💠درباره یادداشت روضه عصر عاشورای دکتر محسن رنانی(بخش اول)
🖋محمدرضا اسلامی
⬅️دکتر محسن رنانی در ادامه سلسله یادداشتهایی که به نظم (و وسواس) در باب توسعه می نویسد، یادداشتی را عصر روز عاشورا در کانال تلگرامی خود منتشر کرد که عنوان «روضه» برای آن برگزیده شده بود. حسن سلیقه در انتخاب "عنوان" متنِ این یادداشت، حاکی از این بود که برای عصر عاشورا، اسبابِ روضه گاه چقدر به ما نزدیک است.
⬅️یادداشت دکتر رنانی ناظر به سرنوشت دو شهروند افغانی در کشور ما بود.
سرنوشتی که "احمد شاه فرهت" و "مير نجيب" ، «پس از سالها زندگی در ایران» دارند. سرنوشتی که برای بسیاری برادران افغانستانی همچون دكتر فرهت و استاد مير نجيب اتفاق می افتد و این ماجرا، روضه اى ست! عصر عاشورا با خواندن آن یادداشت در گوشه ای از کالیفرنیا، به ذهن رسید که «قصّه» ای برای این یادداشت تعریف کنم. قصّه ای که شاید بازخوانیِ ديگرى از روایتِ این روضه باشد.
♦️«قصه ی مُهَنَّد»:
دو سال پیش یادداشتی در این کانال منتشر شد که طى آن بودجه پژوهشی برخی دانشگاههای آمریکا، با کلِ بودجه وزارت علوم ایران (شش هزار و هشتصد میلیارد تومان) مقایسه شده بود. این یادداشت که بعدا در خبرآنلاین هم منتشر شد. بحثی بود بر سر اینکه بودجه وزارت علوم ایران، در چه جایگاهی نسبت به بودجه های جهانی قرار دارد؟ بحث شد که گاه بودجه ی «پژوهش» در دو دانشگاه تگزاس-آستين و تگزاس-اى&ام از کل بودجه تمامی دانشگاههای کشور ما بیشتر است. اما، مطلب اصلی که در آن بحث اشاره شد اینکه :
بحثِ کیفیت، الزاما متناسب با پول نیست؛
مفاهیمِ دیگری غیر از پول هم باید وسط باشد.
مثالی که در این بحث (در آن یادداشت) مطرح شد ، مثال «مُهَنَّد» بود. (مهند، بر وزن محمّد)
⬅️چنین آمد که :
«هفته گذشته دوست خوبم مهنّد ، از رساله دکترایش در گروه سازه دانشگاه میشیگان استیت دفاع کرد. موضوع رساله «مطالعه رفتار برشی تیر پل در آتش» بود. عصر با یکی از دوستان مروری می کردیم راجع به بحث های خوبی که در جلسه ی دفاع مطرح شد که ایشان پرسش رندانه ای مطرح کرد. گفت هزینه ی این رساله برای استاد/دانشگاه چقدر بوده است؟! سه سری تست اکسپریمنتال بر روی سه قطعه تیر پل با مقیاس واقعی (یک به یک) ، هر تست حدود پانزده هزار دلار که میشود چهل وپنج هزار دلار "کارِ آزمایشگاهی". هر ماه پرداختی به دانشجو هزار و ششصد دلار برای پنج سال می شود نود و شش هزار دلار. یعنی فارغ از قیمتِ وقتِ استاد و امکاناتِ جنبی دانشگاه (شامل آفیس ، شهریه، امور اداری و ...) برای این جلسه دفاع که نشستیم صدوچهل و یک هزار دلار نقد پرداخت شده است. یعنی بیش از پانصد میلیون تومان (به دلار آن روز) برای یک دانشجو و یک پایان نامه .
