eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
457 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین @a_r_moayedi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠تاملاتی در باب جهان کرونایی و پسا کرونایی 🖋محسن بهاروند 🔸ویروس کووید ۱۹ اگر چند ماه دیگر ادامه با این شدت ادامه یابد تاثیرات زیادی بر حیات ملی و فرا ملی در جهان خواهد گذاشت و دانشمندان بسیاری در مورد ابعاد مختلف آن خواهند نوشت. قدر مسلم این است که تاریخ جهان موثر به پیش از شیوع کرونا و پسا کرونا تقسیم خواهد شد. اما در این مقطع می توان مشاهدات و تاملاتی پراکنده در مورد آن بیان نمود. 🔹۱.جهان برای یک اپیدمی آماده نبود. علم با سرعت در جنبه هایی پیشرفت کرد که زندگی روزمره به حساب نمی آورد. علم در سلولهای بنیادین، کلونینگ، هوش مصنوعی و..‌. جلو رفت ولی به یک اپیدمی ساده فکر نکرده بود. علم و تکنولوژی در جای دیگر نیز چنین کرد. در حالیکه امنیت شبکه های مهم و سایتهای حساس را زیاد کرد به این فکر نکرد که امنیت ممکن است از راه همین گوشی های هوشمند در دست مردم عادی بخطر بیفتد. 🔹۲.نظام سرمایه داری و لیبرالی بیش از همه دچار شکست و سرخوردگی شد. این همه پیشرفت فنی و اقتصادی نتوانست اپیدمی را مهار کند. سرمایه داری دیر جواب داد چرا که باید سود خود را در یک بحران پیدا می کرد. 🔹۳.اخلاق، حقوق بشر و همبستگی میان ملل رنگ باختند و هر کس به فکر خود بود. کشورها مرزها را به روی هم بستند. در کشورهای مدعی همسایگان درها را به روی همسایگان خود بستند. راهزنی کشورها از هم شروع شد. فروش اسلحه رکورد زد. 🔹۴.فرصتی پیش آمد که بعضی کشورهای شرقی روابط بهتری را با هم آغاز کنند. فرهنگ شرقی برای رفیق روز سختی بودن نمود بیشتری پیدا کرد. مبنای خوبی برای روابط آینده پی ریزی شده است. ساز و کارهای فعلی نظام بین الملل ناکارآمد و یکطرفه است حتما نیاز به اصلاح دارد. باید در وقت اندکی مبنایی ایجاد کرد که اصول منشور حفظ ولی ساز و کار اصلاح شود. 🔹۵.معیاری برای سنجش کارآمدی و ناکارآمدی دولتها ایجاد شد. نه برای ریشه کنی کرونا بلکه برای مدیریت بحران و هماهنگی همه قوای یک دولت برای مقاومت ملت. همدردی و همبستگی دولتها و ملتها به محک تجربه سپرده شد و دولتهای جهان مسابقه کارآمدی گذاشتند. 🔹۶.سیاست روی خشن خود را نشان داد. بسیاری به فریبکاری و پنهانکاری روی آوردند. در سیاست بین الملل دشمنان حتی در سخت ترین شرایط هم دست از خصومت برنداشتند و در پی تحقیر ایران بودند. سیاست کشورهای پیشرفته تغییری نکرد و به آن بعنوان فرصتی برای فشار بیشتر استفاده کردند. 🔹۷.روشنفکران، هنرمندان، نویسندگان و انسانهای سراسر دنیا با هم اعلام همبستگی کردند. سیاست، اقتصاد و اپیدمی جوهره بشریت را تغییر نکرد و انسانهای صالح را به هم نزدیکتر کرد. 🔹۸.اعتماد به علم بیشتر شد. این شاید بزرگترین تحول جهان باشد. انسانها بیش از هر چیز به حرف علم گوش کردند. 🔹۹.مردم ایران باید بخود افتخار کنند. وقتی در بزرگترین دموکراسی‌های دنیا با چوب و مشت و لگد مردم را مجبور می کنند که در خانه بمانند مردم ایران جز عده ای اندک بزرگترین مراسم باستانی و مذهبی خود را تعطیل کردند تا از شیوع بیش از حد ویروس پیشگیری کنند. بخشی از این امر ریشه در احترام مذهب ما به علم نیز دارد. 🔹۱۰.ما به فروشگاهها حمله نکردیم به هم شلیک نکردیم. غارت نکردیم و نشان دادیم می توانیم با هم در موقع متحد شویم این نعمت اندکی نیست. ما قبلا در ریشه کنی فلج اطفال، کنترل جمعیت و بالاتر از همه در جنگ تحمیلی نشان دادیم که در مواقع سختی و خطرناک می توانیم همبسته شویم. این درس بزرگی است که باید قدر آن را بدانیم و در تقویت آن بکوشیم. 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠روحانیت، ویروس کرونا، وراثت انبیاء 🖋سید جواد محمدزاده(دانش‌آموخته حوزه علمیه قم) 🔸روحانیت در گستره تاریخ همیشه رکن بوده است و هیچگاه در چکاچک شمشیرها و جنگ ها ، عبای عزلت بر سر نکشیده است و نظاره گر نبوده بلکه بند پوتین خدمت را با اشکال چهارده گانه علم و تقوا صرف کرده است و مقاوم ایستاده تا دین مبین اسلام در جغرافیای عالم هستی طنین انداز شود ، و امروز از قاره آسیا گرفته تا آفریقا و اروپاو آمریکا بر قامت جهان ندای توحید و انسانیت و اسلام برافراشته گردد. 🔸جایگاه روحانیت همان وراثت انبیای الهی است(( إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِيَاءِ)) این ارث عظیم و بلند مرتبه همان نقش پیشقراولی عرصه دین و فرهنگ است که نواسانات ارز و دلار هم نتوانست کاستی ای بر عیار این سرمایه هنگفت روحانیت وارد سازد . و بزرگانی همچون میرزا رضای کرمانی ، سید جمال الدین اسد آبادی ، شیخ فضل الله نوری ، آیت الله کاشانی ، سید حسن مدرس ، و امام راحل و عظیم الشان انقلاب اسلامی و شهید مطهری ها و بهشتی ها تا مقام معظم رهبری ( مد ظله العالی ) بسان جان خود از این ارث محافظت کردند و آن را با آب زمزم اخلاص خود شستشو دادند و جامعه را نیز در اقیانوس آن به سعی و تلاش و حرکت و استقامت و طواف بر مدار ولایت و امامت به گردش در آوردند یعنی همان پرچمداری و امامت جامعه اسلامی . 🔸حال باید غواصی کرد که چگونه باید روحانیت همچان میراث دار این گنجینه پیامبر گونه رهبری باشد ؟ در سیره نبی مکرم اسلام و اولیای الهی برای حرکت آفرینی روحانیت نقش تبیلغ را پیشانی خود چسباند تا مردمان را همراه خود کند برای عبور از گرداب ها و طوفانهای حوادث ؛ در تاریخ امام حسن علیه السلام وقتی وارد کوفه شد و برای جنگ سخنرانی کرد تعداد بی شماری را با تبلیغ خود در کنار لشکر اسلام قرار داد و مکرر این مسیر طی شد تا هشت سال دفاع مقدس و تشکیل تیپ رزمی تبلیغی طلاب و روحانیون که نقش پیشقراولی را در کنار رزم و مجاهدت بدرستی پازل ساخته بودند . 🔸در حوادثی همچون سیل ، زلزله و ویروس منحوس کرونا ، جابجایی نقش امامت روحانیت استراتژی نیست بلکه آوردن همه آحاد جامعه واقشار مختلف مردم در صحنه این کار اصلی وارثان انبیای الهی است و باید این را در بین روحانیت بعنوان امام جامعه بستر سازی کرد تا خون حیات بخش زندگی مومنانه در کالبد جامعه به جریان افتد و نفس به نفس ، مردم در کنار هم به ایثار و انفاق و مواسات گره بخوردند تا دیوار تمدن اسلامی قد بکشد و بالا برود. 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
🔹 احمد مبلغی مطرح کرد: فرصت‌ها و چالش‌های فراروی فقه در شرایط کرونا و پساکرونا 🔸 عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه ویروس کرونا فرصت ها و چالش هایی را فراروی فقه گشوده است، گفت: شناخت و فعال کردن ظرفیت‌های فقهی، می‌تواند تهدیدات را تضعیف و یا امحاء، و فرصت ها را به حرکتی در جهت تعالی اجتماعی از حیث دینی و افزایش عمق تجربه فقهی، تبدیل کند. 🔴متن گفتگو در شفقنا👇 🆔️ https://eitaa.com/shafaqna_com @daghdagheha
💠روشنفکران و کرونا 🖋محسن آزموده 🔸رمان مشهور و کلاسیک آلبر کامو(1960-1913)، فیلسوف، نویسنده و روشنفکر نامدار فرانسوی مورد استقبال همگانی قرار گرفته است. این اثر برجسته که نخستین بار در سال 1947 به زبان فرانسوی(با عنوان La Peste) منتشر شد، در سال های اخیر کمتر مورد توجه مخطابان بود، شاید به این دلیل که آدمیان وضعیت طاعونی را بسیار دور تلقی می کردند و بعید می‌دانستند که در روزگار کنونی ، امکان آن باشد وضعیت‌های اپیدمک بار دیگر حتی جوامع فوق مدرن را دچار سازد. اما شیوع نابهنگام و سریع و گسترده ویروس کرونا و ابتلای خیل عظیمی از انسان ها به آن، به تلخی نشان داد که چنین نیست و بشر در این عصر طلایی بهداشت و پزشکی حتی در پیشرفته‌ترین کشورها و جوامع نیز از امکان بیماری های اپیدمک خلاصی ندارد. از این رو در همان هفته های آغاز شیوع جهانی کرونا به ویژه در کشورهای اروپایی، اخباری به گوش می‌رسید از مراجعه گسترده مخاطبان به طاعون کامو. 🔸رمان مشهورتر از آن است که نیازی به معرفی آن باشد، داستان فراگیری طاعون در شهری از الجزایر و مواجهه مردمان با آن به ویژه از خلال روایت زندگی چندین شخصیت از جمله پزشک شهر، یک روزنامه نگار، قاضی شهر و ... آنچه رمان را از حیث بحث حاضر یعنی روشنفکران و مساله کرونا مهم می‌سازد، مواجهه مسئولانه و متعهدانه آلبر کامو با یک اپیدمی همگانی موضوعی است که کمتر به آن توجه شده است. 🔸روشنفکر به عنوان یک تیپ اجتماعی مدرن بر آمده روزگار جدید است، البته آن طور که برخی محققان نشان داده اند، می‌توان با بر شمردن خصائل و ویژگی‌ها و کارویژه‌های این تیپ اجتماعی، نمونه‌ها و مثال هایی از این قشر اجتماعی در جوامع پیشامدرن بازشناخت. اما ظهور این قشر یا گروه اجتماعی محصول دوران مدرن است و برخی شروع آن را به آغاز قرن بیستم و قضیه دریفوس مربوط می‌دانند، یعنی زمانی که اقشار تحصیلکرده و نویسندگانی چون امیل زولا، در واکنش به یک اجحاف اجتماعی، از ابزار قلم بهره می‌گیرند و به نقد بی‌پروای جامعه و دولت می‌پردازند. از این حیث روشنفکر تنها کسی نیست که مثل یک دانشمند یا فیلسوف کار فکری می کند، بلکه در کنار تفکر و تامل و نگارش اندیشه ها، مسئولیتی اجتماعی و سیاسی نیز دارد و آنچه را حقیقت می پندارد، بدون هراس با جامعه و دولت در میان می‌گذارد و نگران عواقب و پیامدهای ناگوار این حضور حقیقت طلبانه در عرصه اجتماع نیست. 