eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
450 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین @a_r_moayedi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠تاثیر بحران شیوع کرونا بر اعتقادات مذهبی مردم 🔹گزارشی از مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران ایسپا 🔸 48.4 درصد پاسخگویان اظهار داشته اند در این ایام که کرونا شیوع پیدا کرده اهمیت دین و خداوند برای آنها نسبت به قبل تغییری نکرده است. 🔸47 درصد مردم گفته اند در ایام کرونا، اهمیت دین و خداوند برای آنها نسبت به قبل بیشتر شده است. 🔸فقط 3.5 درصد گفته اند این اهمیت نسبت به گذشته کمتر شده است. 1.1 هم به این سوال پاسخ ندادند. 🔸یافته‌های مقایسه‌ای نشان می دهد، تفاوت معناداری بین متغیرهای زمینه ای و میزان تغییر اهمیت دین و خدا در دوران کرونا وجود دارد. یعنی اهمیت دین و خدا در دوران کرونا برای زنان در مقایسه با مردان بیشتر از قبل شده است. بیشتر شدن اهمیت دین و خدا نسبت به قبل در میان افراد بالای 50 سال بیشتر از سایر افراد و برای افراد دارای تحصیلات غیر دانشگاهی بیشتر از افراد دانشگاهی مشاهده می‌شود. 🔸نظرسنجی حاضر به صورت تلفنی و با جامعه آماری افراد بزرگسال (بالای 18 سال) در سطح ملی و حجم نمونه 1563 در تاریخ 24 تا 27 فروردین 1399 اجرا شده است. 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
سبک زندگی جدید شهرنشینی در دوران پساکرونا – پسا کرونا-2.pdf
1.34M
💠سبک زندگی جدید شهرنشینی در دوران پساکرونا 🔸در دوران پساکرونا، سبک زندگی از یک سبک شهر محور که در آن استفاده از امکانات شهری مورد توجه قرار می گیرد، به سبک زندگی «در خانه بمانیم» تغییر خواهد کرد. هر چند الزامات در خانه بمانیم ناشی از شیوع کرونا، پس از مدتی برداشته می شود، ولی احتمال بالای مواجهه دوباره با موج بعدی کرونا و یا کروناهای بعدی، شهروندان را ترغیب می کند، امکانات شخصی برای حضور و بقاء بلندمدت تر در خانه را فراهم کنند. این برخلاف سبک زندگی مدرن شهری است که شهروندان از راهکار شراکتی در استفاده از امکانات شهری بهره می برند. 🔸انسان پساکرونا، تفریح خود در خرید را به جای گشتن در میان مغازه ها و مال ها، در پرسه زدن در صفحات فروش مجازی جستجو می کند. 🔸همانطور فناوری ماشین لباسشویی، لباس شستن را از بیرون خانه به درون خانه منتقل کرده است، فناوری های دیگر نیز در آینده می توانند انواع نیاز های انسان را از بیرون به درون خانه منتقل کنند. 🔸خانه باید از سرپناه (house) به خانه (home) تبدیل شود. و کرونا می تواند مقدمه ای برای این تغییر باشد. 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠تفلسف در روزهای کرونا 🔹کرونا هم مثل هر بلای دیگری فقط پزشکان، سیاستمداران، فقیهان و اقتصاددانان را نگران و درگیر نکرده و فیلسوفان هم به اندازه خود درباره این ویروس جهان‌گیر فلسفه‌ورزی کرده‌اند. هرچند قرن بیست و یک به اندازه قرون گذشته، شاهد حضور اثرگذار غول‌های فلسفه نیست، اما همین چند فیلسوف بزرگ جهان هم که شاید ماه‌ها و سال‌های پایانی حیات خود را می‌گذرانند، درباره ابعاد فلسفی این ویروس مخوف سخن گفته‌اند؛ هرچند در این هیاهو یک فیلسوف کهنه‌کار کمونیست به نام لوسین سِو در سن ۹۳ سالگی به دلیل ابتلا به کرونا در فرانسه درگذشت. 🔺کرونا؛ فریاد جهل و ناتوانی بشر 🔸در صدر این فیلسوفان باید از نوام چامسکی ۹۱ ساله یاد کرد که برخی وی را مهم‌ترین متفکر زنده جهان می‌دانند. این فیلسوف یهودی‌تبار آمریکایی بار دیگر نوک حمله را متوجه دولت آمریکا کرد و «نئولیبرالیسم» و سرمایه‌داری را مقصر اصلی همه‌گیری کرونا دانست. او لحظات کنونی را یکی از مهم‌‌ترین لحظات تاریخ بشر دانست و گفت دنیای پس از کرونا یا شاهد حکومت‌های بسیار مستبد و بی‌رحم خواهد بود و یا با مقاومت مردم، دنیایی بهتر ساخته خواهد شد. وی هشدار داده که نئولیبرالیسم هیچ مشکلی با دولت‌های بسیار مستبد ندارد و مردم جهان باید متحد شوند. 🔸در اروپا نیز یورگن هابرماس ۹۰ ساله آلمانی که جزو بزرگ‌ترین فلاسفه کنونی جهان است، پیام ظهور ویروس کرونا را «افزایش علم بشر به جهل خود» دانست و گفت حالا هم دولت‌ها و هم مردم می‌دانند که دانسته‌های بشری محدود است. هابرماس نیز مثل چامسکی خواهان همبستگی مردمی برای مقابله با بحران‌های آینده بشر شده است. 🔸اسلاوی ژیژک؛ فیلسوف ۷۱ ساله اروپایی نیز پیام کرونا را افزایش آگاهی بشر نسبت به اهمیت اتحاد و همبستگی بیشتر دانست و گفت بازنده اصلی این بحران، ملی‌گراها و نژادپرستانی هستند که با اتحاد همه انسان‌ها مخالف بوده‌اند. ژیژک هم مانند چامسکی و هابرماس خواهان واکنش شبه‌جنگی در مقابل کرونا شده و گفته که شاید عقلانیت جدیدی پس از کرونا شکل بگیرد. 