⬅️بدیهی است وقتی شما فقط برای یک پایان نامه، چنین هزینه ای کنید ، (آنهم پایان نامه ای که کاربرد عملی مستقیم و گسترده ندارد)، با کیفیت در تولید علم مواجه می شوید. اما هدف از این مثال چیز دیگری است. مهند ، از دبی آمده و خانواده اش جزو مهاجران مراکشی با اصلیت فلسطینی هستند. او در دبی به دنیا آمده و تمام دوره تحصیلش تا پایانِ فوق لیسانس در دبی بوده است اما می گوید : مسخره است که من شهروند دبی محسوب نمی شوم. یک عمرم آنجا بوده ولی هنوز من را خارجى محسوب می کنند. در فرودگاه که می روم باید بروم در صف خارجی ها بایستم [مشابه کاری که ما با افغانی ها می کنیم]. اما همین مهنّد به واسطه مقالات ژورنالش با استفاده از قانون NIW رفت و گرین کارتش را گرفت (حتی قبل از فارغ التحصیلی) و می داند سه سال دیگر شهروند کشوری است که بیست و شش سالگی واردش شده .
⬅️داستان، بها دادن به علم است و این احترام، فقط بحث پول نیست. بحث ریل هایی است که گذاشته شده تا قطار تولید علم روی آن حرکت کند. دور میز جلسه دفاع رسالۀ مهنّد ، سه نفر هندی ، یک نفر نپالى، سه نفر ایرانی، یک نفر از ترکیه، یک نفر مصری، دوچینی و یک نفر آمریکایی (!) بودند. بحث اینجاست که ساز و کار (بخوانیم همان ریل) چطور تعریف شده است. وگرنه پول را که دانشگاه کینگ عبدالعزیزعربستان هم دارد مثل ریگ خرج می کند.
🔸تا اینجای قصه، قبلا بحث شده بود. اما ادامه قصّه در بخش دوم:
#نقد_و_نظر
#دانشگاه
#پژوهش
#نظام_آموزش
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
دغدغههای حوزوی
💠درباره یادداشت روضه عصر عاشورای دکتر محسن رنانی(بخش اول) 🖋محمدرضا اسلامی ⬅️دکتر محسن رنانی در اد
💠درباره یادداشت روضه عصر عاشورای دکتر محسن رنانی(بخش دوم)
🖋محمدرضا اسلامی
⬅️چرخ روزگار گشت و از شمال آمریکا به کارولینای جنوبی و دانشگاه کلمسون منتقل شدم. از احوال مهنّد دورادور مطلع بودم تا اینکه یک فراخوان جذب برای یک پوزیشن هیات علمی (در گروه سازه دانشگاه کلمسون) اعلام شد. بیش از سیصد نفر برای این جایگاه اپلای (درخواست) کردند و مدارک علمی خود را فرستادند. کمیته ی داوری از میان انبوهِ متقاضیان، چهار نفر را برای مصاحبه دعوت کردند که از این میان یکی هم مهنّد بود! روال بر این است که فردِ دعوت شده به مصاحبه، در قالب یک پرزنته برای عموم (اساتید و دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده) فعالیت های علمی اش را ارایه می کند. خب مسلما شیرین بود شرکت، در جلسه ای که مهند داشت کارهایش را پرزنته می کرد. کارهایی که قبلا از نزدیک در میشیگان شاهد آن بودم. در آخرین اسلاید، مهنّد ریز نمرات دوران لیسانس خود را گذاشته بود. به این اسلاید که رسید گفت:
«اين ريز نمرات درسهاى ليسانس من است! ملاحظه مى كنيد كه برخی نمرات چقدر بد هستند. من در دوره لیسانس نمرات خوبی نداشتم و تقريبا از نیمی از بچه های همدوره ای ام پایین تر بوده ام. هر کاری که کرده ام در دوره کارشناسی ارشد و دکترا بوده (بعد از اینکه "علاقمند" شدم) و این اسلاید را همیشه، در کلاسهای حل تمرین، به دانشجویان لیسانس نشان می دهم. تا بدانند و انگیزه ای باشد برایشان!»