🔸از این حیث آلبر کامو در رمان طاعون در کنار کار نویسندگی در قامت یک روشنفکر نیز ظاهر می‌شود. او با نگاه تیزبین خود به میان اقشار گوناگون اجتماعی شهر مذکور می‌رود، واکنش آن‌ها نسبت به یک بیماری فراگیر را وا می کاود، به نقد سیاسی و اجتماعی دولت و راهکارهایش برای مبارزه با طاعون می پردازد و در کنار همه اینها از بحث‌های فلسفی و فکری عمیق نیز وا نمی ماند. شمار عظیمی که رمان عمیق کامو را خوانده اند، لابد با مباحث فلسفی و تئولوژیک ژرفی که میان ریو(پزشک عقل گرا و متعهد داستان) با پدر پانلو(کشیش شهر) در می گیرد، آشنا هستند، جایی که پزشک می کوشد توجیهات تئولوژیک و «ترانسندنت» کشیش را با اشاره به آنچه فی الواقع و برای همگان از جمله کودکان، در شهر می‌گذرد، دچار چالش سازد و او را متقاعد سازد که طاعون(بخوانید کرونا) عذابی برای گناهکاران نیست، بلکه خطری است که می تواند هر جامعه انسانی را دچار سازد، به ویژه جوامعی که غیرمسئولانه و فردگرایانه زندگی می کنند. آنچه از دید کامو اهمیت بیشتری دارد، تعهد همه انسان ها به رستگاری جمعی و مشارکت و همبستگی همگانی نسبت به شرور اعم از شرور طبیعی و انسانی است. 🔸در وضعیت کنونی شیوع کرونا نیز به نظر می رسد روشنفکران وظیفه مشابهی به دوش دارند. آنها موظفند از گوشه های انزواجویانه خویش بیرون بیایند و متعهدانه با بیان و زبانی قابل فهم و انضمامی، به نقد دولت و جامعه بپردازند. این کار می تواند چنان که کامو نشان داد، با روایت دقیق و موشکافانه و صد البته به دور از حب و بغض آنچه در جامعه می گذرد، صورت پذیرد. به گواه آنچه اخبار و رسانه ها می‌گویند، ما هنوز در میانه بحران هستیم و کماکان زود است که از پایان کرونا سخن بگوییم. در این شرایط به نظر می‌رسد وظیفه روشنفکری(یک توتولوژی چرا که اصولا روشنفکری چنان که گفتیم یک تعهد است) ایجاب می‌کند که یکدیگر را تنها نگذاریم و حتی اگر هیچ کاری از دست مان بر نمی‌آید، بکوشیم به مرزهای کار ماندگاری که کامو کرد، نزدیک شویم، یعنی به روایت دقیق و سرراست آنچه می‌‎گذرد. 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
🔸منِ همیشه منتقد، محصول همان باور است که می گوید من نقد می کنم پس هستم. همان باور که ما یکجا نشستگان را همواره طلبکار قرار می دهد در برابر هر کس که قدمی حتی اشتباه برداشته و به ما اجازه می دهد از لکه های سیاه دیگران بگوییم ولی نپرسیم چرا لباس خودمان سیاهِ سیاهِ سیاه است. 🔹این واقعیت که ما منتقد فراوان داریم به همه چیز و همه اشخاص، غیر قابل انکار است اما درد آنجاست که وقتی می گوییم در کنار نقد انجام شده چه راهکاری می توانید ارائه دهید، به ناگاه کوچه علی چپ می شود جذاب ترین منطقه توریستی برای همین همیشه منتقدان 🔸ما به اقتصاد جمهوری اسلامی و بانکداری و غیره نقد داریم و همیشه از ربای جاری در زندگی مردم شاکی هستیم اما وقتی بعد از سه دهه گروهی با تمام اشکالات و محسنات طرح جدیدی را برای اصلاح ساختار بانکی ارائه می کنند، به ناگاه همان منِ منتقد فعال می شود و هر چه هست و نیست را زیر ضربات نقد می کشاند، ولی به محض اینکه می پرسیم خب جایگزین چه دارید، ما را به آینده ای نامعلوم حواله می دهند که از دیگ خالی شان شاید نوبرانه ای برای نظام اسلامی استخراج شود. 🔹ما به فرهنگ و سیاست های فرهنگی هم انتقاد داریم؛ منتقد تمام بحران های اجتماعی و فرهنگی هستیم و دائما می نالیم چرا مردم علی الخصوص جوانان به سمت فرهنگ غربی سوق پیدا کرده اند و بی حجابی گسترش می یابد و غیره.؟ 🔸 چرا الگوی جوان مسلمان ایرانی فلان خواننده، فلان بازیگر یا فلان فوتبالیست خارجی است یا چرا پخش زنده گفتگوی دو ایرانی معلوم الحال در اینستاگرام از هر تجمع و سخنرانی مذهبی ما بیشتر بیینده دارد؟ 🔹علی رغم پذیرش تمام این نقد های صحیح و دغدغه های دلسوزانه اما باید پرسید شما که به عنوان متولیان دینی و حوزوی امور فرهنگی، بودجه های مناسبی شاید بیش از بودجه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دریافت می کنید چه دست آوردی داشته اید و اصلا چه برنامه و طرحی را اجرایی و چه نتایجی را بدست آورده اید؟ 🔸همین قم به عنوان مرکز حضور و زیست متولیان دین تا چه میزان در برابر این بحران های فرهنگی و اجتماعی توانسته الگوی مناسب خود را ارائه و ترسیمی از یک شهر اسلامی را ارائه دهد؟ 🔹وضعیت جوانان طلبه که کاملا از نظر تربیتی در اختیار شما قرار دارند از منظر فرهنگی و نوع زیست اجتماعی چقدر مطلوب است که به دست پرورده های نهادهایی چون آموزش و پرورش و دانشگاه ها نقد می کنید؟ 🔸ما به فیلم و سریال های صدا وسیما تا سینما و تئاتر و موسیقی و غیره هم انتقاد داریم تا جاییکه در این ایام خانه نشینی کرونایی، خسرو عرصه فلسفه هم برای نقد پایتخت دست به قلم می شود؛نقدهایی که کاملا صحیح و تکراری است اما اینجا نیز باید بپرسیم چرا فقط فراستی وجود ما قعال است؟ 🔸تا کنون این منِ همیشه منتقدچه طرح ایجابی برای ساخت یک محصول تصویری ارائه کرده است؟ چه فیلم نامه ای را ارئه کرده که ظرفیت جذب حلال مخاطب را دارا باشد؟ 🔹چگونه نقد می کنیم در حالیکه نقد شونده حتی نمی داند آنچه ما می خواهیم را چگونه می توان ساخت، آیا ما ابزار و امکانات لازم برای تولید محصول صحیح را به صورت کاربردی ارائه کرده ایم که اکنون به نقد آنچه تولید شده می پردازیم؟ 🔸اصلا خروجی چند دهه همکاری حوزه و صدا وسیما در تربیت طلاب سینمایی چیست که حتی مجموعه هایی مانند اوج دست به دامان تنابنده ها برای تولید یک فیلم یا سریال مخاطب محور می شوند؟ 🔹انتهای این حضور روحانیت در صدا و سیما شاید دکتر معینی پور باشد که مدیر شبکه 4 سیما است و در مورد ایشان هم فقط نقد می بینیم آن هم عموما توسط املا ننوشته ها. 🔸الغرض که ما❗️ ممتقدیم❗️ ( کسی که به صورت ممتد نقد می کند) و یا بهتر بگویم زنده به انتقادیم اما عموما راهکاری برای حل مشکلات نداریم و همین خود مهم ترین بحران عصر جمهوری اسلامی است. ‼️رونوشت خدمت نویسنده همین متن که خودش هم بخشی از این جریان زنده به انتقاد است جهت تلنگر‼️ @feckrat @daghdagheha
هابرماس- لوموند.pdf
356.7K
💠ویروس کرونا بر آگاهی انسان نسبت به «نادانی» خود افزود! 🔸مصاحبۀ نشریۀ فرانسوی‌ لوموند با یورگن هابرماس، مشهورترین فیلسوف زندۀ جهان دربارۀ پیامدهای فکری و اخلاقی شیوع ویروس کرونا 🔸آنچه که هابرماس در این مصاحبه بر آن تاکید می‌ورزد «نادانی» و ضعف دانش انسانی است. 🔻🔻🔻🔻 🆔@daghdagheha
1_5494688533790588932.pdf
2.85M
🔸متن کتاب "عصر حیرت" به قلم مهدی نصیری منتشر شد 🔸ادعای اساسی کتاب عصر حیرت این است که غیبت امام معصوم (ع) به ویژه وقتی که با تمدن فراگیر و مُسَیْطر جدید همراه می‌شود، مانع تحقق دولت و جامعه و تمدن تراز دین است و حتی در صورت استقرار یک حکومت دینی با محوریت ولایت فقیه، امکان تحقق چنان تمدنی در حد مطلوب وجود ندارد و تنها نسبت محدودی از آن مقدور است. 🔸این ادعا به هیچ وجه نافی وظیفه اصلاح‌گری در عصر غیبت و تلاش برای به دست گرفتن قدرت سیاسی در صورت امکان نیست؛ اما مسئله این است که امر اصلاح و تلاش برای تحقق احکام و آرمان‌های دینی در روزگار عدم دسترسی به امام معصوم، به ویژه در شرایط سیطرۀ تمدن ماتریالیستی و اومانیستی مدرن، با موانعی مواجه است که دایرۀ مقدور و ممکن آن را محدود می‌کند و عدم توجه به این محدودیت می‌تواند نتایج زیان‌باری، هم برای دین و هم نظام دینی، داشته باشد. (از مقدمه کتاب) -به نقل از: @asrehairat 🔻🔻🔻🔻 🆔@daghdagheha
💠به بهانه لایو آقامیری و احلام... ! ✍️احمد اولیایی 🔸اینستاگرام مدت هاست شاهد ارائه های زنده یا همان لایو است. اما اخیرا پدیده گفتگوهای زنده اینستاگرامی سرو صدای اساسی به پا کرده است. لایو تتلو و ندا یاسی، رضا صادقی و کامران و هومن، تتلو و امین فردین، تتلو با حسین تهی و این اخیرا هم لایو حسن آقامیری و احلام.... . 🔸اول از همه بگویم که باید در مورد این پدیده ها حرف زد، چه بخواهیم و چه نخواهیم این افراد هستند، لایو می گذارند و مردم می بینند و حتی رکورد اینستاگرام را هم می شکنند! من نمی خواهم پیرامون این پدیده ها اتخاذ موضوع یا اعلام نظر کنم، بلکه صرفا در صددم پرسشی مطرح کنم که آیا یک نمونه جدید است و قابلیتی برای ما تولید می کند؟! 🔸به نظر می رسد این لایوها حاصل دوران قرنطینه نیست، چراکه هم پیش از کرونا با آن ها روبرو بودیم و هم اگر قرنطینه نبود هم، این گفتگوها عموما حضوری و فیزیکی انجام نمی شد، پس یک روزی شاهد آن می بودیم. بله، قرنطیه نقش تشدید کننده ی کمّی آن ها را بازی کرده است. 🔸آنچه باید در پس این گفتگوها دید، دو ساختارشکنی اساسی ست. البته ساختارشکنی نه لزوما به معنای منفی آن بلکه به معنای تغییر اصول سنتی تر. ساختارشکنی اول، ورود به ادبیات کوچه بازاری، صمیمی، رک و بعضا هنجارشکنانه است. ساختار شکنی دوم، روبروشدن افرادی ظاهرا از دو طیف یا طبقه اجتماعی متفاوت با یکدیگر است. افرادی با روحیه های متفاوت و سلیقه های مختلف با یکدیگر گفتگو می کنند. حتی بعضی از آن ها ممنوع الورود یا متهم هستند و بعضی مذهبی و یا افرادی مقبول در جامعه. برخی صرفا مشهور و رانده شده و برخی هنرمند مردمی. همه این ها در لایوهای اینچنینی در حال گفتگو هستند و احتمالا افزایش هم خواهد داشت. 🔸آیا این گفتگو ها را می توان بر مبنای کنش ارتباطی هابرماس تحلیل کرد؟ گفتگوهایی که در یک حوزه عمومی آزاد، با صداقت و مفاهمه انجام می گیرند. «وضعیت کلامی ایده آل» که طرفین فارغ از ساختارهای «جهان زیست»، فقط گفتگو می کنند و به دور از یک «کنش استراتژیک» که مبتنی بر منافع است، صرفا می گویند و می شنوند و به هم نزدیک می شوند. 🔸آیا این گفتگو ها تداعی کننده تفاوت «نظام فرهنگی» و «سطح فرهنگی اجتماعیِ» مارگارت آرچر است؟ نظام فرهنگی همان نظام منطقی فرهنگیِ باید و نبایدی است که از درستی و غلط بودن بودن حرف می زند و سطح فرهنگی اجتماعی اشاره به آنچه در کف فرهنگ رخ می دهد، دارد. این گفتگوها که در سطح فرهنگی اجتماعیِ انضمامیِ تعاملی شکل می گیرد می خواهد به ما نشان دهد که لزوما سطح علّی فرهنگی اجتماعی که از همین گفتگوها تشکیل شده از نظام فرهنگی هنجاری تبعیت نکند. 