🔸آلن دو باتن؛ فیلسوف میانسال انگلیسی و نویسنده محبوب فلسفه‌دوست‌های ایرانی هم در گفتگو با نشریه اسرائیلی هاآرتص پیام ظهور کرونا را اعلام جهل بشر و محدود بودن منابع ذهنی او دانسته و گفته که انسان، حیوانی ناقص و غریب است که در حماقت و تکبر به سر می‌برد. وی معتقد است ما فقط در این جهان یک بازدیدکننده هستیم. آن‌قدر ضعیفیم که به اندازه یک تکه کاغذ آسیب‌پذیر به نظر می‌آییم و می‌توانیم خیلی راحت پاره شویم. 🔻کرونا و فلسفه‌ورزی رییس‌جمهور فرنگ 🔸به جز این فلاسفه صاحب‌نام، امانوئل مکرون؛ رییس‌جمهور فلسفه‌خوانده فرانسه هم دیروز موضع‌گیری فیلسوفانه درباره کرونا گرفت و گفت: «نمی‌توان میان روش حکومت اقتدارگرای چین با نظام‌های دمکراتیک غربی در برخورد با کرونا قیاس کرد... معلق‌کردن آزادی‌ها برای کارزار با فراگیری یک بیماری، دمکراسی‌های غربی را تهدید می‌کند. ما نمی‌توانیم تار و پود هستی‌مان را با یک بحران بهداشتی رها کنیم». 🔸اگر تا دیروز همه غربی‌ها به این سخن بنجامین فرانکلین؛ دانشمند و نظریه‌پرداز و یکی از پدران ایالات متحده امریکا افتخار می‌کردند که در قرن هجدهم گفته بود: «آنان که آزادی و حقوق فردی را فدای امنیت می‌کنند، نه شایستگی آزادی را دارند و نه لیاقت امنیت را، و هر دو را از دست خواهند داد»، اکنون یک رهبر فلسفه‌خوانده غربی می‌گوید که بین مسیر آزادی و دموکراسی و مسیر بهداشت و سلامت مردم، اولی را انتخاب خواهد کرد. 🔸مکرون شاگرد و دستیار علمی پل ریکور؛ فیلسوف نامدار فرانسوی بوده است. ریکور که سال ۲۰۰۵ در ۹۲ سالگی درگذشت، معتقد بود که بحران بیماری‌های واگیردار نیز بخشی از مسائل سیاسی روزگار ماست و این مسائل بدون همکاری بین‌المللی و تنها به دست یک کشور قابل حل نیست. او اختلافات نژادی و زبانی و سلطه‌های نظامی را از موانع شکل‌گیری همکاری بین‌المللی می‌دانست و می‌گفت حضور شهروندان می‌تواند این موانع را برطرف کند. ریکور می‌گفت برای این کارها نیاز به یک حکومت جهانی واحد نیست، بلکه حضور مردم در نهادهای مدنی می‌تواند با این بحران‌ها مقابله کند (اندیشه‌های پل ریکور، ص ۵۷). 🔸راهکار پل ریکور همان راهکاری است که فلاسفه کنونی جهان نیز پیشنهاد داده‌اند: کمک گرفتن از مردم و حضور پررنگ و منسجم آنان در اداره جوامع. اگر دو جنگ‌ جهانی قرن بیستم با هفتاد میلیون کشته به حاکمان آموخت که مردم را بیشتر ببینند و بازی دهند، شاید کرونا بتواند حاکمان را وادار کند که تمکین بیشتری در قبال توده‌های آسیب‌پذیر جوامع نشان دهند و مسؤولیت‌پذیرتر شوند. -کانال راوی 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠 تکامل انسان در عصر غیبت گزارش نشست علمی مجازی «انسان عصر انتظار» 🔸حجت الاسلام دکتر داود فیرحی: 🔹برداشت من این است که انسان عصر انتظار نه انسان رادیکال و پرخاشگر است و نه در جستجو احکام حداکثری شریعت و نه منزوی و ناامید است. 🔹انسان عصر انتظار انسانی فروتن با امکان سامان حداقلی زندگی است که در این عصر، تساهل و مدارا بر او حاکم است چون دوران حیرت و تقیه است و هرچه قدر تلاش کند گوشه ای از نظم ناتمام خواهد ماند. 🔹انسان شیعه عصر انتظار دنبال تبلیغ کردن گسترده دین خودش نیست بلکه دنبال محاجه با دیگران هم نیست و هرکجا دید که دیگران تحکم می کنند بر اساس اصل تقیه سکوت می‌ کند و آنها را به درک خودشان واگذار می‌کند. 🔸حجت الاسلام والمسلمین مجتبی کلباسی: 🔹آیات زیادی داریم در مورد ضرورت حرکت و اینکه چرا برای حکومت اسلامی کاری نمی کنید؟ اساسا فلسفه بعثت انبیاء در قرآن «لیقیمَ الناسُ» بوده نه «لیقیموا الناسَ بالقسط» یعنی خود مردم باید چارچوب های عادلانه را قوام ببخشند. 🔹از سوی دیگر مجموعه روایاتی داریم درباره حرکت برای برقراری نظام الهی و حدود؛ ماهیت احکام الهی برای برقراری نظم و عدالت است که اهمیت حکومت در دوره انتظار را برای ما اثبات می‌کند. 🔹مطابق روایات ما اساسا یک ساعت عدالت برتر از خیرات سالیان است. اگر مجموعه این روایات را ببینید شاید به هزار آدرس و نمونه برخورد می‌ کنیم و نهج البلاغه و روایات کتب اربعه و همچنین مباحث دیگری که هست طبیعتا یک روایتی مثل «فصاحبها طاغوت» نمی تواند نافی باشد و معنای دیگری دارد. 🔸حجت الاسلام دکتر غلامرضا بهروزی لک: 🔹آقای فیرحی دو ضرورت را پذیرفتند، یکی حکومت و دیگری بحث شریعت است؛ بنابراین به نوعی ایشان این مطلب را قبول کردند که حکومت باید اسلامی باشد. 🔹چاره ای جز این نیست که متولی همراه خرد باشد که تضمین کند شریعت خوب اجرا شود و فقدان نظریه فلسفه غیبت می‌ تواند نقص جدی در نظریه انسان عصر انتظار ایجاد کند یعنی باید مشخص باشد که این کلام بر چه نظریه ای استوار شده است. 🔹به طور کلی حرف ما این است که فلسفه انتظار تکلیف عصر غیبت را دارد، یعنی خودگردانی جامعه شیعی با خرد ناقص او همراه با کتاب و سنت و تراث شیعه در کنار لزوم هدایت نائبان که همه ویژگی ها را دارد، می‌ تواند انسان عصر انتظار را تا زمان ظهور مدیریت کند که عبارت دیگر آن نظریه ولایت فقیه است. 🌐 vasael.ir/0004Fw @daghdagheha