⬅️حیرت را می شد در چهره برخی اساتید مشاهده کرد. از اینکه چنین با اعتماد به نفس، کم بودنِ معدل لیسانسش را (در کنار کارهای ممتاز علمی دیگرش) مطرح کرد.
⬅️کمیته داوری از منتخبان دیگر هم برای ارایه دعوت کرد (که درجلسه ی ارایه همه آنها نیز شرکت کردم). نهایتا بعد از بررسی ها و پایان این پروسه ی رقابتی ، مُهند به عنوان «گزینه نهاییِ» هیات علمی جدید گروه سازه انتخاب و معرفی شد!
⬅️یعنی فردی که اگر امروز به دُبی (کشور «زادگاهش») برگردد، باید در فرودگاه در صف «خارجی» ها بایستد دیروز (در دوره دانشجویی دکترا) به واسطه مقالاتش، اقامت (گرین کارت) گرفت و امروز، در جایگاه هیات علمی گروه سازه است.
یعنی، امروز ایشان با امضا کردن یک برگ کاغذ آ-چهار، می تواند هر دانشجویی را از هر کشور دنیا، به خاک آمریکا فرا بخواند. چنین امكانى را دبی به مهند نمی دهد، ولی سازوکارِ تعریف شده در آمریکا، به مهند (ها) می دهد.
♦️روضه ی عصر عاشورای دکتر محسن رنانی را چنین بخوانیم: اگر یک دانشجوی افغان تبار در گروه مکانیک دانشگاه تربیت مدرس، فارغ التحصیل مقطع کارشناسی ارشد یا دکترای مکانیک شد، تا کِی، و تا چه زمانى، باید کارتِ مجوز اقامت موقتش در ایران را تمدید کند؟ چرا ما سازوکار مشخص و روشنی برای این قبیل افرادى (مثلا شبیه دكتر فرهت و ميرنجيب یادداشت دکتر رنانی) نداریم؟
♦️همچنان که ذکر شد، همه ی ماجرای پژوهش و تولید علم، بحث پول نیست، و بحث منابع انسانی و ریل هایی که برای بهره وری از منابع انسانی می گذاریم، گاه از پول، مهمتر است.
♦️ممکن است گفته شود ایران کشور مهاجر پذیر (همچون آمریکا و کانادا و ... ) نیست. این صحیح است ولی تعریفِ یک ساز و کار قانونی برای شهروندان افغانستان (و کشورهای اطراف) که منشاء اثرات علمی/هنری ممتاز می شوند بسیار ضروری است. یک نخبه ی علمی/هنری تا چه زمان باید در میانِ ما، خارجی محسوب شود؟
يا فرزندش احساس خارجى بودن، كند؟
🔸محمد کاظم کاظمی، شاعر افغان (مقیم تهران) شعر زیبایی دارد که برای آنها که طعم خارجی بودن در کشوری بیگانه را چشیده اند، خواندنی است. « پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت!»
🔸غروب در نفسِ گرمِ جاده خواهمرفت/
پیاده آمدهبودم، پیاده خواهمرفت/
طلسمِ غربتم امشب شکسته خواهدشد/
و سفرهای که تهی بود، بسته خواهدشد/
...
همان غریبه که قلک نداشت، خواهدرفت/
و کودکی که عروسک نداشت، خواهدرفت
دکتر شریعتی در کتاب کویر، بارها اين جمله را استفاده کرده است :
"و تو روحِ بیگانه را می شناسی، زیرا که در سرزمین مصر بیگانه بوده ای!"