🔸من فارغ از محتوا، در مورد قالب این گفتگوها صحبت کردم. قالبی که می تواند گسترش یافته و یک حوزه عمومی منطقی حتی برای جذب و اقناع تولید نماید. آیا این، می تواند منجر به انبساط در فرهنگ شود؟! تمام آنچه ذکر شد، پرسش است نه تجویز... . @howzavian 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠علوم انسانی و کرونا 🖋محسن آزموده 🔸از علوم انسانی در مواجهه با کرونا چه کاری ساخته است؟ این پرسش از آن جهت اهمیت می یابد که این علوم چنان که از عنوان شان بر می آید، مستقیما به انسان و دغدغه های او مربوط می شوند و موضوع هر یک از آنها، مسائل مبتلابه زندگی روزمره انسان است. از این رو وقتی معضل و مصیبت جهان گستری چون کرونا پدید می آید که همه ابعاد زندگی انسان روی کره خاکی را دچار چالش می سازد، این معارف و دانش ها نیز نمی توانند و نباید ساکت بمانند و باید تلاش کنند، تا جایی که به حیطه موضوعی خودشان مربوط می شود، نسبت به این تهدید همه گیر واکنش نشان بدهند. 🔸به عبارت روشن تر نه فقط در همه جای جهان از جمله در کشور ما سالانه مبالغ هنگفت و قابل توجهی هزینه صرف آموزش و پرورش دانشجویان و محققان در رشته های علوم انسانی می شود و هر سال هزاران نفر به خیل عظیم فارغ التحصیلان این رشته ها اضافه می شود. ناظر بیرونی یعنی کسی که خودش در یکی از این رشته ها درس نخوانده و یا با آنها آشنایی ندارد، حق دارد دست کم از خودش بپرسد که این رشته ها که مدعی «انسانیات» هستند، در مواقعی اینچنینی که «انسان» و «انسانیت» در معرض خطر جدی قرار گرفته اند، چه کار می کنند؟ 🔸پاسخ تفصیلی به این پرسش قطعا در این مختصر نمی گنجد، ضمن آن که اهالی هر یک از این علوم جداگانه باید توضیح دهند که در قبال مصیبتی چون کرونا، چه کار می توانند بکنند. اما به طور کلی می توان گفت که این علوم بیش و پیش از هر چیز می توانند به آدمیان در مواجهه با کرونا کمک کنند، با تصحیح و تدقیق و تنظیم باورهای آنها و کمک به ایشان در معقول و بجا کردن احساسات و خواسته ها. فلسفه با بسط نگرش انتقادی به ما می آموزد که نجات امری «درونماندگار»(immanent) است و به ما یاد می دهد که هر باوری اطلاعات و داده ای را نپذیریم و آن را در بوته سنجشگری و نقد قرار دهیم، علوم سیاسی ابزاری در نقد قدرت و دولت ها در اختیار ما می گذارد و به یاری حقوق ضمن یادآوری حقوق اساسی انسانها، به ایشان نشان می دهد که چرا و چگونه باید به نقد عملکرد مسئولان و دولتمردان بپردازند، این علوم با استدلال های عقلی و روش های تجربی نشان می دهند که همه انسان ها آزاد و با یکدیگر برابرند، از این رو مثلا در مواجهه با کرونا، هیچ فرد یا گروهی بر دیگران ترجیح ندارد و دولت(state) به عنوان نماینده جامعه موظف است که کارآمد عمل کند و راه این کارآمدی را نیز نشان می دهند. 🔸علوم اجتماعی به ما ثابت می کنند که رستگاری و رفاه و سعادت امری جمعی است و هیچ کس نمی تواند با بستن در خانه اش از مشکل خلاصی یابد، روان شناسی در تنظیم و تصحیح احساسات و عواطف و خواسته ها به انسان کمک می کنند، به او یاری می رسانند که بهتر و بیشتر خودش را بشناسد و در رویارویی با معضلی مثل کرونا، بهتر و قوی تر عمل کند. تاریخ با روایت تجربیات پیشین جوامع در مواجهه با بیماری های واگیردار و بلایای جمعی، ظرفیت ها و محدودیت های اجتماعات بشری را به او خاطر نشان می سازد. به همین سیاق سایر علوم انسانی از ادبیات و اقتصاد گرفته تا مدیریت و انسان شناسی، هر یک به تناسب موضوع و روش خود، به درد مواجهه بهتر و قوی تر با کرونا می خورند. 🔸بنابراین بر خلاف نگاه نخست چنین نیست که علوم انسانی معارفی انتزاعی و به درد نخور هستند که برای سرگرم کردن انسان در زمان عافیت پدید آمده باشند. اما مهم تر این که دانش آموختگان و پژوهشگران این علوم در چنین زمانه ای ساکت نباشند، آستین بالا بزنند، دست به قلم ببرند و بکوشند با روشنگری به دیگران کمک کنند، با نقد عملکرد دولت، مسئولین و جامعه و دست کم اطرافیان خود، با تعقل و استدلال ورزی. آنها می توانند متناسب با آموخته ها و مهارت هایشان به سایرین کمک کنند که بهتر و قوی تر با کرونا مواجه شوند و به جای ناامیدی و دست به دست کردن اطلاعات غلط و نگران کننده، با عقلانیت و ذهنی روشن و دقیق در برابر آن بایستند. 🔻🔻🔻🔻 🆔 @daghdagheha
💠جامعۀ دینی باید به یافته‌های علم احترام بگذارد ◀️دکتر مهدی گلشنی در گفت‌ و گو با مباحثات: 🔸 مقدمه:حواشی پیش آمده در خصوص عمل به دستورات پزشکی توسط برخی از اساتید حوزه و حامیان طب سنتی این سوال جدی را مطرح کرده‌است که آیا اساسا بین آموزه‌های دینی و علمی تقابل و تضادی وجود دارد؟ در این بین نقش حاکمیت و نظام چگونه می‌تواند باشد؟ دکتر مهدی گلشنی در گفت‌وگوی اختصاصی با مباحثات به این سوالات پاسخ داده‌است. وی فیزیک‌دان و نظریه‌پرداز ایرانی، پژوهشگر فلسفه علم،استاد بازنشسته دانشگاه صنعتی شریف، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی، و عضو پیوسته فرهنگستان علوم ایران است. 🔹 بنده کار علمی را بخشی از دین می‌دانم، اما با ابزار خودش. نماز و روزه به روش خاص خود هستند. کار علمی هم با کاوش علمی و تجربه و نظریه‎پردازی وغیره همراه است. اما همان‌طور که وقتی شما در خیابان می‌روید، مجاز هستید که بین خطوط حرکت کنید و نباید تخلف کنید، و باید یک‌سری قواعد را رعایت کنید. در مورد علم هم گروهی از اصول حاکم است و این اصول از خود علم گرفته نشده‌اند. مثلا، اینکه ما می‌توانیم جهان را بفهمیم، یا می‌توانیم جهان را به زبان ریاضی توضیح دهیم. اینها را نمی‌توانیم با تجربه ثابت کنیم. دین هم گروهی از اصول را مطرح کرده است که در علم تاثیر دارد. یکی از آنها همین است که ما می‌توانیم جهان را بفهمیم. اتفاقا سخن انیشتین این بود: اینکه ما می‌توانیم جهان را بفهمیم، از دین گرفته شده است.دین با ابزارهای خودش علم را در بر دارد و باید مراعات یافته‌های علم را کرد. جامعۀ دینی هم باید به یافته‌های علم احترام بگذارد. 🔹 منطق این است که اسلام به ما دائرة المعارف پزشکی تحویل نداده است. کار اسلام هدایت است. اتفاقا از ما خواسته است که خودمان برویم و کشف کنیم که چه کارهایی را به چه طریقی می‌توان انجام داد. یک مرد عربی در حضور پیامبر(ص) شتر خود را رها کرد و گفت: «توکلت علی ﷲ» پیامبر اکرم(ص) به او فرمود: «اعقل و توکَل»، یعنی شتر را پایبند بزن و توکل بر خدا کن. پس توکل، دعا به درگاه الهی و غیره باید باشد، اما سایر ابزارها همچون عقلانیت و محکم‌کاری و تدبیر نیز باید وجود داشته باشد. بنابراین، وظیفه یک مسلمان این است که برای بیماری همراه با دعا به پزشک هم رجوع کند. در دورۀ تمدن اسلامی دقیقا این برداشت وجود داشت. پس دستور و کار علمی سر جای خودش است و باید دستوراتش را عمل کرد، ولی ضمنا دعا هم باید کرد، چون هر دو موثر است. 🔹 یکی از کارهای خیلی خوبی که در بحث کرونا اتفاق افتاد، هشدارهای سریع وزارت بهداشت بود. متاسفانه بعضی از دولت‌مردان خیلی به آنها توجه نکردند. دستورات وزارت بهداشت خیلی عاقلانه بود. اگر همان اول اقدام می‌شد، و در همان ده پانزده روز اول کشور به کلی قرنطینه شده بود و جلوی مسافرت‌ها را می‌گرفتند، الان مشکلات ما خیلی کم‌تر بود. به نظر من جهالت، غرور در بعضی از حاکمان و عدم توجه به نصایح نخبگان باعث شد که ما این موضوع را خیلی جدی نگیریم. بنابراین، بسیاری از امکانات از دست ما خارج شد. اما با این وجود، هیچ‌گاه دیر نیست. 🔹 ما با حادثه‌ای مواجه شدیم که در دهه‌های گذشته بسیار کم‌سابقه بوده است. این حادثه تمام جهان را فراگرفته و مصیبت‌های زیادی به بار آورده است. به نظر من مهم‌ترین کاری که می‌توان انجام داد، این است که در جهت خوداتکایی کشور درس بگیریم، و برای حوادثی این‌چنین آمادگی خود را زیاد کنیم. برخی از کشورها یاد گرفته‌اند که این کار را انجام دهند. باید در جهت استفادۀ از دین و عقل و علم نیز هشیارانه عمل کنیم. به نظر من اگر جامعۀ ما آگاه شود که جای هر چیزی کجا است، آن وقت خسارات ما در این گروه از حوادث بسیار کمتر خواهد بود.به طور خلاصه، بنده در دراز مدت این شری را که اتفاق افتاد، وسیله خیر کثیر برای آینده می‌بینم. امیدوارم که عاجلاً از آن استفاده عقلانی شود. 