💠کتاب ناپایداری تشیع در آندلس 🔸این کتاب که در گروه پژوهشی تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه معارف اسلامی و به قلم دکتر حسین خسروی سامان یافته به همت این دانشگاه و دفتر نشر معارف در ۴۰۵ صفحه و در قطع وزیری منتشر شد. 🔸گروه پژوهشی تاریخ و تمدن دانشگاه معارف اسلامی با اذعان به چنین ضرورتی انتشار کتاب «ناپایداری تشیع در اندلس؛ بازنمایی زمینه‌­ها و بسترهای عدم گسترش تشیع در اندلس» را در دستور کار قرار داد. 🔸این کتاب درصدد بازنمود زمینه ها و بسترهای عدم پایداری تشیع در اندلس است. در واقع با مراجعه به قدیمی ‌ترین آثاری که از تاریخ اندلس خبری به دست داده ‌اند انعکاس احترام و علاقه به اهل بیت علیهم السلام در متون ادبی و در مرثیه­ های حسینی، در سکه ­ها، معماری، در مسابقه نزاع فرقه­ ای، در شعائر دینی و اندیشه فلسفی تشیع در این منطقه ظهور و بروز داشته است. اما سوگمندانه فرهنگ اسلامی اندلس پذیرای اندیشه­‌های شیعی نشد و عقاید شیعی در این منطقه رشد نیافت. 🔸نتایج حاصل از تحلیل و ترکیب داده‌ های جمع ‌آوری شده در این پژوهش نشان می‌ دهد که؛ «تقابل و حساسیت عباسیان با فاطمیان و علویان»، «استفاده ابزاری از آموزه مهدویت»، «مبارزه مرابطون با اندیشه­ های شیعی»، «سرکوب حرکت ­ها و قیام­ های شیعی»، «تقابل امویان با شیعیان» از مهم‌ ترین موانع زمینه­ ای و اصلی عدم پایداری تشیع در اندلس است. @r_kh_tarikh @daghdagheha
📝فرهنگ سازان کجایند!!؟ 🔹شیوع کرونا موجی از غافلگیری و وحشت را در جامعه ایران پراکنده ساخت و به تبع آن جامعه نگران از آینده ای نامعلوم، منتظر بود تا نظام اسلامی همانند همیشه مسیری صحیح را برای عبور از بحران طراحی کند. 🔸بدلیل ناشناخته بودن ویروس کووید 19 و شیوع سریع آن بی شک لازم بود سیاست های حفاظتی تا حد اعلای لازم اتخاذ و اجرایی شود لیکن جمهوری اسلامی به درستی تشخیص داد در برخی موارد، تجربه های کشورهای دیگر در ایران کارآمد نخواهد بود همانند سیستم قرنطینه کامل چین یا سیستم داروینیستی انگلستان که اجازه می دهد ضعیف ها بمیرند تا نسل مقاوم تر شکل گیرد. 🔹رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز با ایجاد یک سیستم متمرکز مدیریت کرونا و الزام تمام بخش ها به پذیرش سیاست های اعلامی این مرکز واحد، آرامش اجرایی را به ستاد مبارزه با کرونا و جامعه ایران هدیه دادند. 🔸محصول این امر، نظام یکپارچه مدیریتی مبارزه با کرونا بود. 🔹یکی از تصمیمات این مرکز، تعطیلی تجمعات و مراکز عمومی بود که حرم های مطهر و بقاع متبرک در کنار اجتماعاتی مانند نماز جمعه بخشی از مصادیق مورد نیاز برای تعطیلی برشمرده می شد. 🔸این تعطیلی ها به عنوان یک دستور لازم الاجرا بود و تخطی از آن را می توان تخطی از دستور مستقیم رهبر انقلاب قلمداد کرد اما چند سوال در این میان ذهن را درگیر می سازد. 🔘نوع برخورد با این دستورات فقط مخالفت و موافقت در مقابل آن است؟ 🔘 آیا نمی توان صور دیگری را در نظر گرفت برای شکل گیری ارتباط حوزه های علمیه و جامعه ایمانی با دستورات ستاد ملی مبارزه با کرونا؟ 🔘آیا نهادهای فرهنگی و دینی مسئولیتی در این زمینه بر دوش خود ندارند؟ 🔹سخنان رهبر انقلاب در دیدار مجازی از ستاد ملی مبارزه با کرونا و تاکید بر لزوم حضور کارشناسان خبره مذهبی در تصمیم سازی های تاثیر گذار بر ابعاد معنوی جامعه نشان از دغدغه مهمی دارد که گویی حوزه های علمیه و نهادهای مسئول در امر فرهنگ نسبت به آن بی توجه بوده اند. 🔸واقعیت ماجرا این است نهادهای فرهنگی و حوزه های علمیه بی شک باید همانند تمام جامعه تحت یک مدیریت واحد در مقابله با بیماری کرونا عمل کنند اما این نهادها در تصمیم سازی و ایجاد مطالبه برای شکل دهی به قواعد مبتنی بر نیازهای خاص جامعه ایرانی در بعد فرهنگی و مذهبی نقش بی بدیل و مهمی بر دوش دارند. 