eitaa logo
دانش آموزان امین
6.8هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
85 فایل
هدف از تشکیل این کانال ارتباط با دانش آموزان مدارس امین هست بسی افتخار است که شما دانش آموزان عزیز در کانال ما عضو هستید با ما همراه باشید @Adalatgostarealamkojaeey
مشاهده در ایتا
دانلود
یزید همدانی گفت: واقعا تو مسلمونی؟😠 تو چه مسلمونی هستی؟ چطور به خودت اجازه دادی با خانواده پیامبرخودت این طوری رفتارکنی؟😠 مگه امام حسین علیه السلام نوه پیامبرخدانیست😠 چرا میخوایی خانواده امام حسین رو بکشی؟😠 چرا نمیذاری آب رو به روی اون ها بستی؟😠 این همه ظلم داری انجام میدی، اون وقت میگی پیامبر و‌خدارو میشناسی؟😡
عمر سعد با شنیدن حرفهای یزید همدانی، سرش رو انداخت پایین😔 بعدا به یار امام حسین علیه السلام گفت: ای همدانی! من میدونم این کارم خیییییلی بده و خدا منو نمی بخشه...ولی این دستور از طرف عبیدالله هست، گفت: عبیدالله بهم گفته اگه این کار رو بکنم من رو حاکم شهر ری میکنه😑 عمر سعد گفت: من سر دوراهی موندم، یا باید حسین و یارانش رو‌ بکشم یا اینکه از حکومت ری چشم پوشی کنم😕 گفت آخه من آرزومه حاکم شهر ری بشم. پس نمی تونم از حکومت ری دست بکشم😱
یزید همدانی بعد از شنیدن حرفهای عمر سعد رفت به سوی سپاه امام حسین علیه السلام و ماجرا روبرای امام حسین علیه السلام تعریف کرد، گفت یاحسین! عمرسعد حاضر هست برای رسیدن به حکومت ری، شمارو شهید کنه😞
امام حسین علیه السلام رفت و یکی از یارانش به نام عَمروِ انصاری رو فرستاد بره به عمر سعد بگه امشب یه جایی قرار بذارن و‌همدیگه رو ملاقات کنن، وقتی پیغام امام به عمر سعد رسید، قبول کرد و گفت: به امام بگید امشب فُلان جا همدیگه رو‌ببینیم و‌صحبت کنیم.
خلاصه شب شد و امام حسین علیه السلام و‌عمر سعد همدیگه رو‌ دیدند و صحبت شروع شد.... اولین بار امام شروع کردو فرمودن: ای پسر سعد! آیا تو میخایی با من بجنگی؟ 😳 تو از خدایی که همه ما به سوی اون میریم نمی ترسی؟😱 آیا تو‌این لشکر رو رها نمی کنی؟ اگه به سمت مابیایی خدا تو رومیبخشه😊
عمر سعد گفت: اگه از این گروه جدا بشم می ترسم عبیدالله خونه ام رو خراب کنه. امام فرمود: من برات خونه میسازم😊 عمر گفت: می ترسم مال و اموالم رو ازمن بگیرن. امام فرمود:من بهتر از اون ها رو بهت میدم، از اموالی کن در شهر حجاز دارم. عمر گفت: میترسم عبیدالله در کوفه خانواده ام بکشه😐 وقتی امام حسین دید، عمر سعد تصمیمش رو‌گرفته و‌ فقط داره بهانه میاره...😠از جاش بلند شد و گفت: ای عمر سعد تو چت شده؟؟!😠 امام فرمود: خداوند به زودی جانِ تو رو در رختخوابت می گیره، تو‌ رو در نه در دنیا میبخشه نه در آخرت😠 امام فرمود: به خدا قسم از گندم عراق فقط یک ذره بهت میرسه 😠 عمرسعد با مسخره کردن گفت: اشکال نداره، گندم نشد، جو هم باشه کافیه😏
بله بچه ها اینم از ماجرای شب و روز هشتم از ماه محرم دیگه آماده شیم بریم روضه امروز رو بخونیم
رسم براینه شب و‌روز هشتم روضه حضرت علی اکبر علیه السلام در مجالس خونده بشه دوستان حتما اسم این آقازاده رو‌هم خیلی شنیدین مخصوصا وقتی با مامان بابا میرین مسجد یا هیئت. بله ایشون بزرگترین پسر امام حسین علیه السلام هستن
میگن روز عاشورا، بعد از اینکه یاران امام حسین شهید شدن و‌امام تنها بودن😢 جوانهای کاروان دیگه طاقت نیاوردن و رفتن یکی یکی از امام حسین علیه السلام اجازه گرفتن برن میدان جنگ😢 اولین جوان کاروان، همین آقا علی اکبر بودن 😔 وقتی اومدن پیش پدر که اجازه بخان، امام سرشون رو پایین انداخت و‌چیزی نگفت.
