#به_وقت_حکایت ؛ 📌📖
پسرکی دو سیب در دست داشت.
مادرش گفت :
یکی از سیبهایت را به من میدهی ؟
پسرک یک گاز بر این سیب زد
و گازی به آن سیب ؛
لبخند روی لبان مادر خشکید،
سیمایش داد میزد که چقدر از پسرکش نا امید شده است ، اما
پسرک یکی از سیبهای گاز زده را به طرف مادر گرفت و گفت :
بیا مامان
این یکی شیرینتره.
مادر خشکش زد.
چه اندیشهای با ذهن خود کرده بود ..
#در_نتیجه ؛
هر چقدر هم که با تجربه باشید،
قضاوت خود را به تأخیر بیاندازید ...