن را به رسمیت بشناسند.
♦️حوزویون ما سوار ماشین، کشتی و هواپیما میشوند، از تلویزیون، موبایل، اینترنت و همه مظاهر جوامع مدرن و پسامدرن استفاده میکنند، اما عقلانیت و منطقی را که در پس ظواهر این مظاهر و تکنولوژیها نهفته است درک نکرده یا به رسمیت نمیشناسند. ما ایرانیان از شبکه جهانی و اینترنت استفاده میکنیم، لیکن سرعت آن را پایین نگاه میداریم یا شدیدا آن را فیلتر میکنیم. سوار بر هواپیما میشویم اما مرزهای خودمان را بر نظام هواپیمایی جهان بستهایم. نظام انتخاباتی را در نظام سیاسی کشور میپذیریم اما نظارت استصوابی را نیز بدان تحمیل میکنیم. ما در همه جا شاهد نوعی تعارض میان عمل و نظر، میان ابزار و مفهوم و میان کاربرد و منطق هستیم.
♦️حوزههای علمیهی ما در مقام رهبران فکری و سیاسی جامعهی ما، با زیستجهان مدرن صرفا مواجههای ابزاری و نه نظری، حِکمی، متافیزیکی و وجودشناختی داشتهاند. لذا مهمترین انتقاد من به روحانیت این است که این نهاد به دلیل ارسطوزدگی و فقدان نگرش تاریخی تاکنون نتوانسته است به لحاظ نظری زیستجهان مدرن را به رسمیت بشناسد و درک خویش از جهان مدرن و جهان معاصر از نوعی تأخر تاریخی رنج میبرد.
🔺پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر، صفحهی ۲۶
-به نقل از مطالعات اجتماعی فقه
#روحانیت
#مرجعیت
#حوزه_علمیه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠حجت مرجعیت قم
♦️حفظ حوزه علمیه یکی از اصلیترین دغدغههای مراجع عظام تقلید بوده است. آنها تمامی امور سیاسی و مراودات اجتماعی را به گونهای پیش میبرند که لطمهای به حوزه وارد نشود و دروس حوزه تعطیل نگردد.
♦️آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی که با خفقان زمان رضاشاه مواجه بود میکوشید به گونهای تدبیر امور کند تا حوزه علمیه آسیب نبیند و از سیاستهای نابخردانه استبدادی جان به سلامت ببرد. پس از درگذشت وی فضا به گونهای بود که انتظار میرفت فعالیتهای حوزه کاملاً به سردی گراید و حوزویان از تحصیل و تدریس باز مانند.
♦️از سال ۱۳۱۵ تا سال 1323 شمسی که آقای بروجردی به قم دعوت شد، ریاست حوزه قم و تدبیر امور دینی شیعیان ایران به فقهای معتمد حوزه قم سپرده شده بود؛ آیات عظام سید محمد حجت کوهکمری، سید محمد تقی خوانساری و سید صدرالدین صدر(پدر امام موسی صدر).
♦️آیتالله سید محمد حجت (۱۳۳۱-۱۲۷۱ش) از مقام و موقعیت برجسته علمی برخوردار بود. مرحوم حائری یزدی زمانی که در بستر بیماری بود و آخرین روزهای زندگی را سپری میکرد، مجلس درس و بحث خود و همچنین محل نماز خود و دفتر شهریه طلاب را به آقای حجت سپرده بود. اما حاج شیخ عبدالکریم در خصوص جانشین خود در زعامت حوزه علمیه سخن صریحی نگفت و پس از وی، این سه فقیه بزرگ بودند که توانستند حوزه را مدیریت کرده و از رکود و سردی اواخر دوره رضاشاه نجات دهند. این سه فقیه برجسته، بعدها با نام مراجع و آیات ثلاث قم نامیده شدند.
♦️آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی که پدرش در آن سالها جزو مجتهدین برجسته قم بود، در مقام مقایسه میان آیات ثلاث گفته است:
«آسید محمدتقی خوانساری خیلی خوشاستعداد، سریعالانتقال و باهوش بود ولی اهل تتبع نبود. در میان آقایان ثلاث، درس آقای حجت طالب بیشتری داشت و حتی بعداً وقتی آقای بروجردی تشریف آوردند، درس آقای حجت کاملاً قابل توجه بود».
