💠سرمایه اجتماعی روحانیت
🔸بخشی از سرمقاله جدیدترین شماره «افق حوزه»
🖋حجتالاسلام والمسلمین برته (مدیر رسانه و اطلاع رسانی حوزههای علمیه):
♦️روحانیت شغلی در کنار سایر مشاغل نیست و رسالتی است بهمنظور تأمین سعادت انسان که با هر شغلی قابل جمع شدن است. از این رو روحانی اقتصاددان، روحانی ادیب، روحانی مدیر و یا روحانی سیاستمدار هرگز واژگان غریبی نیستند و بر همین مبنا است که روحانیت شیعه در ایران بهعنوان نهادی مردمی، همیشه نقش هدایت و حمایت از عامه را برعهده داشته است.
♦️اخیراً چنین ادعا میشود که روحانیت در سایه تصدی مسئولیتهای جدید و بهطور خاص، دولتی و حاکمیتی، سرمایه اجتماعی خویش یعنی اعتماد و پذیرش مردم را از دست داده است.
♦️عموماً کسانی که قایل به فروکاستن مقبولیت اجتماعی روحانیتاند، تقلیل فرمانپذیری سیاسی در بخشی از طیفها نسبت به نهادهای رسمی دین را سنجه و شاخص اصلی میدانند. بررسی دقیقتر تحولات ایران بهویژه پساز انقلاب اسلامی، با توجه ویژه به تغییرات گسترده در بافت فرهنگی ایران، زوایای کمتردیدهشدهای از مناسبات روحانیت و مردم را به تصویر خواهد کشید.
♦️ایران قبل از انقلاب که بیشاز 52 درصد جمعیت بالای 6 سال آن بیسواد بودند، اکنون از جامعهای برخوردار است که فقط قریب به 10 درصد جمعیت بالای 6 سال بیسواد و نرخ فاصله جنسیتی آن در حوزه علماندوزی به کمتر از 4 درصد رسیده است. چنین رشدیافتگی و حرکت شتابانی که تحلیل و مطالبهگری جامعه را بهشدت افزایش میدهد، نسبت به خدمات دینی و معرفتی نیز سیل تقاضای انباشتهشدهای ایجاد خواهد کرد.
♦️از سوی دیگر درنوردیدن عرصههای جدید سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی به یمن ورود ایران به باشگاه علم، ارتباط گستردهتر و معنادار با دنیای معاصر و نهایتاً تلاش و تقاضای درخور توجه بهمنظور تولید پیوست اسلامی عرصه های علمی بهویژه علوم انسانی، همه و همه بر مطالبات و درخواستهای عموم مردم و بهویژه صاحبنظران از روحانیت و به معنای دقیقتر، حوزههای علمیه بهعنوان نهاد متکفل امر دین و تربیت دینی بهطور زایدالوصفی افزوده است.
♦️اکنون مطالبات جدیتری در خصوص خرده نظامها و مکتبهای سیاسی، امنیتی، دفاعی، تئوریهای اقتصادی، تئوریهای بومیشده فرهنگی و... از علما و فضلای حوزه مطرح است.
♦️تأسیس کرسیهای پرشمار درس خارج فقه در موضوعات پیشگفته و مبتلابه ملی و بینالمللی مثل فقه التربیه، فقه فرهنگ، فقه اقتصاد، فقه حقوق بشر، فقه رسانه، فقه خانواده، فقه نظام و... همگی در راستای پاسخ به نیازهای فوق است.
♦️به همان میزان که سادهانگاری و چشمپوشی از عرصههای نوپیدای نقشآفرینی روحانیت و بیتوجهی به سازماندهی و نهادمندی آن متناسب با اقتضائات جهان معاصر، غیرعالمانه و نابخشودنیاست، غفلت از لزوم استمرار ارتباط مردمی و چهرهبهچهره روحانیت با بدنه جامعه و نپرداختن به آسیبهای احتمالی هم شایسته تحلیلی علمی نخواهد بود.
♦️جنس تعاملات و تأثیرگذاری روحانیت در اجتماع در عین توجه به عامه مردم، جنبههای تخصصیتری در ابعاد ملی و بینالمللی به خود گرفته است و امروزه صدای مکتب اهلبیت علیهم السلام به برکت مجاهدتهای علمای سختکوش و مخلص آن از اقصینقاط عالم، پرطنین و جانفزا به گوش میرسد.