-به نقل از کانال ارزیابی شتاب زده
#نقد
#محسن_رنانی
#دانشگاه
#نظام_آموزش
#پژوهش
#ارزش_علم
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠خلاصه نتایج پیمایش سنخ شناسی زائران پیاده روی اربعین(بخش 1)
🖋(محمدرضا پویافر، 1397)
⬅️توضیح مقدماتی: این پیمایش با 876 نمونه، طی روزهای یکم تا دهم آبان 97 در مسیر پیاده روی اربعین (شهرهای نجف و کربلا و مسیر 80 کیلومتری پیاده روی بین این دو شهر) با همکاری داوطلبانه تعدادی از دانش آموختگان دانشگاهی و پژوهشگران و بدون هیچ حمایت مالی از نهادهای رسمی انجام شده است.
🔸7/23 درصد از پاسخگویان برای نخستین بار به زیارت کربلا آمده بودند. همچنین 4/37 درصد جمعیت نمونه برای نخستین بار بود که در پیاده روی اربعین شرکت می کردند.
🔸75.1 درصد معتقد بودند که همه آنها که به پیاده روی اربعین آمده اند، از طرف امام حسین (ع) طلبیده شده اند.
🔸در حالی که 38.2درصد مقید بودند که در حین زیارت، متن دعاها و زیارتنامه های معروف را بخوانند، 37 درصد ترجیح می دادند که به جای خواندن متون عربی به زبان مادری خود (مثلاً فارسی) دعا کنند. دراین میان، 20.2درصد هم ترجیح می دادند با سکوت و آرامش در فضای معنوی حرم، زمان زیارت خود را طی کنند. سایر افراد به ترکیبی از این سه نوع زیارت تمایل داشتند.
🔸66.9 درصد از پاسخگویان گفته اند که همیشه یا در اغلب موارد تلاش دارند که خود را به ضریح برسانند.
🔸این در حالی است که تنها 3/20 درصد از آنها بر این باور بودند که قبولی قطعی دعا فقط زیر قبه امام حسین (ع) است و بقیه جاهای حرم این خاصیت را ندارد. این، نوعی تفاوت بین باور و کنشِ زیارتی زایران را نشان می دهد.
🔸در حالی که 49.2 درصد معتقد بودند که «وقتی به کربلا میرسیم باید با همان شکل خسته و لباسهای خاکی و تن نشسته به زیارت امام برویم»، 42 درصد نیز با این باور مخالف بودند. آنها کسانی بودند که بیشتر موافق غسل یا نظافت و آراستگی پیش از رفتن به زیارت حرم بودند.
🔸62.4 درصد از پاسخگویان در مورد استفاده از غذا و نوشیدنی های موکب ها و 66.8 درصد در مورد اقامت شبانه، تفاوتی بین موکب های ایرانی و عراقی قایل نبودند. در مقابل، 33.2درصد در مورد مصرف مواد غذایی و 27.9درصد در مورد اقامت شبانه، موکبهای ایرانی را ترجیح می دادند.
🔸69 درصد پاسخگویان موافقِ هزینه کردنِ دولت از محل بودجه عمومی کشور برای کمک به برگزاری پیاده روی اربعین بودند. در مقابل فقط 20.2 درصد با چنین کاری مخالف بودند.
🔸79.8 درصد از پاسخگویان تصمیم داشتند که دو روز یا بیش از آن را در کربلا بمانند. در مقابل 12.7درصد یک روز کامل و 7.6 درصد نیز کمتر از یک روز برای ماندن و زیارت در کربلا در نظر داشتند. این نشان دهنده الگوی کاملاً متفاوت زیارت ایرانیان در پیاده روی اربعین، نسبت به زایران عراقی است.
🔸55 درصد از پاسخگویان روز بعد از اربعین یا فاصله دو روز یا بیشتر از آن بعد از اربعین را برای بازگشت به ایران در نظر داشتند.
🔸92 درصد از پاسخگویان اظهار داشتند که به احتمال زیاد یا بسیار زیاد سال آینده هم در پیاده روی اربعین شرکت خواهند کرد.