♦️آیتالله شبیری همچنین معتقد است که درس آقای بروجردی از نظر دقت ترجیح داشت، ولی از نظر بیان و احاطه بر مبانی متأخرین، درس آقای حجت بهتر بود. البته آقای بروجردی از نظر سن و طبقه تحصیلی بر آقای حجت مقدم بود. ضمن اینکه آقای حجت حافظهاش خیلی قوی بود و در استحضار مطالب، بر آقای خونساری و آقای صدر تقدم داشت (جرعهای از دریا، ج۲، ص۵۵۶).
♦️مرحوم حجت علاقهای به مداخله در سیاست نداشت و حتی پاسخ طلاب برای واکنش نشان دادن به ادعاهای جریان کسروی و حکمیزاده را نداده بود، با این توجیه که این سخنان باطل به مرور زمان فراموش خواهند شد. وی حدود ۵۰ اثر به رشته تحریر در آورده بود که اغلب این کتب هنوز چاپ نشده است. او در زمان زعامت بر حوزه علمیه، مدرسهای برای طلاب ساخت. مدرسه او اینک به نام مدرسه حجتیه در قم محل تحصیل طلاب خارجی است.
♦️آیتالله حجت البته عمر بلندی نداشت و ۲۹ دی ماه ۱۳۳۱ در ۶۰ سالگی دیده از جهان فروبست. آیتاللهالعظمی بروجردی بر پیکر او نماز خواند و در مدرسه حجتیه به خاک سپرده شد.
-به نقل از کانال راوی
#مرجعیت
#علمای_شیعه
#حوزه_علمیه
#اجتهاد
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠مروری بر روابط روحانیت_حکومت
🔸به بهانه چهل سالگی انقلاب اسلامی
🖋محمد وکیلی
♦️هنگامی که مرحوم شیخ انصاری(ره) فتاوایش پیرامون دایره اختیارات ولی فقیه را، تنها به گستره چند صفحه از کتاب مکاسب، طرح و بسط مینمود، شاید کمتر کسی گمان میکرد که یک سده بعد، این موضوع به یکی از چالشانگیزترین سوژهها در حلقات بحثی فقها تبدیل شود. چالشی که دهههای پیاپی بهطول انجامید، و درپی آن انشعابی دنبالهدار میان ارباب افتاء پدیدار گشت که عدهای حیطه اختیارات فقیه را محدود در مقام فتوا و قضاوت بدانند و قرائتی دیگر برای او مقام تولیت در اجرای حدود شرع و شأن حاکمیت بر امت مسلمان نیز قائل شوند. در این قرائت، فقیه جامعالشرایط نه تنها مجاز به برپایی حکومت میباشد، بلکه بر وی واجب است برعلیه حاکم جور دست به قیام بزند. این نظریه گرچه همواره مخالفین تمامقدی را در مقابل خویش دیده و میبیند، اما دامنه مخالفتها هیچگاه تا بدینجا کشانده نشده که حجیت شرعی عمل به نظریه مزبور، قائلینش را زیر سؤال برود. مخالفتهای نخبگانی و درونگفتمانی علما، به نوعی مباحثه علمی به جهت تأثیر در رأی و نظر مجتهد دیگر تلقی میشده، نه تقابلی سخت و تکفیرگونه. شاهد این مدعا، برگبرگ از کتاب قطور تاریخ روحانیت است که به استناد آن میتوان مدعی شد با شروع نهضت و سپس پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، نه تنها مخالفت عملی از جانب سایر مجتهدین همطراز صورت نگرفت، بلکه در موارد بسیاری، سکوت علمای مخالف شکسته شد و توصیههایی از زبان ایشان، به نفع قیام امام خمینی به گوشها رسید که همگان را به نصرت نهضت و تشکیل حکومت اسلامی فرا میخواندند.