♦️به واقع فتاوای تقریب، سکوت و جهاد مراجع معظم دامت برکاتهم، بازیگران جدی و تأثیرگذار کلانرخدادهای بینالمللی دنیای معاصرند، بهگونهای که به روشنی میتوان ضریب نفوذ حرکت علمای مکتب اهلبیت علیهم السلام بهویژه پس از انقلاب اسلامی را از متغیرهای تعیینکننده معادلات جهان کنونی دانست.
-به نقل از خبرگزاری حوزه Hawzahnews.com
#روحانیت
#مرجعیت
#فقه_تمدن_ساز
#سکولاریسم
#اجتماع
#جامعه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فقه کافی نیست!
🔸حاشیه ای بر سخنان اخیر استاد محمدجواد فاضل لنکرانی
🖋مهدی کاظمی زمهریر
♦️1- یکی از نیازهای فکری جامعه علمی در دوره معاصر، انجام مباحث فرانظریه ای درباره فقه و حدود امکانات آن است. در بعضی نوشته هایم بالاشاره به تاثیرات این بی توجهی و بحران زا بودن نوع کاربست فقه در نظام حکمرانی در دوره معاصر پرداخته ام.
♦️2- به گمانم دیدگاه آیت الله محمد جواد فاضل لنکرانی در دومین آئین نکوداشت موسس دانشگاه مفید از نمونه مباحثی است که افق های گفتگو را می گشاید. سخنان وی بیان مثبت حقیقتی بود که در ماههای گذشته توسط آقای رحیم پور ازغدی با زبان تند و تلخ بیان گردید. آقای ازغدی از این شکایت داشت که فقه مصطلح از پرداختن به مسائل مربوط به جامعه و نظام حکمرانی غافل مانده است؛ آیت الله لنکرانی نیز- با بیانی مثبت - این ایده را تکرار کردند و گفتند که فقهی تحت عنوان "فقه نظام " ورای فقه مصطلح وجود ندارد.
♦️3- دستاور این دو سخن یکی است؛ فقه سنتی توانایی پرداختن به نظام اجتماعی به مثابه یک هستی جمعی را ندارد و تنها از منظر فقه فردی می تواند، درباره امر اجتماعی حکمی صادر نماید. این بدان معناست که تلاش برای برکشیدن فقه به جایگاه دانشی جامع که جانشین فلسفه و علوم اجتماعی مدرن گردد، تلاشی ناکام است. این تلاش در سال های اخیر نه تنها به شکل گیری فقه مدرن یا فقه نظام کمکی نکرده، بلکه به آشفته سازی زبان فقهی و بحران در درک نظامند از جامعه معاصر انجامیده است. ماحصل این رخداد، بسط آشفتگی در نظام حکمرانی بوده است.
♦️4- فقه به مثابه دانش اجتماعی بخشی از حیات جمعی و فردی ما را در جامعه دینی سازمان می دهد، اما تلاش برای کاربست حداکثری آن و تصاحب کارکرد سایر دانش ها، بطور همزمان هم فقه را آشفته می کند و هم نظام دانش های مدرن را. اگر در عالم قدیم فقه در کنار دانش فلسفه، الهیات و سایر دانش ها ، در زندگی اجتماعی مشارکت داشت، امروزه نیز ناگزیر از پذیرش حدود امکانات خود و تلاش برای نقش آفرینی در زندگی جمعی بر مبنای آن است.
-به نقل از نامه های حوزوی
#فقه
#جامعه
#اجتماع
#فقه_تمدن_ساز
#تحول
#نقد_و_نظر
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
دغدغههای حوزوی
💠فقه کافی نیست! 🔸حاشیه ای بر سخنان اخیر استاد محمدجواد فاضل لنکرانی 🖋مهدی کاظمی زمهریر ♦️1- یکی ا
💠فقه کلی نگر، فقه جزئی نگر
🔸نقدی بر یادداشت مهدی کاظمی زمهریر
🖋سیّد مرتضی اهری
♦️پیش از پاسخ به نوشته استاد و برادر بزرگوار دکتر مهدی کاظمی زمهریر، بایستی توجه داشت که بحث استاد بزرگوارم حضرت آیت الله محمّد جواد فاضل لنکرانی مبتنی بر سه مقدّمه است:
♦️مقدمه نخست:
مراد آیتالله از نظام، همان «سیستم» (System) است که عبارت است از مجموعه یا گروهی از اشیاء مرتبط یا غیر مرتبط که هدف یا اهدافی خاص را دنبال کرده و روی هم یک «کلّ» به مثابة یک واحد پیچیده - را تشکیل میدهند.