بچه ها میگن حضرت علی اکبر خیییییلی به پیامبر شباهت داشتن😊 اندامش، چهره ش، اخلاقش، حرف زدنش کلا شبیه پیامبر بود یعنی شبیه پدر بزرگ پدرشون😊 وقتی میخاست بره میدان جنگ، امام حسین علیه السلام چند قدم پشت سرش قدم برداشت و‌گفت: خدایا خودت میدونی ماهروقت دلمون برا پیامبر تنگ میشد به این جوان نگاه می کردیم😢 خلاصه پسر جوان امام حسین رفت میدان... میگن بعد از اینکه مدت زیادی با دشمن جنگید اومد پیش پدرش گفت پدر جان: تشنگی داره منو میکُشه😰 اگه یکم آب بخورم قوت می گیرم و دوباره به دشمن حمله می کنم😢
امام حسین علیه السلام با شنیدن این حرف خییلی ناراحت شد😞 فرمود: علی جان، ببین دهان من از دهان تو خشکتره😞 ولی بهت قول میدم که از دست پدربزرگت آب می نوشی😢 علی اکبر دوباره به سمت میدان رفت، میگن چنان می جنگید و‌حمله می کرد که همه ترسیده بودن💪 دراین میان یکی از دشمنان باخودش قسم‌خورد اگه علی اکبر بیاد نزدیکم اونو شهید می کنم همینطور هم شد بچه ها😢 وقتی حضرت علی اکبر از کنار اون مرد رد شد اون ظالم از پشت سر چنان محکم با نیزه زد به سرآقا علی اکبر..😭 که ایشون نتونست خودشو نگهداره و دستاش رو گردن اسب افتاد😭 همون جا فریاد زد: یا اَبتَا هذا جَدی رسول الله😭 یعنی ای پدر من پدربزگم رو دیدم که بهم شربت شهادت داده 😭
بچه‌ها میگن دشمنای ظالم دورش حلقه زدن یکی تیر به گلوش زد😭یکی شمشیر به پهلوش زد 😭 امام وقتی از دور دید همه حمله کردن به جسم نورانی پسرش، رفت به سمت میدان😭 وقتی رسید بالای سر فرزندش چی دید؟؟😭 وای خدا به هیچ‌پدری نشون نده 😭 بچه ها جسم نورانی علی امبر علیه السلام رو قطعه قطعه کرده بودن 😭 امام حسین علیه السلام دیگه داغ علی اکبر رو نمیتونست تحمل کنه😭 این نوحه رو خوند جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم😭 علی را بر در خیمه رسانم😭
سینه بزنید بچه ها😭😭😭😭😭😭😭😭
خب دوستان خوبم گریه کنان امام حسین😢 حالا باهم دعا کنیم الهی بحق علی اکبرامام حسین فرج امام زمانمون رو برسون🤲 الهی به رهبر عزیزمون طول عمر و سلامتی عطا کن 🤲 الهی به حق علی اکبر امام حسین علیه السلام به جوانان ایرانمون، سلامتی، دلخوشی، سربلندی، موفقیت و‌عاقبت بخیرعطاکن🤲 خدا بحق علی اکبر امام حسین علیه السلام جوانها مون رو در پناه خودت و اهل بیت علیهم السلام حفظ بفرما 😭 خدایا داغ هیچ فرزندی رو به دل پدو‌مادرش نذار🤲 آمین یا رب العالمین🤲
قبول باشه دوستان حالا بفرمایید چای روضه 😊 نوش جانتون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برپائی ایستگاه صلواتی با نام خادم الشهدا جهت استقبال از شهید سرفراز مدافع حرم ، 🌹حاج رحیم کابلی🌹 دبستان شاهد بانو همتی دبستان قرآنی هیات امنایی بنت الهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصاحبه با خانم زهرا دریکوند ازکوچکترین، برترین وموفق ترین نویسندگان کشور😊 با آرزوی بهترینها برای دختران سرزمینمون 🤲 @daneshamozanamin