🔸ایجاد سازوکارهای ملی در ارتباط با بازگشایی اماکن مقدس و تدوین پروتکل های خاص برگزاری تجمعات مذهبی تنها زمانی عملیاتی می شود که مطالبه گری از طرف نهادهای متولی دین و فرهنگ شکل گرفته باشد. 🔹باید پرسید حوزه های علمیه و مدیران ارشد این عرصه تا کنون چه اقدامی در راستای مطالبه گری این امر انجام داده اند؟ 🔸نهادهای متولی اجتماعات مذهبی همانند شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، سازمان تبلیغات، دفتر تبلغات اسلامی، اوقاف، تولیت های محترم آستان های مقدس و دیگر مسئولان محترم، آیا تا کنون نسبت به ایجاد مطالبات مذهبی از ستاد ملی مبارزه با کرونا و انتقال آن به منظور تغییر در سیاست های ستاد ملی اقدامی داشته اند؟ 🔹پرسش از چرایی یک تصمیم در عین اجرایی ساختن آن و تلاش برای ایجاد زمینه های لازم در راستای تغییر یک تصمیم از طریق ارائه اهکارهای جایگزین بخش مهمی از وظایف مسئولان و متولیان امور دینی و فرهنگی کشور را تشکیل می دهد. 🔸امید است پیش از تسلط قواعد بین المللی قرنطینه و مبارزه با کرونا بر ساحت دینی و ایمانی جامعه بتوانیم قواعدی را جایگزین کنیم که بر اساس مبانی دینی و ایمانی جمهوری اسلامی و اندیشه شیعی شکل گرفته باشد. 🌐http://rasanews.ir/002jqF 🆔 @feckrat
💠تحصیلات دانشگاهی حوزویان 🖋احمد شکرچی 🔹تحول در نظام آموزشی نهاد دین مستقر یکی از چالش های اصلی جنبش های نوین دینی (جُندها) به شمار می رود. پدیدۀ روحانیان دانشگاهی یا حجت الاسلام ـ دکترها در دهه های اخیر حوزه های علمیه نیز یکی از مظاهر بارز این چالش است. روحانیانی که باانگیزه های مختلف به دانشگاه می روند و عمدتاً در دانشکده های الهیات تحصیل می کنند و علاوه بر تحصیلات رایج حوزوی، مدرک دانشگاهی هم می گیرند. مثل بسیاری از دانشجویان، مدرک دانشگاهی برای اکثریت آنان یا ارتقای شغلی دارد و یا برای کسب وجهه و منزلت اجتماعی بهتر و بالاتر به کار می آید. اما در کنار این اکثریت، اقلیتی هم بنا به منافع معرفتی به دانشگاه می روند. در این دستۀ اخیر انگیزۀ عده ای ذیل طرح بزرگ «اسلامی کردن علوم انسانی» قابل تعریف است. این گروه که غالباً دانش آموختۀ دانشگاه ها و مؤسساتی هستند که با همین دستور کار شکل گرفته اند، تلاش می کنند پس از آموختن علوم انسانی مدرن و با استفاده از دانش های حوزوی خود آن را نقد کنند و همچنین تلاش دارند با رجوع به متون اسلامی، علوم انسانی با صفت اسلامی همچون روانشناسی اسلامی، جامعه شناسی اسلامی، اقتصاد اسلامی و ... را از بطن معارف دینی استخراج کنند؛ تلاشی که تاکنون توفیقی نداشته و در حد مناقشات فلسفی و کلامی متوقف مانده است. دستۀ دیگر که نوگراترند هم می خواهند به همین هدف برسند با این تفاوت که با آموختن هر دو دسته دانش، تلفیقی نو ایجاد کنند تا براساس آن آنچه تمدن نوین اسلامی می نامند بنا شود. البته گروهی دیگر با سرخوردگی از حوزه و ناامیدی از یافتن گمشدۀ خود به سمت علوم انسانی مدرن می روند که عمدتاً با خواندن آنها نگاهی انتقادی به دانش های حوزوی خود پیدا می کنند. 🔹این پدیده از جانب برخی تحلیل گران نقد شده و مفاهیمی همچون بوروکراتیزه شدن حوزه، نهادینه شدن امر دینی، اداری شدن حوزه و استحالۀ آن و شبه دانشگاهی شدنش برای آن بکار رفته و عمدتاً با تلقی آن به عنوان خطری برای نهاد حوزه نسبت به آن هشدار داده شده است. اما به نظر می رسد با وجود چنین پیامدهای آشکار و خطراتی که به حق باید نسبت به آنها هشیار بود، این پدیده کارکردهای پنهانی دارد و می تواند در درازمدت پیامدهایی به همراه داشته باشد که الزاماً سیاست گذاران اولیه مد نظر نداشته اند. 🔹شايد بتوان تأسیس دانشکدۀ علوم معقول و منقول در مدرسۀ سپهسالار بسال 1313ه.ش و دانشکدۀ فقه نجف بسال 1315ه.ش را اولین تلاش ها در جهت دوختن قبای آکادمی بر قامت حوزه علمیۀ شیعی دانست. امروزه به جز برخی سنت گرایان در هستۀ سخت نهاد حوزه، کمتر کسی در ضرورت اصلاحات در این نهاد تردید دارد. این سنت گرایان که حتی با تغییر چاپ کتاب جامع المقدمات مدرس افغانی از سنگی به حروف چینی زرنگار نیز برآشفتند طبیعتاً با هر اقدامی در این جهت نیز مخالفند و آن را با روح این نهاد مغایر می دانند. برخی از منتقدان دانشگاهی نیز با تکیه بر رویکردی ذات انگارانه این جنبش را عاملی در جهت تخریب نهاد حوزه ارزیابی می کنند. اما توجه به نمونه های تاریخی دیگر می تواند احتمالات دیگری را نیز مطرح سازد. 