-به نقل از کانال گروه پژوهشی دین و جامعه
#پژوهش
#اربعین
#فرهنگ
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠از علم خبری نیست!
🖋استاد رسول جعفریان
♦️زمانی که بهترین کتابهای بازار در حوزه های پژوهشی، عبارت از رساله های دکتری و ارشد باشد، آن وقت باید امید داشت که تحولی در حوزه دانش در جامعه پدید آمده است.
♦️به عبارت دیگر، تنها مسیر درست در پیشرفت علم، در همه حوزه ها، عبارت از این است که بتوانیم، رساله های دکتری و ارشد را تبدیل به بهترین دستاوردهای علمی جامعه مان بکنیم. مثلا وقتی وارد یک کتابفروشی بروز می شویم، بهترین کارهایی که روی پیشخوان آن کتابفروشی است، رساله ها و پایان نامه های دانشگاهی باشد. وقتی یک پژوهش را می خوانیم، در پیشینه علمی آن بحث، یکسره به معرفی چندین رساله و پایان نامه بپردازد و بگوید که قبل از من چه تحقیقاتی در این زمینه شده است.
♦️وقتی دیدیم که افراد با افتخار رساله های دکتری و پایان نامه های خود را منتشر می کنند، و درصد قابل توجهی از کتابهای بازار علمی ما همین هاست، باید امید داشته باشیم که روزنه هایی برای گسترش علم فراهم شده است.
♦️اگر جز این بود، و کارهای تألیفی عمومی، تصحیحی، ترجمه و جز اینها جای رساله های دکتری و پایان نامه را در کتابفروشی ها گرفت، معنایش این است که هیچ پیشرفتی در زمینه دانش نشده است.
♦️مسلما همین امر در رشته های پزشکی و فنی و علوم پایه هم وجود دارد، بلکه در آنجا آشکارتر و بهتر است.
♦️به نظرم، امروز در جامعه ایران ما چنین نیست. درصد بسیار کمی از کتابهایی که در بازار است، رساله های دکتری و ارشد است.
♦️مشکل این است که بیشتر این رساله ها به گونه ای است که قابل نشر نیست. چون از ابتداء تا انتها مسیر درستی در نگارش آنها طی نمی شود. طبعا در جامعه هم اعتمادی به این رساله ها که بسیاری با تقلب نوشته می شود وجود ندارد.
♦️اگر فقط و فقط همین یک معیار برای پیشرفت علم در یک کشور باشد، کافی است که مطمئن شویم اتفاق مهمی در کشور ما نیفتاده است. در اینجا، مقصود بازار کتابهای علمی است نه داستانی یا هنری یا جز اینها. آن گونه کتابها و مطالعه آنها، سبب پیشرفت علم نیست.
♦️علم فقط و فقط در رساله ها و پایان نامه های دکتری و ارشد و مقالات مستخرج از آنهاست.
♦️کشور ما از این جهت فوق العاده ضعیف است. مرکز گردآوری رساله های دانشگاهی ما در کشور «ایرانداک» یک مرکز ورشکسته علمی ـ دانشگاهی است که هیچ کس به آن توجه جدی ندارد.
♦️برای شکل گرفتن جنبش پایان نامه و رساله، باید هزینه کرد. در کشور ما این امر غالبا و به خصوص در علوم انسانی و اجتماعی که مثل علف هرز رشد کرده، و حتی علومی که نام های دینی مثل علوم قرآنی و حدیثی و جز اینها را یدک می کشد، هیچ نمودی ندارد.
-به نقل از کانال نویسنده
#یادداشت
#آسیب_شناسی
#نظام_آموزش
#پایان_نامه
#پژوهش
#دانشگاه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠تولید عِلمِ مُرده
🖋مهراب صادقنیا
♦️دیروز به مناسبت هفتهی پژوهش، یکی از مراکز مطالعاتی از شماری محقق تقدیر کرد. نام من نیز در لیست تقدیرشدگان بود. از لطف دوستانِ دستاندرکار سپاسگزارم.
