eitaa logo
سخنان ناب دکتر انوشه👌
9.2هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
14.5هزار ویدیو
34 فایل
روانشناسی دکتر انوشه 💫﷽💫 تبلیغات پر بازده https://eitaa.com/joinchat/624099682C3e1a6dd3b9
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈 پیشنهاد دکتر عزیزی به والدینی که می‌خواهند برای تربیت فرزندشان هماهنگ باشند/دکتر عزیزی 🎥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️♨️خلاق ترین و بهترین بچه ها از نظر رشد ذهنی....../دکتر شکوری 🎥 @daneshanushe✍️
18.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥💥برخی از اشتباهات والدین در تربیت فرزند - کودکان دوست دارند توجه جذب کنند/روانشناس مهدی زاده 🎥
🔹 رابطه‌ی زن و شوهری؛ مثل رابطه‌ی شما با خانواده‌تان نیست! یادتان هست چند مرتبه با خواهرتان دعوا کرده‌اید؟ یادتان هست چند بار با برادرتان بگومگو داشته‌اید؟! ده بار؟ صدبار؟ هزاربار؟ هیچکدام را یادتان نیست و به دل ندارید... 🔹 با همسرتان چندبار ناراحتی داشتید؟ پنح بار؟ ده بار؟ پانزده بار؟ همه را یادتان هست. همه را کنج ذهن دارید... 🔸 رابطه‌ی زن و شوهری حساس است؛ مواظب رابطه تان باشید. هميشه يادمان باشد که نگفته‌ها را می‌توان گفت ولی گفته‌ها را نمی‌توان پس گرفت...! ✅ چه سنگ را به کوزه بزنی چه کوزه را به سنگ، شکست با کوزه است. دل‌ها خیلی زود از حرفها می شکنند؛ مراقب گفتارمان باشیم.... ⁣ رابطه زناشویی👩‍❤️‍👨 جهت ارسال حرفای دلتون وپاسخ و... با جون و دل میشنوم🥺👇 🧚‍♀🕊 ♥️ @Delviinam ·‌ ・ ┉┅━━━⋅.♥️.⋅━━━━┅┉ ・ ·‌ ✦𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎ 𐏓@HammDeli
❓پرسش: علت وجود مصائب و مشکلات در زندگی چیست؟ ❤️
💕"داستان دو دوست" دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور میکردند. بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند. یکی از آنها از سر خشم؛ بر چهره دیگری سیلی زد. دوستی که سیلی خورده بود؛ سخت آزرده شد ولی بدون آنکه چیزی بگوید، روی شنهای بیابان نوشت “امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد”. آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند. تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند. ناگهان شخصی که سیلی خورده بود؛ لغزید و در آب افتاد. نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد. بعد از آنکه از غرق شدن نجات یافت؛ بر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد: “امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد”. دوستش با تعجب پرسید: بعد از آنکه من با سیلی ترا آزردم؛ تو آن جمله را روی شنهای بیابان نوشتی ولی حالا این جمله را روی تخته سنگ حک میکنی؟ دیگری لبخند زد و گفت: وقتی کسی ما را آزار میدهد؛ باید روی شنهای صحرا بنویسیم تا بادهای بخشش؛ آن را پاک کنند ولی وقتی کسی محبتی در حق ما میکند باید آن را روی سنگ حک کنیم تا هیچ بادی نتواند آن را از یادها ببرد.🥀
🌷🌷🌷 حکایت واقعی زیبا و پندآموز زود قضاوت نکن خانم معلمی تعریف می‌کرد: در مدرسه ابتدایی بودم، مدتی بود تعدادی از بچه‌ها را برای یک سرود آماده می‌کردم. به نیت اینکه آخر سال مراسمی گرفته شود برایشان. پدر و مادرشان هم دعوت مراسمند و بچه‌ها در مقابل معلمان و اولیا سرود را اجرا کنند. چندین بار تمرین کردیم و سرود رو کامل یاد گرفتند. روز مراسم بچه‌ها را آوردم و مرتبشان کردم. باهم در مقابل اولیا و معلمان شروع به خواندن سرود کردند. ناگهان دختری از جمع جدا شد و بجای خواندن سرود شروع کرد به حرکت جلوی جمع. دست و پا تکان می‌داد و خودش رو عقب جلو می‌کرد و حرکات عجیبی انجام می‌داد. بچه‌ها هم سرود را می‌خواندن و ریز می‌خندیدند، کمی مانده بود بخاطر خنده‌شان هرچه ریسیده بودم پنبه شود. سرم از غصه سنگین شده بود و نمی‌تونستم جلوی چشم مردم یک تنبیه حسابیش هم بکنم. خب چرا این بچه این کار رو می‌کنه، چرا شرم نمی‌کنه از رفتارش؟ این که قبلش بچه زرنگ و عاقلی بود!! نمونه خوبی و تو دل بروی بچه‌ها بود!! رفتم روبرویش، بهش اشاراتی کردم، هیچی نمی‌فهمید به قدری عصبانی‌ام کرده بود که آب دهانم را نمی‌توانستم قورت دهم. خونسردی خود را حفظ کردم، آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم، انگار جیوه بود خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرف‌تر و دوباره شروع کرد! فضا پر از خنده حاضران شده بود، همه سیر خندیدند. نگاهی گرداندنم، مدیر را دیدم، رنگش عوض شده بود، از عصبانیت و شرم عرق‌هایش سرازیر بود. از صندلیش بلند شد و آمد کنارم، سرش را نزدیک کرد و گفت: فقط این مراسم تمام شود، ببین با این بچه چکار کنم؟! اخراجش می‌کنم، تا عمر دارد نباید برگردد مدرسه، من هم کمی روغنش را زیاد کردم تا اخراج آن دانش‌آموز حتمی شود. حالا آنی که کنارم بود زنی بود، مادر بچه، رفته بود جلو و تمام جوگیر شده بود. بسیار پرشور می‌خندید و کف می‌زد، دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود. همین که سرود تمام شد پریدم بالای سن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم: چرا اینجوری کردی؟! چرا با رفقایت سرود را نخواندی؟! دخترک جواب داد: آخر مادرم اینجاست، برای مادرم این‌کار را می‌کردم!! معلم گفت: با این جوابش بیشتر عصبانی شده و توی دلم گفتم: آخر ندید بَدید همه مثل تو مادر یا پدرشان اینجاست، چرا آنها اینچنین نمی‌کنند و خود را لوس نمی‌کنند؟! چشمام گرد شد و خواستم پایین بکشمش که گفت: آموزگار صبر کن بگذار مادرم متوجه نشود، خودم توضیح می‌دهم؛ مادر من مثل بقیه مادرها نیست، مادر من "کرولال" است، چیزی نمی‌شنود و من با آن حرکاتم شادی و کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه می‌کردم. تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند! این کار من رقص و پایکوبی نبود، این زبان اشاره است، زبان کرولال‌ها همین که این حرف‌ها را زد از جا جهیدم، دست خودم نبود با صدای بلند گریستم، و دختر را محکم بغل کردم!! آفرین دختر، چقدر باهوش، مادرش چقدر برایش عزیز، ببین به چه چیزی فکر کرده!!! فضای مراسم پر شد از پچ‌پچ و درگوشی حرف زدن و... تا اینکه همه موضوع را فهمیدند،، نه تنها من که هرکس آنجا بود از اولیا و معلمان همه را گریاند!! از همه جالبتر اینکه مدیر آمد و عنوان دانش‌آموز نمونه را به او عطا کرد!!! با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند، گاهی جلوتر از مادرش می‌رفت و مثل بزغاله برای مادرش جست و خیز می‌کرد تا مادرش را شاد کند!! درس این داستان این بود: زود عصبانی نشو، زود از کوره در نرو، تلاش کن زود قضاوت نکنی، صبر کن تا همه‌ی زوایا برایت روشن شود تا ماجرا را درست بفهمی!!
🍂ای انسان ! زمان مرگت پریشان نباش ؟ و به جسم با ارزش خود اهتمامی نداشته باش ! چراکه مسلمین کارهای لازم را انجام می دهند. 1- لباس هایت را از تنت در می آورند. 2- غسلت می دهند. 3- کفنت می کنند. 4- از خانه ات بیرونت می کنند. 5- و تو را به خانه ی جدیدت (قبر) می برند. 6- خیلی ها برای تشییع جنازه ات کارهای خود را تعطیل کرده و حاضر می شوند. 7- از وسایل شخصی ات خلاصی انجام میگیرد. کلید هایت کتاب هایت کیف و کفش هایت لباسهایت و اگر خانواده ات توفیق یابند شاید آنها را صدقه کنند. مطمئن باش ؛ مردم و دنیا بر تو حسرتی نمی خورند. تجارت و اقتصاد استمرار می یابد. شغل و وظیفه تو ، به دیگری واگذار می گردد. اموال و دارایی هایت تقسیم می شود و ورثه آنها را تصاحب می کنند. درحالی که تو از ریز ریز حساب گرفته می شوی ! اولین چیزی که از تو ساقط میشود اسمت است .. لذا وقتی که می میری می گویند جناره ..؟ تو را به نامت، صدا نمی زنند .! وقتی می خواهند بر تو نماز بخوانند، می گویند: جنازه کجاست ..؟ تو را به نامت، صدا نمی زنند .! و زمانی که می خواهند تو‌را دفن نمایند٬ میگویند: میت را نزدیک کنید، تو را به اسم صدا نمی زنند ..! پس مواظب باش؛ نسب و قبیله و پست و مقامت، تورا نفریبد .. چقدر این دنیا بی ارزش است و آنچه در پیش رو داریم چقدر عظیم ، می باشد.. سطرهایی از طلا .. بعد از وفاتت، سه نوع اندوه بر تو خواهد بود؟؟ 1- کسانی که شناخت سطحی از تو دارند میگویند: بیچاره.. 2- دوستانت؛ چند ساعت و یا نهایتا چند روز برایت اندوهگین می شوند و سپس به شو خی و خنده های خود می پردازند. 3- عمیق ترین اندوه و غم داخل خانه خواهد بود خانواده ات یک هفته، دوهفته، یک ماه، دوماه و یا نهایتا یک سال غمگین می شوند؟؟ و سپس تو را در بایگانی خاطرات قرار می دهند و این چنین داستان تو در بین مردم تمام می شود. وداستان حقیقی تو شروع می شود؟؟؟؟؟ آخرت از تو زائل شد؟؟؟ 1- جمال 2- مال 3- سلامتی 4- فرزندان 5- از خانه و کاشانه ات جدا شدی 6- و همسرت نیز ؟؟؟ زندگی واقعی شروع شد و سؤال أین است : برای قبر و آخرتت چه آماده نموده ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟ این حقیقتی است که جای تأمل دارد؟؟؟؟؟؟؟؟؟ حریص باش بر ؟؟ 1- فرائض 2- نوافل 3- صدقه پنهانی 4- عمل صالح 5- نماز تهجد شاید نجات یابی اگر به وسیله ی این رساله برای یادآوری مردم همکاری نمودی، إن شاء الله اثر این یادآوری را روز قیامت ، در میزان حسنات خود خواهی یافت. (وذكّر فإن الذكرى تنفعُ المؤمنين) و (پیوسته) پند (وتذکر) بده، زیرا که بی گمان پند (وتذکر) مؤمنان را سود می بخشد. چرا میت اگر به عقب برگشت داده شود “صدقه” را ، اختیار می کند؟؟ چنانچه الله می فرماید رب لولا أخرتني إلى أجل قريب فأصدق پروردگارا ! اى كاش (مرگ) مرا مدت كمى با تأخير مى انداختى، تا (در راه تو) صدقه بدهم علماء فرمودند: صدقه را ذكر ننمود ، مگر به خاطر اثرات عظيم صدقه كه بعد از موتش مشاهده مى نمايد پس زیاد صدقه دهید. چرا که مؤمن روز محشر زیر سایه ی صدقه ی خود خواهد بود. و یکی از بهترین صدقات جاریه ای که می توانی همین الان، آره همین الان انجام دهی، این است که : ✅ این سخنان را با نیت خالص و جهت رضای الله ، پخش کن. چراکه هر کس بر آن عمل نموده و به نسل های آینده تعلیم دهد إن شاءالله ، اجرش به تو خواهد رسید. ✅یک نکتــــه مهم : نگو که دستم بنده ... همجوره پخشش کن.بسم ال ✨✨✨
9.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅وقتی والدین مظلومیت یکی از فرزندانش را می‌بیند باید چه کار کند؟ - باید جداگانه با آن‌ها صحبت کنیم/روانشناس سادات 🎥
✨﷽✨ 🔴وسوسه‌های شیطان هنگام صدقه ✍در سال قحطی، در مسجدی واعظی بر منبر بود و می‌گفت: کسی که بخواهد صدقه بدهد، ۷۰ شیطان به دستش می‌چسبند و نمی‌گذارند صدقه بدهد. مؤمنی پای منبر این سخنان را شنید، با تعجّب‌ به رفقایش گفت: صدقه‌دادن که این چیزها را ندارد. اینک من مقداری گندم در خانه دارم، می‌روم و برای فقرا به مسجد خواهم آورد. از جایش حرکت کرد. وقتی که به خانه رسید زنش از قصدش آگاه شد. شروع به سرزنش او کرد که در این سالِ قحطی، رعایتِ زن و فرزند خودت را نمی‌کنی؟ شاید قحطی طولانی شد، آن وقت ما از گرسنگی می‌میریم و… به قدری او را وسوسه کرد که آن مرد مؤمن دست خالی به مسجد نزد رفقای خود برگشت. از او پرسیدند: چه شد؟ ۷٠ شیطانی را که به دستت چسبیدند، دیدی؟! پاسخ داد: من شیطان‌ها را ندیدم، لیکن مادر شیطان را دیدم که نگذاشت. در روایتی از حضرت علی (علیه‌السلام) آمده است: زمان انفاق، ۷۰هزار شیطان انسان را وسوسه و التماس می‌کنند که چیزی نبخشد. انسان می‌خواهد در برابر شیاطین مقاومت کند اما شیطان به زبان زن یا رفیق و... مصلحت‌بینی می‌کند و نمی‌گذارد.