♦️با این وجود همدلی زعمای حوزه با انقلاب اسلامی، چه از جانب موافقین آن و چه از سوی مخالفین تئوریکش، با افزوده شدن سالهای عمر جمهوری اسلامی قرین دلنگرانیهایی نیز شده است. نگرانیهایی که معطوف به عملکرد حوزه و روحانیت در فضا و مناسبات جدید و عصر حاکمیت اسلام به محوریت فقیه جامعالشرایط میباشد. از این حیث دلمشغولی و نگرانی اساسی حوزویان که میتواند سنگ محکی بر ارزیابی عملکرد روحانیت در بعد نسبت روحانیت-حکومت باشد را میتوان در سه دسته برشمرد:
🔸اول: روحانیت محبوب شیعی که قرنها مأمن و پناه مستضعفین بوده و ندای اعتراض و حقخواهیاش از جوار امت مسلمان، همواره بر سر حکّام جور بلند بوده است، در عصر انقلاب به بدنه قدرت متصل گشته و از ابتدای انقلاب تاکنون نیز روزبهروز بر شمار طلاب و روحانیون شاغل در ارگانهای حکومتی افزوده میشود و این روند مستمراّ رو به افزایش است. در ارزیابی روحانیت از این منظر میتوان شاخصههایی همچون کشورداری، مردمداری، رسانهداری، سبک زندگی روحانیت قبل و بعد از انقلاب و نیز ارتباطات و تعاملات بینالمللی را مدنظر قرار داد.
🔸دوم: نهاد حوزه که در طول سالیان مدید، همواره با حفظ استقلال مالی خویش، دستش را در مقابل حکومتها کوتاه نگه داشته و در عوض زبانش بر سر ایشان دراز بوده، حالا صاحب فرزندی است که بدون منّت، او را مشمول کمکهای خود مینماید و برای بخشهای مختلف مادر تئوریک خود یعنی حوزه علمیه، ردیف بودجه اختصاص میدهد. در این عرصه میتوان تغییر و تحولات نظام اقتصادی حوزههای علمیه بعد از انقلاب، میزان و کیفیت گسترش کالبدی مراکز و نهادهای حوزوی و آثار و تبعات دریافت بودجه مستقیم از دولت و… را مورد بررسی قرار داد.
🔸سوم: برنامه مدیریتی همخوان با دستورات شریعت مقدس اسلام و متناسب با نیازهای نوبهنو شونده و به نسبت گستردهی جامعه ایران، آنهم در عصر فراگیری انبوه دانش و فناوریهای وارداتی رقیب، که در ذات خود تعهدی به موازین دینی ما ندارد و در سادهترین حالت، محتاج پالایشهای علمی و اساسی میباشند که در کلیت آن تنها از دست حوزویان ساخته است. مباحثی چون علوم انسانی اسلامی، فقه نظامات، شیوه برخورد با تولیدات علمی جامعه غرب، تعاملات علمی با سایر ادیان و مذاهب و همزمانی انقلاب و تحولات تکنولوژیک غرب و نحوه مواجه روحانیت با این تحولات به ویژه در زمینه رسانه، فضای مجازی و پیداش شبکههای اجتماعی بدون مرز در این بخش قابلت بحث، تحلیل و ارزیابی دارد.
-متن کامل در http://mobahesat.ir/17963
#چهل_سالگی
#انقلاب_اسلامی
#حوزه_علمیه
#روحانیت
#مرجعیت
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سخنی با برخی از روحانیون منفعل
🖋روح الله جلالی
♦️برخی از روحانیون، خصوصا آنها که جوانتر هستند و تریبون و مخاطب زیادی دارند. بدجوری تحلیل و نظرات خود را سبک کردهاند. تحلیلهایشان به بیوزنی از توحید مبتلا شده است.
بگذارید عقبتر برویم!
آیت الله اعظم بروجردی، در سال 1340 فوت میکند. تمرکز مرجعیت از میان میرود، همانگونه که تمرکز مدیریت حوزه علمیه قم نیز از هم پاشید.
چند تن از شخصیتهای برجسته علمی زمان یعنی آیات امامخمینی، سیدمحمدکاظم شریعتمداری، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیداحمد خوانساری و سیدشهابالدین مرعشی نجفی و ... در مصدر زعامت حوزه و مرجعیت تشیع قرار گرفتند، که امام خمینی از مطرح ساختن خود و توزیع رساله ابا مینمود.
شاه به آیت الله سیدمحسن حکیم در نجف تسلیت میگوید. این کار تمایل رژیم به انتقال مرجعیت و مرکزیت حوزه به عراق و نجف تلقی میشود.
اما حوزه قم یک فرق بزرگ با حوزه دو دهه گذشته دارد و آن اینکه با برنامههای درازمدت و زیربنایی بروجردی، جان گرفته است. بعضا آخوندهای متفکری بار آورده است که تیغی برندهتر از سلاح و قیام فیزیکی دارند:
اولا سواد دارند. دوما فکر میکنند!
این دو تا که جمع شود اوضاع برای دشمن خطرناک میشود؛ وگرنه غرزنهای عربدهکش و بیمایه، ترس ندارند.