♦️مقدمه دوم:
در حوزۀ اجتهاد - از جهتی - دو منهج «جزءنگر» و «کلّ نگر» وجود دارند. محقق خوئی نماینده شاخص منهج نخست، و شهید صدر نماینده بارز منهج دوّم به شمار می آیند.
♦️مقدمه سوم:
دو تفاوت عمده دو روش فوق به شرح زیر است:
🔹۱. در «روش کلّنگر»، به مجموعۀ کتاب و سنّت به مثابة یک کلّ واحد نگریسته شده و برای این کلّ بما هو کلّ، اعتباری جداگانه نسبت به تک تک احادیث و آیات نهاده میشود. در حالی که «روش جزء نگر» به هر آیه و روایت وارد شده در خصوص هر مسأله، مستقل از آیات و روایت مربوط به دیگر مسائل می نگرد. بر این پایه ممکن است میوة اجتهاد فقیه جزء نگر در یک مساله - با توجه به روایت ویژهای که در آن زمینه وجود دارد – متفاوت از میوة اجتهاد وی در خصوص مسائل دیگر باشد و به تعبیر کل نگرها، ممکن است فتوای ناسازوار با اهداف کلّی شریعت از فقیهان جزء نگر صادر شود.
برای نمونه برخی «کل نگرها» معتقدند یکی از اهداف اسلام، حفظ بنیان خانواده است. از این رو اگر «حق حبس زن» منجر به طلاق شود، بهره گیری از این حق توسط زن جایز نیست. در برابر دیدگاه جزء نگر، چنین حقی را برای بانوان، به گونة مطلق قائل است.
🔹۲. روش کل نگر، نخست در پی روح یا «مقاصد شریعت» رفته و سپس بر اساس آن و با دخالت آن، به اخراج احکام از ادله می پردازد. برای نمونه مرحوم شهید صدر تلاش کرده روح شریعت را در خصوص مسائل اقتصادی به دست آورده و بر آن اساس نظام اقتصادی اسلام را صورت بندی کند. و در همین راستا ایشان در مقدمه «اقتصادنا» خود اذعان کرده که صرفاً بر اساس فتاوای خویش نتوانسته نظام اقتصادی اسلامی پی ریزی کند و گاه از فتاوای دیگران – که همسو با نظام مد نظر او بوده – بهره برده است.
🔹در برابر، روش جزء نگر اصولاً توجهی به مقاصد نداشته و صرفاً حکم به دست آمده از ادله را – بدون در نگر داشتن مقاصد – به مثابة میوه اجتهاد و فقه خویش بر میشمارد.
❤️مراد حضرت آیت الله از عدم وجود فقه نظام، در حقیقت اشاره به روش اجتهادی خودشان است. ایشان بر اساس مبنای خویش در اصول فقه – که برای مقاصد شریعت جز یکی دو مورد ویژه اعتبار چندانی قائل نیستند – تبعیت از نظام مبتنی بر مقاصد را نیز ناتمام دانسته و به تبع محقّق خوئی و دیگران، منهج مبتنی بر جزء نگری خویش را مورد تأکید قرار داده اند.
♦️بر این پایه ترابردن «فقه نظام» به «فقه اجتماعی» و این برداشت که آیت الله در صدد رویارو نهادن فقه فردی و اجتماعی بوده اند، ناتمام به نظر میرسد.
🔹امّا اصل مدعای جناب کاظمی مبنی بر ناتمام بودن تلاش برای نشاندن فقه به جای فلسفه و علوم اجتماعی مدرن فی الجمله تمام است. هر دانشی کارویژه ی خود را دارد و فقه نیز از این قاعده مستثنی نیست. هرچند گمان نمی برم آیت الله فاضل لنکرانی نیز چنان ادعایی (لزوم جایگزینی فقه به جای علوم اجتماعی) داشته باشد.
-نامه های حوزوی
#نقد_و_نظر
#فقه
#جامعه
#اجتماع
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0