🔹متن کامل گفت‌وگو: http://mobahesat.ir/22801 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠حوزویان و نوع مواجهه با پدیده‌ای به نام بحران کرونا! ✏️ محمد وکیلی/حوزه علمیه قم 🔹 با شروع بحران ویروس کرونا در چین و وضعیت گسترش یابندگی شدید آن، از همان ابتداء مشخص بود دیر یا زود پای آن به ایران نیز باز خواهد شد. اتفاقی که با تأخیری چند هفته‌ای بلاخره به وقوع پیوست و گزارش‌هایی از آغاز شیوع این بیماری در چند شهر ایران مخابره شد. با گسترش این بیماری با توجه به موج فراگیری و تاثیرگذاری آن، بسیاری از نهادهای اجتماعی نیز وارد عرصه مواجهه با آن شدند؛ از مراکز و نهادهای بهداشت و سلامت گرفته که در خط مقدم مقابله با این بحران بودند تا نهادهای نظامی و انتظامی تا آموزشی و… در این میان یکی از نهادها و سازمانهای اجتماعی کنشگر که در بسیاری از تحولات اجتماعی، وارد کنشگری شده و به ایفای نقش می‌پردازند، نهاد روحانیت و سازمان حوزه‌های علمیه است. به دلیل جایگاه اجتماعی و اثرگذاری ویژه‌ای که این قشر دارند نوع مواجه این نهاد با چنین بحران فراگیر و فراجنبه‌ای، می تواند مورد توجه و کنکاش قرار گیرد. همچنان که به دلیل این جایگاه خاص و اثرگذاری بالای اجتماعی، عملکرد و نوع مواجهه آنها در مقابل تحولات و بحرانها مورد توجه و ارزیابی کارشناسان قرار گرفته و از سویی دیگر زیر ذره بین رسانه ای قرار گرفته است. از همین روی جریان‌شناسی نوع مواجهه این قشر از جامعه در بحران کرونا می‌تواند مورد توجه قرار گیرد. از این منظر می توان نوع مواجهه روحانیت با این پدیده کرونا را به سه دسته کلی تقسیم کرد: 🔸طیفی از روحانیت که مواجه ای منفی و سلبی با این پدیده کرونا داشتند. طیفی که با انکار و تشکیک در وجود چنین بیماری یا در فراگیری و شیوع آن، تلاش می‌نمودند توصیه‌ها و تجویزهایی کاملا متعارض با توصیه‌های نهادها و مراکز رسمی مواجهه با این بیماری صادر نمایند. طیفی که با زیر سوال بردن تمام مبانی و حتی مسلمات دانش و یافته‌های پزشکی، به موج آنارشیسم علمی و بی‌اعتباری نهادهای مرجع دامن زده و موجب نوعی سردرگمی در میان مخاطبان خود در مواجهه با این پدیده شدند؛ در سطح رسانه‌ای به نمونه‌هایی چون آتش زدن کتاب طبی هاریسون که هر چند قبل از کرونا اتفاق افتاد اما این نوع مواجه در زمان شیوع کرونا نیز ادامه یافت، توصیه به نادیده گرفتن قرنطینه، تأکید بر دید و بازدید و شکستن طرح فاصله‌گذاری اجتماعی، مقاومت در مقابل بسته شدن اماکن مذهبی زیارتی تا حرم لیسی و… اشاره کرد. این طیف نقش پررنگی در دادن سوژه‌های تخریب روحانیت توسط بعضی از رسانه ها را داشت. به همین دلیل نیز می توان این نوع از نقش‌آفرینی در چنین بحرانی را نقش‌آفرینی منفی به حساب آورد. 🔸در کنار طیف اول، طیف دیگری طیفی از روحانیت حضور داشتند که با شیوع و گسترش این بیماری، در انفعال کامل فرو رفتند و نتوانستند برای خود در چنین بحرانی نقشی مفید و اثر گذار تعریف نمایند. هر چند بهانه این طیف از روحانیت همراهی با وضعیت قرنطینه بوده است اما انتظار و توقع جامعه از ظرفیت و جایگاه اجتماعی این طیف، اقتضا می نمود که بتوانند نقشی فعال در این شرایط ایفا نمایند. مصادیق این طیف را می توان در کسانی یافت که در شرایط عادی، میدان‌دار و تریبون داری می کردند اما در شرایط بحران، اسم‌شان از زبان رسانه‌ها افتاد و به ناگه در سکوت و غیبت فرو رفتند. می‌توان گفت این طیف از روحانیت نیز نقشی خنثی و حتی منفی در شرایط بحرانی جامعه ایفا نمودند. طیفی که نباید در شرایط بحرانی به هیچ وجه روی آنها حساب کرد و یا امید داشت پا به میدان بگذارند و میدان داری کنند. 🔸و اما در این میان، طیف سومی نیز بودند که از روزهای نخست شیوع این بیماری، ضمن درک شرایط واقعی جامعه و همراهی با نهادهای مسئول و تصمیم‌گیر، تلاش نمودند نقش و کنشگری فعال برای خود، مجموعه روحانیت و حوزه‌های علمیه تعریف نمایند. این طیف از روحانیت که می‌توان از آنها به عنوان «روحانیت مسئولیت پذیر» و آماده پذیرش مسئولیت اجتماعی نام برد توانست با تحلیل واقع بینانه شرایط، ضمن ارتباط با سایر نهادها و مجموعه‌های درگیر بحران، برای خود وظیفه و مسئولیت تعریف نماید. مولفه‌های شناخت این طیف را می توان در صدور فتاوایی مبنی بر حجیت همراهی و توجه به دستورات ستاد بحران، تشکیل ستاد بحران حوزوی، ارائه مساعدتهای مختلف به ستاد مدیریت بحران، مشارکت در فعالیت‌های جهادی، استفاده از تریبون‌های حوزوی در تبیین شرایط بحران، و تلاش برای اتحاد و هبستگی نهادهای مذهبی و دینی بین‌المللی در مواجهه همدلانه با این بحران اشاره کرد. تجربه ثابت کرده است که این طیف از روحانیت توانایی و ظرفیت بی‌نظیری در کمک به جامعه جهت عبور از شرایط بحرانی را دارند و به همین دلیل نیز می‌توان این طیف را به عنوان طیفی با نقش‌آفرینی مثبت در بحرانها قلمداد کرد. 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠تاثیر بحران شیوع کرونا بر اعتقادات مذهبی مردم 🔹گزارشی از مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران ایسپا 🔸 48.4 درصد پاسخگویان اظهار داشته اند در این ایام که کرونا شیوع پیدا کرده اهمیت دین و خداوند برای آنها نسبت به قبل تغییری نکرده است. 🔸47 درصد مردم گفته اند در ایام کرونا، اهمیت دین و خداوند برای آنها نسبت به قبل بیشتر شده است. 🔸فقط 3.5 درصد گفته اند این اهمیت نسبت به گذشته کمتر شده است. 1.1 هم به این سوال پاسخ ندادند. 🔸یافته‌های مقایسه‌ای نشان می دهد، تفاوت معناداری بین متغیرهای زمینه ای و میزان تغییر اهمیت دین و خدا در دوران کرونا وجود دارد. یعنی اهمیت دین و خدا در دوران کرونا برای زنان در مقایسه با مردان بیشتر از قبل شده است. بیشتر شدن اهمیت دین و خدا نسبت به قبل در میان افراد بالای 50 سال بیشتر از سایر افراد و برای افراد دارای تحصیلات غیر دانشگاهی بیشتر از افراد دانشگاهی مشاهده می‌شود. 🔸نظرسنجی حاضر به صورت تلفنی و با جامعه آماری افراد بزرگسال (بالای 18 سال) در سطح ملی و حجم نمونه 1563 در تاریخ 24 تا 27 فروردین 1399 اجرا شده است. 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
سبک زندگی جدید شهرنشینی در دوران پساکرونا – پسا کرونا-2.pdf
1.34M
💠سبک زندگی جدید شهرنشینی در دوران پساکرونا 🔸در دوران پساکرونا، سبک زندگی از یک سبک شهر محور که در آن استفاده از امکانات شهری مورد توجه قرار می گیرد، به سبک زندگی «در خانه بمانیم» تغییر خواهد کرد. هر چند الزامات در خانه بمانیم ناشی از شیوع کرونا، پس از مدتی برداشته می شود، ولی احتمال بالای مواجهه دوباره با موج بعدی کرونا و یا کروناهای بعدی، شهروندان را ترغیب می کند، امکانات شخصی برای حضور و بقاء بلندمدت تر در خانه را فراهم کنند. این برخلاف سبک زندگی مدرن شهری است که شهروندان از راهکار شراکتی در استفاده از امکانات شهری بهره می برند. 🔸انسان پساکرونا، تفریح خود در خرید را به جای گشتن در میان مغازه ها و مال ها، در پرسه زدن در صفحات فروش مجازی جستجو می کند. 🔸همانطور فناوری ماشین لباسشویی، لباس شستن را از بیرون خانه به درون خانه منتقل کرده است، فناوری های دیگر نیز در آینده می توانند انواع نیاز های انسان را از بیرون به درون خانه منتقل کنند. 🔸خانه باید از سرپناه (house) به خانه (home) تبدیل شود. و کرونا می تواند مقدمه ای برای این تغییر باشد. 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠تفلسف در روزهای کرونا 🔹کرونا هم مثل هر بلای دیگری فقط پزشکان، سیاستمداران، فقیهان و اقتصاددانان را نگران و درگیر نکرده و فیلسوفان هم به اندازه خود درباره این ویروس جهان‌گیر فلسفه‌ورزی کرده‌اند. هرچند قرن بیست و یک به اندازه قرون گذشته، شاهد حضور اثرگذار غول‌های فلسفه نیست، اما همین چند فیلسوف بزرگ جهان هم که شاید ماه‌ها و سال‌های پایانی حیات خود را می‌گذرانند، درباره ابعاد فلسفی این ویروس مخوف سخن گفته‌اند؛ هرچند در این هیاهو یک فیلسوف کهنه‌کار کمونیست به نام لوسین سِو در سن ۹۳ سالگی به دلیل ابتلا به کرونا در فرانسه درگذشت. 🔺کرونا؛ فریاد جهل و ناتوانی بشر 🔸در صدر این فیلسوفان باید از نوام چامسکی ۹۱ ساله یاد کرد که برخی وی را مهم‌ترین متفکر زنده جهان می‌دانند. این فیلسوف یهودی‌تبار آمریکایی بار دیگر نوک حمله را متوجه دولت آمریکا کرد و «نئولیبرالیسم» و سرمایه‌داری را مقصر اصلی همه‌گیری کرونا دانست. او لحظات کنونی را یکی از مهم‌‌ترین لحظات تاریخ بشر دانست و گفت دنیای پس از کرونا یا شاهد حکومت‌های بسیار مستبد و بی‌رحم خواهد بود و یا با مقاومت مردم، دنیایی بهتر ساخته خواهد شد. وی هشدار داده که نئولیبرالیسم هیچ مشکلی با دولت‌های بسیار مستبد ندارد و مردم جهان باید متحد شوند. 🔸در اروپا نیز یورگن هابرماس ۹۰ ساله آلمانی که جزو بزرگ‌ترین فلاسفه کنونی جهان است، پیام ظهور ویروس کرونا را «افزایش علم بشر به جهل خود» دانست و گفت حالا هم دولت‌ها و هم مردم می‌دانند که دانسته‌های بشری محدود است. هابرماس نیز مثل چامسکی خواهان همبستگی مردمی برای مقابله با بحران‌های آینده بشر شده است. 🔸اسلاوی ژیژک؛ فیلسوف ۷۱ ساله اروپایی نیز پیام کرونا را افزایش آگاهی بشر نسبت به اهمیت اتحاد و همبستگی بیشتر دانست و گفت بازنده اصلی این بحران، ملی‌گراها و نژادپرستانی هستند که با اتحاد همه انسان‌ها مخالف بوده‌اند. ژیژک هم مانند چامسکی و هابرماس خواهان واکنش شبه‌جنگی در مقابل کرونا شده و گفته که شاید عقلانیت جدیدی پس از کرونا شکل بگیرد. 🔸آلن دو باتن؛ فیلسوف میانسال انگلیسی و نویسنده محبوب فلسفه‌دوست‌های ایرانی هم در گفتگو با نشریه اسرائیلی هاآرتص پیام ظهور کرونا را اعلام جهل بشر و محدود بودن منابع ذهنی او دانسته و گفته که انسان، حیوانی ناقص و غریب است که در حماقت و تکبر به سر می‌برد. وی معتقد است ما فقط در این جهان یک بازدیدکننده هستیم. آن‌قدر ضعیفیم که به اندازه یک تکه کاغذ آسیب‌پذیر به نظر می‌آییم و می‌توانیم خیلی راحت پاره شویم. 🔻کرونا و فلسفه‌ورزی رییس‌جمهور فرنگ 🔸به جز این فلاسفه صاحب‌نام، امانوئل مکرون؛ رییس‌جمهور فلسفه‌خوانده فرانسه هم دیروز موضع‌گیری فیلسوفانه درباره کرونا گرفت و گفت: «نمی‌توان میان روش حکومت اقتدارگرای چین با نظام‌های دمکراتیک غربی در برخورد با کرونا قیاس کرد... معلق‌کردن آزادی‌ها برای کارزار با فراگیری یک بیماری، دمکراسی‌های غربی را تهدید می‌کند. ما نمی‌توانیم تار و پود هستی‌مان را با یک بحران بهداشتی رها کنیم». 🔸اگر تا دیروز همه غربی‌ها به این سخن بنجامین فرانکلین؛ دانشمند و نظریه‌پرداز و یکی از پدران ایالات متحده امریکا افتخار می‌کردند که در قرن هجدهم گفته بود: «آنان که آزادی و حقوق فردی را فدای امنیت می‌کنند، نه شایستگی آزادی را دارند و نه لیاقت امنیت را، و هر دو را از دست خواهند داد»، اکنون یک رهبر فلسفه‌خوانده غربی می‌گوید که بین مسیر آزادی و دموکراسی و مسیر بهداشت و سلامت مردم، اولی را انتخاب خواهد کرد. 🔸مکرون شاگرد و دستیار علمی پل ریکور؛ فیلسوف نامدار فرانسوی بوده است. ریکور که سال ۲۰۰۵ در ۹۲ سالگی درگذشت، معتقد بود که بحران بیماری‌های واگیردار نیز بخشی از مسائل سیاسی روزگار ماست و این مسائل بدون همکاری بین‌المللی و تنها به دست یک کشور قابل حل نیست. او اختلافات نژادی و زبانی و سلطه‌های نظامی را از موانع شکل‌گیری همکاری بین‌المللی می‌دانست و می‌گفت حضور شهروندان می‌تواند این موانع را برطرف کند. ریکور می‌گفت برای این کارها نیاز به یک حکومت جهانی واحد نیست، بلکه حضور مردم در نهادهای مدنی می‌تواند با این بحران‌ها مقابله کند (اندیشه‌های پل ریکور، ص ۵۷). 🔸راهکار پل ریکور همان راهکاری است که فلاسفه کنونی جهان نیز پیشنهاد داده‌اند: کمک گرفتن از مردم و حضور پررنگ و منسجم آنان در اداره جوامع. اگر دو جنگ‌ جهانی قرن بیستم با هفتاد میلیون کشته به حاکمان آموخت که مردم را بیشتر ببینند و بازی دهند، شاید کرونا بتواند حاکمان را وادار کند که تمکین بیشتری در قبال توده‌های آسیب‌پذیر جوامع نشان دهند و مسؤولیت‌پذیرتر شوند. -کانال راوی 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