♦️همان موقع، چند تا از این آخوندها جمع میشوند و نتیجه فکرشان این میشود که بجای بیرون، باید خانه را از درون مستحکم ساخت پس سال 41، کتابی مینویسند به نام «بحثی درباره مرجعیت و روحانیت».
نویسندگان این کتاب آدمهای خیلی خطرناکی برای دشمنانشان هستند:
علامه طباطبائی، شهید آیت الله دکتربهشتی، شهید آیت الله مطهری، آیت الله سیدمحمود طالقانی و چند نفر دیگر! اتفاقا از نظرات بازرگان و همفکرانش هم استفاده میکنند و مقاله بازرگان در نقد حوزه را هم در این کتاب چاپ میکنند. پس بازرگان میشود تنها منتقد غیر روحانی کتاب.
نظراتشان تند و تیز است اما لازم.
♦️بین نظراتشان، این نظر مطهری مورد نظر من است:
مطهری میگوید خوب است که استفاده از وجوهات مردم و سهم امام، روحانیت را در مقابل حکومتها مستقل و آزاده کرده است اما وابستگی مالی به مردم موجب عوامزدگی روحانیت شده است.
آفت عوامزدگى روحانیت آن قدر مهم است که جامعه روحانیت را فلج کرده به نحوى که «ناگزیرند سلیقه و عقیده عوام را رعایت کنند و حسن ظن آنها را حفظ نمایند و غالب مفاسدى که در روحانیت شیعه هست از همین جا است». او معتقد است روحانیت شیعه به دلیل عوامزدگى مجبور است همیشه در عقب قافله حرکت کند. مطهری میگوید: «روحانیت عوامزده ما چارهاى ندارد از این که هر وقت مسأله اجتماعى مىخواهد عنوان کند به دنبال مسائل "سطحى و غیراصولى" برود و از مسائل اصولى صرف نظر کند، و یا طورى درباره این مسائل اظهارنظر کند که با کمال تأسف علامت تأخر و منسوخیت اسلام به شمار رود و وسیله به دست دشمنان اسلام بدهد ... حکومت عوام منشأ رواج بىحد و حصر ریا، مجامله و تظاهر و کتمان حقایق و آرایش قیافه و پرداختن به هیکل و شیوع عناوین و القاب بالا و بلند در جامعه روحانیت ما شده که در دنیا بىنظیر است. حکومت عوام است که آزادمردان و اصلاحطلبان روحانیت ما را دلخون کرده و مىکند».
♦️حالا برخی روحانیون انقدر در پی جلب رضایت بخشی از مردم گریبان چاک میدهند که فراموش کردهاند نقش هادی و دلیل اجتماعی را مبتنی بر آموزههای وحیانی و علمی دارند، نه جلب رضایت مردم.
جلب رضایت مردم زمانی ارزش دارد که در راستای خواست خدای مردم باشد. وقتی میدانیم با جامعهای مواجهیم که کسر قابل توجهی از آن بددهن، پرخاشگر، فریبکار، دروغگو، بینظم و مبتلا به بسیاری از ناهنجاریهای ریز و درشت است، چرا تمام سعی خود را در زدودن این آفات نمیکنیم تا اتوماتیک سایر مسائل حل شود؟
البته اگر جرئت داریم از خودمان شروع کنیم. برویم ببینیم روحانیون سیاسی ما چقدر مراعات منطق، صداقت، عقلانیت، نظم، سعه صدر، کلام حسن و ... را میکنند؟
ما یک جامعه استبدادزده صفر و صدی هستیم که میراث شوم چندهزار سال سلطنت و طاغوت را بر دوش فرهنگ خویش حمل میکنیم، آخوند و روشنفکر هم ندارد.
♦️بایستی تلاش کنیم روز به روز با روشهای غلط اخلاقی و فرهنگی در سیاست و ... مبارزه کنیم تا ترقی کنیم.
نه اینکه دنبال رضایت کامنتهای پیجمان باشیم که معلوم نیست چندصد تای آن فیک یا متعلق به زبالههای مغزی عدهای عیاش و بیمنطق است.
#روحانیت
#مرجعیت
#مردم_داری
#جامعه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روحانیت؛ از موعظه گری تا فهم ساختارهای اجتماعی
🖋دکتر بیژن عبدالکریمی
♦️روحانیت و حوزههای علمیه ما خود را محدود به فضای ذهنی، فرهنگی و اعتقادی جامعه کردهاند، اما کمتر به هستی اجتماعی و واقعبودگی تاریخی و اجتماعی ما می اندیشند.