🔹پیتر برک در تاریخ اجتماعی معرفت می نویسد: «لوتر به تدریج از ایدۀ کشیشان تحصیل کرده ای که انجیل را برای مردم به صورت وعظ ارائه دهند، حمایت کرد و ژان کالون و دیگر اصلاحگران پروتستان در این زمینه از وی پیروی کردند. از نظر کاتولیک ها، بنیان گذاشته شدن مدارس حوزوی از میانۀ قرن شانزدهم به بعد نشان دهندۀ دغدغه ای مشابه دربارۀ تحصیل کشیشان محلی بود. برخی کشیشان تحصیل کرده در این نهادها دانشوری را به عنوان حرفۀ خود انتخاب کردند و در عین حال در کلیساها خدمت می کردند. ... بدین ترتیب می توان گفت کلیساها به شکلی ناخواسته دانشوری را تأمین مالی می کردند.» (ص 41) 🔹بدیهی است که رویدادهای تاریخی را نمی توان کاملاً بر یکدیگر منطبق کرد و هر پدیده ای در ظرف زمان و مکان خود قابل درک و تفسیر است. با این همه، اگر به همین مثال و سایر داده هایی که برک از قرون میانه ارائه می کند نگاه کنیم درمی یابیم که کنشگران متعددی در شبکه ای از روابط درهم تنیده، فرایند تحول دانش را شکل داده اند که تغییرات آن لزوماً خطی نبوده و به نتایج از پیش تعریف شده ای منجر نشده است. آنچه برخی از کشیشان از آن هراس داشته اند زمینه های مناسبی برای تحول و اصلاحات در نهاد کلیسا فراهم کرده است. از بطن تعامل حوزویان با دانشگاه و دانش های حوزوی هم می تواند نتایجی ظهور و بروز یابد که نه در تقدیرات سیاست گذاران اولیه بوده و نه در محاسبات تحلیل گران. -نامه‌های حوزوی 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
⭕️ بحران هویت فرهنگی شهر قم 🔸شهر قم در سراسر دنیا به عنوان یک شهر مذهبی و مرکز علمی جهان اسلام شناخته میشود. شهر های مذهبی نیز قواعد معماری، فرهنگی و تبلیغاتی مخصوص به خود را دارند به گونه‌ای که اگر شما را با چشمان بسته بدون آنکه از مقصد خبر داشته باشید، در خیابان‌های آن شهر رها کنند وقتی با در و دیوار و شهروندان آن برخورد می‌کنید و از نظر می‌گذرانید یک تصور معنوی و دینی در ذهن شما شکل می‌گیرد. 🔹یعنی با نگاه به ساختمان‌ها، مراکز تجاری و بازارها، نحوه پوشش انسان‌ها، نوع تبلیغات، بیلبوردها و المان‌های شهری بدون اینکه نیاز باشد از کسی بپرسید خودتان هویت شهر را حدس بزنید. 🔸شهر قم سال‌هاست که به عنوان یک شهر مذهبی و علمی بدون هیچ برنامه جامع و سند راهبردی فرهنگی در حال تغییر و تحول و یک نوع بی‌هویتی به سر می‌برد که تا چند سال آینده در صورت عدم اقدام جدی، شاهد استحاله کامل فرهنگی خواهیم بود. 🔹وضعیتی که به صورت خیلی نرم و گام به گام در سایه بی‌توجهی و سهل‌انگاری مسئولان فرهنگی و شهری قم بوجود آمده و کنترل آن را از دست دستگاه‌ها خارج کرده است. 🔸مهاجرت بی‌رویه به قم، توسعه مراکز تجاری با معماری ناهمگون با فرهنگ قم، توسعه بی‌رویه فست فودها و رستوران‌ها با غذای غیرایرانی، ترویج معماری‌های به سبک رومی، گسترش آپارتمان‌نشینی، عدم حفظ نمادها و محلات اصیل شهر، گسترش بوتیک‌های لباس نامناسب و... از عوامل تغییر هویت فرهنگی شهر قم به‌حساب می‌آیند. 🔹بدون شک دستگاه‌های منفعل فرهنگی و شهری قم همچون شورای فرهنگ عمومی استان، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری قم، اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری، اداره کل اوقاف، سازمان تبلیغات اسلامی، شهرداری، استانداری و... و نیز دستگاه‌های امنیتی و انتظامی استان در قبال وضع موجود سهیم‌اند و باید پاسخگوی عملکرد خود باشند. 🔸وضعیتی که اگر جلوی آن با هوشمندی نهاد‌های مربوطه گرفته نشود، هویت شهر مقدس قم را از درون تهی می‌کند و خسارات جبران ناپذیری را وارد می‌سازد. 🔻🔻🔻🔻 @soleimaniqomi
💠مروری بر بیانات ۱۴ خرداد ۹۹ مقام معظم رهبری 🔸 محور بحث امروز تحول لزوم تحول در جامعه و مقابله با تحجر یعنی ایستادگی بر مشهورات غلط بود 🔸امام خمینی امام تحول بود. محورها و مباحث تحول خواهی امام: 1⃣مبحث اول: امام که خود شخص متحول شده بود ابتدا در حوزه در میان جمعی از حوزویان تحولی ایجاد کرد سپس این تحول را در میان مردم گسترش داد. 2⃣ مبحث دوم:محورهای تحول خواهی امام: ۱. تحول ملت در توجه به مسائل مهم خود؛ ۲. تحول در نگاه به خود و جامعه تبدیل احساس حقارت احساس توانایی و عزت؛ ۳. تحول در مطالبات اساسی مردم از مطالبات حقیر کوچک محلی و محدود به استقلال آزادی نه شرقی نه غربی و مطالبات بزرگ انسانی و جهانی؛ ۴. تحول در نگاه به دین از حوزه مسائل فردی رسالت دین در نظام سازی جامعه سازی انسان سازی تمدن سازی؛ ۵. تحول در نگاه به آینده. نتیجه این تحول این بود که مردم امروز به ایجاد تمدن نوین اسلامی نگاه می کنند. ایجاد اتحاد عظیم اسلامی و تشکیل امت اسلامی؛ ۶. تحول در مبانی معرفتی کاربردی. امام نظام سازی را و دیگر مسائل مورد نیاز برای اداره جامعه را به طور روشمند و قانونمند یعنی به همان روش فقه جواهری و به دور از بدعت و با