💠 تکامل انسان در عصر غیبت گزارش نشست علمی مجازی «انسان عصر انتظار» 🔸حجت الاسلام دکتر داود فیرحی: 🔹برداشت من این است که انسان عصر انتظار نه انسان رادیکال و پرخاشگر است و نه در جستجو احکام حداکثری شریعت و نه منزوی و ناامید است. 🔹انسان عصر انتظار انسانی فروتن با امکان سامان حداقلی زندگی است که در این عصر، تساهل و مدارا بر او حاکم است چون دوران حیرت و تقیه است و هرچه قدر تلاش کند گوشه ای از نظم ناتمام خواهد ماند. 🔹انسان شیعه عصر انتظار دنبال تبلیغ کردن گسترده دین خودش نیست بلکه دنبال محاجه با دیگران هم نیست و هرکجا دید که دیگران تحکم می کنند بر اساس اصل تقیه سکوت می‌ کند و آنها را به درک خودشان واگذار می‌کند. 🔸حجت الاسلام والمسلمین مجتبی کلباسی: 🔹آیات زیادی داریم در مورد ضرورت حرکت و اینکه چرا برای حکومت اسلامی کاری نمی کنید؟ اساسا فلسفه بعثت انبیاء در قرآن «لیقیمَ الناسُ» بوده نه «لیقیموا الناسَ بالقسط» یعنی خود مردم باید چارچوب های عادلانه را قوام ببخشند. 🔹از سوی دیگر مجموعه روایاتی داریم درباره حرکت برای برقراری نظام الهی و حدود؛ ماهیت احکام الهی برای برقراری نظم و عدالت است که اهمیت حکومت در دوره انتظار را برای ما اثبات می‌کند. 🔹مطابق روایات ما اساسا یک ساعت عدالت برتر از خیرات سالیان است. اگر مجموعه این روایات را ببینید شاید به هزار آدرس و نمونه برخورد می‌ کنیم و نهج البلاغه و روایات کتب اربعه و همچنین مباحث دیگری که هست طبیعتا یک روایتی مثل «فصاحبها طاغوت» نمی تواند نافی باشد و معنای دیگری دارد. 🔸حجت الاسلام دکتر غلامرضا بهروزی لک: 🔹آقای فیرحی دو ضرورت را پذیرفتند، یکی حکومت و دیگری بحث شریعت است؛ بنابراین به نوعی ایشان این مطلب را قبول کردند که حکومت باید اسلامی باشد. 🔹چاره ای جز این نیست که متولی همراه خرد باشد که تضمین کند شریعت خوب اجرا شود و فقدان نظریه فلسفه غیبت می‌ تواند نقص جدی در نظریه انسان عصر انتظار ایجاد کند یعنی باید مشخص باشد که این کلام بر چه نظریه ای استوار شده است. 🔹به طور کلی حرف ما این است که فلسفه انتظار تکلیف عصر غیبت را دارد، یعنی خودگردانی جامعه شیعی با خرد ناقص او همراه با کتاب و سنت و تراث شیعه در کنار لزوم هدایت نائبان که همه ویژگی ها را دارد، می‌ تواند انسان عصر انتظار را تا زمان ظهور مدیریت کند که عبارت دیگر آن نظریه ولایت فقیه است. 🌐 vasael.ir/0004Fw @daghdagheha
💠کتاب ناپایداری تشیع در آندلس 🔸این کتاب که در گروه پژوهشی تاریخ و تمدن اسلامی دانشگاه معارف اسلامی و به قلم دکتر حسین خسروی سامان یافته به همت این دانشگاه و دفتر نشر معارف در ۴۰۵ صفحه و در قطع وزیری منتشر شد. 🔸گروه پژوهشی تاریخ و تمدن دانشگاه معارف اسلامی با اذعان به چنین ضرورتی انتشار کتاب «ناپایداری تشیع در اندلس؛ بازنمایی زمینه‌­ها و بسترهای عدم گسترش تشیع در اندلس» را در دستور کار قرار داد. 🔸این کتاب درصدد بازنمود زمینه ها و بسترهای عدم پایداری تشیع در اندلس است. در واقع با مراجعه به قدیمی ‌ترین آثاری که از تاریخ اندلس خبری به دست داده ‌اند انعکاس احترام و علاقه به اهل بیت علیهم السلام در متون ادبی و در مرثیه­ های حسینی، در سکه ­ها، معماری، در مسابقه نزاع فرقه­ ای، در شعائر دینی و اندیشه فلسفی تشیع در این منطقه ظهور و بروز داشته است. اما سوگمندانه فرهنگ اسلامی اندلس پذیرای اندیشه­‌های شیعی نشد و عقاید شیعی در این منطقه رشد نیافت. 🔸نتایج حاصل از تحلیل و ترکیب داده‌ های جمع ‌آوری شده در این پژوهش نشان می‌ دهد که؛ «تقابل و حساسیت عباسیان با فاطمیان و علویان»، «استفاده ابزاری از آموزه مهدویت»، «مبارزه مرابطون با اندیشه­ های شیعی»، «سرکوب حرکت ­ها و قیام­ های شیعی»، «تقابل امویان با شیعیان» از مهم‌ ترین موانع زمینه­ ای و اصلی عدم پایداری تشیع در اندلس است. @r_kh_tarikh @daghdagheha
📝فرهنگ سازان کجایند!!؟ 🔹شیوع کرونا موجی از غافلگیری و وحشت را در جامعه ایران پراکنده ساخت و به تبع آن جامعه نگران از آینده ای نامعلوم، منتظر بود تا نظام اسلامی همانند همیشه مسیری صحیح را برای عبور از بحران طراحی کند. 🔸بدلیل ناشناخته بودن ویروس کووید 19 و شیوع سریع آن بی شک لازم بود سیاست های حفاظتی تا حد اعلای لازم اتخاذ و اجرایی شود لیکن جمهوری اسلامی به درستی تشخیص داد در برخی موارد، تجربه های کشورهای دیگر در ایران کارآمد نخواهد بود همانند سیستم قرنطینه کامل چین یا سیستم داروینیستی انگلستان که اجازه می دهد ضعیف ها بمیرند تا نسل مقاوم تر شکل گیرد. 🔹رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز با ایجاد یک سیستم متمرکز مدیریت کرونا و الزام تمام بخش ها به پذیرش سیاست های اعلامی این مرکز واحد، آرامش اجرایی را به ستاد مبارزه با کرونا و جامعه ایران هدیه دادند. 🔸محصول این امر، نظام یکپارچه مدیریتی مبارزه با کرونا بود. 🔹یکی از تصمیمات این مرکز، تعطیلی تجمعات و مراکز عمومی بود که حرم های مطهر و بقاع متبرک در کنار اجتماعاتی مانند نماز جمعه بخشی از مصادیق مورد نیاز برای تعطیلی برشمرده می شد. 🔸این تعطیلی ها به عنوان یک دستور لازم الاجرا بود و تخطی از آن را می توان تخطی از دستور مستقیم رهبر انقلاب قلمداد کرد اما چند سوال در این میان ذهن را درگیر می سازد. 🔘نوع برخورد با این دستورات فقط مخالفت و موافقت در مقابل آن است؟ 🔘 آیا نمی توان صور دیگری را در نظر گرفت برای شکل گیری ارتباط حوزه های علمیه و جامعه ایمانی با دستورات ستاد ملی مبارزه با کرونا؟ 🔘آیا نهادهای فرهنگی و دینی مسئولیتی در این زمینه بر دوش خود ندارند؟ 🔹سخنان رهبر انقلاب در دیدار مجازی از ستاد ملی مبارزه با کرونا و تاکید بر لزوم حضور کارشناسان خبره مذهبی در تصمیم سازی های تاثیر گذار بر ابعاد معنوی جامعه نشان از دغدغه مهمی دارد که گویی حوزه های علمیه و نهادهای مسئول در امر فرهنگ نسبت به آن بی توجه بوده اند. 🔸واقعیت ماجرا این است نهادهای فرهنگی و حوزه های علمیه بی شک باید همانند تمام جامعه تحت یک مدیریت واحد در مقابله با بیماری کرونا عمل کنند اما این نهادها در تصمیم سازی و ایجاد مطالبه برای شکل دهی به قواعد مبتنی بر نیازهای خاص جامعه ایرانی در بعد فرهنگی و مذهبی نقش بی بدیل و مهمی بر دوش دارند. 🔸ایجاد سازوکارهای ملی در ارتباط با بازگشایی اماکن مقدس و تدوین پروتکل های خاص برگزاری تجمعات مذهبی تنها زمانی عملیاتی می شود که مطالبه گری از طرف نهادهای متولی دین و فرهنگ شکل گرفته باشد. 🔹باید پرسید حوزه های علمیه و مدیران ارشد این عرصه تا کنون چه اقدامی در راستای مطالبه گری این امر انجام داده اند؟ 🔸نهادهای متولی اجتماعات مذهبی همانند شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، سازمان تبلیغات، دفتر تبلغات اسلامی، اوقاف، تولیت های محترم آستان های مقدس و دیگر مسئولان محترم، آیا تا کنون نسبت به ایجاد مطالبات مذهبی از ستاد ملی مبارزه با کرونا و انتقال آن به منظور تغییر در سیاست های ستاد ملی اقدامی داشته اند؟ 🔹پرسش از چرایی یک تصمیم در عین اجرایی ساختن آن و تلاش برای ایجاد زمینه های لازم در راستای تغییر یک تصمیم از طریق ارائه اهکارهای جایگزین بخش مهمی از وظایف مسئولان و متولیان امور دینی و فرهنگی کشور را تشکیل می دهد. 🔸امید است پیش از تسلط قواعد بین المللی قرنطینه و مبارزه با کرونا بر ساحت دینی و ایمانی جامعه بتوانیم قواعدی را جایگزین کنیم که بر اساس مبانی دینی و ایمانی جمهوری اسلامی و اندیشه شیعی شکل گرفته باشد. 🌐http://rasanews.ir/002jqF 🆔 @feckrat