♦️یعنی چنین نیست که مردم صرفا بر اساس اعتقاداتشان و اندیشههایشان زندگی کنند، بلکه برعکس، بسیاری از اعتقادات و باورها و شیوه زیست افراد جامعه تابعی از شرایط، واقعیتها و ساختارهای اجتماعی است.
♦️برای مثال، رشد روزافزون متزلزل شدن نهاد خانواده یا رشد فحشا، رشوه گیری یا فساد اخلاقی صرفا حاصل تغییر باورها و نظام ارزشی افراد جامعه نیست که با تکیه صرف بر خطابه، منبر و تبلیغات بتوان در برابر آنها مقاومت کرد و کوشید فرضا احترام به نهاد خانواده و تلاش برای حفظ آن یا رعایت دیگر ارزشهای دینی و اخلاقی را در جامعه بسط داد؛ بلکه این خود روند واقعیت زندگی و بیماری ساختارهای اجتماعی است که تا حدود زیادی مسیر زندگی افراد جامعه را تعیین میکند و رفتار آزادانه و مختارانه و عاملیت و فاعلیت اخلاقی در این میان نقش بسیار کمرنگی دارند.
♦️رشد فحشا، ارتشا، یا استفاده از مواد مخدر در جامعه را بیش از آنکه معضلاتی اخلاقی بدانیم، باید حاصل شرایط نابسامان زیستی مردم به دلیل بیماری و ناتوانی ساختارهای اجتماعی تلقی کنیم.
♦️این نحوه تلقی از مسائل، همان امری است که در میان بخش کثیری از روحانیون و حوزویان و مراجع ما کمتر دیده می شود. لذا روحانیت و حوزه های علمیه ما بدون تغییر نگرش در جهت توجه به هستی و واقعبودگی اجتماعی و تاریخی کشور و درک ساختاری از مسائل، نمیتوانند در روند تاثیرگذاری مثبت بر تحولات، خروج کشور از عقب ماندگی اجتماعی و تاریخی، روند نوسازی و توسعه کشور و مبارزه با توسعهنیافتگی جامعه، نقش مهمی ایفا کنند.
♦️بخش اعظم روحانیون و حوزویان ما بر مفاهیم و آرمانهایی چون تحقق جامعهای دینی و الهی و تشکیل حکومتی اسلامی و ایدهئالهایی همچون بازگشت به مدینه فاضله و تحقق حکومت عدل علی(ع) تاکید میورزند، لیکن واقعیت این است تا زمانی که ما نتوانیم برای این آرمانها و ایدهئال ها، ساختارهای شایسته پیدا کنیم، آنها اموری ذهنی، بیبنیاد و بیگانه از واقعیت باقی میمانند.
♦️ما با انقلاب ایران نامها و تابلوها را تغییر دادیم، اما رسمها، ساختارها مثل بانکها، ناکارآمدی نظام آموزش و پرورش و نظام دانشگاهی، وضع تولید، نظام توزیع، ساماندهی اجتماعی نیروی کار، نظام طبقاتی جامعه و بسیاری از امور دیگر، با همه ضعفها و ناتوانی ها و بیماریهایشان، کمافی السابق به روند خود ادامه دادند و حتی بر ضعفها و ناتوانیهای بسیاری از نهادها در انجام کارکردهایشان افزوده گشت.
♦️واقع امر این است که روحانیون و حوزویان ما و به تبع آنها قدرت سیاسی ما فاقد آلترناتیو ساختاری برای وضعیت ساختاری جامعه و کشور هستند.
♦️بر حذر بودن از شعارها و رجزخوانیها، تغییر نگرش به سوی هستی و واقعبودگی اجتماعی و تاریخی، درک ساختاری از مسائل و اندیشیدن به ساختارهای اجتماعی از اهم اموری است که روحانیت و حوزه های علمیه ما باید بدان اهتمام ورزند.
-کتاب آینده روحانیت و جهان معاصر/بیژن عبدالکریمی/صفحه۲۱
#روحانیت
#حوزه_علمیه
#مرجعیت
#جامعه
#فرهنگ
#توسعه
#ساختار_سازی
#تحول
#فقه_تمدن_ساز
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
🔴مرجعیت سایتی، فقاهت تلگرامی/ فضای مجازی و یورش نومراجع و آیت اللهها !!