♦️این سالها به دلیل کم شدن بودجههای دولتی، شمار زیادی از پژوهشگاهها و نیز مؤسسهها و مراکز تحقیقاتی با چالشهای مالی شدیدی روبرو شدهاند. پروژههای تحقیقاتی زیادی کنسل شده و پژوهشگران فراوانی کمکار و یا بیکار شدهاند.
♦️وضعیّتِ پیشآمده این واقعیّت را آشکار میکند که میان فرآوردههای پژوهشیِ این مؤسسهها و نیاز جامعهی علمی و دانشجویان پیوند چندانی نیست. وقتی یک پژوهشگاه نتواند از راه فروش فرآوردههای خود روزگار بگذراند و به کمکهای دولتی بند باشد، معنایش این است که آنچه تولید میکند نیازِ جامعهی علمی نیست. وقتی کیفیّت مقالهها و کتابهای تولیدی به گونهای است که کسی حاضر نمیشود برای مطالعهی آنها پولی بدهد، طبیعی است که چرخ پژوهشگاهها با اعانههای دولتی خواهد چرخید و نه فروشِ آثارشان.
♦️پژوهشگاهها، معاونتهای پژوهشی دانشگاهها، مجلههای رنگارنگ علمی-پژوهشی، و مراکز تحقیقاتی بهتر است اوضاع ناشاد خود را به تنگاهای بودجههای دولتی برنگردانند؛ بخش زیادی از این مشکل به تولید مقاله و کتابهای "مُرده" بر میگردد. مراد من از کتاب و مقالهی مُرده، آثاری هستند که چنان از نیاز علمی جامعه دوراند که کسی از تولیدشان خبردار نمیشود. کتاب و مقالههایی که سالها از تولیدشان میگذرد ولی هیچ نویسندهای به آنها ارجاع نمیدهد. ۹۷/۹/۲۵
-به نقل از کانال نویسنده
#پژوهش
#آسیب_های_پژوهش
#تحول
#علوم_انسانی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠هدف نهایی ما رسیدن به مرجعیت دینی زنان است
🔈حجت الاسلام و المسلمین عبدالکریم بهجت پور(مدیر حوزه های علمیه خواهران)
♦️اگر کارآمدی دین به چالش کشیده شود و حوزه پاسخی نداشته باشد، گذشته حوزههای علمیه و اعتقادات دینی مردم به چالش کشیده شده و دیگر از این حرکت حتی به عنوان یک اتفاق حداقلی قابل احترام نیز یاد نمیشود.
♦️حوزهای که در خدمت انقلاب اسلامی است با انبوهی از سوالات مواجه شده و از او خواسته میشود که در بازبینی مسائل مغفول تحقیق کرده و به سوالات و شبهات به صورت مناسبتری پاسخ دهد. شبهات بسیار زیادی که امروزه علیه اسلام و انقلاب و نظام اسلامی مطرح شده و گسترش می یابد حوزههای علمیه را به این سمت سوق میدهد که مسئله پژوهش را بهعنوان یکی از مسئولیتهای جدی در دستور کار خود قرار دهند.
♦️اگر حوزه در حل مسائل گذشته بماند، دریچه نگاه خود را به سوالات و شبهات روز باز نکند و در مقابل دشمنانی که علیه دین سیاسی و دین تمدن ساز قد علم کردهاند نایستد، شرایط حتی سختتر از دوران پیش از انقلاب خواهد شد. دشمن امروزه کارآمدی دین را مورد هجمه قرار داده و اگر کارآمدی دین به چالش کشیده شود و حوزه پاسخی نداشته باشد، گذشته حوزههای علمیه و اعتقادات دینی مردم به چالش کشیده شده و دیگر از این حرکت حتی به عنوان یک اتفاق حداقلی قابل احترام نیز یاد نمیشود.