💠تحصیلات دانشگاهی حوزویان 🖋احمد شکرچی 🔹تحول در نظام آموزشی نهاد دین مستقر یکی از چالش های اصلی جنبش های نوین دینی (جُندها) به شمار می رود. پدیدۀ روحانیان دانشگاهی یا حجت الاسلام ـ دکترها در دهه های اخیر حوزه های علمیه نیز یکی از مظاهر بارز این چالش است. روحانیانی که باانگیزه های مختلف به دانشگاه می روند و عمدتاً در دانشکده های الهیات تحصیل می کنند و علاوه بر تحصیلات رایج حوزوی، مدرک دانشگاهی هم می گیرند. مثل بسیاری از دانشجویان، مدرک دانشگاهی برای اکثریت آنان یا ارتقای شغلی دارد و یا برای کسب وجهه و منزلت اجتماعی بهتر و بالاتر به کار می آید. اما در کنار این اکثریت، اقلیتی هم بنا به منافع معرفتی به دانشگاه می روند. در این دستۀ اخیر انگیزۀ عده ای ذیل طرح بزرگ «اسلامی کردن علوم انسانی» قابل تعریف است. این گروه که غالباً دانش آموختۀ دانشگاه ها و مؤسساتی هستند که با همین دستور کار شکل گرفته اند، تلاش می کنند پس از آموختن علوم انسانی مدرن و با استفاده از دانش های حوزوی خود آن را نقد کنند و همچنین تلاش دارند با رجوع به متون اسلامی، علوم انسانی با صفت اسلامی همچون روانشناسی اسلامی، جامعه شناسی اسلامی، اقتصاد اسلامی و ... را از بطن معارف دینی استخراج کنند؛ تلاشی که تاکنون توفیقی نداشته و در حد مناقشات فلسفی و کلامی متوقف مانده است. دستۀ دیگر که نوگراترند هم می خواهند به همین هدف برسند با این تفاوت که با آموختن هر دو دسته دانش، تلفیقی نو ایجاد کنند تا براساس آن آنچه تمدن نوین اسلامی می نامند بنا شود. البته گروهی دیگر با سرخوردگی از حوزه و ناامیدی از یافتن گمشدۀ خود به سمت علوم انسانی مدرن می روند که عمدتاً با خواندن آنها نگاهی انتقادی به دانش های حوزوی خود پیدا می کنند. 🔹این پدیده از جانب برخی تحلیل گران نقد شده و مفاهیمی همچون بوروکراتیزه شدن حوزه، نهادینه شدن امر دینی، اداری شدن حوزه و استحالۀ آن و شبه دانشگاهی شدنش برای آن بکار رفته و عمدتاً با تلقی آن به عنوان خطری برای نهاد حوزه نسبت به آن هشدار داده شده است. اما به نظر می رسد با وجود چنین پیامدهای آشکار و خطراتی که به حق باید نسبت به آنها هشیار بود، این پدیده کارکردهای پنهانی دارد و می تواند در درازمدت پیامدهایی به همراه داشته باشد که الزاماً سیاست گذاران اولیه مد نظر نداشته اند. 🔹شايد بتوان تأسیس دانشکدۀ علوم معقول و منقول در مدرسۀ سپهسالار بسال 1313ه.ش و دانشکدۀ فقه نجف بسال 1315ه.ش را اولین تلاش ها در جهت دوختن قبای آکادمی بر قامت حوزه علمیۀ شیعی دانست. امروزه به جز برخی سنت گرایان در هستۀ سخت نهاد حوزه، کمتر کسی در ضرورت اصلاحات در این نهاد تردید دارد. این سنت گرایان که حتی با تغییر چاپ کتاب جامع المقدمات مدرس افغانی از سنگی به حروف چینی زرنگار نیز برآشفتند طبیعتاً با هر اقدامی در این جهت نیز مخالفند و آن را با روح این نهاد مغایر می دانند. برخی از منتقدان دانشگاهی نیز با تکیه بر رویکردی ذات انگارانه این جنبش را عاملی در جهت تخریب نهاد حوزه ارزیابی می کنند. اما توجه به نمونه های تاریخی دیگر می تواند احتمالات دیگری را نیز مطرح سازد. 🔹پیتر برک در تاریخ اجتماعی معرفت می نویسد: «لوتر به تدریج از ایدۀ کشیشان تحصیل کرده ای که انجیل را برای مردم به صورت وعظ ارائه دهند، حمایت کرد و ژان کالون و دیگر اصلاحگران پروتستان در این زمینه از وی پیروی کردند. از نظر کاتولیک ها، بنیان گذاشته شدن مدارس حوزوی از میانۀ قرن شانزدهم به بعد نشان دهندۀ دغدغه ای مشابه دربارۀ تحصیل کشیشان محلی بود. برخی کشیشان تحصیل کرده در این نهادها دانشوری را به عنوان حرفۀ خود انتخاب کردند و در عین حال در کلیساها خدمت می کردند. ... بدین ترتیب می توان گفت کلیساها به شکلی ناخواسته دانشوری را تأمین مالی می کردند.» (ص 41) 🔹بدیهی است که رویدادهای تاریخی را نمی توان کاملاً بر یکدیگر منطبق کرد و هر پدیده ای در ظرف زمان و مکان خود قابل درک و تفسیر است. با این همه، اگر به همین مثال و سایر داده هایی که برک از قرون میانه ارائه می کند نگاه کنیم درمی یابیم که کنشگران متعددی در شبکه ای از روابط درهم تنیده، فرایند تحول دانش را شکل داده اند که تغییرات آن لزوماً خطی نبوده و به نتایج از پیش تعریف شده ای منجر نشده است. آنچه برخی از کشیشان از آن هراس داشته اند زمینه های مناسبی برای تحول و اصلاحات در نهاد کلیسا فراهم کرده است. از بطن تعامل حوزویان با دانشگاه و دانش های حوزوی هم می تواند نتایجی ظهور و بروز یابد که نه در تقدیرات سیاست گذاران اولیه بوده و نه در محاسبات تحلیل گران. -نامه‌های حوزوی 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
⭕️ بحران هویت فرهنگی شهر قم 🔸شهر قم در سراسر دنیا به عنوان یک شهر مذهبی و مرکز علمی جهان اسلام شناخته میشود. شهر های مذهبی نیز قواعد معماری، فرهنگی و تبلیغاتی مخصوص به خود را دارند به گونه‌ای که اگر شما را با چشمان بسته بدون آنکه از مقصد خبر داشته باشید، در خیابان‌های آن شهر رها کنند وقتی با در و دیوار و شهروندان آن برخورد می‌کنید و از نظر می‌گذرانید یک تصور معنوی و دینی در ذهن شما شکل می‌گیرد. 🔹یعنی با نگاه به ساختمان‌ها، مراکز تجاری و بازارها، نحوه پوشش انسان‌ها، نوع تبلیغات، بیلبوردها و المان‌های شهری بدون اینکه نیاز باشد از کسی بپرسید خودتان هویت شهر را حدس بزنید. 🔸شهر قم سال‌هاست که به عنوان یک شهر مذهبی و علمی بدون هیچ برنامه جامع و سند راهبردی فرهنگی در حال تغییر و تحول و یک نوع بی‌هویتی به سر می‌برد که تا چند سال آینده در صورت عدم اقدام جدی، شاهد استحاله کامل فرهنگی خواهیم بود. 🔹وضعیتی که به صورت خیلی نرم و گام به گام در سایه بی‌توجهی و سهل‌انگاری مسئولان فرهنگی و شهری قم بوجود آمده و کنترل آن را از دست دستگاه‌ها خارج کرده است. 🔸مهاجرت بی‌رویه به قم، توسعه مراکز تجاری با معماری ناهمگون با فرهنگ قم، توسعه بی‌رویه فست فودها و رستوران‌ها با غذای غیرایرانی، ترویج معماری‌های به سبک رومی، گسترش آپارتمان‌نشینی، عدم حفظ نمادها و محلات اصیل شهر، گسترش بوتیک‌های لباس نامناسب و... از عوامل تغییر هویت فرهنگی شهر قم به‌حساب می‌آیند. 🔹بدون شک دستگاه‌های منفعل فرهنگی و شهری قم همچون شورای فرهنگ عمومی استان، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان فرهنگی ورزشی شهرداری قم، اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری، اداره کل اوقاف، سازمان تبلیغات اسلامی، شهرداری، استانداری و... و نیز دستگاه‌های امنیتی و انتظامی استان در قبال وضع موجود سهیم‌اند و باید پاسخگوی عملکرد خود باشند. 🔸وضعیتی که اگر جلوی آن با هوشمندی نهاد‌های مربوطه گرفته نشود، هویت شهر مقدس قم را از درون تهی می‌کند و خسارات جبران ناپذیری را وارد می‌سازد. 🔻🔻🔻🔻 @soleimaniqomi
💠مروری بر بیانات ۱۴ خرداد ۹۹ مقام معظم رهبری 🔸 محور بحث امروز تحول لزوم تحول در جامعه و مقابله با تحجر یعنی ایستادگی بر مشهورات غلط بود 🔸امام خمینی امام تحول بود. محورها و مباحث تحول خواهی امام: 1⃣مبحث اول: امام که خود شخص متحول شده بود ابتدا در حوزه در میان جمعی از حوزویان تحولی ایجاد کرد سپس این تحول را در میان مردم گسترش داد. 2⃣ مبحث دوم:محورهای تحول خواهی امام: ۱. تحول ملت در توجه به مسائل مهم خود؛ ۲. تحول در نگاه به خود و جامعه تبدیل احساس حقارت احساس توانایی و عزت؛ ۳. تحول در مطالبات اساسی مردم از مطالبات حقیر کوچک محلی و محدود به استقلال آزادی نه شرقی نه غربی و مطالبات بزرگ انسانی و جهانی؛ ۴. تحول در نگاه به دین از حوزه مسائل فردی رسالت دین در نظام سازی جامعه سازی انسان سازی تمدن سازی؛ ۵. تحول در نگاه به آینده. نتیجه این تحول این بود که مردم امروز به ایجاد تمدن نوین اسلامی نگاه می کنند. ایجاد اتحاد عظیم اسلامی و تشکیل امت اسلامی؛ ۶. تحول در مبانی معرفتی کاربردی. امام نظام سازی را و دیگر مسائل مورد نیاز برای اداره جامعه را به طور روشمند و قانونمند یعنی به همان روش فقه جواهری و به دور از بدعت و با استفاده صحیح از مباحث متعارف فقه وارد فقه نمود؛ ۷. تحول در جمع بین تعبد و نوگرایی. امام نوگرا در عین حال به شدت پایبند تعبد بود به خلاف بعضی روحانیون نوگرا که اگرچه به طور فردی متعبد بودند اما در مسائل اجتماعی این تعبد را نداشتند؛ ۸. تحول در نگاه جوانان. امام اعتماد و تکیه عجیبی به جوانان داشتند و آنان را در مناصب مختلف گمارد در عین حال از ظرفیت‌های غیر جوان هم استفاده کرد؛ ۹. تحول در نگاه به ابر قدرت ها امام نشان داد ابرقدرتها شکست پذیر هستند؛ 3⃣ مبحث سوم: ارزیابی تحول بعد از امام: 🔻اینها که از خصوصیات امام بود برای درس گرفتن در جامعه امروز ماست ما اگرچه در این ۳۰ سال حرکت تحولی داشته‌ایم اما چون هر جامعه زنده و پویایی همچنان احتیاج به تحول داریم 🔻ما در مواردی تحول یافته ایم در علم امروز ما در دنیا مطرح هستیم در عرصه دفاعی توانایی های ما نزدیک به حد بازدارندگی است. در عرصه سیاست امروز چهره نظام یک چهره با ابهت و قدرتمند در دنیاست. 🔻در برخی از زیرساخت ها هم تحول پیدا شده اما فعلیت نیافته در مواردی تحول مهمی نداشته‌ایم در مواردی عقب‌گرد ناپسند داشتیم 4⃣مبحث چهارم: الزامات تحول ۱. تحول خواهی لزوماً به معنای اعتراض نیست؛ تحول یعنی گرایش مستمر به بهتر شدن یعنی میل به شتاب داشتن و اجتناب از تحجر و با فشاری بر مشهورات غلط ۲. تحول نیازمند پشتوانه فکری است در هر زمینه ای ابتدا باید اندیشه مدون و شکل یافته داشت و این با اتکا به دارایی های معنوی یعنی احکام و مقررات اسلامی آیات قرآن و کلمات اهل بیت میسر است؛ 🔸کسانی از انقلابیون که در ابتدا پشتوانه فکری نداشتند امروز تبدیل به فسیل هایی شده اند مانند فسیل های کجرو در زمان شاه؛ ۳. تحول را با استحاله فکری نباید اشتباه گرفت. این منجر به مرگ تمدنی می شود مانند اندیشه تجدد در زمان شاه؛ ۴. تحول لزوما دفعی نیست اگر هدف درست انتخاب شد و راه طولانی بود باید صبر کرد اتکاء به یک دست هدایتگر قابل اطمینان این تحول تدریجی را به جلو برد؛ ۵.تحول را با کارهای سطحی نباید اشتباه گرفت کارهای متهورانه عجولانه گاه برای فرونشاندن هوس یک کار انجام می شود تحول یک کار عمقی است سرعت را با شتاب‌زدگی نباید اشتباه گرفت؛ 5⃣ مبحث پنجم: فهرستی مثالی ازعرصه و موضوعات تحول: ۱. در اقتصاد باید بند ناف کشور را از نفت قطع کرد؛ ۲. بودجه بندی؛ بودجه باید ناظر به موضوع مسئله و عملکرد باشد یعنی بودجه باید عملیاتی باشد عده ای این را می‌گویند اما عمل نمی‌شود؛ ۳. آموزش فایده محور عمقی و کاربردی؛ در دانشگاه دبیرستان و حتی در دبستان آموزش‌ها باید عمقی و کاربردی و نه حفظی باشد درس هایی که هیچ فایده‌ای برای یک فرد تا آخر عمر او نخواهد داشت اگر همین برنامه تحول آموزش و پرورش اجرا شود این تحول پیش خواهد آمد ۴. حل مشکلات اجتماعی چون اعتیاد و عدالت؛ ۵. توجه به مسئله خانواده و جمعیت و مسئله دهشتناک پیر شدن جامعه؛ 6⃣مبحث ششم شرط تحول: شرط مهم تحول نترسیدن است دشمن غیر از مقابله سخت افزاری در بخش نرم افزاری نیز تلاش می‌کند تصمیمات مهم و درست کشور را زیر سوال ببرد این فضای مجازی با برخورد های تیز و آزاردهنده را نباید ملاحظه کرد ملاحظه دشمن را هم نباید کرد. 🔻🔻🔻🔻 @daghdagheha