🖋علیرضا داودی:
♦️برگ اول- حوزه و مرزهای بسته
در سنت علمی حوزه های علمیه شیعی، کلاس درس ملاک اصلی تعیین میزان علمیت و دانش بود. سنجش علمی در مدل سنتی در کنار تقوای عالمان موجبات کارآمدی سیستم اجتهاد و مرجعیت را فراهم آورده بود. همین امر باعث می شد تا یگانه مسیر رسیدن به درجات علمی و جایگاههای اختصاصی حوزوی صرفا از طریق جهد علمی و تهذیب نفسانی میسر گردد؛ مسیری که برای به بار نشستن به دهه ها تلاش مستمر نیاز داشت.
♦️برگ دوم- انقلاب اسلامی و فرصت های جدید (مهاجرت از حوزه)
انقلاب اسلامی عرصه جدیدی در جایگاه اجتماعی و سیاسی طلاب و نقش های آنان ایجاد کرد. حجم انبوهی از شغل های دولتی و غیردولتی اختصاصی همانند عضویت در مجلس خبرگان ، ریاست قوه قضاییه، 6 جایگاه در شورای نگهبان، نهادهای نمایندگی در ارگانهای مختلف، نهادهای تبلیغی و پژوهشی اختصاصی و..... در کنار بیشمار اشتغالات غیر اختصاصی مانند نمایندگی مجلس، ریاست جمهوری، پست های مختلف دولتی، استادی دانشگاه، قضاوت،وکالت و...... باعث شد تا مسیر حرکتی حوزویان دستخوش تغییر اساسی شود. این فرصت های جدید بیش از جایگاه علمی سنتی، به کاغذی نیاز داشتند که با نام مدرک علمی شناخته میشد و این سرآغاز نهضت مدرکگرایی، کوچ به دانشگاه و دکتر زدگی در حوزه های علمیه بود. تنور مدرک گرایی چنان داغ بود که اولویت اصلی قرار گرفتن پیشوند دکتر بجای حجت الاسلام و عناوین مشابه بود.
♦️برگ سوم- تثبیت ( انسداد و سرگردانی)
با فراگیر شدن مدرک گرایی و کوچ از حوزه تعداد زیادی وارد عرصه های مختلف اشتغالات اداری شده و عملا از وظایف اصلی حوزوی فاصله گرفتند. در این زمان جامعه با جایگاه و نقش اجتماعی متفاوتی برای این گروه مواجه شد. و اشتغالات اداری و علمی در قالب دانشگاه یا پژوهشگاه تصویری غالب برای کسانی بود که از شر و شور اوایل طلبگی خلاص شده بودند و عموما به تحصیل همزمان حوزه و دانشگاه روی آورده بودند. مشکل اصلی اشباع این ظرفیت های کاری و عدم امکان ورود طلبه های تازه وارد به عرصه هایی بود که سال های در آرزوی آن بودند. با فوت اساتید برجسته، تغییر نسل و جابجایی اساتید از یک سطح به سطح بالاتر ضروری می نمود. نسل اول حوزویان دکتر یا خارج از کشور درس خوانده با طی کردن مسیر موفقیت در دانشگاه ها احساس می کردند که فرصتی مناسب برای بازگشت به اصل خود یافته اند. فرصت اشتغال به یک کرسی درس در حوزه که می توانست جایگاه اجتماعی آنان را ارتقا دهد
♦️برگ چهارم- بازگشت ( راه حلی برای همه)
عصر بازگشت در واقع راهکاری برای حل دو بحران بالا تلقی می شود. میانسالانی که سودای اجتهاد و اعتبار علمی در دورن حوزه را دارند عموما با پشتوانه مدرک و رزومه علمی دانشگاهی اقدام به برگزاری کلاسهای درس خارج آن هم در قامت فقه مضاف و علوم جدید با عناوین عجیب و غریب میکنند و با استفاده از مواهب مالی که ناشی از سال ها تصدی مناصب دولتی و ارتباطات حاصل از آن است، موسسات متعدد و مختلفی را تاسیس میکنند. این موسسات نیز به نوبه ی خود نیاز طلاب جوان به آینده کاری را تامین میکنند و در قبال این اشتغال تنها چیزی که طلب می.کنند وفاداری بی قید و شرط است برای تایید هرآنچه که گفته و انجام هرآنچه دستور داده میشود.