استفاده صحیح از مباحث متعارف فقه وارد فقه نمود؛ ۷. تحول در جمع بین تعبد و نوگرایی. امام نوگرا در عین حال به شدت پایبند تعبد بود به خلاف بعضی روحانیون نوگرا که اگرچه به طور فردی متعبد بودند اما در مسائل اجتماعی این تعبد را نداشتند؛ ۸. تحول در نگاه جوانان. امام اعتماد و تکیه عجیبی به جوانان داشتند و آنان را در مناصب مختلف گمارد در عین حال از ظرفیت‌های غیر جوان هم استفاده کرد؛ ۹. تحول در نگاه به ابر قدرت ها امام نشان داد ابرقدرتها شکست پذیر هستند؛ 3⃣ مبحث سوم: ارزیابی تحول بعد از امام: 🔻اینها که از خصوصیات امام بود برای درس گرفتن در جامعه امروز ماست ما اگرچه در این ۳۰ سال حرکت تحولی داشته‌ایم اما چون هر جامعه زنده و پویایی همچنان احتیاج به تحول داریم 🔻ما در مواردی تحول یافته ایم در علم امروز ما در دنیا مطرح هستیم در عرصه دفاعی توانایی های ما نزدیک به حد بازدارندگی است. در عرصه سیاست امروز چهره نظام یک چهره با ابهت و قدرتمند در دنیاست. 🔻در برخی از زیرساخت ها هم تحول پیدا شده اما فعلیت نیافته در مواردی تحول مهمی نداشته‌ایم در مواردی عقب‌گرد ناپسند داشتیم 4⃣مبحث چهارم: الزامات تحول ۱. تحول خواهی لزوماً به معنای اعتراض نیست؛ تحول یعنی گرایش مستمر به بهتر شدن یعنی میل به شتاب داشتن و اجتناب از تحجر و با فشاری بر مشهورات غلط ۲. تحول نیازمند پشتوانه فکری است در هر زمینه ای ابتدا باید اندیشه مدون و شکل یافته داشت و این با اتکا به دارایی های معنوی یعنی احکام و مقررات اسلامی آیات قرآن و کلمات اهل بیت میسر است؛ 🔸کسانی از انقلابیون که در ابتدا پشتوانه فکری نداشتند امروز تبدیل به فسیل هایی شده اند مانند فسیل های کجرو در زمان شاه؛ ۳. تحول را با استحاله فکری نباید اشتباه گرفت. این منجر به مرگ تمدنی می شود مانند اندیشه تجدد در زمان شاه؛ ۴. تحول لزوما دفعی نیست اگر هدف درست انتخاب شد و راه طولانی بود باید صبر کرد اتکاء به یک دست هدایتگر قابل اطمینان این تحول تدریجی را به جلو برد؛ ۵.تحول را با کارهای سطحی نباید اشتباه گرفت کارهای متهورانه عجولانه گاه برای فرونشاندن هوس یک کار انجام می شود تحول یک کار عمقی است سرعت را با شتاب‌زدگی نباید اشتباه گرفت؛ 5⃣ مبحث پنجم: فهرستی مثالی ازعرصه و موضوعات تحول: ۱. در اقتصاد باید بند ناف کشور را از نفت قطع کرد؛ ۲. بودجه بندی؛ بودجه باید ناظر به موضوع مسئله و عملکرد باشد یعنی بودجه باید عملیاتی باشد عده ای این را می‌گویند اما عمل نمی‌شود؛ ۳. آموزش فایده محور عمقی و کاربردی؛ در دانشگاه دبیرستان و حتی در دبستان آموزش‌ها باید عمقی و کاربردی و نه حفظی باشد درس هایی که هیچ فایده‌ای برای یک فرد تا آخر عمر او نخواهد داشت اگر همین برنامه تحول آموزش و پرورش اجرا شود این تحول پیش خواهد آمد ۴. حل مشکلات اجتماعی چون اعتیاد و عدالت؛ ۵. توجه به مسئله خانواده و جمعیت و مسئله دهشتناک پیر شدن جامعه؛ 6⃣مبحث ششم شرط تحول: شرط مهم تحول نترسیدن است دشمن غیر از مقابله سخت افزاری در بخش نرم افزاری نیز تلاش می‌کند تصمیمات مهم و درست کشور را زیر سوال ببرد این فضای مجازی با برخورد های تیز و آزاردهنده را نباید ملاحظه کرد ملاحظه دشمن را هم نباید کرد. 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
🌀 اقدامات مدیریتی آیت‌الله اعرافی 📝 کارنامه مدیریت دوره هفتم حوزه‌های علمیه 🖋 محمد وکیلی 🔹 تحولات دنیای معاصر به ویژه پس از انقلاب اسلامی چنان شدت گرفته که نوسازی نهادهای فرهنگی را اجتناب‌ناپذیر کرده است. از همین رو حوزه علمیه در فرایندهای اصلاحی و ارتقای خود در دوره هفتم مدیریت که از سال 1395 و با مدیریت آیت‌الله اعرافی آغاز گردید، روزآمد‌سازیِ سیاست‌ها، برنامه‌ها، نظام‌نامه‌ها و ساختارها در اولویت قرار داد. 🔸 مهمترین دستاورد این رویکرد را می‌توان تدوین و نهایی‌سازی اسناد و برنامه‌های راهبردی حوزه علمیه دانست. مهمترین و ابتدایی‌ترین بخش تحول و نوسازی یک سازمان، اسناد بالادستی و راهبردی آن سازمان هستند که مسیر حرکت سازمان را معین کرده و ریل‌گذاری هرگونه حرکتی را فراهم می‌آورد. در این راستا در این دوره، مجموعه اسناد و برنامه‌های راهبردی مرکز مدیریت تدوین و نهایی گردید و علاوه بر آن بیش از صد طرح راهبردی نیز برای تحقق آن اسناد، تدوین و عملیاتی گردیده است. 🔹 از جمله مهمترین این اسناد می‌توان به سند چشم‌انداز، نظام‌های جامع، منشور حوزه‌های علمیه، سند آمایش، برنامه پنج‌ساله حوزه‌های علمیه، طرح کارویژه‌های روحانیت، درختواره رشته‌های تخصصی حوزوی، و بیش از صد طرح و سند دیگر اشاره کرد که با بهره‌گیری از ظرفیت مشاوره‌ای اساتید حوزه و بر اساس دغدغه‌ها و رهنمودهای مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید تدوین شده‌اند. 