🌀 اقدامات مدیریتی آیت‌الله اعرافی 📝 کارنامه مدیریت دوره هفتم حوزه‌های علمیه 🖋 محمد وکیلی 🔹 تحولات دنیای معاصر به ویژه پس از انقلاب اسلامی چنان شدت گرفته که نوسازی نهادهای فرهنگی را اجتناب‌ناپذیر کرده است. از همین رو حوزه علمیه در فرایندهای اصلاحی و ارتقای خود در دوره هفتم مدیریت که از سال 1395 و با مدیریت آیت‌الله اعرافی آغاز گردید، روزآمد‌سازیِ سیاست‌ها، برنامه‌ها، نظام‌نامه‌ها و ساختارها در اولویت قرار داد. 🔸 مهمترین دستاورد این رویکرد را می‌توان تدوین و نهایی‌سازی اسناد و برنامه‌های راهبردی حوزه علمیه دانست. مهمترین و ابتدایی‌ترین بخش تحول و نوسازی یک سازمان، اسناد بالادستی و راهبردی آن سازمان هستند که مسیر حرکت سازمان را معین کرده و ریل‌گذاری هرگونه حرکتی را فراهم می‌آورد. در این راستا در این دوره، مجموعه اسناد و برنامه‌های راهبردی مرکز مدیریت تدوین و نهایی گردید و علاوه بر آن بیش از صد طرح راهبردی نیز برای تحقق آن اسناد، تدوین و عملیاتی گردیده است. 🔹 از جمله مهمترین این اسناد می‌توان به سند چشم‌انداز، نظام‌های جامع، منشور حوزه‌های علمیه، سند آمایش، برنامه پنج‌ساله حوزه‌های علمیه، طرح کارویژه‌های روحانیت، درختواره رشته‌های تخصصی حوزوی، و بیش از صد طرح و سند دیگر اشاره کرد که با بهره‌گیری از ظرفیت مشاوره‌ای اساتید حوزه و بر اساس دغدغه‌ها و رهنمودهای مقام معظم رهبری و مراجع عظام تقلید تدوین شده‌اند. 🔹 علاوه بر تدوین و نهایی سازی اسناد زیرساختی، از مهمترین ویژگی‌های این دوره می‌توان به ارتقای سطح گفتمانی، ارتقای سطح کنشگری حوزه‌های علمیه و تأکید بر کاستی‌ها و ضعف‌ها اشاره کرد: 1️⃣ ارتقای گفتمانی: زیرساخت نظری و تئوریک همه تحولات، ارائه الگوی گفتمانی از نقش و جایگاه حوزه به عنوان تجسم میراث معنوی مکتب اهل بیت در دنیای معاصر است که این امر نیازمند فهم و درک مشترک از عوامل و متغیرهای اصلی ضمن در نظر داشتن اصالت‌ها و سنت‌ها و استقبال از نوآوری، تغییر روش‌ها و رویکردها می‌باشد. دستیابی به چنین گفتمانی پایه ‌اصلی برنامه‌ها و اقدامات تحولی است و همین الگوست که نقش و ضریب اولویت برنامه‌ها و اقدامات پسینی را تعیین می‌کند. 2️⃣ ارتقای سطح کنشگری حوزه‌های علمیه در سطح ملی و بین المللی: با توجه به نقش و جایگاه بی بدیل حوزه های علمیه در نظام اسلامی و انتظارات و توقعاتی که از این نهاد وجود دارد، یکی از مهمترین ضرورتهایی که در بیانات مقام معظم رهبری نیز بارها بدان تصریح شده حضور حوزه های علمیه در میدان و ایفای نقش مثبت در حل مشکلات و معظلات ملی و فراملی بوده است که حوزه علمیه در دوره آیت الله اعرافی نشان داد در صورتی که زیر ساختهای لازم برای چنین مسئله فراهم گردد به خوبی قادر خواهد بود خود را در چنین نقش و جایگاهی تثبیت نماید. 3️⃣ تأکید بر کاستی‌ها و ضعف‌ها: علی‌رغم برخی نامهربانی‌ها، مانع‌تراشی‌ها و محدودیت‌های شدید مالی، اقدامات وسیع و گسترده‌ای در دوره چهارساله پیشین انجام شده که تفصیل آن در گزاراشات رسمی موجود است و جای قدردانی دارد؛ اما این به معنای انکار کاستی‌ها و ضعف‌ها در توانمندی نیروی انسانی، سازماندهی امور، قوانین، ساختارها و عصبیت‌های سازمانی نیست. و از همین رو نیز در موارد متعددی این ضعف‌ها و کاستی‌ها از سوی مدیر محترم حوزه‌های علمیه مورد تأکید و تصریح قرار گرفته و وعده رفع آنها داده شده است. امید آن می‌رود که در دوره جدید مدیریت ایشان، با شناخت دقیق ریشه‌ها و عوامل و دلائل این ضعف‌ها، اقدامات لازم جهت رفع و اصلاح آن‌ها فراهم آید. @Manahejj @daghdagheha
🌀 اقدامات مدیریتی آیت‌الله اعرافی - بخش دوم 📝 آغاز دوره هشتم مدیریت حوزه‌های علمیه 🖋 محمد وکیلی 🔹 با آغاز دوره هشتم مدیریت حوزه‌های علمیه و تمدید مدیریت آیت‌الله اعرافی در این دوره، مهمترین و اصلی‌ترین هدف و مأموریت ایشان در این دوره را می‌توان تحقق اهداف و عملیاتی‌سازی اسناد بالادستی تهیه‌شده در دوره قبل با اجرای طرح‌های از پیش‌تدوین‌شده دانست. طرح‌ها و اسنادی که هر چند تلاش و زحمات چندین ساله برای آنها کشیده شده است؛ اما در صورت فراهم‌نشدن زمینه‌های اجرا و تحقق، دردی از دردهای حوزه های علمیه درمان نخواهد کرد. مهمترین شرط تحقق چنین هدفی، داشتن تیمی منسجم، جوان، با انگیزه و مصمم است که شواهد حاکی از آن است که در انتصابات جدید مرکز مدیریت حوزه‌های علمیه، تا حدودی مدنظر قرار گرفته است. 🔹 در کنار شاخص‌های فوق که سعی شده است مبنای انتخاب مدیران جدید باشد، رویکردهای جدیدی نیز در این دور از انتصابات مشهود است از جمله: 1️⃣ گسترش دایره مشاوران: با توجه به ضرورت جوانگرایی و استفاده از نیروهای با نشاط، خلّاق و ریسک‌پذیر -که از شاخصه‌های مورد تأکید مقام معظم رهبری نیز می‌باشد- لازم است که ضمن بکارگیری نیروهای جوان از دانش، تجربه، نکته‌سنجی و توجه به مخاطرات مدیران باسابقه بهره جست و موجبات تعالی دستگاه‌ها را فراهم آورد؛ از همین رو بهره‌مندی از مشاورین در این دوره نیز با اعمال برخی اصلاحات و با جدیت و اهتمام بیشتری پیگیری شده است. 2️⃣ استفاده حداکثری از ظرفیت دستیاران: یکی از مشکلاتی که معمولاً سازمان‌های بزرگ با آن مواجه هستند گرفتار آمدن در اشتغال به مأموریت‌های بخشی است. در نتیجه معمولاً پروژه‌های چند بُعدی که بین معاونت‌ها و مراکز مختلف تقسیم می‌گردد و باید با تقسیم‌کار و هم‌افزایی عملیاتی شود، غالباً توفیق چندانی پیدا نمی‌کنند. یکی از ابتکاراتی که در این دوره از مدیریت لحاظ گردیده است پروژه‌محوری و استفاده از ظرفیت دستیاران ویژه است. بدین بیان که دستیاران ویژه، متولیان هماهنگی، انتظام‌بخشی و پیگیری اجرای پروژه‌های بین‌بخشی هستند و در خدمت به معاونین و مدیران مراکز و در راستای مصوبات شورای عالی و شورای معاونین فرایند تحقق پروژه‌های اصلی حوزه‌های علمیه چون طرح آمایش، درختواره دانشی، فعالیت‌های جهادی، آینده‌پژوهی و مطالعات راهبردی و... را تا تحقق نهایی آن پی‌گیری می‌کنند. 3️⃣ برنامه‌محوری: بدون تردید در کنار شناخت و اعتماد نسبت به همکاران و بدنه مدیریتی، یافتن نظام مسائل و اولویت‌های عملیاتی در کنار تفاهم در گفتمان اجرایی، از مهم‌ترین اصولی است که می‌تواند نقشه راه مدیران ارشد را سامان دهد. از همین رو در انتصابات این دوره، احکام صادره دارای دو پیوست ابلاغی و یک ضمیمه الحاقی بوده‌اند که در آن علاوه بر مشخص نمودن مسئولیت و مأموریت اصلی، برنامه‌های مورد انتظار جهت تحقق مأموریت ابلاغی نیز مشخص گردیده است. 🔹 به ‌نظر می‌رسد آیت‌الله اعرافی با شناخت ناشی از سال‌ها فعالیت علمی در حوزه‌های علمیه و تجربه چند دهه مدیریت در نهادها و سازمان‌های بزرگ علمی، فرهنگی و بین‌المللی و با عنایت به سابقه مدیریت چند ساله در حوزه علمیه و درک صحیح از منویات و رهنمودهای مقام معظم رهبری -و امیدواری مصرح ایشان به طرح‌ها و برنامه‌های آیت‌الله اعرافی- و نیز حمایت‌های پیدا و پنهان مراجع عظام تقلید، عزمی راسخ در تحقق آرمان‌های حوزه‌های علمیه دارد، عزمی که طلیعه آن را در انتخاب مدیران جدید و برنامه‌های تحولی می‌‌توان ردگیری کرد. @Manahejj @daghdagheha
🔸تریدرهای حوزوی ( نیم‌نگاهی به پدیده‌ی "طلاب بورسی" ) 👈🏻 از قدیم الایام ارتباط طلاب با برخی مشاغل وثیق تر از برخی دیگر بوده؛ مثلا کندوداری و عسل‌فروشی از جمله‌ی همان‌هاست. در دوران اخیر نیز، معامله در بورس مصداق یکی از همین فعالیت‌های اقتصادی بشمار می‌رود که به طرز جالب توجهی، مقبول طلاب علوم دینی افتاده است. البته سهامداری را در اصل و اساس، شاید نتوان به چشم یک شغل تلقی نمود، اما این‌روزها چنین کاربردی نیز، نزد افراد گوناگون جامعه پیدا کرده است. ⬅️ اینجا مترصد بسط کلام در ریشه‌یابی پدیده‌ی اقبال طلاب به بورس نیستیم. بنظر میرسد در بیان اینکه چرا طلاب به بورس علاقه‌مندند، می‌توان به ذکر چند مولفه سرراست بسنده کرد: نیاز مالی و معیشتی، ظاهر شکیل و "فریلنسر"گونه‌ی بورس، کم موونه بودن این فعالیت به لحاظ تلاش بدنی و مهمتر از همه، خاصیت پنهان بودن این کنش، از جمله عوامل این ارتباط وثیق می‌باشد. این‌ها، بسیاری از طلاب را سوق می‌دهد، تا در کنار درس و بحث‌شان، بشکل روزانه، نوسانی از بازار بگیرند و سهامی هم ترید بزنند! 🔹 از ریشه‌یابی که بگذریم، به دغدغه‌ی مهم‌تری میرسیم که شاید بتوان "پیامدهای بورس بر ذائقه طلاب" عنوان‌ش نهاد. آنهایی که با بورس سر و کار داشته‌اند، لابد به جنبه‌ی اعتیادآوری‌اش معترفند. بازار سهام، اصلا به فضایی شباهت ندارد که افراد یکروز وارد آن شوند و روزی دیگر اراده کنند و خارج شوند. نوسانات بازار و امکان جلب سودهای چشمگیر، آنهم در کسری از ساعت، بیش از هرچیز، بازار سرمایه را به قمارخانه شبیه کرده است و از قضا همین امر یکی از علل جذابیت مستمر این بازار در کل دنیاست. حال، رشد و سوددهی چشمگیر بورس تهران در سالیان اخیر را هم مزید بر علت بدانید. 🔸با این اوصاف، من گمان نمیکنم طلاب پسا_بورس همان طلاب پیشا_بورس باقی بمانند. این بازار اگرچه در کلیت خود، به انسان تمرین صبر میدهد ولی توامان درو میل به سودهای بادآورده، میل به رانت و ویژه‌خواری، حرص و طمع روزافزون و نوعی اعتیاد به معامله‌ی مستمر را نیز بیدار می‌کند. این بدین معناست که بازار سهام، بعنوان یکی از سمبل‌های عصر کاپیتالیسم، ذائقه‌ی کاربران را در چارچوب ارزش‌های خویش، دستخوش تغییر و تحول می‌دارد. و معلوم نیست که آیا طلاب دینی، پس از فتره‌ی حضور جدی‌شان در بازار بورس، آیا همچنان تن به تلمذی شایان و از سر صبر، در محضر اساتید مکاسب و کفایه و خارج و... درمی‌دهند یا خیر!؟ ✅ این پرسش را نباید، نقد تلویحی "شاغل بودن طلاب" یا لزوم برخورد چکشی با طلاب بورسی تلقی کرد؛ بلکه صحبت حول آنست که گام نهادن از بطن حوزه‌های سنتی _سنت بمعنای جهانی که بر محوریت پول بنا نشده_ به مرکز بازار سهام و سرمایه‌داری مدرن، آیا راه برگشت و بالانسی برای طلبه باقی می‌گذارد؟ راهکاری که آسیب‌های فکری و روحی، سهام‌بازی را مهار کند و دانش‌آموز حوزه‌ها را مجاب نماید تا بدون دغدغه، موبایل و لپ‌تاپ‌شان را زمین بگذارند و برای ساعاتی در شبانه‌روز هم که شده، فارغ از هیایوی قبل و بعد و حین بازار، صرفا در درس و بحث‌شان غوطه‌ور شوند. بهرحال بخشی از نشئه اجتماعی اکنون ما اینست و این پرسشی است که سوق‌مان میدهد تا، با ظرافت بیشتری، به وضع معیشت و موجودیت اجتماعی خود بیاندیشیم. ✍🏻صادق بابایی 🆔@tahavol_howze