♦️برگ پنجم- رسانه ( مرجعیت سایتی تا فقاهت تلگرامی)
محصول انحراف حوزه از مسیر سنتی خود و فروش وفاداری توسط طلاب جوان ظهور نسل جدید مدعی فقاهت و مرجعیت است که سواد چندانی ندارند اما از قدرتی جدید بهره میبرند و آن چیزی نیست جز رسانه های عمومی. ظهور ابزارهای ارتباط جمعی جدید همانند تلگرام و اینستاگرام و غیره باعث شد تا امکان تبلیغ افکار سطحی و فاقد بنیان علمی خارج از مسیر مرسوم حوزه ها فراهم شود. این ابزار در کنار موسسات اقماری، طیف عجیبی از مدعیان را تولید کرده است که خود را وارثان حقیقی بزرگان حوزه می نامند و گاها قدم در مسیر مرجعیت میگذارند. مدعیانی که با کامنت و لایک و فالوور محبوبیت خود را به رخ می کشند. برخی نیز از مواهب مالی و سیاسی آقازاده بودن یا سرسپردگی سیاسی به احزاب برای مرجع سازی خود بهره می برند و داعیه مرجعیت را از طریق سایت و رسانه علنی می کنند تا از غافله عقب نمانند.
♦️برگ ششم- طوفانی که درو میکنیم
با درک مسیر فوق می بینیم آنچه در سال های گذشته رخ داده و آنچه در روزهای اخیر از اعلام مرجعیت برخی رخ داده است چندان عجیب نبوده و محصول بذری است که سال های گذشته کاشته شده است. آنچه مسلم است این طیف مرجعیت خواه در صورت عدم تدوین سازوکار مناسب سنجش و رتبه بندی علمی و جلوگیری از رشد قارچ گونه ی موسسات میان تهی؛ در کوتاه مدت شاهد ابتذال مرجعیت بدست این افراد خواهیم بود.
- به نقل از : @saraeer
#آسیب_شناسی
#مرجعیت
#روحانیت
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
هدایت شده از پایگاه خبری صدای حوزه
🔻چند سوال ساده برای فهم زمینه های اغتشاشات اخیر
🔹حال که به حمدالله تب اغتشاشات فروکش نموده و #نگرانی_های_امنیتی برطرف شده، برای گشودن باب #گفتگو پیرامون این پدیده، چند سوال ساده در مورد عوامل و ریشه های بروز #اغتشاشات اخیر طرح می کنم. امیدوارم گفتگو پیرامون این سوالات و پاسخ به آنها، به فهم و تحلیل درست تر این حادثه کمک نماید:
1⃣ چرا این همه #خشم؟
اعتراض و مخالفت با یک مسئله می تواند در سطوح مختلفی بروز نماید که شدیدترین و غیرقابل مهارترین آن اعتراض خشونت بار است، این همه خشم و خشونت انباشه، از کجا آمده و چه عواملی موجب تولید این حجم از #خشونت_عریان در قشر #جوان و #نوجوان ما شده است؟! فرضیه های مختلفی را مرور کنید: #سبک_زندگی های جدید، #گیم ها، #موسیقی ها، #فیلم ها و #سریال ها، #فشار و #اضطراب تولید شده در خانواده ها، عملکرد مسئولان، القای رسانه ها و...؛ فراموش نکنیم که آنچه در فضای مجازی آموخته یا تجربه می شود، دیر یا زود در فضای حقیقی نیز تجربه خواهد شد.
2⃣ چرا و به چه علت خط گرفتن و تاثیرپذیری از رسانه های برون مرزی و عمدتا معاند اینقدر شدت یافته و موثر بوده است؟ چرا بخشی از جامعه گوش خود را به حرفهای طرف خودی بسته و حتی استدلالهای منطقی را نیز پذیرا نیست و در عوض هر حرف حتی بی مبناترین ها را از رسانه های غیرخودی قبول میکنند؟! چرا وضعیت موجود رسانه های کشور با وضعیت مورد انتظار اینقدر فاصله و شکاف دارد؟ در جهان رسانه ای شده، چگونه می توان پیروز میدان بود،وقتی رسانه های ما اینقدر منفعل و فاقد خلاقیت هستند؟
3⃣ چرا نهادهای رسمی کشور اینقدر بی اعتبار و فاقد #مرجعیت شده اند؟ آیا نتیجه این بی اعتباری چیزی جز آنارشیسم فرهنگی و سیاسی است؟ آیا غیر از این است که در فضای بی اعتبارشده، افراد و گروه ها به راحتی در دام دیگران گرفتار خواهند شد؟ عملکرد گروه ها و جریانات مختلف کشور طی چند سال اخیر را مرور کنید تا ریشه های این #اعتبار_زدایی را بیابید.