🔹 علاوه بر تدوین و نهایی سازی اسناد زیرساختی، از مهمترین ویژگی‌های این دوره می‌توان به ارتقای سطح گفتمانی، ارتقای سطح کنشگری حوزه‌های علمیه و تأکید بر کاستی‌ها و ضعف‌ها اشاره کرد: 1️⃣ ارتقای گفتمانی: زیرساخت نظری و تئوریک همه تحولات، ارائه الگوی گفتمانی از نقش و جایگاه حوزه به عنوان تجسم میراث معنوی مکتب اهل بیت در دنیای معاصر است که این امر نیازمند فهم و درک مشترک از عوامل و متغیرهای اصلی ضمن در نظر داشتن اصالت‌ها و سنت‌ها و استقبال از نوآوری، تغییر روش‌ها و رویکردها می‌باشد. دستیابی به چنین گفتمانی پایه ‌اصلی برنامه‌ها و اقدامات تحولی است و همین الگوست که نقش و ضریب اولویت برنامه‌ها و اقدامات پسینی را تعیین می‌کند. 2️⃣ ارتقای سطح کنشگری حوزه‌های علمیه در سطح ملی و بین المللی: با توجه به نقش و جایگاه بی بدیل حوزه های علمیه در نظام اسلامی و انتظارات و توقعاتی که از این نهاد وجود دارد، یکی از مهمترین ضرورتهایی که در بیانات مقام معظم رهبری نیز بارها بدان تصریح شده حضور حوزه های علمیه در میدان و ایفای نقش مثبت در حل مشکلات و معظلات ملی و فراملی بوده است که حوزه علمیه در دوره آیت الله اعرافی نشان داد در صورتی که زیر ساختهای لازم برای چنین مسئله فراهم گردد به خوبی قادر خواهد بود خود را در چنین نقش و جایگاهی تثبیت نماید. 3️⃣ تأکید بر کاستی‌ها و ضعف‌ها: علی‌رغم برخی نامهربانی‌ها، مانع‌تراشی‌ها و محدودیت‌های شدید مالی، اقدامات وسیع و گسترده‌ای در دوره چهارساله پیشین انجام شده که تفصیل آن در گزاراشات رسمی موجود است و جای قدردانی دارد؛ اما این به معنای انکار کاستی‌ها و ضعف‌ها در توانمندی نیروی انسانی، سازماندهی امور، قوانین، ساختارها و عصبیت‌های سازمانی نیست. و از همین رو نیز در موارد متعددی این ضعف‌ها و کاستی‌ها از سوی مدیر محترم حوزه‌های علمیه مورد تأکید و تصریح قرار گرفته و وعده رفع آنها داده شده است. امید آن می‌رود که در دوره جدید مدیریت ایشان، با شناخت دقیق ریشه‌ها و عوامل و دلائل این ضعف‌ها، اقدامات لازم جهت رفع و اصلاح آن‌ها فراهم آید. @Manahejj @daghdagheha
🌀 اقدامات مدیریتی آیت‌الله اعرافی - بخش دوم 📝 آغاز دوره هشتم مدیریت حوزه‌های علمیه 🖋 محمد وکیلی 🔹 با آغاز دوره هشتم مدیریت حوزه‌های علمیه و تمدید مدیریت آیت‌الله اعرافی در این دوره، مهمترین و اصلی‌ترین هدف و مأموریت ایشان در این دوره را می‌توان تحقق اهداف و عملیاتی‌سازی اسناد بالادستی تهیه‌شده در دوره قبل با اجرای طرح‌های از پیش‌تدوین‌شده دانست. طرح‌ها و اسنادی که هر چند تلاش و زحمات چندین ساله برای آنها کشیده شده است؛ اما در صورت فراهم‌نشدن زمینه‌های اجرا و تحقق، دردی از دردهای حوزه های علمیه درمان نخواهد کرد. مهمترین شرط تحقق چنین هدفی، داشتن تیمی منسجم، جوان، با انگیزه و مصمم است که شواهد حاکی از آن است که در انتصابات جدید مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه، تا حدودی مدنظر قرار گرفته است. 🔹 در کنار شاخص‌های فوق که سعی شده است مبنای انتخاب مدیران جدید باشد، رویکردهای جدیدی نیز در این دور از انتصابات مشهود است از جمله: 1️⃣ گسترش دایره مشاوران: با توجه به ضرورت جوانگرایی و استفاده از نیروهای با نشاط، خلّاق و ریسک‌پذیر -که از شاخصه‌های مورد تأکید مقام معظم رهبری نیز می‌باشد- لازم است که ضمن بکارگیری نیروهای جوان از دانش، تجربه، نکته‌سنجی و توجه به مخاطرات مدیران باسابقه بهره جست و موجبات تعالی دستگاه‌ها را فراهم آورد؛ از همین رو بهره‌مندی از مشاورین در این دوره نیز با اعمال برخی اصلاحات و با جدیت و اهتمام بیشتری پیگیری شده است. 2️⃣ استفاده حداکثری از ظرفیت دستیاران: یکی از مشکلاتی که معمولاً سازمان‌های بزرگ با آن مواجه هستند گرفتار آمدن در اشتغال به مأموریت‌های بخشی است. در نتیجه معمولاً پروژه‌های چند بُعدی که بین معاونت‌ها و مراکز مختلف تقسیم می‌گردد و باید با تقسیم‌کار و هم‌افزایی عملیاتی شود، غالباً توفیق چندانی پیدا نمی‌کنند. یکی از ابتکاراتی که در این دوره از مدیریت لحاظ گردیده است پروژه‌محوری و استفاده از ظرفیت دستیاران ویژه است. بدین بیان که دستیاران ویژه، متولیان هماهنگی، انتظام‌بخشی و پیگیری اجرای پروژه‌های بین‌بخشی هستند و در خدمت به معاونین و مدیران مراکز و در راستای مصوبات شورای عالی و شورای معاونین فرایند تحقق پروژه‌های اصلی حوزه‌های علمیه چون طرح آمایش، درختواره دانشی، فعالیت‌های جهادی، آینده‌پژوهی و مطالعات راهبردی و... را تا تحقق نهایی آن پی‌گیری می‌کنند. 3️⃣ برنامه‌محوری: بدون تردید در کنار شناخت و اعتماد نسبت به همکاران و بدنه مدیریتی، یافتن نظام مسائل و اولویت‌های عملیاتی در کنار تفاهم در گفتمان اجرایی، از مهم‌ترین اصولی است که می‌تواند نقشه راه مدیران ارشد را سامان دهد. از همین رو در انتصابات این دوره، احکام صادره دارای دو پیوست ابلاغی و یک ضمیمه الحاقی بوده‌اند که در آن علاوه بر مشخص نمودن مسئولیت و مأموریت اصلی، برنامه‌های مورد انتظار جهت تحقق مأموریت ابلاغی نیز مشخص گردیده است. 