📝دوران مدیریت حضرت آیت‌الله اعرافی در حوزه علمیه؛ ⭕️ سیاه" سفید" خاکستری! ✏️ محمد یاوری/ طلبه حوزه علمیه قم و دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق بشر ♻️ یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولاً سدیداً (احزاب/۷۰) 1⃣ انتخابِ امیدآفرین ۱۲ تیرماه ۱۳۹۵" خبر انتخاب آیت‌الله اعرافی به سمت مدیریت حوزه‌های علمیه با توجه به سوابق و حضور درخشان ایشان در منصب ریاست جامعه المصطفی العالمیه، برای اغلب حوزویان امیدبخش بود؛ امید به عملکرد تاثیرگذارتر در تحولات ملی و بین المللی، برنامه‌ریزی دقیق‌تر و انسجام بیشتر درون حوزوی، تعامل و تفاهم بهتر برون حوزوی و ارتباط عمیق‌تر با عموم مردم به ویژه نسل جوان؛ 2⃣ وضعیتِ سفید با نگاه منصفانه می‌توان گفت علیرغم وجود محدودیت‌های فراوان مالی، کارشکنی‌های دردنی و بیرونی، بعضاً وجود سیستم‌های اداری و نیروی انسانی منفعل و گاهاً زائد که می‌تواند موانع جدی برای موفق بودن هر مدیری باشد، حوزه علمیه در طول ۴ سال مدیریت آقای اعرافی، اقدامات مثبت و مهمی در عرصه تهیه اسناد بالادستی و راهبردی، تدوین نظام‌نامه‌ها و ساختارهای کارآمد، گفتمان‌سازی کلید واژه ، راه‌اندازی رشته‌ها و مراکز تخصصی و راهبردی و در برخی موارد واکنش نسبتاً بهنگام و موثر نسبت به تحولات اجتماعی، داشته است که شایسته‌ی ارتقاء و استمرار است؛ 3⃣ وضعیتِ سیاه حتی با چشم غیر مسلح هم می‌توان عدم موفقیت و پیشرفت ملموس و محسوس حوزه علمیه در زمینه‌های مختلف از جمله اصلاح فرایندها و برنامه‌های اجرایی آموزشی، تبلیغی، تهذیبی، اداری و ....، بازنمایی واقعی چهره حوزه و روحانیت در عرصه‌های گوناگون، اقناع سازی اقدامات و برنامه‌ها به صورت صنفی و عمومی و زمینه سازی مناسب جهت استفاده از ظرفیت‌ها و نظرات عموم طلاب به ویژه طلاب جوان را مشاهده کرد؛ اگر اقدام یا تغییری هم در خصوص این موضوعات صورت گرفته، اغلب به صورت بوده نه مستمر و شبکه‌ای؛ ⚫️ به عنوان نمونه: ▪️به لحاظ حقوق صنفی، همه طلاب حوزه علمیه(حتی اگر حق انتخاب نداشته باشند)، حق اطلاع دارند! اطلاع از چرایی و چگونگی فرایند انتخاب معاونین و مدیران و برنامه‌های هریک از آنها؛ اما در هیچ دوره‌ای از جمله دوره مدیریت آیت الله اعرافی این اتفاق رخ نداده است؛ ▪️ برخی از ساختارها و برنامه‌ها و شیوه‌های اجرایی حوزه علمیه در بخش‌های مختلف آموزشی، تهذیبی، صیانتی و ... دارای ابهامات جدی و حتی ایراداتِ است که همچنان نیز پابرجاست! ▪️ تاکید مکرر مقام معظم رهبری در خصوص جوان‌سازی نیروی انسانی و نوسازی سیستم‌های اداری، همچنان مغفول است و برنامه‌‌ی خاصی در این زمینه جز چرخش مدیران در منصب‌های مختلف دیده‌ نمی‌شود! ▪️ کاهش ورودی‌های حوزه علیرغم تسهیل و تسامح تامل برانگیز در پذیرش‌ها، بی انگیزگی رو به افزایش ورودی‌های هرسال و سردرگمی هویتی طلاب و نگرانی در خصوص آینده شغلی همچنان جزء چالش‌های لاینحل باقی مانده است! ▪️ نارسایی مالی، گلایه‌مندی حوزویان از میزان شهریه‌ها و محرومیتِ دردناک از امکانات رفاهی قابل توجه نیز مسیرِ خروجِ تمام وقت یا پاره وقت طلاب از حوزه را شلوغ و پُر رونق کرده است! 5⃣ وضعیتِ خاکستری ⚠️ شروع دوره جدید مدیریت، شروع سال تحصیلی و انتخاب ! اینکه در دوره جدید مدیریت آیت الله اعرافی چقدر نقاطِ قوت دوره‌ی قبل ارتقاء می‌یابد و چقدر نقاط ضعف اصلاح و جبران می‌شود، اینکه سالِ تحصیلی جدید حوزه علمیه(به سه صورت حضوری، مجازی و نیمه حضوری) در شرایط فعلی به نحو مطلوب پیش خواهد رفت یا به همان کیفیت ناامیدکننده‌ی امتحانات مجازی اجرا خواهد شد، اینکه چقدر در انتخاب شعار سال حوزه(حوزه و فضای مجازی) به زیر ساخت‌ها، مولفه‌ها، موانع و مقتضیات انتخابِ یک شعار سال مناسب و متناسب دقت شده است، چیزی است که باید منتظر ماند و امیدوارانه نگاه کرد؛ ⛔️ دفع یک شبهه! ممکن است گفته شود در تمام اشکالاتی که بیان شد، اقداماتی صورت گرفته و زمان بازدهی هنوز نرسیده است" در پاسخ باید به این نکته توجه کرد که تحولات اجتماعی دنیای امروز فرصت سیاستِ گام به گام و آهسته_ پیوسته را از مدیران می‌گیرد و اجازه نمی‌دهد آنها ظهور و بروز ثمرات برنامه‌های خود و اصلاح اشکالات واضح ساختاری و اجرایی را به گذر زمان سپرده و به آینده موکول کنند؛ امروزِ جهان گام‌های و توجه توامان به زیرساخت‌ها و برنامه‌های اجرایی را می‌طلبد. 💠 هیچ دستگاهی نباید خود را از انتقاد و نقد مصون و از عیب خالی بداند؛ همه‌ی دستگاه‌های كشور باید مورد نقد منصفانه قرار بگیرند و همه در جهت اهداف نظام و در چهارچوب آن، رفتار خود را اصلاح كنند. (مقام معظم رهبری ۱۳۸۳/۰۱/۰۲)
📚 👈نیم دانگ پیونگ یانگ نوشته رضا امیرخانی ✍️محمد صدرا مازنی 💠چندی پیش با یکی از دوستانم درباره وضعیت تحریم صحبت می کردیم و اینکه به همین خاطر کشور کره شمالی حال و روز خوبی ندارد. مردم در یک نظام بسته سیاسی و فرهنگی و در فقر شدید زندگی می کنند. استبداد داخلی و ظلم تحریم حکومت را فلج کرده، اگرچه حاکمان روز به روز فربه تر می شوند! آن دوست عزیز به دیده انکار درآمد که اطلاعات مربوط به این کشور، روایت دشمنانه است و از روی بغض و با اهداف سیاسی خاص منتشر می شود. و برای اقناع من به گزارشهای فراری ها و منافقین از وضعیت کشورمان اشاره کرد که غالبا دروغ و با اهداف ضربه زدن به جمهوری اسلامی در اختیار عموم قرار می گیرد. من اگرچه کتابهایی در زمینه وضعیت مردم این کشور مطالعه کرده بودم و به خاطر کنجکاوی بیشتر از مرور اطلاعات منتشره در برخی از سایتهای اینترنتی هم بی بهره نبودم؛ اما به دلیل اینکه اطلاعاتم عمدتا از کتابهای ترجمه شده ی همین قماش فراری های کره شمالی بود؛ وارد مجادله نشدم. تا اینکه حدود دوهفته قبل گذارم به کتاب فروشی دنیای کتاب افتاد و چشمم به کتاب نیم دانگ پیونگ یانگ رضا امیرخانی. بی معطلی آن را انتخاب کردم و از همان شب نخست شروع به خواندنش کردم تا امشب۱۴ شهریور که صفحات پایانی این کتاب را به اتمام رساندم. استبداد حاکمیت سیاسی با ایدئولوژی مسخره اش حال به هم زن است. من در هنگام خواندن کتاب فراوان غصه خوردم و رنج کشیدم؛ برای مردمی که آزاد نیستند؛ اما احساس عدم آزادی هم ندارند!مردمی که شرطی شده اند و گویا جبر زندگی آنها را در این شرایط نگه داشته است و باید شکر گذار خدای نداشته شان هم باشند. نظامی تک حزبی، بی خدا با اندیشه جوچه. «نیم دانگ پیونگ یانگ» حاصل دو سفر رضا امیرخانی در سال۹۷ به کشور کره شمالی است. 《فصل اول کتاب یا «کیم چی» شرح سفر اول رضا امیرخانی به کره شمالی است. خردادماه ۹۷ او در پوشش مستندنویس با همراهی جمعی از اعضای حزب مؤتلفه اسلامی راهی پیونگ یانگ می شود. این فصل شامل توصیف فضای جامعه، چارچوب ها و قوانینی که مردم ناچار و گاه مشتاق به رعایت آن ها هستند، عدم دسترسی به تکنولوژی روز دنیا، نبود فردیت و فضای امنیتی حاکم و همچنین کنجکاوی های نگارنده و تلاش او برای کشف نادیده ها و برقراری رابطه با مردم است. فصل دوم یا «قاشق چی»، روایت حال و هوای امیرخانی بعد از بازگشت است. ته نشین شدن هیجانات و تحلیل عقلانی دیده ها و مقایسه حقایق با فیلم ها و کتاب هایی که درباره کره شمالی وجود دارد او را متقاعد می کند سفر دیگری به این کشور داشته باشد و با چشم دیگری زندگی در آن نقطه از جهان را ببیند. کشمکش ها و تلاش های او برای مجاب کردن کنسول کره شمالی برای صدور ویزا و البته چند خاطره پراکنده از سفرهایش محتوای این فصل را شامل می شود. فصل سوم یا «چیطولی» هم روایت سفر دوم امیرخانی به کره شمالی است که بهمن ۹۷ آغاز می شود و موافقت حزب کارگر کره شمالی برای ارتباط نزدیک تر امیرخانی و هم سفرانش با زندگی مردم عادی و مواجهه با مناسک تولد، ازدواج و مرگ جریانی متفاوت تر از سفر اول پیش می آورد. ملاقات با نویسندگان که در ادامه متوجه می شوند هیچ کدام کتابی منتشر نکرده اند، بازدید از یک مدرسه و مواجهه با نقص های آموزشی در آن سیستم، یک زایشگاه و مواجهه با کمبود امکانات وحشتناک پزشکی، یک مجتمع مسکونی و دکوراسیون داخلی منازل، فروشگاه ها و تنوع محدود اجناس و شرح گفتگو ها با دو سه نفر از اعضای حزب که برای همراهی با مسافران ایرانی تعیین شده اند؛ بخش هایی از این فصل کتاب را تشکیل داده اند.》 @masaelepazuheshi @howzavian