4⃣ چرا افراد غیرمذهبی و غیرانقلابی، به ضدمذهب و ضدانقلاب تبدیل شده اند؟ چرا افرادی که مقید به ظواهر مذهبی نبودند، از این سطح عبور کرده و عامدانه و عالمانه کنش ضدمذهبی را برگزیده اند؟
5⃣ چرا پایگاهای فرهنگی کشور طی سالهای اخیر اینقدر خلوت شده اند؟ آیا مسئولان فرهنگی متوجه این موضوع نبوده اند که جوانانی که از این پایگاهها کنار می کشند،لزوما #خانه نشین_نشده و در جایی دیگر(حتی مجازی) و با محوریت تفکر دیگری، گرد هم می آیند؟!
6⃣ چرا سن شرکت در اعتراضات خشونت بار کاهش پیدا کرده و نوجوانان را نیز درگیر کرده است؟ نوجوانانی که هنوز به سنی نرسیده اند که دغدغه شغل و ازدواج و... داشته باشند. کدام زمینه این طیف را نیز به صف #معترضان کشانده است؟ مسائل پیرامون خانواده ها( طلاق،اشتغال، آینده شغلی، امید و...) چقدر دخیل هستند؟
7⃣علی رغم اینکه طی سالهای اخیر بارها شاهد این نوع #اغتشاشات بوده ایم، چرا هیچ گونه الگو، محتوا و آموزشی برای آموزش روش صحیح #اعتراض و مخالفت با تصمیمات و قوانین صورت نگرفته است؟ چرا هیچ الگویی برای تفکیک بین اعتراض و اغتشاش به جامعه ارائه نشده است؟ چرا در ذهن و فعل جوانان این کشور اعتراض مساوی است با اغتشاش و تخریب و جنگ و...؟ چه کسی باید این جوانان را آموزش می داد و تربیت می کرد؟! چرا تمام بار مقابله با این پدیده ها بر دوش #نیروی_انتظامی و #قوه_قضائیه گذشته می شود؟!
8⃣ چرا واکنش های ما منحصر شده به واکنش سلبی و نفی و هیچ الگوی ایجابی برای مسائل فرهنگی و اجتماعی ارائه نمی شود؟ آیا صرف ادبیات سلبی، می تواند این اعتراضات را خنثی نماید؟ آیا مسئولان فرهنگی نمیدانند که جامعه بیش از آنکه منتظر سلب و نفی باشد منتظر الگو و #راهکارهای_ایجابی است؟
9⃣ میدانهای کنشگری جوانان و نوجوانان کجاست؟ چقدر توانسته ایم میدانهای کنشگری برای جوانان فراهم کنیم؟ وقتی این حجم از انرژی از طرق مختلف تولید می شود، عرصه و میدان تخلیه انرژی کجاست؟ ریشه مطالبه پرفشار اجتماعی برای ورود بانوان به ورزشگاه ها و... آیا چیزی غیر از این است؟ توجه داشته باشیم که اگر برای این قشر زمین کنشگری تعریف نگردد، خودش زمین بازی را تعیین خواهد کرد!
➖ و در پایان:
الف) کار برای جمهوری اسلامی، شوخی بردار نیست. هر گونه #تعلل، #سستی و #رخوت می تواند منجر به حادثه شود. امیدوارم این اعتراضات، خواب از چشم مسئولان و فعالان فرهنگی برباید. جامعه امروز ایران مسئولانی می طلبد که به معنی واقعی خواب و خوراک را بر خود حرام کرده باشند؛
ب) ضرورت #روایت و #تبیین که رهبر معظم بر آن تأکید نمودند، اهمیت خود را در چنین مواقعی نشان می دهد. اگر روایت درستی از وقایع ارائه نشود، جبهه دشمن روایت خود را مسلط خواهد کرد. در فضایی که روایت دشمن حاکم است، عملا گوش شنوا و دل همراهی برای شما وجود نخواهد داشت.
✍ حجت الاسلام محمد وکیلی
🆔 @sedayehowzeh