♦️کلیسا در غرب نتوانست با شرایط جدید خود را وفق داده و پاسخگوی مردم باشد و به همین دلیل وقتی بنا شد که مردم کلیسا را از قدرت کنار بگذارند از عبارت رنسانس استفاده کردند و استفاده از این لفظ به این معناست که گذشته آنها سراسر تاریکی بوده و با گذر از کلیسا از تاریکی خارج میشوند. کلیسا یازده قرن به مردم اروپا خدمت کرد اما وقتی نتوانست در یک نقطه خاص و پیچ تاریخی مهم پاسخگوی مردم باشد، از قدرت کنار گذاشته شد و حتی یازده قرن خدمتی که به مردم ارائه کرد نیز مورد هجمه و چالش قرار گرفت.
♦️ما برای اثبات حقایق و پاسخگو بودن دین به نیازهای نوظهور باید پژوهش و تحقیق کنیم. ما میتوانیم با سرمایهای که در حوزهعلمیه خواهران وجود دارد پاسخگوی مطالبات از حوزه دین باشیم و پژوهشهایی انجام بدهیم که راهور جامعه دینی باشند.
♦️امروز وقت عرضه خود به عنوان یک جریان توانا در کشور است، ما کار خود را به تازگی شروع کردیم اما سرمایه علمی خوبی داریم و از این به بعد در اثبات توانایی ما جامعه داوری میکند.
♦️ما نباید در مقابل بازیگران جهانی و جریانهای فمینیستی منفعل عمل کرده و از مرزهای دین خارج شویم، ما ذیل گفتمان غرب پژوهش نکرده و تحت گفتمان اسلام فعالیت میکنیم، قدرت ما از اسلام است و از منعطف شدن به سمت گفتمان غرب قدرتی کسب نمیکنیم.
♦️هدف نهایی ما رسیدن به مرجعیت دینی زنان است و حوزه علمیه خواهران باید مرجع دینی مسائل زنان باشد.
-به نقل از شفقنا
#حوزه_علمیه
#حوزه_علمیه_خواهران
#مرجعیت
#پژوهش
#علوم_انسانی
#کلیسا
#غرب
#آسیب_شناسی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠سرطان تقلید در حوزههای علمیه
(چرا «بخارای حوزوی» متولد نمیشود؟)
🖋مهدی سلیمانیه
♦️مجلات علمی و پژوهشی چندین سال است که در ادامه فرآیند «بروکراتیزه شدن» و «شبهدانشگاهی شدن» حوزه، در این نهاد تکثیر میشوند. ظهور و تکثیری که نشان میدهد ساز و کارهای درونی حوزوی، دیگر برای تشویق طلاب به نوشتن کفایت نمیکند. ساز و کارهایی که نشان میدهد چگونه حوزه نیز به تقلید چشمبسته از مسیر دانشگاه افتاده است. مسیری که نشان میدهد که چگونه از «ساختن فرم» خاص خود عاجز مانده است. فرمی که با تاریخ، داشتهها، سرمایهها و منابع فرهنگی چند صدسالهاش نسبی داشته باشد و به صورتی «اجتهاد»ی، این بار نه در محتوا، که در فرم، خلاقانه ظهور کند.