🔹 به ‌نظر می‌رسد آیت‌الله اعرافی با شناخت ناشی از سال‌ها فعالیت علمی در حوزه‌های علمیه و تجربه چند دهه مدیریت در نهادها و سازمان‌های بزرگ علمی، فرهنگی و بین‌المللی و با عنایت به سابقه مدیریت چند ساله در حوزه علمیه و درک صحیح از منویات و رهنمودهای مقام معظم رهبری -و امیدواری مصرح ایشان به طرح‌ها و برنامه‌های آیت‌الله اعرافی- و نیز حمایت‌های پیدا و پنهان مراجع عظام تقلید، عزمی راسخ در تحقق آرمان‌های حوزه‌های علمیه دارد، عزمی که طلیعه آن را در انتخاب مدیران جدید و برنامه‌های تحولی می‌‌توان ردگیری کرد. @Manahejj @daghdagheha
🔸تریدرهای حوزوی ( نیم‌نگاهی به پدیده‌ی "طلاب بورسی" ) 👈🏻 از قدیم الایام ارتباط طلاب با برخی مشاغل وثیق تر از برخی دیگر بوده؛ مثلا کندوداری و عسل‌فروشی از جمله‌ی همان‌هاست. در دوران اخیر نیز، معامله در بورس مصداق یکی از همین فعالیت‌های اقتصادی بشمار می‌رود که به طرز جالب توجهی، مقبول طلاب علوم دینی افتاده است. البته سهامداری را در اصل و اساس، شاید نتوان به چشم یک شغل تلقی نمود، اما این‌روزها چنین کاربردی نیز، نزد افراد گوناگون جامعه پیدا کرده است. ⬅️ اینجا مترصد بسط کلام در ریشه‌یابی پدیده‌ی اقبال طلاب به بورس نیستیم. بنظر میرسد در بیان اینکه چرا طلاب به بورس علاقه‌مندند، می‌توان به ذکر چند مولفه سرراست بسنده کرد: نیاز مالی و معیشتی، ظاهر شکیل و "فریلنسر"گونه‌ی بورس، کم موونه بودن این فعالیت به لحاظ تلاش بدنی و مهمتر از همه، خاصیت پنهان بودن این کنش، از جمله عوامل این ارتباط وثیق می‌باشد. این‌ها، بسیاری از طلاب را سوق می‌دهد، تا در کنار درس و بحث‌شان، بشکل روزانه، نوسانی از بازار بگیرند و سهامی هم ترید بزنند! 🔹 از ریشه‌یابی که بگذریم، به دغدغه‌ی مهم‌تری میرسیم که شاید بتوان "پیامدهای بورس بر ذائقه طلاب" عنوان‌ش نهاد. آنهایی که با بورس سر و کار داشته‌اند، لابد به جنبه‌ی اعتیادآوری‌اش معترفند. بازار سهام، اصلا به فضایی شباهت ندارد که افراد یکروز وارد آن شوند و روزی دیگر اراده کنند و خارج شوند. نوسانات بازار و امکان جلب سودهای چشمگیر، آنهم در کسری از ساعت، بیش از هرچیز، بازار سرمایه را به قمارخانه شبیه کرده است و از قضا همین امر یکی از علل جذابیت مستمر این بازار در کل دنیاست. حال، رشد و سوددهی چشمگیر بورس تهران در سالیان اخیر را هم مزید بر علت بدانید. 🔸با این اوصاف، من گمان نمیکنم طلاب پسا_بورس همان طلاب پیشا_بورس باقی بمانند. این بازار اگرچه در کلیت خود، به انسان تمرین صبر میدهد ولی توامان درو میل به سودهای بادآورده، میل به رانت و ویژه‌خواری، حرص و طمع روزافزون و نوعی اعتیاد به معامله‌ی مستمر را نیز بیدار می‌کند. این بدین معناست که بازار سهام، بعنوان یکی از سمبل‌های عصر کاپیتالیسم، ذائقه‌ی کاربران را در چارچوب ارزش‌های خویش، دستخوش تغییر و تحول می‌دارد. و معلوم نیست که آیا طلاب دینی، پس از فتره‌ی حضور جدی‌شان در بازار بورس، آیا همچنان تن به تلمذی شایان و از سر صبر، در محضر اساتید مکاسب و کفایه و خارج و... درمی‌دهند یا خیر!؟ ✅ این پرسش را نباید، نقد تلویحی "شاغل بودن طلاب" یا لزوم برخورد چکشی با طلاب بورسی تلقی کرد؛ بلکه صحبت حول آنست که گام نهادن از بطن حوزه‌های سنتی _سنت بمعنای جهانی که بر محوریت پول بنا نشده_ به مرکز بازار سهام و سرمایه‌داری مدرن، آیا راه برگشت و بالانسی برای طلبه باقی می‌گذارد؟ راهکاری که آسیب‌های فکری و روحی، سهام‌بازی را مهار کند و دانش‌آموز حوزه‌ها را مجاب نماید تا بدون دغدغه، موبایل و لپ‌تاپ‌شان را زمین بگذارند و برای ساعاتی در شبانه‌روز هم که شده، فارغ از هیایوی قبل و بعد و حین بازار، صرفا در درس و بحث‌شان غوطه‌ور شوند. بهرحال بخشی از نشئه اجتماعی اکنون ما اینست و این پرسشی است که سوق‌مان میدهد تا، با ظرافت بیشتری، به وضع معیشت و موجودیت اجتماعی خود بیاندیشیم. ✍🏻صادق بابایی 🆔@tahavol_howze