♦️سؤال این است که این ساز و کار «مجلات علمی و پژوهشی» که در خود دانشگاه هم سالهاست شکست خورده و به خصوص در رشتههای علومانسانی، غالباً سهم و اثری در تولید دانش نداشته و اغلب تنها به کار ارتقاء و امتیاز و افزایش حقوق و تبدیل وضعیت و استخدام و هیأت علمی شدن دانشگاهیان آمده است، چطور به حوزههای علمیه هم سرایت کردهاست. آیا جز این است که علاقمندی حوزویان به این مجلات، نشان از تمایل پیدا و پنهان آنان به کسب امتیازات مالی و مادی و ارتقاء، چه در نظام دانشگاه و چه در نظام حوزوی اداری شده دارد؟
♦️سرایت و ظهور و گسترش این نشریات در حوزه، تکهای از پازل بزرگتر فاجعهآمیز «دانشگاهی شدن»، «شبه دانشگاهی شدن»، رقیق شدن و «اداری شدن» حوزه است. فرآیندی که مصادیق و عواقب دردناکش برای جامعه ایران و خود حوزه - اگر حوزهای ریشهدار در پنجاه سال آینده باقی بماند- را در کتاب «پل تا جزیره» شرح دادهام.
♦️آیا حوزه، حتی اگر بنای تقلید و گرتهبرداری دارد، نمیتواند از جنسهای با کیفیتتری در علومانسانی نظیر نشریات جریان روشنفکری چون «بخارا» و «نقد آگاه» و تجربیات موفقی چون «ارغنون» تقلید کند؟ نشریاتی که بی استفاده از دوپینگهای بیمعنایی چون امتیازات علمی و پژوهشی، با اتکاء به ساز و کارهای سرمایههای نمادینی چون مشارکت اندیشمندان اصلی این جریان و تداوم زمانی و دقت در محتوای منتشره و مواردی مانند آن، به جریانسازان واقعی روشنفکری و دانش انسانی در ایران بدل شوند؟
♦️آیا حوزویان جز با اتکاء به تجربهی شکستخوردهی «نشریات علمی و پژوهشی» در علوم انسانی دانشگاهی، لااقل امکان تقلید از تجربیات موفق «بخارا»گونه در علوم انسانی روشنفکری را ندارند؟ آیا حوزویان و عالمان حوزوی - دانشگاهی (نه «دکتر حجتالاسلامهای بروکرات») نمیتوانند گرد همآیند و بینیاز از به کارگیری ساز و کار امتیازات ساختگی علمی و پژوهشی و ضریب و ارتقاء، نهادی مطبوعاتی را ایجاد کنند که انتشار هر متن و مقالهای از هر طلبهای در آن، افتخاری برای وی تلقی شود و به جای فرار سرمایههای حوزوی به دانشگاه، میدان حوزوی را تقویت کند؟ آیا مصطفی محقق داماد و فیرحی و شبیری و رسول جعفریان و اساتید زن دانشور حوزوی و سایر اندیشمندان دردمند حوزوی که خود بخشی از سرمایههای حوزه و دانشگاه را شکل دادهاند، نمیتوانند «بخارایی حوزوی»بیافرینند؟ آیا نمیتوان به نشریهای علمی و حوزوی و دو زبانه با مشارکت حوزههای نجف و قم فکر کرد که نه به اتکای تجربیات شکستخوردهی غالب نشریات علمی و پژوهشی دانشگاهی، که با اتکاء به سرمایههای نمادین خود، چشم و چراغ و افتخار حوزه باشد؟ قطعاً میشود. «عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد»؟
♦️آیا حوزویان - نه مقامات رسمی و اداری حوزوی - که طلاب دغدغهدار و حوزویان تربیت شده در سنتهای حوزوی، توان استفاده از ساز و کارها و سرمایههای ارزشمند و ریشهدار این نهاد را از دست دادهاند؟ آیا خلاقیت و توان حل مسأله در حوزه برای ساختن فرمهای خاص این نهاد از دست رفتهاست؟
♦️صد حیف بر این آوردهی تمدنی که ذره ذره، در آفتاب تموز سیاست و تمنیات اقتصادی و خلاء اعتماد به نفس حوزویان امروز و تعلل طلاب و حوزویان دردمند و دانشمند آب میشود. صد حیف... «خلق را تقلیدشان بر باد داد»...
#آسیب_شناسی
#نظام_آموزشی
#دانشگاه
#مجله
#پژوهش
@daghdagheha